eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
172.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۳۱۶🌼 @azsargozashteha💜
2616412.mp3
4.46M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۳۱۶🌼 @azsargozashteha💜
🌱 دعای رزق و روزی و افزایش مشتری رزق مغازه برای افزایش مشتری و زیاد شدن رزق و روزی ، قبل از اینڪہ مغازه یا محل ڪسب و ڪارش را باز کند (صبح ها) ابتدا دعای شریف ذیل را بخواند و سپس سه بار صلوات بفرستد و محل ڪسب را بگشاید. دعای ذیل را بخواند : «اَللَّهُمَّ یَا مُفَتِّحَ الْاَبْوَابْ اِفتَحْ لَنَا خَیْرَ الْبَابِ اَللَّهُمَّ ارْزُقْنَا رِزْقًا حَلَالًا طَیِّبًا وَرِزْقًا وَاسِعًا بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینْ» منابع: هزارویک ختم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
وقتی طبع بدن سرد میشه 👇👇 ♦️اول دچار مشکلات گوارشی میشه(نفخ وورم ویبوست) 🥲 ♦️در مفاصل باعث آرتروز و روماتیسم و...😔 ♦️بعدانرژیش کم میشه ومدام خسته است😩 ♦️کبدش چرب میشه وشکم وپهلو میاره🥺 ⚠️اگه همسرتون سردمزاجه باخودتون سردشدین یامیخوایدازاین مشکلات پیشگیری کنید😍 واردکانال زیربشید و از راهکارهاشون استفاده کنید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2754674939C14c47eed8b زود بیا تا پاک نشده🥰
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام خسته نباشید ببخشید مامانم رفته دکتر دیسک کمر داره شدید حالا گفته سوزن بایدبزنه
❤️🍃 سلام خانمی که میگن واژن شون عفونت داره دم عطاری اسطو قدوس بگیرن بجوشونن غلیظ بشه با سرنگ بریزن داخل واژنشون دو سه دفعه اینکارو بکنن خوب میشه من تجربه کردم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی که شوهرش ازش سرد شده عزیزم نماز شب بخون اگه بدخلقی یا غرغر میکردی خودت رو اصلاح کن و تحت هیچ شرایطی سرش غر نزن یا بداخلاقی نکن ((حتی اگه اشتباهی مرتکب میشه)) نماز شب تو رو محبوب اول و آخر قلب شوهرت میکنه البته به نیت تقرب به خداوند بخون آثار مادیش سر جاشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزان من گوشیم گم شده یک ماه و نیم هست که گم شده هر دعایی خواندم جواب نداده کسی دعایی هست بشناسه سریع جواب بده دوستان شهید ابراهیم هادی و حاج آقا نخودکی و سوزنی و ....هم امتحان کردم اما پیدا نشد ممنون میشم برا اینکه گوشیم پیدا بشه یه صلوات بفرستید 😍❤️ اجرتون با امام حسین 💚 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام، خانمی ک سرگذشتتون روگذاشتین ک همسرمعتاد و 2پسر سر ب هوا دارید خواستم بگم این همه صبوری وشکیباییتون درمقابل این امتحانی ک خداتوی این دنیا براتون گذاشته ستودنیه، شما نشون میدین هنوز ادمایی وجوددارن ک اگ طوفان بیاد بازم قشنگیارو میبینن، میدونم سختتونه، میدونم دلگیرمیشین، میدونم کمبودای زیادیو شاید حس کنین اما بانو توکلت ب خداباشه نمازشب بخون و 2تا پسرتو تقدیم کن ب شهدا بجای نفرین کردن بسپرشون دست داداش ابراهیم هادی ک اسوه ی اخلاق ومردونگیه بگو میدونم ک شهدا زنده این پس روی پسرای منم تاثیر بزارید و جوونامو عاقبت بخیر و سرب راه کنید مطمئنم ک درست میشه ودست خالی نمیزارنتون هروقت نمازشب میخونم شما و شوهر وپسراتونم دعامیکنم انشالله ک همونطور ک میخایدخدابراتون ارامش بزاره🤲🏻 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خدا قوت ؟شوهر من از اول زندگیمون درنماز سهلنگاری میکنه حداقل هرروز یک وعده رو قضا میکنه یا میگه خستم یامیگه کاردارم الانم که دقیقا یکساله که کلا گذاشته کنارنمازو سه پسردارم اونا هم عین باباشون هرکارمیکنم هرچی میگم اصلا گوششون بدهکارنیست دارم دیوانه میشم دیگه چکارکنم 😔😔 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به همه ی اعضای گروه و مدیر محترم خانمی که گفتی پسرت رفتار خوبی نداره بد دهن هست پسر کوچیکت هم تا صبح بیدار هست و به گوشی نگاه میکنه عزیزم به خداوند پناه ببر و ازش کمک بخواه و استغفار زیاد کن نماز اول وقت بخون و از خدا انتظار نداشته باش که یک ماه یا دو ماه جواب بگیری کمی حوصله کن خدا کمکت میکنه من خودم با کانال آقای محمد افلاکی خیلی خیلی فرق کردم هم خودم هم بچه هام اگر شما هم دوست داری نجات پیدا کنی پشت گوش ننداز کانال آقای محمد افلاکی را پیدا کن و به پشتیبان کانال بگو( ۹) جلسه ی رایگان رو بفرستن برات باور کن باور کن روزی میرسه از این که مرگ پسرت رو از خدا خواستی رو از ته قلبتون پشیمان میشی و براش از خداوند عمر طولانی و با عزت براش میخواهی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به همگی روزگارتان به خوشی انشاالله دوست عزیزی که گفتن چشم زخم دارند و به هر چی فکر می‌کنند نابود میشه شما چشم زخم نداری شما این اتفاقات را به خودت جذب میکنی من بر عکس شما شده بودم یک آقایی رو دوست داشتم که نیسان آبی داشت هر وقت نیسان آبی میدیدم با خودم تلقین میکردم که امروز حتمن به من پیام میده حتمن دلش برام تنگ شده و واقعا این اتفاق میفتاد یا هر وقت ساعت با دقیقه یکی میشد به خودم تلقین میکردم فلانی دلش برام تنگ شده و امروز حتمن به من پیام میده یا زنگ میزنه و همین اتفاق هم میفتاد حالا شما هم از این به بعد برعکس فکر کن تا جذب سلامتی یا برکت برای دیگران و خودت باشی مثلا هر وقت یاد کسی افتادی با خودت بگو من میدونم این آدم تا صد سال عمر با عزت و سلامتی داره مثلا وقتی به پول فکر کردی بگو حتمن امروز پول زیاد میاد به دستم و شکر گزاری کن وقتی به اشیا فکر کردی بگو خدایا شکرت فلان اشیا را داریم با یک تسبیح تا میتوانی شکر گزاری کن تا خوب بشی🤲🤲🤲🙏🙏 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به همه دوستان عزیز برای خانمی که داستان زندگیشو نوشته گفتن بچه هاش معتاد هستن و بد دهن و شوهرش هم شیشه مصرف میکنه وتو زیر زمین مادر شوهرش زندگی میکنه خیلی ناراحت شدم عزیزم من به نیت بر طرف شدن گرفتاری شما ۷۰ حمد خواندم و۱۰۰۰ صلوات که میگن خیلی معجزه میکنه برای گرفتاری های منم دعا کنید ممنونم تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عرض ادب خدمت همه دوستان عزیز در جواب خانمی که گفتن بچه ی برادرشون حرف نمی زنه تخم کبوتر خیلی خوبه سه بار در هفته در بار دو تا سه تا باشه تجربه کردم انشاالله که خوب بشه و حرف بزنه از همه دوستان گل التماس دعا دارم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید پانزدهم 🍃 شهید محمد بهشتی☀️ ذکر صد صلوات 🌱 و یک زیارت عاشورا 🌱 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا ❤️🍃 شهید پانزدهم 🍃 شهید محمد بهشتی☀️ ذکر صد صلوات 🌱 و یک زیارت عاشورا 🌱 اللهم صل
🌸🍃 من محمد حسینی بهشتی، در دوم آبان ۱۳۰۷ در شهر اصفهان در محله لنبان متولد شدم. منطقه زندگی ما از مناطق بسیار قدیمی شهر است.» این جملات آغازین زندگینامه خود نوشت شهید مطلوم آیت‌الله دکتر بهشتی است که در هفتم خرداد ۱۳۶۰ در بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران، به همراه ۷۲ تن از یارانش به دست منافقان کوردل به شهادت رسید. دکتر بهشتی در ادامه این زندگینامه نوشته‌است: خانواده‌ام یک خانواده روحانی است و پدرم هم روحانی بود. ایشان هم در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می‌پرداخت و هفته‌ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر برای امامت جماعت و کارهای مردم می‌رفت و سالی چند روز به یکی از روستاهای دور که نزدیک حسین آباد بود و به روستای دورتر از آن که حسن‌آباد نام داشت، می‌رفت . آمد و شد افرادی که از آن روستای دور به خانه ما ‌می‌آمدند برایم بسیار خاطره انگیز است. پدرم وقتی به آن روستا می‌رفت، در منزل یک پنبه زن بسیار فقیر سکونت می‌کرد. آن پیرمرد اتاقی داشت که پدرم در آن زندگی می‌کرد. نام پیرمرد جمشید بود و دارای محاسن سفید، بلند و باریک، چهره روستایی و نورانی بود. پدرم می‌گفت: ما با جمشید نان و دوغی می‌خوریم و صفا می‌کنیم و من سفره ساده نان و دوغ این جمشید را به هر جلسه دیگری ترجیح می‌دهم. جمشید هر سال دوبار از روستا به شهر و به خانه ما می‌آمد و من بسیار به او انس داشتم. تحصیلاتم را در یک مکتب خانه در سن چهارسالگی آغاز کردم. خیلی سریع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را یاد گرفتم و در جمع خانواده به عنوان یک نوجوان تیزهوش شناخته شدم، و شاید سرعت پیشرفت در یادگیری این برداشت را در خانواده به وجود آورده بود. تا این که قرار شد به دبستان بروم. دبستان دولتی ثروت در آن موقع، که بعدها به نام ۱۵ بهمن نامیده شد. وقتی آن جا رفتم از من امتحان ورودی گرفتند و گفتند که باید به کلاس ششم برود، ولی از نظر سنی نمی‌تواند. بنابراین در کلاس چهارم پذیرفته شدم و تحصیلات دبستانی را در همان جا به پایان رساندم. در آن سال در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شدم. آن موقع همه کلاسهای ششم را یکجا امتحان می‌کردند . از آن جا به دبیرستان سعدی رفتم. سال اول و دوم را در دبیرستان گذراندم و اوایل سال دوم بود که حوادث ۲۰ شهریور پیش آمد. با حوادث ۲۰ شهریور علاقه و شوری در نوجوانها برای یادگیری معارف اسلامی به وجود آمده بود. دبیرستان سعدی در نزدیکی میدان شاه آن موقع و میدان امام کنونی قرار دارد و نزدیک بازار است؛ جایی که مدارس بزرگ طلاب هم همان جاست؛ مدرسه صدر، مدرسه جده و مدارس دیگر. البته به طور طبیعی بین آن‌جا و منزل ما حدود چهار یا پنج کیلومتر فاصله بود که معمولاً پیاده می‌آمدیم و برمی‌گشتیم. این سبب شد که با بعضی از نوجوانها که درسهای اسلامی هم می‌خواندند، آشنا شوم. علاوه بر این در خانواده خود ما هم طلاب فاضل جوانی بودند. همکلاسی‌ای داشتم، که او نیز فرزند یک روحانی بود. نوجوان بسیار تیزهوشی بود و پهلوی من می‌نشست. او در کلاس دوم به جای این که به درس معلم گوش کند، کتاب عربی می‌خواند. یادم هست و اگر حافظه‌ام اشتباه نکند او در آن موقع کتاب معالم الاصول می‌خواند که در اصول فقه است. خوب اینها بیشتر در من شوق به وجود می‌آورد که تحصیلات را نیمه کاره رها کنم و بروم طلبه بشوم. به این ترتیب در سال ۱۳۲۱ تحصیلات دبیرستانی را رها کردم و برای ادامه تحصیل به مدرسه صدر اصفهان رفتم. از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵ در اصفهان ادبیات عرب، منطق کلام و سطوح فقه و اصول را با سرعت خواندم که این سرعت و پیشرفت موجب شده بود که حوزه آن‌جا با لطف فراوانی با من برخورد کند؛ بخصوص که پدرِ مادرم، مرحوم حاج میر محمد صادق مدرس خاتون آبادی از علمای برجسته بود و من یک ساله بودم که او فوت شد. به نظر اساتیدم، که شاگردهای او بودند، من یادگاری بودم از آن استادشان. در طی این مدت تدریس هم می‌کردم. در سال ۱۳۲۴ از پدر و مادرم خواستم که اجازه بدهند، شبها هم در حجره‌ای که در مدرسه داشتم بمانم و به تمام معنا طلبه شبانه‌روزی باشم. چون از یک نظر هم فاصله منزل تا مدرسه 5-4  کیلومتری می‌شد و به این ترتیب هر روز مقداری از وقتم از بین می‌رفت و هم در خانه‌ای که بودیم پر جمعیت بود و من اتاقی برای خودم نداشتم و نمی‌توانستم به کارهایم بپردازم. البته در آن موقع فقط یک خواهر داشتم ولی با عموها و مادربزرگم همه در یک خانه زندگی می‌کردیم. به این ترتیب خانه ما شلوغ بود و اتاق کم. سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به قم بروم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 این رسم شوهر داری نیست! هیچکس نیست که ناراحتى و گرفتارى و درد دل نداشته باشد. هر کسى دوست دارد غمخوار و محرم رازى پیدا کند،گرفتاریهاى خویش‏ را برایش شرح بدهد. و بدینوسیله غمى از دل خودش برداشته آرامش خاطرى بدست آورد. لیکن هر سخن جایى و هر نکته مقامى دارد. براى درد دل نیز موقعیت مناسب لازم‏است. در هر جا و هر زمان و با هر شرایطى نباید شکایت را شروع کرد. این رسم شوهر داری نیست خانمهاییکه از رموز معاشرت و آداب شوهردارى‏بى‏اطلاعند آنقدر ظرفیت و حوصله ندارند که مشکلات را تحمل نمایند ودرد دلها را تا موقع مناسب به تاخیر بیاندازند.خانم گرامى،براى رضاى خدا و براى حفظ شوهر و خانواده‏ات‏از این شکایتها ی بیجا دست‏بردار، زیرک و دانا و ‏وقت‏شناس باش.اگر هم واقعا درد دل دارى قدرى صبر کن تا شوهرت‏استراحت کند آنگاه که موقعیت‏مناسبى پیدا شد می توانى مطالب لازم و ضرورى را به عنوان مشورت نه‏اعتراض، با او در میان بگذارى و در صدد چاره جویى بر آیید. پیغمبر اسلام (ص) فرمود: هر زنیکه به وسیله زبان‏شوهرش را اذیت کند نمازها و سایر اعمالش قبول نمی شود، و لو هر روز روزه باشد و شبها را براى تهجد و عبادت برخیزد، و بنده‏هایى آزاد کند وثروتش را در راه خدا انفاق نماید. زنیکه بد زبان باشد و بدینوسیله‏شوهرش را بیازارد نخستین کسى است که داخل دوزخ میشود. ایجاد ارتباط رضایت‏بخش با همسر موجب خواهد شد که زن یا مرد در مقابله با مشکلات قدرت و توان بیشترى داشته باشند. رسول خدا فرمود: هر زنیکه شوهرش را در دنیا اذیت کندحور العین به او می گویند:خدا ترا بکشد.شوهرت را اذیت نکن.این مرد ازشما نیست و لیاقت او را ندارید بزودى از شما مفارقت نموده به سوى مامی آید. اگر خانم ها می خواهند توجه‏شوهر را جلب نموده خودشان را محبوب و زحمتکش و خیرخواه جلوه‏دهند،مطمئن باشند که نتیجه معکوس خواهند گرفت.نه تنها محبوبیتى پیدانمی کنند بلکه مبغوض شوهر واقع خواهند شد. یک پزشک در دادگاه می گوید:«در تمام مدت زندگى ما،همسرم‏حتى یکبار رفتارى که شایسته یک زن خوب و کدبانو است نداشت.خانه‏ما همیشه نامرتب و درهم است.فریادها و بهانه‏جوئیها و دشنامهاى زننده‏او مرا بستوه آورده است.آنگاه حاضر می شود با پرداخت پنجاه هزار تومان پول از شر او خلاص شودو با خوشحالى می گوید راستش را بخواهید اگرتمام ثروت و حتى مدرک پزشکى‏ام را میخواست میدادم تا زودتر خلاص‏شوم.» ارتباط محبت آمیز زن و شوهرى که با شور و شوق به تداوم زندگى مشترک‏شان فکر مى‏کنند ،با همدیگر یکرنگ و صادق‏اند. اما یکى از مواردى که موجب آسیب‏هاى جدى به ارتباط زن و شوهر مى‏شود، این است که زن یا مرد و یا هر دو طرف احساس نمایند همسرشان نسبت به وى بى‏توجه شده و یا علاقه‏اش کم شده است. چنین تصورى احساس بى‏ارزشى و پوچى را در افراد به وجود خواهد آورد. بسیارى از افرادى که به همسر خود بى‏توجهى نشان مى‏دهند دلیل رفتارهایشان را گرفتارى‏هاى روزمره مى‏دانند در حالى که ایجاد ارتباط رضایت‏بخش با همسر موجب خواهد شد که زن یا مرد در مقابله با مشکلات قدرت و توان بیشترى داشته باشند. در این میان و براى جلوگیرى از ایجاد تنش و اختلاف ابراز علاقه زوجین نسبت به یکدیگر بسیار مهم و حیاتى مى‏باشد. البته ابراز علاقه در هر دوره‏اى مى‏تواند شکلى متفاوت داشته باشد.مثلاً شاید در زمانى که امکان آن فراهم بوده است، زن و شوهر هر هفته با یکدیگر به میهمانى مى‏رفتند اما شاید امروز زن و یا شوهر دوست داشته باشند بیشتر با طرف مقابل‏شان حرف بزنند. اگر مى‏خواهید لذت بیشترى از زندگى مشترک‏تان ببرید به نکات زیر توجه داشته باشید: ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 اورژانسی 💓سلام خواهرای گلم یه گله داشتم از عزیزانی که گفتن پسرای فامیل آینده نداشتن و دخترا خوشبخت میشن وسربلند عزیزانم من خودم عاشق دختر هستم ولی خدا لایق ندونست بهم دختر نداد عوضش دوتا پسر دارم که خیلی دوستشون دارم وقتی میگید پسرا آینده نداشتن ته دلم خالی میشه همش فکر میکنم وقتی پسرام بزرگ بشن روزای بدی در انتظار دارم میترسم بی بند بار بشن بیاید باحرفامون به همدیگه امید بدیم از زندگی ناامیدنکنیم ،هیچ کس جنسیت بچشو خودش انتخاب نمیکنه خدا تصمیم گیرنده هست،خدا خودش شاهده تا حالا به خاطر پسر داشتنم فخر فروشی نکردم اما اطرافیانم که دختر دار هستند خیلی کلاس میزارن تو دعواهای بچه ها همیشه پسرای منو مقصر میدونن حتی مادرخودم یا مادر همسرم بین بچه های منو بقیه بچه ها فرق میزارن چون اونا دخترن همیشه حق با اونهاست، من تا حالا هیچی نگفتم که یه وقت ناراحت نشن ولی هیچ کس فکر ناراحتی دل مانیست چون ما پسرداریم هرچی دلشون میخواد میگن آیا این انصافه؟ مگه ما پسرامونو به زور از خدا گرفتیم خدا خودش داده انشالله فکر آیندشونم میکنه به امید خوشبختی همه دخترهاوپسرها، دختر وپسر مکمل هم هستن وبه هم دیگه احتیاج دارن،میخوان باهم ازدواج کنن، بیاین بچه هامون هرچی که هستن خوب بارشون بیاریم در آینده بتونن همسر خوبی باشن ،موفق باشن به امید خدا چه دختر چه پسر،،عاقبت به خیری همه بچه ها صلوات 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام واسه اون خانمی که شوهرش انگاری هنوز دختر خالشو دوس داره عزیز چرا اینقدر شل گرفتی و نفرین میکنی؟ ی خورده از حق خودت دفاع کن اینقدر ضعیف نباش واسه خودت احترام قائل شو😊 شوهرت مگه کیه که بیاد جلو چشمت هیزی کنه و دل و قلوه بده و شما اینقده مظلوم بشینی نفرین کنی همینقدر ببخش ضعیف 😶 از اون بدتر باز شما رو گذاشته خونه مامانت تا حدی که مامانت بفهمه😲😲 حالشو بگیر خیلی محکم تا بشینه سر جاش تا بفهمه یه من ماست چقده کره داره اخلاق و قلقش رو که بلدی از همون طریق پا بزار رو رگش و حالشو جا بیار تا از این غلطاش نکنه تحویلش نگیر تا بفهمه که متاهله باید چارچوب داشته باشه نه اینقده شل و ول!!!!! خانما لطفا مقابل ظلم شوهراتو مظلوم نباشین از خودتون دفاع کنین حتی خیلی کم فقط ساکت نباشیین 💪🏻 و شاید شوهرتون از چیزی ناراحته اینطوری بهانه گیری کرده که خودی نشون بده ببینین اکثر آقایون وقتی مشکلی دارن مث بچه ها رفتار میکنن لجبازی طوره رفتارشون بلد نیستن حرف بزنن ومشکلشون حل کنن مدیریت بحران ندارن مطمئن باش که دوست داره ان شاءالله بحق این شبای عزیز مشکل همه حل بشه الهی امین🤲 موفق باشین 🍃🌹 برای سلامتی و ظهور اقا صاحب عج صلوات 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خدمت ادمین دلسوز و همگی بزرگواران اون مادر بزرگواری که گفتن شوهرشون کتکشون میزده و الان دوتا پسرشون مشکل روانی پیداکردن خدامیدونه چقدر براشون گریه کردم و سرنمازهام دعاشون کردم چون کاملا درکشون میکنم خودمن هم یه برادر دارم که بخاطر اینکه سر حاملگی مامانم بابام خیلی اذیتش کرد نارس بدنیا اومد وبااینکه خیلی باهوشه ولی مشکل روانی داره علاوه بر اون دیابت و مشکل قلبی و کلیوی هم داره بخاطر دیابت الان 7 ماهه که کور شده و تمام مسئولیتش رو دوش مادرم ومن و برادرامه وبابام هم عین خیالش نبوده ونیست. و مادرم با76 سال سن باید یه مرد 53 ساله رو ترو خشک کنه خداکنه هیچکس بی پشت و پناه نباشه و اسیر مرد ظالم و بداخلاق نشه نمیدونم والا بعضی از داستانهای زندگی داخل کانال رو که میخونم میبینم چه پایان خوبی داره ولی داستان زندگی مادرمن پایان خوبی نداشت مادرم در 12 سالگی یتیم شد ودر 15 سالگی باپدرم که یک مرد خشن و بداخلاق و وابسته به خانواده اش بود ازدواج کرد و نمیدونم خداچه قدرتی بهش داده بود که اینهمه سختی رو تو زندگیش تحمل کرد که حتی شنیدنش هم دل مارو به رنج میاره حالاهم علاوه بربرادر مریضم که کورهم شده پدرم هم 7 ماهه که توی جاافتاده یعنی همزمان با نابیناشدن برادرم و مادرم مثل پروانه دور سرش میگرده و ازش پرستاری میکنه چون واقعا یک فرشته است( اینو من نمیگم بلکه همه فامیل و غریبه میگن) ولی بااینحال پدرم با تندی و بداخلاقی وبدزبانی باهاش رفتارمیکنه وذره ای قدردانی نمیکنه ولی بازم مادرم میگه من بخاطر خدا اینکارارو میکنم.میدونم که غیراز اینجا جای دیگری هم هست ومن اگه حقی دارم اون دنیااز پدرتون میگیرم ولی من فکرمیکنم باقلب مهربونی که داره اخر حلالش میکنه. شما دوستان عزیزهم برای شفای بچه های این مادر رنجدیده و برادرمن دعاکنید مخصوصا دراین ماه عزا ودر مجالس عزاداری انشالله همگی حاجت رواباشید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حکم استبراء از منی برای شخص محتلم در حال روزه‌داری پرسش : استبراء از منی برای شخص روزه‌دار که محتلم شده است، چه حکمی دارد؟ پاسخ :شخص روزه‌دارى که محتلم شده می‌تواند بول و استبراء از بول کند هرچند می‌داند به‌واسطه آن باقیمانده منى از مجرا بیرون می‌آید، حتّى اگر غسل کرده باشد این کار براى روزه‌اش ضررى ندارد هرچند با خارج شدن باقیمانده منى از مجرا باید مجدداً غسل کند. عدم وجوب استبراء از منی برای شخص روزه‌دار پرسش :آیا لازم است شخص روزه‌داری که محتلم شده است قبل از غسل استبراء از منی نماید؟ پاسخ :روزه‌دارى که محتلم شده اگر بداند منى در مجرا باقی‌مانده و درصورتی‌که پیش از غسل بول نکند بعد از غسل منى بیرون می‌آید بهتر است قبلاً بول کند ولى واجب نیست. حکم ملاعبه باهمسر در حین روزه‌داری پرسش :ملاعبه و بازی کردن باهمسر در حین روزه چه حکمی دارد؟ پاسخ :بازی و شوخی باهمسر برای روزه‌دار کراهت دارد و اگر بدون قصد بیرون آمدن منی چنین کند درصورتی‌که عادت نداشته باشد که به این مقدار بازی و شوخی منی از او خارج شود ولی اتفاقاً منی بیرون آید روزه‌اش صحیح است. ولی اگر به‌قصد بیرون آمدن منی باشد حتی اگر منی خارج نشود روزه‌اش باطل است. حکم خوابیدن بر روی شکم با یقین به احتلام پرسش :خوابیدن شخص روزه‌دار بر روی شکم درجایی که منجر به محتلم شدن او می‌شود، چه حکمی دارد؟ پاسخ :واجب است که بر روی شکم نخوابد و اگر عمداً خوابید و جنب شد روزه‌اش باطل است و بنابر احتیاط واجب باید کفاره عمد بدهد. حکم افکار و تغذیه‌ی منجر به احتلامِ روزه‌دار پرسش : اموری مثل حبس بول نیز همانند بر روی شکم خوابیدن یا خوردن بعضی از غذاها یا حتی مرور برخی کارهای حلال مانند مرور خاطرات در طول روز ممکن است موجب احتلام برای روزه‌دار در خواب شود، در این صورت روزه چه حکمی دارد؟ پاسخ :اگر یقین دارد که منجر به خروج منی می‌شود، روزه باطل و کفاره عمد دارد. حکم روزه در صورت فراموشیِ مبطل بودن عمل حرام پرسش :اگر روزه‌دار در ماه رمضان با این‌که قبلاً می‌دانسته استمنا مبطل روزه است ولی در زمان استمنا یادش رفته و بلافاصله بعد از استمنا به یاد آورده که مبطل است، آیا روزه‌ی او باطل است؟ کفاره جمع شامل او می‌شود؟ پاسخ :در فرض سؤال، قضا دارد ولی کفاره ندارد؛ و به‌طورکلی، درصورتی‌که می‌دانسته کاری مبطل است ولی در زمان انجام آن فراموش کرده است و بعد از عمل یادش آمده باید قضای آن را بجا آورد ولی کفاره ندارد. حکم روزه در صورت خروج منی هنگام تخلّی کردن پرسش :در ماه رمضان به علت یبوست شدن و فشاری که در دفع مدفوع صورت می‌گیرد باعث خروج ناخواسته منی از فرد روزه‌دار می‌شود، روزه آن روز چه حکمی دارد؟(لازم به ذکر است منی که خارج می‌شود نه با شهوت است نه با جستن و نه بدن سست می‌شود ولی یقین دارد که منی است) پاسخ :درصورتی‌که ترک دستشویی در روز ضرری نداشته باشد اقدام کند در غیر این صورت روزه صحیح است. خروج بی‌اختیار منی از فرد روزه‌دار پرسش :فردی در حال روزه در ماه رمضان صحنه‌ای را در خیابان دیده است که موجب خروج منی از او شده، آیا غیر ازقضای روزه کفاره نیز باید بدهد؟ پاسخ :درصورتی‌که منی بی‌اختیار از او خارج‌شده باشد روزه او قضا هم ندارد. حکم روزه در صورت خود ارضایی سهوی پرسش : اگر کسی روزه واجبی گرفته و بعدازظهر فراموش کند که روزه است و خود ارضایی کند حکم این روزه چیست؟ پاسخ :در فرض سؤال، روزه صحیح است اما مرتکب معصیت بزرگی شده است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا 🌸🍃 یه روز جمعه بود اون روزموقع تعطیلی بهار بود و بچه هام مدام بی تابی میکردن و
🌸🍃 روزها گذشت بچه هام کم کم بزرگ شدن و ۱۱ماهشون شد. یه روز از سرکار برگشتم دیدم مادرم با یه خانمی تو حیاط نشسته کلی به خودش رسیده و خیلی تیپ زده بود بوی عطرش از فاصله دور میومد. مادرم منو صدا زد رفتم سمتشون گفت ایشون سمیراخانم هستن دختر یکی از دوستام. سلام احوالپرسی کردم کنارشون نشستم و مادرم سر صحبت باز کرد گفت با سميرا چند ماهی در ارتباط باشین اگه خداخواست اخلاقتون بهم خورد تفاهم داشتین عقد کنید. با حرف مادرم شوکه شدم مگه میشه به این سرعت یکیو شناخت، گفتم تاخداچی بخواد و اونجارو ترک کردم. سمیرا که رفت مادرم به حالت عصبانیت اومد سمتم گفت این چه جسارتی بود تو کردی اون دختر غرورش له کردی.. منم گفتم حرفی نزدم. مادرم بیشتر عصبی شد گفت کی تورو با دوتا بچه قبول میکنه بشه مادر بچه هات این دختر قبول کرده. گفتم مادرجان هنوز نه به داره نه به باره از کجا معلوم اینم مثل اونا دوروز دیگه نزاره بره. کلی بحث کردیم و از خونه زدم بیرون. شب شد گوشیم زنگ خورد برداشتم گفتم بفرمایین دیدم یه دختری پشت تلفنه گفت سلام سمیرام حالت خوبه خوبی. خیلی گرم سلام کرد انگار چندسالی می شناسمش گفتم خانم من شمارو نمی شناسم لطفا رویا بافی نکنید هنوز نسبت بهم شناختی نداریم. خیلی پررو جواب داد خوب آشنا می شیم. منم گوشی قطع کردم اون شب داشتم فیلم نگاه می کردم بهار از پله ها پایین اومد پريا تو بغلش بود اومد سمتم گفت اقا پروا خوابه نگران نباشید. گفتم کاری داشتین بهارخانم گفت راستش یه مقدار پول نیازدارم چند هفته دیگه تولد بچه هاست می خوام براشون لباس بخرم کیک سفارش بدم. جا خوردم باورم نمی شد بچه هام يکسالشون شده بود من چقدر دیر گذر زمان فهمیدم گفتم باشه فردا با هم میریم پاساژ هرچی خواستی بخر یه کارتم بهت میدم هرهفته برات مبلغی میریزم خرج بچه ها کن میبری بیرون. از کنارم رد شد و گفت ممنونم. روز بعد من و بهار بعداز خوردن صبحانه رفتیم بیرون هواخیلی خنک شده بود افتابی بود دلگرم منو بچه هام با بهار تو یه قاب قشنگ بودیم حتی تصورش برام قشنگتر بود بچه ها از سرکول بهار بالا میرفتن و بهار فقط می خندیدو بغلشون می کرد. واقعا بچه ها به بهار وابسته شده بودن ترس اینو داشتم یه روزی ازدواج کنم بچه ها در نبود بهار چه ضربه محکمی می خورن. اینه ماشین درست کردم و به بهار نگاه کردم و خیره شدم بهش و صداش کردم گفتم بهار خانم جوابمو داد بله اقا. گفتم چرا منو اقا صدا میزنی اسم کوچیکم صدابزن بگو اقا کامران گفت باشه چشم اقا کامران ولبخندی بهش زدم وگفتم اگه یه روزی من ازدواج کنم شما از پیش بچه هام بريد هفته ای یه بار میای بهشون سربزنی گفت چشم هرچی شما بخواین چقدر بهار دل بزرگی داشت هیچوقت تو زندگیم دختری به این پاکی معصومی ندیده بودم... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام خسته نباشید ببخشید مامانم رفته دکتر دیسک کمر داره شدید حالا گفته سوزن بایدبزنه
❤️🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقتتون بخیر لطفا به خانومی که گفتن بچه ۵ ساله برادرشون صحبت نمیکنه بگین هر چه زودتر ببرنش گفتاردرمانی چرا تا الان صبر کردن باید حتما ببرن تا ان شاالله به امید خدا مشکل حل بشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقتون بخیر خانمی گفتن دخترشون لج میکنه بخشید خیلی لوس بارش اوردی دختر خودم همین جور همش لجی می کرد ارمش خانواده بهم می ریخت اصلا از خونه بیرون نبرش وهرچی خواست بهش بگو بیا صبر کنه دختر خودم الان ایقدر خوب درسخون عاقل شده اون امسال به سن تکیلف رسید درضمن سوره ذاریات هر روز بخون نیت دخترون نماز می خونه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای خانمی که گفتن دوسدارم چاق شم الان یواش یواش داره فصل انگور میرسه آب انگور بگیر بخور عالیه واسه چاقی،، خانمی که گفتن عفونت واژن دارید اگه باردار نیستین دود عنبر نثا عالیه برای سلامتی آقا جانمون امام زمان (عج)صلوات 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به اون خانمی که گفتن ابریزش بینی داره خیلی اذیت میشه یاد خودم افتادم من هم مثل شما هستم خیلی عذاب میکشیدم اول بهار امپول حساسیت میزنم خیلی خوبم اگر بهتر نشدم هفته دیگه دوباره میرم دکتر بهش میگم امپول زدم خوب نشدم دوباره یه امپول دیگه میده میزنم تا سال دیگه تابستون خوب خوبم برو دکتر امپول حساسیت بزن سیتریزین هم خوبه بخور امپول که بزنی تا اخر تابستون خوب خوبی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی که نگران خواهر زاده شون هستن که پیشانیش رو میگوبه زمین من خواهرم وقتی یک ساله تا سه سالش بود همینطور بود اگر قهر میکرد یا گریه میگرددستاشو میگذاشت رو زمین پیشانیش رو محکم میکوبید رو زمین دست خودش نبود ما براش نگران بودیم ولی فایده نداشت یادم میاد یه روز بهش پول دادم بستنی خرید اومد من یه یکم از بستینش خوردم پرت کرد روزمین شروع کرد به پیشونیشو کوبیدن رو زمین در این حد بود بگم همین اتفاق هم برای دختر خواهر شوهرم افتاداز بستنیش که براش خریدم یکم خوردم اونم همین کارو کرد ولی الا هردوتاییشون سی وسه سال وسی ساله هستن ولی همیشه هم سر درد دارن ناله میکنند از سردرد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام میخواستم پاسخ اون خانمی که گفته چکارکنم خودم وشوهرم نمازخون بشیم روبدم .یک توسل به امام زمان عج بکنه انشاالله اقاکمک شون کنه هردو نفرنمازخون بشن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برا اون خانمی که گفتن کیست تخمدان دارن بفرماید که مریم گلی از عطاری بگیرن و مرتب دم کنن و بخورن آخر شب همیشه یه استکان از همین دم کرده بخورن اونم که بچشون حرف نمی‌زند احتمال داره منفجر شدن یا پریدن بالای سوت دیگ زود پز رو دیدن که از زبون رفته ،بهش رب انار بده وتخم کبوتر برا حرف اومدن بچه خوبه اونایی هم که میخوان شوهر یا بچشون رو نمازخوان کنن بهشون بگن شما ازصبح تا شب برا هرکاری وقت دارین حتی اینکه ساعت ها باگوشیت ور بری ولی برا ۵ دقیقه نماز خواندن وقت نداری 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب سوالی که خانمی گفته بود دخترم ۱۷ سالش هست و جوشهای چرکی میزنه خواستم بگم دختر منم دقیقا تو همین سن بود هر کرم و روغنی استفاده کرد خوب نشد تا بردمش دکتر زنان بهم گفت دخترت کسیت تخمدان داره دو بار براش نسخه پیچید شکر خدا خوب خوب شد . 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بابت سوال اول دوستمون که گفتن مادرشون شقاق دارن عسل رو با زردچوبه اصل و خالص ترکیب کنن تا به غلظت ماست چکیده در بیاد اندازه یک قاشق مرباخوری از این ترکیب رو بذارن رو یه تیکه سفره یکبارمصرف و هر شب تا صبح بذارن رو زخم خیلی زود خوب میشه حداقل چهل شب انجام بدن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خانمی که شقاق داره لطفا قرص رو همورین استفاده کنه هرروز روغن زرد حیوانی منظورم کره اب شده به شقاق بماله درضمن روغن کوهان شتر ازمقعدش برداره..اینها جواب میده ولی در نهایت زالو درمانی اخرشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام مادربزرگی که شقاق داره عزیزم اول از همه باید شکمش خوب کار کنه و سفت نباشه که اذیت بشه 7تا آلو بخار شب تو آب جوش بزار و صبح هم بزنه بخوره. 5 تا انجیر شب تو گلاب یا روغن زیتون بزاره صبح بخوره. برای مقعدهم پمادبزنه یا اگه هم خارش داره روغن زیتون عسل به مقعد بزنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی که همسرشون بهشون خیانت کرده حق داری ناراحت بشی حق داری اون قضیه رو که مثل یه چاقو که خورده وسط قلبت فراموش نکنی ولی عزیز این وسط خودت داغون میشی خواهش میکنم به هر طریقی. شده مشاور. کتاب. بخاطر آرامش خودت هم شده فراموشش کنی. عزیزم حتما حتما کلاس همسرداری حاج آقا حسینی روکه توهمین ایتا بصورت مجازی هست شرکت کن مطمئن باش ضرر نمیکنی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#زندگینامه 🌸🍃 من محمد حسینی بهشتی، در دوم آبان ۱۳۰۷ در شهر اصفهان در محله لنبان متولد شدم. منطقه ز
❤️ . سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به قم بروم. این را بگویم که در دبیرستان در سال اول و دوم زبان خارجی ما فرانسه بود و در آن دو سال، فرانسه خوانده بودم ولی در محیط اجتماعی آن روز آموزش زبان انگلیسی بیشتر بود و در سال آخر که در اصفهان بودم تصمیم گرفتم یک دوره زبان انگلیسی یاد بگیرم. یک دوره کامل «ریدر» خواندم، و نزد یکی از منسوبین و آشنایانمان که زبان انگلیسی می‌دانست، با انگلیسی آشنا شدم. در سال ۱۳۲۵ به قم آمدم. حدود شش ماه در قم بقیه سطح، مکاسب و کفایه را تکمیل کردم و از اول سال ۱۳۲۶ درس خارج را شروع کردم. برای درس خارج فقه و اصول نزد استاد عزیزمان مرحوم آیت الله محقق داماد، همچنین استاد و مربی بزرگوارم و رهبرمان امام خمینی(ره) و بعد مرحوم آیت الله بروجردی، و مدت کمی هم نزد مرحوم آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری و مرحوم آیت الله حجت کوه کمری می‌رفتم. در آن شش ماهی که بقیه سطح را می‌خواندم، کفایه و مکاسب را هم مقداری نزد آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی خواندم و مقداری از کفایه را نزد آیت الله داماد خواندم که بعد همان را به خارج تبدیل کردیم. در اصفهان منظومه منطق و کلام را خوانده بودم که در قم ادامه ندادم، چون استاد فلسفه در آن موقع کم بود و من یکسره بیشتر به فقه و اصول و مطالعات گوناگون و تدریس می‌پرداختم. معمولاً در حوزه‌ها طلبه‌هایی که بتوانند تدریس کنند هم تحصیل می‌کنند و هم تدریس می‌کنند. و من، هم در اصفهان و هم در قم تدریس می‌کردم . به قم که آمدم به مدرسه حجتیه رفتم. مدرسه‌ای بود که مرحوم آیت الله حجت تازه بنیانگذاری کرده بودند. از سال ۱۳۲۵ در قم بودم و درس می‌خواندم. در آن سالهایی بود که استادمان آیت الله طباطبایی از تبریز به قم آمده بودند. در سال ۱۳۲۷ به فکر افتادم که تحصیلات جدید را هم ادامه بدهم. بنابراین با گرفتن دیپلم ادبی به صورت متفرقه و آمدن به دانشکده معقول و منقول آن موقع که حالا الهیات و معارف اسلامی نام دارد، دوره لیسانس را در فاصله سالهای ۲۷ تا ۳۰ گذراندم. و سال سوم به تهران آمدم، برای این که بیشتر از درس‌های جدید استفاده کنم و هم زبان انگلیسی را این جا کامل‌تر کنم و با یک استاد خارجی که مسلط‌‌‌ تر باشد یک مقداری پیش ببرم. در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ در تهران بودم و برای تأمین مخارجم تدریس می‌کردم و خودکفا بودم. هم کار می‌کردم و هم تحصیل. سال ۱۳۳۰ لیسانس گرفتم و برای ادامه تحصیل و تدریس در دبیرستانها به قم بازگشتم. به عنوان دبیر زبان انگلیسی در دبیرستان حکیم نظامی قم مشغول شدم و آن موقعها به طور متوسط روزی سه ساعت کافی بود که صرف تدریس کنیم و بقیه وقت را صرف تحصیل می‌کردم. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ بیشتر به کار فلسفی پرداختم و نزد استاد علامه طباطبایی برای درس اسفار و شفاء ایشان می‌رفتم. اسفار ملاصدرا و شفاء ابن سینا را می‌خواندم و همچنین شب‌های پنجشنبه و جمعه با عده‌ای از برادران، جلسات بحث گرم و پرشور و سازنده‌ای داشتیم. ۵ سال طول کشید که ماحصل آن به صورت کتاب روش رئالیسم تنظیم و منتشر شد. در طول این سالها فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی داشتیم. در سال ۱۳۲۶ یعنی یک سال بعد از ورود به قم با مرحوم آقای مطهری و آقای منتظری و عده‌ای از برادران، حدود هجده نفر، برنامه‌ای تنظیم کردیم که به دورترین روستاها برای تبلیغ برویم و دو سال این برنامه را اجرا کردیم. در ماه رمضان که گرم بود، با هزینه خودمان برای تبلیغ می‌رفتیم. البته خودمان پول نداشتیم، مرحوم آیت الله بروجردی توسط امام خمینی(ره) که آن موقع با ایشان بودند نفری صد تومان در سال ۲۶ و نفری صد و پنجاه تومان در سال ۲۷ به عنوان هزینه سفر به ما دادند چون قرار بر این بود که به هر روستایی می‌رویم، مهمان کسی نباشیم. و خرج خوراکمان را در آن یک ماه خودمان بدهیم . بنابراین برای کرایه آمد و رفت و هزینه زندگی، یک ماه خرج سفر را با خودمان می‌بردیم. فعالیت‌های دیگری هم در داخل حوزه داشتیم که اینها مفصل است و نمی‌خواهم در یک مقاله فعلاً گفته شود. در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ که تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سیاسی - اجتماعی نهضت ملی نفت به رهبری مرحوم آیت الله کاشانی و مرحوم دکتر مصدق. من به عنوان یک جوان معممِ مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و متینگها شرکت می‌کردم. در سال ۱۳۳۱ در جریان ۳۰ تیر به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تیر شرکت داشتم و شاید اولین یا دومین سخنرانی اعتصاب که در ساختمان تلگراف‌خانه بود را به عهده من گذاشتند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 این رسم شوهر داری نیست! هیچکس نیست که ناراحتى و گرفتارى و درد دل نداشته باشد. ه
❤️ 1ـ از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید. ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن و محبت شما نسبت به همسرتان مى‏باشد. 2ـ نگویید علاقه‏ام را با رفتارم نشان مى‏دهم. براى ابراز علاقه باید از کلمات زیبا و محبت‏آمیز استفاده کرد. 3ـ هرگز اجازه ندهید مشکلات زندگى، شما را از همسرتان دور سازد. مشکلات همیشه خواهند بود. 4ـ در هر حال و در هر حالت ابراز علاقه و عشق به همسر، بهترین و والاترین هدیه به اوست. این هدیه را از وى دریغ ننماید. در این میان زن و شوهر باید به اصل تفاوت‏هاى فردى حتما معتقد باشند و بر این باور باشند که زن و مرد دو موجودند که از نظر هوش، استعداد، علایق، خصایص جسمانى و اخلاقى تفاوت‏هایى با هم دارند. زن و مرد باید حداکثر توافق را میان خصایص خود و همسرشان را برقرار نمایند و وجود هم را مکمل و متمم بدانند. پیغمبر اسلام (ص) فرمود: هر زنیکه به وسیله زبان‏شوهرش را اذیت کند نمازها و سایر اعمالش قبول نمی شود. براى اینکه همسران با یکدیگر مدام در حالت مهر و محبت به سر مى‏برند باید به تمایزات خود با طرف مقابل‏شان به دیده احترام بنگرند. همه انسان‏ها نیازمند داشتن یک هویت مستقل که همانا تفاوت‏هاى فردى میان آنها مى‏باشد، هستند. همسران مى‏توانند زندگى بسیار شیرین و لذت‏بخشى داشته باشند به شرط اینکه از داد و ستد عاطفى به شیوه‏هاى قلبى، کلامى و عملى استفاده نمایند و به همسر و شریک زندگى خود ابراز محبت کنند، همسر خود را قلبا دوست داشته باشند و با زبان و عمل این امر را ثابت نمایند.هر جا قدم می گذارید بذر عشق بپاشید و قبل از همه در خانه خودتان.به فرزندان و به همسر خود ، عشق بورزید... نگذارید که  او از پیش شما برود مگر اینکه خوشتر و امیدوارتر از وقتی باشد که نزد شما می آید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام وقت بخیر سوال منو اورژانسی بذارید همسرم مدتیه ب دست و پاش از این دونه ها زده حالت تاوله بعد زخم میشه و دوباره زیاد میشه توروخدا اگه کسی همچین مشکلی داشته تجربشو ب من بگه دکتر هم رفتم پماد داده فایده نداشته 👇❤️ @adminam1400
❤️🍃 تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک و نیم کیلو سبزی خوردن. همسرم آمد. بدوبدو خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز میکردم سبزی‌ها را دیدم. یک و نیم کیلو نبود. از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی‌داد. حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کمتر میگذارم سر سفره. سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. بعله.... تره‌ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون نایلون خرید را هم خیس کرده بود. در بهت و عصبانیت ماندم. از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است. به جای یک و نیم کیلو میرود سبزی سوپری میخرد و بوی پلاسیدگی‌اش را که نمی‌فهمد، از شکل سبزی‌ها هم متوجه نمی‌شود!! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسر که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟! و یک دعوای بزرگ راه بیاندازم... بعد بی‌خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان‌طور که با خودم همه نمونه‌های خریدهای مشابه این را مرور میکردم، فکر کردم: شب که آمد یک تذکر درست و حسابی میدهم. بعد به خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی! شب که آمد هم نرم‌تر صحبت کن. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده. ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. ارزش ندارد درباره‌اش صحبت کنم... حالا! مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی. همین. دم غروب، همین منی که میخواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟؟؟ آرام گفتم : راستی، سبزی‌هاش پلاسیده بود. یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه... تمام... همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم! میخواستم از سبزی‌فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری وخسته میشی، دیگه نخواد سبزی هم پاک کنی..! آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. مکث را تمرین کردم.... و ﺑﻪ همسرم عاشقانه‌تر نگاه میکردم و فهمیدم اگر اون موقع زنگ میزدم، امکان داشت روز قشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر. ربطی نداره متاهلی یا مجرد، مکث را تمرین کن. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت‌ترش میکنیم... گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم... گاهی خیلی چیزارو داریم، اما محو تماشای نداشته‌هامون میشیم... گاهی حالمون خوبه، اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم... گاهی میشه بخشید، اما با انتقام ادامه‌اش میدیم... گاهی میشه ادامه داد، اما با اشتیاق انصراف میدیم... گاهی باید انصراف داد، اما با حماقت ادامه میدیم... و گاهی... گاهی... گاهی... تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم... بدونیم! کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی... گاهی‌های زندگیمون باشیم... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 من میخوام دخترم رو ببرم برایه واکسن شش سالگی دختر من کلا با استامینوفن و بروفن تبش پایین نمیاد میخوام ببینم برایه تبش و درد دستش قابل تحمل باشه براش چکار کنم ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان و حبیبه خانم عزیز از دوستان میخام آدرس یه دکتر خیلی خوب زنان برا نازایی تو یزد برام بگن ممنون از همه دوستان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر لطفا پیامم اورژانسی بزارین🥺 برادرم آزمایش دادن و معلوم شده پلاکت خونش پایینه البته گفتن چند درصده و خیلی زیاد نیست از طریق طب سنتی در حال درمان هست از ما دوره و متاسفانه نمیتونیم خیلی بهش رسیدگی ویاداوری کنیم خواهش میکنم اگر کسی چیزی می‌دونه که برای درمان پلاکت پایین خوب باشه بگه متشکرم ...التماس دعا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ من حدود دو ماه است که وقتی که میشینم استخوان پشتم وقتی می‌خواهم بلند بشوم به شدت درد می‌گیرد. که بهش میگند (دُنبالچه) اگر کسی این مشگل رو داشته ، راهکار درمانش رو به من بگه . اگه میشه زود تر جواب بدید ، خیلی اذیت میشم. پیشاپیش از جوابتون ممنونم.🙏🏻 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید لطفا سوال منم بزارید راهنماییم کنند من تو تک انتخاب همسر اشتباه کردم یعنی تو یه هفته ازدواج من سر گرفت الان ده سال میسوزم میسازم دوتا هم بچه دارم دیگه نمیتونم طلاق بگیرم یعنی نمیشه با دوتا بچه شوهرم الان الکل مصرف میکنه هر شب باحال خراب میاد خونه منم خسته شدم وضع مالمون هم خوب نیس برم پیش مشاور خودم خانه دارم در آمدی ندارم بیفتم دنبال کاراش خواهش میکنم کمکم کنید چطوری باهاش رفتار کنم انقدر اعصاب خوردی کرده پسرم هم پرخاشگر شده تو رو خدا هرکه تو وضع من بوده راهنماییم کنه چون من زندگیمو دوست دارم نمیخوام طلاق بگیرم همسرم هم ذاتا آدام خوبی اما این الکل نمیزاره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا سوالا منو تو گروه قرار بدین و اونایی که درمان خونگیو انجام دادن و نتیجه گرفتن راهنماییم کنن من بیست سالمه و دخترم از اول به طور مادرزادی نوک سینه هام فرو رفته بودن البته همیشه این طور نیست و از نوع خفیفه یعنی اینطور نیست که کلن نیاد بیرون موقع تغییرات محیطی مثل رفتن به حمام و آب سرد خود به خود بیرون میاد ولی خیلی کوتاه. من خیلی ناراحتم و مث اینکه باید عمل کنم کسی تا حالا همچین تجربه ای داشته؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام یه راهکار بدید برای افزایش قد دختر ۱۴ ساله ؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت شما و همچنین اعضای خوب گروه لطفا لطفا اوژانسی راهنمایی کنید دخترم 14سالشه جراحی سینوس کرده سه روز پیش (مو برگشتن در کمر) از نخاع بی حس کردن الان نمیتونه سر پا شه سرگیجه سر درد شدید کمر وپا درد داره دکترش رفته مسافرت نمیدونم چیکار کنم لطفا سریعتر راهنمایی کنید واینکه حموم میبرم آب بخوره به زخم یانه واینکه چی براش خوبه ممنون از همگی بلا ازتون دور باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت شما بخیر. دختر۱۰ ساله دارم که عکس صفحات رشد مچ دستش رو که به دکتر نشون دادم گفتند نهایت قدش بشه ۱۵۰ تا۱۵۵. من خودم قدم ۱۶۸ هست و همسرم۱۷۵ ولی مادر همسرم قدشون کوتاهه و از نظر ژنتیکی این ژن رو دارن. که دکتر به من گفتن دختر منم این ژن رو داره. حالا از شما سوالم اینه که برای افزایش قد توی این سن باید چکار کنم؟ و اینکه دکتر گفتند تا ۷ماهه دیگه دخترم به بلوغ میرسه. چطور میشه بلوغ رو یکمی به تعویق انداخت؟ ممنون میشم جواب منو بدید من خیلی نگران ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید سوال من هم بگذارید ممنون چهار یا ۵ سال پیش زخم دهانه رحم داشتم فیریز کردم خوب شد الان دوباره مراجعه کردم گفت دوباره زخم داری میخاستم ببینم کسی فریز کرده خوبه ؟مدام فریز کردن عواقب نداره؟ راهکار غیر فریز کردن هست که خوب بشیم ممنون که پاسخ میدهید اجرتون با خدا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام از دوستان عزیز سوال دارم میخوام بدونم کسی بوده ک تا حالا پلیکسر ( پلاسما جت ) بینی انجام داده باشه؟ من میخوام انجام بدم ولی دو دلم میخوام بدونم واقعا برای تغییر سایز بینی تاثیر داره؟ چه قدر ماندگاری داره و بعد چه مدت فرم بینی ب حالت اولیه بر میگرده؟ و اینکه جایزخمش بعد چند روز برطرف میشه؟ پیشاپیش ممنون از راهنمایی هاتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم ممنون از کانال بسیار خوبتون دوستان گلم تو را خدا هر که پیام منو می‌خونه اگه کمکی ازش بر میاد تو را خدا کمک کنید من سی دوسالم هست از بیست و چهار سالگی دچار دیسک کمر و دیسک گردن شدم طوری که الان اصلا نمیتوانم رو پام بیستم همیشه با شوهرم دعوام میشه میگوید همیشه مریضی دکتر جراح مغازه واعصاب هم چندتا رفتم میگن نیاز به عمل نداری فعلا اگه نیاز هم داشتم راستش پولش نداشتم دیگه واقعا راه رفتن برام سخت شده بچه کوچک تو خونه دارم اگر دو قدم راه برم باید حتما چند ثانیه بشینم بعد حرکت کنم الهی اجرتون با حضرت زهرا اگه راحل خونگی چیزی که واقعا جواب بده کمک کنید ممنون میشم
👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام خسته نباشید ببخشید مامانم رفته دکتر دیسک کمر داره شدید حالا گفته سوزن بایدبزنه
💜🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانمی که میخوان چاق بشن پودر جوانه طلایی از عطاری بگیرن خیلی خوبه و برای من تاثیر گذاشت فقط درمورد عوارضش خودتون پرسجو کنین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای اون دوستی مجازی مینویسم که گفته چکار کنم که خودم شوهرم نماز خون بشیم عزیرم کافیه روزی ۴۰۰ بار استغفار بگی و نمازتو شروع کنی ..نماز گذرنامه ای هست برای رد شدن از پل سراط اگر نداشته باشی نمیتونی بگذری هر چقد هم که ثواب کرده باشی انجا بدردت نمیخوره اگر گذرنامه نداشته باشی مثل موقع ای که پلیس راهنمایی رانندگی جلوت میگیره ومیگه گواهی نامه تو هر چقدر کارت دیگه نشونش بدی بدردش نمیخوره فقط میگه گواهی نامه🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ب همه ی دوستان همیشه همراه... یه انتقاد دارم ک امیدوارم ادمین عزیزهرچه زودتربذاره *دوستان عزیزان خواهشمندم یکم ب مشکلات هم دقیق ترنگاه کنیم و اون عزیزی ک ازمشکلاتش می ذاره و وقت تایپ می ذاره وقصه زندگیشوتعریف می کنه وراه حل می خوادوظیفه مافقط خوندن وردشدن نیست درحدیه دلداری هم ک شده براهم ارزش قائل باشیم خیلی عذرمی خوام همین دوستمون درموردمشکل املابچه ش راه حل خواسته بود دست کم خیلیاتون هنوزک هنوزه دارین راه حل میدین امااون بنده خدایی ک مشکل زندگیشوگذاشته راحت ردمیشیم وحتی اظهارنظرم نمیدیم کاش براساس حجم ازمشکلات راه حل بذاریم...ببخشیدطولانی شد🙏🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ‌درجواب خانمی که لکه های پوستی شدید شده به احتمال زیاد انزیمهای کبدی خواهر زادشون‌بالا رفته‌به خاطر مصرف دارو باید زودتر‌ازمایش برای‌انزیمهای کبد ‌انجام دهد خواهش میکنم ‌زودتر‌ بهشون اطلاع‌بدید چون پسرم من چند سال پیش به خاطر مصرف دارو وحساسیت‌به‌دارو‌انزیمهای کبدیش بالا‌رفت که اگر چند‌روز دیگه‌دارو‌مصرف میکرد ممکن بود کبدش از کار‌بیفته 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای سوختگی وبعضی از عوارض های آن در یزد دکتر شکور ی هست کارش عالیه خیلی عالی طب سنتی فکر کنم بیشتر بتونه کمکتون کنه تا کورتون التماس دعا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمهایی که طالب مهر همسرشون هستند و دلشون مهرومحبت میخواد از غسل اویس قرنی غافل نشید مثل غسلهای دیگست فقط نیتش غسل اویس قرنی هست خرجی نداره ولی ان شاالله جواب میده خدا به حق تمام بنده های خوبش حاجت همه رو بده ان شاالله 🍃🍃🍃🍃🔹🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به همه ی عزیزان گروه و ادمین بزرگوار درمورد اون خانمی که گفتند دختر 3/5 ساله دارند ودائما مریضه، بهترین درمان در قرآن آمده. عسل عسل درمان هزار درده. خواهرم هر روز روزی سه چهار بار، شربت آبلیمو و عسل درست کن بده به دخترت بخوره. مواقعی هم که مریضه کمی پودر آویشن بهش اضافه کن. عزیزم دخترتو. پیش یه متخصص طب سنتی ببر، شاید واسش حجامت پشت گوش انجام بده، که عالیه. در حد یه خراش خیلی کوچک میندازه. خواهرم:دختر منم ضعیفه، بنیه نداره. هر روز بهش شربت آبلیمو عسل میدهم. انشاالله که خداوند به دخترت سلامتی بده. درضمن حرز امام جواد رو از گوگل سرچ کن، یه خط بیشتر نیست. بنویس با چهار قل.. جلد کن. بنداز گردن دخترت تا از چشم زخم وسحر وجادو و... در امان باشه. همیشه هم صدقه بده، که رفع هفتاد بلاست اگر در توانت هست حتما حتما واسه دخترت عقیقه کن. انشاالله درپناه خداوند محفوظ میمونه. غصه نخور. خدا بزرگه. دعا کن. التماس دعا از همگی. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام این لکه ها اگه قهوه ای رنگ هستش به احتمال زیاد قارچ باشه من داداشم اینطوری میشه و از پماد ان ان استفاده میکنه زود میره و محو میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ‌سلام خانم‌که دنبال دکتر برا سوختگی هستن بیمارستان سوانح سوختگی تو اصفهان‌کارش عالیه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام خدمت دوستان گل مجازی ..خواهری که فرمودن همسرشون به نیازمندان کمک میکرده واسطه بوده و یه خانمی رو که ۱۰ سال ازش بزرگ تره صیغه کرده و الان زیر بار نمی ره..خواهر عزیز خیلی واسه مشگلتون ناراحت شدم چون من هم شوهرم رفته یه زن و صیغه کرده من حتی نخاستم دشمنم این تجربه رو بکنه چون واقعا آدم داغون میشه .همسرتون قسم الکی به قرآن میخورن مطمعن باشین مثل همسر من 😔خدا ازشون نگزره شما باز خونه ی خودتون هستین همسر من منو با دو تا بچه انداخت بیرون خودش رفته با اون زن زندگی میکنه که یه دختر ۱۸ ساله هم از همسر سابقش داره اون زن کثافت .اینجور آدما واقعا خدارو نمی شناسن . انشالله شما که منزل خودتون هستین بیشتر به همسرتان صحبت کنین ببینین دلیل این کاراش چی بوده همسر من که میگه تو پدر نداشتی ازلحاظ مالی بمن کمک کنه این خانم شاغل هس پول میده بمن ‌‌..منم بخاطر بچه هام تا حالا نمردم وگرنه صدبار خودکشی کرده بودم .فقط خدا اینجور آدما رو لعنت کنه . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه ❤️ . سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود که تصمیم گرفتم برای ادامه تح
❤️ . یادم هست که کار ملت ایران را در رابطه با نفت و استعمار انگلیس با کار ملت مصر و جمال عبدالناصر و مسئله کانال سوئز و انگلیس و فرانسه و اینها، مقایسه می‌کردم. در آن موقع موضوع سخنرانی اخطاری بود به قوام‌السلطنه و شاه و این که ملت ایران نمی‌تواند ببیند نهضت ملی‌شان مطامع استعمارگران باشد. به هر حال بعد از کودتای ۲۸ مرداد در یک جمع‌بندی به این نتیجه رسیدیم که در آن نهضت، ما کادرهای ساخته شده کم داشتیم، باز این مسئله مفصل است. بنابراین تصمیم گرفتیم که یک حرکت فرهنگی ایجاد کنیم و در زیر پوشش آن کادر بسازیم؛ و تصمیم گرفتیم که این حرکت اصیل اسلامی و پیشرفته باشد و زمینه‌ای برای ساخت جوانها گردد. در سال ۱۳۳۳، دبیرستانی به نام دین و دانش با همکاری دوستان در قم تأسیس کردیم، که مسئولیت اداره‌اش مستقیماً به عهده من بود. تا سال ۱۳۴۲ که در قم بودم، و همچنان مسئولیت اداره آن را به عهده داشتم. در ضمن در حوزه هم تدریس می‌کردم و یک حرکت فرهنگی نو هم در آن‌جا به وجود آوردیم و رابطه‌ای هم با جوانهای دانشگاهی برقرار کردیم. پیوند میان دانشجو و طلبه و روحانی را پیوندی مبارک یافتیم و معتقد بودیم که این دو قشر آگاه و متعهد باید همیشه دوشادوش یکدیگر بر پایه اسلام اصیل و خالص حرکت کنند. و در ضمن آن زمانها فعالیتهای نوشتنی هم در حوزه شروع شده بود. مکتب اسلام، مکتب تشیع، اینها آغاز حرکتهایی بود که برای تهیه نوشته‌هایی با زبان نو و برای نسل نو، اما با اندیشه عمیق و اصیل اسلامی و در پاسخ به سئوالات این نسل انجام می‌گرفت که من مختصری در مکتب اسلام و بعد بیشتر در مکتب تشیع همکاری می‌کردم. بعد در سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ دوره دکترای فلسفه و معقول را در دانشکده الهیات گذراندم، در حالی که در قم بودم و برای درس و کار به تهران می‌آمدم. در همان سال ۱۳۳۸ جلسات گفتار ماه در تهران شروع شد. این جلسات برای رساندن پیام اسلام به نسل جست‌وجوگر با شیوه جدید بود که در هر ماه در کوچه قایم در منزل بزرگی برگزار می‌شد. و در هر جلسه یک نفر سخنرانی می‌کرد و موضوع سخنرانی قبلاً تعیین می‌شد تا در مورد آن مطالعه بشود. این سخنرانیها روی نوار ضبط می‌شد و بعد آنها را به صورت جزوه و کتاب منتشر می‌کردند. از عمده آنها سه جلد کتاب گفتار ماه و یک جلد به نام گفتار عاشورا منتشر شد. در این جلسات هم باز مرحوم آیت الله مطهری و آیت الله طالقانی و آقایان دیگر شرکت داشتند، و جلسات پایه‌ای خوبی بود. در حقیقت گامی بود در راه کاری از قبیل آن‌چه بعدها در حسینیه ارشاد انجام گرفت و رشد پیدا کرد. در سال ۱۳۳۹ ما سخت به فکر سامان دادن به حوزه علمیه قم افتادیم و مدرسین حوزه، جلسات متعددی برای برنامه‌ریزی نظم حوزه و سازمان‌دهی به آن داشتند. در دو تا از این جلسات بنده هم شرکت داشتم، کار ما در یکی از این جلسات به ثمر رسید. در آن جلسه آقای ربانی‌ شیرازی و مرحوم آقای شهید سعیدی و آقای مشکینی و خیلی دیگر از برادران شرکت داشتند. و ما در طول مدتی توانستیم یک طرح و برنامه برای تحصیلات علوم اسلامی در مدت هفده سال در حوزه تهیه کنیم و این پایه‌ای شد برای تشکیل مدارس نمونه‌ای که نمونه معروف‌ترش مدرسه حقانیه یا مدرسه منتظریه به نام مهدی منتظر سلام‌الله علیه است. حقانی که سازنده آن ساختمان است، مردی است که واقعاً باعشق و علاقه سرمایه و همه چیزش را روی ساختن این ساختمان گذاشت. خداوند او را به پاداش خیر مأجور بدارد . به این ترتیب مدرسه حقانی تأسیس شد و این برنامه در آن‌جا اجرا شد. در این مدارس باز مقداری از وقت ما می‌گذشت و صرف می‌شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام حبیبه خانم من یه زن 50ساله هستم که چند سالیه که شوهرم خیلی فرق کرده بود اخلاقش همش بهانه می‌گرفت کتکم میزد خلاصه بعد این همه دعوا و کتک رفتم خونه بابام که اون شاید کمی آروم شود تا یه ده روزی بود این قضیه گذشت باخودم فکرکردم که باخانوادش درمیون بزارم که همه چی رو ب مادر ویکی ازخواهراش گفتم پشت تلفن اوناهم بلافاصله هرچی من گفتم چهارتایی خودشون گذاشتن روش بهش خبردادن بااین وجود که خودخواهرش ب من گفتن که چرا نرفتی شکایت کنی من اصلا اهل این کار نبودم که برم دادگاه خود اونا ب من میگن برو شکایت کن بذار خبرهای که شنید روز بدش زنگ زده بود ب دخترم بگو مادرت بیاد وصایلاشوببره دیگه نمیخوامش حاالامنو میگی چرا مگه من رفتم خیانت کردم که بد کارشدم هرجور بود من بامادرم رفتم خونه که مادرم نصیحتش کنه مثل طلبکاران هرچی دهنش میومد می‌گفت مادرم گفت سربسرش نکن بزار هرچی میخواد بگه بنده خدا مادرم .حالام پدرم تازه فوت کرده همه مون داغون بودیم مادرم گفت ب من بگو که دختر من هرکاری کرده من خودم درستش میکنم اون در جواب مادرم گفت دخترت هیچیش نیس بردار ببرش نمیخوامش. رفتم گفت برو چهارشنبه بیا دنبال اسبابات تا اون روز اینجاپیدات نشه چهارشنبه شد رفتم دنبال وصایلام از اون روز سه ساله که هرچی میگم بیاتکلیفمو روشن کن میگه مگه من دیوانه ام تو برو دادگاه من میام تمام حق حقوقاتو میدم من بهش میگم تو ب من خیانت کردی نمی‌خوای منو چرا من برم دادگاه خوب حالا می‌خوام یه راهنمایم کنید چیکار کنم باهمچین آدمی برایم دعاکنید 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓ دردودل اعضا سلام وقت بخیر.باتشکر از مدیر گروه دوستان عزیز.... لطف کنید راه‌حلی جلوی پای خانواده من بگذارید.. برادری دارم سی ساله حدود یک ونیم سال پیش ازدواج کرد یه ماشین و یه تکه زمین داشت خانمش گفت حتما خونه میخوام ومستاجری نمیرم،با پول ماشین وزمین ووام ازدواج تونس پولی رو جمع کنه وپدرم که کشاورزه سیصد میلیون بهش کمک کرد تا خلاصه خونه خرید،،( بماند که با چه جوش وغصه های و گرفتن وام جور شد) بعد از چند ماه گفتن جشن عروسی می‌خواهیم وسرویس طلا هرچه بابام گفت ندارم صبر کنید یک سال دیگه به گوششان نرفت که نرفت،باز باقرض وتا لارقسطی مراسم رو گرفتیم ،در این مدت برادرم اصلا یک بار تنها خونه بابام نیومد وبااینکه از درآمد پدرم خبر داشت بازهم یک بار بخودش وخانومش نگفت بابام ندارن اینقدر زور نگیم ،....مادرم چقدر غصه خورد ،نمیدونیم چراوچکونه این همه از خانومش ترسید که حالا نمیتونه با ما یه احوال پرسی گرم بکنه برج یازده جشن گرفتیم ،سه چهار بار آمدن خونه بابام ،اینم با دعوت فقط هردوسه هفته یکبار زنگ میزنه میگه پول میخوام قسط دارم خانومای مهربونم والا توش موندیم چه جور رفتار کنیم به زور وزحمت اگه بتونن پول رو فراهم کردن براش ولی غافل از یک تشکروزنگ زدن ببخشید سردرد گرفتین دعا کنید برادرم سر عقل بیاد این طور رفتار نکنه مادرو پدرم پیر شدن تو روستا هستیم نمی خوان صداشونو کسی بفهمه برا این خاطر باج میدن،،،مادرم می‌ترسه دختره ول کنه بره هی کوتاه میاد آخه کسی نیس به این دختر خانوما بگه خونه باباتون نون شب نداشتید والا بخدا راست میگم ..پسر لاین خوبی آروم،شغلش پرستاروماشین وزمین ، قیافه،زندگی کن دوسال دیر تر صاحب خونه بشید ،.شرمنده دعامون کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 نامه عاشقانه امام به همسرشان همسر عزیزم؛❤️ تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه‌ی قلبم منقوش است. عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاَ جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ی خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند... . خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرم قدری تنگ شده... . ایام عمر و عزت مستدام تصدقت؛ قربانت روح ا...  ************* محبت این متن نامه ای بود از حضرت امام خمینی ( ره ) به همسرشان ( زمانی که فرزندشان سید مصطفی 3 ساله بودند ) . در این نامه ایشان سعی دارد همسر خود را در تک تک خاطرات و خوشی های سفر شریک کند و احساس نبودن او در این میان کاملا قابل حس است.اگر این متن را چندین بار مرور کنید نهایت عشق و علاقه را در هر کلمه درک خواهید نمود و اینجاست که جوانان ما باید چنین الگو های احساس و محبت را  در لحظه های زندگی حفظ کنند . اصلا چرا جوانان. ابراز محبت بر اساس سن مرز بندی نمی شود و در هر برهه از زمان نیاز به آن وجود دارد و حضورش می تواند شمع زندگی را فروزان تر نماید. حتی این اظهار عشق در نوع مورد خطاب قرار دادن نیز کاملا عیان است و جالب اینجاست که در این احوال پرسی عاشقانه جویا شدن حال فرزند در اولویت دوم قرار میگیرد یادش گرامی و نامش چراغ دلهای عاشق ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽