دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی
با دست خود مرا کُشت، لب تشنه در جوانی
من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم
او می زند به مرگم، لبخند شادمانی
ای بلبلان بنالید، ای لاله ها بریزید
شد باغبان دل را گلزار جان خزانی
غم ها به دل نهفتم، دردم به کس نگفتم
بردم به گور با خود، صد غصه نهانی
لب تشنه ام ثوابی، ای امّ فضل آبی
بالله این نباشد، پاداش مهربانی
بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره
با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی
عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود، کوتاه
شد اول حیاتم پایان زندگانی
دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال
در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی
گویید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد
از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی
جانم به لب رسیده "میثم" بگو که دیده؟
مرغی به لانه این سان، افتد ز نغمه خوانی.
#امام_جواد
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
بسم ربّ العشق ، عشق بین زهرا و علی
بسم ربّ النّور ، نور عین زهرا و علی
این یکی تفسیر کوثر ، مادر هر دو جهان
آن یکی ساقی کوثر ، حضرت شاه شهان
این یکی خیرالنسا ، ناموس حیِّ سرمد است
آن یکی زایشگهش کعبه ، وصیّ احمد است
این یکی زهرای اطهر ، دخت ام المومنین
آن یکی حبل المتین ، یعسوب دین ، عین الیقین
علت خلق جهانند این دو فرد بی نظیر
حیدر کرار و زهرا ، این دو انسان کبیر
چشم یک دنیا شده حیران و سرگردانشان
جمله ی جانها فدای لؤلؤ و مرجانشان
این یکی نامش حسن نام آور جنگ جمل
آن یکی نامش حسین است آن شهید بی مَثَل
نور می بارد از افلاک و زمین رنگین شده
در جهان غوغا شده عرش خدا زرین شده
در مدینه عطر بی پایان عنبر آمده
بابت تبریک بر بیت پیمبر آمده
ازدواج این دو خورشید جهان فرخنده باد
یا علی یا فاطمه ! پیوندتان فرخنده باد
🔸شاعر:
#علی_ساعتچی
__________________________
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی
همه به حال شعف در پی چراغانی
به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی
و می کنند به سوی زمین گل افشانی
در آسمان مدینه زنند بال و پری
به دور خانه طاها، حبیب ربانی
به روز اول ماهی که هست ذی الحجه
مدینه گشت مهیا برای مهمانی
مدینه غرق سرور است بهر پیوندی
میان دو گل خلقت کمال انسانی
یکی بود گل دردانه رسول خدا
یکی بود علی، آن شهریار ایمانی
بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند
و دست به دست بداده، دو یار جانانی
بسی رضایت پروردگار حاصل شد
ز ازدواج پر از سادگی و آسانی
ز وصلتی که شود در تمامی اعصار
نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی
الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای
به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی
🔸شاعر:
#اسماعیل_تقوایی
351898274_865531073_412203520.mp3
575.2K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#سرود #ازدواج #حضرت زهرا (س) و #امیر المومنین
ازدواج علی و زهرا مبارکه گل خنده به روی لبها مبارکه
تهنیت یا محمد...
نور ، از عرشِ خدا شد ، راهی سوی دل
گل ، در جلوه گری شد از این دو خجل
جشن وصالِ دو گل مصطفی مبارک
سرور قلب دو عزیز خدا مبارک
یا فاطمه یاعلی مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا...
*غرق شور است ، در دل هر بنده ی خدا
باران گل ، آمده از عرش کبریا
تهنیت یا محمد...
چون زیبایی گلی شد ، دل آرا علی
گل بانگ فاطمه شد ، ذکر یا علی
عروسی مادر اولیا مبارک
عروسیِ بضعه ی مصطفی مبارک
شده زهرا ، همسر مرتضی مبارک
سلام خدا بر علی و زهرا
*از لطف حق محشری از کرم به پا شد
شب زفاف ، شب احسان بر گدا شد
جانِ طاها ، یا زهرا
تو آمدی شوی بر امر حق رضا
ای دریای کمال ای یار مرتضی
شور شعف ، بر لب عاشقان مبارک
تبارک بر ، مصحف روح وجان مبارک
یا زهرا و یا علی جشنتان مبارک
سلام خدا بر علی و بر زهرا....
💓💓💓💓💓💓💓💓💓
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ازدواج_امام_علی_ع_و_حضرت_زهرا_س
سرود ازدواج حضرت علی (ع)وحضرت زهرا (س) -(ماه ذیحجه گشته آغاز )
سرود ازدواج حضرت
زهرا(س)وحضرت علی(ع)
همراه با سبک
ماه ذیحجه گشته آغاز
مرغ دل اومده در پرواز
رفته تا خونه ی پیغمبر
تا که شادیشو کنه ابراز
شب پیوند علی وزهرا /به عرش اعلا جشن وطرب برپاست
به خنده بازه، رخ پیغمبر/ دلش شاد ازین عروسی زیباست
(علی یا حیدرعلی یاحیدر مبارک باشه وصلت با کوثر)۲
______________
چراغونه تموم افلاک
برا این عروسی زیبا
توی شهر مدینه گشته
مجلس جشن وطرب بر پا
دلا آباده،پیمبر شاده/چرا،چون زهرا دل به علی داده
می ریزه از شوق،بارون چشماش/دعا گوی این عروس وداماده
علی یا حیدر....
______________
با وصال فاطمه حیدر
می گیره معنا دیگه کوثر
فراوون میشه توی دنیا
گلایی زنسل پیغمبر
زنور حیدر زنور زهرا/میشه نورانی ز نور حق دنیا
شیعه دلشاده زغم آزاده/می گیره ذکر علی علی مولا
علی یا حیدر......
_____________-
فخر ماباشه تواین دنیا
نوکری حیدر وزهرا
الهی که دشمن اونها
هرجا که باشه بشه رسوا
غدیری هستیم علی مولامون /اسیر عشق حیدره دلهامون
ظهور آخر گل زهرایی/میشه دارو بر تموم دردامون
علی یا حیدر....
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
4_5965223465450473854.mp3
453.2K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ازدواج_امام_علی_ع_و_حضرت_زهرا_س
ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) -( امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده )
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده
امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده
امشب علی محو رخ صدیقه اطهر شده
امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده
امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده
زیرا امیر المومنین داماد پیغمبر شده
جن و بشر و حور و ملک گویند امشب با علی
دامادیت ، دامادیت ، بادا مبارک یا علی
مهر و مه اینجا اختری ، گردون هلالی میکند
یا آسمان با اختران بذل لئالی می کند
دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند
طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند
روح الامین مداحی مولی الموالی میکند
حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند
ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین
در مجلس دامادی مولا امیر المومنین
جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر
آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر
ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر
تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر
گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر
او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر
این وصل ، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود
این عقد ، عقد حیدر و زهرای اطهر میشود
وصل دو دریا حاصلش دولولوی مرجان شود
کز هر دو تا شام ابد روشن چراغ جان شود
بر پای آن در راه این جان جهان قربان شود
او دین ز صلحش زنده و این کشته قرآن شود
مرجان حسن کز حسن او جان مشعل تابان شود
لولو حسین است و از او دل شعله سوزان شود
مرجان که دیده آنچنان لولو که دیده اینچنین
آدم گدای کوی او عالم فدای روی این
ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن
امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن
بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن
بنشین و بنشانش ببر مانند جان خویشتن
گردیده در بیت الولاماه رخش پرتو فکن
گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن
تهلیل گو ، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته
در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته
امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می زند
روحش بشوق دیدن داماد خود پر می زند
در خانه شیر خدا با مصطفی سر می زند
گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند
گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می زند
گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می زند
ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه
خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه
آدم ستاده بر در بیت امیر المومنین
خواند ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین
خنجر بکف دارد خلیل ان شاهد شور آفرین
تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین
استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین
داود مداحی کند با نغمه های دل نشین
یوسف به حسن دلربا خدمتگذاری می کند
یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند
می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش
پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش
جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش
پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش
رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش
سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش
حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند
استاده در پشت در و لحظه شماری می کند
بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او
نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او
یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او
غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او
افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او
یاد آمد از حرق در و از قصه ایثار او
گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی
من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی
در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم
آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم
آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم
بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم
گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم
گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم
پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این
سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این
امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را
بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را
روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را
پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را
در دامن او یافتم من دودمان خویش را
چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را
هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا
آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا
ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه
ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه
ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه
ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه
ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه
ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه
در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده
مدح تو ذکر علی شیرینی میثم شده
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی كه...
كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ...
نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه...
نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه
پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درك خاك مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را
گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را
كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند
ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند
كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند
كتاب زندگی ات را مرور باید كرد
مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد
در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حكم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشك علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم
شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری كن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
كنار حضرت معصومه در كنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست
سید حمیدرضا برقعی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت
راه عروج تا ملکوت سما گرفت
بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما
تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت
صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق
هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت
حاجت گرفته سائلت اما نمی رود
از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت
از درگه شما به خداوند می رسیم
بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت
حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی
قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت
هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف
برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت
هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست
هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت:
"عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف
از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف"
مجتبی قاسمی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم
کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم
یک حرم دارد طلا، آیینه باران، غرقِ نور
تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم
بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و
عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم
کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛
سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم
حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده
جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم
شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است
بارها از زعفران و از نبات مشهدم
صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب
عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم
از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ...
چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم!
مرضیه عاطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
«کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد» ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها
مجتبی خرسندی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam