eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
بجای تزریق آمپول ... پنی سلین گیاهی بخورید تـــا سرمـا خــــوردگـــی تــان فـــورا درمـــان شود دمنوش سیب دارچـیـن یــک آنتی بیوتیک طبیعی و بسیار آرامش بخش و سرما خوردگی زمستانه شمارا فورا درمان میکند سیب را به چهار قسمت تقسیم نموده و دانه های آن را خارج میکنیم ؛ به همراه پوست سیب و یک تکه چوب دارچین در داخل قوری انداخته و به آن آب می افزاییم حدود سی دقیقه یا بیشتر دم بکشد تا سیب کاملا پخته شود ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 داستان مسلم مجاشعی است، كه به حقیقت، امامت امامان به حق را قبول داشت كه دوستی حقیقی همین است : در آغاز جنگ جمل، سپاه علی - علیه السلام - در برابر سپاه مخالفان، در بصره قرار گرفت، علی - علیه السلام - سعی می كرد، جنگ و خونریزی نشود، ولی دشمن درصدد آشوب و فتنه انگیزی بود. علی - علیه السلام - برای آخرین اتمام حجت، به یاران خود رو كرد و فرمود: آیا در میان شما یك نفر هست كه قرآن را بدست گیرد و در مقابل لشكر دشمن بایستد و سپاه دشمن را به قرآن دعوت كند. جوانی رشید بنام مسلم مجاشعی به جلو آمد و گفت : من حاضرم . علی - علیه السلام - فرمود: اگر این كار را انجام دهی، قرآن را بدست بگیری و بلند كنی، دستت را قطع می كنند، و اگر بدست دیگر بگیری، آن را نیز قطع می كنند. مسلم گفت : در عین حال حاضرم، علی - علیه السلام - قرآن را به او داد، او به جلو سپاه آمد و قرآن را بدست راست گرفت و فریادش بلند شد كه علی - علیه السلام - شما را به این قرآن دعوت می كند... هنوز سخنش تمام نشده بود، دست راستش را قطع كردند، او قرآن را بدست چپ گرفت، دست چپش را نیز قطع كردند، او قران را به سینه چسبانید و به كمك چانه آن را نگهداشت و پیام امام را به آنها رساند. گروهی از سپاه جمل به او حمله كرده و بدنش را قطعه قطعه نمودند، و او به این ترتیب به شهادت رسید و به سوی بهشت پرواز كرد. پس از این، حجّت تمام شد و عذری باقی نماند، آنگاه علی - علیه السلام - فرمان حمله را صادر كرد و سپاه جمل مفتضحانه شكست خوردند. این بود قصّه دوست حقیقی علی - علیه السلام - مسلم مجاشعی كه شهادت قهرمانانه اش، خط و جهت به دوستان حقیقی امام علی - علیه السلام - آموخت 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 عبدالمومن انصاری گوید: به محضر امام كاظم - علیه السلام - رسیدم و محمد بن عبداللّه جعفری هم نزد آن حضرت بود من با محمد تبسمی كردم امام كه مشاهده می كرد فرمود: او را دوست داری ؟ عرض كردم : بله ، البته بخاطر شما او را دوست دارم . امام - علیه السلام - فرمود: او برادر توست و مومن برادر مادری و پدری مومن است اگر چه از یك پدر نباشند (همه فرزند آدم و حوا هستند). ملعون است كسی كه به برادرش تهمت زند. ملعون است كسی كه به برادرش خیانت كند. ملعون است كسی كه برادرش را (از كجروی) پند و اندرز ندهد. ملعون است كسی كه از برادرش غیبت كند. قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
چاقی صورت در خانه بدون بازگشت 😳🤯 تنها با مصرف جوانه گندم 😍😍 صورتت لاغر و شکسته شده ؟!🧐 میترسی تزریق ژل و چربی کنی یا پول تزریق و نداری؟؟ تپلی_صورت😊 بدون_عوارض 💜 اگه میخوای صورتت زودتر تپل بشه بیا تو کانالم😍 https://eitaa.com/joinchat/3036873586C7e82f29337 ارسال عدد 1 به شماره 📱09387643941
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
آهای خانومایی که دوست دارن همیشه عین مرواریدبدرخشن 😍💁‍♀🤩👩‍🦰😜 بیاین اینجا📣📣📣📣 خبر دارم خبر🧏‍♀ یه کانالی پیداکردم مخصوص خوشتیپا کلی لباس شیک پیک دارن باورنمیکنی؟ خودت بیاببین راستی ارسالشون هم رایگانه🚀💸 بزن رولینک خودت متوجه میشی👇👇 https://eitaa.com/poshaktaranom1371
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 ی مدت بحث ازدواج ک دختر سنش رفته بالا نگران ناراحتن از لحاظ روحی ریختن بهم خانمها ب خدا ایقد فشار ب خودتون نیاریت تو تخیل شما فک میکنید آخر خوشبختی اگ‌ ازدواج کنید منم‌مث شما بودم هرو اشک عصبی میشدم ‌میدیدم‌‌سنم داره میره بالا یکی نیس بیا خیلی از لحاظ روحی تحت فشار بودم داغون میشدم میگفتن فلانی ازدواج کرد ایقد اشک ریختم تا خدا گف بیا حالا اینجوری خوبه یا اونموق هزار بار میگم گوه خوردم کاش از بی شوهری دق میکردم ولی خدا ب من نمیدا د روزی ک اومد فک کردم سوار اسب سفید شدم ب خدا میگفتم خدایا شکرت جواب ناله ها ضجه هامو شنیدی ولی بعد یه مدت کوتاهی زجر هام شروع شد اون بلا نبود ک سرم نیاورد هرچی فک کنید تمام حسرت ها گداشت فقط اینجا من از یه (،Server,) ‌کمترم‌‌‌ از یه خدمتکار کمترم باز او تشکر میکنن ازش و پولی آخر ماه کف دستش میزارن من اینجا کار میکنم میدونی حقوق هروز من چیه فوش ناموسی تا دیر میشه شروع میکنه ب فوش دادن خانوادم و خودم با هیچکس رفت آمد نداره پدرش چندین ساله قهر باهاش انگار پسرش نیس بخاطر همین اخلاقا گندی ک داره تو در همسایه تو فامیل ابرو من رفته حالا خانم ها غصه نخورید چرا ازدواج نکردید راضی باشید ب رضای خداوند اون خدا ب همه چی آگاه هست دوستدارم زمان برگرده عقب دوسدارم خودمو بکشم چند بار قصد گردم ولی ترسیدم این دنیا با این‌ همه زیبایی هایی که داره برا من زشته برا من سیاه امید ب فردا ندارم چون قرار نیس اتفاقی بیوفته روحیم خ خرابه داغون کاش من دختر بودم کاش خدا هم ی نگاهی بمن کنه بدجور حالم خرابه کمکم کن‌خدا ستاره تنها ❤️🍃❤️🍃🌱🍃❤️🍃❤️🍃 سلام به خواهرهای عزیزی که پیام نوشتن و در مورد این که نتوانستن ازدواج کنند صحبت کرده اند، خواهر عزیزی اخلاق بد پدرش، دیکری فقر خانواده و سومی هم ازدواج بد دو خواهرش را مقصر ازدواج نکردن خود دانسته اند خواهران عزیز هیچ کدام دلیل ازدواج نکردن شما نیستند، شما فقط این گونه توجیح کرده اید خواهر عزیزی پیام نوشته بودن من ۳۸ ساله هستم طلسمم کرده اند برای ازدواج و کار.... نه خواهر عزیز اشتباه نکن کدام طلسم !!!! این مشکل ازدواج، مشکل همه ی دختران دهه ۶۰ کشور هست. از اول هم به دلیل تعداد زیاد موالید در دهه ۶۰ معلوم بود دختران دهه ۶۰ دچار مسکل ازدواج خواهند شد ولی به دلیل سیاست های غلط دولت ها و عدم برنامه ریزی صحیح اوضاع بدتر هم شد. من ۳۸ ساله هستم حتی نصف بچه های دبیرستان ازدواج نکردن خیلی از همکلاسی های من حتی از موقعیت های بالای خانوادگی و اجتماعی هم برخوردار هستند خیلی هایشان حتی یک خواستگار نداشتن . و بر خلاف اعتفادات شما، امار تجرد در بین دختران با موقعیت های بالای اجتماعی و ثروتمند بیشتر از خانواده ای معمولی و سطح پایین است در عوض خاتواده ایی را می شناسم که هم پدر و مادر هر دو اعتیاد داشتن و وضعیت خانوادگی اسف باری داشتن دختر خانواده به نسبت شرایط خانواده اش با پسر خوبی ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد. البته دختر دهه هفتادی است. می دانم شرایط سختی است چون خودم هم به سختی ازدواج کردم، ولی با ناشکری و فکر و خیال کردن چیزی حل نخواهد شد. افراد زیادی هستند که با معلولیت مادر زادی به دنیا امده اند یا مشکلات فراوانی دیگری دارند و الان دوست داشتن جای شما باشند که حداقل تن سالم دارید. بهرحال چاره ایی جز کنار امدن نیست روی وضعیت مالی تان کار کنید و پیشرفت کنید اگر شرایط مالی خوبی دارید سرپرستی کودکی را قبول کنید. خیلی از بچه های بهزیستی فقط ارزو دارند شخصی باشد که مادر صدایش بزنند.... خودم بچه دار نمی شدم دختری به سرپرستی قبول کردم همواره از شرایط سختش در بهزیستی حرف می زند... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سیب! سیب! سیب! سیب! سیب! سیب! سیب! لطفا همه این کلیپ نگاه کنید وبرای دیگران ارسال کنید🌹 📚📚📚📚استاد کردافشاری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام حبیبه خانم خسته نباشیدممنون ازکانال خوبتون.منم سوالی داشتم ک یمدته کف سرم خیل
❤️🍃 سلام خدمت همه ی اعضا وادمین محترم برای دختر خانم هایی که مظلوم نمایی می کنند ودوست دارند همه برایشان دلسوزی کنند وآدم های بدجنسی که اطرافشان هستند یا از این که خواستگار ندارند یا هزار ویک مشکل دارند اولا الهی که به حق امام حسین همه ی مشکلات برطرف شود وهر خواسته ای که دارید به زودی به آن برسید دوما کمی نیمه ی پر لیوان را ببینید به جای کاستی ها نعمت ها را ببینید خدا را شاکر باشید دختر خانم هایی که به خاطر اینکه بچه ی طلاق هستی کلی منفی بافی می کنی عزیز من همه چیز شوهر نیست به قول مادر بزرگم هر کس ندارد یک غم دارد وهر کس دارد هزار غم دارد که امیدوارم همه ازدواج کنند ولی عزیزان من تلاش کنید وسعی کنید خودتان پیشرفت کنید اصلا فکر کنید قرار است تا آخر عمر قید ازدواج را بزنید ونمی توانید به ازدواج حتی فکر کنید آن وقت چگونه باید برای آینده برنامه ریزی کنید مطمئنا خیلی راه ها برای پیشرفت وهدر ندادن جوانی تان به ذهنتان می رسد ترس ها برای همه وجود دارد برای دکتر مهندس ولی ما نباید خودمان را اسیر این ترس ها بکنیم هر کسی هم مشکلی دارد فقط بعضی ها متمرکز روی مشکل هستند وچاره ای جز غصه خوردن ندارند ولی دیگران تلاش می کنند وتلاش حتی اگر موفق هم نشوند ببخشید طولانی شد سلام ☘☘☘☘☘☘☘☘ دختر خانمی که ۱۹ سالشه فرزند طلاقه تا دوره دبیرستان عالی بود اما به خاطر رفتار غلط دیگران الان بی انگیزه شدن و پشت کنکور موندن ببین دخترم حرف مردم همیشه هست یه جایی نوشته بود که منتظر هیچ دستی نباش که اشکهایت رو پاک کند پس تو هم خودت باید به خودت کمک کنی بااین تعریف هایی که کردی من مطمئنم میتونی خودت رو به کنکور برسونی و رتبه خوبی بگیری من هم دعایت میکنم ببین دخترم الان دیگه نگاه مردم به طلاق خیلی فرق کرده مثل قدیم نیست اما چیزهایی که میگی بیشتر از حسادته چون این دوره زمونه مردمه حسود زیاد شدن من به پسرم همیشه میگم وقتی میخوای یه دختری رو انتخاب کنی کسی رو انتخاب کن که ذات خوبی داشته باشه تو اطرافیان ما دخترانی هستن که یا باباشون معتاده یا بچه طلاق هستن اما چون پاک بودن واقعا همسر خوبی گیرشون اومده وزندگی خوبی دارن خدا رو شکر اما دخترم مهم نگاه خودته که چطور به مشکلت نگاه کنی هنوز هم دیر نشده یه یا علی بگو باز هم مثل سال‌های قبل شاد و پر انرژی باش مهم اینه که به خودت ثابت کنی که بچه طلاق میتونه بهتر از بچه هایی که با پدر و مادر زندگی میکنن باشه تو تلاشت رو بکن بقیه رو بسپار دست خدا 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 خانمی که مادرش تا دستشویی میره ادرارش رو میریزه مادر من هم همینجوری بود الان یه مدتی تنهاست با ما زندگی میکنه دیگه نمیزارم سردی بخوره کاملا سردی ها رو حذف کردم خدا رو شکر الان بهتر شده شاید هفته‌ای یه بار لباسش کثیف بشه خونه خودش همش سردی می‌خورد اصلا به حرفم گوش نمی‌کرد بعد خودش رو کثیف میکرد بعد آبکشی روزی ۵ تا۶ بار کارش شده بود این شما هم نذار سردی بخوره کاملا حذف کن انشاالله که بهتر بشن بعد از یه ماه کم کم بهتر میشن درمان کامل تا ۶ ماه طول میکشه حوصله کنید نا امید نباشید نتیجه رو هم تو کانال بذارین 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀☘ یه خواهش هم از همه دوستان دارم وقتی از تجربیات دیگران استفاده کردین نتیجه رو تو کانال بذارین 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ب خانمی که اسلاژ صفراوی دارن دکتر گفته باید جراحی بشن به نظر من اول یه طب سنتی مراجعه کن انشاالله که خوب بشین 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 روی من با دختری ۴۰ ساله وخاستگار ۴۲ساله با اینکه ۹سال پیش عقد کرده باز عیب گذاشته.بهت میگم من الان ۴۰ سالم هست و بهت بگم تا زمانی کیس خوبی گیرت نیاد اصلا قبول نکن حتی اگه ۱۰ سال هم طول بکشه.بخدا مجرد بودن هزار شرف بهتر از ازدواج بد هست.خواهرم ۵۰سالش و مجرد من الان ۴۰ سالم دوتا بچه دارم.وای همیشه حسرت خواهر مجردم میخورم. مجرد بودن یه مشکل ازدواج هزار مشکل داره.البته اگه کیس خوب و با ایمان گیرت اومد حتما قبول کن.چون خوشبختی فقط در ایمان و اخلاق،حتی اگه فقیر هم باش.ابن آقا هم بی مشکل نیس که نه خانوادشو رو در جریان گذاشته نه خانوادش راضی هستن این ازدواج‌ها اخروعاقبت خوبی ندارد.بعدش اگه خواستی قبول کنی حداقل از نامزد قبلیش یه تحقیقی بکن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز فردای اون روز تموم هوش حواسم به حیاط بود، میترسیدم از اینکه طلعت دوب
❤️🍃 گلناز با دست زد تخت سینه ش و گفت، ولی حالا من هستم و  نمی‌ذارم دخترم همچین جایی زندگی کنه چشمام از این همه پررویی گشاد شده بود، حالا دخترش شده بودم... معلوم نبود چه خبر شده که یاد من افتاده اخمام رفت توهم، ولی چیزی نگفتم گفت اینجا مال کیه، گفتم مال شوهرم... چشماش برق زد از حرفایی که میزد معلوم بود بدنبال چیه، اما میخواستم نیمه پر لیوان رو ببینم، که شاید واقعا دلتنگمون شده پرسیدم، چه جوری پیدام کردی؟ استکان چایش رو گذاشت تو نعلبکی و گفت، گلبهار گفت یه فکری اومد تو سرم، یه ذره لبامو کش دادم که شبیه لبخند بشه، گفتم گلبهار چیزی از قبر بی‌بی به شما گفت؟ دل تو دلم نبود، امیدوار بودم گلبهار به آقام گفته باشه... شونه هاشو انداخت بالا و گفت، مگه قبرش چی شده؟وا رفتم، اصلا خبر نداشت از موضوع... نمیتونستم این همه خونسردی رو بفهمم،وقتی صفر مرد رجب یکی رو فرستاد چناران (روستای بی‌بی) تا خبر بفرسته برای آقام، اما اصلا نیومد ، حالا هم یه کلمه راجه به تک پسرش حرف نزد... مگه بابای ما نبود، چرا مارو دوست نداشت اصلا... گفت پاشو برو یه متکا بیار من یه چرت بزنم، تا خان زاده بیاد و ببینمش... دست خودم نبود، گفتم دیرت نشه؟! گفت یه مدت بمونم.. رنگم پرید، محال بود بتونم تحملش کنم ... کمرم درد میکرد، به زور بلند شدم و یه بالش اوردم براش، هادی تو اتاق خوابش برده بود، یه پتو انداختم روشو رفتم تو حیاط و یه گوشه نشستم تا رجب بیاد، میخواستم اون یه جوری بهش بفهمونه که نمیتونه اینجا بمونه، واقعا نمیتونستم حضورشو تحمل کنم... یک ساعت بعد رجب اومد و من همونجا دم در تند تند همه چیزو براش تعریف کردم... خیالمو راحت کرد و گفت هرجوری شده نمیذاره بمونه... رفتیم تو، بیدار شده بود، تا رجب رو دید فوری اومد جلو و کلی با رجب خوش و بش کرد.. کنار هم نشستن و من چای رو گذاشتم جلوشون و رفتم تو اتاق پیش هادی... آروم آروم داشت تو جاش تکون می‌خورد و می‌خواست بیدار شه... صداشون آروم بود و نمیتونستم بفهمم چی میگن... حدود نیم ساعت بعد آقام صدام کرد و فوری رفتم پیششون...گفت من دارم میرم، گفتم کجا... گفت زن و بچم تنهان، برم بهتره... دنبال یه ردی از ناراحتی تو صورتش میگشتم، اما نبود.. رجب تا دم در باهاش رفت و وقتی برگشت و پرسیدم، چی گفتی بهش... گفت هیچی خودش خواست که بره، میدونستم داره دروغ میگه چون نگام نمی‌کرد...گفتم جون هادی؟! چپ چپ نگام کرد و گفت تو چرا هرچی میشه از جون این بچه مایه میذاری؟ گفتم به خاطر اینکه راستشو نمیگی... گفت چی بگم، وقتی واقعیت قشنگ نیست... گفتم تو هر شرایطی بهم راستشو بگو.. هادی کنار پای رجب وایستاده بود و دستاشو دراز کرده بود که بغلش کنه، رجب بغلش کرد و یه گوشه نشست و گفت.. پول لازم داشت، بهش دادم و رفت... قلبم سوخت، خجالت کشیدم، بی‌بی یه عمر کار کرد که دستش جلوی کسی دراز نشه و حالا آقام به خاطر یه قرون آبروم رو برده بود... صورتم دوباره خیس اشک بود، رجب دستمو گرفت و گفت، با شوهر گلبهار حرف زدم، میخواد کمکمون کنه تا قبر بی‌بی رو پیدا کنیم... با ذوق چرخیدم طرفش، گفتم راس میگی رجب؟
نمیدونستم چرا میخواد بهمون کمک کنه، برام مهم نبود ولی میدونستم رجب یه چیزایی میدونه ولی نمیخواد حرف بزنه،.. آخر هفته قرار عقد زینب رو گذاشته بودن و شوهرش گفته بود بچه های زینب رو قبول نمیکنه، خانواده زینب هم میخواستن بچه هارو بذارن پیش خانواده شوهر سابقش... اینا رو زینب با گریه برام تعریف میکرد و منم پا به پاش اشکام میریختن اما کاری از دستم برنمیومد براش... خبر ازدواج شهربانو رو رجب بهم داد، با پسر یکی از فامیل هاشون قرار عقد گذاشته بودن، انگار دیگه امیدی به برگشتن اون آشغال نداشت.. هر شب منتظر درد زایمان بودم اما خبری نبود....رجب روزی چند بار میپرسید چی شد، درد نداری؟ انگار اینبار زیادی مشتاق بود... برای عقد شهربانو رفتیم عمارت خان، به محض اینکه شهربانو رو دیدم ، رفتم جلو و بغلش کرد و اون باز به گریه افتاد، ‌شوهرش آدم خوبی به نظر میومد.. آخر شب بود و مهمون ها داشتن شام میخوردن، از وقتی اومدیم یه بند کار کردم و شدیدا کمرم درد میکرد، بلند شدم که برم دنبال هادی اما یه دفعه حس کردم خیس شدم، هم ترسیده بودم و هم خجالت میکشیدم، فقط تونستم خودمو به شهربانو برسونم و موضوع رو بهش بگم... اونم زود دست و پاشو گم کردو،  یکی رو فرستادن تا جریان رو به رجب بگه، با کمک شهربانو رفتیم تو اتاق سابقمون.. رجب رفته بود دنبال قابله و من میترسیدم از تکرار اون درد وحشتناک... پیرزن با کمند وارد اتاق شدن، آب و پارچه رو از قبل آماده کرده بودن ، نگام کرد و فقط گفت اگه نجنبی خفه میشه... داشتم از ترس سکته میکردم، شهربانو و کمند یه لحظه م تنهام نذاشتن، تا اذان صبح جیغ زد، دردم خیلی زیاد بود، التماس میکردم منو بکشن تا راحت شم ولی اونا همش میگفتن دیگه چیزی نمونده.. یادمه هوا داشت روشن میشد که صدای گریه بچه تو اتاق پیچید، همه دردام تموم شدن، سبک بودم، یه حال خوشی بود که نمیشه توضیحش داد...شهربانو جیغ زد، وای خدا دختره، انقدر سریع نیم خیز شدم که تموم بدنم تیر کشید... باورم نمیشد، گفتم مطمعنی، همه شون خندیدن... شهربانو گفت نه میخوای ببریمش از بقیه هم نظر بپرسیم...انگار سه سطل آب یخ ریختن روم بچه رو آوردن نزدیکم، نگاش کردم، خیلی شبیه هادی بود، پوست سفید و یه بینی کوچولو و چشمایی که بسته بودن.. بغلش کردم، شهربانو مرتبم کرد و رفت تا رجب رو صدا کنه  کمند یه لیوان اب قند آورد برام تا حالم جا بیاد... رجب اومد تو و بقیه رفتن بیرون قبل از اینکه به بچه نگاه کنه، زل زد به منو آروم پیشنیمو پرسید. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ✅ بهتر است ابتدا برای مدتی به پهلوی راست و سپس به پهلوی چپ خوابید.شکل صحیح خوابیدن، حالت جنینی می باشد. 👈خوابیدن باعث می گردد تا آهن در مغز نشست نکند و جلوی سکته مغزی را می گیرد. 👈هنگام خوابیدن باید روی شکم را با روانداز مناسب پوشاند و گرم نگه داشت (باعث تجمع حرارت و هضم بهتر غذا می‌شود). 🚫به پشت خوابیدن به ‌علت تجمع ترشحات دِماغی بر منافذ مربوطه موجب عوارض متعدد مانند بی‌خوابی، کابوس، نزله، درد پشت و ... می‌شود. 🚫هیچ وقت طاقباز نخوابید چرا که تخلیه ترشحاتی که از مغز ما خارج می شود را مختل می کند و فرد را مستعد سکته می کند. 🚫هیچ وقت در معرض امواج الکترومغناطیسی گوشی موبایل و ...نخوابید. ✅ توصیه می شود گوشی تلفن همراه خود را در هنگام خواب، خاموش کرده یا از محل خواب دوره نمایید. 🔹در رساله ذهبیه نیز آمده که انسان ابتدا کمی روی شانه ی راست دراز بکشد و بعد روی شانه ی چپ بخوابد و زمانی هم که قصد بیدار شدن دارد مدت روی شانه ی راست دراز بکشد. 👈یعنی ابتدا و انتهایش باید سمت راست باشد. ⬆ این روش خوابیدن به هضم غذا نیز کمک می‌کند.در حالتی که فرد به راست می‌خوابد غذا در قعر معده جای می‌گیرد.هضم غذا در این منطقه قوی‌تر و بهتر است و چون بافت عضلانی حرارت بیشتری دارد با خوابیدن روی طرف چپ و پوشش معده به وسیله کبد ،گرم وحرارت در مرحله بعدی تکمیل شده،هضم غذا به بهترین حالت خود می‌رسد وبدین ترتیب با جابجایی پهلوها گوارش کامل می‌شود بنابراین بهتر است در ابتدای خواب فرد ابتدا به پهلوی راست بخوابد وسپس به پهلوی چپ بخوابد و در هنگام بیدار شدن به پهلوی راست بچرخد و از خواب برخیزد. _________________: ⚜انواع کم خونی در طب سنتی و اسلامی داریم:👇👇 کم خونی ↩️ ۱_سودایی ↩️۲_بلغمی ↩️۳_صفراوی ↩️ 4_دموی ها هم کم خونی ندارند بلکه خون زیاد دارند و عموما به هیچ وجه دچار کم خونی نمیشوند و بیشتر حجامت یا خون میدهند تا سبکتر شوند. 🔅۱_کم خونی سودایی :👇 که براثر سردی و خشکی بدن اتفاق میافته و کبد به علت سردی خون غلیظ و کم تولید می کند . ⛔️پرهیزات از غذاهای سرد مثل: عدس بادمجان ماکارونی و شیرینجات قنادی و فست فودی و. . . داشته باشند. 👌مفیدات غذاهای گرم و تر استفاده شود چرا که درمان به ضد میباشد. 👌خوردن شیره انگور و جیگر گوساله و گوسفند و فسنجان بادام درختی و فسنجان گردو سوپ قلم و روغن مالی با روغن زیتون بهمراه بادکش گذاری برایشان مفید میباشد. البته بطور مختصر دارم توضیح میدم. 🔅کم خونی بلغمی:👇 یعنی کبد بجای خون قرمز خون سفید یا همون خلط خام بیشتر تولید میکند بخاطر سردی کبد و رطوبت بالای بدن اتفاق میفته. ⛔️پرهیزات از غذاهای طبع سرد وتر مثل: لبنیات ترشیجات و لوبیا سیب زمینی و. . . 👌مفیدات و خوردنیها: گوشت گوسفند جیگر گوسفند فلفل سیر خرما عسل شیره انگور و. . . . 👌روغن مالی باروغن های گرم مثل کنجد زنجبیل و سیاهدانه روی استخوانهای درشت وپهن بدن انجام دهید خصوصا کبد. 🔅کم خونی صفراوی :👇 به علت گرمای زیاد کبد خون رو غلیظ و کم میکنه بطوری که تو آزمایش اندازه گلبولها هم کوچکتر از حد معمول نشان میدهد. ⛔️پرهیزات از غذاهای گرم وخشک مثل: ادویجات و خرما دارچین بادمجان شیرینجات قنادی جیگر داشته باشند. 👌مفیدات :شیره انگور هفت واحد را با سه واحد سرکه طبیعی انگور مخلوط کنید بمدت پنج دقیقه بجوشد سپس هربار دو قاشق غذاخوری از این شربت را با یک استکان عرق بیدمشک میل کنید. البته این داروی که گفتم عالی جواب میده و بسیار مجرب میباشد. 👌حجامت عام با خونگیری کم هم براش عالیه چرا که با تحریک سیستم لنفاوی بدن باعث میشود بدن برای برطرف کردن این مشکل دست بکار شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽