eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مثلّث هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه‌السلام بیچاره‌ام آلوده‌ام زارم گنهکارم رویم سیاه امّا حسین‌جان دوستَت دارم افتاده‌ام از پا که حالا پایِ گهواره‌َم آقا دوباره کارِ نوکر به شما افتاد هستم دخیلِ شهپرِ قنداقه‌یِ نوزاد چه خوب شد که من ندارم جز خودت یاری من دوستَت دارم چرا چون دوستَم داری حلّال مشکلهایِ من وقت گرفتاری... یک روضه‌یِ طفل رضیع و تشنه‌کامِ توست اَلمِنَّةُلِلَّه غلامِ تو به نامِ توست اصلاً مرا حق آفریده نوکرت باشم پَر در نیاوردم که در زیرِ پَرت باشم ناچیزم و عبدِ صغیرِ اصغرت باشم گرچه علی هرگز ندارد اصغر و اکبر نوزادتان هم می‌کند در کربلا محشر طفلی ولی اِی زاده‌یِ غیرت شرف داری این گریه اشک شوق می‌باشد شعف داری شوقِ شهادت مثلِ سردارِ نجف داری هِق‌هِق که نَه مثل عمو عبّاس غرّش کرد یک جمله روضه شاهِ عالم از که خواهش کرد!!! دریا برای جرعه آبی رو زده اِی وای مردِ کماندار است که زانو زده ای وای این حرمله آتش به این اُردو زده ای وای تیرِ سه‌شعبه می‌کِشد چه زوزه‌ای یارب دارد ربابه می‌زند چه ضجّه‌ای زینب دستم نباشد از تنت سر می‌شود کَنده دارد مرا هو می‌کند یک دشت با خنده لبخندِ تو خیلی پدر را کرد شرمنده پشتِ حرم با خنجرم کَندم مزارِ خود امّا تو را دیدم غروبی در کنارِ خود اِی غیرتی تا یک نظر بر مادرت افتاد فوراً به رویِ خاک از نیزه سرت افتاد چشمِ تو ناله زد سکینه معجرت افتاد در ندبه معروف است خیمه‌پاره معجر شد چنگی رسید و لاله‌یِ گوشی سبکتر شد  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور(زمزمه)هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه‌السلام سبک به سمت گودال از...... لالا لالا بابا چی سرت آوُردن نَه که ندادن آب آبرومَم بردن چطوری برگردم با این اوضاع خیمه به خدا این روضه سخت‌تره از مُردن لا‌لا لالا بابا/۴/ لالا لالا بابا چی از گلوت مونده این عبایِ خونی روضه‌هاتو خونده خنده‌یِ حرمله قهقهه‌یِ خولی لبخندِ تلخ تو دلم رو سوزونده لالا... لالا لالا بابا  حالا رو دستِ من غروب جا می‌گیری رونیزه‌یِ دشمن مادرِ تو سیلی می‌خوره اون لحظه که سرِتو دارن به نیزه می بندن لالا.... لالا لالا بابا ای پسرِ نامی همراهِ من مهمون تو مجلسِ شامی حرمله می‌گیره صِله همون جایی که می‌زنه چوب به ..... رویِ لب حرامی لالا...
4_5821186123656858123.m4a
702.9K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
نوحه شب هفتم(حضرت علی اصغر) غوغای العطش،خیمه بپا شد۲ مادرشش ماهه،گرم دعا شد۲ لای لای علی لای لای ای علی اصغر۲ ____________________ میان گهواره، اصغر بیتابست لبش خشک وکامش، تشنه ی آبست لای لای... ___________________ تا عمویش عباس،آبی بیارد خدا کند قدری،باران ببارد تلظی می کند،اصغر بی شیر به وعده ی عمو،دل می سپارد لای لای.. __________________ با بابایش اصغر،رفته به میدان شایدگیرد بابا، آبی از عدوان تیری آمد اصغر،سیرابِ خون شد ربابه در خیمه،زارومجنون شد لای لای.. _____________؛____ قنداقه ای خونین،بردست بابا نجوا دارد با او،زاده زهرا حالا چسازم من،نور دو عینم بابای تنهایت،بابا حسینم لای لای...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این غبغب تو ناز به تفسیر می کشد لب لب مکن که این جگرم تیر می کشد پنجه مکش به سینه تف دیده کویر ناخن مگر ز سینه کمی شیر می کشد در کودکی چه محشری در عشق کرده ای؟ حسرت به عاشقی تو هر پیر می کشد هر کس قدم به سیر مقامات تو نهد کارش در این دیار به تکفیر می کشد گویا شنیده شد که خدا هم ز داغ تو در عرش ناله های فرا گیر می کشد می دانم عاقبت که سر (چند قطره آب) کار امام عشق به تحقیر می کشد با آن که دیر آمدم بالای قبر تو دیدم پدر ز حنجر تو تیر می کشد این جسم غرق خون تو و حالت پدر آن ماجرای کوچه به تصویر می کشد بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست بر روی خاک نیزه و شمشیر می کشد باور نمی کنم  بدن توست روی نی؟ دشمن میان هلهله تکبیر می کشد چشمان باز و حنجره ریش ریش تو حال دل رباب به تحریر می کشد تا نیزه در گلوی تو جا باز می کند انگار از وجود من اکسیر می کشد دیده ببند تا که نبینی عدوی تو ناموس خانواده به زنجیر می کشد قاسم نعمتی
ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای تا دامن محشر بود از خنده‌ات بابا خجل از حنجر خشکیده‌ات خون خورده تیر حرمله پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل خشکیده‌لب بردم تو را لب‌تشنه آوردم تو را هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل دعویِّ دین و کشتن شش‌ماهه آن هم تشنه‌لب اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل با این عذار لاله‌گون، با این جمال غرقه خون جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده! پیش گل لبخند تو، از باغبان، گل‌ها خجل باب‌النّجات عالمی، خون خدا را همدمی شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل استاد حاج غلامرضا سازگار ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار ________ سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد خنده های آخرش را در کجا پنهان کند.. 🔸شاعر:
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود چشم های من فقط با نام تو تَر میشود قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا همتراز با نود حج پیمبر میشود هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطّر میشود حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود
رباعیات اول مجلسی شب ششم و قاسم بن الحسن علیه‌السلام ای دوست فقط دل به خدا وابگذار با یار دل غمزده تنها بگذار خواهی نشوی راهی هر بیراهه در راه حسین‌بن‌علی پا بگذار در خیر رسیده در گنه نارس باش در محفل عشاق بیا خالص باش کن دور ز تن رخت تعلق ها را در راه شهید کربلا عابس باش در روضه ملاک برتری پاکی‌هاست سکوی پرش برای افلاکی هاست با گریه به کربلا شهیدان گفتند این رمز صعود پیراهن خاکی هاست خشکیم ولی به روضه باران دیدیم سگ را در این کهف چو انسان دیدیم تنها ره عاقبت به خیری راما در مسلک آقای شهیدان دیدیم ثابت شده برهان به خدا لازم نیست علامه بدون عاشقی عالم نیست در کرب و بلا ز بس‌که کوبیده شده رزمنده قد کشیده چون قاسم نیست دوبیتی حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه‌السلام برادرزادهء زیباترینم نکش پاتو رو خاکا نازنینم چشام داره سیاهی میره قاسم چطور جون کندن تورو ببینم عروست توی خیمه بی‌قراره صدا ناله‌ش میآد که سوگواره توی خون تازه دومادم خوابیده خدا واسه کسی این‌جور نیاره زبس کوبیدنت اینا با نعلا فرورفته تنت تو خاک صحرا تو از مادربزرگت ارث بردی شکسته دنده‌هات مانند زهرا به‌دنبال علی‌اکبر دویدی شکستی درد زهرا رو چشیدی تو آغوشت گرفتم دیدم ای وای قد چند سال یک هوقد کشیدی صدام کردی عمو اومد سراغت می‌ریزه خون، رولبهات ازدماغت چشت کردن که افتادی به این روز بمیرم وا شده از هم جناغت مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰
اصغرم رعنا شده روی نیزه خنده های آخرش زیبا شده قد کشیده روی نی قد و بالای گلم اندازه ی سقا شده کودکم مردی شده بین سرها سر در آورده چقدر آقا شده آبرویم را خرید افتخار مادرش در پیش مادرها شده دید امامش بی کس است مثل زهرا در حمایت از امامش پا شده اصغرم بر نیزه و... بین لشکر بر سر گهواره اش دعوا شده ای رفیق نیمه راه نیستی در این بیابان مادرت تنها شده رسم دنیا را ببین مادرت با حرمله آواره ی صحرا شده .............................. حس پدرانه کمتر از مادر نیست جسم پسرم هست ولیکن سر نیست با تیر زدی قبول! اما نامرد این تیر سه شعبه مال این حنجر نیست *** این قوم همیشه عقده ای در دل داشت از روز ازل عقیده ای باطل داشت شش ماهه و شصت ساله فرقی نکند این طایفه با نام علی مشکل داشت داود