eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
172.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 🔱در زوال خیالهای باطل 🌀 حضرت صادق علیه السلام فرمودند: 🔰برای از بین بردن خیالهای باطل و آروزهای طول و دراز ، وسوسه های فاسد و فکرهای پوچ که آدمی را از دین و اعتقادات سست می کند ؛ 📌دست روی سینه ات بکش و بگو : 🌛بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صَلَّ اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه َو لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بَاللّهِ اَللّهُمَّ اِمْحُ عَنّی ما اَجِدُ🌜 📌سپس دست برشکم بمال و سه(۳) مرتبه این دعا را تلاوت کن . 📚 مجمع الدعوات کبیر ص ۳۶ شدن اگر کسی بخواهد زمینش آبادان و محصولش زیاد گردد قدری از آب باران پاییزی را بگیرد و این آیه را هفتاد بار بر آن با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند در شب به شرطی که در جای خلوت باشد و کسی او را نبیند .سپس در چهار رکن زمین این آب را بپاشد آن زمین آبادان و معمور گردد. آیه 30 سوره انبیاء : أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍحَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ 📓 خواص آیات قرآن کریم ص 110 📓 🌿🌺🌿 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۰ آذر | قوس ۱۴۰۳ 🗓 ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶ 🗓 30 نوامبر 2024 ❌ در ۱۰ آذر ساعت ۱۵:۳۰ ظهر قمر از برج عقرب خارج می شود. 🌺 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️15 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️22 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️31 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️32 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان" ❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . ❇️ این که مربوط به روز است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم می‌باشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند می شود و در این روز حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۲۹ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 🔹امروز روز تقریبا سختی است. 🔹امروز برای شروع کارها ،مناسب نیست. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، پس از مدت کوتاهی پیدا میشود، 🔸قرض دادن و قرض گرفتن متوسط است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸 خرید و فروش و تجارت انجام شود. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود،نابغه خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث قوت دل میشود. 🔸 امروز،سر تراشیدن، اصلا خوب نیست. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « گردن » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از  میان غرب و شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌸 🌸 در دستور دیگر برای توسعه رزق گفته شده بعد از این دعا حمد و توحید و قدر و آیة الکرسی را بخواند و بعد برخیزد و رو به قبله حاجت بخواهد. دعای طلب روزی از پیامبر یا رازِقَ الْمُقِلّینَ وَ یا راحِمَ الْمَساکینَ وَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ وَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَارْزُقْنی وَ عافِنی وَ اکْفِنی ما اَهَمَّنی ☜ صبح05:26 طلوع آفتاب06:55 ☜ ظهر11:53 اذان عصر14:32 ☜ آفتاب16:51 اذان مغرب17:11 ☜ عشاء18:01 نیمه‌شب شرعی23:09 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۱۰:۲۸ 🤲 خواندن در زمان میشود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
✅🌸 4 اصل برای افزایش محبت بین زن و شوهر 1 - هر کسی با هوای نفس خودش مبارزه کرد بیشتر صاحب دل میشه . جلوی هوای نفسش منظم و مداوم می ایسته . چنین کسی بیشتر اهل محبت کردنه . بی دلیل می تونه محبت کنه . کسی که مبارزه با هوای نفس می کنه خیلی عاشق پیشه میشه . بهترین جبهه برای مبارزه با هوای نفس ، مراقبت در خوندن نماز اول وقت هستش . 2 - آقایون و خانم ها به زندگی این طوری نگاه کنید . بگید من ازدواج کردم که به همسرم محبت کنم . نه این که محبت ببینم . از کسی انتظار محبت نداشته باشید . تصمیم بگیرید که به اطرافیان تون محبت کنید . محبت اونا خودش میاد ! 3 – این اصل به زندگی مشترک اختصاص داره . می خوایم بگیم که یه زوج چطوری می تونن به هم محبت شون رو زیاد کنن .  رگ خواب همدیگه رو باید پیدا کنن . زن باید مرد رو بشناسه ، مرد باید زن رو بشناسه . مرد و زن هر کدوم نیازهای اختصاصی دارن . خیلی وقت ها ، خیلی از مشکلات از این ناحیه بوجود میاد . اون نیاز اختصاصی درک نمیشه .  کلیدی ترین راهی که محبت بین زن و مرد رو افزایش میده و عالی ترین برنامه برای رشد فرزندان شون به حساب میاد اینه ؛ آقایون مواظب باشن دل خانما رو نشکنن ، خانم ها مواظب باشن غرور آقایون رو نشکنن . آقایون گاهی دوست دارن خوب اطاعت بشن ، این خیلی مهمه براشون ، خانم ها دوست دارن گاهی خوب بهشون محبت بشه ، این یه اصل کلیدی برای اوناست .  مادرها به بچه ها بگن که از پدرتون اطاعت کنید ، باباها به بچه ها بگن که به مادرتون محبت کنید .  چون خانم ها و آقایون معمولا همدیگه رو نمیشناسن گاهی اشتباهات وحشتناکی پیش میاد . مثلا مرد ها و زن ها فکر می کنن طرف مقابل شون مثل خودشون هستش . مثلا خانمش ناز می کنه میره ،‌ آقا این رفتار رو با شخصیت خودش تحلیل می کنه فکر می کنه که خانمش قیافه گرفته . نه بابا این قیافه نگرفته ! مگه اخلاقش مثل شماست ؟! این ناز کرده که شما برید نازش رو بکشید . اون با شما قهر نکرده که !!! یا مثلا آقا میاد خونه یکی دو تا دستور میده ،‌ می خواد اون حس مردونگیش رو نشون بده ، خانمه میگه این چرا دستور میده ؟! نه بابا شما یه آهنگ نمی دونم چی چی شو ... ! ، بزن بگو چشم آقای من ! این رام میشه برای شما .  اینم بگم که خانم ها دوست دارن مردونگی شوهرشون رو ببینن ، البته در فضای آروم ! آب رو گل نکنید زلال باشه کفش رو ببینید . واقعا خانم ها گاهی دوست دارن فرمانده باشه مردشون ،‌ و فرمانش رو بپذیرن ! خانم دوست داره اینو !!! منتهی نه این که آقا ، عقده های دوران کودکیش رو بخواد سر خانمش خالی بکنه ، کسی رو گیر نیاورده قبلا ، حالا می خواد هی فرمان بده ! مرد وقتی برای یک زن مثل یه فرمانده ، یک وجود مقدر ، وجود قابل اتکاء باشه ، وقتی این وجود محکم و مقدر کوتاه میاد و شروع می کنه به محبت کردن به همسر خودش ، اون وقت این محبت شیرینه .  زن محبت هر کسی رو نمی پذیره . خیلی براش شیرینه ، میگه ببین این فرمانده من ، این مرد مقتدری که من بهش اتکاء می کنم ، چطوری به من محبت می کنه ؟ یه آقایی اومد پیش امام صادق علیه السلام گفت خانمم داره منو اذیت می کنه ، هی پیله می کنه ! میرم بیرون خرید بکنم میگه کجا بودی ! موبایلم خاموش میشه میگه را موبایلت رو خاموش کردی !!! شبیه یه همچین حرف هایی !  چه کار کنم ؟ آقا امام صادق علیه السلام فرمودند : تو به خانمت میگی من دوست دارم ؟!  گفت نه ! آقا فرمود خب بگو . تو باید مواظب باشی دل خانمت رو نشکنی ، دل خانمت رو نلرزونی . بعد از مدتی اومد و گفت که ما رابطه مون درست شد . مرد نسبت به زن تحبب داشته باشه و مهربانی ، زن نسبت به مرد تواضع داشته باشه و فروتنی .  رگ خواب مردها همینه ! تواضع می خوان . خانم ها هم محبت آقاشون رو می خوان .  4 – برای این که محبت تون نسبت به هم زیاد بشه یه محبوب مشترک پیدا کنید . که جفت تون به اون خیلی عشق بورزید . هیچی مثل این اصل محبت بین دو انسان رو افزایش نمیده . دو نفر بی دل به هم چسبیدن ، هوای نفس ندارن که از هم جدا بشن .  برگرفته از سخنرانی آقای پناهیان 🌸🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام دوستان عزیز وهمچنین ادمین محترم دوستان سوالی دارم که امیدوارم عزیزانی که همچین
❤️🍃 ♻️توجه ♻️ توجه ♻️ توجه ♻️توجه ♻️ سلام راجب خانمی که گفتن بچه شون ترسویه .ویه عده گفتن دل و زعفرون بهش بده یه عده اومدن گفتن ایناخرافاته ... ببینین من سالها درباره ی تغذیه سالم در طب نوین طب سنتی و طب اسلامی مطالعه کردم تو روانشناسی هم همینطور دوستان اگه بخوایین بچه تون باهوش بشه قوی بشه خوب رشد کنه هم زیبا بشه چه پوست چه مو چه اندام هم شجاع بشه با دل و جرات بشه با غیرت بشه باید و باید و باید غذاهایی با طبع گرم به بچتون بدین و غذاهای طبع سرد فست فودی و البته غذاهای مونده و فریزری و نوشابه و نوشیدنی های بازاری رو از برنامه ی غذایی زندگیشون حذف کنید. غذای مونده حتی اگه گوشت بره باشه به بچتون ندین غذای مونده سودا داره طبعش سرده و اینکه دوستان میگن دل با زعفرون بپز و بده بچت بخوره دوستان دل طبعش گرمه زعفرونم همینطور پس غذای مقوی سالم و گرمیه که میتونه هزارو یه حسن داشته باشه یکیشم شجاع شدن بچس ولی به تنهایی کافی نیست دوستان بهتره برنامه ی غذاییتونو سفره غذاییتونو اصلاح کنید. اینم بگم کمتر نقل قول و توصیه ای از گذشتگان و پیران و مادربزرگا شنیدم که واقعا الکی و خرافات باشه بلکه پشت پرده ی دستوراتی که میدن واقعیاتیه که ما نمیدونیم و نسل ها سینه به سینه گفته شده و انجام دادن و نتیجه دیدن چون قدیما و قدیمترا و خیلی قدیمترا بیشتر اصول طب اسلامی و ایرانی طب ابوعلی سینا و طب ائمه رو رعایت میکردن و سالم و باهوش و تندرست تر بودن. در مورد برادری که فرمودن ازدواج کردن با دختری که خواهر وبرادرهاشون بی توجه به خواهرشون هستن خدا اجرتون بده انشالله که به نیت پاکتون خداوند بهترین شرایط ها رو در زندگیتون ایجاد کنه وخوشبخت باشین در کنار هم البته تا شنیدم چند برادر گفتم وای اما همسر شما پدر ومادر ندارن که با قطع رابطه به مشکل بخورید اما سریع قطع نکن اروم اروم با شیب ملایم خیلی رفت امد نکنی در حد سلام وسلام حالا خواهرشون میتونن با برادر خواهراش دیدار داشته باشن اما رفت امد شما سنجیده باشه که ممکنه بعدها از دستشون حرص بخوری 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام در مورد خانمی که دخترشون صرع داره خیلی سخته باید قوی باشی اما یکی از نزدیگانم دخترش اینطور بود که اصلا نگذاشت کسی بفهمه مدام دکتر میبرد حتی قرص دخترشو انقدر مراقبت میکرد که مدرسه میبرد اگر فراموش میکرد بعدش ارامش وتغذیه خیلی خیلی مهمه اصلا از لبنیات نباید استفاده کنن خورشتهای سرد مخصوصا قیمه ممنوه اگر سردی خوردن حتما چای دارچین ویا زنجبیل بهشون بدن از فسنجون استفاده کنن انشالله خوب میشن بنده خدا الان دخترشون ازدواج کرد والان خدا رو شکر یک فرزند دارن فقط نباید زایمان طبیعی کنن خدا روشکر خوب شدن ووقتی بچه دار شدن تازه من فهمیدم که برام تعریف کردن که چقدر زحمت کشیدن ولطف خدا شاملشون شده و خوب شدن انشالله شما هم موفق میشی وسلامتی دخترتون بدست میاد انشالله خداوند شفای عاجل بدن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام و عرض ادب خدمت ادمین ودوستان عزیز در جواب دوست عزیزی که در بورس سهام خریدن وراهنمایی خواستن برای اطلاع از سهام خود لطفا به سایت ذی نفعان بازار بورس وارد بشید در آن قسمت میتونیدرمز خودرابازیابی کنید وواز سرمایه خود مطلع شوید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام عزیزی که گفتن یک طرف صورتش بی حس شده عزیزم به این میگن فلج بلز که با دارو و فیزیوتراپی صورت خوب میشه، شما به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کن ان شاءلله نتیجه می گیری، موفق باشید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام حبیبه خانم عزیزخداخیرت بده بااین کانال خوبی که داری که اگه نبودمادردمنداچکارمیکردیم که ی کم سبک بشه دل پردردمون من ۵۳سالم میخام به عزیزانی که میگن ه کاری میکنیم بچه گیرمون نمیادخداشاهدهروقت درددلتون ومیخوام میگم خوش بحالتون که بچه ندارید ی پسردارم که‌ای کاش نداشتم ۳۲سالشه ۱۲سال اعتیاد داره مواد مصرف میکنه ی پدرپیروبازنشسته داره باحقوق کم خداشاهدزندگی برامون زهرمارکرده خودم یبار... خوردم که راحت شم ازدستش ولی نذاشتن بمیرم 😔هرروزجنگ ودعواوسروصدادیگه پیش همسایه ابروبرامون نذاشته چی بگم ازفوش رکیک دادن به خودم ومادرم که سیدهست وخواهرام 😭😭😭واقعاازته دل ارزوی مرگش ومیکنم خداشاهددستام هنوزکبود که کتکم زده چندین باربردیم کمپ ولی فایده نداشته میخاستم به عزیزان بگ ناراحت نباشیدکه بچه گیرتون نمیادشایدخیریتی باشه ازشماکه نفستون گرم یاعزیزانی که مشهدوقم هستن عاجزانه التماسشون کنم برن حرم برای دل پردردم دعاکنن 😭😭😭😭 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره _خودتو نفر سوم ی رابطه نکن اینجوری خیر نمیبینی ولش کن طرفو اینهمه پس
❤️🍃 ستاره حمید بعد از گفتن حرفهاش از کنارم بلند شد و رفت و من موندم و ی دنیا افکار مختلف و بدبینی زیادی که نسبت به ثریا پیدا کرده بودم باورم نمیشد تا این حد ادم پستی باشه که بخواد خودشو بندازه وسط زندگی ی زن دیگه به اطرافم نگاهی انداختم از پنجره چشمم به اسمون شب خورد یعنی کی هوا تاریک شد که من نفهمیدم؟ با سر و صدایی که از آشپزخانه اومد تازه به خودم اومدم و به آشپزخونه خیره شدم حمید در حال آماده کردن غذا بود از جام پریدم و به سمتش رفتم  _چیکار داری می‌کنی؟  لبخند قشنگی زد و گفت  _دیدم توی فکری حوصله نداری گفتم یکم غذا آماده کنم بخوریم  کمکش میز و چیدم و گفتم _ ببخشید یکم ذهنم زیادی درگیر شد واقعاً از چیزایی که بهم گفتی هنگ کردم و نمی‌دونم باید چه واکنشی نشون بدم _ عیب نداره عزیزم حق داری منم خودم وقتی فهمیدم تا چند روز حالم خوب نبود باورم نمی‌شد که ثریا خانوم همچین آدمی باشه الانم به جای اینکه خودتو ناراحت کنی و ذهنتو درگیر کنی اهمیت نده فقط به خودت فکر کن بزار اون هر کاری که می‌خواد بکنه تو مراقب سلامت روان خودت باش نفس عمیقی کشید و لب زد _ به نظرم تا اونجایی که می‌تونی ارتباطتو باهاش کم کن اینجوری حداقل از خودت محافظت می‌کنی و اگرم روزی ثریا لو بره و آبروریزی بشه کسی با تو کاری نداره چون تو هیچ نقشی نداشتی و همه می‌دونن که رهاش کردی  سرمو تکون دادم و نگاهش کردم چیزی که توی حمید باعث میشد من شک کنم همین رفتار زیادی منطقیشه ی حسی از درون بهم می‌گفت ی چیزی این وسط درست نیست.  حتی برای شام هم میلی نداشتم به زور چند تا قاشق خوردم و بعد از شامم همچنان توی فکر بودم حمید و دلربا خیلی تلاش کردن منو از فکر در بیارن اما موفق نشدن اصلاً نمی‌تونستم به موضوعی جز ثریا فکر کنم یعنی اون چه مردیه که حمید هم می‌شناسش تا جایی که خبر دارم حمید و ثریا دوست مشترکی ندارند که حالا حمید بخواد خبر داشته باشه که ثریا عاشق کیه.  صدایی توی سرم زنگ می‌زد و چیزهایی رو می‌گفت اما دلم نمی‌خواست باور کنم  هر کاری می‌کردم که ذهنمو کنترل کنم تا به سمت ثریا و افکاری که داشتم نره نمی‌تونستم هر چقدر بیشتر تلاش می‌کردم نتیجه بدتری می‌گرفتم فقط شروع کردم به نشون دادن رفتارهای مصنوعی تا حداقل حمید و دلربا بهم شک نکنن و حساس نشن یکم بعد از شام نشستیم و بعدم با بهونه خستگی هر کسی به اتاق خودش رفت افکارم عین خوره داشتن وجودمو می‌خوردن هر کاری می‌کردم نمی‌تونستم از خودم فرار کنم تلاش کردم بخوابم تا شاید اینجوری اروم بشم و صبح که بیدار می‌شم فکرم از همه این چیزا منحرف شده باشه هر کاری کردم نتونستم بخوابم مدام از این پهلو به اون پهلو شدم اما نتونستم بخوابم.  چشمم به حمید افتاد این مرد با تمام مشکلات خوبی‌ها و بدی‌هاش بازم همسر من بود و همینطور پدر دلربا روزگاری با تمام عشقی که داشتم باهاش ازدواج کردم درسته که زندگی ایده آلی نداشتیم اما به هر حال شوهرم بود و با هم زندگی می‌کردیم شاید دلمو شکونده باشه ولی بازم برای جبرانش تلاش کرد به قول دلربا می‌تونست منو رها کنه و بره دنبال یه نفر دیگه برای ازدواج. به صورتش خیره شدم هر چقدر فکر می‌کنم بازم به این نتیجه می‌رسم که این مرد رو بی‌نهایت دوست دارم توی جام نشستم و به اطرافم نیم نگاهی انداختم که چشمم خورد به گوشی حمید کاری که هیچ وقت تا حالا نکرده بودم به ذهنم رسید انجامش بدم خیلی دودل بودم می‌دونم که کارم اشتباهه و یه جورایی تجاوز به حریم خصوصی حمیده ولی باید بفهمم و سر در بیارم به خاطر خودم و دخترمم که شده باید بدونم که این زندگی دقیقاً توی چه مرحله‌ایه و من کجا وایسادم به سمت پاتختی رفتم و گوشی حمید برداشتم نوک پا نوک پا خودمو به دستشویی رسوندم اولین کاری که کردم گوشیو گذاشتم روی سکوت رمزشو زدم و وارد حریم خصوصی مردی شدم که با وجود تمام مشکلات بازم از ته دل دوستش داشتم وارد تماس‌ها شدم و دیدم چند تا تماس بی پاسخ از طرف ثریا داره نفس عمیقی کشیدمو وارد پیام‌ها شدم با خودم گفتم شاید ثریا وقتی که دیده من جواب تلفنش رو نمیدم با حمید تماس گرفته وارد پیام‌ها شدم و میون اون همه پیام مختلف فقط یه اسم به چشمم خورد ثریا...  دوباره مغزم شروع کرد به متقاعد کردن خودم که حتماً حمید جوابشو نداده و اینم پیام داده ولی وقتی که پیام‌ها رو باز کردم و هرچی بالاتر رفتم بیشتر نسبت به افکارم بی‌اعتماد شدم ثریا نه برای یک بار بلکه چندین و چند بار به حمید ابراز علاقه کرده بود نقطه امیدواری من اونجایی شکل گرفت که حمید براش نوشته بود من عاشق زنمم و تحت هیچ شرایطی نمی‌خوام بهش خیانت کنم علاقه‌ای هم به تو ندارم لطف کن و دیگه من پیام نده چون اگر ستاره اینا رو بفهمه دلش می‌شکنه و غصه می‌خوره و من اصلاً دلم نمی‌خواد که ازم ناراحت بشه
 هر چقدر پیام‌ها را زیر و رو می‌کردم همش همین بود حمید هیچ جوره دل به دل ثریا نداده بود خیلی خوشحال شدم ولی از دست ثریا دلم شکست اون موقعی که من باهاش درد دل می‌کردم و اون باهام حرف میزد در واقع تلاش داشت منو از این زندگی دلسرد کنه دور شدن من از حمید به ثریا این شانس رو می‌داد که بتونه خودشو به حمید نزدیک کنه و باهاش زندگیی که می‌خوادو شروع کنه حالا دیگه پی به حقیقت حرفای حمید بردم و کلا ارتباطمو با ثریا قطع کردم حالا که حمید زندگیمونو دوست داشت و ازش مطمئن شده بودم که دیگه نمیخواد و نمیزاره که اتفاقی بیفته منم پشتش وایسادم و دوباره تلاش کردم زندگیمونو بسازم به خاطر دخترم و خودمون من روزای سختی رو گذروندم بعد از این اتفاق و درگیری هم با ثریا پیدا کردم ولی چون فکر میکنم از حوصله ی جمع خارج باشه ادامه نمیدم داستانمو اما بعد ش همه چیو با کمک حمید تموم کردم و بیشتر ازقبل به زندگیم دل دادم از همه میخوام که نزارن راحت زندگیاشون خراب بشه وقت بزارن برای شناخت همدیگه اینجوری خیلی مشکلات حل میشه براشون ان شالله که خدا به هممون کمک کنه🌸 پایان ✅ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید علامحسین خزاعی 💜🍃
وصیت نامه شهید غلامحسین خزاعی🌻🍃 بسم الله الرحمن الرحیم ((کل نفس ذائقه الموت ثم الینا تر جعون)) وصیت نامه بنده حقیر،عبد ذلیل،مسکین و مستکین غلامحسین خزاعی راوری فرزند محمد ش ش 53 مقیم کرمان: خداوندا !بر زبانم وبر فکرم قدرتی فرما که بتوانم به یگانگی تو شهادت بدهم،وصیت نامه ام را درزمانی می نویسم که حقیری گناهکار و عاصی،و با فکر وبدون زور می نویسم،به یقین و حق شهادت میدهم به کرامت کریم بنده پرور،سیدوسرور،منم نعمت،صاحب قدرت،رحمان دنیا ورحیم آخرت،انیس ذاکرین،جلیس شاکرین،مصور،مبدع بخشاینده،مشعوق عاشقان،محبوب محبان،نورهستی،چراغ راه گمراهان و گواهی می دهم که پیش از پیامبر آخر الزمان پیامبرانی از طرف پروردگار مبعوث شده اند ومن بر رسالت آنها گواهی می دهم وشهادت می دهم که اول آنها حضرت آدم و آخرآنها حضرت محمد(ص) بوده است،شهادت میدهم که محمد(ص) بنده او وفرستاده اوست،از جانب پروردگار براستی ودرستی به رسالت حق برخاست،گواهی میدهم که بعد از رسول اکرم(ص) دوازده نور هدایت ورهنما برای هدایت بشر آفریده شده اند که اول آنها امام علی (ع) و آخر آنها حضرت قائم (عج) که در حال غیبت بسر می برند وما در دوران آن حضرت زندگی می کنیم. و گواهی می دهم به اینکه بهشت ودوزخ حق است و روز رستا خیز روز استوای میزان عدل الهی حتما می آیدو خفتگان در خاک سر از گور می دارند و در محضر عدل خدا جبهه بر خاک می سایندو خدای دربینشان داوری وقضاوت خواهد کرد، وگواهی می دهم که انقلا ب اسلامی تنها حکومتی است که در جهان و در موقعیت کنونی بر مبنای اسلام پایه گذاری شده است وامام امت ،خمینی عزیز اسطوره مقاومت وبهترین امام ورهبر جهان است. من آمدم تا اقوام ودوستانم اصلاح شوند وزنجیرهای اسارت وفساد را از دستها وپاها بر کنم ،برآتش دل درماندگان آبی بیفشانم ،گرد یتیمی از چهره یتیمان پاک کنم ،اشک غم محنت را از دیدگان بزدایم.از پدر ومادر وبرادران و خواهرانم خواهشی دارم که در مسیر خدا،یعنی اسلام واخلاق وآداب اسلامی یک لحظه دور نشوید ،هیچگاه دست حمایت از این رهبر بزرگ این انسان مافوق که یاری«الله» پوزه تمام جباران عالم را به خاک کشیده است بر ندارید پدر ومادرم، اگر من از پیش شما رفتم شما هم الگویی خوب برای پدران ومادران دیگر باشید،مثل شیر ومثل یک حزب الهی واقعی در تشییع جنازه من شرکت کنیدوضعفی از خودتان نشان ندهید وبا این عملتان مشت محکمی بر دهان منافقان وکافران بکوبید.شما ای پدرجان،سرت را در جامعه بالا بگیر وسینه ات را سپر کن وچهره ات را باز کن وشاد باش وبا زبانت بگو امانتی داشته ای از طرف خدا واینک آن امانت در راه خداست. مادروپدرم،کوه باشید وچون کوه استقامت کنید ،لحظه ای از نام ویاد خدا غافل نباشید. وتو ای خواهرم ،زینب وار باناملایمات دست وپنجه نرم کنید.وسایلی که دارم در هر راهی که خود بهتر دانستید خرج کنید.برایم یک ماه روزه بگیرید، نمی دانم نمازهایم مورد قبول پروردگار واقع شده اند یا خیر،برایم تا می توانید نماز بخوانید.دیگر صحبتی ندارم به امید روزی که نامه عملمان رابه دست راستمان بدهند. در ضمن وصیت می کنم که زنجیرهایی را که خریده ام بدست وپایم ببندید ودر قبر قرار دهید. والسلام(یکشنبه 6/11/1364) درباره شهید🌸🍃 غلامحسین در تاریخ 20 اردیبهشت ماه سال 1345 در شهرستان راور و در خانواده‌ای که با عشق امام حسین علیه‌السّلام و سردار دلاور کربلا، حضرت ابوالفضل‌العباس علیه‌السّلام خو گرفته بود، متولّد شد. در همان کودکی با اهل بیت علیهم‌السّلام، محرّم، عزاداری، مسجد و تکیه آشنا شد. او که به تبع خانواده‌اش مقیم کرمان شده بود، در مهرماه سال 1351 تحصیلات ابتدایی را در دبستان سعید کرمان آغاز کرد و پس از اتمام دوره‌ی ابتدایی، به مدرسه‌ی راهنمایی گیو رفت. اعتراض وی به حضور معلّم زرتشتی در کلاس دینی، نشان از روحِ بزرگ و نگاهِ ژرف او به تعلیم و تربیت و دین و مذهب داشت. سال‌های تحصیلِ او در دوره‌ی راهنمایی با آغاز مبارزات مردم کرمان علیه رژیم خود کامه‌ی پهلوی مقارن شد. وی که تا آن‌زمان با رشد فکری و معنوی، مفهوم ظلم و ظلمت و استکبار و عدل و آزادی و نور و لایت را درک کرده بود، به صفوف مبارزین پیوست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با ورود به دبیرستان شریعتی و سپس طالقانی، از اعضای فعال انجمن اسلامی شد. او فردی فعال، بانشاط، فداکار، خوش برخورد، منظم و مصمّم بود و آیات الهی را با صوت خوش تلاوت می‌کرد. در تابستان 1360 برای نخستین بار به جبهه رفت. نماز و مناجات و اشک‌های غلامحسین را هنوز هم‌سنگرانش به خاطر دارند. غلامحسین در بهمن ماه سال 1362 تحصیلات متوسّطه را رها کرد و روح بی‌قرار و عاشقش را برای همیشه به جبهه برد تا شاید در سنگرهای دفاع مقدّس به آرامش برسد. او نهایتاً این آرامش را در عملیات والفجر هشت به دست آورد و برای همیشه ساکن بهشت الهی شد.
❤️🍃 سلام تقریبا دو ساله ازدواج کردم... همسر خوبی دارم دل رحم و مهربون. اما ... بنظرم ایراد گیره ...همش داره نصحیت میکنه و ایراد میگیره... احساس میکنم هر کار که خودش دوست داره انجام میده و نظر منو نمیپرسه تقریبا ... یعنی در واقع نظر من باید در راستای نظر خودش باشه... مدام قهر میکنه که میگه قهر نیستم ولی حرف نمیزنه و سر سنگینه ... من آدم اکتیوی در زمبنه ... هستم اما اون نه ... بعضی اوقات اکتیوه ولی ناراحت بشه سمت آدم نمیاد... بهش بگم این کار کن الان لازم دارم نمی کنه ... بارها بارها تو خوشی و خنده و آرامش بهش گفتم محبتم کن و حرفای عاشقانه بزن نیاز دارم اما مسخره بازی در میاره و نمیگه آخرم ... من خیلی اوایل تشنه عشقش بودم الانم هستم ولی از بس مسخره بازی در آورد و دلم رو شکست کمتر حس دارم... نسبت به خودش که از عاشق کشته مرده تبدیل شدم به آدمی که عادت کرده به بودن طرفش که این موضوع برا من سنگینه . نمی دونم شاید رمانتیکم زیادی ولی یه بار نگفته با جدیت قربونت برم ... خودش منو انتخاب کرده و خانواده رو آورده خواستگاری ... هر کاری گفت کردم شده با اعصاب خوردی و قهر ... حالم از خودم بهم میخوره... گفت عروسی نگیرم نگرفتیم... گفت آتلیه سر عقد نریم با این که حسرت به دل بودم نرفتم ... همه چی خلاصه ... مهریه خلاصه ... اولین سفر که رفتم باهاش میگفت خانوادمم بیاد من هیچی نگفتم که مادرش خودش گفت نه خودتون برید ... ( آخه اینم مرده ) از سه روز سفر دو روزش رو گریه میکردم... چرا فلان حرف رو زدی ... هر چی دل تنگش میخواسته به من گفته ... شاید یه ماه بعد ازدواج بهم میگفت ترشیده ... انگار سنم رو مخفی کردم ازش ... خوبه رو راست بودیم حتی بارها و بارها بهش گفتم درباره ظاهر سوالی نداری گفت من پسندیدم ... بهش گفتم من به ظاهرم ۱۰،۱۲ نمره میدم ، گفت من پسندیدم.. بعد ازدواج با پول خودم رفتم باشگاه ، رفتم لیزر کردم چرا چون آقا میخواست ... پوستت فلان موهات بیسار ، چاقی مث زن حامله و ... ، اینا خوبه خدایی ولی از قهر کردناش خسته شدم... مگه مرد هم قهر میکنه ... انگار هیچ درکی از من نداره . درسته من ازدواج کردم و باید هی کابوس دعوا کردن ببینم ... درسته ؟! خدا راضیه ؟! مادرم از اون ور کشور زنگ میزنه میگه خواب دیدم داری عذاب میکشی ناراحتی ... ما این ور کشور دعوا کردیم و من زار زار گریه میکنم... چرا وقتی دوسم نداره منو آواره کرده ... این درسته ؟ حق من اینه ... ؟ بهش میگم همه این ها رو اما الکی میخنده ... دلم میخواد برم به مادرش بگم اما کسی طرف منو نمیگیره پسرشه خب ... اینا چیزای پیش و پا افتاده ای هست اما حس خوب به زندگی مشترکم رو از دست دادم... حال یک قدم برا این زندگی برداشتن رو ندارم ... توهین تا کجا ؟ چیکار کنم این زندگی زخمی رو نجات بدم دلم و صاف کنم باهاش ؟ حضانت بچه یعنی چی ؟ حق طلاق یعنی چی ؟ یعنی با داشتن حضانت بچه اگه جدا شدم باید خرجی بچه رو هزینه هاشو خودم بدم ؟ حق طلاق اگه داشته باشم مهریم کامل بهم میدن ؟ من دوسش دارم ولی این حس که علاقه ی من یک طرفه ست با این که خیلی کارها در صلح و صفا انجام میده و آدم خجالت زدش میشه اما حرف خودش رو نتونه به کرسی بشونه از این رو به اون رو میشه برام قابل تحمل نیست .. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🌸 خواص روغن گلسرخ ♻️ روغن گل سرخ برای شفافیت و روشن شدن پوست بسیار مفید است ✍ روغن گلسرخ برای بیشتر سردردها عالی است و آنها را درمان می‌کند ⏮ روغن گلسرخ را روی پیشانی بمالید برای رفع سردرد مفید است؛ حتی بو کردن مداوم روغن گلسرخ برای درمان سردرد موثر است ♻️ کسی که غلظت خون دارد روزی سه بار هر بار ۱۲ قطره روغن گلسرخ بخورد ♻️ روغن گل سرخ را روزی سه بار روی لکه‌ها و تیرگی‌های صورت و پوست بمالید پس از مدتی کمرنگ و رفع می‌شوند ♻️ روغن گل سرخ برای کسانی که افسردگی دارند مفید است ⏮ به این جهت هر هشت ساعت 20 قطره بخورید ♻️ برای درمان آلزایمر هر شش ساعت ۱۲ قطره بخورید و همزمان با نفس عمیق و آهسته آن را بو کنید ♻️ همچنین برای بیماری‌های مغزی، عصبی تشنج و آلزایمر و لخته می‌توان روزی دو یا سه بار آن را در بینی ریخت هربار دو قطره در هر سوراخ بینی. ✅ آموزش تهیه روغن گل‌سرخ ✍ مواد اولیه در روغن‌سازی خیلی مهم است شما هرچه قدر هم انسان باانصافی باشی اما اگر گلسرخ مرغوب با بوی غلیظ و بوی زیاد گیرتان نیاید، روغن خوش بویی نمی‌شود اگر چه خواص روغن گلسرخ شما زیاد است چون آن را خیلی خوب درست کرده‌اید اما برای مردم قابل پسند نیست چون اکثر مردم عقلشان به چشمشان است 🌸 گل‌سرخ باید کاملا خوشبو و تازه و بهاری باشد، اما اگر مجبور شدید در فصل دیگری تهیه کنید مقدار گلسرخ را کمی بیشتر کنید 📖 طرز تهیه : ۸.ق گل سرخ را کامل آسیاب کرده داخل روغن بنفشه (یا بر پایه روغن زیتون ) یا ختمی یا بادام شیرین می‌ریزید و دو دقیقه هم می‌زنید و درب آن می‌بندید (در جایی که آفتاب غیر مسقیم میتابه بزارید یا به روش بنماری، یا کنار شوفاژ) ⬅️ گل سرخ چون در تهِ بطری می‌چسبد لازم است که روزی سه بار چند ثانیه تکانش بدهید، پس از ۷۲ ساعت آن را با الک پارچه‌ای صاف کرده دوباره ۸.ق گلسرخ آسیاب شده درون آن می‌ریزیم و به مدت ۷۲ ساعت روزی سه بار چند ثانیه تکانش می‌دهیم تا ته نشین آن با روغن مخلوط شود ⬅️🌸 پس از ۷۲ ساعت دیگر تکانش نمی‌دهیم و می‌توان ۴۸ ساعت بعد از آن استفاده کرد وقتی مواد معلقش کاملا ته نشین شد ⚠️ روغن گلسرخ مقداری الکل طبیعی دارد به خاطر همین به اطراف چشم اگر بزنید ممکن است باعث سوزش چشم بشود ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥راز اثرگذاری بر نوجوان 💥با این تکنیک می تونید ارتباطتونو با نوجوون خودتون به بهترین شکل حفظ کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام دوستان عزیز وهمچنین ادمین محترم دوستان سوالی دارم که امیدوارم عزیزانی که همچین
❤️🍃 سلام به اون خواهر عزیزی که تو شهر غربت ازدواج کرده و حالا دچار نا امیدی و یاس به خاطر رفتار خانواده شوهر و خود شوهر شده خواهر عزیزم همه جا تا بوده از این حرف و حدیثها و اینجور چیزها هست برای ما هم بوده ...عزیزم رو رفتار خانواده شوهرت اصلا مانور نده....و اونا را همین جور که هستن بپزیر حالا یا برای رضای خدا یا برای آسایش زندگی خودت ...احساس میکنم خیلی جلوی شوهرت نسبت به خونوادش گارد گرفتی و همین باعث شده شوهرت نسبت به خونوادش احساس خطر کن...و به قول معروف میخواد از همین اول گربه را دم حجله بکش و این همه جنجال و آشوب را به خاطر ترس از اتفاقات بدتر انجام میده ..نمیشه از همین اول زندگی به عجز و لابه بیفتی زندگی بالا پایین زیاد داره خودت را مشغول کن و محبت به شوهرت کن البته در حد معقول مطمعنم روزهای خیلی خوبی پیش رو خواهی داشت که همچین روزهایی تلخیهاش از یادت میره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 در مورد داستان ستاره هم به نظر میاد ستاره همه تقصیرات را میخواد بندازه گردن این و اون...حالا خواهر شوهرت اون معلم زبان مرد را انتخاب کرد ولی شما دو تا نا محرم را گذاشتی خیلی راحت تو یک اتاق جداگانه بلاخره وسوسه و شیطان هم که منتظر اینجور مسایل...خودت هم مقصری می تونستی بزاری کلاس تو پذیرایی باش و خودتون هم دورادور ناظر باشی ...همه آدما چوب ضعیف بودن اعتقادات مذهبی را می خوریم این هم یک نمونه کوچیک اون هست که بی رنگ بودن اعتقادات ستاره خانم هم لابه لای نوشته هاش هر از گاهی خودنمایی میکن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام و درود به آدمین جان الهی عاقبت بخیر باشین عزیزی گفتین که چرا بدی خانواده همسر جلوی همسر نباید گفت عزیزم اکثر و اکثر مردها خیلی زود گارد میگیرن آنها ماهی هستن و خانواده اش آب پس اول تعریف چند اخلاق خوبشونو بکنین بعد بگید اره من از این رفتارشون ناراحتم چینش کلمات خیلی تاثیر داره منم باشم زن شمال 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و ارادت به آدمین عزیز الهی عاقبت بخیر بشی آقایی که ۶ ماه عقد کرد و بخاطر بی معرفتی خواهر و برادر های همسرتون میخواهین قطع رابطه کنین ببین پسرم شما دارین همه کار برای همسرتون میکنین که اون خوشحال بشه اما برای این کار عجله نکن بذار همسرتون هم به این نتیجه برسه مگه تو این دورو زمونه چقدر رفت وآمد میکنن منم باشم زن شمال 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام مجدد به همگی دختر عزیزی که ۸ سال ازدواج کردی وی بچه کوچک داری ودر ماه ی هفته یا چند روز خونه مادرت میرفتی والان شوهرت بای پیر دختر رفیق شده عزیزم بزرگترین اشتباه دخترها اینه که خونه را خالی میذارن حالا هم میدون خالی تکن ،سرو صدا نداشته باش سعی کن محیط خانه را آرام کنی حتی بظاهر ،چاره ای نداری ای راه‌ها را برو فکر نکن طلاق بگیری بهتر میشه برات عوض اینکه طلاق بگیری و زانوی غم بغل بگیری بشین خونه ات غصه بخور سکوت کن ی دوستی قبلا هم گفته بود یا ودود ذکر بگو راستی منم باشم زن شمال 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام مجدد دوستی گفتن که شوهرش همیشه بد میاره و ۷ ساله که متادون مصرف می کنه حالا که همه جوره خوبه اونو ببر روانکاو تا درمان بشه من باشم زن شمال ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه غم و غصه فردا رو می‌خورید این کلیپ رو حتماً حتماً ببینید چون که حضرت آدم هم به خاطر غصه فردا کاملاً از بهشت بیرون رانده شد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ طلحه و زبير مردمى را كه از قبيله ((عبدالقيس )) بود به نام خدّاش ، نزد اميرالمؤ منين (ع ) فرستادند و به او گفتند: تو را به سوى كسى مى فرستيم كه مدت هاست او و خاندانش را به سحر مى شناسيم ، وقتى نزدش رفتى از خوردنى و آشاميدنى او مخور، و از وسايل شستشو و عطر او استفاده مكن و با او خلوت نكن ، هنگامى كه او را ديدى آيه سحر را بخوان و از خدعه او به خدا پناه ببر، و بعد پيغام خويش را ذكر كردند. خداش خدمت امام آمد و سفارش هاى آنان را عمل كرد، امام ديد او آيه سحر مى خواند، خنديد و فرمود: اى عبدالقيس ! اينجا بيا. عرض كرد: جا وسيع است مى خواهم پيغامى به شما برسانم . امام فرمود: اكنون غذا بخور و آب بياشام و لباست را بيرون بياور و عطر استعمال نما، سپس پيغامت را برسان ، قنبر! برخيز و از او پذيرايى كن . خداش گفت : به آنچه گفتى احتياجى ندارم . فرمود: با تو خلوت كنم ؟ عرض كرد: سر من آشكار است . فرمود: تو را به آن خدايى كه بين تو قلبت حايل است و به هم زدن چشم ها و راز سينه ها را مى داند، قسم مى دهم آنچه زبير به تو پيشنهاد كرد همين مطالبى نبود كه من گفتم ؟ گفت : آرى خدا مى داند. فرمود: اگر كتمان مى كردى همان دم ، جان مى سپردى ، تو را به خدا قسم مى دهم آيا به تو نگفت كه هنگام ملاقات با من ، آيه سحر را بخوان ؟ گفت : آرى . فرمود: آن را بخوان ، او مى خواند و حضرت آيه را تكرار مى كرد و از سرمى گرفت و هر جا او اشتباه مى كرد تعليمش مى داد. خداش عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (ع )! در امر به تكرار آيه ، چه منظورى دارى ؟ فرمود: براى اين كه قلبت مطمئن شود. گفت : درست است . فرمود: آن دو نفر به تو چه گفتند؟ او پيغام آنان را نقل كرد، و حضرت فرمود: جواب پيغام را برسان و بعد فرمود: خداوند! زبير را به بدترين وضع بكش و خونش را در حال گمراهى بريز و طلحه را خوار و ذليل فرما و در آخرت ، بدتر از اين براى آنان ذخيره كن كه مرا ستم كردند و افتراء بر من بستند و شهادت خود را كتمان كردند و درباره من و تو و پيامبرت نافرمانى كردند، بگو آمين ! خداش گفت : آمين ! و از آنان بيزارى مى جويم و به خدا پناه مى برم . فرمود: برگرد به سوى آنها و به آنچه گفتم خبر ده . عرض كرد: نه به خدا قسم ، از خدا بخواه مرا به زودى به سوى تو برگرداند و توفيقم دهد و خوشنودى او را درباره تو فراهم كند. حضرت دعا كرد، و طولى نكشيد كه خداش برگشت و در جنگ جمل شهيد شد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در زمان عمر شتردارى بود كه شترانش چموش شده بودند، و از رنج هايى كه از آنها مى كشيد به عمر شكايت كرد، و گفت : معاشم از آنها تاءمين مى شود، عمر نامه اى به اين مضمون نوشت : از اميرالمؤ منين به گردن كشان جن و شياطين ، (شما را امر مى كنم ) كه اين حيوانات رابراى مردم رام كنيد، و مرد نامه را گرفت و رفت ، ابن عباس گفت : من غمگين شدم و على را ملاقات كردم و قصه را به او خبر دادم . فرمود: به آن خدايى كه دانه را شكافت ، و مردم را آفريد! آن مرد نااميد بر مى گردد، و اين كار انجام نمى گيرد، سپس ذكر كرده كه : همان طور كه فرمود واقع شد، و آن مرد با زخم بزرگى كه از شتران برداشته بود برگشت . ابن عباس گفت : او را نزد اميرالمؤ منين (ع ) بردم ، و حضرت تبسم كرد و فرمود: من به تو نگفتم ؟ و آن مرد رو كرد و فرمود: وقتى به محل شتران برگشتى بگو، و دعايى تعليمش كرد، (ابن عباس ) گفت : آن مرد برگشت و سال آينده با مقدارى مال از قيمت شترها بود نزد اميرالمؤ منين (ع ) آمد، و با هم نزد على (ع ) رفتيم ، و فرمود: تو به من خبر مى دهى يا من به تو خبر دهم ؟ مرد گفت : شما خبر دهيد. فرمود: ديدم وقتى كه رفتى شترها خاضع و رام نزد تو آمده به تو پناه بردند، موى پيش سر يك يك راگرفتى ؟ گفت : راست گفتى اى اميرالمؤ منين . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆
❤️🍃 سلام مردی هستم که حدودا 18 ماهه ازدواج کردم. متاسفانه به یه مشکلی برخورد کردیم، خانمم اون دختری نیست که در دوران نامزدی باهاش بودم که همه چیز زندگی مون رو داره تهدید میکنه و میتونم بگم باگ زندگی مشترک ماست و تا الان نتونستم برای حل این مشکل راهی پیدا کنم.  خودم و همسرم شاغل هستیم و خانمم چند سالی از من کوچکتره. عاشقانه دوستش دارم و تا الان هر کاری برای رضایت و آرامشش کردم. اما مشکل ما اینه وقتی خانمم سر مساله ای با من بحث میکنه، بعدش سریعاً قهر میکنه.  یه قهر طولانی شروع میشه و با وجود اینکه من در تمام حالت ها پیش قدم میشم و منت کشی میکنم (حتی در مواردی که حق با من بوده). اما خانمم خیلی سخت و دیر آشتی میکنه. گاهی تا یک هفته باهام صحبت نمیکنه. حتی تلفنم رو هم جواب نمیده.  چندین مرتبه هم شده که تا دو هفته کاملا منو بایکوت میکنه. حتی بعد از اینکه ظاهرا آشتی میکنیم باز هم یه مدت سرسنگینه. این طور داره بهم القا میشه که بهم علاقه ای نداره و اگر دوستم داشت این رفتار رو باهام نمیکرد.  باور کنید تو زمانی که باهام قهر میکنه هر کاری میکنم و هر چیزی که میخرم براش، بهش کمترین توجهی نمیکنه. حتی گاهی اجازه ...رو هم بهم نمیده. من هم اصلا طاقت این طور شرایط رو ندارم و واقعا از لحاظ روحی و عصبی تحت فشار قرار میگیرم. خود خوری میکنم.  طوری شده که من واقعا میترسم از قهر کردن خانومم. اون قدر دست به عصا و محتاط رفتار میکنم که مبادا باعث ناراحتی و کدورت بین مون بشه. آخه همون طور که خودتون بهتر میدونید تو تمام زندگی ها اختلاف نظر هست که با گفت و گو قابل بررسی و حل شدنه. بحث هم پیش میاد که این نباید باعث دوری زن و شوهر بشه.  خب من هفته پیش رفتم پیش مشاور و تمام این مسائل رو گفتم. ایشون گفتن این موضوع باید با حضور خانوم تون بررسی بشه و من باید حرف ها ایشون رو هم بشنوم. صرفا چند تا راه حل خیلی خنده دار بهم پیشنهاد کرد که واقعا با خودم گفتم این ها چه طور مشاور شدن؟، از کجا مدرک گرفتن ؟  اصلا درست نفهمید مشکل ما چیه و صرفا میخواست وقت رو پر کنه و به مراجعه کننده بعدی برسه متاسفانه. باور کنید این دختر اون دختری نیست که تو زمان نامزدی و عقد باهاش آشنا شدم. خیلی مهربون و با گذشت بود و خیلی فداکار. اما بعد از ازدواج شرایط تغییر کرد. البته ممکنه فکر کنید ما مشکل دیگه ای داریم. مثل ناتوانی و یا سرد مزاجی باید بگم که از لحاظ ...هر دو سالم هستیم و رابطه معقول و متعادلی داریم. حالا واقعا در شرایطی قرار گرفتم که حتی به جدایی فکر میکنم. من اصلا طاقت بی توجهی رو ندارم و دارم داغون میشم. مطمئن هستم که اگر بهش بگم بریم مشاوره قبول نمیکنه و مجدد قهر میکنه. و اوضاع خراب تر میشه.  نمیدونم باید چیکار کنم؟، واقعا در شرایط ناجوری گیر کردم. این مشکل رو نمیتونم نادیده بگیرم. زندگیم زیر سایه ترس از قهر و بی توجهی همسرم داره جلو میره که اصل این رو نمیخوام. با خودش هم صحبت کردم ولی توجهی نمیکنه. اصلا اجازه نمیده در این مورد گفت و گو شکل بگیره و اجازه نمیده مشکل رو باز کنیم و دنبال راه حل بگردیم.  با اینکه توانایی پرداخت مهریه اش رو دارم و هر لحظه بخوام میتونم ازش جدا بشم ولی اصلا اینو نمیخوام. میخوام همسرم همون دختر مهربون و با گذشت قبل از ازدواج باشه. با خودم میگم اگر ازدواج تهش اینه، عجب غلطی کردم که ازدواج کردم. کار و خونه و زندگی و ماشینم رو داشتم و آقای خودم بود.  یه مرد آزاد و شاد بودم. ازدواج کردم که کامل تر بشم و به آرامش بیشتری برسم و رشد کنم از هر لحاظ . اما چی فکر میکردیم و نهایتا چی شد . من نه کچل و قد کوتاه هستم و نه چاق که دلش رو زده باشم و دیگه ازم خسته شده باشه. از لحاظ ظاهری هم همه میگفتن که من سر ترم. به هر حال تلاش کردم کامل توصیف کنم شرایط و ابعاد مشکلم رو.  کسی نظری نداره در این مورد؟ تو خانواده شما این مشکل یا مشکلی شبیه این وجود داشته؟، راه حل شما چی بوده؟ با تشکر از همه خوانندگان این متن . 👇👇🌻 @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام دوستان عزیز وهمچنین ادمین محترم دوستان سوالی دارم که امیدوارم عزیزانی که همچین
❤️🍃 باعرض سلام خدمت دوستان گل وادمین محترم درجواب خانمی که گفتندرگهای قلب شوهرم گرفته پودرهسته ی خرماازعطاری بگیر روزی دوبار صبح و شب دمکن بده بخوره رگها رابازمیکنه برامامان وبابام عالی بود سلامتی مهدی موعود 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام برای خانمی که داداشهاشو خیلی دوست داره ولی اونا یا باهش قهرن و یا به همسرش بی حرمتی میکنن ، خواهرخوبم داداش میخوای چکار اینا اگر آدم بودن که هزار کار برات میکردن چه برسه به اینکه باهت قهرکنن و با حرفهاشون برنجوننت ،، من جای تو بودم محل بهشون نمیذاشتم ، آدم کسیو نداشته باشه بهتر از اینطور داداشهای بی معرفته که محل خواهرزاده هاشون نذارن و به شوهرخواهرشون بی احترامی کنن والبته در حقیقت اونا تورو دوست ندارن که با خانواده ات اینطوری رفتار میکنن ، با شوهر زحمتکش و فرزندان عزیزت خوشبخت باش و هرگز دور و بر اونا نرو هرگز . 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام بزرگواران... برای اون پسری مینویسم که گفتن بیماری سرطان داشته وخوب شده وقت ازدواج به همسرش نگفته و....بعدهم ازخانمش طلبکاره..خرجش نمیکنه وعمدا حرص دختربیچاره رو درمیاره وشبها پیش مامانش میخوابه و...🧐 عزیزم ،سرکارمون گذاشتی؟..نه..جدا میگم.. این پسر شوخی داره ..😏 والا هیچ آدم عاقل که نه،حتی یه آدم با یه نیمه عقل هم میدونه این راه درست نیست... اگه شوخی بودومیخواستی باطرح یه موضوع مضحک توگروه سرگرم بشی که هیچی... وگرنه میگم یا یه تخته ات کمه..😒 یااگه واقعیت همینه که گفتی منم میگم دست اون خانم ۶۰ساله کارمند بازنشسته که توگروه پاسخ تو بایه تودهنی داد درد نکنه...دمش گرم🤨 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 برای اون خانمی که عکس سر دخترشو گذاشته که پوست پوست شده منم 15،16 سال پیش پوست سرم همینجوری بودپوست پوست بود خیلیم خارش داشت بدن هم خارش میداد خیلی دکتر رفتم ازمایش دادم اما نتیجه ای نداد از داروھای عطاری هم استفاده کردم خوب نشد هر شامپو وصابونی که فکر کنی استفاده کردم خوب نشد یه دکتر هم گفت پوستت خشکه ولی داروهاش اثر نکرد تااینکه خودم ازداروخانه پماد ان ان و پماد کالاندولا گرفتم باهم قاطی کردم به سر و بدنم زدم خدا رو شکر خوب شد و تا الان که چند سال میگذره دیگه اونجوری نشدم در ضمن هر وقت حمام میکردم بدتر میشدم سر وبدنم بیشتر خارش داشت دختر شما هم شاید پوستش خشکه زیاد ازشامپو و صابون استفاده نکنین 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 باسلام به شما حبیبه عزیز وتمامی دوستان داخل گروه اینو در رابطه با خانمی که گفتن دخترشون ۸ سالشه عکس سرشو فرستادن گفتن پشت گوشش پسوریازیس هست. بله عزیزم شک نکن پسوریازیس هست منم ۲۰ ساله درگیرش هستم از موقعی که ۲۰ سالم بود گرفتم اون موقع روی دستم زخم شد خیلی کوچیک به اندازه سکه ولی الان دوتا آرنج هام و گوشهام وسر زانوهام وتوی سرم پرشده وخیلی هم دکتر رفتم خوب نمیشه تادارو میزنی خوبه وباز دوباره پر میشه.حتی آمریکا این بیماری رو نتونسته داروش رو کشف کنه. فقط شما تاجایی که میتونی عزیزم ، استرس رو از دخترت دور کن که فقط منشا اون استرس هست . من که با داروهای شیمیایی خوب نشدم حتما ببرش گیاهی تا دارو بده برای کبدش چون تمام بیماریهای پوستی منشاشون از کبد هست ویک چیز دیگه من یک بار در دوماه دوبار حجامت کردم تو همین فصل بود تمام زخمها خوب شد.فقط خواهشی که دارم حتما ببرین ازین متخصص های حاذق سنتی تا کبدش رو درست کنن . تازه میدونین این بیماری ارثی هست و ممکنه یکی از اجدادش داشته و حالا به دختر شما رسیده از خدا میخام که تمامی بیماری‌های پسوریازیسی رو شفا بده که واقعا درد بی درمونی هست🤲🤲مریلا نظام از مشهد دوستتون دارم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام به شما وعزیزدلم سمیرا خانم که بچه دار نمیشن. خانم عزیز شما کدوم شهر تشریف دارید. میتونین بیاین مشهد هم یک زیارت آقام امام رضا میرید وهم ما یک دکتر داریم بنام فریده توتونیان که بزنی گوگل میاد خیلی پیر هستن و متخصص هم نیستن فقط لیسانس مامایی داره ولی من ۴۰ سالمه که ما بچه بودیم مامانای ما تحت نظر ایشون بودند وبعد خودمون واسه بچه هامون.فقط خواستم بگم خیلی حاذق و دستشون سبکه وآنقدر پیر شدند که با عصا میان معاینه میکنن😊 من خودم ۲ نفر رو معرفی کردم یکیشون ۷سال و اون یکی دیگه ۱۰ سال بود که باردار نمیشدن فقط بایکبار نسخه ایشون حامله شدن عزیزم بحق فاطمه زهرا شما هم بیای و بارداربشی وحال دلت خوب خوب شه انشالله🤲🌹تازه اصلا هم غصه نخور باور کن تو این دور و زمونه الان خدا دوست داره که بهت بچه نمیده چون با این وضعیت دختر پسرای حالا چی بگم خودتون می بینید دیگه. الان یک غصه دا رید که بچه ندارید.ولی اون موقع، خدا ببخشه بچه ها رو که غصتون هزار برابرست گلم . بازم براتون و همه کسایی که آرزوشو دارن از صمیم قلبم دعا میکنم.مریلا نظام از مشهد
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره حمید بعد از گفتن حرفهاش از کنارم بلند شد و رفت و من موندم و ی دنیا اف
❤️🍃 شیدا نمیدونم از کجا شروع کنم ... یه روز برفی ب دنیا اومدم  روزیکه هیچکس از اومدنم خوشحال نبود و مامانم  قبل ،حین ، و بعد از به دنیا اومدنم ، افسردگی داشت  روزی که همه دوس داشتن من یه پسر میبودم ،جایگزین پسر قبلی .... پسریکه توی ۳۲ ماهگیش ، ضربه مغزی شد و از دنیا رفت ...  اما خب من ک مقصر این مصیبت نبودم ...بگذریم  بخاطر افسردگی مادرم نتونستم  از شیر مادر تغذیه بشم و با شیر خشک بزرگ شدم... کم کم بزرگ شدم  و با راه رفتنم و شیطنتام بخودم اسیب میرسوندم  و حسابی خودم و  با اتیش و شعله بخاری میسوزوندم ی داداش و ابجی داشتم ک به ترتیب ۷ و ۶ سال از خودم بزرگتر بودن .. شهاب  و شیما .. اسم داداش قبلیمم ،شایان بود . چهار ساله شدم که فهمیدم مامانم باز بخاطر اصرار مادربزرگم باردار شده که پسر بدنیا بیاره و اسم شایان و براشون زنده نگه داره  و همین اتفاق هم افتاد ... شایان ب دنیا اومد و جای منو براشون پر کرد ... شد ته تغاری خونواده .لوس و خودخواه ... بهش حسودیم میشد چون همه دوسش داشتن..خیلی ازش بدم میومد .بارها میخواستم تو خواب خفه اش کنم حتی ی بارم ک مامانم تو اشپزخونه بود شایان و برداشتم بردمش حیاط ،با قاشق تو باغچه گودال میکندم ک شایان و بزارم تو گودال  ۵/۵ سالم بود ،میرفتم مهد،شایان فقط چند ماه داشت   ی روز ک برگشتم ،دیدم ی هدیه کنار شایانه پرسیدم این چیه مامان بزرگم ک خونه مون بود ،گفت این و شایان واست خریده ، خیلی تو رو دوس دارع وقتی کادو رو باز کردم دیدم یه عروسک خوشگل و مامانی تو جعبه اس  کلی از شایان تشکر کردم و بوسیدمش و چه زود باور کرده بودم ک هدیه شایانه هههههه (بعد ها فعمیدم مامان بزرگ خریده ک من حسم به شایان عوض شه و دوسش داشته باشم) پدرم از قشر مرفه جامعه بود ...مادرم خانه دار ... برادر و خواهرمم ک محصل بودن .. خودمم یه دختر حسابی درسخون  سال ۸۶ بود و من ۱۴ ساله ...  کلاس سوم راهنمایی بودم ـتیزهوشان(نمونه دولتی قدیم) درس میخوندم ،  دختر مذهبی ای بودم اما فکر میکنم ب دلخواه خودم نبود..درسته خدا رو قبول داشتم ولی  چادری بودنم ،باب میلم نبود ...چون خونوادم مذهبی بودن مجبور بودم چادر بپوشم ... از فروردین ۸۶ ،بی دلیل معده درد های شدیدی اومد سراغم ک امونم و میبرید. اونقدری ک از شدت درد ب خودم میپیچیدم ...(کم یا زیاد شدن دردم و خودم حس میکردم ،ب اینصورت بود ک از سمت چپ کمرم شروع میشد ،درد به سمت راست حرکت میکرد و باز دردم از راست به چپ برمیگشت و حالم خوب میشد ک این پروسه حدودا ۱۵ دقه ای طول میکشید،درد بشدت وحشتناکی بود) دوای دردم فقط مسکن بود و سرم ..پیش هزاران دکتر عمومی و ،متخصص تو شهرمون رفتم اما هیشکی متوجه دردم نمیشد ... فقط قرص امپرازول و رانیتیدین و ... تجویز میکردن ..شش ماهی از این قضیه گذشت ، تا اینکه دوباره پیش یه دکتر عمومی رفتم .اون گفت حتما سونو و عکس از شکم انجام بدین ... بعد از انجام سونو متوجه یه توده توی شکمم قرار داره ....  و گفتن جای نگرانی نیست .. )تو این مدت خواهرم با یکی از اقوام  عقد کرده بود ( تا اینکه یه روز خواهر شوهر خواهرم مارو برای پاگشا به صرف شام دعوت کرد  همه خونشون بودیم ،بعد از اینکه شام خوردیم ،اونیکی خواهر شوهر ابجیم منو صدا زد و گفت میتونی لباس منو درست کنی ؟گفتم اره و مشغول شدم  حین انجام کار بودم ک یهو دردم شروع شد .. بهش گفتم فاطمه داره دردم شروع میشه یکم صبر کن بعد ک خوب شدم واست باقیش و انجام میدم ،گفت باشه  ربع ساعت گذشت ،دردم کم نشد  مامانم اومد بالا سرم گفت شیدا  خوب شدی گفتم نه مامان دردم داره بیشتر میشه ،سریع رفت بع بابام گفت ،بابام از ترس زنگ زد اورژانس ،اما اونا با فهمیدن شرایطم گفتن ماجرات نمیکنیم بیایم و خودتون بیارینش بیمارستان .. از درد به خودم میپیچیدم زیر دستم و گرفتن و منو گذاشتن تو ماشین ،رفتیم بیمارستان خوابیدم رو تخت معاینه ، اونجا  یهو دردم کم شد و اروم شدم فشارم و چک کردن نرمال بود .خانوم پرستار گفت از منم سالمتری پاشو دختر ... همینکع اومدم پاشم،سرم گیج رفت و از حال رفتم و دیگه چیزی یادم نمیاد ... دو شب بعد ... وقتی چشمام و بازکردم دیدم تو بیمارستانم و سرم بهم وصله ،مامان و بابام کنارم بودن و دخترعمه هام ،دختر داییام و.. از پشت شیشه نگام میکردن (.. بهمن یا اسفند ماه86 بود فکر میکنم همش نگران امتحانات ام بودم ... حتی یادمه زمان درد کشیدنمم کتاب از دستم نمیفتاد ...) مامانم گفت دوشبه بیهوشی ،انواع ازمایشا، چند بار سونو واست انجام دادن اما متوجه چیز دقیقی نمیشن و بهمون نمیگن چی شده  ... فقط میگن باید عمل شی  ..ما شهرستان بودیم بابام جرات نمیکرد من و ببره زیر تیغ جراحای شهرستان چند ساعتی حالم به زور سرم و .... خوب بود  بالاخره بابام با امبولانس منو واسه بیمارستان شیراز
☀️🍃 برداشتن رد مظالم خود به جهت فقیر بودن🌸🍃 پرسش :کسی که رد مظالم بر او واجب است و خود نیز فقیر می باشد می تواند بابت صدقه به خودش از طرف صاحب حق محسوب کند؟ پاسخ : در صورتی که حاکم شرع تایید کند می تواند استفاده نماید. انداختن رد مظالم در صندوق صدقات🌸🍃 پرسش :آیا می توان رد مظالمی که مبلغ آن کمتر از صد هزارتومان می باشد را در صندوق صدقات انداخت؟ پاسخ : بهتر است به شخص فقیری که می شناسند بدهند. دزدیده شدن مبلغ رد مظالم🌸🍃 پرسش :مبلغی رابه عنوان ردمظالم تعین کردم وآن مبلغ دزدیده شد کفایت میکند یا دوباره پرداخت شود؟ پاسخ : باید دوباره پرداخت شود. پیدا شدن صاحب مال بعد از دادن رد مظالم 🌸🍃 پرسش :دنبال شخصی میگشتم تا حلالیت بطلبم ولی او را نیافتم، بعد از دادن رد مظالم او را دیدم ولی جلو نرفتم، حال تکلیف من چیست؟ پاسخ : احتیاط آن است که رضایت او را بدست آورید. تعریف ودیعه و امانت🌸🍃 پرسش :اگر مالی را به کسی بدهیم در چه صورت حکم امانت دارد؟ پاسخ :«ودیعه» آن است که انسان مال خود را به دیگرى به عنوان امانت و به منظور حفظ و نگهدارى بسپارد. کیفیت تحقق امانت🌸🍃 پرسش :آیا در امانت لازم است صیغه خوانده شود؟ پاسخ :هر گاه با صیغه لفظى، یا بدون این‏که صیغه‏ اى بخواند به شخص امانتدار بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مى‏ دهد و او هم به همین قصد بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانت عمل نماید. زمان پس دادن امانت🌸🍃 پرسش :چه موقع باید امانت را به صاحبش پس داد؟ پاسخ :هر وقت صاحب امانت از امانتدار بخواهد باید امانت را به او بدهد، خواه صاحب امانت مسلمان‏ باشد یا غیر مسلمان؛ و کسى هم که امانتى قبول کرده هر وقت بخواهد مى‏ تواند آن را به صاحبش بازگرداند. حکم قبول امانت از بچه یا دیوانه🌸🍃 پرسش :آیا می توان از بچه که بالغ نیست امانت قبول کرد؟ پاسخ :هرگاه از بچه یا دیوانه چیزى را بطور امانت قبول کند اگر آن چیز مال خود آن بچه یا دیوانه است باید به ولىّ او برساند و نمى‏تواند به خود او بازگرداند و اگر مال شخص دیگرى است باید به صاحبش بدهد. عدم وجوب قبول امانت🌸🍃 پرسش :آیا قبول امانت واجب است؟ پاسخ :کسى که توانایى نگهدارى امانت را ندارد نباید آن را قبول کند، ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که بهتر حفظ کند وجود نداشته باشد، قبول کردن آن مانعى ندارد. انصراف از نگهداری امانت🌸🍃 پرسش :اگر شخص امانتدار از نگهداری مورد امانت منصرف شود تکلیف چیست؟ پاسخ :هرگاه انسان از نگهدارى امانت منصرف شود و ودیعه را فسخ کند باید هرچه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ او برساند، یا به آنها خبر دهد که مالشان را ببرند و اگر بدون عذر مال را به آنها نرساند و خبر هم ندهد چنانچه تلف شود باید عوض آن را بدهد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔴 و راههای ساده درمان آن ✍در جمجمه یک درز و شکاف وجود دارد که در منابع طب سنتی به آن و در طب نوین شیار گفته می‌شود. حکما به افرادی که دارای مغز خشکی هستند که یکی از عارضه‌های آن و هست، توصیه میکنند که مسیر درز یافوخ را با روغن بنفشه یا بادام شیرین چرب کنند. یکی از رطوبت‌بخش‌های طبیعی دیگری که باید خیلی خیلی به آن توجه کنیم، کشیدن هست که در طی شبانه‌روز چندین مرتبه به مغز رطوبت بخشیده و باعث و ... در فرد می‌گردد رفع با وضو در احادیث آمده است که را خشک نکنید... دلیل پزشکی آن است که بدن در برابر سرمایی که حس می‌کند خود به خود درجه حرارت را بالا می‌برد تا آن را خشک کند این تحریکات باعث بهبود و افزایش گردش خون و ورود اکسیژن بیشتری به بافت‌ها و عضلات زیر پوست شده که باعث و می‌شود. امروزه هم بارهای الکتریکی زائد در اثر تحریکات مغناطیسی و الکتریکی اطراف ما همچون نیروگاه های برق، موبایل، تلویزیون و سشوار بر تاثیر می‌گذارد و این اثرات در نواحی که تحریکات عصبی بیشتری دارد، خطرات جدی‌تری را به دنبال دارد. این نواحی دقیقا همان نواحی شست‌وشوی وضو است (سر، صورت، دست، مچ دست و پا). که بهترین و ارزان‌ترین و بی‌خطرترین راه برای دفع این امواجِ زائد، آب است که در وضو باعث انتقال بارهای ساکن از بدن به اطراف می‌شود. همچنین امروزه اثرات وضو در پیشگیری از که از عوارض تابش آفتاب و اشعه UV است توسط دانشمندان اثبات شده است 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 🔴عوارض وحشتناک برخی داروهای لاغری: 1- از بین رفتن چربی های مغز و کاهش هوشیاری، شروع افسردگی، فراموشی و آلزایمر 2- لاغر شدن سریع، یعنی آب شدن چربی های شکم و لذا از بین رفتن شحم دور کلیه ها، 🔻اگر شحم کلیه ها از بین برود، احتمالا چند سال بعد دیالیزی می شوید. 3- وقتی چربی شکم از بین برود، روده ها خشک شده، و یبوست دایمی از عوارض آن است، 🔻یبوست، مادر تمام بیماریهای جسمی و روحی است. 4- با کاهش وزن، چشم ها نیز خشک می شود، 🔻عینکی شدن نیز از عوارض رژیم های شدید لاغری است. 5- باید بدانیم لاغری سلامتی نیست، بلکه وزن هر کس باید متناسب با طبع(مزاج پایه) او باشد. 6- لاغری برای زنان تمجید نشده است و خلاف طبیعت ذاتی و زنانگی ایشان است. 7- در اسلام نیز، لاغری توصیه نشده است، بلکه از چیزهایی که انسان را لاغر می کند مثل خوردن ماهی نهی شده است. و از برخی غذاهایی که سبب چاقی می شود، بسیار تمجید شده است، مانند گوشت، برنج ، شیر، سویق، غذای حضرت نوح و ... 8- آنچه مذموم است پرخوری و بدخوری، ریزه خواری است، که موجب بیماری می شود. 9- یک فرد چاق، شاداب و سرحال بهتر از لاغر افسرده و بداخلاق و فراموشکار 10-بجای رژیم و داروی لاغری، فقط کافی است بلغم خود را کاهش دهید و میوه و سبزی زیادتری به جای ماست و دوغ و مرغ بازار مصرف نمایید و غذای خود را خوب بجوید. و خوردن صبحانه را فراموش نکنید. و بتدریج ناهار خود را حذف نمایید. 11- مدل بانوی ایرانی، مانکن و هنرپیشه خارجی نیست که برای لاغر شدن، زنانگی الهی و‌ هنر باروری خود را با پول و برای پول و جلوه هنری شدن، نابود کرده است ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ یکدفعه از رختخواب جدا نشوید! 🔹️یکدفعه بیدار شدن باعث می‌شود، کارکرد مغز کاهش یابد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 پرسش سلام میکنم به همه من به تازگی بدترین دعوایی که فکرش رو هم نمیکردم با همسرم داشتم. جوری که داد و بیداد راه انداختیم و همسایه ها جمع شدن. (داخل آپارتمان زندگی میکنیم) . همسرم آدم عصبی و پرخاشگری هستش و تقریبا هر روز سر مسائل حتی بی اهمیت عصبی میشه. تا حالا زیاد با هم بحث و دعوا داشتیم ولی این بار به شدت عصبی بود سرم داد میزد و فحش میداد. هر چی دم دستش بود پرت میکرد. انقدر منو هل داد و بازوم رو فشار داد که حسابی کبود شد!  شاید فکر کنید اتفاق خیلی مهمی افتاده، اما واقعا انقدر مهم نبود. من فقط یه جمله رو بهش نگفته بودم و بعدا از زبون کسی دیگه شنید.  حتی اون جمله هم مهم نبود، اما همسرم نسبت به اینکه چیزی ازش پنهون بمونه خیلی حساسه، منم تلاشم رو میکنم که هیچ چیزی پنهان نباشه و کاملا در جریان همه چی باشه اما گاهی از عصبی بودنش و پرخاشگری هاش میترسم و از ترس ممکنه چیزی رو نگم. حالا یک هفته از اون اتفاق گذشته و آشتی کردیم. اما مشکل اینجاست که هر کار میکنم اون صحنه ها از جلو چشم هام نمیره!  اینکه عین یه موجود بی ارزش باهام رفتار کرد و هر حرفی رو زد خیلی آزارم میده، دیگه نمیتونم خالصانه دوستش داشته باشم، دلم شکسته از حرف هایی که بهم زد، بهش گفتم ازش متنفرم و جدا میشم.  از اون روز شروع کرد به تمارض و میگه قفسه سینش درد میکنه و حتی گفت رفته دکتر و نوار قلب گرفته بهش گفتن فشار عصبی بهش وارد شده و قرص زیرزبونی خورده! اما واقعا هیچ کدوم رو باور ندارم. مطمئنم داره تمارض میکنه که ثابت کنه من مقصر بودم و باعث بیماریش شدم. سوالم از شما اینه که بدترین بحث و دعوایی که داشتین چی بود؟ چطور حلش کردین؟ چطور فراموشش کردین؟ تونستین همسرتون ببخشید و بازم مثل قبل دوستش داشته باشین؟  من چکار میتونم بکنم که حالم خوب بشه؟ ❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓ سلام دو سال میشه ازدواج کردم 30 سالمه شوهرم رو خیلی دوست دارم به خاطر کارش ما آخر هفته ها هم رو میبینیم من اوایل واسه دیدنش پر پر می زدم خیلی دوسش داشتم اینقدی که فکر نمیکردم کسی اندازه من شوهرشو دوست داشته باشه . وقتی شوهرم می اومد اینقد محبتش می کردم که خدا میدونه ولی کم کم اخلاقش مشخص شد بد دله میترسم پیشش با یک مرد صحبت کنم آخرین بار که با شوهر خواهرم تلفنی صحبت کردم و شوهرم کنارم بود گفت چرا آخر حرفات صدات رو نازک کردی در حالی که اصلا اینطور نبود . من عادی حرف میزدم آخه چرا باید واسه شوهر خواهرم صدام رو نازک کنم سر همین بحثمون شد و حرفایی که نباید بزنه میزنه اینقد ناراحت شدم که خدا میدونه چند بار سر همین چیزا بحث کردیم برای همین دیگه مثل قبل دوسش ندارم . هر چند به خودم میگم هر مردی یک عیبی داره ولی شیطون گولم میزنه و این عیبش رو برام بزرگ میکنه هر چند شوهرم بعد از بحث عذرخواهی می کنه ولی چه فایده ؟ دلی که نباید میشکست شکسته . پیشش میترسم با یک مرد نامحرم حرف بزنم اینقد غیرتی میشه که خدا میدونه. من تو محیط خانوادگی که بزرگ شدم اصلا این چیزا وجود نداشته پدرم با اینکه خیلی مذهبی است هیچوقت بهم نگفت چی بپوش با کی برو کجا نرو منم به حال خودم بزرگ  شدم و هیچوقت شکر خدا دست از پا خطا نکردم. چکار کنم با این تعصب شوهرم؟ دوست دارم مثل قبل دوسش داشته باشم دلم براش تنگ تنگ بشه. وقتی با هم این روزا ابراز احساسات می کنم براش مثل قبله ولی از ته دل نیست صوریه ... 👇❤️❤️❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت همگی این مطلب من صرفا سوالی نیست فقط میخوام با دید بازتری به اطراف نگاه کنید و کلیشه ای رفتار نکنید! اول اینکه،خیلیا (چه مرد و چه زن) اغلب اوقات خاطر چیزی بسیااار پیش پا افتاده اما به ظاهر مهم توسط کسی که دوستش دارن یا خانوادش رد میشن؛ظاهر! عزیزان،من میتونم درباره ی فردای خودم تصمیم بگیرم، میتونم آیندمو خوب بسازم یا بد. اینا دست خود منه. اما ظاهر چی؟ میتونم پدر و مادرمو انتخاب کنم؟ همونطور که ملیتم دست خودم نیست ظاهرمم خلقت خداست. هیچ انسانی هیچ زشتی ای نداره چون با دست خود خدا ساخته شده. چه کار بدیه که به خلقت خدا توهین میکنید؟! یکم منطقی اگر فکر کنید، ظاهر بجز نگاه اول در اشنایی و دیدار هیچگونه تاثیری نداره.چه بسا آدمای بسیار زیبایی که فریبشونو خوردیم و چه بسیار آدمهای متینی که برای ظاهر ردشون کردیم.اینطور نیست؟ کسایی که در شرف ازدواجند؛ خواهش و تمنا دارم که معیار زیبایی رو در درجه ی آخر قرار بدن. علتش هم کاملا مشخصه. شما دکور خونتونو عوض کنید فوقش تا یک ماه براتون جذاب باشه. بعدش عادی میشه براتون! اما چیزی که هیچوقت کهنه نمیشه و اگر زیبا نباشه به هیچ وجه قابل کنار اومدن نیست اخلاقه!!! اخلاق مدام مثل ظاهر جلوی چشمته ولی بر خلاف زیبایی برخوردها، تصمیم ها و در کل زندگی رو میسازه. یه مسئله دیگه هم هست که شاید تقریبا هیچکس قبولش نداشته باشه ولی خوشحال میشم نظراتتون رو در موردش بشنوم وضعیت مالیه. قطعا داستانایی هر چند کوچیک در مورد کسانی که یک شبه ورشکست شدن و از عرش به فرش رسیدن شنیدیم.باد آورده رو باد میبره!پول یه چیز مادیه؛پس فانیه! میتونه به خواست خدا در کسری از ثانیه نابود بشه. پس اگه معیار ازدواج در درجه اول پول و سرمایه باشه از آیندتون مطمئن نباشید.چه بسا همون شخص به اصطلاح آس و پاسی که ردش کردین اگر خواست بخواد وضع زندگیش رو به راه شده،چه بسا همون کسی که بخاطر سرمایه کلانش توی انتخاباتون بوده بخاطر یه اشتباه کوچیک به وضع بدی رسیده! ببخشید که طولانی شد. از صمیم قلب آرزوی خوشبختیتونو دارم و دلم میخواد نظرات نقادانه و عاقلانه و از همه مهمتر مودبانه! تون رو بشنوم،برای هم دلیل بیارم و به یک نتیجه ی منطقی برسیم :) در ضمن،اگر مطلب مفید بوده براتون لطف کنید و نشرش بدید.شاید انسان دو دلی رو نجات بدیم، شاید سد بزرگی رو از پیش روی کسی برداریم :)
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امام باقر (ع ) فرمود: روزى امير مؤ منان على (ع ) در رحبه (ميدان ) كوفه بود، جميع كثيرى از مردم در محضرش اجتماع كرده بودند، در اين ميان مردى (كه از شام آمده بود و بى آنكه خود را معرفى كند به طور مخفى در ميان مردم راه يافته بود) برخاست و گفت : سلام بر تو اى امير مؤ منان ، و رحمت و بركات خدا بر تو. على (ع ) جواب سلام او را داد و سپس فرمود: ((تو كيستى ؟)). او گفت : ((من ، يكى از افراد ملت تو و اهل شهرهاى تحت حكومت تو مى باشم )). على (ع ) فرمود: ((تو از افراد ملت من نيستى و در سرزمين هاى تحت حكومت من سكونت ندارى ، و امور بر ما پوشيده نيست ، آيا مى خواهى تو را خبر دهم كه چه وقت وارد كوفه شدى ؟ تو از جنگجوهاى دشمن (معاويه ) هستى ، ولى اينك كه آتش جنگ فرو نشسته مانعى ندارد، و بر تو سخت نمى گيريم . او گفت : مرا معاويه به صورت ناشناس به حضور تو فرستاده است تا پاسخ چند سؤ ال را از شما بگيرم ، اين سؤ ال ها را ابن الاصفر (يكى از رجال مسيحى ) از معاويه پرسيده و گفته اگر معاويه پاسخ اين سؤ الها را بدهد، از معاويه پيروى مى كند و هدايايى مى فرستد و تسليم مى شود. معاويه در پاسخ اين سؤ الات ، درمانده و مرا به حضور شما فرستاده تا پاسخ آنها را از شما دريافت كنم . امير مؤ منان على (ع ) فرمود: خداوند فرزند هند جگر خوار را بكشد چه چيز او و پيروانش را گمراه و كور كرد، با اين كه حكم خداوند بين من و امت ، نزد من است ، معاويه و پيروانش ، پيوند خويشاوندى را گسستند و روزهاى عمر مرا تباه ساختند، و حق مرا پامال نموده ، و مقام ارجمند مرا كوچك شمردند و براى جنگ با من اجتماع نمودند. سپس امام (ع ) فرزندش حسن را خواند تا به سؤ الات آن مرد پاسخ دهد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مردى از قبيله مزينه گفت : من در خدمت حضرت اميرالمؤ منين (ع ) نشسته بودم ، گروهى از قبيله مراد خدمت آن حضرت آمدند و ابن ملجم در ميان ايشان بود، پس آن گروه گفتند: يا اميرالمؤ منين ! ابن ملجم را ما با خود نياورده ايم ، بدون اختيار ما، او با ما آمد و ما مى ترسيم كه به شما آسيبى بزند، و بر تو مى ترسيم از او. حضرت به آن ملعون گفت : بنشين و نگاه طولانى به صورت او كرد و او را سوگند داد كه آن چه از تو مى پرسم راست بگو. پس فرمود: آيا تو نبودى در ميان جمعى از كودكان ، در كودكى با ايشان بازى مى كردى و هر گاه تو را از دور مى ديدند مى گفتند: آمد فرزند چراننده سگ ها؟ آن ملعون گفت : بلى . حضرت فرمود: چون به سن جوانى رسيدى از جلوى راهبى گذشتى به تو نگاه تندى كرد و گفت : اى شقى تر از پى كننده ناقه صالح . گفت : بلى چنان بود. باز حضرت فرمود: مادر تو، تو را خبر نداد كه در حيض به تو حامله شده بود؟ چون آن ملعون آن را شنيد اضطرابى در سخنش به هم رسيد و آخر گفت : مادرم مرا چنين خبر داد. پس حضرت فرمود: شنيدم از رسول خدا(ص ) كه كشنده تو شبيه است به يهود بلكه از يهود است . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽