📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و پنجاه و پنج قرآن کریم
سوره مبارکه الأعراف
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-155.mp3
2.62M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و پنجاه و پنج قرآن کریم، سوره مبارکه الأعراف
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#تقویت_حافظه
🔸عملی بسیار مجرب برای افزایش هوش
💥دعای زیر را با گلاب و زعفران بر روی چینی سفید نوشته و صبح ناشتا شسته بخورد و بهتر است این عمل را هفت روز پیاپی تکرار نماید.به اذن الله هوش و ذکاوتش زیاد خواهد شد.
➖متن دعا:
🔹إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ🔹
📗مجربات فاطمی
🌿🌺🌿
#آیه_ای_مجرب_جهت_خانه_دار_شدن
خواندن مداوم و هر روز آیه شریفه 29 سوره مومنون جهت خانه دار شدن بسیار مفید است
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ
و بگو پروردگارا مرا در جايى پربركت فرود آور [كه] تو نيكترين مهماننوازانى
📓 منبع : دعاهای سرازیر شدن رزق و روزی
محمد مهدی کوثری – ص 97
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #پنجشنبه ۱۹ مهر | میزان ۱۴۰۳
🗓 ۶ ربیع الثانی ۱۴۴۶
🗓 10 اکتبر 2024
🌹 #امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹هلاکت هشام بن عبدالملک لعنة الله علیه، 125ه-ق
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️4 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️28 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️36 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️56 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. #ذکر روز #پنج_شنبه #موجب_رزق_و_روزی میشود.
❇️ #ذکر (یا #رزاق) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #رزق_فراوان میشود.
📚 #تعبیر_خواب شب #جمعه : طبق آیه ی ۷ سوره #اعراف میباشد.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰زمان #استخاره:از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر.
🔸امروز روز خوب و نیکویی است.
🔸امروز برای شروع کارها خوب است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی روز بهبود مییابد.
🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود.
🔹 قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، خوب است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹در خرید و فروش و تجارت منفعت باشد.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان نیکو است.
🔸کسی که در این روز متولد شود، زیبا خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « بازوی چـپ » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:44 اذان ظهر 11:51
☜ #اذان مغرب 17:53 طلوع آفتاب 06:07
☜ #غروب آفتاب 17:35 نیمه شب 23:10
🌹 #بازگشت_همسر_محبت_بین_همسران
🌹 عمل زیر به قدری مجرب و موثر است
که حتی پس از #طلاق موجب رجوع زوج یا زوجه میشود. برای باز گرداندن همسر خود تا یک هفته بین هر نماز دعای زیر را با ایمان و اعتقاد کامل بخوانید که مجرب است : متن دعا یَا مُسَخِّرَ الفیلِ یَا مُجْرِیَ النّیلِ یَا فَالِقَ الْبَحْرِ ُ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ رَبِ لَیِّن لی وَ اَجْلِب لی قَلبِ «فلان بن فلان»إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِیرٌ وَ تَحْكُمُ مَا تُرِیدَ كُنْ فَیَكُونُ هنگام خواندن دعا طهارت مکان و لباس و بدن حتما رعایت شود. موقع خواندن دعا حتما در مکانی خلوت باشید تا کسی شما را نبیند و حتما هنگام خواندن دعا کندور یا عود بخور دهید تا مکان شما خوشبو شود. بهتر است دعا بلافاصله پس از نماز خوانده شود. دعا چهل بار پس از نماز صبح و چهل بار بین نماز ظهر و عصر و چهل بار بین نماز مغرب و عشا خوانده شود.
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۳:۵۶
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهروند عرب: به صراحت میگویم علی خامنهای از تمام حکّام عربی به اصطلاح مسلمان مراکش و مصر و عربستان و امارات و اردن باشرف تر است، خدا به او عمر طولانی بدهد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
من ۲۱ شوهرم ۲۹ سالشه
پریشب خونه مادرشوهرم شام دعوت بودیم عین هر شب می خواست بره باشگاه گفتم حالا که شام دعوتیم باشگاه نرو امشب زشته سر شام برسیم گفت چیه تو به من شک دادی حالا که این طور شد خونه مادرمم نمی ریم به مامانش زنگ زد که زنم مریضه نمی تونیم بیاییم بعد اونم گفت من شام درست کردم گفت نه زنم حالش خوب نیست نمیاییم مجبورم کرد گوشی بگیرم خودم بگم حالم خوب نیست
بعدشم داد و بیداد کرد که تو شکاکی و فلان رفت باشگاه تا فرداش نیومد
منم ساعت ۶ صبح طبق معمول رفتم سرکار بعد اون خودش صبحش اومده بود خونه لباساش رو پوشیده بود رفته بود اداره
منم چون دلم گرفته بودم به دوستم زنگ زدم با اون درد و دل کنم گفت خب ادارت تموم شد بیا بریم بیرون بعد من با دوستم رفتم بیرون گوشیم شارژش تموم شد خاموش شد منم از دست شوهرم خیلی عصبانی بودم که از شبش ول کرد منو تنها توخونه تا صبح نیومد
به دوستم زنگ زد وقتی با هم بودیم گفتم ولش کن جوابش رو نده چون گوشی من خاموش شده بود
مترو شلوغ بود من بین ساعت ۹ وربع تا ۹ و نیم رسیدم خونه مون
همین که وارد خونه شدم دیدم مثل برج زهرمار نشسته اولش گفت کدوم گوری بودی منم گفتم همون گوری که تو دیشب تا صبح بودی بعد گفت دهن گ... منو باز نکن یه کار میکنم پشیمون شی منم گفتم من با دوستم بودم گفت چرا گوشی رو برنداشت گفتم به خدا با همون بیرون بودم رفتم درد و دل کنم باهاش گفت داری دروغ میگی گفتم فکر کن دارم دروغ می گم نیازی نمی بینم بهت اثبات کنم
آخر شبم که اومد من تواتاق خواب بودم گفت گم شو از اتاق بیرون دلم نمی خواد پیشت بخوابم
بعدم سرکارم گفت با خودم میری با خودم میای صبح که رفتم بیدارش کنم گفت لازم نکرده بری گفتم خودت گفتی با خودت برم بیام گفت نشنوم صدات رو می خوام بخوابم
بعدشم بیدارشد خودش رفت سرکار یه ساعت بعدش درو هم فقل کرد گوشیمم برد منم نمی تونم به کسی زنگ بزنم بعدش ساعت ۳ اومد خونه نشسته سر گوشیش جواب سلام منم نداد
حالا درسته منم کارم اشتباه بود که به دوستم گفتم جوابش رو نده ولی اونم خیلی شلوغش کرده
الآن هم مثل برج زهر مار نشسته پای گوشیش
بعد الآن هم اصلاً نمی ذاره من حرف بزنم
صبحم گفتم حداقل بزار سرکارو برم بی خبر که نمیشع نرم گفت دلت می خواد دوباره مثل دیشب بشم بدتر بزنمت
دیشب دوستش اومده بوده دم خونه باهاش کار داشته می خواسته یه سند بهش بده بعد گفته بیا بالا گفته نه خانومت هست مزاحم نمی شم اینم گفته نه نیومده بیرونه
دوستشم گفته تو زنت الآن ساعت ۹ بیرونه تنها من اگه زنم ۹ خونه نباشه جرش می دم این رو بدترش کرده میگه یعنی این قدر بی غیرت شدم که دوستم باید این حرفو به من بزنه حرف دوستش این رو بدتر کرده
الآن هم صبح پاشد رفت حلیم گرفت مثل این وحشیها در اتاق خوابو باز کرد گفت بیا حلیم گرفتم گفتم نمیام گفت اون رو سگ منو بالا نیار به درک که نمی خوری لیاقت نداری بعد گفتم نمیبینی چی کارم کردی کبودیها رو نمیبینی گفت حقت بوده از این به بعد وضعیتت همینه تا وقتی که آدم بشی 🥺
به نظرتون چکار کنم ،چجوری درستش کنم این وضعیتو
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینیم دقایقی از سخنان شهید رئیسی درباره ترور شخصیتی افراد و جنگ روانی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 من هم یه سوال دارم ۲۳سال از زندگی میگذره مشکلاتم بگم باید یک روز بنویسم الان
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام خدمت دوستان عزیز و ادمین جان خدمت خانمی که برای کامپوزیت سوال کردن من انجام دادم و خیلی راضیم منم تقریبا دوسال هست کامپوزیت انجام دادم فعلا که راضی هستم خیلی دندانها طبیعی و قشنگ میشه 🌻🌻🌻🌻🌻
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خدمت دوستان عزیز و ادمین جان ببخشید یه سوال داشتم ممنون از پاسخگویی تون من شنیدم کسی که مشروب بخورد دعا یا طلسم و جادو روش اثری ندارد آیا این حقیقت دارد و اینکه سنگ نمک که دعا خواند شود آیا برای جدایی استفاده میشه یا محبت بین دونفر 🌻من مامان یاسین که قبل گفتم پسرم با دختر برادرم دوست هست و دختره پانزده سال از پسرم کوچکتر و میدونم با دعا و جادو پسرم را به این سمت کشاندن من خیلی ذکر و دعا میخونم که از هم سرد بشن جدا ولی هیچ اثری ندارد دیروز تو گروه یه ختمی گذاشتن که نه تا سنگ نمک را از سوره یاسین بخونید برا جدای و در آتیش بندازین خواستم ببینم کسی نتیجه گرفته از این عمل لطفاً راهنمایی کنید با تشکر از اعضای گروه و حبیبه خانم🙏
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خدمت همه اعضای گروه و ادمین جان و جواب خانمی که راه ارزون برا خشکی مو و پوست شون میخواستم روغن نارگیل برا موهاتون و یه ماسک مو داخل حمام قیمت مناسب و یا نرم کنند استفاده کنید و برا خشکی پوستم خیلی خوب و شب ها وازلین برا خشکی دست صورت کف پا با یه دونه ویتامین آد یا
وازلین آد فیروز مخصوص کودکان اونم برا خشکی پوست عالیه و هر روز رو پوست صورت تون خیار ورق کنید بزارین وبا گلاب صورت تون بشورید جواب میده روغن نارگیل را بعد از حمام یه کم کف دست بزنید و رو موهاتون استفاده کنید سلامتی امام زمان صلوات 🌻
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خواهر گلم که ۳۵ سال دارید واز شرایط مجردی ناراحتید ومیخواستید یه بچه از پرورشگاه بگیرید
عزیزم متاسفانه الان دخترا وپسرای زیادی شرایط شمارو دارن وبا توجه به اینکه خانواده شما خیلی اجتماعی نیستن پیشنهاد میکنم عضو کانال تنها مسیر ارامش در ایتا بشین واز مشاوران مذهبی کانال استفاده کنید همچنین این کانال ،کانال دیگه ای هم داره که دخترا وپسرای مجرد شرایطشون رو میگن تا ان شالله با مورد مناسبی اشنا بشن وازدواج کنن به نظرم خوبه شما هم همینکارو کنین
براتون ارزوی خوشبختی میکنم وامیدوارم بزودی خبرای خوبی برامون بفرستین
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام به حبیبه خانم و همه دوستان عزیزم!خواهری که گفتید یه پسر ۱۰ ساله دارید که مدتیه دروغ میگه و تازگیا از جیب پدرش پول برداشته من فکر میکنم که تو سن این بچه ها عادی باشه چون پسر منم تقريبا توی همین سن بود چند بار از کیف خودم پول برداشت من بدون اینکه به باباش بگم بهش گوشزد میکردم. از عواقب دزدی میگفتم که خدا آدمهای اینجوریا اصلأ دوست نداره، اگه دوستات فهمیدن دیگه باهات بازی نمیکنن بعد از اون یه کارت عابر بانک به اسم خودش براش گرفتم پیامکش هم رو گوشی خودم گذاشتم هر وقت چیزی میخرید ازش میپرسیدم چی خریدی اونم با خوشحالی میگفت فلان چی.چند وقت یه بار یه مقداری پول داخل کارتش میریختم بعد از اون دیگه از این کارا نکرد.شما هم به نظر من یه کارت به اسم خودش براش بگیرین انشاالله که سر به راه بشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام ☘☘☘☘☘☘☘
خانمی که از مرگ میترسی سعی کن پیش مشاور بری اگه هم امکانش نیست خودت به خودت کمک کن بدون که بی اذن خدا هیج برگی از درخت نمیافته هرکسی قسمتش هر چی باشه همون میشه چرا خداوند نخواسته که بنده هاش وقت مرگ خودشان رو بدونن
چون واقعا اکثرا از مرگ میترسیم اما باید قبول کنیم تا وقتی زندهایم زندگی کنیم شما هم به این فکر نکن چون حالت بد میشه با هر چیزی که دوست داری سر گرم باش سعی کن تو مراسم ها حتی شده نیم ساعت شرکت کن با ترست مقابله کن
میخوام از خودم بگم من هم کمی مثل شما بودم اگه بیمارستان عیادت کسی میرفتم حالم بد میشد فشارم میافتاد حالت تهوع میگرفتم یا در مراسم تشیع جنازه یا ختم اول سعی میکردم به خودم مسلط باشم ولی بعضی وقتها اون قدر حالم بد میشد میاومدم خونه هیچ وقت هم نمیذاشتم کسب حال منو متوجه بشه
سعی کردم خودمو قانع کنم که چه نگران باشم چه نه تقدیر کار خودش رو میکنه به خاطر همین هر وقت فکر و خیال به سرم میزد توکل به خدا میکردم
تو هفت سالگی وقتی پدرم رو به خاطر سرطان از دست دادم از اون وقت همیشه نگران بودم نکنه خدایی نکرده مادرم رو از دست بدمتو تنهایی گریم میکردم چون دو خواهر ۵و۳ ویه برادر۱ساله داشتم همیشه با خدا حرف میزدم اگه این اتفاق بیافته من چه کار کنم
گذشت بعد از ۳۸ سال برادر مهر ماه سال گذشته از دست دادم از اون موقع دوباره همون فکرو خیالها به سرم میاد همش نگران عزیزانم هستم سعی میکنم اینجور مواقع ذکر بگم تا آروم بشم
چون مرگ برادرم ناگهانی جلو چشمم گفت سر درد دارم تا یه استکان چایی براش بریزم سکته کرد بعد ۴روز تو بیمارستان از دست دادم به خاطر همین بیماریم دوباره عود کرد اما سعی میکنم از خدا کمک بگیرم تا آروم بشم
شما هم اینطور مواقع سعی کن ببین چه طور به آرامش میرسی حرف زدن با خدا و ذکر گفتن بهترین آرامش رو میاره
باید باور کنیم چه نگران باشیم چه ب خیال عمر دست خداست تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمی افته
این هم باید بدونیم که خداوند بهترین اتفاقها وبهترین سرنوشت هارو برا بندهاش رقم میزنه
شما هم سعی کن از زندگیت لذت ببری به اتفاق های خوب فکر کن تا انشاالله حالت خوب بشه🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز بیبی زل زده بود به سقفو من میدونستم به آقام فکر میکنه ، به اینکه حت
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
گلناز
یکم که گذشت چشمام به تاریکی عادت کرد، بیبی بود که کنار صندوق لباسا نشسته بود، آروم صداش کردم و بعدم بلند شدمو رفتم کنارش،داشت لباسارو جمع میکرد، گفتم بیبی چیکار میکنی
نگام نکرد،گفت میبینی که دارم وسیله هامونو جمع میکنم، گفتم چرا؟ یه نفس عمیق کشید و برگشت و تو صورتم نگاه کرد و گفت باید از اینجا بریم گلناز
،دیگه نمیتونم اینجا نفس بکشم ،بریم یه جایی که کسی نشناسه مارو. گفتم بیبی صفر چی میشه، برگرده ببینه ما نیستیم... حرفمو قطع کرد و گفت به منیر سپردم، پاشو مادر پاشو جمع و جور کن آفتاب نزده باید بریم از دلشوره حالم داشت بهم میخورد، از عاقبت کارمون میترسیدم. رخت خوابارو جمع کردم و اتاقو مرتب کردم، بیبی بلند شد و یه بقچه داد دسته منو یکی هم دست خودش بود، آروم گفت بریم، صداش گرفته بود، میدونستم سخته براش دل کندن از جایی که توش به دنیا اومده و بزرگ شده. به کوچه رسیدیم، برگشت طرف خونمون، اشکش ریخت رو صورتش،اون اروم بود ولی من زار میزدم. اشکشو پاک کرد و برگشت طرف من، بغلم کرد و گفت غصه نخور مادر، مگه من مردم که گریه میکنی. گفتم خدا نکنه بیبی من جز شما کی رو دارم، از تو بغلش اومدم بیرون و گفتم بیبی کجا میخوایم بریم،ماکه کسی رو نداریم، گفت از منیر پرسیدم، یه روستا هست نزدیک شهر گلبهار،
میگفت خیلی سر سبزه و آدماش خوبن،عمه ش اونجاست، میریم اونجا که نزدیک گلبهار هم باشیم افتاب زده بود که رسیدیم شهر، همونجا سوار اتوبوس شدیم و راه افتادیم. حدود سه چهار ساعت بعد رسیدیم، تموم راه بیبی یه کلمه هم حرف نزد، سرمو تکیه دادم به شیشه و نگاه به تابلو رو به روم بود که روش یه چیزایی نوشته بود حیف بلد نبودم بخونم
اتوبوس نگه داشت و همه پیاده شدیم، منو بیبی بقچه به دست، دوروبرمونو نگاه میکردیم، احساس غربت میکردم، بیبی از یه آقایی که اونجا وایستاده بود آدرس روستا رو پرسید و اونم کامل توضیح داددلم خیلی شور میزد، مردم روستا حتما کم کم میفهمیدن ما نیستیم و کلی حرف پشتمون میزدم، نمیدونستم آقام وقتی میفهمید چیکار میکرد، هرچند اون خیلی وقت بود فراموش کرده بود مارو.بعد ازظهر بود که رسیدیم روستا، خیلی روستایِ قشنگی بود، شبیه نقاشی، تا چشم کار میکرد درخت بود. زبون مردم اون روستا ترکی بود و ماهم بلد نبودیم و باید فارسی حرف میزدیم بیبی از چندتا خانم سراغ عمهِ منیر خانم و گرفت و اوناهم آدرسش رو دادن.خیلی زود رسیدیم دم خونه ای که آدرسش رو داده بودن ،بیبی کلون در رو زد و یکم بعد صدای یه زن اومد که میپرسید کیه، بیبی گفت ما از طرف منیر خانم اومدیم
در که باز شد، یه زن با پوستِ چروک و مهتابی و موهای جوگندمی با یه لبخند مهربون اومد بیرونبیبی گفت از طرف منیر خانم اومدیم، دنبال خونه میگردیم، اون خانم که اسمش نساء خاتون بود با همون لبخند قشنگ گفت سلام دخترم، خوش اومدین بفرماید بریم تو یه چای بخورین خستگیتون دربیاد، بیبی گفت دستتون درد نکنه زحمت نمیدیم، نساء خاتون گفت کار خدا رو ببین، اتفاقا منم داشتم دنبال یکی میگشتم، چون یه اتاق خالی دارم، میتونید بیاید همینجا که هم مشکل شما حل بشه هم یکم پول دست منو بگیره
دوتامون با ذوق به هم نگا کردیم، خوشحال بودیم از اینکه دیگه لازم نیست دنبال خونه بگردیم، بیبی از نساء خاتون تشکر کرد و سه تایی رفتیم تو حیاط خونه ش، یه طرف حیاط یه خونه بزرگ بود که تو ایوونش پر از گل بود و روبه روش اون طرف حیاط یه اتاق کوچیک بود، کنار در هم یه طویله بزرگ بود ولی ازش صدای گاو و گوسفند نمیاومد نساء خاتون رفت طرف همون اتاق کوچیک، جلوش یه ایوون نقلی داشت، درش رو باز کرد،ماهم پشت سرش رفتیم، من از زیر دست بیبی سرک میکشیدم. میخواستم زودتر ببینم توی اتاق چه جوریه.. نساء خاتون رفت کنار و منو بیبی رفتیم تو، خیلی کوچیک بود ولی خیلی دلباز بود، چون یه پنجره بزرگ رو به حیاط داشت کف اتاق یه زیلو پهن بود و دوتا پشتی و لحاف و تشک هم داشت. همین وسیله های کم هم دلمون رو قرص کرده بود نساء خاتون رفت و منو بیبی همونجا نشستیم، خیلی خسته بودیم از صبح زود تو راه بودیم و الان نزدیک غروب بود اون شب نساء خاتون برامون شام آورد و بیبی هم بهش گفت کارای خیاطی انجام میده و قرار شد نساءخاتون به اهالی روستا بگه. یکی دو ماه گذشت و شرایط مون بهتر شد، بیبی مدام کار میکرد که بتونه هم اجاره خونه رو بده و هم شکممون رو سیر کنه، منم کنارش کمکمش میکردم، تو این مدت یه بار رفتیم دیدن گلبهار اما خونه نبود، هوا خیلی سرد و بود و رفت آمد خیلی سخت. اوایل زمستون بود، کنار چراغ نفتی که نساءخاتون بهمون داده بود نشسته بودیم مشغول دوخت و دوز...
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
48.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌🔺🔺🔺🔺 دستورالعمل مجرب و بالینی برای درمان نازایی از جناب استاد دکتر یوسفی✅
#نازایی
👌 دستورالعمل مجرب و بالینی برای درمان نازایی از جناب استاد دکتر یوسفی✅
#نازایی
🌴لطفا برای توسعه فرهنگ درمان سالم و ایرانی منتشرکنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽