eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5850343999499406615.mp3
5.14M
یا (عج) عج بند🍁 گرفته دل بهونه ی شمارو منتظرت نشسته جمعه هارو بگرده دنبالت آقا کجارو بیا که تو تنها امید مایی بیا که سر بیاد غم جدایی نزدیکه اونروزی که تو میایی داد از جدایی از شما یابن الحسن آقا بیا بند🍁🍁 پناه دل شکسته ها کجایی تا کی بخونیم از تو و جدایی کی میرسه روزی که تو بیایی بیا و تو پایان بده به غم ها بیا که با تو میشه دنیا زیبا بیا و روشنی ببخش به دنیا ای سید و سالار ما یابن الحسن آقا بیا بند🍁🍁🍁 ندیده عاشقت شدم میدونی به پای تو ریختم آقا جوونی بیا به حق اون قد کمونی تورو به حق سینه ی شکسته تورو قسم به اون دستای بسته که مادرت چشم انتظار نشسته ای خونجگر از روضه ها یابن الحسن آقا بیا 🙏التماس دعای فرج ✍کربلایی امیرحسین سلطانی 🎤همرنگ
بذارید این شب آخر رو ببینید این چشای تر رو نبرید شبونه مادر رو بگیرید شونه ی حیدر رو پیچیده تو خونه ی حیدر نیمه ی شب الله و اکبر پاشیده شد سوره ی کوثر داره میره شبونه مادر حالا که میری مادر چرا میری بی حیدر ببر حسن رو لاقل داره میزنه پرپر بند دوم میریزه رو چشات خاک اما خمه قد رشید بابا میزنه رو سرش واویلا زینبت اومده وا اماه زینب تو اومده مادر چادرتو گرفته رو سر ببخش برام بزرگه معجر بلند شو از رو خاکا مادر زوده که بی مادر شم تو کودکی پرپر شم سخته که به این زودی هم نفس حیدر شم بند سوم داره چشم بابا میباره چشمای مجتبی میباره غریب کربلا میباره سره رو نیزه ها میباره نذار خزون بشه بهارش برس بداد حال زارش حسینتو تنها نذارش رفته همه صبر و قرارش شروع شده عاشورا آره از همین حالا سره حسینت میره به روی نی ها بالا روی صحرا ، پیکر افتاده روی نی ها سر تکون داده خواهری بین ،نی ها جون داده جای سیلی ها رو نشون داده اجرا
4_5987921268098204851.mp3
8.59M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
◾نوحه زمزمه فاطمیه ◾بنداول مادرم در کوچه افتاد و افتادم در پیش‌چشمانم جان داد و جان دادم چادرش خاکی و خاکی شد روی من سرش را در کوچه به زانو نهادم واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بنددوم با ناله میگفتا علی جان کجایی فاطمه در کوچه گردیده فدایی یک دستش در دستم یک دستش به پهلو میگفتا حسن جان شد وقت جدایی واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بندسوم بردارم از روی خاک این گوشواره گوش مادر شد از سیلی کین پاره ذوالفقار علی با دم آتشین خطبه خواند درمسجد دشمن شد بیچاره واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بندچهارم ناله زد دیگر از زندگانی سیرم از غربت حیدر میمیرم میمیرم تا دستش بسته شد دستم را شکستند این غصه نموده در جوانی پیرم واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
فاطمیه سلام الله علیها در طریقت راه آسان تا خدا یک فاطمه ست علت خلق تمام ماسوا یک فاطمه ست نغمهء لولاک را تکرار کن یعنی فقط آفرینش ابتدا تا انتها یک فاطمه ست کوثر است و سرّ تطهیر تمام آیه‌هاست شأن تنزیل تمام انّما یک فاطمه ست آنکه دختر بودنش شد سربلندی پدر آنکه شد ذکر تمام انبیا یک فاطمه ست ای حسود پست چشمت کور بادا آن که شد همسر او تاجدار اولیا یک فاطمه ست آن عروسی که ببخشد رخت خود شام زفاف آنکه شد مام کرم بر مجتبی یک فاطمه ست آن که با ششماهه دادن در ره احیای دین درس داده بر شهید کربلا یک فاطمه ست روز محشر می‌شود روشن برای هر کسی دو ندارد محور آل کسا یک فاطمه ست چادر او وصله‌دار اما پناه عالم است آنکه داده روح بر آل‌عبا یک فاطمه ست چشمهء خیر کثیر و خیرخواهی ذات اوست دختر خیر البشر خیرالنسایک فاطمه ست در قیامت حکمرانش می‌کند ذات اله آنکه دارد اذن،بی‌چون‌وچرا یک فاطمه ست چشم مردم کور بود و دیدهء تاریخ دید آنکه شد حامی دین در کوچه‌ها یک فاطمه ست فاطمه یعنی بریده گشته از آتش ولی آنکه افتاده به آتش زیر پا یک فاطمه ست مُندرس شد چادرش از بس لگد بر او زدند آنکه خورده ضربه‌های بی‌هوا یک فاطمه است مجتبی صمدی شهاب
۱۴۰۰ بند اول: یا اُمُّّ النجبا، سیدة النساء دختره نبی و، حبیبه ی خدا انسیة الحوراء، یا زهرا شرَفُ الاَبْناء، یا زهرا * میبوسه بابا، دستت رو اُمِّ ابیها، یا زهرا کوه فضائلی و محور اهل کساء کعبه رحمتی و زینت ارض و سماء مادرم حضرت زهرا بند دوم: رشیده ی بتول، نور العین رسول رسالت نبی، شده با تو قبول شفیعة الاُمّة، یا زهرا علت خلقت، یا زهرا الگوی زن ها هستی، توو حیا و عفت، یا زهرا ناجی محشری و، زیره پاهاته بهشت در تعریف تو خدا، کوثر و قدر و نوشت مادرم حضرت زهرا بند سوم: حضرت فاطمه، بانوی عالِمه زوجة الوصی و تویی مُحتَشَمه * منظومه ی آیات، یا زهرا مادره سادات، یا زهرا از چادره تو، میباره خِیر و برَکات، یا زهرا عمریه نوکرتم، سایه ی رو سرمی غم ندارم قیامت، وقتی تو مادرمی مادرم حضرت زهرا بند چهارم: امیرالمؤمنین، مولای متقین اولین امام و، خلیفه ی زمین خزائن الاسرار، یا حیدر سید الابرار، یا حیدر مقصوده اسماءُ الْحسنی افضل الاذکار، یا حیدر رکن عبادتی و، حبّ تو کُلّ هدف عالمی بنده ی تو، یا علی شاه نجف یا اسد الله علی 😍❤️ 💠شرف الابناء: افتخار برای فرزندان 💠محتشمه: با حشمت و احترام : طاها تحقیقی(یاحسین) : احسان نوری
4_5922568165253989356.mp3
1.79M
۱۴۰۰ 💔 ⚜(زبان حال امیرالمؤمنین ع)⚜ 🏴بند اول: بی تابی شبا تا صبح نمیخوابی با گریه ی توی محرابی بی تابی بیماری پرت شکسته درد داری ولی به روت نمیاری بیماری دعا نکن دلم میگیره آخه دعای تو می گیره انقد نگو عجّل وفاتی خدا تو رو ازم نگیره یاره بی، تقصیرم من بی تو، میمیرم حلالم، کن زهرا شرمندس، مرتضی واویلا یا زهرا 🏴بند دوم: پشت در تا فهمیدن تویی، بدتر یه جور زدن بشی پرپر پشت در بد سوختی با ضربه ی لگد سوختی آتیش زبونه زد سوختی بد سوختی دنیا روی سرم شد آوار تا موندی بین در و دیوار من و تو و محسن رو کشتن تو سینه شد فرو تا مسمار شکستن، پهلوتو زخمی شد، بازوتو چیشده، ابروتو؟! میگیری، هی رو تو واویلا یا زهرا 🏴بند سوم: ای زهرا نرو علی میشه تنها بی تو غریبه تو دنیا ای زهرا خانومم ای قد کمون مرحومم بلند شو یاره مظلومم خانومم میخوام ازت دلی بلند شو تو رو جون علی بلند شو😭 هر اندازه که میخوای از من روتو بگیر ولی بلند شو🙏😭 زود رفتی، از پیشم داغت زد، آتیشم دل کندن، دشواره حیدر شد، بیچاره😭 الوداع یا زهرا : طاها تحقیقی(یاحسین) ☝️🖤 : محمدرضا محمدی
4_5922568165253989114.mp3
2.73M
۱۴۰۰ 🔸(زبان حال امام حسن ع)🔸 🏴بند اول: برا حال وخیم تو که میسوزی توی بستر برا صورت نیلی و تن مجروح تو مادر دعا کردم برا دلخوشی بابا هر سحر با دل مضطر برا دستای بی جونت تو قنوت تا دم آخر (دعا کردم ۴) دعا کردم من از عمق وجودم که ماهی بدون دریا نمونه تموم شن این روزای غصه دار و بابام علی تک و تنها نمونه دعا کردم من از عمق وجودم بلند شی و شفا بگیری مادر الهی که نسوزه دیگه هیچ وقت یه خانم جلوی چشمای همسر مادرم زهرا مادر مظلومم 🏴بند دوم: برا قلب پر از خون و وَرم روی بازوهات برا تسکین دردای سر و سینه و پهلوهات دعا کردم برا بهبودی زخمات با دوتا چشِ گریونم برا قد کمونت با حال زار و پریشونم (دعا کردم ۴) دعا کردم من از عمق وجودم که از بستر بیماری جدا شی تا رو زندگیمون مثل گذشته یه دریا شور و خوشحالی بپاشی دعا کردم من از عمق وجودم چراغ خونه ی ما نشه خاموش بگیری تو دوباره زینبین رو با دستای نحیفت توی آغوش مادرم زهرا مادر مظلومم 🏴بند سوم: برا اینکه مداوا شه کبودی های ابرو تو برا اینکه دیگه مادر از بابا نگیری رو تو دعا کردم برا اینکه نخوای دیگه مرگتو از خدا زودتر برا اینکه نشه دلخون با نبودنِ تو، حیدر (دعا کردم ۴) دعا کردم من از عمق وجودم که داغت رو نبینه اهل خونه ایشالا خوب بشی و رو تن تو نباشه دیگه ردِّ تازیونه دعا کردم من از عمق وجودم کاش اون روز شده بود کج سره مسمار خدا نگذره از اونی که درب و شکست و موندی بین در و دیوار مادرم زهرا مادر مظلومم 🎵📝:
🕯واحد تند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🕯بند اول مستمندم،نظری کن،به منه رو سیاه،بی بی زهرا بی پناهم،کرمی کن،بده بر من پناه،بی بی زهرا دست خالی،ام ببین و،رد نکن این گدا،بی بی زهرا گیره دنیام،ندارم جز،کوله باره گناه،بی بی زهرا فخر عالمین،بردیم زیر دِین مولاتی مدد،یا ام الحسین جان عالم تویی،دختر خاتم تویی دلیل پذیرش توبه آدم تویی همسر حیدر و،سوره ی کوثر تویی واسه ختم الانبیا یگانه دلبر تویی (بی بی جان فاطمه،مدد یا بنت الرسول) 🕯بند دوم فخرم اینه،که گدای،همسرت حیدرم،بی بی زهرا پستم اما،عمریه که،نوکره این درم،بی بی زهرا کن نگاهی،جان حیدر،از محبینتم،بی بی زهرا انتظارم،اینه بیای،لحظه های آخرم،بی بی زهرا عشقت تا ابد،سرمایه ی من مولاتی مدد،یا ام الحسن مام ساداتی و،قبله ی حاجاتی و تو دلیل خلقت ارض و سماواتی و زینت داوری،شفیعه ی محشری مظهر نجابت و به شیعیان مادری (بی بی جان فاطمه،مدد یا بنت الرسول) 🕯بند سوم حرم تو،توی قلبم،مادر بی حرمم،ننه زهرا بفداتون،آره جونم،مادر با جنمم،ننه زهرا شکرلله،شده روزیم،که برات گریه کنم،ننه زهرا شکر لله،که دوباره،به زیر این علمم،ننه زهرا مام زینب و،شاه علقمه مولاتی مدد،بی بی فاطمه به تو مدیونم و،میره برات جونم و تا نفس دارم فقط برا تو میخونم و به تو محتاجم و،عشق تو شد تاجم و میون سینه زنی دریای موّاجم و (بی بی جان فاطمه،مدد یا بنت الرسول) ✅التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🕯زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال امیرالمومنین علی علیه السلام 🕯بند اول ای یار جوونم،نرو تنها میمونم تو میدونی غریبه،این دوره زمونم همه ی لشکر من،نمیشه باور من که از این خونه میری،سروسامون خونم فاطمه همسرم،دلدار و دلبرم افتادی بین در شکستی کمرم یاس نیلوفرم،ای یار و یاورم قصد سفر نکن و نرو از برم (صفای خونه میشه،بمونی،کنارم مگه ‌من غیر تو دیگه زهرایی دارم) (ای یار جوونم جوونم جوونم) 🕯بند دوم ای نور امیدم،تو نکن ناامیدم سلامم بی جوابه،زجر دنیا کشیدم به یاد روز اول،دوباره باز نگام کن چی شد اون گوشواره که،برای تو خریدم کار خونه نکن،که برات سنگینه غم عالم توی قلب من میشینه هنوزم زینبت،رد خونه تو رو روی در و دیوار خونه میبینه (همه جا پر شده بود،از آتیش و از دود بمیره حیدر تو،که پرپر،شدی زود) (ای یار جوونم جوونم جوونم) 🕯بند سوم ماهه شام تارم،گره خورده به کارم بی تو زهرا سیاهه،به خدا روزگارم تو خودت دیدی کندم،چجوری درب خیبر اما الان نشستم،دیگه قوت ندارم ای مسیحای من،قدرت پای من دیگه توون نداره این دستای من ای چاره ساز من،همه اعجاز من میشه ترکم نکنی ای همراز من (ببین آشفته حالم،نگو که،وبالم نظری کن به قدم،شبیه،تو دالم) (ای یار جوونم جوونم جوونم) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✅التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کند ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او داد علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد *** تاکه فهمید کشیدند علی را بردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد  قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد... خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد
هرگاه دیده تر من گریه میکند اشکم به ماه منظر من گربه میکند با هر نفس که میکشم من زخم سینه ام بر زخم های دیگر  من گریه میکند با شانه شکسته زدم شانه موی او دیدم چو ابر دخترمن گریه میکند چون میکند نظاره به مسمار در حسین گوید که وای مادر من گریه میکند زانو بغل گرفتن حیدر زد اتشم میسوزم او برابر من گریه میکند سخت است مرد گریه کند پیش همسرش غربت ببین علی بر من گزیه میکند من گریه می کنم به غم غربت علی او هم به حال مضطر من گریه میکند میزد مرا مغیره و دیدم به چشم خویش با دست بسته شوهر من گریه میکند ای کاش بین کوچه حسن همرهم نبود کاین سان کنار بستر من گریه میکند
سه ماه می شود این چشم ها نخوابیده ست سه ماه شمس جمالت به من نتابیده ست چه اتفاق کبودی ست در حضور علی سه ماه چادرت از سر جدا نگردیده ست دوباره زخم تنت روضه های باز شده؟ که این همه به لباست بنفشه روئیده ست بخند راحت جانم که بعد خنده ی تو کسی به غیر مغیره به من نخندیده ست سه ماه زینب مان داد می زند مادر چه پیش آمده گوش تو را که نشنیده ست؟ صدای خنده ی همسایه ها، دل زینب چقدر روی سرش سنگ طعنه باریده ست شکسته است غرورم شبیه پهلویت شکستنم خبرش بین شهر پیچیده ست از آستانه ی در هر زمان گذر کردم هزار مرتبه مُردم کسی نفهمیده ست
از تابش مستقیم هم میسوزد در سایه‌ی یاکریم هم میسوزد زخمی که به رویِ مادرم افتاده از رد شدن نسیم هم میسوزد ..... بالی که شکست ، آشیانه نرسد مرغی که زمین خورده به لانه نرسد از من که گذشت مادری باز ای کاش بر شانه‌ی کودکش به خانه نرسد ...... آئینه‌ی قیمتیِ بابا برخیز ای زخمیِ غیرتیِ بابا برخیز حالا چه جوابی بدهم در خانه ای وای امانتیِ بابا برخیز ...... بر زخمِ دلم به خنده‌ات نیش نزن ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن ........ پا را به رویِ چادرش ای پَست نزن ما را تَهِ این کوچه‌ی بن‌بست نزن دستت شکَنَد مرا بزن سخت ، ولی نامرد به ناموسِ علی دست نزن
چرا مادر نماز خویش را بنشسته می‏‌خواند؟! ز فضّه راز آن پرسیدم و، گویا نمی‌‏داند! نفَس از سینه‏‌اش آید به‌سختی گشته‌معلومم که بیش‌ از چندروزی پیش ما مادر نمی‏‌ماند! به جان من، تو‌ لب‌بگشا مرا پاسخ‌بده فضّه! که دیده مادری از دختر خود رو بپوشاند؟! الهی! مادرم بهر علی جان داد، لطفی کن که جای او، اجل جان مرا یک‌باره بستاند! به چشم نیمه‌باز خود،نگاهم می‏‌کند گاهی کند از چهره تا اشک غمم را پاک، نتواند! کنار بسترش تا صبح‌دم او را دعا کردم که بنشیند، مرا هم‌ درکنارخویش بنشاند بسی آزار از همسایگانش‌ دید و می‏‌بینم دعا دربارۀ همسایگانش بر زبان راند!
  دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا دل بولاش داده‌ام تا بکجا کشد مرا گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا پای برون نمی‌نهم، از سر کوی فاطمه وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه مهر و محبتش بود طینت من سرشت من ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من روضة بی‌چراغ او مینوی من بهشت من شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت  من سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم بیاد خاک قبر او داد مدینه می‌زنم مرغک طبع من شده طوطی او هزار او کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او قلب شکسته‌ام بود در همه، زار او شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من از آن خوشم که فضه‌اش نظر کند بسوی من رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او کجا قصیده‌های من بود رسا، به وصف او فاطمه‌ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش باحترام می‌کند قیام در برابرش بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش بوی بهشت یافته از دم روح پرورش مادح او کسی بجز خدا شود، نمی‌شود حق سخن به مدح او ادا شود، نمی‌شود منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم در آیم از دری دگر گر از دری براندم نمی‌روم ز کوی او چه خواندم چه راندم عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند پیرهن عروسی‌اش به سائلی عطا کند کسی که خاک فضه‌اش دوای دردها کند چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را مریض دردمند را فقیر مستمند را -به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی دل بولاش بسته‌ام  در آرزو نشسته‌ام تیر غمش مگر رسد به سینة شکسته‌ام ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو نور دهد به دیده‌ها تربت بی چراغ تو قسم به قبر مخفی‌ات، قسم بخاک تربتت خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت عنایتی عنایتی «میثم» دل شکسته‌ام رو بسوی تو کرده‌ام دل به غم تو بسته‌ام   🔸️شاعر:
همینکه زود بمیرم بِجای تو ، کافی است همینکه جان بدهم در عزای تو ، کافی است برای هر تپشِ من تبسمی بس بود برای هر نفسِ من هوایِ تو کافی است قسم به نقطه‌ی فاءِ تو کارِ من گیر است برای نافله‌هایم هجای تو کافی است مدینه سیر شده... شهرِ دیگری برویم چه غم که گفته اگر های‌هایِ تو کافی است برای ساختنم با غمِ مدینه بمان برای سوختنم انزوای تو کافی است بمان که با تو بماند توان به زانویم بمان که بی کسیِ مرتضایِ تو کافی است بمان و آه بکش با خیالِ قنداقه برای محسنم این لای لایِ تو کافی است برای آنکه بفهمم چه آمده به سرت لباسِ سرخِ تو کافی است جایِ تو کافی است صدای آینه‌ی خُرد می‌دهی ای وای به شب نشینیِ ما این صدایِ تو کافی است خجالتم نده با این نَفَس نَفَس زدنت که وضعِ سینه‌ات از از وای وایِ تو کافی است نمی‌رسید به من زورشان و فهمیدند برای کُشتنِ من ماجرای تو کافی است تو شیشه بودی و یک سنگریزه هم بس بود کسی نگفت که حالِ عزای تو کافی است کسی نگفت که نامرد آتشت بس نیست کسی نگفت مزن ضربِ پایِ تو کافی است.... کسی نگفت مغیره به تازیانه مکوب کسی نگفت که برگی برای تو کافی است کسی نگفت که قنفذ غلاف را بردار نزن نزن نزن این ضربه‌های تو کافی است کسی نگفت به غیر از یهودیِ این شهر که گفت غربتِ خیبر گشای تو کافی است تو را زدند و شکستی و من زمین خوردم تو را زدنت همین هفت جایِ تو کافی است... تو را زدند و لبِ تو نکرد نفرینی که آهی از تو برای خدای تو کافی است پس از تو دخترِ تو داد میزند نزنید حسین داغ تو واغربتای تو کافی است برای آنکه سپاهی غنیمتت ببرند هزارو نهصد پنجاه جای تو کافی است گلیم ، پاره عبایی ، حصیر ، زیرانداز یکی اگر که شود بوریایِ تو کافی است 🔸️شاعر:
🕯سبک زمینه یا شور حضرت زهرا سلام الله علیها ایام فاطمیه ۱۴۰۰ بند🕯 بارونیه چشمام،توو ماتمت مادر سنگینه واسه‌ من،بار غمت مادر روی لبم دارم،ذکر و دمت مادر عرض سلامه من،به پرچمت مادر (دلم میسوزه از،عمر کمت مادر) ای مادر بی حرمم تا از تو من دم میزنم خدا نگاهم میکنه تا منقلب میشه دلم آتیش میگیره حاصلم خدا نگاهم میکنه دوست دارم مادر... بند🕯🕯 آشوبه قلبم توو،عزای تو مادر و خوبه حالم با،دعای تو مادر دلم خوشه هستم،گدای تو مادر کاشکی بشه جونم،فدای تو مادر (من اومدم باشم،عصای تو مادر) از این زمونه سیر شدی توی جوونی پیر شدی من بمیرم برای تو یاسی و پژمرده شدی خسته و افسرده شدی من بمیرم برای تو ای مادر بی حرمم... دوست دارم مادر... بند🕯🕯🕯 گرفتی دستم رو،تو میدی رزقم رو تویی که میسنجی،معیار عشقم رو تویی که حق داری،به گردنم مادر با یه نگات بوده،که من شدم نوکر (واسه اینه هستم،همیشه مدیونت) ای به نبی قره العین ام الحسن ام الحسین سیدتی یا فاطمه مادر سادات جهان مادر صاحب الزمان سیدتی یا فاطمه ای مادر بی حرمم... دوست دارم مادر... ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
زمزمه وشور شهادت حضرت زهرا(س) یاس کبودم.. زهرا، نبود تو نبودم زهرا به سوگت ای گل خوشبویم، سرود غم سرودم زهرا مرگ تو ای همراهم، نگشته باورم ای زهرا دمی گشا دو چشم خود را، شکسته حیدرم ای زهرا حبیبه دوعالم زهرا، حبیبه دوعالم زهرا، حبیبه دوعالم زهرا، حبیبه دوعالم زهرا2 _____________________________ بمانده مرتضایت تنها، شده اسیر سیل غمها بدون تو عزیز حیدر، صفا نمانده در این دنیا گشته پریشان حیدر، تو بوده ای مرا همسنگر همیشه حامی ام بودی و، امید من پس از پیغمبر حبیبه دو عالم زهرا.... ____________________________ یار جوانمرگ من، بسوزم از جوانی تو نمی رود زیادم جانا، همیشه مهربانی تو شمع شبستان من،گل همیشه خندان من به رفتنت زدنیا زهرا، زدی بهم تو بنیان من حبیبه دو عالم زهرا.... _____________________________ زینب تو ای مادر، نموده چادر تو برسر به دست کوچکش می گیرد، غبار غم زروی حیدر جای تو خالی باشد، کنار سفره ما زهرا امان ما بریده گریه، به یادت ای عزیزدلها حبیبه دوعالم... شعر:اسماعیل تقوایی