🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢۸۹۲
#عاقبت_سردردم_خوب_شد.
🌷در عملیات طریقالقدس، راننده آمبولانس بودم. در حد فاصل سوسنگرد و کرخه نور مستقر بودیم. عملیات هم شروع شده بود. مقداری از بچهها در درگیری با دشمن مجروح شده بودند. از منطقه بیسیم زدند و برای انتقال مجروحان در خواست کمک کردند. من به اتفاق ۱۵ نفر از بچههای بسیجی ماشینها را روشن کردیم و به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم.
🌷وقتی به منطقه رسیدیم، دیدم تعدادی مجروح روی زمین افتاده اند. حال بعضیهایشان خیلی وخیم بود. با دیدن مجروحان سریع دست به کار شدیم و آنها را برای انتقال به پشت جبهه، سوار ماشینها کردیم. البته همهی ماشینهایی که به منطقه آمده بودند آمبولانس نبودند؛ چرا که در زمان بنیصدر خائن ما از همه لحاظ در تنگنا و مضیقه بودیم. برای همین بچههایی را که مجروحیت آنها بدتر بود، در آمبولانس گذاشتیم و آنهایی را که زخم سطحیتری داشتند، توسط وانت جابجا کردیم.
🌷آتش دشمن خیلی سنگین بود. از آسمان و زمین گلوله میبارید و مجال هر کاری را از آدم می گرفت. در آن شرایط رعبآور من به اتفاق یکی از برادران، دو نفر از مجروحان را پشت وانت گذاشتیم. تا به اورژانس برسانیم. در آن شرایط من با خدایم صحبت میکردم و از او میخواستم که خدایا من که لیاقت شهادت را ندارم، خودت کاری کن تا بتوانم زودتر این مجروحان را به عقب برگردانم.
🌷بیماری سردرد داشتم که حدود یک سال و نیم آزارم میداد و امانم را بریده بود. همان شب از خدا خواستم که بیماریام را از من دور کند تا بهتر بتوانم به رزمندگانش خدمت کنم. وقتی مجروحان را به اورژانس منتقل کردم متوجه شدم که سر دردم خوب شد....
راوی: رزمنده دلاور علی عرب
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊