eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
ای فلک یک مه و سپهر سه اختر شیرخدا را خجسته همدم و همسر فاطمه دوم بهشت ولایت یار علی، نایب بتول مطهر یوسف زهرا توجهش به تو بانو زینب کبری تو را صدا زده مادر ام‌بنین، مام شیر خداوند امّ‌ ادب، آفتاب خانه حیدر خوانده کنیز عزیز فاطمه خود را ای به ادب از همه زنان جهان سر برده به میراث از تو عشق و ادب را کرده نثار قدوم یوسف زهرا چار گل سرخ و چار لالۀ پرپر ای پسر تو حسین دوم زهرا ای به بنینت سلام آل پیمبر i از همگان برترند خیل شهیدان رتبۀ عباس توست زان همه برتر نیست عجب گر که با زیارت زهرا گردد اجر زیارت تو برابر رویت مانند آفتاب درخشان بختت بالاتر از سپهر مدوّر غبطه به عباس تو برند شهیدان با همه قدر و جلال در صف محشر زائر باب البقیع توست دل ما ای نفس جان به تربت تو معطر روی ارادت نهاده‌ایم بر آن خاک حاجت دائم گرفته‌ایم از آن در روز وفات تو گشت شهر مدینه محفل اندوه و اشک و ناله سراسر کاش که بودند چار دسته گل تو تا که زنند از غمت به سینه و بر سر حیف تو عباس داشستی و نه عثمان آه نه عون تو با تو بود نه جعفر آب شدی در فراق یوسف زهرا گر چه تو را بود داغ‌های مکرر دوست نه تنها گریست بر تو که می‌زد بر دل دشمن شرار آه تو آذر در کف عباس توست حاجت کونین گر چه جدا گشت ودیده شد هدف تیر نیزه به سینه، عمود آهن بر سر بر تو و عباس تو سلام هماره ای پدر و مادرم فدای تو مادر گر بگذارند دشمنان تو «میثم» گیرد چون جان خود مزار تو در بر غلامرضاسازگار حضرت ام البنین (س) روضه
گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و خشکسالم شبیه دریا شد سوره ی حمد نذر او کردیم گم شده داشتیم و پیدا شد با ادب بود و روی دامانش تا گل نازدانه ای جا شد ...به مدینه نگفت مادر شد گفت،‌ مولای شهر بابا شد با کنیزی خانواده ی عشق در دو عالم عزیز زهرا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد همه ی بچه هاش عیسایند گرچه عباس او مسیحا شد آن قدر خرج گریه شد افتاد آن قَدَر خرج گریه شد تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لبهاش واحسینا شد گفت - گفتند روز عاشورا در غروبی که خیمه غوغا شد بین تقسیم آبروی حرم مشک بی آب - سهم سقّا شد کاش دست عمود نخلستان سدّ راهش نمی شد امّا شد گفت - گفتند بعد آنی که علیِ اکبر ارباًاربا شد قد سقّا شبیه قاسم شد قدّ قاسم شبیه سقّا شد گفت - گفتند بر سر نیزه سر عباس من تماشا شد بسته بودند اگر نمی افتاد بسته بودند اگر به نی جا شد خوب شد همره حسین نرفت در مسیری که سر به نی ها شد خوب شد مجلس شراب نرفت در همان جا که جشن برپا شد زینب و چشم های بی غیرت که به روی ستاره ای وا شد شاعر:علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین (س)
مادر شاهِ وفا / ام البنین ام البنین مادر صاحب لوا / ام ابنین ام البنین معدن حجب و حیا/ ام البنین ام البنین تو زن باوقار از بنی کِلابی همسر باوفایِ ابوترابی شیر زنی و مادرِ علمدار شافع محشر و روز حسابی ام البنینی/ نورِ مبینی/تو بی قرینی/ ای مادر تاج سر من/غم پرور من/ای مادر من / ای مادر ام‌البنین ای مادر مثل زهرا بی حرم/ام البنین ام البنین بیرقت روی سرم/ ام البنین ام البنین مادرم در باورم /ام البنین ام البنین شهیده ی داغِ کربلایی روضه خون شاهِ سر جدایی عالمی حیرون قمرِ تو مادر کلّ سینه زنایی هستم گدایت/خاک سرایت/جانم فدایت/ ای مادر مشکل گشایی/اوجِ وفایی/باب خدایی/ ای مادر ام البنین ای مادر ای علمدار حرم /جانم قمر جانم قمر ای سپهدار حرم/ جانم قمر جانم قمر ای هوادار حرم/ جانم قمر جانم قمر علمدار خیمه ی حسینی تو بانی روضه ی حسینی قربون رویِ ماه تو ساقی ساقی میخونه ی حسینی الله اکبر/بر این دلاور/تمثال حیدر/ یا عباس ماه علمدار/سردار و سالار/ شیر جهاندار/ یا عباس صاحب لوا یا عباس عبدِ کریم حضرت ام البنین (س) شور
4_5797478621442474557.mp3
422.6K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یه عُمره مَردُم! ، غمه تُو سینه‌م به من نگید ام‌البنین، امّ بی‌بنینم بی‌تابم و با اینکه، امشب تمومه کارم مُردَم تا که شنیدم، عباس دیگه ندارم شده روشن چشام عباس سلام مادر سلام عباس ......................................... چقد غریبم، چه نیمه‌جونم تُو لحظه‌های آخرم مرثیه می‌خونم این روضه می‌سوزونه، قلب منو مدینه! شرمندگی عباس، از زینب و سکینه گرفته باز صِدام عباس سلام مادر سلام عباس .......................................... سنگین و سخته، بی پر و بالی یه عُمره که من موندم و قبرای خیالی محشر جلوی زهرا، خوبه که روسفیدم خوبه که مث زینب، من مادر شهیدم دارم پیشت میام عباس سلام مادر سلام عباس حمید رمی حضرت ام البنین (س) ــــــــــــــــــ
4_5918885389711442663.mp3
1.58M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند با حروفی قد شکسته روضه خوانی می کند نذر اشک جاریش تنها حسین است و حسین دل ز غیر او گسسته روضه خوانی می کند کاسه ی آبی کنارش هست از جنس زلال یاد آن حلقوم خسته روضه خوانی می کند نیست بین باورش عباس افتاده زمین زین سبب با چشم بسته روضه خوانی می کند هر کسی بشنید سوز ناله اش را گریه کرد بهر مردم دسته دسته روضه خوانی می کند آه..امروزم تمام و شب رسید اما هنوز گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند نام هیئت زینبیون روضه خوان ام البنین مستمع زهرا و بانی هم امیر المومنین شاعر: علي اكبر حائري حضرت ام البنین (س) روضه
خیره ماندهِ نگاه آخرِ من تا زیارت کند عزیزش را تا که خانم بیاید و بنهد سرِ زانو سر کنیزش را من که یک عمر را مسلمانِ خدمتِ بچه هایِ فاطمه ام لطفِ مولا علی بزرگم کرد این که من خاک پایِ فاطمه ام خاکم اما در آسمانِ ادب قرصِ ماهی و کوکبی دارم هر چه دارم قسم به خانمی اش از کراماتِ زینبی دارم روز اول که درب این خانه قامتم پیشِ مقدمش تا شد تا کشیدم به دیده چادرِ او رو به چشمم درِ جنان وا شد چشمم از اشک شوق پُر می شد تا که مولا مرا دعا می کرد خانه داریِ پایتختِ کرم نفسم را پُر از خدا می کرد تا که یک وقت یاد و خاطره ی مادر آتش به سینه ها نزند عرض کردم به محضر مولا که مرا فاطمه صدا نزند بی کرانِ ارادت و ادبم در دو عالم گره گشایم شد که علی چهار دفعه بابا و نامِ ام البنین برایم شد چهار تا یل، چهار تا عاشق در نگاهِ علی مذاب شده چهار تا مرد ، چهار روح ادب خاکِ راهِ ابوتراب شده چهار سربازِ سر به زیرِ حرم نوکرِ محض در برِ زینب که گره زد خدا به غیرتشان گرهِ زیرِ معجرِ زینب چهار شیرِ نبردِ دریادل که ز دستِ کریم مست شدند چهار سرمستِ جامِ لطفِ حسن که همیشه خدا پرست شدند بین این چهارتا که عیسایند یک نفر هست که مسیحا شد بین این چهارتا اباالفضلم آنقدر نوکر است آقا شد پای درسِ امام هایِ خودش سیزده ساله بود عالم شد آنقدر از حسین نور گرفت لقبش ماهِ آل هاشم شد نذر کردم که تا ابد بشود خادمِ منحصر به فرد حسین که دو تا بازویِ علمگیرش همه جا می خورد به درد حسین وقت راهیِ کربلا شدنش نَبَرَد تا که بچه هایش را امر کردم که بی پِسر برود تا نگیرند دست و پایش را با خودش بی برادرانش تا خلوت عاشقانه ای دادم وسطِ تیغِ ابروانش را بوسه ی مادرانه ای دادم پسرِ قد رشیدِ حیدری ام غم نبینند دختران حسین حامی قدُّ و قامتِ زینب جانِ من ، جان تو و جان حسین با نگاهِ پُر از سفارشِ من کاروانِ فراق راهی شد تا رقیه نشست بر دوشش پیشِ چشمم چه دلبخواهی شد خیسِ باران ز هجر روی حسین گرمِ ذکر و دعا شدن سخت است از نگاهِ حسین جان خودش یک نفس هم جدا شدن سخت است روزگاری گذشت و بی خبری بینِ این خانه مو سپیدم کرد تا شنیدم که کاروان آمد در مدینه پر از امیدم کرد تا رسیدم کنارِ دروازه قامتم زیر بار غم تا شد چقدر قافله عوض شده ست چشم دلواپسم که دریا شد زینبِ زارِ مو سپید شده ازحسینم فقط خبر آورد گفت مادر ولی زمین افتاد از ابالفضل یک سپر آورد گفت مادر گرفت عاشورا از تنِ زینبت توانش را ماه و خورشیدِ نیزه ها کردند هر کدام از برادرانش را گفت مادر تنِ اباالفضلت سخت رویِ زمین فرود آمد تا همانجا که بوسه می دادی ترکِ ضربه ی عمود آمد گفت که از زلالِ آب فرات نه فقط کودک رباب نخورد رفت سقا لب شریعه ولی لب او جرعه ای از آب نخورد گفت مادر بدون دستانش تو نبودی چه بر سرم آمد من خودم کربلا و تا کوفه دست در دست معجرم آمد گفت مادر گلِ امیدِ مرا بینِ گودال پرپرش کردند چقدر زخم خورد تا آخر با لب تشنه بی سرش کردند آنقدر زد به روی سر تا که زخم پیشانیش دهان وا کرد گفت مادر سرِ حسین مرا پیش چشمم کسی به نی جا کرد از همان لحظه همره زینب بانیِ گریه ی مدینه شدم از همان لحظه مثل عباسم زار و شرمنده ی سکینه شدم محمد مبشری حضرت ام البنین (س) روضه
ام الادب هستی و تو معدن احساسی تو کوهی از الماسی تو مادر عباسی. ام الادب هستی و نور هدایت هستی اصل سخاوت هستی ذوب ولایت هستی ام الادب هستی و مادر سقا هستی همسر مولا هستی کنیز زهرا هستی ️بنددوم گریز به مدینه ام بنین بی بی جان شنیدی تو ازحیدر با حال زار و مضطر روضه ی دیوارو در ام بنین بی بی جان شنیدی از کوچه ها از سیلیه بی هوا روی کبوده زهرا ام البنین بی بی جان بودی اسیر غمها از ماتم کربلا ماجرای عاشورا ️بند سوم گریزه علقمه شنیدم ای عباسم دستات قلم شد آخر جدا شدش از پیکر سرت عمود خورد مادر شنیدم ای عباسم جدا شد از تن بازوت نیزه زدن به پهلوت رد شدن با پا از روت شنیدم ای عباسم چشم تو بستن با تیر شدی تو صحرا تکثیر از بس زدن با شمشیر ️بندچهارم گریزبه گودال شنیدم ای عباسم تو علقمه غوغا شد سرت تا ابرو وا شد پشت حسینم تا شد شنیدم ای عباسم تن تو شدغرق خون ازبعد اون تیربارون پیش حسین دادی جون شنیدم. ای عباسم از زینب و گودال و از مقتل وجنجال و جسمی که شد پامال و امان از دله زینب (س) بندپنجم گریز به قتلگاه تو رفتی و بعد از تو حسین و تشنه کشتن به زیر دشنه کشتن با تیر و نیزه کشتن تو رفتی و بعد از تو زینب و دادن ازار بردن میونه انظار در کوچه و در بازار تو رفتی و بعد از تو خیلی جسارت کردن شروع به غارت کردن خیلی جسارت کردن امان از دله زینب شعرای آیینی کربلایی رضانصابی کربلایی مجیدمرادزاده حضرت ام البنین (س) شور
4_6000130726249365646.mp3
2.31M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
من و کنیزی آل عبا خدا را شکر من و حریم ولی خدا خدا را شکر کنیز فاطمه بودن چه عزتی دارد من و عنایت خیر النسا خدا را شکر مرا به رخصت زینب خدا پناهم داد که با حسین شدم آشنا خدا را شکر خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن کشید آخر کارم کجا خدا را شکر خدا نوشت که من مادر اباالفضلم که او شود به حسینم فدا خدا را شکر شوند جمله پسرهای من غلام حسین کنند نوکری مجتبی خدا را شکر عزیز فاطمه! زینب! بیا در آغوشم بیا به دامن مادر بیا خدا را شکر نویدِ پورِ علمدار داده مولایم برای یاری کرب و بلا خدا را شکر برای روز علمداری اش دعا بکنیم که هست آبروی خیمه ها خدا را شکر شنیده ام که دو دستش ز تن جدا گردد به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر شنیده ام که به صورت فتد زمین بی دست مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر شنیده ام زتعصب پس از شهادت هم سری برآورد از نیزه ها خدا را شکر شنیده ام که حسین از قفا شود بی سر و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر شنیده ام که لباس اسیری ات بر تن کُنی کنارِ تنِ سر جدا خدا را شکر شنیده ام که شود پاره پاره معجرها حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر پس از گذشت اسارت که از سفر آیی سپاهِ خصم در آید ز پا خدا را شکر 🔸شاعر:
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین محمد حسین رحیمیان