eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 داستان زیبای توبه 🔴 سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد‌.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم نه...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و یه پاکت نامه رو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد و نامه رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه با عجله رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی پاهام انگار خشک شده بود .هنوز نیم ساعت نگذشته بود که یهو دیدم چند نفر با لگد دارن میکوبن به در...👇⛔️ https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf ماجرای زندگی این خانم دلتونو میلرزونه😭
🌻🍃 ۴ اصل برای افزایش محبت بین زن و شوهر❤️ 1 - هر کسی با هوای نفس خودش مبارزه کرد بیشتر صاحب دل میشه . جلوی هوای نفسش منظم و مداوم می ایسته . چنین کسی بیشتر اهل محبت کردنه . بی دلیل می تونه محبت کنه . کسی که مبارزه با هوای نفس می کنه خیلی عاشق پیشه میشه . بهترین جبهه برای مبارزه با هوای نفس ، مراقبت در خوندن نماز اول وقت هستش . 2 - آقایون و خانم ها به زندگی این طوری نگاه کنید . بگید من ازدواج کردم که به همسرم محبت کنم . نه این که محبت ببینم . از کسی انتظار محبت نداشته باشید . تصمیم بگیرید که به اطرافیان تون محبت کنید . محبت اونا خودش میاد ! 3 – این اصل به زندگی مشترک اختصاص داره . می خوایم بگیم که یه زوج چطوری می تونن به هم محبت شون رو زیاد کنن .  رگ خواب همدیگه رو باید پیدا کنن . زن باید مرد رو بشناسه ، مرد باید زن رو بشناسه . مرد و زن هر کدوم نیازهای اختصاصی دارن . خیلی وقت ها ، خیلی از مشکلات از این ناحیه بوجود میاد . اون نیاز اختصاصی درک نمیشه .  کلیدی ترین راهی که محبت بین زن و مرد رو افزایش میده و عالی ترین برنامه برای رشد فرزندان شون به حساب میاد اینه ؛ آقایون مواظب باشن دل خانما رو نشکنن ، خانم ها مواظب باشن غرور آقایون رو نشکنن . آقایون گاهی دوست دارن خوب اطاعت بشن ، این خیلی مهمه براشون ، خانم ها دوست دارن گاهی خوب بهشون محبت بشه ، این یه اصل کلیدی برای اوناست .  مادرها به بچه ها بگن که از پدرتون اطاعت کنید ، باباها به بچه ها بگن که به مادرتون محبت کنید .  چون خانم ها و آقایون معمولا همدیگه رو نمیشناسن گاهی اشتباهات وحشتناکی پیش میاد . مثلا مرد ها و زن ها فکر می کنن طرف مقابل شون مثل خودشون هستش . مثلا خانمش ناز می کنه میره ،‌ آقا این رفتار رو با شخصیت خودش تحلیل می کنه فکر می کنه که خانمش قیافه گرفته . نه بابا این قیافه نگرفته ! مگه اخلاقش مثل شماست ؟! این ناز کرده که شما برید نازش رو بکشید . اون با شما قهر نکرده که !!! یا مثلا آقا میاد خونه یکی دو تا دستور میده ،‌ می خواد اون حس مردونگیش رو نشون بده ، خانمه میگه این چرا دستور میده ؟! نه بابا شما یه آهنگ نمی دونم چی چی شو ... ! ، بزن بگو چشم آقای من ! این رام میشه برای شما .  اینم بگم که خانم ها دوست دارن مردونگی شوهرشون رو ببینن ، البته در فضای آروم ! آب رو گل نکنید زلال باشه کفش رو ببینید . واقعا خانم ها گاهی دوست دارن فرمانده باشه مردشون ،‌ و فرمانش رو بپذیرن ! خانم دوست داره اینو !!! منتهی نه این که آقا ، عقده های دوران کودکیش رو بخواد سر خانمش خالی بکنه ، کسی رو گیر نیاورده قبلا ، حالا می خواد هی فرمان بده ! مرد وقتی برای یک زن مثل یه فرمانده ، یک وجود مقدر ، وجود قابل اتکاء باشه ، وقتی این وجود محکم و مقدر کوتاه میاد و شروع می کنه به محبت کردن به همسر خودش ، اون وقت این محبت شیرینه .  زن محبت هر کسی رو نمی پذیره . خیلی براش شیرینه ، میگه ببین این فرمانده من ، این مرد مقتدری که من بهش اتکاء می کنم ، چطوری به من محبت می کنه ؟ یه آقایی اومد پیش امام صادق علیه السلام گفت خانمم داره منو اذیت می کنه ، هی پیله می کنه ! میرم بیرون خرید بکنم میگه کجا بودی ! چرا رفتی ،چرا اومدی و..... چه کار کنم ؟ آقا امام صادق علیه السلام فرمودند : تو به خانمت میگی من دوست دارم ؟!  گفت نه ! آقا فرمود خب بگو . تو باید مواظب باشی دل خانمت رو نشکنی ، دل خانمت رو نلرزونی . بعد از مدتی اومد و گفت که ما رابطه مون درست شد . مرد نسبت به زن تحبب داشته باشه و مهربانی ، زن نسبت به مرد تواضع داشته باشه و فروتنی .  رگ خواب مردها همینه ! تواضع می خوان . خانم ها هم محبت آقاشون رو می خوان .  4 – برای این که محبت تون نسبت به هم زیاد بشه یه محبوب مشترک پیدا کنید . که جفت تون به اون خیلی عشق بورزید . هیچی مثل این اصل محبت بین دو انسان رو افزایش نمیده . دو نفر بی دل به هم چسبیدن ، هوای نفس ندارن که از هم جدا بشن .  برگرفته از سخنرانی آقای پناهیان 🌸 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق وَ مَضَوا عَلى الحَقّ.. کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟💔 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 💥سلام ممنون از کانال خوبتون من ۲۹سالمه دوتاپسرکوچیک دارم شوهرم خیییلی رفیق بازه مشر
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام به عزیزانی که میگن قد فرزندشون کوتاه هست به شخصه از تجربه خودم میگم به فرزندتون شب به شب سکنگبین وظهر هم ی قاشق رب انار بدین حتما خبرشو بعد از نتیجه اعلام کنید من دخترم به سن بلوغ هم رسیده بود با دادن شربت سکنگبین قدش بلندتر شد 🙏🌹 دستور سکنگبین 1لیوان سرکه انگور 2لیوان عرق نعنا 2 لیوان عسل،،،، عرق نعنا وسرکه 7دقیقه جوشیده بعد عسل رو ریخته خاموش کنید ودر یخچال حتما نگهداری شود🙏 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام اون خواهری که نمیتونه به‌خودش برسه واقعا این چه حرفیه شوهرت میتونه ورزش بره وخودش برسه توچطور نمیتونی ببخشید مگه زن فقط کارگر خو نس آقا نمیتونه ماهی یا بار بجه رونگه داره بری آراشگاه نمیتونه هفته ای دوساعت بچه. هارو نگه داره بری حموم نوره بزنی تمیز کنی تا عفونت نگیری تمیزو خشکل بشی فقط کارگری یاد گرفتی لباسای تازه حتمآ نمیپوشی یا تمیزو زنانه رنگای روشن بپوش همش تنوع بده زبون بریزبرای آقا توغذا خوردن زیاد برنج وماکارانیو سیبزمینی نخور تا چاق وبد فرم نشی هروقت آقا داره میاد خونه قبلش به خودت برس آرایش کن لباستومرتب کن با محبت درو براش باز کن بغلش کن ووو 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام دوست عزیزی ک گفتید شوهرتون ب میلتون کار نمیکنه و همیشه طرف مادرو خواهرشو میگیره ما ک نمیتونیم شما و همسرتو قضاوت کنیم چون از ماجرا قضایا مطلع نیستیم ولی این مورد ک گفتید ک ب همسرتون گفتید بچه رو ب مادرش نده ممکنه مریض بشه و ایشون داده حق با همسرتونه اگر مادر خودتونم بود باز ب همسرتون میگفتید بچه رو نده مریض میشه انگار شما دنبال بهونه بودی ک نقشه گربه دم حجله کشتن خواهرتونو محقق کنید وگرنه اگر فکر بچه بودید الان ک پیش مادرشوهرتونه مریض نمیشه ؟؟؟ چرا اجازه دخالت ب خواهرتون میدید خواهرتون یا دشمنه و میخاد زندگیتونو خراب کنه یا دوست بیعقل و نادان ک این روش هارو ب شما اموزش میده چرا از مسائل خصوصی زندگیتون پیش خواهرتون صحبت میکنید چرا میخاید همسرتون غلام حلقه ب گوشتون باشه شما حتما کم سنو سال هستید ک بیتجربه هستبد چون منم وقتی سنم کم بود درمورد زندگی مشترک و همسرم اشتباه داشتم الان ک ۲۰سال از ازدواجم میگذره متوجه شدم حتی ب دلسوزترین افراد ک خانواده باشنم نباید مسائل خصوصی رو درمیون بذارم اونا چون علاقه زیاد ب من دارن با تعصب کورکورانه راهنمایی غلط میکنن و الان فهمیدم ک ابروی همسرم ابروی منه و اینو درنظر داشته باش ک خواهر شمام قطعا یه جاهایی با همسرش ب چالش خورده ایا برای حل مسائلش از شما راهکار خواسته برگرد سر زندگیت و ب شوهرت احترام بگذار قدر زندگی و همسرو بچتو بدون و اینم بدون ک اولو اخر تو همسرت باید کنار هم و باهم بمونید 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام خواهر عزیزی ک نگران دختر۱۲ساله همسرت هستی ک زیاد چت میکنه و نمیدونی چجوری متوجهش کنی ک کارش اشتباهه من خیلی شمارو تحسین میکنم مرحبا ب دامان پاک مادرتون ک همچین دختر پاک سرشتی رو تربیت کرده ک حتی برای فرزند همسرشم خیرخواه و دلسوز هست عزیزم شما نباید مستقیم نصیحتش کنید باید غیر مستقیم باهاش صحبت کنید مثلا بگید یه دختری بود ک با یه پسر چت میکرد و دوست بود پسر تحدیدش میکرد اگر خونه ما نیای من تمام چت ها و عکس هاتو ب پدرت نشون میدم و اون چون از پدرش و ابروش میترسید رفت و پسر ازش سواستفاده کرد و اخرشم بعد یه مدت اونو کشت یه داستان های اینچنینی ک از عواقب کارش بترسه اینقدر باهاش مهربون باشید ک حرفای شما رو با جان و دل پذیرا باشه و منطقا هم اگر خدای ناکرده مشکلی براش پیش بیاد همسرتون درگیر میشه و اونجوری شما هم درگیر میشید برای سلامتی و تعجیل درفرج امام عصر صلوات 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام دوستی ک گفتید برام سواله ک چرا بعضی سوالاتو ۱۰۰۰نفرجواب میدن بعضیا رو نه اخه عزیزم بعضی سوالات تخصصیه مثلا یکی از اعضا میپرسن من بعد پریودیم چند روز پاکم بعد دوباره لکه بینی دارم ان شاالله خدا شفاشون بده خوب ایشون باید ب پزشک متخصص مراجعه کنند فکر نمیکنم تو کانال متخصص زنان داشته باشیم یا خانمی عکس دندون پسرشونو میذارن ک از رو دوچرخه افتاده ک من چکار کنم بهتره خوب عزیزم ما ک دندونپزشک نیستیم ولی خوب هممون مشاورو روانشناسیم😂 چون بعضی مسائل با گذر عمر و سنو سال با تجربه بدست میاد اعضا بعضی سوالاتشون تخصصیه میگن چن بار پرسیدیم کسی جواب نداده خوب کسی جوابشو نمیدونسته یا تجربه نکرده مگه خود شما جواب همه سوالاتو میدونید وقتیم ک یکی ب یه سوال جواب میده نمیدونه ک بقیم جواب دادن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درمان غده های_سینه ۱-باتغذیه های گرم ۲- گذاشتن خمیرو نمک برروی سینه فقط شامگاهان به مدت چندساعت ۳-و اگرسوزش درسینه فعال شدهریک روز درمیان ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه یه ربع گذشت ولی خبری نشد، خسته شده بودم، بلند شدم و رفتم تو راه رو،
❤️🍃 نجمه لال شده بودم، گفت فکراتونو کردین، امیدی هست؟!کلمه آخرو که گفت صداش یه جوری بود، انگار خیلی نزدیک بود، حس کردم یکی پشت سرمه، برگشتم دیدم خودشه...از بی دست و پایی خودم حالم بهم می‌خورد، اما دست خودم نبود اصلا... گفتم نمیدونم چی بگم، دخترم... نذاشت ادامه بدم، گفت دختر شما مثل دختر خود منه، قول میدم نذارم آب تو دلش تکون بخوره... نمیدونستم چی بگم، خندید،.. همینجوری که داشت میرفت دست تکون داد و بلند گ گفت ما فردا عصر می‌رسیم خدمتتون، اومدم بگم نه، ولی دلم نذاشت.. همه چی خیلی زود پیش رفت، اومدن خواستگاری و همون شب قرار عقدو واسه دو هفته دیگه گذاشتیم... خانواده مهربونی بودن و مهم تر از همه گذشته من براشون مهم نبود، دیگه خبری از طعنه های فریبا خانم نبود، دیگه خانم جونی نبود مجبورم کنه، اینبار خودم بودم و دلی که عاشق شده بود... روزی که رفتیم محضر برای عقد، مثل یه دختر چهارده ساله شده بودم، پر از هیجان، پر از حس زندگی، دلم میخواست داد بزنم تا همه صدای خوشبختیمو بشنون.. اینبار عاقد ازم سوال پرسید و من برای اولین بار از ته دلم گفتم بله... بله رو که گفتم محمد دستمو گرفت و مهربون نگام کرد، یه لبخند بهش زدمو و سالن محضرو نگاه کردم، از خانواده من جز دخترم هیچکس نبود...به آقاجونم زنگ زدم ولی انقدر حالش بد بود که نتونستم  ازش بخوام بیاد،خانوم جونم که خیلی وقت بود منو گذاشته بود کنار... راجع به محمد براش توضیح دادم و گفتم یه عقد محضری ساده ست، گفت خداروشکر که داری میخندی، مردی که تو انتخابش کردی حتما خوبه، ببخش بابا جون که نمیتونم بیام، انگار ریه هامو سرما زده، بعدشم خندید و من دلم ضعف رفت برای خنده های پدرم چندبار شماره نرگس رو گرفتم که بهش بگم بیاد اما هر بار تو دلم یکی بهم هشدار میداد... با اینکه سخت بود برام اما ترجیح دادم مثل همیشه تنها باشم نگاهم به دخترم افتاد که خانومانه کنارم نشسته بود و یه لبخند قشنگم رو لب‌ش بود، اونم خوشحال بود، محمد دستمو فشار داد و من برگشتم طرفش، گفت باید برگه هارو امضا کنیم بعد از اینکه برگه ها رو امضا کردیم، مامان محمد گفت نوبت کادوهای عروس خوشگلمه چقدر قند ته دلم آب شد از اینهمه محبت، اعتماد بنفسی که ازم گرفته بودن رو آروم آروم داشتم به دست می‌آوردم... محمد چهار تا خواهر داشت که مجرد بودن و یه برادر که اونم مجرد بودبعد از اینکه کادوهارو دادن بهم همه از محضر رفتیم بیرون...دم محضر محمد به منو سحر گفت زودکاراتو بکنید که دیگه باید بیاین خونه جدید.. خوشحال میشدم وقتی از سحر هم نظر میخواست و راجع به همه چی بهش توضیح می‌دادمحمد تو خیابون پیروزی یه خونه داشت که وسیله هاش کامل بود و قرار شد اونجا زندگی کنیم، وسیله زیادی نداشتیم و می‌خواستم همونا رو هم بفروشم دو سه روزه کارام تموم شد با یه چمدون و چندتا کارتون رفتیم  خونه جدید، یه خونه هفتاد متری خیلی تمیز، که دوتا پنجره بزرگ و نورگیر داشتمطمعن بودم از یکی کمک گرفته برای تمیزی خونه چون از یه مرد این همه تمیزی بعید بودهمون شب بدون اینکه من چیزی بگم محمد گفت آخر هفته رو مرخصی میگیرم بریم برای دیدن خانواده ت... خیلی ذوق کردم، چون خودم روم نمیشد بهش بگم... اون چند روز باقی مونده با استرس گذشت. همش برخورد خانم جون با محمدو تصور می‌کردم و میترسیدم خانم جون حرف بدی بزنه به نسرین خبر داده بودم که سه شنبه میریم محمد بلیط هواپیما گرفته بود برای بجنورد، که نزدیک ترین شهری بود که فرودگاه داشت، نمیخواستم اما گفت تو و سحر خسته میشین، مسیر طولانیه این محبتهای غیر مستقیم برام خیلی دوستداشتنی بود، نمیدونستم محمد پاداش کدوم کار خوب منه سه شنبه عصر بود که رسیدیم سرکوچه خونه پدریم... دلم خیلی تنگ شده بود، با ذوق به همه جا نگاه میکردم، دم در که رسیدیم باز ضربان قلبم رفت بالا، یه دستم تو دست سحر بود و یه دستم تو دست محمد... دستشو از دستم بیرون کشید و گذاشت پشت کمرمو آروم هلم داد سمت در، گفت اول شما برین بعد من میام... میدونستم میخواد من اول با خانوده م تنها باشم و من چقدر ممنونش بودم که درکم می‌کرد... وارد حیاط شدم و با دیدن پراید رحیم شکه شدم، نمیخواستم با نرگس رو به رو بشم، خواستم برگردم عقب اما دیر شده بود و نسرین با صدای سحر اومده بود تو ایوون... برگشتم طرف درو محمد رو صدا کردم، اومد تو و من تو دلم گفتم بذار هرچی میخواد بشه بشه.. خانم جون هم اومد رو ایوون، اخم نداشت و من تعجب کرده بودم، اومد پایین و اول منو بغل کرد و بعد چرخید طرف محمد، محمد دست خانم جونو بوسید و خانم جونم بغلش کرد... نمیدونستم جریان چیه، ولی ضربان قلبم آروم شده بود...خانم جون گفت بیاین بریم تو، نجمه زشته پسرمو اینجا نگه داشتی... هیچی نگفتم فقط یه لبخند سر سری زدم، نرگس و رحیم با اومدن ما بلند شدن احوال پرسی کردیم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واگر قرار بود این دنیا به کسی وفا کند حسین بن علی علی بن ابی‌طالب فاطمه زهرا علیهم‌السلام به‌مراتب لایق‌تر از همه بودند... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 با سلام و خدا قوت یه سوالی همیشه ذهن منو به خودش مشغول کرده. اینکه میگن باید با سیاست باشی تا شوهرت همیشه عاشقت بمونه رو نمیفهمم. من یه دختر خیلی خیلی احساسی هستم اما درمورد مسئله ازدواج سعی کردم اول بشناسمش خوب بعد اجازه ورود احساس رو بدم که این میمونه برای بعد محرمیت. راستش این وسط من با یکی از خواستگارهام که  کاملا سنتی بودن و مادرشون بنده رو دیدن همه حرفا رو زدیم و آشنایی ها تموم شده.مونده بله برون و ... . اما من میترسم، میترسم چون بهشون خیلی علاقمند شدم. میترسم که دوست داشتن من خیلیی زیادتر از اون باشه و توقع من از اینکه اونم منو دوس داشته باشه جواب داده نشه! میبینم که خواهرم با اینکه بعضی وقتا با شوهرش سرسنگینه اما چقدررر شوهرش دوسش داره و به خواهرم احترام میذاره! واقعا دوسش داره و ظاهر سازی نیست. اگر به این میگن سیاست من ندارم و نمیخوامم اینجور باشم چون اصلا دلم نمیاد با کسی سرسنگین باشم اما دوسم ندارم رفتارم جوری باشه که بعدا همسرم بگه تو دیگه خیلی داری شوریشو زیاد میکنی یعنی خیلی دوسم داری و وابسته ای! میترسم اون پر توقع و ببخشید جسور و پر رو بشه! آقایون بگن: آیا اگر همسرتون خیلی شما رو دوس داشته باشه و بیشتر از شما به احساساتش خوب جواب میدین یا فکرای دیگه میکنین 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓ سلام من 25 سالمه و اهل تهران . بعد حدود 1.5 ماه اشنایی با دختر خانومی که به روش سنتی و فامیل دور ( خیلی دور ) برای ازدواج باهاش آشنا شدم و حدود 8 جلسه حداقل 1 ساعته با هم داشتیم قراره اخر این هفته نظر نهاییشونو بگن. البته من جلسه اخر نظرمو مستقیما گفتم و از ایشون خواستم با در نظر گرفتن همه این جلسات ایشونم نظرشونو بگن. ایشونم گفتن بعد مشورت با پدر و مادرشون و سبک سنگین کردن تا 10 روز نظرشونو میگن. راستش یه کم احساس کردم اگه محبت و علاقه واقعی بینمون بود این فرصت ده روزه نباید می بود. با این که خیلی دوسش دارم ولی یکم ترس هم سراغم اومده. شاید یکمش بخاطر اینه که نکنه بعد این همه مدت و ایجاد علاقه جواب منفی باشه... البته من فرد معتقدی هستم و از خدا میخوام هر چی صلاحمه اون بشه. بنابراین مطمئنم که اگه نشه ناراحت میشم ولی نهایتا میگم خدای راضیم به رضای تو.... حس بعدیم یکم دلخوریه، راستش اگه بدونم که نظرش مثبته و فقط واسه کلاس گذاشتن داره مهلت میخواد یکم ازش دلخور نمیشم.. اخه من دیگه ته صداقت بودم با ایشون و از اولش خواهش کردم تو این مرحله ناز کردن و بذاریم کنار بعدا من  خودم نازشونو میکشم.... یه حس دیگم اینه که نکنه این بله احتمالی یه بله ضعیف باشه... اخه من موقعیت ازدواجم بد نیست ولی خب شاید اون علاقه احساسی هنوز نباشه و یه دجورایی بعدا این تصمیم ضعیف مشکل ساز بشه ..... خلاصه مجموعه ای از احساس ها و احوال نچندان خوشایند اینروزا میان سراغم.... در مقابل همشون فقط میگم خدایا توکل به خودت، اگه صلاحمه مقدر کن و وگرنه بیخیال دل من که قراره بدجور بشکنه.... اگه نشه کی میخواد باز از نو شروع کنه... تازه همیم مدتم از پایان نامه ارشدم کلی عقب افتادم.... کسی تجربه مشابه داره؟ اگه جواب خدایی نکرده نه باشه، چطور خودمو جمع و جور کنم... اگه بله باشه این سوالای بی جوابمو چیکار کنم؟ با شناختی که از خودم دارم مطمئنم در هر صورت برا ایشون ارزوی خوشبختی خواهم کرد... ولی خداییش دخترا با این وضع ازدواج ها ناموفق و هزار جور مشکلات دیگه وقتی احساس کردین چیزیو خدا براتون خواسته دیگه ناز نکنید... بخدا شوهر ایندتون از این که اول زندگی با شجاعت و بدون سیاست بازی قبولش کردین همه زنگیشو به پاتون میریزه . البته نمیگما  همه موارد از این جنسه. ولی ادم احساس میکنه یکم سیاست بازی در ابراز علاقه میکنن بعضیا ... نمیدونم شاید تا جوابای شما اینجا نوشته بشه منم جوابمو گرفته باشم ... حتما نتیجه رو میگم.... اگه چرت و پرت گفتم بزارین به حساب حال بدم.... همتون عاقبت به خیر شین.... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔴 ورزش مناسب سن نوجوانی! ✅جوانی می‌گفت، من ورزش می‌کنم که انرژیم تخلیه شود اما بعد از ورزش، انرژیم چند برابر می‌شود. چرا اینطور می‌شود؟ 🔹️ دلیلش این است که ورزش، خون‌ساز است و حرارت را در بدن افزایش می‌دهد. به همین دلیل حُکَما در گذشته بر اساس مزاج بدن، نوع ورزش را توصیه ‌می‌کردند. 🔹️ مثلا به نوجوان توصیه می‌کردند که تحرکشان را کمتر کنند. چرا که هر چه در سن گرمی و تری که همان سن کودکی تا پانزده سالگیست تحرک بالاتر رود، حرارت بیشتر شده و در ابتدا انرژی را افزایش داده و در بلند مدت موجب احتراق یا سوختن خون می‌گردد. ✴️ پس نوجوان، به خصوص اگر گرم مزاج است، لازم است ورزش‌هایی که تحرک کمتر دارند یا مزاج سردی دارند را انجام دهد. بنابراین ورزش مناسبی برای سن نوجوانی است. 👤استاد کمیل یوسف شعیبی ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ⬅️دانستنی ها 👈انسان دارای دندانهای مناسب گیاهخواری و گوشت خواری است. رژیم گیاهخواری محض در طب اسلامی، مضر و مردود است. ❌خوردن آب ناشتا و نصف شب معده شما را ضعیف میکند. 🔹در صورت تشنگی در این ساعات، آب عسل رقیق همراه با اندکی گلاب از قبل آماده نمایید و بنوشید. 👈حمام رفتن در عادت ماهیانه و سردی خوردن، عامل درد در ماه های بعد است. 👈راه لاغر شدن ترک نهار است.خوردن صبحانه و شام را ترک نکنید. 👈سلامت و تندرستی نوزادان خود را از چهار ماهگی با حجامت عام در جای مطمئن با رعایت آدابش بیمه کنید. 👈زخم بستر و زخمهای دیابتی را با زالو انداختن اطراف زخم و رساندن دفع آنها به روزانه دوبار درمان کنید. 👈زخمهای عمیق را با ترکیب روغن زیتون و عسل درمان کنید. 👈سکنجبین را مادر داروها می نامند و بیش از ۲ هزار نوع سکنجبین داریم. 👈تشنج و صرع، اغلب از بلغم و سودا همزمان در سر است. 🔻درمان تب ناشی از دندان در آوردن اطفال: 🔹چوب شیرین خیسانده دست اطفال دهید به لثه بکشند. 👈بابونه، بادرنجبویه، گریپ فروت، چای سبز با داروهای شیمیایی تداخل دارند و باید اقلا سه ساعت بینشان فاصله افتد. 👈تقویت عمومی بدن با خوردن گوشت پرندگانی که می پرند مثل بلدرچین 👈درمان فشار: رفع یبوست و درمان تنبلی روده خوردن چای ترش 👈یکی از بهترین رطوبت افزاها برای درمان خشکی پوست، ۱۴بادام پوست کنده+ یک لیوان آب سرد+ ۱ قاشق غذاخوری عسل در مخلوط کن روزانه شربت نموده و میل ڪنید. 👈ادرار زیاد گاهی از بلغم زیاد بدن است. 👈ریزش ابرو و مژه از سردی است. 👈درمان زخم روده و شقاق، اطریفل مقل ازرق 👈اغلب ورم ها، نشانه سردی زیاد بدن است . 👈آیا میدانید در طب سنتی یبوست، به دفع کمتر از دوبار نرم و راحت روزانه از روده اطلاق میگردد! و مادر همه بیماری ها عنوان میشود! ⬅️منبع:طــــــــــب معجـــــزه گراسلامـــــی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️درمان مشکل چسبندگی خلط گلو 📚علامه ضیایی ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌