رفاقت با شهدا
#حاج_محمد_را_غریبانه_به_خاک_سپردند!
🌷روزهای آخر عملیات خیبر بود. پیرمرد صورت و دهانش مجروح شده و افتاده بود. حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود که کسی قادر به کمک نبود. همانجا در دام بعثیها افتادیم. پیرمرد تا مدتی نمیتوانست غذا بخورد. اما خیلی به بچهها روحیه میداد. با دیدن او فراموش میکردیم که اسیر جنگی هستیم. صبحها بعد از نماز مینشست و دعا میکرد. معنویتش خیلی بالا بود. یک روز عراقیها ریختند داخل و همه را زدند. به پیرمرد گفتند: تو اینجا چه میخوانی؟ گفت: دعا میکنم. گفتند: چه دعایی؟! گفت: به کوری چشم دشمنان به امام خمینی رهبر عزیزم دعا میکنم.
🌷موقع آمار صبح او را بردند. تا توانستند پیرمرد را زدند. او را داخل زندان انداختند. بدون آب و غذا! ما او را میدیدیم. صحبت میکردیم. ولی اجازه رساندن آب و غذا به او نداشتیم. چهار روز به این منوال گذشت. همه ناراحت بودند. روز چهارم ضعیفتر شده بود. نمازش را نشسته خواند. بعد به جای تعقیبات شروع کرد با حضرت زهرا (ع) درد دل کردن: فاطمه جان به فریادم برس. از تشنگی مردم. آن روز آنقدر نالید تا به خواب رفت. همان روز یک لیوان چای از دید نگهبان مخفی کردیم. خوشحال بودیم که از خواب بیدار شد به او بدهیم. ساعتی بعد بیدار شد.
🌷سیمایش برافروخته بود. بسیار شاداب بود. احساس ضعف نمیکرد. شروع کرد به خندیدن. چای که برایش آوردیم گفت: ممنون، نوش جانتان! الان در عالم خواب حضرت زهرا (ع) هم از غذا سیر کرد. هم از شربتی بسیار شیرین! هنوز شیرینی آن شربت زیر زبانم هست. حاج محمد حنیفه احمدزاده پیرمرد مشهدی را به اردوگاه دیگری تبعید کردند. آنجا هم زیر شدیدترین شکنجهها بود. او به سختی مریض شد. بعد هم چهار نفر از اسرای ایرانی پیکر بیجان او را به بیرون اردوگاه بردند. حاج محمد را غریبانه به خاک سپردند.
🌹خاطره ای به یاد آزاده شهید حاج محمد حنیفه احمدزاده
📚 کتاب "شهید گمنام" (۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر/ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی)
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم
در راه برگشت صدای اذان آمد احمد گفت
"کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم
وهمانجا نماز می خوانیم"
از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم دوست دارم نمازم با نمازامام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در همان وقت به سوی خدا برود"️
#شهیداحمد_مشلب
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"...
🌷یکے از بچه ها رو فرستاده بود دنبالم،وقتے رفتم سنگر فرماندهے بهم گفت:دوست دارم شعر"ڪبوتر بام حسین (ع)"رو برام بخونے..
💐گفتم:حاجی قصد دارم این شعر رو برای کسی نخونم،آخه برای هرکسی کہ خوندم شهید شده،گفت:حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخونم، زیربار نرفت،شروع کردم به خوندن:
🖤دلم مےخواد کبوتر بامحسین بشم من
فدای صحن حرم و نامحسین بشم من
دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم
مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم...
🌴همینطور ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود.حال و هواے دیگه ای داشت.صداے گریه اش پیچیـد تو سنگر...
🥀دلم میخوادچولاله ای نشگفته پرپر بشم
شهد شهادت بنوشم مهمان اڪبر بشم..
🍃وقتے گلوله توپ خورد کنارش مهمون علی اکبر امام حسین(ع)شد، همونطوری کہ مےخواست،اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک...
✍ راوی:حاج علی مالکےنژاد
🥀#شهید_حاج_احمد_کریمی
#فرماندهگردانحضرتمعصومه
#لشکر۱۷علےبنابیطالب🕊
🏴#لبیڪ_یاحسیـــــن
🥀🕊 @baShoohada 🕊
💼دلبࢪیجات چرمے دستدوز با چرم طبیعی
🐄🐐
⚒قابل اجرا با #حکاکی اسم و متن دلخواه شما روی چرم👌🏼
🎁با هدیه ات،عزیزانت رو غافلگیر کن🤩
کیف زنانه
•________________♡_
جا کلیدی
•________________♡_
دستبند
•________________♡_
کمربند
•________________♡_
همشون تو این کاناله😍👇🏼
╭━═━⊰⚜⚜⚜⊱━═━╮
https://eitaa.com/joinchat/3668443562C0d055d3034
╰━═━⊰⚜⚜⚜⊱━═━╯
⚠بدوو تا پاک نشده🏃🏻
🚛ارسال از مشهد به سراسر ایران
🚫کپی بنر حرام
♦️وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نامآور لشکر ۳۱عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جملهای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی برای هر کسی گفته ام متأثر شده است.
🔹خاک بر سرت مهدی آدم شدهای که بیتالمال را به زیر پایت انداختهاند؟
🏷خاک را بخیسانیم و بر سر آن دسته از کارمندان و مسئولانی بریزیم که پا روی خون و هدف شهدا میگذارند.
#مهدی_باکری
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🍁ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد.
⚡️بچه ها را جمع كردن توي ميدان صبحگاه پادگان؛ قرار بود آيت ا... موسوي اردبيلي برايمان سخنراني كنند.
⚡️لابلاي صحبت هايشان گفتند: امام فرمودند، من به پاسدارها خيلي علاقه دارم، چرا كه پاسدارها سربازان امام زمان (عج) هستند.
⚡️كنار محمود ايستاده بودم و سخنراني را گوش مي دادم.
وقتي آيت ا... اردبيلي اين حرف را گفتند، يك دفعه ديدم محمود رنگش عوض شد؛ بي حال و ناراحت يك جا نشست مثل كسي كه درد شديدي داشته باشد.
⚡️زير لب مي گفت:"لا اله الا الله" تا آخر سخنراني همين اوضاع و احوال را داشت. تا آن موقع اين جوري نديده بودمش.
⚡️از آن روز به بعد هر وقت كلاس مي رفت، اول از همه كلام امام را مي گفت، بعد درسش را شروع مي كرد. مي گفت: اگر شما كاري كنيد كه خلاف اسلام باشد، ديگه پاسدار نيستيد، ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد.
#دفاع_مقدس
#شهید_محمود_کاوه
🥀🕊 @baShoohada 🕊