【 زندگی به سبک شهدا 】🔖
ذکرعملی
علیبادامی:
میگفتی:ذکرظاهریارزشیندارد.ذکرباید عملیباشد.خدارابهخاطرنعمتهاییکهبه مادادهعملا"شکرکنید.
یکشببعدازمراسماحیا،تاصبحمردمرا
ازامامزادهیحییتاخانه هایشانرساندی.آنقدراینمسیر،را رفتیوآمدیتاخیالتراحتشدکه دیگرهیچکسباقینماندهاست.
میگفتی:اینشکراست.خدابهمن ماشینداده؛اینطوریشکرشرابهجامیآورم.
❥•#شهیدحسنترك•
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
@Maddahionlinمداحی آنلاین - ای بال و پرم واویلا - نریمانی.mp3
زمان:
حجم:
7.52M
🔳 #زمینه #شام_غریبان #محرم
🌴ای بال و پرم واویلا
🌴رفتی از حرم واویلا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌بسیار دلنشین
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش اصغر هست🥰✋
*شهیدی که در ظهر عاشورا تیر به پیشانیاش نشست*🏴
*شهید علی اصغر وصالی تهرانی فرد*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۲۹
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۸ / ۱۳۵۹
محل تولد: تهران
محل شهادت: گیلانغرب
🌹 در *فیلم "چ"* شخصیت شهید اصغر وصالی، بابک حمیدیان نقش او را بازی کرده🌷همرزم← *نزديکیهای ظهر عاشورا🏴چند گلوله به سر🥀و کتفش خورد🥀و از بالای تپه به زمين افتاد*🖤🥀همرزمش سريع خودش را به او رساند. اصغر اسلحه اش را به او داد و گفت: *«اسلحه ام را بگير تا به دست دشمن نيفتد.جنازه ام را هم با خود ببريد»*🌷همسرش← *تیر به سر اصغر خورده بود و بی هوش بود*🥀بالای سرش دکتر انصاری رو دیدم. او را می شناختیم🌷تا منو دید گفت: *«باور کن هرکاری از دستم برمیآمد کردم ولی نشد.»*🥀گفت: *«تیر ناحیهای از سر خورده که حتما کور خواهد شد.»*🥀 گفتم: «تا آخر عمر باهاش میمونم.» گفت: *«احتمال فلج بودنش بسیار زیاده.»*🥀 گفتم: «هستم.»گفت: *«زندگی خیلی سخت میشه براتون.»*🥀گفتم: «اصلا حرفشو نزن فقط نگهش دار.»🥀 *نیمههای شب 28 آبان بود*🌙دیدم هنوز حلقهاش دستش هست. *آقای آزاد گفت هرچه کردیم که حلقه را دربیاوریم، انگشتش را خم کرد و اجازه نداد.‼️ "خیلی تعجب آور است"* در نهایت *او تنها ۴۰ روز از شهادت برادرش میگذشت*🥀که به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️🕋
*شهید علی اصغر وصالی تهرانی فرد*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
استاد رائفی پور4_5933946877945841659.mp3
زمان:
حجم:
23.01M
🔊 سخنرانی استاد رائفی پور
📝« ظرفیت تمدن سازی عاشورا -جلسه ٣٢»
📅 ٧ شهریور ١٣٩٩ - تهران-هیئت سید الشهدا
🍃
🥀🍃 @takhooda 🕊
【 زندگی به سبک شهدا 】🔖
اوجخونسردی
بچـههـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد.بازی آنقدر گرم بود که هیچکس متوجه حضور ابراهیم نشد.یکی از بچهها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد،محکم به صورت ابراهیم خورد.بچهها بیمعطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت،باید هم فرار میکردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظهای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همینطور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستیاش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: بچهها کجا رفتید؟!بیایید براتون گردو آوردم :)🌱
❥•#شهیدابراهیمهادی•
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
اکنون که اسارتم روبه پایان است✔️
جادارد کہ من
#یک_سوم_پاداش_اسارتم_را
اگر پاداشے داشته باشد ،
بہ #همسری تقدیم کنم که سال ها
رنج فراق و در به درے را
با صمیم قلب تحمل نمود...❤️
و در غیاب این حقیر٬
زندگی رابه خوبی #اداره کرد
و #فرزندان را بہ شایستگے #پرورش داد...👌❤️
❣سید آزادگان
مرحوم #علی_اکبر_ابوترابی
#دوازده_خرداد
#سالروز_فوت_سیدعلی_اکبر_ابوترابی
📚برگرفته از کتاب بانوی انتظار
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊