🌷ازشوقشھادٺ🌷
#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا #قسمت۱ من دبیر زبان در یکی از مدارس تهران و فردی بسیااار شاداب و
#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا
#قسمت۲
از آنجا که با آقا علی ابن موسی الرضاع💖 ارتباط قلبی خاصی داشتم از همسرم درخواست کردم که بریم پابوس امام رضاع برای متوسل شدن و انشاالله شفا گرفتن.
بارها شده بود که در سختیها با سفر به مشهد و توسل به آقا، مشکل برطرف شده بود ولی این بار با وجود اینکه هشت روز در مشهد بودیم و من تماما در حرم آقا بودم ولی با کمال تعجب هیج اتفاق خاصی نیفتاد و بسیاااار ناراحت و ناامید از همه جا برگشتیم تهران
بقدری بهم ریخته بودم و احوالم نامناسب بود که برای گلایه از اینکه چرا آقا امام رضاع این بار دست خالی منو از حرمش راهی منزل کرده، یک سفر کوتاه به قم و حرم خانمحضرت معصومه (س) رفتم.
بسیااار گریه کردم و از برادرشون پیش خواهر عزیزشون گلایه کردم ولی باز هم هیچ فرجی اتفاق نیفتاد.
تا اینکه یک روز ظهر که خوابیده بودم،( تلویزیون همیشه خاموش بود چون بچه هام علاقه ای به دیدن برنامه های اون ساعت نداشتن و واقعا نمیدونم چه کسی تلویزیون رو روشن کرده بود و روی #برنامه_آفتاب_شرقی بود که خانم دباغ داشتن صحبت میکردن و در مورد برآورده شدن حاجات میگفتن.)
ایشون گفتن که خیلی زمانها پیش میاد که بیماری یا مشکل خاصی براتون پیش میاد ولی هر چه توسل به ائمه اطهار دارید باز هم مشکل برطرف نمیشه.
اینجاست که ائمه دارن شما رو #ارجاع_میدن به #دعای_شهدا
باید #چله_شهدا بگیرید
به این شکل که #اسم_چهل_شهید رو روی کاغذی بنویسید و نیت کنید برای سلامتی و فرج امام زمان عج صلوات بفرستید و ثوابش رو هدیه کنید به روح پاک و مطهر شهید همانروز .
روز اول شهید اول
روز دوم شهید دوم و الی آخر تا روز چهلم برای شهید چهلم صد صلوات بفرستید....
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
{☘}
.
.
شہیدهاهممثلمامتولدمۍشوند...
امـامثلمانمۍمیرند!
برا؎همیشہزندهمۍمانند:)...
.
.
📻⃟🌿¦⇢ #شهید
«🚎🐳»↯
معرفی شهید💔
.
⇦نـامونـامخانوادگۍ:شَہید
مُحَمَدهـٰاد؎ ذوالفَقـٰاࢪۍ
⇦تـٰاࢪیختولـد:۱۳/بَہمن/۱۳۶۷
⇦تـٰاࢪیخشَہادت:۱۳۹۳/۱۱/۲۶
⇦مَحَلتَوَلد:تِہࢪان
⇦محلشھادٺ:سامراء
⇦مَحَلدَفن:عَࢪاقمقبࢪھواد؎سَلـٰام
⇦وَضعیَتتـأهُل:مُجَࢪد
⇦تِعدادفَࢪزَندان: ...
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا #قسمت۲ از آنجا که با آقا علی ابن موسی الرضاع💖 ارتباط قلبی خاصی داش
#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا
#قسمت۳
توان بلند شدن نداشتم ولی واقعا گویا کسی کمکم کرد که بلند شوم و کاغذ و خودکاری دستم گرفتم و گوشی تلفن رو برداشتم و از پدر و خواهرم کمک گرفتم و اسم چهل شهید رو نوشتم.
و شروع کردم به صلوات فرستادن.
چهار روز صلوات فرستادم و بقدری حالم بد بود که وسط صلوات فرستادن خوابم می برد و ساعتها میخوابیدم . وقتی بیدار میشدم میدیدم تسبیح از دستم افتاده.
روز چهارم ساعت دو بعد از ظهر وقتی روی تخت دراز کشیده بودم تسبیح رو برداشتم و نوبت شهید علی اصغر قلعه ای بود و نیت کردم و گفتم شهدا قربونتون برم این صلواتهای من چه به درد شما میخوره.
من که چندتا بیشتر نمیتونم صلوات بفرستم و بعدش خوابم می بره.
قربونتون برم که اینجوری دارم.......
خوابم برد و طولانی ترین خواب رو اون روز داشتم. در خواب یا شاید بیداری بوده واقعا نمیتونم بگم خواب بود.
دیدم که با همسرم همراه با کاروان داریم از مرز مهران میریم کربلا.
در مرز مهران جلوی اتوبوس مون رو چندتا بسیجی گرفتن که سربند (سبز رنگ ) یا فاطمه زهرا(س) ، به سرشون بسته بودن و اومدن بالا .
به من اشاره کردن و اسمم رو گفتن و گفتن همراه همسرتون برای استراحت پیاده بشید.
بقیه ی همسفرها گفتن ما هم خسته هستیم پیاده بشیم . گفتن نه فقط ایشون و همسرشون...
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
‹🕊🔗›
•
ـاَزگُنبَـدوگُلـدَستِـہ؎ـاوهیـچنَـگویَـم؛
چـیز؎ڪِہ؏ـیـٰانـاَست؛چِھحـٰاجَت
بِھبیـٰانـاَسـت..
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
《♥️✨》
#نماز
یِکےراگُفتَند:چِگونِہ تَنھایے
راتَحَمُل میکُنے؟
گُفت:مَن هَمنِشینِ خُدایَم هَستَم
هَروَقت خواستَم
اوبا مَن سُخَنݩ بِگویَد
قُرآݩ میخوانَم
وهَرگاھ بِخواهَم
مَݩ بااۆسُخَݩ بِگویَم
نَمازمیخوانَم
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 •°﷽•°
رمان دو مدافع🕊
#part15
به من که رسید دستش را دراز کرد با لبخند ملیح و گفت:
_ سلام ریحانه ام.
وااااای خداااا...
ریحانه همان دختری بود که روز کنکور...
وااایی... خدا کند یادش نیاید که من همان دختری هستم که روز کنکور به او طعنه زد.
دستش را گرفتم و آرام فشردم.
من_ سلام منم بهار بانوام.
ریحانه_ خوشبختم. علی گفت یکم خجالتی هستی اما اشکال نداره.
منم مثل دوستت بدون... امیدوارم لیاقت یه دوستی خوبو باهات داشته باشم.بریم؟
لبخند زدم به اینهمه محبت این دختر.
من_ همینطور، بریم.
مغازه لوازم حجاب دقیقا نبش کوچه بارین بود و من تا به حال ندیده بودم!!
در مغازه باز شد، تپش قلبم دیوانه کننده بود...
بهار بانوی قبلی دم دره این مغازه دفن میشد بهار جدید بیرون می آمد...
دست های خیس و عرق کرده ام را محکم در دست ریحانه فشار دادند...
ریحانه برگشت و نگاه آرامش را به من دوخت.
چقدر این چشم ها، چقدر این نگاه پاک و چه قدر این آرامش خاصش شبیه سید بود..!
" آرام و دوست داشتنی..."
ریحانه_ بهارجونم استرس نداشته باش. الان میریم تو ی چادر خوشگل عین مال خودم میگیریم برات. روسری اتم هدیه من و علی بابت چادری شدنت.
قلبم ایستاد.
یعنی علی...
" هدیه علی...؟"
داخل که شدیم از دیدن فروشنده که دختری چادری و آراسته بود به وجد آمدم...
یعنی من هم مثل او ریحانه میشدم؟؟
میان آن همه چادر یک چادر دانشجویی و یک چادر قاجاری نظرم را جلب کرد.
یک روسری انتخاب ریحانه و هدیه او و علی و چند رنگ متفاوت ساق دست.
چند تا تلق هم برای ایستادن لبه روسری هایم گرفتم و باز هم طاقت نیاوردم...
ست ساق دست هایم روسری های خوشرنگ برداشتم و خواستم حساب کنم که با دیدن
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
𝕵𝖔𝖎𝖓 ↯
@azshoghshahadat
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خاصیت ذکر لاحول و لا....
🌺امام صادق (ع):
هرکس بعدِ نمازصبح ومغرب 7 بار بگوید:
🌻"بسم الله الرحمن الرحیم،لاحول ولاقوة الابالله العلى العظیم"
✨درین صورت به او جنون و..هفتادنوع از انواع بلایا نرسد.
📕اصول كافى،ص 195
#کلیپ
[----✨----]
وَ الـصُبحِ اِذا تَنَفَّس ...
سلامـ به صُبح
و به همهی پـرنده هـایی که
وقت آمدنش
تسبیح میکنند ..
#صبحتونقشنگ♥✨
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•