4_5830370065110797230.mp3
10M
🎙 سبک سرود تک 🎙
🌺 ولادت حضرت فاطمة الزهرا(س) 🌺
#سرود_ولادت_حضرت_زهرا_س
#شاخه_گل_یاس_علی
بند🌹
شاخه گل یاس علی
گوهر و الماس علی
ای همه احساس علی
مادرم فاطمه
علّت خَلقِ دو سرا
بانوی با شرم و حیا
عشق تموم شهدا
مادرم فاطمه
اسمت
شده حک زیبا
روی قلب ما
میخونم از تو همه دَم
ساختم
مث هر نوکر
توو دلم مادر
برای تو صحن و حرم
📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون
جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿
بند🌹🌹
توو شب میلاده شما
غرق سروره همه جا
کِلْ میکِشن فرشته ها
مادرم فاطمه
از توی دستای خدا
میباره روی سر ما
بارون رحمت و عطا
مادرم فاطمه
عیدی
میده پیغمبر
خدیجه مادر
شده به یُمنِ قَدَمات
شاده
دل پُر دردم
میخونم هر دَم
به تو سلام و صلوات
📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون
جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿
بند🌹🌹🌹
تو همه ی عشق منی
مثل عقیق یمنی
محترم و مُمْتَحَنی
مادرم فاطمه
از همه عالم سری و
بضعه ی پیغمبری و
نبض دل حیدری و
مادرم فاطمه
لطفت
نداره پایان
ای گل ریحان
فدای تو جون و تنم
هر بار
غرق در احساس
من یه جوره خاص
اسمتو فریاد میزنم
📿 میمونم به پاتون ... تا محشر گداتون
جوونیم فدای ... یک گوشه نگاتون 📿
«التماس دعای خیر»
🖋🎼شاعرین: #مشترک
#علیرضا_پناهیان #رضا_نصابی
#به نفس کربلایی رضا غیاثی
💠 اللهم عجل لولیک الفرج 💠
#حضرت_زهرا_مدح
ای گرامی دخت سالار امم
لوح محفوظ خدای ذوالنّعم
از تو جسته سکّۀ عصمت رواج
عصمتت بگرفته از عفّت خراج
.
با وجود چون تو زن در احترام
دیگر از مردان نباید برد نام
.
کوه مس را می کند کان طلا
خاکپای فضّه ات چون کیمیا
.
آبروی مریم از خاک درت
ساره چون هاجر به خدمت در برت
.
گر تویی زن ای سر افراز یمن
کاش مردان جهان بودند زن
.
کرده حق نام گرامت فاطمه
ملک هستی را وجودت قائمه
.
ذات تو اسباب ایجاد وجود
خاطرات آئینۀ غیب و شهود
.
سرّ مکنون خدای اکبری
جفت حیدر دختر پیغمبری
.
قلب تو ای قلزم مجد و شرف
شد برای یازده کوکب صدف
.
قامتت ای سرو بستان صفا
پای تا سر نخل توحید خدا
.
آنچه قدرت داشت ذات کردگار
جمله را برده است در ذاتت به کار
.
بیش از اینم نی به وصفت دسترس
گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس
.
روز محشر «صامتت» را یار باش
جرم او را در جزا ستّار باش
#صامت_بروجردی
#حضرت_زهرا_مدح
ای همه عصمت و تقوا زقــــــــدم تا به سرت
سرمه ی چشم ملائک همه از خــاک درت
زن به شــایستگی ات دیــــده ی تاریخ ندید
ای که وصف تو به قرآن شده از دادگــرت
اولین شخص جهــانِ بشــــــــــــریت، احمد
بارهـــا گفت: به قـــــربان تـو جـــان پــــــدرت
غیر زینب که به دامــــــان تو تحصیلش بود
دیده ی چــــرخ ندیده است نظیــــر دگــــرت
چه خلوصی،چه خضوعی،چه خشوعیست تو را که خـــــدا فخــــــــر نماید به نماز سحــرت؟
مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا
انبیــــا برســـــر پا پیش تو حتی پــــــــــدرت
دختــــــــــران درهمه جادست پدر میبوسند
توکه هستی که زندبوسه به دستت پدرت؟
تو که هستی که به فرمان خداوند مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت
بیشتر شیفتهی روی منیرت میشد
هرچه میدید نبی بیشتر از پیشترت
بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد
چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت
رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب
گر به محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت
در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی
دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت
با تحیر بسوی ختم رسل برگردید
تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت
صفحه صفحه چو بقرآن نظرم میافتد
آیه آیه است بتوصیف کتاب دگرت
زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف
جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت
شعلهها لاله شود در نظر دوزخیان
فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت
به کتاب و به رسول و به علی داد بقا
عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت
تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی
نیلگون گشته ز سیلی رخ همچون قمرت
تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی
از چه خم گشت درایام جوانی کمـــــرت؟
بسته شد دست علی، تا تو ز پــــا افتـــــادی
آه از بی کسیِ همســـر خونین جگــــرت
به نگاه علّی و نالهی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت
خانهات نِی، که همه هستی عالم میسوخت
گر نمیریخت بر آن شعله، سرشک بصرت
همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما
فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت...
#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا
گرچه در سِرِّ هوالهو همهی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چلهی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست
بنویسید فقط حضرتِ زهرا زهراست
آنکه در ذائقهی عشق تصرف کردهاست
آنکه پیش از قدم خویش تشرف کردهاست
آنکه در قامت یک نور توقف کردهاست
شب معراج خودش سیب تعارف کردهاست
تا بدانند چرا اُمِابیها زهراست
از خدا جلوهی او گرمِ دلآرایی بود
موقع آمدنش عشق تماشایی بود
عرش تا فرش فقط غرقِ شکوفایی بود
آنکه در گوش خدیجه خودِ لالایی بود
قبل میلادِ خدیجه به تماشا زهراست
دید حق نور فقط نور جهان میخواهد
قلبِ بی جانِ زمین یک ضربان میخواهد
دید حق ظلمت مکه فوران میخواهد
جمع احمد و علی ، فاطمهجان میخواهد
گفت ای جهل و خرافات مهیا زهراست
دختری آمده تا زن به کمالش برسد
تاکه زمزم به تماشای زُلالش برسد
تا پیمبر به جوابش به جلالش برسد
صلواتی که خدا داده به آلَش برسد
تا ببینند همه کار فقط با زهراست
آمده تا بنشیند به شبستان علی
آمده تا برود باز به قربان علی
تا که نُهسال شود بی سرو سامان علی
تا بسازد فقط او با نمک و نان علی
تا بمیرند حسودانِ علی تا زهراست
شیر وقتی که به سر ، تیغِ دوسر میچرخاند
مثل گرداب سر و دست و سپر میچرخاند
گِرد خود دست خدا کوه و کمر میچرخاند
درِ خیبر به رویِ دست اگر میچرخاند
همه دیدند رجزهای علی یازهراست
آب را مهریهاش ساخت که باران بشود
دو سه خرما به کسی داد که سلمان بشود
چادرش داد که یک قوم مسلمان بشود
او رضا داد به ما ، کشورم ایران بشود
مادر اینهمه آلالهی زیبا زهراست
مادری کرد و به ما لطف ، فراوان کرده
با حسینش همه را مستِ حسن جان کرده
کربلا را جگرِ مردم ایران کرده
خاکِ ما را حرمِ شاهخراسان کرده
به شهیدان حرم زمزمهی ما زهراست
گفته بودیم به این خصم خزانش برسد
صبر کردیم فقط تا هیجانش برسد
رخش بر رستم و آرش به کمانش برسد
انتقامی که بزرگ است زمانش برسد
لب اگر تر بکند نعرهی ما یازهراست
حسن لطفی
#امام_باقر__ع__میلاد
کیستی تو که نگاهت به حرم راه نماست
طور سینای تو تصویرگر آینه هاست
کیستی مرد که حاتم شب و روز خود را
بر سر سفره ی اکرام تو مانند گداست
مَثَلِ علم تمام علمای عالم
پیش علمت مَثَلِ قطره کنار دریاست
سی هزار از تو روایت شده از یک نفر است
همه سر چشمه اش از علم الهی شماست
حوزه و مجتهد و عالم و علّامه و علم
همه از برکت یک لحظه ی عمرت برپاست
عالمان پیش تو یک عمر تلمّذ کردند
مذهب از سیره ی علمی شما پا برجاست
السلام ای که تویی روح ولایت آقا
این سلام از نظرم می گذرد کز طاهاست
ثمر پاک ترین عشق شما هستی و
مادرت سرور زن های دو عالم زهراست
همه ی ارض و سما حول شما می گردد
نظری کن که نظر بر دل عشّاق رواست
نور در روح نماز تو تجلی دارد
در زلالی نگاه تو خدا هم پیداست
آنقَدَر مدح تو را گفتن و خواندن سخت است
کین قلم جنس ، فقط کار خود ذات خداست
امام باقر (ع)
میلاد
#امام_باقر__ع__میلاد
خواهم امشب باز شیدایی کنم
از در رحمت تمنّایی کنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سیر، در گلزار زیبایی کنم
گرچه خوارم، دم ز گلها میزنم
یاد گل، یاد گل آراییکنم
مدت کوتاه عمر خویش را
صرف خدمت نزد مولایی کنم
از همین کوتاه خدمت، تاابد
زندگی در لطف و آقایی کنم
آمدم نوشم میاز شیر و رُطب
بر در میخانه ماه رجب
ای رجب میخانه حیدر تویی
مِی تویی، باده تویی، ساغر تویی
طعم تو گردیده احلی من عسل
گوشهای از وسعت کوثر تویی
راه درک لیلةالقدر علی
بهر شیعه تا صف محشر تویی
ماه شعبان بر تو کرده اقتدا
باعث توفیق پیغمبر تویی
مطلعت زیباترین روز خداست
میزبان حجت داور تویی
حسن مطلع در تو باشد لطف یار
شد رخ زیبای باقر آشکار
او شعیب عترت پیغمبر است
باقر دریای علم داور است
مفتخر بر نام او هستیم ما
این کلام یک امام و رهبر است
اول خیر آخر خیر اصل خیر
این محمد، سفره دار کوثر است
بی روایاتی که از او آمده
دین ما تا روز محشر ابتر است
سائل علمش مراجع گشته اند
وسعت علمش ز هرکس برتر است
او که باشد بهترین مولای من
مادرش شد فاطمه بنت الحسن
مادرش از فاطمه تصویر داشت
دربرش آئینه تقدیر داشت
پاکتر از آب زمزم خُلق او
رزق و سهم از آیه تطهیر داشت
او که باشد دختر بیت کریم
حُسن بابایش در او تأثیر داشت
نِی به دامانش گرفته کودکی
او به دامان خضر راهی پیر داشت
تا کند مارا غلام درگهش
در نگاه چشم خود زنجیر داشت
ما غلام حضرت باقر شدیم
بر مَرام غیر او کافر شدیم
سروده جواد حیدری
امام باقر (ع)
میلاد
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی
یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی
آیینـهدارِ نــور خداونـد سرمـدی
از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی
ماه تـو نـور بـر دل اهلنظر دهد
میلاد چار حجت حق را خبر دهد
آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است
میـلاد پنجمیـن ولـیاللهِ اکبـر است
کز چار بحـرِ نور، فروزندهگوهر است
نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است
بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست
ذکر ملک همه صلوات و درود اوست
ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است
این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است
مولای من محمّـدِ آل محمّـد است
گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است
بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد
از شخص احمدش صلوات و سلام باد
جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش
سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش
دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش
جاری ز لعـل لب همهجا درّ و گوهرش
بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش
تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش
در قدر و در مقام، حسین است این پسر
سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر
در علم و در قیام، حسین است این پسر
آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر
بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست
دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست
گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش
گاهی به باغ، بیل کشاورزیاش به دوش
گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش
اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش
دریا ز چشمـه دهنش موج میزند
آیات وحی در سخنش موج میزند
ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم
وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم
وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم
جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم
مهر تو جان جان صلات و صیام من
پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من
ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها
مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها
خورشید بر درت یکی از جـاننثارها
گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها
هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است
هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است
من کیستم که خاک سرای شما شوم؟
لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم
یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم
باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم
لال است در ثنای تو مـولا زبان من
تو وصف خود بگوی ولی با زبان من
وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا
بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا
کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا
ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما
تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل
خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل
ای بر تو از خدا و رسولش سـلامها
اهــل کــلام را ز کـلامت کـلامها
بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»ها
در پنجـه تـو از همه دلها زمامها
توحید زنده از نفس صبح و شام تو
اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو
تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو
برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو
پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو
فـردوس گشتـه خـاکنشینِ بقیـع تـو
«میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده
مشمول بذل و لطف و عطای شما شده
#حاج_غلامرضا_سازگار
#نخل_میثم
#اشعار_ماه_رجب
#ولادت_امام_باقر(ع)
*میلاد امام باقر
ماه رجب خیر مقدم، سر زد دوباره هلالت
گردیده هفت آسمان خم، در پیش قدر و جلالت
باران فیض الهی هر لحظه بادا حلالت
تابیده در کل عالم نور خدا از جمالت
نازم به لیل و نهارت هفت آسمان بیقرارت
خورشید چشم انتظارت هر دم هزاران بهارت
-هر اختر تابناکت دارد فروغ خدایی
میآیی و میدرخشی با جلوه حس سرمد
بر خلق داری بشارت از صبح عید محمّد
هفتم فروغ الهی پنجم وصی محمّد
گنجینه کل دانش، آیینۀ روی احمد
فوق تصور مقامش دانش اسیر کلامش
وحی الهی پیامش داده محمد سلامش
-عبدی که باشد جمالش آیینه کبریایی
فردی که باید بخوانم چون ذات حق بی مثالش
گلبوسههای حسینی کرده است گل بر جمالش
دل میبرد از محمّد توصیف خلق و خصالش
پیشانی عرش رحمان ایوان قدر و جلالش
خورشید تابندۀ علم، ماه درخشندۀ علم
دریای طوفندۀ علم، تنها شکافندۀ علم
-در پای کرسی درسش دانش کند خودنمایی
نام نکویش محمد یا احمد دیگر است این
الله اکبر خدا را زهراست یا حیدر است این
دریای حلم حسن را رخشانترین گوهر است این
سرتا قدم یادگار ثارالله اکبر است این
این باقر علم دین است یا سیدالساجدین است
هم جان حبلالمتین است هم اسوه متقین است
-در خاک راهش چه قابل گردند عالم فدایی
دشمن به وقت تکلم دلداده خلق و خویش
بالا رود وحی ساعد تا عرش با گفتگویش
چشم ملایک به دستش دست خلایق به سویش
گلهای علم و فضیلت روییده از خاک کویش
مهرش تمام ولایت رویش چراغ هدایت
از بذل دستش روایت احسان و جود و عنایت
-از او هماره کرامت از ما همیشه گدایی
ای گوشه گوشه بقیعت بیتالحرام ملایک
بر تو درود خداوند بر تو سلام ملایک
از کوثر دانش تو لبریز جام ملایک
صحن بقیعت همه پر از ازدحام ملایک
دانش اسیر کلامت روح القدس مرغ بامت
از سوی جد کرامت آورده جابر سلامت
-خیزد ز قبر غریبت بوی خوش آشنایی
تو نجل خون خدایی، ریحانۀ کربلایی
لیل و نهار زمان را والشمسی والضحایی
هم اختر شش سپهری هم پنجمین مقتدایی
هم هفت در شرف را دریای بیانتهایی
مهر تو باب النجاتم شوینده سیئاتم
خاک تو آب حیاتم من در حیات و مماتم
-از تو نجویم کناره از تو نگیرم جدایی
ای آبروی مدینه از آبروی بقیعت
هر لحظه مرگ و حیاتم در آرزوی بقیعت
حتی به گلزار جنت چشمم به سوی بقیعت
ذکر خدا بر زبانم با گفتگوی بقیعت
تو عالمی را پناهی من میثم روسیاهی
بر دوش کوه گناهی آیا شود با نگاهی
-پایی به چشمم گذاری، چشمی به سویم گشایی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سبک سرود میلاد امام محمد باقر(ع)...
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
نور خدا را جلوه گر تویی یاباقر
در آسمان ما قمر تویی یاباقر
دست تو، دست رحمت
مهر تو، شد سعادت
نوکریت، اوج عزت
آقا به شیعه ها نما عنایت
نورٌ علی نور دل شیعه تویی
گفتم و میگم حاصل شیعه تویی
آب و گل تو از علی و فاطمه ست
با این حساب آب و گل شیعه تویی
یاباقر، یابن زهرا(۴)
ثمره ی علی و زهرایی یاباقر
همتا نداری توی آقایی یاباقر
جن و انس، خاک پایت
یک عالم، شد گدایت
ما مستیم، در هوایت
آقا جونمون و میدیم برایت
باید بگم مثل علی مَردی آقا
تاریخ مارو جاودان کَردی آقا
نُه تا تیر و زدی تو پشت به پشت به خال
آبروی هشام رو هم بُردی آقا
یاباقر، یابن زهرا(۴)
تو نوه ی حسين و حسنی یاباقر
عشق تو برای ما علنی یاباقر
تو ماهِ، شب نمایی
اميدِ، شيعه هايی
در دانش، بی همتایی
آقا تو یادگار کربلایی
هم اسم پیغمبری و زبان زدی
مرجع هرچی عالِم و مجتهدی
کرامتت زیاده و امشب به ما
برات یک بقیع و کربلا میدی
یاباقر، یابن زهرا(۴)
ملتمس
.
#زمزمه #واحد #شور
#بیست_ونهم_جمادی_الثانی
#شهادت_حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#امام_زمان
این روزا میدونم
ای امام مظلوم
روضه میگیری باز
واسه امّ کلثوم
تو دمشقی یا که
گوشه ی کربلا
غرق ماتم شدی
صاحب روضه ها
داری می بینی که شده عمّه قامت خمیده
یه عمره که طعم جسارت همیشه چشیده
توی زندگیش غیر درد و مصیبت ندیده
داری می بینی بین روضه دیگه نا نداره
واسه غصه ها قلب زارش دیگه جا نداره
دیگه رغبتی واسه موندن تو دنیا نداره
العجل یا مهدی.....
🌸🌸🌸🌸🌸
می بینی آقاجون
که عمّه ی مضطر
روضه باز میخونه
این دمای آخر
خاطره ها داره
از ظهر عاشورا
حق داره می میره
با چشمای دریا
توی خاطرش مونده یک پیکر ارباً اربا
تنی که رها شد تو آفتاب سوزان صحرا
تو مقتل شده بر سر ِ پیرهن کهنه دعوا
بمیرم که چارماهه همدرد بی بی ربابه
به یاد لب خشک شیش ماهه و قحط آبه
نمیتونه از کابوس اون سه شعبه بخوابه
العجل یا مهدی....
🌸🌸🌸🌸🌸
می بینی مأنوسش
روضه های شامه
زخمایی که داره
از جفای شامه
یادشه توی شام
به اشکاش خندیدند
در پای نیزه ی
علمدار رقصیدند
نوامیس حیدر رو بردن تو بازار به کینه
زدن روی نیزه سرا رو جلوی سکینه
با این قصد که رأس باباشو رو نیزه ببینه
شده عمّه ی تو توی مجلس باده مهمون
توی بزمی که خواهرش کرده پاره گریبون
شده روبه روش لعل لبهای قاری پر از خون
العجل یا مهدی.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
👇
____🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
.
#امیرالمومنین_علی
#صد_و_ده_فضیلت
علی کیست ، ذوالفَضلِ وَالاِمتنان
علی کیست ، ذوالحِکمةِ وَالبَیان
علی کیست ،آیینة ذوالجلال
علی کیست ،ذوالرَأفةِ و اَلامان
علی کیست ،گو : اَحسنُ الخالقین
به او نام داده چنین ، مستعان
علی کیست ، معنای توحیدِ محض
علی کیست ،مسجودِ روح و روان
علی کیست ،اَسماءِ حُسنای حق
علی کیست ،الله را ترجمان
علی کیست ،از « وَجهُ رَبِک » بپرس
همه فانی اَند و علی جاودان
علی کیست ،دانای لوح و قلم
علی کیست ،اَسرارِ گَنجِ نهان
علی کیست ،فرماندهِ اَنبیاء
علی کیست ،با اَنبیا همزبان
علی کیست ،عبد خدای کریم
علی کیست ،سلطان جان و جهان
علی کیست ،کعبه ،علی کیست ،رُکن
علی کیست ،زمزم ،صفا، سَعی ،هان...
علی کیست،صوت رسای خدا
علی کیست ،رازِ مگویِ زبان
علی کیست ، آن خِلقتِ بی نظیر
که هرگز نگُنجد به وصف و بیان
علی کیست ذکرِ کُلونِ بهشت
علی کیست ،سرمایة جَنَتان
علی کیست ،حج و جهاد و زکات
علی کیست ،احکام دین را نشان
علی کیست ،همتای زهرا علیست
علی کیست ،بر مصطفی روح و جان
علی کیست ،سالار خُم غدیر
علی کیست ،رهبر به پیر و جوان
علی کیست ،آقای هر مُتَقی
علی کیست ،مولای ما مؤمنان
علی کیست ،خورشید دستِ نبی
ستون زمین ،لنگرِآسمان
علی کیست ،میزان اعمالِ ما
علی ، آن قسیمِ جحیم و جنان
علی کیست ،رمز حیات و ممات
علی کیست ،سِرِ صَلات و اَذان
علی کیست ،آنکه به اَمرِ خداست
به یک شب چهل جا عیان، همزمان
علی کیست ،دل رحم ،با دوستان
علی کیست ،دل سخت، با دشمنان
علی کیست ،مَرد قنوتِ سحر
علی کیست ،محراب را ارمغان
علی کیست ،بخشنده ، وقت رکوع
علی کیست ،در سجده ، فارغ ز جان
علی کیست ،گریان ز اشک یتیم
علی کیست ،الحق کسِ بی کسان
علی کیست ،پشت و پناه ضعیف
علی کیست ،حامیِ مستضعفان
علی کیست ،آن سفره دارِ فلک
بحق ، عالمی را علی میزبان
علی صاحبِ سفرة مجتباست
کریمانِ عالم بر او میهمان
علی کیست ،بابای زینب ،حسین
حسن، اُمِ کلثوم ، ما شیعیان
علی کیست ،شیر خدا و رسول
علی کیست ،سرمایة کُن فَکان
علی کیست ،خشم خدا در عِقاب
علی کیست ،چشم خدا در عَیان
علی کیست ،خیبر شکن، بت شکن
علی کیست ،بر مصطفی جانفِشان
علی کیست ، هشیارِ صَفِین ها
علی کیست ، بیدار در نهروان
علی کیست ،فیروزِ جنگ جَمل
علی کیست ،درپیری اَش پهلوان
علی کیست ،شایستة ذوالفقار
ولی بی سپر،بی زِره، بی کمان
علی کیست ،مظلوم،تنها، غریب
علی کیست ،با چاهها همزبان
علی کیست ،هر کس که پرسد بگو:
علی را تو در شقشقیه بخوان
علی کیست ،آرامش)ِ فاطمه
علی کیست ،همدردِ یارِ جوان
علی کیست ،با دستِ بسته صبور
علی کیست ،پیروزِ هر امتحان
علی دست بسته نگردد ولی
برای خدا می شود آنچنان
علی را اگر میشناسی دلا
خودت را مُریدِ مَرامش بدان
علی بر همه بی پناهان ، پناه
علی بر سرِ بی کسان ، سایبان
علی نَه فقط هست بابای ما
علی دین ما هست و ایمانمان
و تا حوض کوثر علی ، راهبَر
علی ساغر و ساقی و ساربان
علی کیست ،بابای ارباب ما
علی کیست ،مولای صاحب زمان
رسد انتقام غدیرِ علی
به دستانِ آن رهبرِ اِنس و جان
و مهدی ، مسیرِ علی میرود
امامت همین و ولایت همان
ولیِ زمان را که دریافتی
همان بیعت است و همین آرمان
و آنان که پَرپَر در این رَه شدند
همه کربلایی ، همه قهرمان
محمود ژولیده
#امیرالمومنین_علی
شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بیصبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
دمی که معصیت کردم ز مستیِ محبت بود
شبیه آن بلایی که سرِ پیمانه آوردم
خرابآبادِ این سینه مبدَّل بر گلستان شد
ازل که حب حیدر را در این ویرانه آوردم
همین که صاحب دل شد، همین که شمع محفل شد
برای بیعت با او پرِ پروانه آوردم
گدا هر قدر هم آمد، غضنفر شهریارش کرد
فقیرم... ظرفِ خالی را ولی شاهانه آوردم
به هر کس میرسم میگویم از اعجاز چشمانش
تمام اهل بیتم را درِ این خانه آوردم
برای بردن نامش لبم برّانتر از تیغ است
همیشه نامِ مولا را فقط مردانه آوردم
علی اول، علی آخر، علی حق است و حق حیدر
بنوش از بادهی کوثر، دمِ رندانه آوردم
سرم بر روی زانو و دلم تنگ نجف گشته
به یاد عشقِ سوغاتی که از میخانه آوردم
نجف رفتم دلم را زیر ایوان دست او دادم
دلِ سالم به او دادم، دل دیوانه آوردم
"علیگفتن" خودش شیرینتر از شعر و غزل باشد
چنان مستم که نامش را هنرمندانه آوردم
محمدجواد شیرازی
#امیرالمومنین_علی
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده
یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده
هر کس غلام فاطمه شد در پناه اوست
شاهی که عرش دوش نبی جایگاه اوست
در معرکه سلاح نبردش نگاه اوست
این گیسوی سیاه که تنها سپاه اوست
بر شانه اش سیاهی لشکر نیامده
اولاد مرتضی همه ذاتاً مطهرند
قرآن ناطقند، شفیعان محشرند
شاهان روزگار غلامان قنبرند
خدّام عرش گوش به فرمان حیدرند
دور و برش که قحطی نوکر نیامده
ابروش وقت جنگ کم از ذوالفقار نیست
دنیا به جنگش آمده و بیقرار نیست
در مکتبش ضعیفکشی افتخار نیست
کرار که در مبارزه اهل فرار نیست
این کارها به فاتح خیبر نیامده
هرگز نمیشود علم عشق سرنگون
عشقش کشیدهاست دلم را به خاک و خون
پایان کار عاشق او چیست جز جنون؟
او گرد خاک پای علی شد که تا کنون
سردار مثل مالک اشتر نیامده
گرچه نبی نبود، وصی نبی که بود
مسند نشین بیبدل این اریکه بود
مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود
باید خدا شوی که بفهمی علی که بود
کاری که از بنیبشری بر نیامده
در حال احتضار ولی فکر قاتل است
مولای ما نمونه انسان کامل است
بی مهر او تمام عبادات باطل است
آدم بدون عشق علی مشتی از گل است
حیف از دلی که در بر دلبر نیامده
دشمن هم از عنایت تو بینصیب نیست
در کشور تو هیچ غریبی غریب نیست
بیچارهای که در دل زارش شکیب نیست
با اینکه فکر آیه «أمّن یجیب» نیست
از بارگاه لطف تو مضطر نیامده
بر راه کفر سد زده دیوار تیغ تو
اصلاً هدایت است فقط کار تیغ تو
هو، حق، علی مدد، همه اذکار تیغ تو
دیدیم هر که رفت به دیدار تیغ تو
با سر فرار کرده... ولی سر نیامده
استاد در فنون نبردی ابوتراب
فــــرمانروای کشور دردی ابوتراب
حتی به مور ظـلم نکردی ابوتراب
گفتم هزار مرتبه مردی ابوتراب
با تو هزار مرد برابر نیامده
شد در غم تو چشم هزاران یتیم تر
بعد از تو میشوند یتیمان یتیم تر
من از ازل اسیر تو ام یا قدیم تر
ای خانوادهات همه از هم کریم تر
از سفرهی تو پر برکت تر نیامده
حامد تجری
#امیرالمومنین_علی
حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست
عَلَوی بودن من از حَسَناتم پیداست
همه جا سینه سپر می کنم و می گویم ...
شیعه ی حیدری ام ، از صَلَواتم پیداست
مثل یک دفتر شعرم که پُرم از مَدحت
اسم تو در همه جای صفحاتم پیداست
نام تو روی لبم اصل عبادت باشد
دائم الذکر توام ، از جملاتم پیداست
آنقَدَر خَم شده ام پیش ضریحِ ذکرت ...
مثل تسبیح ، ستون فقراتم پیداست
از همان روز ولادت شده ام پابستت
قِدمت نوکری ام از سَنَواتم پیداست
من وَبالت شدم و وصله ی ناجور توام
لطف و آقایی تو ، از زحماتم پیداست
گر قبولم نکنی ... پیش خدا مردودم
بدیِ وضع من از این نُمَراتم پیداست
آخرش هم تو مرا در حَرمت خواهی برد
بین دستان شما ، برگِ بَراتم پیداست
می چکم روی زمینِ حرمت ، می بارم
دور صحنت به طوافم ... قطراتم پیداست
در بهشتِ علوی ام ، به بهشتم چه نیاز
از همین جا که من اَستم ، درجاتم پیداست
آخَرُالاَمر ، میایی به سرِ بالینم
و بِوالله ، که این از سَکَراتم پیداست
رضا قاسمی
#حضرت_ام_کلثوم
در علم و فضيلت و ادب دريايي
در عصمت و صبر و علم بي همتايي
سجادهی تو شميم کوثر دارد
تو آينهی حقيقي زهرايي
اي روح زلال! نور کوثر داري
تو عطر گل ياس پيمبر داري
در حجب و حيا آينهی فاطمه اي
در وقت خطابه شور حيدر داري
اي پشت و پناه قافله، چون زينب
همراز نماز نافله، چون زينب
در شام نيفتاده اي از پا، بانو
يک لحظه در اين مقابله چون زينب
هر چند که بي صبر و قراري بانو
هر چند غريب و داغداري بانو
در کوفهی بي کسي و شام غربت
چون کوه وقار استواري بانو
در روز دهم چو شمع افروخته اي
در آتش بي کسي و غم سوخته اي
تا سرحد جان حمايت از مولا را
از مادر خود فاطمه آموخته اي
از ديده اگرچه خون دل افشاندي
آن روز تمام کوفه را لرزاندي
اي دخت علي، هيمنهی کوفي ها
مي ريخت به هر خطابه که مي خواندي
آن روز رسيده بود جانت بر لب
مي سوخت تمام پيکر تو در تب
پروانه صفت گرم طواف عشقي
ذکر لب خستهی تو: زينب زينب
آن ماتم بي کرانه را معنا کن
آن غربت جاودانه را معنا کن
يک بار براي زائرانت بانو
تو ضربهی تازيانه را معنا کن
شش ماه شبيه روضه خوان مي خواندي
از غربت و داغ بي کران مي خواندي
از نيزه و قتلگاه و خون مي گفتي
از طشت طلا و خيزران مي گفتي
یوسف رحیمی
#حضرت_ام_کلثوم
ای آینه دار پنج معصوم
در بحر عفاف در مکتوم
پرورده ی دامن ولایت
مظلومه ی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات مجهول
مهر تو به کائنات معلوم
شیرازه ی شرع از تو محکم
منظومه ی عشق ازتو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
بر صورت ماه هاله بودی
در خانه ی شیر حق به خوبی
معصوم تر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستم ها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانه ی شمارفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پاره ی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بردل پاره پاره اززهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال تن عزیز خود را
ازمرکب ده سواره دیدی
بردست حسین غرق درخون
قنداقه ی شیرخواره دیدی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
هم راز شهید نینوایی
دم ساز غریب کربلایی
برخرمن هستی ستم کار
سوزنده لهیب کربلایی
درآتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه کارسازاست
توفنده خطیب کربلایی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
سیدرضا موید
#حضرت_ام_کلثوم
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن
دختر دومی ِحضرت حیدر بودن
صدق الله العلی نام پدر بود و چنین
آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن
ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن
شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن
شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد
بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن
جزو آموختگان وصیت نامه ی او
جزو تشییع کنان تن مادر بودن
پشت تابوت به همراه حسین و زینب
جزو آن چندنفر در شب آخر بودن
درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت
ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن
دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما
عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن
می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط
لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن
می کند خم کمرش را به خدا درآنی
روی تل گریه کنان محو برادر بودن
چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب
در هیاهوی حرم دست به معجر بودن
مهدی رحیمی
#حضرت_ام_کلثوم
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم
حالا ولی با اشک نم نم مینویسیم
با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم
آری ز بانوی محرم مینویسیم
در دادگاه عشق محکومیم صدشکر
از نوکران ام کلثومیم صدشکر
زهرا و احمد بود علی مرتضی بود
ام المصائب بود و هم ام البکا بود
سرتا به پا مستغرق ذات خدا بود
پشت ولی الله وقت فتنه ها بود
چادر زجنس غیرت زهرا به سر کرد
با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد
آیات قران است سرتاسر کلامش
جبریل سرخم میکند از احترامش
عقل ضعیف ما کجا درک مقامش
دارد تفاوت با همه نوع قیامش
گمنام شد اما کرامت تام دارد
تا به ابد حق گردن اسلام دارد
به مردی این زن زمانه زن ندیده
اوج جلالش را زمین قطعا ندیده
مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده
یکروز خوش در زندگی اصلا ندیده
یادش نرفته روضه ی بیت الولا را
میخ و زمین افتادن خیرالنسا را
هم کربلا رفته ست هم گودال رفته
هم به کنار پیکری پامال رفته
هم مثل زینب سوخته از حال رفته
هم ذوالجناح آمد، به استقبال رفته
شلاق درهم کرد حال پیکرش را
بردند دزدان وقت غارت معجرش را
بسته به هم بودند زنها بین کوفه
خیلی کتک خوردند اما بین کوفه
دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه
هی پخش میکردند خرما بین کوفه
همراه زینب کوچه هارا فتح میکرد
برداشت پرده از رخ کوفی نامرد
در شام اصلا قامتش مثل کمان بود
آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود
آواره ی هرکوچه و بی آشیان بود
راهی بسوی مجلس نامحرمان بود
چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد
بالانشین آسمان ویران نشین شد
سیدپوریا هاشمی
#حضرت_ام_کلثوم
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم
حتما تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم
حتما تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم
از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی
رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر ای وای
ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم
هر کس می آمد جای زخم قبل می زد
با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم
هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت
انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم
وحید محمدی
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
#سبک_ولادت_امام_باقر_ع🌸
#اجرانشده
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🏳بند اول:
شبِ جشن و شبِ میلاده
گل خنده رو لب سجاده
خدا انگار یه باره دیگه
خودشو نشون تو آینه داده
اومده دنیا، امامِ پنجم
منادی خبر آورده برای مردم:👇
جواز شور و شعف شد صادر
خوشامد بگید امشب به امامِ باقر
هلابیکم یا امام باقر
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🏳بند دوم:
شب رحمت شبِ انواره
شب سر رسیدن دلداره
رو سره شیعه های عاشق
بارون لطف خدا میباره
شده عالم روشن و نورانی
ملائک همه میکنن مولودی خوانی:...
جواز شور و شعف شد صادر
خوشامد بگید امشب به امامِ باقر
هلابیکم یا امام باقر
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷
🏳بند سوم:
ذکر روی لب نوکر ها
باقرالعلومِ شاه و مولا
شیعه داره اینو باور که
یه روزی بقیع میشه کربلا
همه غرق این دم و آوازیم
ایشاالله تو بقیع براش حرم میسازیم
دلا امشب تا بقیعِ زائر
شدیم مست و هواییه امام باقر
هلابیکم یا امام باقر
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_باقر_ع_ولادت
#محمدحسین_رحیمیان
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه
نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه
گرفته است بهانه دلم برای مدینه
فدای چار امام گره گشای مدینه
کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر
سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر
نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی
نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی
نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی
نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی
بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت
غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت
تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت
تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت
شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت
شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت
همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را
نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا
امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو
بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو
فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو
خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو
تویی که وارث جمع فضائل حسنینی
امام امتی و میوه دل حسنینی
همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت
زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت
بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت
و در مرام شما نیست دین به غیر محبت
تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان
همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان
تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است
به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است
به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است
بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است
به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت
حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت
تو یادگار شهید غروب حادثه هایی
تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی
ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی
تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی
چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد
رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد