#دعا_درمانی 🌱
دعای مجرب برای رفع دردشکم
برای درد شکم این عمل را بارها
آزموده اند . این دعا را بنویسید
و با اب شسته بخورد
فورا درد آن ساکن خواهد شد
« اللهم انت الباسط
و انا المبسوط فمن یدع المبسوط
الا الباسط یا لله یا لله یا الله»
منابع: کنز الحسینی ص 81
ایمنی از ترس
پیامبر ص ؛
سوره سبأ را بنویسد و بر خود آویزد
تا هیچ جنبنده مزاحمی به او نزدیک
نشود و اگر بشوید و بنوشد و بر خود
پاشد ترسش میریزد
منابع: تفسیرالبرهان۴/۵۰۴
دعای گشایش و پرداخت بدهی
از امام عصر(عج)
در کتاب «الکلم الطیب» سید علی
خان نقل شده است که مردی
طلبکاران زیادی داشت و از نظر
مالی در مضیقه بود. از این وضع
به شدت غمگین بود، ناگاه در جیب
خود این دعا را یافت و در خواب
حضرت صاحب الزمان (عج ) را زیارت
کرد و حضرت به او دستور داد تا آن
دعا را بخواند. او دعا را خواند و
مشکلش حل شد و به هر کسی
سفارش کرد، مشکل او نیز بر طرف
گردید. دعا این است :
سه مرتبه در سحرگاه و سه مرتبه
در صبحگاه و سه مرتبه در اول شب
بخوان :
« بسم الله الرحمن الرحیم؛
رَبِّ أَساَلُکَ مَدَداً رُوحَانِیّاً تُقَوِّی بِهِ
قُوَی الکَـلِّیَّةِ وَ الـجُزئِیَّةِ حَتَّی أَقهِرَ
عبادی نَفسِی کُلُّ نفس قاهـرةٍ
فَتَنقَبِضَ لِی اِشـارَةُ رَقَائِقِهَا انقِبَاضاً
تَسقُطُ بِهِ قُوَاهَا حَتَّی لَا یَبقَی فِی
الکَونِ ذُو رُوحٍ اِلِّا وَ نَارُ قَهرِی قَد
أَحرَقَت ظُهُورَهُ یَا شَدِیدُ یَا شَدِیدُ یَا
ذَا البَطشِ الشَّدِیدِ یَا قَهَّارُ أَساَلُکَ
بَما أَودَعتَهُ عِزرائِیلَ مِن أَسمَائِکَ
القَهرِیَّـةِ فَانفَعَلَت لَهُ النُفُّوسُ بِالقَهرِ
أَن تُودِعَنِی هَذَا السِّرَّ فِی هَذِهِ
السَّاعَـةِ حَتَّی أُلَیِّنَ بِهِ کُلَّ صَعبٍ
وَ اُذَلِّلَ بِهِ کُلَّ مَنِیعٍ بِقُوَّتِکَ یَا ذَا
القُـوَّةِ المَتِینَ».
هروقت مشکل شدید تر شد،
بعد از دعای مذکور این عبارت
را 30 مرتبه بخوان :
« یَا رَحمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرحَمَ الرَّاحِمِینَ
أَسأَلُکَ اللُّطفَ بِمَا جَرَت بِهِ المَقَادِیر».
منابع: کلم الطیب
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
✴️ سه شنبه 👈 28 اذر / قوس 1402
👈5 جمادی الثانی 1445👈 19 دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛برای امور زیر مناسب نیست:
📛از دیدارها.
📛و قسم خوردن پرهیز شود.
👶مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🚘 مسافرت :مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️افتتاح کار و کسب.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارشات اجناس و کالا.
✳️دعوت کردن از افراد.
✳️و امور تعلیم و تعلم و آموزش خوب است.
🔵مناسب امور حرز و ادعیه نوشتن و نماز و... نیست.
👩❤️👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه
مباشرت و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث زردی رنگ می شود.
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن).
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
#چله_شهدا ❤️🍃
#شهید_بیستوسوم🍃🌻
شهید مجید افقهی فراهانی☀️🍃
ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا
هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱
کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏
به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-کربلایی.mp3
2.68M
قرائت زیارت عاشورا❤️
صوتی 🌱
با نوای کربلایی 🌸🍃
#زندگینامه 🌸🍃
زندگینامه شهید مجید افقهی فریمانی
مجید افقهى فریمانى در هفتم فروردین ماه سال 1344 در فریمان متولّد شد. پدرش كارمند شهردارى بود. از نظر اقتصادى دروضعیّت مناسبى به سر مى بردند و منزلشان شخصى بود.
مجید فرزند هفتم خانواده بود.بیشتر وقتش را در خانه مى گذراند و همواره به دنبال یادگیرى بود؛ نقّاشى مى كشید، كتابهاى برادرهاى بزرگش را مى گرفت و از روى آنها مى نوشت، آنها هم دراین كار به او كمك مى كردند و به این ترتیب در حالى به كلاس اوّل رفت كه از قبل چیزهاى بسیارى آموخته بود.
در خانه زحمت زیادى مى كشید؛ از كارهاى خانه گرفته تا بیل زنى باغچه و حتّى گاودارى به پدر و مادرش كمك مى كرد. با تمام علاقه اى كه به درس و مدرسه داشت، حاضر نبود تعطیلات خود را بادرس خواندن سپرى كند بلكه از پدرش مى خواست تا او را سركارى بفرستد.
شانزده ـ هفده ساله بود كه هواى جنگ و جبهه به سرش افتاد.
عشق به اسلام و احساس وظیفه بود كه به او انگیزه ى حضور در جبهه را مى داد.
ابتدا به عنوان بسیجى وارد منطقه شد.در روزهاى نخست اعزامش، با توجه به سنّ و سال كمى كه داشت، هركسى فكر مى كرد او بدون آگاهى و شناخت و تنها بر پایه ى احساساتى گذرا به جبهه و جنگ رو آورده است، امّا پس از مدّتى همگان با دیدن فعّالیّتها و پیشرفتهایى كه به چشم خود از مجید مى دیدند یا مى شنیدند، پى بردند كه حضور او در جبهه نه تنها بدون آگاهى و شناخت نیست بلكه ناشى از معرفتى خدا دادى است.
هرگز راضى به بازگشت از منطقه نبود. مخصوصا با به شهادت رسیدن برادرش ـ رضا ـ كه همواره یار و همراه او بود، عزم و اراده ى اوبراى ادامه ى راه راسخ تر گردید. به پدرش گفته بود:«خون بهاى رضا 5000 بعثى است. تا 5000 بعثى را نكشم برنمى گردم.»
به اصرار خواهرهایش راضى به ازدواج شد. دوست داشت كه همسرش زنى عفیف و با ایمان باشد.شرط دیگرى هم براى ازدواج داشت و آن این بود كه: «من به خاطر زن جبهه را ترك نمى كنم.»
در روز خواستگارى هم خطاب به همسرش گفته بود: «من یا شهید مى شوم یا در شرایطى قرار خواهم گرفت كه دیگر قادر نباشم به جبهه بروم.»
بعد از شركت در عملیّاتى پاى چپش را از دست داد و یك پاى چوبى جانشین پاى از دست رفته اش شد. پس از آن طولى نكشید كه درعملیّاتى دیگر به دنبال هدف گرفته شدن ماشین حامل مهمّات توسط دشمن و پرتاب شدن او به داخل آب، پاى چوبى را آب برد.
این ماجرا زمانى اتفّاق افتاد كه معاونت لشكر 21 امام رضا(ع) را برعهده داشت. پس از مدّتى یك پاى مصنوعى به ایشان داده شد امّا او باوضعیّتى كه داشت، حاضر نبود منطقه را ترك كند.
بسیار فروتن و متواضع بود.پدرش این ویژگى او را این گونه عنوان مى كند:«بعد از گرفتن پاى مصنوعى به خانه كه آمده بود، گفتم: با یك پا مى خواهى چه كار كنى؟ گفت: مى توانم در پشت جبهه خدمت كنم.
آبى حمل كنم، مهمّات برسانم... امّا بعدها فهمیدیم كه فرماندهى گردان را عهده دار بوده است.»
در وصیّتنامه اش نیز به همه سفارش مى كند به هر طریق كه مى توانند چه با بذل مال و چه با خون خود دین خود را نسبت به اسلام ادا كنند.
شجاعت از دیگر خصوصیّات قابل توجّه او بود.
او درعملیّاتى سوار بر موتور به دنبال چند اسیر عراقى كه فرار كرده بودند رفته و توانسته بود به تنهایى، دوباره آنها را دستگیر كند وبرگرداند.و در جاى دیگر توانسته بود تنها با 24 نفر نیرو، 53 اسیربگیرد.
هرگاه كه مجبور مى شد براى درمان جراحات خود، منطقه را ترك كند به برادرش ـ جعفر افقهى ـ توصیه مى كرد كه جاى خالى او را درمنطقه پر كند.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خسته نباشیدببخشیدخانم که گفتن انگشت دخترشون گودشده چندسال پیش شوهردوستم دوتاانگشت دست وشصت پاش بدجورشدگودکه فقط گوشت دست وپاش پیدابودکه دوتاانگشت دستشم قط کردن ولی یکی بهش گفته بودبرودکترتهران رفته بودواومدطب سنتی بودچی بودنمیدونم عنبرنساداده بودبهش گفته بودفقط عنبرنسادودبده خوبه خوب شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با سلام خدمت خواهری ک گفتند شوهرشون سندروم پای بی قرار دارند .
شوهر من هم این بیماری رو داشت رفت متخصص مغز و اعصاب ی دوره دارو خورد خوب شد .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در پاسخ به دوست عزیزی که عکس شصت دخترشون رو گذاشتن مامان فاطمه کمبود ویتامین دی باعث اینجوری شدن شصت دخترشون شده
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اون خانوم که مشگلش شوهر شکاک هست .خاستم بگم به خدا دقیقا دقیقا مشگله منم هست حتی مشگل من بهتره😭.۵۳سالمه دوتا پسر به فاصله سنی یک سال دارم ۳۵ و۳۴ساله بزرگه از دست دیوونه بازیا باباش فرار کرد خودشو نجات داد ولی دومی ازدواج کرده برا خودشه .اما من بیچاره موندم زیر دست این روانی .
هر راهی که فکرشو کنید رفتم امتحان کردم هیچ فایده آیی برام نداشته پارا نیا هیچ درمانی نداره هر چی سن بره بالا تر بدتر بدتر میشه من یواشکی با برادرم رفتم پیش روان پزشک گفت اصلا امنیت جانی هم نداری چطوری تا حالا دووم اوردی
خیلی گریه کردم التماس کردم گفتم تحملم تمومه برا خودم چند جور قرص نوشت حمله پانیک بهم دست میده دوبار در روز
اما حالا خیلی بهتر شدم برا شوهر اشغالم هم یه قطره نوشت روزی دو سی سی بریزم تو غذا یا نوشیدنی .اینم بگم که اگر بفمه خونم پای خودمه
ولی دکتر گفت هیچ رنگو بویی ندارن متوجه نمیشه .یه ماهی هست دادم خورد یه کم بهتر شده ولی شکاکیش هنوز هست یه کم اروم شده فقط
هیچ راهی نیست فقط یا جدایی که جونتو ورداری فرار کنی یا با همین قطره که ارومش میکنه یه کم بسوزی وبسازی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت ادمین جان و هم گروهی ها عزیز من مامان یاسین هست که گفتم پسرم اسپرمش کم بود خدا را شکر عروسم باردار شد امروز خبر دار شدم از بس خوشحالم گفتم به شمام خبر بدم ایشالا خدا به حق. فاطمه زهرا این لحظه ها خوش را به همه بخواد 🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت هم گروه های عزیز و خسته نباشی خدمت ادمین جان ببخشید خانما ها یه راهکاری برای سنگ کلیه گذاشت بودین که تخم مرغ را یک هفته تو اب بزاریم میشه دوباره پیامشان را بزاریم تشکر🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت خانمی که گفتن شوهر شون سری کار نمیرد سوره جن هفت بار بخوانند انشاالله میرند سری کار من برا دخترم خوندم خیلی خوب بود سلامتی هم گروهی ها صلوات
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خدمت خانم عزیز که باردار و افسردگی شدید دارد عزیز جان شما هر شب گلاب و بید مشک مخلوط کن بخور و اصلا به چیز های منفی زندگیت فکر نکنه جا های که شاد هست برو رفت آمد با کسانی که خوش حالت میکن منم که هم سن سال شما بودم از دست خواهر شوهرم و خانواده شوهرم افسردگی گرفتم جوری بودم که صدا شونا می شنیدم از ترس غش میکردم مدام. هر چیز که دستم بود از دستم میخورد زمین تعادل نداشتم ولی وقتی خواهر شوهرم از نزدیکی ما رفت و من باش رفت آمد نکردم حالم خوب شد و الان اصلا هیچ مشکلی افسردگی ندارم تازه خیلیم شاد سر حالم خدا را شکر ببخشید زیاد شد🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خواهرم ک موی سر سکه ای ریخته بابای من چن سال پیش همینطور شدکمی جو رو مامانم تو ظرفی ک نمیخواست تفت داد تا سوخت تمام جوها سیاه شد بعد پودر کرد با روغن حیوانی ب سر بابام گذاشتیم بعد چن وقت موهاش در اومد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانمی که گفتن دختر هفده سالش دستش تاول میزنه همسایه مون شصت دستش میزد میخوارید ورم میکرد پوست پوست میشد هر چی درمان کرد خوب نشد تا اینکه یه خانمی گفتش پی بز حتما باید بز باشه بره نباشه بازردچوبه مخلو ط کنه ببنده رو دستش تا یه هفته اون جواب گرفت خوب شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با سلام در جواب خانمی که گفتن بچش میلنگه وعکس وسونوش سالمه وپای راستش میلنگه بگم عزیزم بچه خواهرم هم همین مشکلو داشت چند سال پیش بعد فهمیدن عفونت لگن دارن از لگن بچه عکس بگیرین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانمی که گفتن 40سالشونه و قصد بارداری دارند ولی میترسن بچه شون مشکل داشته باشه،شما توکل کنید به خدا و سعی کنید که استرس را از خودتون دور کنید قبل از اقدام به بارداری به متخصص زنان مراجعه کنید و مطمئن شوید که عفونت نداشته باشین و آزمایش تیروئیدهم انجام بدهید اگه کم کاری تیروئید دارین حتما قرص مصرف کنید، و زیر نظر متخصص زنان باشین دکتر سونوگرافی درسه ماهگی انجام میده و سالم بودن بچه مشخص میشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
💢 تخصصی مغز و اعصاب در طب اسلامی
💐 کلیه موارد براساس احادیث می باشد.
🌹 تقویت مغز
🔸خوردن کدو
🔸خوردن مرکبات
🔸خوردن سداب
🔸خوردن باقلا
🌹 تقویت و زیادی عقل
🔸بوییدن عطر و گل خوشبو
🔸حجامت
🔸سرکه
🔸برگ چغندر
🔸سداب
🔸کدو
🔸به
🔸سواک
🔸بقله الفاطمه(خرفه)
🔸کرفس
🔸هلیلجات ثلاثه(هلیله،بلبله،آمله)
🔸گوشت
🔸کندر
🔸آب
🌹 تقویت عصب
🔸خوردن پیاز
🔸خوردن برگ چغندر
🔸روغن زیتون
🔸روغن بنفشه
🌹 تقویت حافظه و ذهن
-
🔸حجامت کردن
🔸خوردن عسل
🔸خوردن کرفس
🔸روزه گرفتن
🔸خوردن کندر و جویدن
🔸خوردن سرکه
🔸خوردن انار با شحم آن
🔸خوردن گوشت گردن گوسفند
🔸خوردن حلوا
🔸 خوردن عدس
🔸خواندن آیت الکرسی
🔸خوردن به
🔸خوردن انجیر
🔸مسواک زدن چوب اراک و زیتون
🔸مسواک زدن بصورت ناشتا با آسیاب شده نرم ترکیب یک مثقال هلیله زرد، یک مثقال عاقرقرحا و دو مثقال خردل
🔸خوردن سه تکه زنجبیل پرورده بهمراه عسل
🔸ناشتا خوردن 21 عدد مویز
🔸مخلوط ده مثقال عسل با آسیاب کرده(سعد هندی، فلفل سفید، سنا، کندر نر، زعفران) (هرکدام یک مثقال)بعد از آسیاب، الک شود و بمدت یک هفته هر روز صبح ناشتا یک مثقال میل شود (بهترین درمان فراموشی).
🔸خوردن آسیاب شده کندر نر و میخک هر روز یک قاشق چایخوری
🔸شستشوی با پودر دندان طب اسلامی
🔸داروی ابن مسعود که از ترکیب کندر،میخک، اسپند و شکر سرخ بصورت مساوی تهیه می شود هر روز صبح و قبل از خواب میل شود.
🔸خوردن ترکیب زعفران خالص و سعد بمیزان مساوی با عسل و مصرف دو مثقال هر روز.
🔸شافیه19ماهه با حنظل
🔸داروی لبان طب اسلامی
🔸داروی مفرح(املج)طب اسلامی
🔸تعدیل طبایع اربعه
🔸دعای مطالعه
🔸خواندن ونوشتن دعا های حفظ
🔸نوشتن سوره یس را با گلاب و زعفران و خوردن هر روز یک بارآبش را تا7 روز (هرچه می شنود حفظ می کند و عزیز می شود).
🌹 از بین بردن کرم مغز
🔸شانه زدن مو با شانه عاج
🌹 درمان نقصان مغز
🔸معجون شافیه
🌹 تقویت عقل
🔸نان گندم
🔸نمک خوردن(قویترین محافظ)
🔸بوئیدن گل نرگس
🔸زدن نوره(آرسنیک و زرنیخ دار)به بدن
🔸بخور مریم
🔸ناخن گرفتن به سنت
🔸سویق سیب
🌹 علل کم شدن عقل
🔸ترک نمک خوردن
🔸تنها خوابیدن
🔸کفش یک لنگه پوشیدن
🔸جماع بدون غسل
🔸قضاءحاجت در قبرستان
🌹 علل ضعف حافظه
🔸خوردن سیب کال
🔸خوردن گشنیز
🔸خوردن پنیر بدون گردو
🔸خواندن نوشته های قبور
🔸نگرفتن ناخن
🔸حجامت نقره(باستثنای کودکان)
🔸دیدن مصلوب
🔸راه رفتن بین دو زن
🔸خوردن کنجد
🔸خوردن نیم خورده موش
🔸راه رفتن بین گله
🔸غم داشتن
🔸بول در آب راکد
🔸مداومت برخوردن گوشت گاو
🔸زیادخوردن گوشت شکار
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 سوگند اشک تو چشمای دوتامون بود بغض کرده بودیم من ک باورم نمی شد کسی روداشته
#داستان_زندگی 🌸🍃
میخواستم برم سراغ ای یو ای که .....
که یه شب که خواب بودم و صبح بیدار شدم کمردرد خیلی وحشتناکی داشتم و نمیتونستم راه برم از درد رفتم دکتر ام ار ای و دکتر گفت این که ۳ تادیسکش همزمان پاره شه و باید جراحی بشه😳
دنیاروسرم خراب شد این چ زندگی بود از روز اول ک پامو گذاشتم تواین زندگی خمش مریضی همش دکتر همش بیچارگی ... همش غصه میخوردم دکتر گفته بود باید تافردا عمل شه وگرنه فلج میشه اخه من ک چیزیم نبود شب خوابیدم صبح بیدار شدم دیدم اینجوریم..
داشتم وسایلامو واسه رفتن ب بیمارستان جمع میگردم که توی جیب لباسم یه کاغذ تاشده دیدم
گفتم مهدی این چیه؟؟؟ گفت اینو بازنکن بذار باشه اینو مامانم داده بذارم تو جیبت
منم بازش کردم ببینم چیه و بازش کردم دیدم دعای سحر و جادو هست😳😳😳😳😳
بازش کردم و دیدم یه برگه است که روش با شکل و شمایل عجیب نوشته بود زعفرونم بهش زده بودن چندتاخط و خطوط و روش بود تا دیدمش پاره کردم و پرتشکردم گفتم مهدی ایناچین؟؟؟؟این دعاست گفت خودم بهت گفتن دعاست گفتم این دعای قرانیه؟؟؟؟ یا طلسم و جادو جنبل؟؟؟ نگاش کرد خودش رنگش پریده بود خیلی ترسیده بودیم سریع رفتیم و انداختیم توی رودخونه
نمیخواستم جلوش باکسی دراین باره حرف بزنم براهمین فردا زنگ زدم به زنبابام گفتم این اتفاق افتاده گفت هیچ نترس فقط خونتو با سرکه تمیز کن و همه جاخونت سرکه بریز
اینو که گفت یادم افتاد همیشه خودش بایک دستمال سرکه ای خونه رو تمیز و گردگیری میکرد اونموقعا خیلی بهش قر می زدم ک باز بوی سرکه راه انداختی وووو و بعد بهم خودش گفت حالا فهمیدی چرا من همش خونه رو باسرکه تمیز میکردم؟
خلاصه من پاشدم همون روز کل خونه رو با سرکه تمیز کنم ولی فکرو خیال ولمنمیکرد همش حس میکردم یکی توخونمه حضورشو حس میکردم دیگه داشتم دیوونه می شدم زنگ زدم به زنبابمامگفتم مندیگه تحمل ندارم دیوونه شدم اونم از روی دلسوزی گفت الان میزنگم مادر مهدی ببینم چرا اینکارو کرده ؟؟؟
و زنگ زد بهش و گفت خانوم از شمابعیده شمامکه رفتی! اینکارا مال منو شمانیست منو شمادیگه باید فکر اون دنیامون باشیم ...
اونم بهشگفته من این دعارو واسه محبت بینشون نوشتم .زنبابام گفت واسه هرچی نوشتی چرا دادی دست پسرت؟ دخترم باپسرت داره زندگی میکنه باهم رو یه بالشت میخوابن تو یه سفره غذامیخورن اگه نیت بدی نداشتی میداد دست جفتشون میگفتیمن اینو به نیت محبتتون براتون گرفتم اگه دوست دارید استفاده کنید اگرم نه بندازیدش دور....
زنبابام زنگ زد گفت توقع داری چی بگه؟؟؟ بیاد بگه دعا برات نوشتم؟؟؟ معلومهمیگه دعای محبته
خلاصه منی که باید میرفتم اتاق عمل و شروع کرده بودم بااون اوصاع خونه رو از سحرو جادو پاک کردن اوصاعم خیلی بد شده بود و فورا بااونهمه فکرو خیال راهی اتاق عمل شدم
جراحیم ۴ ساعت طول کشید و نگم ازتون که دوران نقاهت بعد عملم چقدر زجر کشیدم و حتی نمیتونستم خودمو بشورم خیلی دوران بدی بودمثل فلج ها بودم بعد ۲ هفته بهتر شدم و برگشتم خونمون و یه بار که مهدی از بیرون اومده بود دیدم پیرنش مشکی شده... گفتم اینجا چی شده؟ گفت هیچی کارتن بلند کردم لک شده
منم گفتم درار واست بندازم توماشینوو براش شستم خلاصه عصر رفت بیرون و برگشت و وقتی اومد دوباره اون لک رو دیدم رو لباسش گفتم لباست دوباره کثیف شده چی شده؟؟؟ گفت خورده به در مغازه دوستم روغنی بوده
این اتفاق هر روز میافتاد و من همش لک سیاه رو لباسش میدیدم که شبیه خط چشم دختر بود🥺
بعد عمل من زیاد نمیتونستم رابطه داشته باشم یا خیلی باحتیاط بود براهمین برای اولین بار بهش شک کردم حدود ۲۰ روز هروز ک میومد خونه لباسش لک خط چشم داشت هر روز دعواداد و بیداد میکردیم اون عشق اتشین تبدیل شده بود به شک و نفرت و همش جنون به جفتمون دست میداد هروز کتک کاری داشتیم
تااینکه بار اخر دیگه نتونستم تحمل کنم وقتی بم گفت دودیقه میرم پایین روغن بخرم بیام یکم دیر کرد دیدم باز که برگشت لباسش خط چشمی بود دیگه داشتن روانی می شدم زدم کل ظرفای بلورمو ک برام خریده بود رو شکستم😭
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
یكی از عمّه های پیامبر(ص) اروی دختر عبدالمطّلب بود، او با عمیربن وهب بن عبدمناف ازدواج كرد و از او دارای یك پسر بنام طلیب گردید، طلیب در سالهای اول بعثت اسلام قبول كرد و موجب شد كه مادرش اروی نیز مسلمان شود. طلیب از افرادی است كه با مسلمین ، همراه جعفر طیار به حبشه پناهنده شد، او در جنگ بدر شركت كرد، و سرانجام در عصر خلافت ابوبكر در جنگ اجنادین یا یرموك كه در سرزمین شام واقع شد، به شهادت رسید. اروی مادر شهید، همواره با امام علی (ع) و در خط عقیدتی او گام برمی داشت . در آن هنگام كه معاویه در اوج قدرت بود(بعد از شهادت علی علیه السلام)، اروی بر او وارد شد، او در این وقت پیره زن بود، وقتی معاویه او را دید گفت : مرحبا خوش آمدی ای خاله ! بعد از آنكه ما از حجاز خارج شدیم ، بر شما چگونه گذشت ؟ اروی گفت : ای برادرزاده ! نسبت به كسی كه به تو خدمت كرد، كفران نعمت نمودی ، و با پسر عمویت (علی علیه السلام) بدرفتاری كردی ، و خود را به عنوان خلیفه ، كه شایسته تو نیست ، خواندی ، و آنچه را كه حق تو نبود با زور گرفتی ، بی آنكه در راه اسلام رنجی دیده باشی ، تو و پدرانت در پیشرفت اسلام هیچ سهمی ندارید، و به رسول خدا(ص) كفر ورزیدید، خداوند بزرگان شما را هلاك كرد و شما را خوار ساخت و حق را به صاحبش محمد (ص) برگردانید، هر چند مشركان خشنود نبودند، سخن ما بالا آمد و پیامبر(ص) پیروز شد، ولی بعد از پیامبر(ص) برخلاف حق ، شما بر ما حاكم شدید، و شما برای رسیدن به مقصود، خویشاوندی با پیامبر(ص) را دلیل می آورید، با اینكه خویشاوندی ما به پیامبر(ص) نزدیكتر است ، و ما به مقام رهبری سزاوارتر هستیم ، ولی ما امروز در میان شما بسان بنی اسرائیل در برابر آل فرعون هستیم ، علی (ع) نسبت به پیامبر(ص) همانند هارون نسبت به موسی (ع) بود، این را بدان كه سرانجام ما بهشت است ، و عاقبت شما در دوزخ خواهد بود. عمروعاص ، شخص دوم دستگاه طاغوتی معاویه ، گفت : سخن را كوتاه كن ، ای پیره زن گمراه كه عقلت را از دست داده ای ، و شهادت تو یك نفر برای تقسیم بهشت و دوزخ كافی نیست . اروی نگاه تندی به عمروعاص كرد و گفت : ای پسر نابغه ! تو چه می گوئی ؟ كه مادرت مشهورترین زن ناپاك بود و از طریق ناپاكی مزد می گرفت ، پنچ نفر از قریش مدّعی فرزندی تو شدند، از مادرت پرسیدند، او گفت : همه این ها با من رابطه داشتند، نگاه كنید به هر كدام شبیه تر است ، به او نسبت دهید، و چون به عاص بن وائل بیشتر شباهت داشتی تو را به او ملحق كردند. پس از گفتگوی دیگر، معاویه گفت : از این حرف ها بگذر و خداوند گذشتگان را عفو كند، اكنون بگو چه حاجتی داری تا برآورده كنم ؟ اروی گفت : مالی الیك حاجه : به تو حاجتی ندارم سپس از نزد معاویه خارج شد.
داستان دوستان/محمدمحمدي اشتهاردي
🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹
جناب حاجی علی اكبر سروری تهرانی گفت خاله علویه ای دارم كه عابده و بركتی برای فامیل ماست و در شداید به او پناهنده می شویم و از دعای او گرفتاری هایمان برطرف می شود. وقتی آن مخدره به درد دل مبتلا می گردد و به چند دكتر و بیمارستان مراجعه می كند فایده نمی كند، مجلس زنانه توسل به حضرت زهرا(س) فراهم می كند و اهل مجلس را هم طعام می دهد. همان شب در خواب حضرت صدیقه (س) را می بیند كه به خانه اش تشریف آورده اند به حضرتش عرضه می دارد كلبه ما محقر است و اینكه روز گذشته از شما دعوت نكردم چون قابل نبودم . فرمود ما خود آمدیم و حاضر بودیم والحال می خواهیم درد و دوایت را نشان دهیم ، پس كف دست مبارك را محاذی صورتش می گیرند و می فرمایند به كف دستم نگاه كن ، پس تمام اندرون خود را در آن كف مبارك می بیند از آن جمله رحم خود را می بیند كه چرك زیادی در آن است فرمود درد تو از رحم است وبه فلان دكتر مراجعه كن خوب می شوی . فردا به همان دكتری كه فرموده بود مراجعه می كند و دردش را می گوید و به فاصله كمی درد برطرف می گردد. ضمنا باید متوجه بود كه ممكن بود بدون مراجعه به دكتر و استعمال دارو همان لحظه او را شفا بخشد، لكن چون خداوند به حكمت بالغه اش برای هر دردی دوایی خلق فرموده كه باید خاصیتی كه خداوند در آن دوا قرار داده ظاهر شود، پس باید مریض هنگام ضرورت از مراجعه به طبیب و استعمال دوا خودداری نكند و بداند كه شفا از خدا است لكن به وسیله طبیب و دوا مگر در بعض مواردی كه مصلحت الهی اقتضا كند. بالجمله شاید در مورد علویه مذكور چنین مصلحتی نبوده ولذا او را به سنت جاری الهی كه رجوع به طبیب و دواست حواله فرمودند. حضرت صادق(ع) می فرماید:پیغمبری از پیغمبران گذشته مریض شد، پس گفت دوا استعمال نمی كنم تا خدایی كه مرا مریض كرد، شفایم دهد، پس خداوند به او وحی فرمود تو را شفا نمی دهم تا دوا استعمال نكنی ؛ زیرا شفا از من است هرچند به وسیله دوا باشد.
داستانهاي شگفت/آيت الله دستغيب