🌸عکس یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود، موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره
انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات...
من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاءالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه، پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر
شهید علی اکبر احمدیان
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
.
🥀|زندگےبـهسبکِشُھَـدآ
✴️|دخترانہ
💢|خودسازۍ
☑️|گناههاۍکوچک
یک روز مریم آمد و گفت:
"به من یک روز مرخصی بده".
رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه می رود!
پرسیدم: "تصادف کردی؟"
جوابی نداد...
پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لولههای نفت -که خدا میداند توی #آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میشدند- پا برهنه راه رفته!
پرسیدم "چرا این کار رو کردی؟"
گفت:" #غافل شده بودم این کار رو باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی در #آخرت منتظر من است".
گفتم: "تو که جز #خدمت کاری نمی کنی".
گفت: "فکر میکنی!
بعضی اشارهها، بعضی سکوت های نا به جا؛ همهی اینها گناهای کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون #عادی میشن".
„شهیدهمریمفرهانیان”
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
اومد و نشست کنارم...
با یه ذوق بچه گانه اے گفت:
"قرار شده یه،یه هفته اے برم مشهد واسه دوره..."
با تعجب پرسیدم..."تنها… ؟!"
گفت: "نه خانوم گلم...💕
مگه میشه بدون شما برم...؟❤
نه خدااایی...جااان من...؟!
اصلا بدون شماها بہم خوش میگذره...؟
اگه خدا بخواد و آقا بطلبه...
با هم میریم..."
ڪلے ذوق کردم...
هیچ وقت واسه رفتن به مشهد...
مثل این بار خوشحال نبود...
از وقتے ڪه عقد ڪرده بودیم...
تقریبا هر سال توفیق زیارت آقا نصیبمون شده بود...
چون آغاز زندگے مشترڪمون...
از مشهد بود و خیلے ساده...
خاطرات قشنگے اینجا داشتیم...
آقا هم هر سال میطلبیدمون...
ماهم میرفتیم پابوسشون ...
آقا مهدے همیشه میگفت :
"هر چے تو زندگے داریم...
از برڪت وجود امام رضاست...
صبحا میرفت بہ محل مأموریتش...
ظہرا ڪہ برمیگشت...
اکثراً غذایے ڪہ بهشون میدادنو نمیخورد و مےآورد خونہ... میگفتم:
"آخه تو خستہ و گرسنہ از صبح سرڪارے…
غذاتو هم نگه میدارے تا اینجا...!
ضعف میڪنے ڪہ عزیزم..."
میگفت:
"نمیتونم بدون شما چیزے بخورم…
دلم میخواد سر سفره دور هم باشیم...❤
و البته...
دست پخت خانوم گلمو بخورم...
همیشه خونواده دوستے و محبتشو...❤
تو عمل نشون میداد...
(همسر شهید مهدے خراسانے)
#شهیدانه 🌹
#مذهبی_ها_عاشقترند💍💚
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#لحظه_آخر
🔹یک بار بعد از #شهادتش خواب دیدم در هیات هستیم و صحبت می کنیم. از اکبر پرسیدم: چی آن طرف به درد می خوره⁉️ گفت: #قرآن خیلی این طرف به درد می خور.
🔸اکبر خودش #قاری قرآن بود و هر چه به شهادتش🌷 نزدیک تر می شد انسش با قرآن💞 بیشتر می شد. شب های #آخر هر وقت بیکار بودیم، اکبر به سراغ قرآن جیبی اش می رفت.
🔹پرسیدم: آن لحظه آخر که #شهید شدی چی شد؟ گفت: آن لحظه آخر شیطان👹 می خواست من را نسبت به #بهشت ناامید کند
#شهید_اکبر_شهریاری
#شهید_مدافع_حرم
#رفیق_آقا_محمود_رضا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
✍سردار قاسم سلیمانی:
شهید همت فرمانده لشکر بود،لشکرِ پایتخت. بالغ بر ۱۰ هزار نفر زیر نظر او بودند در عملیات خیبر لشگرش آنقدر شهید و مجروح شدند که به یک گردان رسید. گردان را از طلائیه منتقل کرد به جزیره مجنون جنوبی. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر.
همت با دسته ماند( برادر ها، طاقت این است، امتحان این است) آن وقت بر ترک موتور (نه یک بنز ضد گلوله یا در یک فضای ویژه) ناشناس در ضلع وسطی جزیره جنوبی شهید شد.
بیش از ۲ ساعت کسی نمی دانست این فردی که بر زمین افتاده شهید همت است. اینگونه می شود که شهید همت امروز بر جانها حکومت میکند.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌷دست شـهید پیش خدارد نمےشود
🌷باید دعاڪنیم ڪه مارا دعاڪنند
🌷امـروز، حاج قاسم،ڪاش از بهشت...
🌷لطفےکند، یڪ نظرے هم بہ ماڪند
❣قهرمان من! تولدت مبارک❣
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#تولدت_مبارک_فرمانده🎁🎀
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
💐🍃🌿🌼🍂🌺
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#خاطراتے _از_شهدا
#نماز_اول وقت
✍در زمين كشاورزے نزديك روستا مشغول ڪار بوديم. مےخواستيم هر چہ زودتر ڪار تمام شود تا برگرديم به خانہ كه ناگهان حمزه دست از كار ڪشيد و بہ طرف شير آب رفت.
با تعجب بہ او گفتم: ڪجا مےروي؟ گفت: مگر صداے اذان را نمےشنوي؟ وقت نماز است. گفتم: بيا ڪار را تمام كنيم، بعد مے رويم نماز مے خوانيم.
با حالت عجيبے به من گفت: چطور اين قدر به نفْسِ خودت اهميت مےدهي، اما به خداي خودت نہ؟ و بعد رفت تا نماز را در اول وقت بہ جا آورد
#شهید_حمزه_اباذری
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
نزدیک عملیات بود
می دانستم دختردار شده
یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون
گفتم : این چیه؟
گفت : عکس دخترمه
گفتم : بده ببینمش
گفت: خودم هنوز ندیده مش
گفتم : چرا؟
گفت: الان موقع عملیاته ، می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه بعد...
شهید مهدی زین الدین ❤️
پاس داریم یاد مردترین
مردان سرزمینمان را
#شادیروحشهداصلوات
#حجت_الاسلام_احسان_محمدی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*شهیدی که انگلستان به افتخارش تندیس ساخت*🗽
*شهید محمد علی صفا*🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۲۸
تاریخ شهادت: ۴ / ۸ / ۱۳۵۹
محل تولد: بجنورد
محل شهادت: آبادان
*از تکاوران گردان تکاوران دریایی بوشهر بود💫 شهیدی که انگلستان به افتخارش تندیس ساخت🗽 بزرگترین شکارچی تانک جهان🎗️او در دفاع مقدس به تنهایی در یک هفته ۱۶۴ تانک را مورد هدف قرار داد💥 و حتی در روز شهادتش؛ ۳۴ تانک را منهدم کرد*💥طوری که حتی خود عراقیها هم در حیرت بودند.🍂 و صدای صدام نیز درآمد🍂 *و خرمشهر را گورستان تانکهای خود نامید.*🍂 بعد از شهادت محمد علی🕊️ *پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان پرچم پایگاه را به مدت ۳ روز نیمه برافراشته کرده بود🌷و تندیسی از این قهرمان در این پایگاه ساخته شد*🗽در تهران، بجنورد و بوشهر نیز خیابانهایی به نام این شهید نامگزاری شده است🌷 *او برای آموزش تخصصی انهدام ناوهای جنگی🎗️ به پایگاه تکاوری جان.اف.کندی آمریکا اعزام شد🎗️ و بعنوان اولین ایرانی🇮🇷 مدرک تخصصی انهدام ناو جنگی را دریافت کرد*🌷سرانجام با وجود مقاومت های بسیار کماندوهای نیروی دریایی ارتش🌊 *و پس از انهدام صدها تانک و تار و مار کردن لشکر عراق💥 او بر اثر انفجار خمپاره💥 و اصابت ترکش به ناحیه پیشانی🥀پا🥀و پهلو🥀به شهادت رسید*🕊️🕋
*سرتیپ شهید محمد علی صفا*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
°•|🌿🌸
√ فرمــانده بـے ادعـا
+تا رسیدیم گفتند: فرمانده دستور داده ڪسے روے خط الراس نره….
_صبح ڪه شد، چشم باز ڪرده و نڪرده، نگاهم افتاد به جوانے ڪم سن وسال.…
.
+رفته بود بالاے خط الراس و با دوربین منطقه را بر انداز میڪرد.…
_با حرص سرش داد زدم بیا پایین اخوے،
میخواے همه مون رو به ڪشٺن بدے؟
+نگاهے ڪرد و پرسید عصبانے هستے؟
_جواب دادم؛ چرا نباشم؟
از گردان ۱۸۰ نفره مون
خیلے ها شهید شدن.
+گفٺ: ڪدوم گردانے؟
گفٺم ضد زره
خندید، پس بچه تهرانے؟
_ڪفری شدم از سوال ڪردن هایش.
گفتم شلوغ بازی نکن بیا پایین.…
+سر و صدا ڪه بلند شد، بچه ها از سنگر زدن بیرون.
.
_تا آمد پایین یڪے از بچه ها بغل گرفٺ و بوسیدش.
+پیشانے ام را بوسید و گفت:
خسته نباشے.
بچه هاے شما خوب عمل ڪردن.…
_وقتے رفٺ گفتند؛
حتما نشناخٺیش ڪه هرچے از دهنت دراومد بهش گفتے؟
.
+پرسیدم مگه کے بود؟!
گفٺند:
آقا مهدے زین الدین
فرمانده لشڪر.
.
#راوے:عباس منشے زاده
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
اینطوری لو رفت
دو تا از بچههای گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های میخندیدند.😂😂 گفتم: «این کیه؟»
گفتند: «عراقی»👨🏿
گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟» میخندیدند.😂
گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آوردهبنده با لباس بسیجیها آمده ایستگاه صلواتی شربت 🍹گرفته بود. پول داده بود!»💷
اینطوری لو رفته بود. بچهها هنوز میخندیدند.😂😂
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
والکثافه من الشیطان 👹
روحانی گردانمان بود. روشش این بود که بعد از نماز 🕌حدیثی از معصومین نقل میکرد و درباره ی آن توضیح میداد. پیدا بود این اولین باری است که به صورت تبلیغی رزمی به جبهه آمده است والا شاید بیگدار به آب نمی زد و هوس نمی کرد بچهها را امتحان کند؛ آن هم بچه های این گردان را که تبعیدگاه بود؛😅 نمی آمد بگوید: «بچه ها! النظافه من الایمان و …؟» تا بچهها در عین ناباوری اش بگویند: «حاج آقا والکثافه من الشیطان».😂😂
فکر می کرد لابد می گویند حاج آقا «والْ» ندارد، یا هاج و واج🙄 میمانند و او با قیافه حکیمانهای میگوید: «ای بیسوادها بقیه ندارد. حدیث همین است».
با این وصف حاجی کم نیاورد😇 و گفت: «حالا اگر گفتید این حدیث مال کیه؟»
بچهها فی الفور گفتند: «نصفش حدیث نبوی است، نصف دیگرش از قیس بن اکبر سیاه»😂😂
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
خدایا مارو بکش🙏
آن شب یکی از آن شبها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچهها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش🔥 جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»😅🤗
نوبت دومی بود، همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت🤗 و خیلی جدی گفت: «خدایا مار و بکش…»
دوباره همه سکوت کردند 😐و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد: «پدر و مادر مار 🐍و هم بکش!»
بچهها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچهها را بدون حقوق سرکار بگذارد، گفت: «تا ما را نیش نزند!»😂😂
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#پست_ویژه_شب_های_جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
#دلنوشته;چه روزها وشب هایی که بی نام ویاد تو سپری شد...
انگار دلمان برای تو تنگ نیست و بی تو هم می توانیم زندگی کنیم...😔
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
💬شهید مهدی زین الدین رحمه الله علیه
📌هرکس شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم اورا پیش #اباعبداالله یاد می کنند...❤️
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
#قرار_دلتنگی#اولیا_خدا
#قرار_عاشقی#شب_جمعه#کربلا❤️
📌فرستادن #صلوات و #سوره_قدر در شب وعصر جمعه هدیه به امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه فراموش نشود.