eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
647 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حاج احمد کریمی، که هم اکنون در گلزار شهدای علی بن جعفر قم مدفون است در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید؛ برای شهید شدن به هر دری زده بود، امّا شهادت قسمتش نمی شد. بعد از عملیّات کربلای 4 حسابی رفته بود تو هم؛ شب عملیّات کربلای 5 مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه (س) حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی. توی اون اوضاع و احوال که همه تو تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت . راضیش کرده بود تا براش روضه بخونه ، روضه حضرت زهرا (س) ، مدّاح میخوند و حاجی گریه میکرد: وقتی که باغ میسوخت صیّاد بی مروّت/مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد/گردیده بود قنفذ همدست با مغیره/ او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد… همون شب بی بی شهادتش رو امضا کرد، صبح عملیّات که اومده بود برای سرکشی خط ، خمپاره خورد کنارش. فقط دو تا ساق پاش سالم ماند. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست! 🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. ☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. ✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. 🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. 🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. 🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. ✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ ❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. 💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای. 🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم. 🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... ⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ... 🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم... 📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الله خامنه ای : ؛ شفیعی است که در آخرت به درد آدم میخورد همین الان هم کسانی که در دنیا هستند، بعضی‌ها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در زندگی متوسّل به شهدا میشوند و شهدا جواب میدهند. در این شرحِ­‌حال­هایی که ما میخوانیم از خانواده‌ی شهدا، ازاین­‌قبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید دچار یک مشکلی میشوند، به شهید متوسّل میشوند؛ میگویند «تو که دستت باز است، تو که میتوانی، کمکمان کن»، و او کمک میکند. در برزخ هم همین‌جور است. شماها میروید دیگر؛ شماها هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛ ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به آنجا خواهیم رسید. وقتی‌که رفتید، آنجا گرفتاری‌ها زیاد است؛ اگر انسان آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این به درد آدم بخورد، خیلی قیمت دارد. این شهید، شفیع شماها است. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 معرفی شهید شیخ هادی ذوالفقاری: شب شهادت امام هادی علیه السلام به دنیا آمد. به همین دلیل نامش را محمد هادی گذاشتند. از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت و جوانی کاری، خستگی ناپذیر و شوخ طبع بود. در فلافل فروشی، پیک موتوری، بازار آهن و .. کار می کرد و در فتنه ی سال ۱۳۸۸ جانباز شد. در سال ۱۳۹۰ به مدت سه سال به تنهایی ساکن نجف و در حوزه ی علمیه نجف مشغول به تحصیل شد. علاقه ی خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت. او را در نجف 《ابراهیم تهرانی》 صدا میزدند. با رفتنش به سوریه مخالفت کردند به همین دلیل به عنوان تصویر بردار به گروه حشد الشعبی پیوست. در نجف برای خانواده های مستضعفِ طلاب به طور رایگان لوله کشی میکرد، به او میگفتند طلبه ی لوله کش! در ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ نزدیکی شهر سامراء بر اثر انفجار بولدوزر انتحاری به شهادت رسید‌. 🌷کلام شهید محمد هادی ذوالفقاری: سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد هر حرفی را که می خواهید بزنید فکر کنید که آیا هست یا نه؟ هیچ وقت بی دلیل حرف نزنید. تاریخ ولادت : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷ تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش وحید هست🥰✋ *نماز آخـر*🕊️ *شهید وحید نومی*🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۵ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۲ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تبریز محل شهادت: سامرا *🌹راوی← مراسم عروسی اش ساده بود🎊فقط یک شام دورهمی که کل فامیل بودند🎊 او نصف وسایل خانه اش را به دوستش که میخواست عروسی کند و دستش تنگ بود داد🍃 و حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید،🏍️ دست و دلباز و اهل کمک به مردم بود🍃 همیشه با حق بود، ولی هیچ وقت به کسی بی احترامی نمی کرد✨ راوی← کارمند شرکت نفت بود و درآمد خوبی داشت و اصلا مشکل مالی نداشت🍁 گرفتن مرخصی از شرکت نفت خودش یک کار خیلی سختی بود🥀ولی وحید به خاطر اهدافش توانست چند ماه مرخصی بدون حقوق بگیرد🍂 وقتی آوارگی و بدبختی مردم عراق و سوریه ویمن و...رامی بیند،🥀می گوید: « فکر می کنیم نماز می خوانیم و روزه می گیریم و خرده کار خیر انجام می دهیم مسلمانی تمام شد؟🥀در عراق انسانیت ، شیعه و اسلام را ذبح می کنند🥀اگر من و ما نرویم هر کس بهانه ای دارد که نرود🥀مثل زمانی که امام حسین (ع) صدای " هل من ناصر ینصرنی " سر داد🍂 که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.»✨ او داوطلبانه به عراق رفت🕊️ و عاقبت در ظهر عاشورا نمازش خواند📿 و سپس با تیر بار تکفیری‌ها💥 به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید وحید نومی گلزار* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos_313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸👇 شهید مصطفی مجد، شهیدی که امام زمان(عج) را دید خدایا تو را شکر می کنم که عشق حضرت مهدی (عج) را در دل من جای دادی ... بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان می گفتند: نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را می نویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت. بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان می باشد  از یاد او غافل نگردید  دیگر در این مورد گریه مجالم نمی دهد بیشتر بنویسم  و تا این زمان دیدار او را برای هیچ کس نگفته ام مبادا که ریـا شود  و فقط می گویم که از آن دیدار به بعد چون دیگر تا این لحظه او را ندیده ام تمام جگرم سوخته است،  و اکنون به جبهه می روم تا پیروزی اسلام را نزدیک سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم... 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی که باران می بارید باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن . از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره. ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی-سالگی باران می بارید شبی که خاکش می کردیم. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨- . هرموقع‌میخواست‌ازفضا‌ےِمجازۍ ‌استفاده‌کنہ،حتماًوضو‌میگرفت‌و ‌معتقدبود‌کہ‌این‌فضاآلوده‌است‌و‌ شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌میکند.!.📲 | 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ مامانش از بقاݪـے سر ڪۅچـہ ۅاسش بستنـے🍦 خرید . بستنیشۅ تۅ آستینش قایم ڪرد آۅرد خۅنه مامانش مـے گفت: ۅقتـے رسیدیم خۅنـہ رۅ ڪرد بهم ۅ گفت : مامان بستنیم آب شد ۅݪـے دݪ بچـہ هاـے تۅ ڪۅچـہ آب نشد :) شهید غݪامعݪـے پیچڪ🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش اسماعیل هست🥰✋ *حضرت زهرایی🕊️* *شهید سید اسماعیل سیرت نیا*🌹 تاریخ تولد: ۲۳ / ۴ / ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت.ساکن تهران محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← وقتی به خاستگاری آمد🎊سید گفت که من تنها به خواستگاری نیامدم و مادرم حضرت زهرا (س) همراه من است💚 بعدا که جواب خواستگاری را دادم گفتم جواب مثبت را به شما ندادم✨ به مادرتان حضرت زهرا (س) دادم💚 این تنها نیامدنش را در هر لحظه از خواستگاری حس می‌کردم🥀اینکه با شهدا و حضرت زهرا (س) آمده است🥀وقتی رفت من فقط گریه می‌کردم🥀اول ذی‌حجه روز عقد ما بود🎊 در حرم امام خمینی (ره) قبل از جاری شدن خطبه عقد هر کدام جدا به زیارت رفتیم🍃و دو رکعت نماز خواندیم.📿 سید عاشق حضرت زهرا بود✨مصادف با میلاد حضرت زهرا (س) زندگی را شروع کردیم.🎊 شب قبل از شهادتش موهایش را تراشید🥀وقتی رفقایش از او می پرسند که چرا این کار را کردی در جواب گفته بود: «فردا روز دیدار است».🕊️ یک از رفقا میگفت: همان روزی که سید به شهادت رسید، تهران بودم✨آن شب سید را در خواب دیدم که با لباسی ساده آمد کنارم✨ پرسیدم مگر تو شهید نشدی؟🕊️گفت چرا شهید شدم✨به سرهنگ جوادی مسئول کنگره شهدا بگو برایم مراسم بگیرد✨او همانند حضرت زهرا(س) با اصابت ترکش به پهلو🥀💥 به شهادت رسید🕊️🕋* *شهید سید اسماعیل سیرت نیا* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos_313*