📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه دویست و دو قرآن کریم
سوره مبارکه التوبة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-202.mp3
2.15M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه دویست و دو قرآن کریم، سوره مبارکه التوبة
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#دعای_نجات_از_تنگناها
رسول اکرم (ص) فرموده است:
«هر کس زیاد ذکر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» گوید،
خداوند گره غمهای او را بگشاید، و از هر تنگنایی بیرونش برد، و از آن جا که گمانش را هم نمی برد، روزیش رساند.
#دعا_به_هنگام_شروع_تلاش_روزانه 🌸🍃
امام صادق (ع) فرموده است: برخی دعاهاست که اگر کسی خواندن آن را در وقت خود فراموش کند، سزاوار است آن را قضا نماید و آن این است که هر روز پس از بامداد ده بار دعاهای زیر خوانده شود:
«لا اله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر»
«معبودی جز خدا نیست، تنهاست. شریکی ندارد. مالکیت و ستایش از آن اوست. زنده می کند و می میراند. می میراند و دوباره زنده می کند. زنده ای است که نمی میرد. تمام نیکیها به دست اوست و بر هر چیزی تواناست.
«اعوذ بالله السمیع العلیم»
«به خداوند شنوای دانا پناهنده می شوم.»
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #دوشنبه ۵ آذر | قوس ۱۴۰۳
🗓 ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶
🗓 25 نوامبر 2024
🌺 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️20 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️27 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️36 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️37 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
❇️ #ذکر روز #دوشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده #حاجت ها"
❇️ این #ذکر که مختص روز #دوشنبه میباشد خواندنش موجب افزایش مال میشود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام میباشد روایت شده است #زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود #ثواب بسیار بالایی دارد.
❇️ #ذکر (یا #لطیف) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #یافتن_مال_کثیر میشود.
📚 #تعبیر_خواب شب #سه_شنبه : طبق آیه ی ۲۴ سوره #نور میباشد.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰زمان #استخاره: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر.
🔸امروز روز مبارکی است.
🔸امروز برای شروع کارها مناسب است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود، به زودی پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن موجب سود است.
🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد،با صدقه و توکل برخداوند انجام شود.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت،انجام شود.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸در این روز، سفر انجام شود.
🔸کسی که در این روز متولد شود، زیبا و خوش سخن خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹امروز ناخن گرفتن ، خوب است.
🔹 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث شادی دل است.
🔹امروز،سر تراشیدن، خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در (جگر) است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
#بخت_گشایی آسان و #فوری و بسیار #مجرب
برای #ازدواج سریع و آسان #دختران به خواست #خداوند تبارک و تعالی، دعای ذیل را روزی چهارده مرتبه تا چهل روز خوانده . ان شاء الله پس از چهل روز ازدواج خواهد نمود (در صورتی که موانعی مثل #سحر یا عقد یا ربط وجود نداشته باشد )
بسم الله الرحمن الرحیم « لا اله الا الله والله اکبر أسالک اللهم بعد أربعین ورحمتک ان تتفضل على فلانه بنت فلانه ببعل مبارک فإنها بیدک ولا یملکها غیرک یا ذو الفضل العظیم والوجه الکریم والإحسان القدیم وصلى الله على محمد واله الطیبین الطاهرین »
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح05:22 طلوع آفتاب06:50
☜ #اذان ظهر11:51 اذان عصر14:33
☜ #غروب آفتاب16:52 اذان مغرب17:12
☜ #اذان عشاء18:02 نیمهشب شرعی23:07
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #دوشنبه است.
⏰ ذات الکرسی #عمود ۱۰:۴۴
🤲 #دعا خواندن در زمان #ذات_الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام بچه ها
زیر 25 سال سن دارم و تا یک ماه دیگه عروسی می کنم . الانم در تدارکات عروسیم هستم و چیدن خونه.
خونه ما تو بالا شهره و همسرم پایین شهر، البته خانواده همسرم به لحاظ مالی تفاوت چندانی با ما ندارن. فقط چون مثلا سی سال پیش پایین شهر خونه داشتن دیگه خونشونو عوض نکردن.
مشکل ما از جایی شروع شد که پدر مادر همسرم قول دادن برای ما خونه میخرن. مثل دو تا پسر دیگه خونه که کنار پدر شوهرم زندگی می کنن و براشون خونه خریده شده. پدر شوهرم بنا داشت نزدیک خونه خودش خونه بخره که اخرشم نخرید!!! منت الکی خورد تو سرم.....
مادر پدر من با این موضوع مخالف بودن و می گفتن اونجا در شان تو نیست باید شوهرتو راضی کنی بیاین یه کم بالاتر بشینن ( خیلی دارم خلاصه می گم قصه ام رو )
من با همسرم حرف زدم. من از این طرف و شوهرم از اون طرف تحت فشار بودیم. هر دو زیر بار زور خانواده ها گیر کرده بودیم. البته من و همسرم دوست داشتیم منطقه بهتری رو برای زندگی انتخاب کنیم. اما در نهایت فشارهای پدر شوهر تو همون منطقه پایین شهر یه خونه رهن کردیم !!! ( نخریدن برامون )
چند روز پیش مادرم که اومد خونمو دید خیلی ناراحت شد. اونقدر ناراحت که از پله های ساختمون خونه افتاد زمین و پاهاش شکست
! من از شدت ترس از اتفاقی که افتاده اونقدر گریه کردم که نگو ، شوهرم هم فهمید قضیه رو ...
من در جریان اینکه به پدر مادرش چی گفته نیستم چون شوهرم زود رفت مسافرت و نشد با هم حرف بزنیم. ولی می دونم ناراحتی منو مامانمو به اونا گفته و احتمالا بحث کرده باهاشون.
حالا اصل قضیه:
شوهر من درست وسط کارای عروسیمون رفته ماموریت و تهران نیست. فقط دو روز اخر هفته رو میاد پیش من.
امروز من رفتم خونم که یه سری اسباب وسایل رو جابجا کنم ( همون طور که گفتم خونم نزدیک خونه مادر شوهرمه . 5 دقیقه راه داره ) که یهو دیدم پدر شوهر و مادر شوهر و برادر شوهر به ظاهر برای کمک اومدن خدمتم!
بعدشم پدرشوهر و مادرشوهرم کشیدنم کنار و حرفایی بهم زدن که باورم نمی شه.
پدر شوهرم راحت تو چشام نگاه کرد و گفت اجازه نده مادرت تو زندگیتون دخالت کنه !!! می خواسم بهش بگم: ببخشید اگر دخالت شما نبود ما الان مجبور نبودیم تو محله ای که 40 دقیقه از مرکز تهران فاصله داره بشینیم. بعد میگی اجازه نده کسی دخالت کنه؟! مادر شوهرم هم گفت شوهر تو چیزی کم نداره. فقط خونشه که اونم براش میخریم!!! و کلی از این حرفا.
من و تک و تنها گیرم آوردن و هر چی خواستن گفتن.
البته من تمام مدت اخم کرده بودم و کاملا نشون دادم که ناراحت شدم. خداحافظی درست حسابی هم نکردم باهاشون. یکی دو تا تیکه هم به پدرشوهرم انداختم که معتقدم کمش بود و باید قشنگ جوابشو می دادم و بهش می فهموندم کارش چقدر زشته.
آخرشم چند بار پشت سر هم برگشتن گفتن اینا رو به شوهرت نگو که ما بهت گفتیم!!!
خیلی خیلی عصبانی ام. اگر شوهرم دم دستم بود هر چی از دهنم در میومد به مامان بابای بی ش... میگفتم.
کمکم کنید. پس فردا شوهرم میاد تهران. نمی خوام به خانواده اش توهین کنم چون مطمئنم بدتر جلوم جبهه می گیره که آبروی خانواده اش جلوی من نره و اینکه دلم نمی خواد بخاطر اونا با شوهرم دعوا کنم. نمی دونم باید چه جوری بهش بگم چه اتفاقی افتاده. از چه الفاظی استفاده کنم.
باید راهی برای بستن پای این دو نفر مخصوصا پدر شوهرم از زندگیم پیدا کنم ولی اصلا عقلم به جایی قد نمی ده. فقط عصبانیم.
در ضمن ، همسرم خودش پسر مهربون و خوبیه. تا الانم به جز حمایت از من هیچکاری نکرده. از دست اون عصبانی نیستم . فقط ته دلم غصه می خورم که ای کاش مجبور نبود تو این شرایط منو تنها بزاره. وقتی که هست کسی از گل کمتر بهم نمی گه . ولی بالاخره که چی!! تا ابد که نمی تونه ور دل من بشینه تکون نخوره . باید خودم بلد باشم از خودم دفاع کنم ....
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام دوستان من یه تابلو فرش بافتم طرح شطرنجباز میخام بفروششم ۶۰۰رج در۴۳۰گره هست
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام
برای دختر دوستِ اون خانم که فکر میکنند میل به پسر بودن دارن،
دختر من از بچگی لباس دخترونه به زور میپوشید میگفت موهام رو پسرونه بزن ،اصلا با عروسک بازی نکرد ،
دلیلش این بود که خواهرم دو تا نوه ی پسر همسن دختر من داشت ،وبه خاطر نزدیکی منزلمون به هم، فقط همبازی هاش اونها بودن
تا رسید به دوره راهنمایی باز هم کارهای شک بر انگیز داشت ،من از روانپزشک سؤال کردم و ایشون گفتن تا آخر دوره ی اول دبیرستان از این موارد زیاد هست ،زیاد در این مورد جلوش حرف نزنید ،این دوره گذراست ،
الان دخترم ۱۹ سالشه کاملا دخترونه است
بهش فرصت بدید ،شاید درصدِ کمی مسئله ای باشه که در اون صورت هم دنیا به آخر نمیرسه ،این هم حکمت خداست ،آرزوی خوشبختی برای همه دارم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خانمی که دختر ۴ ساله دارن نمیذاره موهاش رو شونه کنه و کرم به صورتش نمیزنه
اول اینکه موهاش رو کوتاه کوتاه کن
شبها تو خواب صورتش رو چرب کن
داد و فریاد سرش نزن
وقتی دیگران به گوشه گیری اش اعتراض میکنن بگو بزرگ بشه خوب میشه و اجازه ی دخالت نده مخصوصا وقتی خودش حضور داره
بهش محبت کن ،بگیرش بغلت نوازشش کن
دختر بچه است ،محبت نبینه چند سال دیگه باید از بغل پسرها آرامش و محبت بگیره
ببرش پارک هم روحیه اش عوض میشه
هم اجتماعی میشه ،با هم سن خودش بازی میکنه
وقتی حرف زشت زد عکس العمل نشون نده
برای بچت وقت بزار
ان شاءالله عاقبت به خیر باشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خدمت خانمی که گفتن محبوب کسی نیس حتی شوهر و بچهها ش
عزیزم حتما روزی یک مرتبه سوره مزمل وحدیث کسا بخون
خیلی تاثیر داره
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام حبیبه خانم گل
خواهری که گفتن هیچ کس باهاش زیاد دوست نمیشن داخل گنج های معنوی
یک دعا برای عزیز شدن هستش
خیللللللیییی تاثیر داره من خودم انجام دادم
دستورش داخلش نوشته حتماااااا بخونه خوبه
برا مشکل منم دعا کنید 🌹
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وقتتون بخیر وشادی
برای اون خواهری که گفتن پشت گوش دخترشون پوست پوست میشه بفرمایید صابون گل بنفشه و روغن اصل شتر مرغ از عطاری بگیرن شب سرشو یا اونجایی که پوست پوست میشه باروغن خوب ماساژ بدن تاصبح بزارن بعد با صابون گل بنفشه خوب بشورن ان شاءالله خوب میشن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وقت بخیر
در مورد اون دختر خانومایی ماده 28استخدامی
باید بگم که آموزگاری امتحان بدن حتما چون ظرفیت بیشتری داره
سراغ دبیری و هنرآموز اصلا نرین
منابع هم پک نوین استخدام هست اگه خواستند براشون میفرستم
تشکر از لطفتون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 نماز شب به سبک دکتر عزیزی...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره _ بله که تقاضای مجازات داریم من درخواست اشد مجازات دارم این همه بلا
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
ستاره
سوار ماشین شدیم و به سمت آموزشگاه راه افتادیم تمام مدت حمید هر بچه کوچیکی که میدید نشونم میداد و میگفت
_ببین چقدر نازه ما هم میتونیم اینجوری پدر و مادر بشیم
هر چقدر بهش میگفتم همچین چیزی ممکن نیست گوش نمیداد و حرف حرف خودش بود رسیدیم به آموزشگاه.
دلربا همراه دو تا از دخترایی که تازه باهاشون دوست شده بود خارج شد لبخند روی لباش به من حس زندگی داد به سمتمون اومد و سوار ماشین شد.
توی راه از کلاسش تعریف کرده و اتفاقاتی که افتاده انتظار داشتم حمید ما رو به خونه ببره اما مسیر خونه رو نمیرفت
_حمید جان کجا داری میری؟
_ دارم میرم ی چیزی بخوریم حتماً که نباید همیشه تو خونه باشیم بعدم باید راجع به ی موضوع مهمی با دلربا صحبت کنیم به قول خودت اونم باید در جریان باشه
کلافه صداش کردم و گفتم
_حمید خواهش میکنم بس کن
_ستاره جان خواهش میکنم خواهش نکن من کوتاه بیا نیستم
دلربا کنجکاو پرسید
_ چی شده؟ که منم باید در جریان قرار بگیرم حرف خاصیه ؟
_نه بابا جون چیزی نیست من و مامان ی تصمیمی گرفتیم که میخوایم به تو خبر بدیم
_ دارم استرس میگیرم میشه بهم بگین چه تصمیمیه خیلی میترسم
_نه بابا اصلاً نترس تصمیم خیلی خوبه میخوایم عضو جدید به خانوادمون اضافه کنیم
چرخیدم تا واکنش دلربا رو ببینم لبخند کم رنگی زد و گفت
_ واقعا مامان بارداری؟
مشت محکمی به بازوی حمید کوبیدم و گفتم
_نه مامان جان باردار کجا بود برا خودش نشسته فکر کرده که بچهدار بشیم ولکنم نیست هرچقدر بهش میگم هنوز حرفشو نزن زوده گوش نمیکنه
_ولی خیلی خوبه که ی داداش یا خواهر کوچولو چیز بدی نیست
حمید لبخند خبیثانه زد و گفت
_ چرا ی دونه بابا ممکنه چند تا باشن
سرمو چرخوندم سمت دلربا
_این حرفا رو ول کن بابات داره از آرزوهاش میگه، چند تا چند تا انگار چه خبره
_ میشه مامان ضد حال نزنی اتفاقاً خیلی هم خوبه چندتا بچه کوچیک داشته باشیم
_ببین خانم دلربا هم راضیه و خوشحال فقط تویی که داری اذیت میکنی
_چه اذیتی میکنم؟ دارم میگم بچهدار شدن به این راحتیا نیست سختیهای دوران بارداری رو یادت رفته
_خدا میگه بعد از هر سختی آسانیه ی مدت سختی تحمل میکنی بعدم بچه بغل میکنیم مگه بده؟
هیچ حرفی برای گفتن نداشتم بحث با حمید بیفایده بود و نمیخواست قبول کنه
دلربا هم با حمید همسو شده بود و مدام میگفت
_ بچه خیلی خوبه و بچهدار بشید
حمید مقابل بستنی فروشی توقف کرد
_ اینجا بستنیهای خیلی خوبی داره بیاید بریم بخوریم تا بعداً با همدیگه حرف بزنیم و به ی نتیجه کلی برسیم
وارد بستنی فروشی شدیم هر کدوممون ی بستنی سفارش دادیم و منتظر موندیم تا برامون بیارن حمید رو به من و دلربا گفت
_ خونمون اندازش خیلی خوبه ولی باید قید اتاقای مهمونا رو بزنیم و بذاریم برای دو تا بچهها
_حالا از کجا معلوم دو تا باشه شاید من بتونم ی دونه به دنیا بیارم
_ نه عزیزم من صحبت کردم پرسیدم ی سری دکترا هستن کارایی میکنن بچه ها دوقلو میشه ما هم میریم پیش همونا هم سختی بارداریو ی بار میکشی زایمانشم ی باره هم برای بزرگ شدنشون سختیش ی دفعه است بعد دیگه بزرگ میشن راحت میشی
کلافه نفسم رو مانند آه بیرون دادم و هیچ حرفی نزدم حمید و دلربا برنامهریزی به دنیا آمدن بچه رو میکردند و از اونور دنبال این بودن که ببینن چه چیزایی باید بخرن منم دیگه ساکت نشسته بودم و هیچ حرفی نمیزدم.
بستنی رو که خوردیم از اونجا بیرون زدیم تو مسیر من حرفی نمیزدم دلربا از کلاسش تعریف میکرد حمید رو بهش گفت
_ بابا بهتر نیست در کنار اینکلاس هنری ی کلاس کنکورم بری دیگه بالاخره باید بری دانشگاه یا نه؟
_ خیلی دوست دارم برم بابا خودمم داشتم بهش فکر میکردم ولی نمیدونم الان باید چیکار کنم
به نظر من جلسههای مشاوره تو که داری میری با خانم مشاوره صحبت کن ی کلاس کنکورم برو اینجوری برات خیلی بهتره من دوست دارم که تو تحصیلات دانشگاهی داشته باشی
_ باشه چشم این دفعه که برم پیش مشاوره حتماً ازش سوال میپرسم که باید چیکار کنم و میتونم برم یا نه بعد اجازه داد میرم کلاس کنکور
_الان ۱۷ سالت شده مگه نه ؟ خب دیگه یه چند وقت دیگه بری دانشگاه برای خودتم خوبه بابا
دلربا که مشخص بود از خداشه بره دانشگاه هر کاری میکرد خوشحالیش رو نمیتونست پنهان کنه
_کی باید برید مشاوره؟
سرم رو به سمت حمید چرخوندم
_پس فردا باید بریم
_میخوای خودتم در مورد بچه جدید باهاش حرف بزن
_حمید این چه حرفیه؟ ما که مشکلی نداریم من حرف بزنم
خبیثانه خندید
_پس خداروشکر تو راضی هستی دیگه
تازه متوجه شدم توی چه تله ای افتادم چشم غره غلیظی بهش رفتم و به بیرون خیره شدم این مرد بیخیال این موضوع نمیشه
_اما جدی ستاره برو ی دکتر زنان من واقعا بچه میخوام و ببین باید چیکار کنیم جون سنت بالاست مراقبتی چیزی نمیخواد؟
عمیقا دلم میخواست تو دهنی محکمی به حمید بزنم ولی نمیشد مقابل خونه توقف کرده و پیاده شدیم خودش هم همراه ما وارد خونه شد
_ راستی امشب خونه خواهرم دعوتیم شهرام بهم زنگ زد گفت شام بیاید خونه ما
_ی جوری مخالفت میکردی من اصلاً حوصله ندارم
_ این چه حرفیه برگردم بگم نمیام حالا ی شبه دیگه تحمل کن تموم میشه خواهرم مثلا میخواد جبران کنه
چرخیدم به سمت ش لب زدم
_این همه سال تحقیر توهین ی شبه قراره جبران شه؟
_ نخیر ولی امشب اولین شب جبرانه
دو قدم ازم فاصله گرفت با خودم زمزمه کردم
_جبرانش بخوره تو سرش زنیکه پر ادعا
صدای بلند حمید به گوشم رسید
_ دارم میشنوم اون خواهر منه خانوم
بیاهمیت به حرفش مشغول کارم شدم دلربا هم به اتاقش رفت و بساط کارشو پهن کرد و شروع کرد به نقاشی کشیدن روی شیشه
_دلرباجان مامان شب خونه عمه ت دعوتیم ی لباس درست حسابی بپوش میخوایم بریم اونجا
چشماش ی جوری شد
_نمیشه نریم؟
_ چرا دخترم؟
_ من خجالت میکشم از طرفیم الان هی میخوان سوال پیچ کنن و در موردش حرف بزنن منم بدم میاد
_ دخترم بابات حساس شده اگر بگیم نمیایم ناراحتی پیش میاد از طرفیم باید سعی کنی با این موضوع کنار بیای و برات عادی بشه اینجوری بهتره و اذیت نمیشی
_اخه مامان واقعا برام سخته که بعد اون ماجرا بخوام توی جمع باشم
_مشاوره ت گفت باید توی جمع های مختلف باشی یادته؟ بعدم دخترم دیدی در موردش حرف میزنن پاشو برو یا اصلا رک بگو در موردش حرف نزنید
از چهره دلربا مشخص بود که اصلاً دلش نمیخواد به این مهمونی بیاد خودمم به خاطر حمید مجبور بودم که امشب خواهرش رو تحمل کنم خودشم میدونست که تمایل ندارم توی این مهمونی شرکت کنم ولی متأسفانه چارهای نداشتم تازه زندگیم خوب شده بود و داشت رنگ آرامش میگرفت اصلاً دلم نمیخواست که به هر دلیلی این آرامش به هم بخوره.
لباسهای جدیدی که خریده بودم رو تنم کردم و با ی آرایش ملایم حاضر و آماده مقابل حمید ایستادم نگاه تحسین آمیزی بهم انداخت گفت
_من همیشه بهت افتخار میکنم خوب میدونم که حضور توی همچین مهمونی چقدر عذابت میده ولی به خاطر منم که شده تحمل کن خیلی دلم میخواد اختلافاتو کنار بذاریم و مثل بقیه مردم با خانوادههامون رفت و آمد کنیم
کلافه رومو برگردوندم دلربت هم از اتاقش بیرون اومد با اینکه حسابی لاغر شده بود ولی توی این لباسها مثل ماه میدرخشید دوباره از ته دلم خدا رو هزاران بار شکر کردم که دخترم بهم برگشت درسته که سالم و سرحال من رفت و به جاش که دختر ناراحت و افسرده اومد اما همین که دخترم در کنارمه برام خیلی با ارزشه
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه مریم خواهر حمید راه افتادیم توی راه حمید تمام تلاششو میکرد تا جو رو عوض کنه و ما با لبهای خندون به خونه خواهرش بریم.
با اینکه اصلاً حوصله نداشتم اما به خاطر حمیدم که شده خودمو عادی نشون میدادم و ی جوری برخورد میکردم که متوجه ناراحتی من نشه بالاخره به خونشون رسیدیم
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
✅🔶درمان سریع خون دماغ
🔸 با دهان باز عطسه کنید
🔸 انگشت خود را داخل بینی نکنید
🔸 از فین کردن شدید خودداری کنید
🔸 از ژل یا پمادهای مخصوص بینی استفاده کنید
🔶شبها از دستگاه مرطوبکننده هوا استفاده کنید
🔶دو تا سه بار در روز از اسپری بینی نمکی استفاده کنید.
🔶 سیگار را ترک کنید. زیرا سیگار بینی را خشک کرده و آن را تحریک میکند
🔶 با پزشک خود در مورد کاهش مصرف داروهای رقیقکننده خون مانند آسپرین و ایبوپروفن صحبت کنید.
#خون_دماغ
🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐
👌دو درمان موثر برای کبد چرب
1️⃣ داوری اول سنای مکی است که تمام چربی بدن، حتی چربی دیواره شکم را خارج می کند. سنای مکی در روایات ما برای کل چربی ها خيلی تعریف شده است. چربی های بدن را بيرون می ریزد.
🎗در روایت داریم امام صادق (عليه السلام) می فرماید: مردم اگر بدانند سنای مکی چه خصوصيتی دارد، هر مثقالش را با دو مثقال طلا می خریدند.
❇️ رسول خدا (ص) می فرماید: اگر چيزی مرگ را دفع کند، همان سنا است.
🍀 سنای مکی، برای چربی بدن، چربی کبد و چربی خون و برای چربی دیواره ی شکم استفاده می شود و خيلی موثر و مفيد است. دارویی عاجل، سهل و آسان است.
🔴طریقه مصرف:
🍵 چهار، پنج گرمش را مثل چایی دم کنيد و یک ليوانش را بخورید.
❗️هر سه روز یک بار سه تا پنج مرحله مصرف شود.
2️⃣ شربت زعفران: نصف قاشق چایخوری زعفران را در دو استکان آب می ریزیم و می گذاریم تا در حرارت بسیار ملایم یک استکان آن بخار شود بعد با عسل شیرین و چند قطره آبلیموی تازه یا آب لیمو ترش به آن اضافه بعد میل شود این دارو دو هفته مصرف شود.
📚📚📚❇️ کبد
✅ خوردن خیار در شب بیشتر میتواند از ابتلا به کبد چرب پیشگیری کند زیرا اثرات منفی غذاهای مصرف شده در طول روز را کاهش میدهد
اگر روزانه یه خیار بخورید در زمستان سرما نخواهید خورد
📚📚❇️ چاقی یکی از علل ایجاد کبد چرب
✍افرادچاق روزی یک عدد سیب باپوست بخورند تاکبد را پاکسازی کنند
✍وهمچنین مصرف روزانه درصبح ناشتا از ابتلا به سرطان درامان نگه میدارد..
📚📚❇️ انار پایین آورنده تری گلیسیرید خون
مفید در درمان کبد چرب
انواع انار و ترجیحا انار میخوش تاثیر مهمی در پایین آوردن چربیهای خون خصوصا نوع تری گلیسیرید دارد.
انار تقویت کننده کبد و مفید در درمان بیماری کبد چرب می باشد
🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐
♻️#ناراحتی_اعصاب
#افسردگی
🔹بطور کلی #افسردگی یک بیماری سرد محسوب میشود . یعنی هر چیزی که سردی بدن را اضافه کند، این بیماری را بیشتر میکند.
🔸 فصل پاییز و زمستان دارای طبع سرد هستند . #افسردگی در این فصل ها بیشتر میشود .
✅#زنان چون دارای مزاج سردتری نسبت به مردان هستند ، بیشتر درگیر این بیماری میشوند.
⬅️ یک شخص افسرده قبل از شروع درمان باید #یبوست خود را بر طرف کند،چون اکثر قرصهای شیمیایی که توسط پزشکان تجویز میشوند ، فقط باعث یبوست و #خواب_زیاد و چاق شدن بیمار می شود .
⛔️عمق فاجعه :
عمق فاجعه زمانی اتفاق میافتد که بیمار برای لاغر شدن به پزشک متخصص تغذیه مراجعه میکند .
🔴 پزشک با دادن داروهای شیمیایی و رژیم میوه خواری و غذاهای پر فیبر گیاهی(که اکثرا سرد هستند) سعی در لاغر کردن مریض میکنند اما غافل از اینکه این رژیم های غذایی با اینکه در کوتاه مدت باعث لاغری بیمارمیشود ، اما طبع بیمار را سردتر کرده و بیماری افسردگی را بدتر میکند
⛔️فاجعه ای دیگر :
بیمار #افسرده اگر #سزارین انجام دهد ، آنچنان سردی به بدنش منتقل میشود که او را به مرز جنون میکشد.سزارین کردن برای افرادی که افسردگی دارند ، برابر #مرگ است .
⛔️باز هم فاجعه ای دیگر :
برخی از روان پزشکان و روان شناسان به افراد افسرده توصیه میکنند که به استخر بروند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️درمان گرفتگی کمر🔍
♻️ معمولا چنین اتفاقی بعد از خوردن غذاهای سردِ باددار پیش میآید. این موارد را با بادکش، ماساژ یا روغنهای گرم، به همراه دمنوش ساده، میتوان درمان کرد.
🔰 دکتر یوسفی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽