فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ دلم را بردی سلیمانی با صدای حاج صادق آهنگران (کلیپ، صوت، متن)
#شهید_قاسم_سلیمانی
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
✅لقمه حلال...!
✍بعد از نماز مردم در مسجد دور تا دور
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
نشسته بودند، پیامبر فرمودند: فرزندان
خود را در رحم مادرانشان تربیت کنید.
همه تعجب کردند،پرسیدند: یا رسول الله!چگونه فرزند به دنیا نیامده را تربیت کنیم؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: با خوراندن غذای حلال و پاک به مادرانشان.
📚جنگ مهدوی،ص۱۳۲
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- خـٰانوادههاۍشُهداشرمندهایم:)💔 -
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🕊🌿✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🕊🌿✨
🌿✨
✨ ﷽
💌رمان شکسته هایم بعد تو
2⃣فصل دوم از روزی که رفتی
#part145
محبوبه خانم: شما چرا؟ما شرمنده شماییم که گول حرفای عموی بچه هارو خوردیم. رها برای ما رحمت الهی بود و هست.
حاج علی: حبس عمومیش چند سال بود؟
صدرا: چهار سال!تازه تموم شده و آزاد شده. افتاده به جون ما دوباره.
مسیح و یوسف خداحافظی کرده و رفتند. مریم هم بهتر دید دست محمد صادقش را بگیرد و زهرای خواب رفته در آغوشش را بیشتر اذیت نکند: _محمدصادق داداشی!
_بله
_یهوقت از جریان امشب به بچهها چیزی نگی؛ مواظب باش مهدی
نفهمه!
_چشم آبجی، حواسم هست.رها اشک میریخت. سردرد امان آیه را بریده بود. محبوبه خانوم را با آرامبخش به خواب بردند. زهرا خانوم دخترش را در آغوش داشت. حاج علی و صدرا دربارهی کارهایی که معصومه میتوانست انجام دهد و کارهایی که صدرا باید انجام میداد حرف میزدند؛ فقط بچهها آرام و بیخبر از دنیا در خواب ناز بودند.
رها: صدرا... بچهمو نگیرن!
صدرا لبخندی به مادرانههای خاتونش زد: _نگران نباش! مهدی فقط پسِرخودته؛ نمیتونه کاری انجام بده.
رها: اون مادرشه و تو عموش!
صدرا: حضانت بچه بعد از ازدواج مادر با خانواده پدریه، در صورت نبود جد پدری، عمو حضانت رو بر عهده داره. در ثانی اون با قاتل پدر بچه ازدواج کرده، میتونم ثابت کنم بچه امنیت جانی نداره! چرا نگرانی؟ از نظر قانون حضانت و قیومیتش با منه، نگرانیت بیخوده!
زهرا خانوم بوسهای بر سر رها زد و آرام زیر گوشش گفت:
_یه کمی به فکر بچهی خودت باش! این همه بیتابی براش سمه، چرا با خودت و بچهت اینجوری میکنی؟!
رها هق هق کرد و گفت:
_مهدی هم بچهی خودمه؛ خودم بزرگش کردم! مگه یادت نیست؟!
همهش یه روزش بود که من مادرش شدم!
آیه که چشمانش را بسته بود و کلافه از سردرِد بیموقع بود، خیالش از بابت رها و مادرانههای زهرا خانوم و خواب بودن محبوبه خانوم که راحت شد، بلند شد: _من دیگه میرم خونه. رها جان الکی داری اعصاب خودت و شوهرتو خرد میکنی؛ بهتره بری استراحت کنی، صبح هم نیا مرکز؛ خودم به خانوم موسوی میگم مراجعاتو لغو کنه و یه نوبت دیگه
بده.
شب بخیری گفت و به خانه برگشت؛
خانهای که مدتها بود گرمایی نداشت... مدتها بود تنها بودن را مشق میکرد.
دلش مرهم میخواست؛ کسی که شبها با او از کارهای کرده و نکرده و ایکاشهایش میگفت؛ کسی که صبح نگاهش را بدرقهی راهش کند؛ کسی مثل سید مهدی تمام عمرش؛ کسی شاید اندکی شبیه ارمیای این روزها.
ارمیایی که خودش هم نمیدانست میشناسدش یا نه؛ ارمیای شاید خسته از لجاجتهای آیه... شب بدی بود و بدتر از همه رها که همه ی وجودش در بند عشق به مهدی کوچک صدرا بود. رها مادر بودن
را خوب مشق کرده بود. آیه میدانست که رها از خوِد مادر شده و کودکدزادهاش هم بیشتر مادری میکند، بهتر مادری میکند. رها با همهی بد و
خوبهای صدرا ساخت؛ با همهی دوستنداشتنیها ساخت. رها اول
مادر شد و مادری آموخت و بعد همسر شد و عاشقی آموخت. چقدر فرق است بین رها و آیه... آیهای که همه چیز داشت و رهایی که هیچ...
حالا
رهایی که همه چیز دارد و آیهای که... نه؛ آیه هنوز هیچ نشده بود.
مادرانههایش برای زینب ساداتش قشنگ بود، خودخواهانه نبود. بهخاطر دل دخترکش ازدواج کرد. حالا کمی بد ُخلق شده، کمی ارمیا آزاری در خونش جولان میدهد، کمی بهخاطر دلش دِل زینب کوچکش را میشکند
✍به قلم سنیه منصوری
#ادامہ_داࢪد...
┄•●❥@azshoghshahadat
پرش به قسمت اول فصل دوم👇
https://eitaa.com/azshoghshahadat/5004
✨
🌿✨
🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🕊🌿✨
🌿✨
✨ ﷽
💌رمان شکسته هایم بعد تو
2⃣فصل دوم از روزی که رفتی
#part146
اما این که خودخواهی نیست، هست؟! مادر است دیگر...
از خود میگذرد برای بچهاش، لقمه از دهان خودش میزند برای بچهاش؛
اما زن است دیگر، دلش بنِد یک مرد تا ابد میماند، باید با این چه کند؟
رها چه گفته بود؟ قبل از آمدِن معصومه چه گفت؟ راستی، اگر ارمیا هم
مثل سید مهدی شود و دیگر نیاید؟
نه... امکان ندارد! ارمیا کجا و سید مهدی کجا؟ ارمیا کجا و شهادت کجا؟
ارمیا و این حرفها؟ اصلا چه کسی گفته حق دارند ارمیا را با سید مهدی مقایسه کنند؟ سید مهدی تک بود... بهترین بود؛ اصلا سید مهدی نمونهی دومی نداشت! ارمیا هرگز مانند او نمیشد؛ اصلا تقصیر ارمیاست که سید مهدی دیگر به خواب آیه نمیآید. ارمیا مزاحم خلوتهای ذهنیاش با یاِد سید مهدی است!
چشمانش بسته شد و همانجا روی مبل و وسط خود درگیریهای ذهنیاش به خواب رفت... خوابی که سید مهدی مهمان آن بود و نه ارمیا؛ خوابی که سراسر پریشانی بود و هرج و مرج...
ساعت یکونیم بعدازظهر بود که آیه با آخرین مراجعش خداحافظی کرد، ده دقیقهای مشغول نوشتن گزارش بود. زمانی که سر رسیدهایش را مرتب در کشوی میزش گذاشت و در آن را قفل کرد، دو ضربه به در اتاقش خورد.
این مدل در زدن دکتر صدر بود.
آیه بلند شد و در را برای دکتر باز کرد.
آیه: سلام استاد، چیزی شده؟
صدر روی صندلی مراجع نشست و با دست به صندلی بغل دستش اشاره
کرد که بنشیند:
_مگه باید چیزی شده باشه؟
آیه همانطور که مینشست:
_تا چیزی نشه که شما از اون اتاق خوشگلتون بیرون نمیایید.
صدر خندهای کرد:
_حق داری، حاج علی نگرانته؛ گفت من باهات صحبت کنم.
آیه لبخندش پر درد شد:
_کارم به اینجا کشید؟
_به کجا؟
_که دست به دامن شما بشن؟
_خودت بهتر میدونی که همهی آدما نیاز به مشاوره و درد دل کردن، تخلیه هیجانی و از همه مهمتر شنیده شدن دارن؛ با حرف نزدن و گوشه گیری و فرار از واقعیت میخوای به کجا برسی؟ به فکر زینبت هستی؟ امانتداری میکنی؟
رها گفت وضع روحی زینب اصلا خوب ِ نیست؛ وقتی رها میگه خوب نیست من مطمئن میشم یه جای کار توداره میلنگه! ارمیا چرا تنها رفت؟چرا وقتی بیمارستان بودی رفت؟
ارمیایی که من سه ساله میشناسم اینجوری نبود!
آیه: سه سال؟ شما که تازه...
صدر میان کلامش آمد:
_چند ماه بعد از شهادت سید مهدی بود که یه روز پدرت اومد، ارمیا رو آورده بود. من سه ساله با زیر و بِم این بچه آشنام.
_چرا میومد؟
_اینا دیگه جزء اسرار مراجِع منه؛ فقط گفتم که بدونی ارمیا آشنای یکی دو
روزه نیست که بخوای من رو از سرت باز کنی!
_اونروز تو بیمارستان حرفای خوبی بهش نزدم.
_بعد از اونروز باهاش حرف زدی؟
_نه.
_میدونی کجاست و کی میاد؟
_بابا گفت رفته همون روستایی که قرار بود ما بریم.
_برنامه آیندهت چیه؟ وقتی اومد؟
_نمیدونم استاد! من هنوز با رفتن مهدی کنار نیومدم!
✍به قلم سنیه منصوری
#ادامہ_داࢪد...
┄•●❥@azshoghshahadat
پرش به قسمت اول فصل دوم👇
https://eitaa.com/azshoghshahadat/5004
✨
🌿✨
🕊🌿✨
✨🕊🌿✨
🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨
#استورے
حاج قاسم🥀
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
و او هنوز ایستاده ✌️🏼
و خواهد ایستاد😎
#استورے
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پویانمایی
🎥وقتی ناله حاج قاسم بلند شد
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
~🕊
🌿#ڪلامشهید💌
حضرتصاحبالزمان(عج)💚!
خدابہشماصبردهد،
زیرااومنتظرماست
نہاینڪہمامنتظراوباشیم.
هنگامیمیشودگفتمنتظریم
ڪہخودرااصلاحڪنیم.
#شهیداحمدمحمدمشلب♥️
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تڪرارنمیشوۍحتۍ بھگریههایعمیق :)🌧🥀
#حاج_قاسم♥️
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
﴿بھنامخداۍشهیدهِشہیدپرۅر!ツ﴾
- بسـٰمربالحسـٰین🌹-
⊰-!ـاݪسَّݪآمُ؏ـݪیكیآـاَبآ؏َـبدـاللهّٰ...!🖐🏼🖤!-⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلمکمترمنتشرشدهازآلمانیصحبت کردنشهیدبهشتی😎
ـــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ❥
◻️ خبرنگار: آیا رابطه داشتن دین و سیاست باهم برای یک ملت مخدر و افیون نیست؟ ( دین افیون توده هاست)
◻️ و جواب هوشمندانه شهید بهشتی (ره):
دین اسلام جزو آن دین هایی که افیون توده هاست نمیباشد، این دین را ما تجربه و با آن زندگی کرده ایم.
این دین (اسلام) محرک ایرانیان برای یک انقلاب بلند مرتبه و بزرگ بوده است، چطور یک افیون (مخدر) میتواند محرک یک ملت برای یک انقلاب باشد؟!
°•✌🏼⃝⃡❁•°⇔ #شهید_سیدمحمد_بهشتی
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📱
یـار خراسانیـــ
ای اشتر ثـانیـــ
قاسم سلیمانی✨💔
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
📜حڪایتآمـــــوزنده
حڪیمی شنید جـــــاهلی شبی در
مجلسی #غیــــبت او ڪرده است.
حڪیم طبقی خـــــرما برداشـته و
خانه او فــرستاد و پیغام داد:
شنیدم دیشب در مجلسی نـــــماز و
روزه هـــــایت را ڪه به آن سـختی
زیادی متحــــــــــمل شـــده بودی به
رایگان به من هــدیه دادی و من هم
خواستم #محبت تورا جبران ڪنم.
👌اما مـــرا ببخش #هـدیه ای ڪه
من فرستادم برای تو بسیار ناقابلتر
از هدیه ارزشــمندی است ڪه تو به
من بخشــیدی.
🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🖤
🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
#حداقلبراییکنفرارسالکن
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
https://fatehe-online.ir/231707
سلام این فاتحه را آنلاین طراحی کردیم برای سردار سلیمانی توی این فاتحه خوانی سهیم باشید.
لطفا نشر دهید.🖤
#اعضا
#پاےدرسدل🌱
-حاجآقاپناهیان:
دوستداشتن آدمهاۍ بزرگ،انسان را بزرگ میڪند;
و دوستداشتن آدمهاۍنورانی بھ انسان نورانیت میدهد...
اثر وضعی محبوب، آن قدر زیاداست،
ڪه آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بیارزش علاقه پیدا ڪند...
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
°•.خداڪہ بلاڪ
نمیڪنہ..!
°•.ماییمڪھلفت
میدیم! :)🌱
#°•.خیلےقشنگہنہ.•°
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
یڪ نگاه به #نامحرم 👇
مےٺواند سالها عبادٺٺ را بسوزاند🔥
و یڪ نگاه نڪردڹ👇
مے ٺواند برټر از سالها عبادٺ باشد✅
چشمت را ببند❌
سرت را پایین بینداز❗️
با خدا معامله ڪݩ ....
چڪ هاے خدا سر وقت پاس مۍ شود
وعده اش حقیقت محض است ❤️
┅═♥️═┅