#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت حبیبه خانم گل و دوستای گلم خواهش میکنم متنی که می نویسم زیاد ولی هم توکانال بذارین هم اینکه تاآخرش بخونید چون این توراه نوشتم ببخشید هول هولکی شد هرکی میدونه راهنماییم کنه واقعا خیلی نیازمندم چون به هیچکس نمی تونم اینا را بگم قصه زندگیم اگه بخوام تعریف کنم زیاد ولی یه موضوع خیلی اذیتم میکنه اینه که خودم ۴۴ سالم کارمندهستم شوهرم دوسال ازخودم کوچکتر و شغلش آزاد و خیلی درآمدنداره ما هیچ وقت باهم سراین موضوع اختلافی نداشتیم چون خودش گفت من فقط خودت می خوام و یه جوری هستم که اصلا به چشم نمیاد تازه اون بزرگترمیزنه قدم ۱۵۷ وزنم ۷۷ کیلوبود شوهرم هرموقع باهم می رفتیم خرید میگفت برو یه کم لاغرکن منم امسال رژیم گرفتم شدم ۶۵ کیلو حالا گیرداده چراصورتت لاغرشده معذرت می خوام سینه هات شل شده و ازاین حرفها و چندوقتیه خیلی سرسنگین باهم رابطه ای نداریم اینم می دونم که اهل خیانت نیست ولی ازهمون اوایل زیاد قهرمیکرد
تاطرفش نری طرفت نمیاد منم خسته شدم ازدستش ما سنتی ازدواج کردیم دوتابچه دارم پسرم۱۵ و دخترم۹ سالشون و اینکه دخترم پیشم میخوابه هرکاریش میکنم جدانمی خوابه و اینکه چون هرروز می رم سرکار ارائه سرویس دهی خیلی پایین قبلا خیلی شاکی بود ولی الان بیخیال و این من نگران میکنه قبلا سه شیفت کارمی کرد الان همش خونه هستش و خیلی غرمیزنه یه اتاق کوچیک طبقه بالای خونمون هست که برای انباری درست کردیم ولی اینقدروسیله مثل دریل و چیزهای دیگه ریخته توش که خدامیدونه چون کارفنی خیلی دوست داره یه چیزی که خراب میشه میگه بایدخودم درست کنم پول الکی چرابدم
منم ازاین جورچیزا بدم میاد میگم یه نوبخرمیگه ت پول داری من ندارم به خداخرج خونه قسط همش با منه
کاری بچه هاداشته باشن شهریه و غیره.
ولی اون هیچ کاری نمیکنه شبها همش بیدار یه وسیله رامیذاره جلو تا کارش تموم نکنه ولش نمیکنه با این که خیلی خوابش مییاد
واقعا نمی دونم چکارکنم هررزو باهم دعوا داریم بچه هام عصبی شدن واقعا هرکی میدونه راهنمایی کنه چکارکنم دیگه کارم شده شب و روز گریه سه سال پیش یه وام گرفتم برام ماشین بخره هنوزم نخریده پول هست ولی نمی دونم چه حکمتی جورنمیشه آخه برای سرکاررفتن اذیت میشم خودش هم یه ماشین قراضه هرروز خرابه
یه بارسر کتاب بازکردم گفتن طلستمون کردن بیرون خونه خوبه توخونه که میاد بدمیشه زیاد جایی هم نمیره حتی خونه باباش باید به زور ببریمش ببخشید طولانی شد توروخدابذارین توگروه برای منم دعا کنید با نفسهای گرمتون ممنونم ازهمگی خدا خیرتون بده
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام خسته نباشید تو رو خداسوال منو سریع بزارید شاید کسی راه حلی داشته باشه من پسرم 9سالشه والان که دقت میکنیم فکش یکم کجه ودندوناشم بزرگ وکوچیکه تو دهنش تو اینترنت سرچ کردم نوشته بودتنها روش درمان جراحیه که اونم هم من میترسم ازجراحی هم هزینش خیلی بالایه لطفادوستان اگه کسی مشکل منو داشته وخوب شده یا روش خوب شدنشو میدونه راهنمایی کنه خدا خیرتون بده بخدا خیلی پسرم برای صورتش غصه میخوره میگه بچهامسخرم میکنند توی مدرسه🙏
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
#مسافر_بهشت ❤️🍃
در ميان بچه هاى تبليغات لشكر 27 حضرت رسول (ص) برادر نقاشى بود به نام آديش كه در كارش استاد بود. همه مى دانستند كه اغلب نقاشى هايش با توسلات توأم است. يكى از كارهاى او كه هنوز روى ديوار ساختمان تبليغات پادگان دوكوهه مى درخشد، تصوير واقعه ى عاشوراست كه چشم همه ى بچه هاى لشكر به آن روشن شده است. او اين تصوير را شب در عالم رؤيا ديده بود. فردايش بدون اطلاع ديگران، وسايل را آماده و آن را اجرا كرد. آن تصوير، مظلوميت آقا امام حسين (ع) را در روز عاشورا نشان مى داد و تيرهايى كه بر پيكر نازنينشان نشسته بود. آن حضرت از تنهايى بر شمشير خود تكيه كرده بودند و ذوالجناح كه روى دوپا بلند شده بود نيز در تصوير ديده مى شد. زمين كربلا هم كه از تشنگى دهان باز كرده، با خون امام و يارانش سيراب شده بود. او اين نقاشى را در تاريخ 23/2/65 بر ديوار ساختمان تبليغات نقش كرد.
🔹🔹🔹🔹🔹
يكى از دوستان ما در گردان اطلاعات و عمليات 'لشكر 17 على ابن ابى طالب (ع)' بود. بعد به اطلاعات و عمليات 'لشكر 21 امام رضا' رفت. در عمليات والفجر هشت [20/11/64- فاو] غواص بود و به شدت مجروح شد. به ملاقاتش رفتيم. مى گفت: خيلى دلم مى خواست بعد ازعمليات به زيارت امام رضا (ع) بروم. بعد از يكى دو روز شهيد شد- همزمان با شهادت شهيد محلاتى. جنازه اش را به 'معراج' و از آنجا به فرودگاه برديم. اتفاقا در فرودگاه دو جنازه بيشتر نبود. يكى براى 'تهران' و ديگرى براى 'مشهد'. دوست ما بايد به 'تهران' منتقل مى شد و بعد به شهرستان خودش. از آنجا كه خدا مى خواست او به آرزويش برسد، پرچمهاى روى تابوتها را اشتباه زدند. در نتيجه او به 'مشهد' و جنازه دوم به 'تهران' فرستاده شد. چند روز بعد جنازه ها را برگرداندند و هر كدام را به شهر خودشان فرستادند. به اين ترتيب او امام را زيارت كرد.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در گردان پدافند 'توپخانه 42 يونس' در قسمتى از منطقه عملياتى راه را گم كرده بوديم. همه سر درگم بودند. هر طرف كه مى رفتيم راه به جايى نمى برديم. در همين حال يكى از بچه ها با پوكه هاى كاليبر 23 روى زمين مشغول نوشتن جمله 'يا زهرا' (س) بود، در كمال سادگى و صداقت. وى از آن برادرانى بود كه هر وقت مشكلى برايشان پيش مى آمد به 'بى بى فاطمه (س)' توسل مى جستند. توجه همه را به خودش جلب كرده بود. عبارت بيش از يك نقطه ي ديگر نمى خواست. دست از كار كشيده، داشت بچه ها را تماشا مى كرد كه با لبهاى خشكيده، حيران و سرگردان اين طرف و آن طرف را نگاه مى كردند. گريه مى كرد و زير لب چيزى مى گفت. پوكه نقطه را كه در زمين فرو برد و عبارت كامل شد صداى ماشينى از دور شنيده شد. در اين لحظه همه اشك مى ريختند. اين ماشين بچه هاى مهندسى رزمى بود كه براى جمع آورى سيمهاى خاردار آمده بودند. ماشين خراب شده و از حركت بازمانده بود. بدين ترتيب با عنايت حضرت زهرا (س) نجات پيدا كردم.
🔹🔹🔹🔹🔹
بعد از عمليات كربلاى چهار [3/10/65- ابوالخصيب] بچه ها با دل شكسته در مسجدى وسط بيابان كه يادگار شهداى اوايل جنگ بود و قبور مطهرشان بعضا در آنجا به چشم مى خورد، مشغول آموزش بودند، نقشه خوانى و كار با قطب نما و نظير آن. من و چند نفر از آن جمع را به منطقه عملياتى كربلاى پنج [19/10/65- شلمچه، شرق بصره] بردند. بعد از توجيه داخل كانالها رفتيم. آتش دشمن بى امان بود. حجم آتش بچه هاى تازه وارد را گرفته بود. داخل كانال پر بود از اجساد عراقى. در نقطه اى جهت استراحت توقف كرديم. بيش از پنج پاى از زانو قطع شده مزدوران اطراف ما ريخته بود. برادر مفقودالاثر 'رسول فطرايه' كه به اين پاها خيره شده بود گفت: شك ندارم كه اين پاهاى قلم شده به انتقام لگدهايى است كه به در خانه بى بى فاطمه (س) زده شدند و حرمت خانه مولا و اهل بيت را نگه نداشتند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام میشه خواهش کنم دوباره سوال منو بزارید کسی جوابی نداد😢
دختر بچه یک سال و سه ماهه که از پنج ماهگی بعضی اوقات مردمک چشم راستش رو نمیتونه حرکت بده . چشم چپش حرکت می کنه ولی چشم راستش بی حرکت می مونه. چند ثانیه تلاش میکنه تا بالاخره مردمکش حرکت میکنه. بنظر میاد موقع خستگی بیشتر این حالت میشه.
دکتر معاینات چشمی و مغزی کرده گفته مشکلی نداره ولی باز هم این مساله تکرار میشه.
اگه راهکار یا تجربه ای دارید ممنون میشم راهنمایی کنید😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام برهمگی وتشکر از شما عزیزان که جوابهارو میدید ومدیر گروه ودوستان یه دکار متخصص گوش وحلق وبینی در شیراز برا کم شنوایی بزارید واسه دوستم میخام ادرسش یکی که تجربه زیادی داره ممنونم از راهنمایی شما عزیزان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستای عزیز میشه برا کوچک کردن ورفع چربی بینی یه روش خانگی اموزش بدید ممنونم شرایط جراحی بینی نیست البته از دارچین وخمیر دندان واین چربی سوز امتحان شده سوزش وسوختگی دارن روش دیگه اگه کسی میدونه بگه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه جان واقعا مثل کانال شمارو ندیدم واقعا حرف نداره، سوالم واسه یه بنده خدایی هست ک تا ابتدای بیشتر درس نخونده و ریاضی رو کلا فراموش کرد نمیتونه با دستگاه کارتخوان کارکنه چون تشخیص نمیده ک ۱۰۰هرارتومان ب ریال چندتا صفر داره،از عزیزان میخام اگه کانال یا برنامه چیزی سراغ دارن ک ب ایشون معرفی کنم ک بتونن این چیزارو یاد بگیرن معرفی کنین ثواب داره ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ممنون از کانال مفیدتون، دخترم یسالشه مخملک داره و همیشه بدنش دون دون میشه راه حلی دارین چون دکتر زیاد بردم فایده نداشت ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و عرض ادب عزیزم یه دکترطب سنتی خوب در اصفهان اگه کسی می دونه بهم معرفی کنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوست باایمان حبیبه جان وخواهران ایران زمینم.دوستان من الان دوبار مشکل ناخن شصت پامو گذاشتم ولی هیچ جوابی دریافت نکردم.ولی الان مشکلم اینکه دخترسیزده سالم دوساله صورتش پرشده ازیه نقطه های سفید کوچولو که مثل جوشه ولی جوش را میشه ترکوند ولی اینا خیلی محکم هستن ودخترم چون صورتش سفیده اینا خیلی اذیتش میکنن خودم قبلا زیرچشمم چند تا دونه داشتم مادرم بادستمال کاغذی والکل فشار دادودرش اورد ولی الان نمیشه برابچه فشار داد هم تعدادشون زیاده هم اینکه ممکنه جاش لک بشه .خواهش میکنم دوستان اگه دارویی دراین زمینه بلدن راهنمایی کنند.خیلی ممنون میشم🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام برا غده های چربی دست یا بدن که دفع بشه کسی راهکاری داره
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام میشه خواهش کنم دوباره سوال منو بزارید کسی جوابی نداد😢 دختر بچه یک سال و سه ماهه
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وتبریک شب نیمه شعبان. دعا برای همه حاجتمندا... اون خانومی که عکس پسر 13 سالشو گذاشته. منم صورتم از این لکه ها داشت اسید تراپی کردم با جلسه اول لکه ها خیلی کم شدخیلی خوشحال شدم کیف کردم 😚 البته چند روز بعد این کار مشخص میشه که خیلی کم شده وباید ده روز بعد تکرار شه وتا نتیجه کار انجام بدید.. برای اینکه خیالتون راحت شه یه سنو بگیرید کبد چرب نداشته باشه چون دراین صورت شاید ازبین نره. چون بچه هست فکر نمیکنم ولی حالا که نگرانید پیگیر شید آزمایش نشون نمیده حتمه سنو انجام بدید که با دارو گیاهی درمان میشه اگرهم کبد چرب نداشت ببرین اسید تراپی. من میخوام جلسه بعد مزو کنم باز جلسه بعدش اسید.. هیچ ضرری نداره.. فقط ضد آفتاب ودوری از آفتاب مستقیم.. به امید خدا..اللهم صل علی محمد وال محمد..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام.. درمورد اون دختر خانومی که برای دوستش خواستگار اومده واینقد هوای دوستشو داره که هی سوال میپرسه😄.. به نظر من که خانومی چهل ساله ام ودختر بزرگمو شوهر دادم وتجربه خودم میگه هر سوالی داره بدون رو درو ایسی وبدون خجالت وبا احترام بپرسه که بعد پشیمون نشه.. شوخی نیست یه عمر زندگیه حتما از اینکه مامان پسندیدتش یا انتخواب خود پسره هست سوال کنه میبینی بعدها مشکلی پیش میاد میگه من که انتخابت نکردم تو اصلا سلیقه من نبودی.. چون مردا خرشون که از پل گذشت دیگه هیچی.. وحتما بیشتر باهم آشنا بشن وتحقیق کنن. عجله نکنن.عاقبت بخیری جوونامون وظهور آقامون صلوات. 🌹
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام وقت همگیتون بخیر .از حبیبه خانم مهربون تشکر میکنم بابت این گروه بسیار عالی مفیدش .
از همه شما عزیزان درخواست دارم. شوهرام مشکل مالی گرفتار شده .اگه خیری باشه که به صورت وام بده هر ماه قسط بدیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه .تو این مدت صدها بار به بانک ها مراجعه کرده درخواست وام داده ندادن .هر روز هروز افسرده تر میشه .هر روز هم میگه دارم سکته میکنم بچه ها هم ازاینکه پدرشونو در این حال میبین ناراحت میشن ..چندین بار از هم از اینو قرض گرفته با با کلی سود ازش پس گرفتن .به حساب نزول داده .
اینم بگم شوهر از صب تا شب دم مغازه هست ولی همیشه کم میاره .
لطفا خواهش میکنم اگه خیری باشه که گرفتاری ما رو حل کنه .معرفی کنید ممنون از همه دوستانی که پیام منو خوندن .بخاطر خدا وبچه ها اگه میشناسید معرفی کنید ممنون از شما عزیزان دل .
شوهرم خیلی آدم مومن خدا دوست مهربون هست ولی نمیدونم چرا همیشه تو کارهاش گره میخوره .
اهل کرج هستم .
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام و عرض ادب .در جواب عزیزانی که میگن گوششون صدای هو هو .... میده این یک سندروم هست که صدای جریان خون ( ورید ژوگولار) توسط گوش شنیده میشه درمان آنچنانی نداره بیشتر جنبه عصبی داره من هشت ساله درگیرش هستم وقتی عصبی میشم فشارخون یه کم میره بالا شدیدتر میشه وقتی هم که روی همون گوشم میخوابم صدا میده دکتر هم رفتم گفتن درمانی نداره اگر میخواهید مطمعن بشید مشکلتون اینه وقتی که هو هو میکنه دست رو کمی فشار بدین روی گردن ناحیه زیر گوش صدا قطع میشه . با تشکر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام وقت تون خوش
ممنون بابت کانال بسیار خوبتون
خانمی که میخواید مینی واش بخرید
مادر من خریده خیلی راضی هستش.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
چه صبری داری خدا😭👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام میشه خواهش کنم دوباره سوال منو بزارید کسی جوابی نداد😢 دختر بچه یک سال و سه ماهه
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام 🌹🌹🌹
خانمی ک برا پرز چادر مشکی سوال کردن چادرتابزنید داخل کیسه فریزر بذارید و 24یا48ساعت داخل فریزر بذارید دیگه اصلا پرز نمی گیره
جهت تعجیل در امرظهور لطفا صلواتی عنایت فرمائید 🙏
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خدمت دوستی که براکرم معجزه سوال کردن من استفاده کردم برامن که معجزه نکردولکه هایه صورتم روحتی کمرنگم هم نکرددیگه براشمانمیدونم من تجربه خودم روگفتم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خسته نباشین در خصوص سوال خانمی که دنبال متخصص چشم برا تنبلی کودکشون هستن .عزیزم بهترین روش برای رفع تنبلی چشم حجامت سر همون تیغ زدن سر هست زودتر اقدام کنین چون فقط زیر شش سال جواب میده.ان شاالله خوب میشن .دکتر محمدرضا بشارتی خیابون طالقانی یزد بهترین متخصص هستن .
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام برای اون خانمی که میگن توچهل سال بچه نیارین.خانم عزیزهمینجوری هم جمعیت کم هست.شماهابااین طرزفکرتون کمک میکنیدکه کمتربشه.الان ازدواج سنش رفته بالابرای همین مجبورن توچهل سالگی بچه بیارن.بعدشم خداهمه جاهست.ماروتنهانمیگذاره.بعدشم چه کوچیک باشی یابزرگ بایدحواسمون باشه به پدرومادر.زندگی رواینقدسخت نگیریم دنیا دوروزه.برای خرچیزی به جای اینکه به خداپناه ببریم یک قول حل نشدنی برای خودمون درست میکنبم وخودمونو ازپادرمیاریم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام در مورد خانومی که کلیه سنگ ساز دارن لطفا به طب سنتی مراجعه کنید و برای کم خونی قرص خون طب سنتی استفاده کنید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام عزیزم. چون تک فرزند هست میخاد جلب توجه کنه. به ظاهر به کارا و حرفاش اهمیت نده ولی خوب مراقبش باش. بهترین راه اگه قدرت باروری داری بچه بیار. خیلی چیزا خود به خود درست میشه 😊
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام وقتتون بخیر
برای خواهری که گفتن پسر ۸ سالشون مشکل ریه دارن و بچه سرفه میکنه اگر موقعیتشو داره بچه رو ببر سمنان دکتر متخصص داخلی حسن گوشه کارش عالیه تو گوگل بزنه حسن گوشه میاره نوبت بگیره بچه رو ببره
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام برای اون خانمی که گفت پسر ۱۱ ساله داره منم پسرم ۱۱ سالش ولی متاسفانه قد و وزنش خیلی کمه نوبت دکتر غدد اطفال گرفتم که ببرمش پسرمن تازه شده ۲۲ کیلو کلاس پنجم هستش هرکسی میبنه ميگه اصلا بهش نمیخوره کلاس پنجم باشه مثل بچه های سومی ها هستش حتما ببرش دکترغدداطفال
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
رفع 👁چشـــــمزخم👁 در روایــات
در روايات را ههــــــــــاي خنثي ڪردن اثر چشــــــــــمزخم هم بيان شده است ڪه برخي از آنهــــــــــا اشــــــــــاره ميشود👇
1⃣ ياد ڪردن خداوند
امام صـــــ🌸ـــــادق
هر ڪس از سيرت و صـــــورت برادر مسلمانش خشنود شـــــود، خدا را ياد ڪند،زيرا وقتى خداوند را به ياد آورد ضــــــــــررى به برادر مؤمنش نمےرسد
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۵
2⃣ گفتن «تبارك اللّه احسن الخالقين»
امام صـــــ🌸ـــــادق
ڪسى ڪه چيزى از برادرش او را متعجب ساخت اين جمله را بگويد، زيرا چشــــــــــمزخم حق است
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶
3⃣ گفتن «آمنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشــــــــــمزخم خنثى مےگردد
4⃣ قرائت سوره «نـــــاس» «فلـــــق» هنگام ترس از چشــــــــــمخوردن
✍ بحارالانوارج۶۰ ج۹۲
5⃣ نوشتن سورههــــــــــاى «حمـــــد» «نـــــاس» «فلـــــق» «آيةالكرسى» در ورقهــــــــــاى و به همراه داشتن آن
✍ بحارالانوارج۶۰ص۲۵
⭕️⬅️⬅️⬅️ 6⃣ قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوة الا باللّه العلى العظيم» به هنگام ترس از چشــــــــــمخوردن يا چشــــــــــمزدن
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶
7⃣ درخصوص انگشتر عقيق هم رواياتى وارد شده كه انســــــــــان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مےكند
✍ وسائل الشيعه ج ۵ ص۹۰-۸۹
🔴 مجرب ترین تدابیر #سرماخوردگی و #آنفولانزا
🔹سرماخوردگی را نباید درمان کرد زیرا امان از بیماری های ژنتیکی ، خود ایمنی و ... است. در وهله اول و شروع بیماری شخص باید تا سه روز استراحت کند ر غیر اینصورت بیماری طولانی می شود
ممکن است افراد دارای ایمنی قوی با نیم روز استراحت نیز درمان شوند. مصرف مرتب و روز یک بار داروی امام کاظم برای تقویت ایمنی بسیار مفید و مجرب است
🔹 هنگام بیماری در سفر و ... بهتر است سه روز داروی امام کاظم مصرف شود
🔹 خلط ها را مرتب تخلیه کنید
🔹 مصرف آب سیب کم کم برای سرماخوردگی، ویروس و تب بسیار مفید است
🔹 مصرف شلغم با عسل
🔹 در صورت بدن درد و تشدید بیماری پس از سه روز جامع رضوی با آب جوش عسل میل شود همچنین ترکیب دو واحد نمک طبیعی و پنج واحد عسل یک ضد عفونت قوی است
🔹 گلو درد : قرقره:( آب ولرم + عسل + نمک + سرکه + پودر آویشن)،سه بار قرقره شود و بیرون ریخته شود.بار چهارم قورت داده شود
🔹 مصرف خوراکی و بخور دادن ترکیبی از آویشن + گل ختمی + بابونه + نفشه + پنیرک + عناب + پونه یا برخی از اینها و بعد از بخور استفاده از عطسه آور ( پس از سه روز اول)
نکته: برای افراد دارای بیماری مرتبط با سیستم ایمنی و بیماری های قلبی درمان از روز اول شروع شود
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
با سلام خدمت شما دوستان عزیزم پیام دوستمون که گفتند اقوام نزدیک شون چشم دیدنش را ندارن و براشون دعا می نویسند خیلی ناراحت شدم در مورد دامادشون که گفتن منزل رایگان در اختیارشون گذاشتن به نظر من اصلا نباید به داماد رو داد اصلا پدر شما وظیفه ای نداره بخواد خونه در اختیار داماد بگذاره باید با پنبه سر ببرید خیلی محترمانه بهش بگید می خواهید خونه را بفروشید یا می خواهید اجاره دهید بزارید خودش بره جون بکنه اجاره خونه بده بزارید دغدغه اش پول پیش و اجاره باشه تا قدر بفهمه به بعضی از ادما اگر رو بدی خیلی ببخشید سوار ادم میشن سرویس دادن زیاد به فامیل تبدیل به وظیفه میشه و همین جور ادما به فکر شیادی و کندن از ادم میکنن به سر در خونتون ایت الکرسی و ان یکاد و چهار قل نصب کنید و هر روز چند مرتبه اسفند دود کنید سعی کنید در منزلتون برنامه روضه هفتگی یا ماهانه برگزار کنید به پدر تون سفارش کنید اگر از نظر مالی بهشون خدمت میکنه محدود تر بکنه چون اینطور که شما گفتین اینا لیاقت خوبی ندارن سعی کنید اصلا به روی خودتون نیارید که همه چبز را میدونین و در پاسخ یه جوری رفتار کنید که جرات اعتراض نداشته باشن اگر مالی دارین یا منزل اضافه دارین اجاره بدهید و پولش را صرف ایتام و نیاز مندان بکنید من اینقدر از این عروس ها و دامادهای نامرد دیدم که آرزوی مرگ پدر شوهر و پدر زن شون را داشتن که بعدا بهشون ارث و میراث برسه اینجور ادم ها خیلی پست و کثیف هستن خدا جای حق نشسته بعضی موقعه ها با خودم فکر می کنم چقدر خدا صبوره که این همه شیادی و بدی را میبینه باز هم به بنده هاش فرصت میده ولی دیگه در اخرت از این خبر ها نیست
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با سلام به همگی دوستان و وقت همگی به خیر.
موضوع:نگرفتن سینه ی مادر توسط نوزاد
دوست خوبم،شیر مادر ترکیبی است که به وسیله ی بدن مادر درست می شه وشیر تمام مادران ترکیب مشترکی دارد واین صحبت که شیرم بد مزه هست،خیلی خنده دار هست،تنها تفاوت شیرها در غذایی هست که می خورید،مثلا یه شیر ترکیبش رو از گوشت ومیوه می گیره ویه شیر ترکیبش رو از حبوبات وخشکبار می گیره...اگرشما کمبود غذا داشته باشی،از مواد بدنت مثل استخوان ها این ترکیب درست می شه،پس مواد همه ی شیرها یکی است ،اما علت نگرفتن سینه ،ممکن هست سینه ی شما سنگین باشه وشیر با فشار وارد دهان نوزاد می شه ونوزاد نمی تونه شیر رو کنترل کنه وگریه می کنه ونمی خوره،با شیر دوش شیرت رو بدوش وبریز داخل شیشه،بعد که سینه ت سبک شد ،بزار داخل دهانش،دوم ممکنه سر سینه هات پهن باشه،وقتی شیر دوش استفاده می کنی،نوک سینه ت هم درست می شه،تعدادی از نوزادان کنار گوششان از داخل یه گودی هست که داخلش شیر جمع می شه وعفونت می کنه،وقتی نوزاد مک می زنه،گوشش سیخ می زنه برخی برای رفع این مشکل از شربت دیفن هیدرامین به اندازه ی یه قاشق چای خوری(بسیار کم،شربت دیفن هیدرامین باید مال کارخانه ی الحاوی که شربتش مثل عسل هست باشه،اونی که مثل آب هست،اثر ندارد و درد سیخ زدن گوشش رو کم نمی کنه)یه ربع قبل از شیر خوردن،اون شربت رو بهش بده،بعد که درد گوشش کم شد ،شیر بهش بده،بازم تاکید می کنم مقدار شربت بسیار کم باشد وبرخی از پمادهایی که درد رو کم می کنه،مثل پماد ویکس استفاده می کنن،البته باید توجه داشته باشی که پوست نوزادلطیف ونازک هست واین پمادها اونو می سوزنه وباید به مقدار کم، پشت گوش نوزاد رو چرب کنی ،علاوه بر او بایدموقع شیر خوردن، نوزاد رو تقریبا در بغل خودت بنشونی ودقت داشته باشی که با دست برای کمرش ستون درست کنی تا این نشستن به گردن وکمر نوزاد آسیب وارد نکند و شیرهم داخل اون گودی نره،اون گودی کنار گوش ارثی است که از شما یا پدرش بهش رسیده وشما اون گودی رو نمی بینی،چون از داخل هست.تعداد کمی از نوزادان این گودی کنار گوش رو دارن،برخی از نوزادان گلوی حساسی دارن و خوراکی هایی که شما می خوری،گلوی اون ها روسرخ ومتورم می کنه ودیگه نمی تونه به راحتی مک بزنه وموقع مک زدن دچار گلو درد می شن،اون خوراکی ها رو باید پیدا کنی و وقتی می خوری در کنارش از خنکی ها مثل تخم شربتی و...استفاده کنی تا قرمزی گلوشون ازبین بره وراحت بتونن مک بزنن.
"موفق وتندرست باشی.
( مصرف داروها فقط با تجویز پزشک)❌"
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان احساس بدی داشتم حس میکردم چیزی که به من تعلق داشته ازم گرفته شده، احساس می
#داستان_زندگی 🌸🍃
مرجان
چند روز بعد مامان زنگ زد و جواب مثبت مینا رو اعلام کرد. و قرار بله برون تو همون مکالمه گذاشته شد، برای جلسه بله برون مینا یه پیرهن نباتی خیلی خوش رنگ و خوش دوخت پوشید.
حسام و مادرش و دایی و زندایی اومدن، حسام یه کت و شلوار قهوه ای پوشیده بود و خیلی برازنده بود، یه دسته گل بزرگ و خوشگلم تو دستاش بود.
تو اون جلسه در مورد مهریه صحبت کردن و قرار شد مامان اینا به عنوان جهاز یه پولی به مینا بدن. و بعدش انگشتر دستش کردن و صیغه محرمیتو خوندن که برن دنبال آزمایشاشون و کارای عقدشون و قرار شد بعد از عقد حسام برگرده آلمان و کارای اقامت مینا رو بکنه و بعدش مینا چند ماه بعد بره آلمان.
روزای بعد از اون حگنسام و مادرش می اومدن دنبال مامان و مینا و میرفتن خرید یا میرفتن آزمایشگاه، هربار حسام برای مینا هدیه میاورد، عطر و لوازم ارایش و لباس و گاهی ام حسام میاومد دنبال مینا و میبردش بیرون.
حدود ده روز بعدش مینا و حسام عقد کردن و بعدش یه جشن کوچیک گرفتن و فامیلای دو طرف رو دعوت کردن ، مینا رفته بود ارایشگاه و بند انداخته بود و ابروهاشو برداشته بود و از همیشه زیباتر شده بود، مامان برای منم لباس گرون و قشنگی خریده بود و برخلاف همیشه اجازه داده بود ارایش کمی بکنم و حتی گردنبند خودشو گردنم انداخته بود ، میدونستم همه این کارا برای چیه، مامان داشت جنس بنجل رو دست موندشو بزک و دوزک میکرد تا بتونه به کسی قالب کنه.
چند روز بعد مراسم عقد حسام برگشت المان.
از اون روز به بعد مینا مشغول کارای رفتنش بود، یه چمدون خوشگل خریده بود و هی وسایلاشو میذاشت توش و در می آورد و میگفت اینو ببرم به نظرت؟ اونو ببرم به نظرت؟ حسام گفته اگه بارم زیاد باشه باید جریمه بدم. هی لباساشو میذاشت تو چمدون و در می اورد و میگفت ولش کن اینو نبرم، بهترشو اونجا میخرم.
مامان خوراکی و سبزی خشک شده و حتی لیمو عمانی براش بسته میکرد و وقتی مینا میگفت اینا چیه مامان من اینا رو نمیبرما، میگفت میگن لیمو عمانی تو المان نیست ، نمیخوای یه قرمه سبزی اونجا بخوری؟ مینا میخندید و میگفت ادم نمیره آلمان که قرمه سبزی بخوره، مامان میگفت خیال کردی، همچین که چند روز بگذره و باد کلت بخوابه دلت برای همین قرمه سبزی یه ذره میشه.
حسام چند روز یه بار زنگ میزد و باهم حرف میزدن. مینا مثل همیشه تو مرکز توجه همه بود، و همه جا حرف المان رفتن مینا بود و حسادتو میشد تو چشم دخترای فامیل دید.
بالاخره وقت رفتن مینا رسید، مینا خوشحال ترین دختر روی زمین بود و من دلشکسته ترین.
رفتیم فرودگاه دایی و زندایی و مامانشم بودن. مامانم و مریم گریه میکردن و هی مینا رو نصیحت میکردن، من اما گریه ام نمیاومد. اما مینا که رفت و دیگه ندیدیمش یهو بغضم ترکید، دلتنگی واسه مینا نبود، نا امیدی بود، انگار هنوزم منتظر بودم یه اتفاقی بیافته و همه چی تغییر کنه
بعد از رفتن مینا من سعی کردم سرمو با درس خوندن گرم کنم از خونه که بیرون نمیرفتم دیگه مینایی ام نبود که منو گاهی به زور از خونه ببره بیرون، صبح تا شب تو خونه بودم و یا تو کار خونه کمک میکردم یا سعی میکردم درس بخونم ولی نمیشد تا کتابارو باز میکردم هزار جور فکر و خیال می اومد تو سرم، همش مینا رو تصور میکردم که اونجا الان داره چی کار میکنه.برای بار دوم کنکور دادم و چیزی قبول نشدم.
شاهد نگرانی پدر و مادرم برای ایندم بودم، مامانم گاهی اصرار میکرد همراهش به روضه یا سفره برم ولی من سعی میکردم نرم. چند نفر به مامانم گفته بودن چله بگیره واسه شوهر کردن من ، من میفهمیدم از نگاه همه آینده من مبهم و حتی تاره، در حالی که من هنوز بیست سالمم نشده بود ولی ازدواج مینا باعث شده بود اینجور به نظر بیاد که برای من داره همه چی دیر میشه.
با قبول نشدن دوبارم تو کنکور امیدم به دانشگاه رفتن رو هم از دست دادم. و دیگه سمت درس و کتاب نرفتم.
مینا گاهی تماس میگرفت یا گاهی سوغاتیایی همراه عکسایی از خودش و شوهرش میفرستاد.
یادمه اون اوایل که مینا عکس با کلاه بافتنی و بدون روسری فرستاد مامانم نفرینش کرد و گفت رفته بلاد کفر شده مثل اونا و به ما تاکید کرد این عکسا رو به بابا نشون ندیم و دعا کرد خدا خودش دختر سرکششو ادم کنه، ولی مینا تو همه عکسا شاد بود، زیباتر از همیشه بود، تو اغلب عکسا در کنار شوهرش بود و یا از بازوش اویزون شده بود و لبخند شیرینی داشت که حکایت از حال خوبش داشت.
عکساشون شبیه عکسای مجلات خارجی بود، زن و شوهر زیبایی که با لبخند کنار هم به لبه یه پل تکیه دادن و دست همو گرفتن. زن و مرد جوون و زیبایی که روی یه نیمکت چوبی نشستن و دارن همو نگاه میکنن. همونقدر زیبا همونقدر خواستنی، همونقدر حسرت برانگیز.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
و نيز مرحوم آقاى بلادى فرمود يكى از بستگانم كه چند سال در فرانسه براى تحصيل توقف داشت در مراجعتش نقل كرد كه در پاريس خانه اى كرايه كردم و سگى را براى پاسبانى نگاهداشته بودم ، شبها درب خانه را مى بستم و سگ نزد در مى خوابيد و من به كلاس درس مى رفتم و برمى گشتم و سگ همراهم به خانه داخل مى شد.
شبى مراجعتم طول كشيد و هوا هم به سختى سرد بود به ناچار پشت گردنى پالتو خود را بالا آورده گوشها و سرم را پوشاندم و دستكش در دست كرده صورتم را گرفتم به طورى كه تنها چشمم براى ديدن راه باز بود، با اين هيئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز كنم سگ زبان بسته چون هيئت خود را تغيير داده بودم و صورتم را پوشيده بودم ، مرا نشناخت و به من حمله كرد و دامن پالتومرا گرفت و فورا پشت پالتو را انداختم وصورتم را باز كرده صدايش زدم تا مرا شناخت با نهايت شرمسارى به گوشه اى از كوچه خزيد در خانه را باز كردم آنچه اصرار كردم داخل خانه نشد به ناچار در را بسته و خوابيدم .
صبح كه به سراغ سگ آمدم ديدم مرده است ، دانستم از شدت حيا جان داده است . اينجاست كه بايد هر فرد از ما به سگ نفس خود خطاب كنيم كه چقدر بى حياييم ، راستى كه چرا از پروردگارمان كه همه چيزمان از او است حيا نمى كنيم وملاحظه حضور حضرتش را نمى نماييم . امام سجاد عليه السلام در دعاى ابى حمزه مى فرمايد:((اَنَا يا رَبِّ الَّذى لَمْ اَسْتَحْيِكَ فِى الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْكَ فِى الْمَلاءِ اَوْلَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائى مِنْكَ جازَيْتَنى )).
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
جناب شيخ مزبور فرمود در همان سفر به سامرا مشرف شدم چون خواستم به سرداب مقدس مشرف شوم مغرب گذشته بود و نماز واجب را نخوانده بودم مسجدى كه متصل به درب سرداب است ديدم كه نماز جماعت است و نمى دانستم كه اين مسجد به تصرف اهل تسنن است و مشغول نماز عشاء هستند پس به اتفاق فرزندم وارد شبستان شده و در گوشه اى ازشبستان مشغول نماز و سجده بر تربت حسين عليه السّلام شدم و چون جماعت فارغ شد از جلو من گذشته وبه حالت غضب به من نظر مى كردند و ناسزا مى گفتندپس دانستم كه اشتباه كردم و تقيه نكردم و چون همه رفتند ناگاه تمام چراغهاى شبستان را خاموش كرده و در را به روى من بستند و هرچه استغاثه كردم و فرياد زدم كه من غريب و زوارم به من اعتنايى نكردند و در آن وقت حالت وحشت و اضطراب عجيبى در من و فرزندم پيدا شد و مى گفتيم خيال كشتن ما را دارند پس گريان و نالان با حالت اضطرار به حضرت حجة بن الحسن (عج ) متوسل و از پروردگار به وسيله آن بزرگوار نجات خود را خواستيم ، ناگاه فرزندم كه نزديك ديوار بود و ناله مى كرد گفت پدر بيا كه راه پيدا شد و ستونى كه جزء ديوار و نزديك به درب شبستان است بالا رفته پس چون نظر كردم ديدم تقريبا به مقدار دو سه وجب ستون از زمين بالا رفته به طورى كه به آسانى از زير آن مى توان خارج شد. من و فرزندم از زير آن خارج شديم و چون بيرون آمديم ستون به حالت اوليه خود برگشت و راه مسدود شد، شكر خداى را بجا آوردم ، فردا آمدم همانجا را ملاحظه مى كردم ، هيچ اثرى و نشانه اى از حركت ستون ديده نشد و سرسوزنى هم شكاف در ديوار نمايان نبود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
باعرض سلام خدمت شما من موقع خواب پاهام خیلی اذیت میکنه احساس میکنم مغز استخوان پاهام نمیشه گفت درد میکنه ولی نمیدونم چطوری منظورم برسونم تا دوساعت باید پاهام باید تکون بدم تا خوابم ببره ممنون میشم راهنمایی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر
ممنون از کانال خوب شما
انشالله که هر آرزوی در دل داری ،صلاح وخیر شماست براتون اتفاق بیافته
بنده یه سری آزمایش دادم که دکتر گفت هم عفونت معده داری وهم بیماری سلیاک که یک بیماری خود ایمنی هست وگفتش تا آخر عمر نباید نان گندم وچیزای که از گندم درست بشن به طور کلی گلوتن دارن نباید بخورم
خواستم بپرسم آیا کسی تجربه این بیماری رو داره وچکار باید کنم ؟؟
ممنون میشم جواب بدین
اجرتون با بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا(س)⚘⚘
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت حبیبه خانم عزیز و خواهرای نازنین یه راهکار میخوام بر بستن منافذ باز پوست ممنون میشم اگه کسی تجربه ای داره
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان، من آسم خفیف دارم بطوری که یکم راه میرم تنگی نفس میگیرم و خس خس سینه و سرفه اذیتم میکنه، ی دکتر متخصص ریه خیلی خوب در تهران سمت آزادی، انقلاب، فلسطین و ولیعصر اگر سراغ دارین معرفی کنید،(دکتر مسجدی سمت ونک هم پیگیر شدم ظاهرا از اونجا رفتن، نتونستم نوبت بگیرم) ممنونم اجرتون با امام زمان🌹💞بیزحمت اورژانسی بزارین گروه خدا خیرتون بده♥️🤲
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وخدا قوت ،چند وقتی است که داخل کانال این قسمت رو دنبال میکنم واز اینکه بعضی سوال دارن وبا امید به حلش سوال میپرسن وبعضی دلسوزانه پاسخ میدن شکر میکنم به هموطنانم افتخار میکنم ،راغب شدم من هم سوالی که ماه هاست ارامشم روگرفته وقلبم به شدت تو فشاره رو مطرح کنم بلکه راهی برام پیدا بشه وتا عمر دارم دعا گوی همگی تون باشم به لطف وخواست خدای . رحیم ورحمان. دختری دارم حدود۳۰ ساله که از مرداد یکدفعه پریودش قطع شد ودکتر گفته یائسه شده حتی تخمک هم ندارن متاسفانه روزهای جهنمی رو گذروندم هم خودم هم دخترم، بعد از تحقیق زیاد شنیدم که دکترا وکارشناسان طب اسلامی وسنتی میتونن کمک کنن به این افراد در حل مشکل اخه باورش خیلی سخته بدون هیچ سابقه در افراد نزدیک ، خواهش دارم اگه کسی دکتر یا کارشناسی یا تجربه مشابهی داره که نتیجه گرفته کمکمون کنه متشکرم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام.عزیزان در مورد آقای قاسم تکدهقان در آبیک کسی اطلاعاتی داره؟ توده پستان زیاد در هر دوطرف دارم( کیست نه،توده دارم) میخام بدونم کسی جواب گرفته پیشش ؟🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان گرامی ب ویژه حبیبه خانم محترم پسرم 23 ساله هستش آزمایش داده مشخص شده ک کم کاری تیروئید داره موهاشم خیلی چرب میشه و ریزشش زیاده و دکترش فقط یک قرص بهش داده ک ناشتا بخوره و فرمودن درمانی نداره خواستم ببینم اگه کسی راهکاری داره ممتون میشم راهنماییم کنه ممنون از شما دوستان گرامی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلآم
میخواستم از کسایی که لیزر انجام دادن تا حالا بپرسم که واقعا نتیجه میده ؟ و چه معایب و عوارضی واستون داشته ؟ و اینکه ناحیه بیکینی و زیر بغل که پوستش نازک تر و حساس تر است آسیب میبینه ؟
کلا میخوام تجربه شمارو درباره این موضوع بدونم میشه لطفا کمکم کنید .
مرسی ازتون .☘☘
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽