eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . تو شبه بارون دل شده مجنون اومد رقیه و شده، خوشحال آقامون ماهه آفاقه نوره اِشراقه شبیه گل رو دامنِ، ام اسحاقه چون گل یاس و میخکه به شأن اون.. تبارکه همه حسینیا میگن تولدش مبارکه خوش اومدی خوش اومدی یارقیه جان.. محشر محشر دلبر اکبر برای زینب اومده، همدم و یاور روح اعطیناس کوثر باباس عرصه ی پادشاهیشَم، شونه ی سقاس سه ساله بوده کربلا تو کوفه و شام بلا با گریه هاش نقشه های یزید و کرده بر مَلا خوش اومدی خوش اومدی یارقیه جان.. باز شب میلاد میزنم فریاد رقیه اِی روحِ کرم.. ، خونه اَت آباد عمه‌ی سادات روح عبادات با دستای کوچیکتون، شد روا حاجات تو جشن میلاد شما دلامون و صفا میده هِدیّه صاحب الزمان دمشق و کربلا میده خوش اومدی خوش اومدی یارقیه جان.. جاشه با نفرت با همه غیرت امشب به منکر بی بی، بکنیم لعنت با همه ایمان از دل و از جان لعنت بگیم به زجر و به، خولی و سَنان لعن خدا به حرمله.. به شمر و به ابن زیاد بعد یزید این شبارو لعن عمر میگم زیاد لعنت به دشمن شما یارقیه جان.. /
عمل کن شاعر مسکین به فرمانی که من دارم رسان پیغام من را بر محبانی که من دارم برای هر دو دنیایش کفایت میکند لطفم اگر دستی زند سائل به دامانی که من دارم به مسکین و یتیم و آن اسیر افطار خود دادم چه غم دارد گدا بر دل از احسانی که من دارم برای دردِ بیماران اگر درمان دهد عیسی کجا درمانِ او باشد چو درمانی که من دارم؟ امیرالمومنین تنها به من باشد برازنده ندارد هیچ کس اینگونه عنوانی که من دارم اگر که پرده ها افتد ، میان و من و معبودم نمیگردد زیاد و کم از ایمانی که من دارم صف دشمن به وقت جنگ حیرانند و سرگردان دلیران را به تن رعشه ز جولانی که من دارم به یک ضربه در خیبر ز جا کندم همه دیدند یدالله است بی تردید دستانی که من دارم نه تنها در جوانمردی شبیهم نیست بی تردید نظیرش نیست این شمشیرِ برّانی که من دارم به دنبال ورق های به روی نیزه میرفتند دریغ از اینکه جایی نیست قرآنی که من دارم تمامِ جن و انس و حور و قلمان تحت فرمانم کجا دارد کسی ملک سلیمانی که من دارم؟ برای بحث علمی یا که دینی علمِ هر عالِم رسد آیا به گردِ علمِ سلمانی که من دارم؟ به بیت الله آغازم ، به محراب دعا پایان که دارد این چنین آغاز و پایانی که من دارم؟ شاعر: یونس وصالی (یونس) @babollharam
مدح سلام الله علیها خبر دهید به عالم ملیکه می آید خبر دهید به شیعه شفیعه می آید خبر دهید به زینب که نور چشمانت سه ساله علویه رقیه می آید تو آمدی و زند خنده بر رخت ارباب چقدر مثل حسین و شبیه زهرایی تمام عالم امکان شود به قربانت برای جمع گدایت امید فردایی سه ساله ای و تمام فلک ثناخوانت شمار جن و ملک خادمان درگاهت مقام ساره و آسیه هاجر و مریم کم است در قبل آن مقام والایت تمام دلخوشی اکبر است این بانو شبیه فاطمه هم کوثر است این بانو اگر دلت حرم شاه سرجدا خواهد جواز کرب و بلا هست دست این بانو ز عمق جان بزنم جار یا رقیه مدد دوای درد گرفتار یا رقیه مدد به یاد تشنگی اش ظهر روز عاشورا نوای من دم افطار یا رقیه مدد دلم خوش است ز روز الست حیدری ام همیشه و همه جا در ولایت علی ام تمام فخر من این است روز محشر که یه عمر سینه زن و هیئت رقیه ای ام عمو به نام سه ساله عجیب حساس است به روی دوش ابالفضل جای هر روزش خدا کند که نگیرند از او عمویش را که دست زجر بیفتد به شانه و مویش تو قول دادی عمو در کنار من باشی همیشه و همه جا سرپناه من باشی اگر نباشی عمو حرمله که شیر شود دلت می آید عمو، زینبت اسیر شود دلت می آید عمو که رقیه پیر شود شاعر: حمیدرضا قناعتیان ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ @babollharam
🔻شور حضرت سیدالشهدا (ع) تقدیم به همه پیر غلام‌ها و نوکرهای حضرت سیدالشهدا (ع) _________________________ 1️⃣ بند اول لحظه‌های نوکری میگذره و تازه من خودم پیدا رو میکنم تو همین هروله و سینه‌زنی یاد جمع پیر غلاما میکنم یاد حاج احمد کافی ناد علیِ کربلایی یاد حاج علیِ آهی همه مردای خدایی عطر بهار و سوز صدا و نوکری نیست نخونده شعر سازگار و گرد حرم دویده ام صفا و مرو دیده ام هیچ کجا برای من کرببلا نمی‌شود "کربلا کربلا اللهم ارزقنا" _________________________ 2️⃣ بند دوم پیر غلام آذری‌زبون اگه بگه یا حسین دلت رو میبره حاج کلامی نفسش حیدریِ شعراشو حضرت زهرا میخره یاد حاج اصغر زنجانی میگه از ربابُ میسوزه هرکسی رو من دیدم محو یاحسین حاج فیروزه یاد قدیم و روضه میگیریم و میای بخونیم نوحه حاج سلیم و زینب زینب الگوی وفا زینب آماج بلا زینب هر درد دوا زینب غم قهرمانی زهرا نشانی ای روح با ایمان جانیم سنه گوربان _________________________ 3️⃣ بند سوم هرچی نوکریم قدیمی‌تر میشه رنگ و بوی پیرغلاما میگیرم اگه سنگم بزنی هم یاحسین من از این خونه که جایی نمیرم یاد سوز کوثری ها و روضه های غرق در نور و نغمهٔ غلامعلی ها و اونا یادمون دادن شور و حس حضوره که پر ز شوره تو ذهن من این نوحهٔ حاج منصوره بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما ای گل وفا حسین معدن سخا حسین میکشی مرا حسین "میکشی مرا حسین" ✍️ @babollharam
audio_2022-03-20_16-43-49.ogg
395.6K
🔻شور حضرت سیدالشهدا (ع) تقدیم به همه پیر غلام‌ها و نوکرهای حضرت سیدالشهدا (ع)_ بند 1 ________ @babollharam
audio_2022-03-20_16-47-36.ogg
384.1K
🔻شور حضرت سیدالشهدا (ع) تقدیم به همه پیر غلام‌ها و نوکرهای حضرت سیدالشهدا (ع)_ بند 2 ________ @babollharam
audio_2022-03-20_16-48-52.ogg
407.4K
🔻شور حضرت سیدالشهدا (ع) تقدیم به همه پیر غلام‌ها و نوکرهای حضرت سیدالشهدا (ع)_ بند 3 ________ @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهار می‌رسد اما نمی‌رسی از راه بهار حضرت زهرا نمی‌رسی از راه.. غبار فاصله‌ها جاده را مکدّر کرد طراوت دل دریا نمی‌رسی از راه؟ شب است و شیون و شور و شرار و صد شکوه سپیده‌ی شب یلدا نمی‌رسی از راه؟ امید آخر دنیا، طبیب زخم فراق سوار غمزده، آقا نمی‌رسی از راه؟ بهانه‌ی دلِ تنگِ غروبِ هر جمعه بهار اصلیِ دنیا، نمی‌رسی از راه؟ بدون تو چه بهاری چه عید نوروزی! عزاست بی تو جهان تا... نمیرسی ازراه محمد کابلی @babollharam
‌ روز عید است همه خانه‌ی مادر بروند حرم‌ت کو که بیایند همه نوکر‌ها...؟ @babollharam
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 پیمانه بلای مرا بیشتر کنید روزی کربلای مرا بیشتر کنید من پای صحبت (أرنی) ایستاده ام هر چند (لن ترای) مرا بیشتر کنید تا این که یک شبه ره صد ساله را روم تاثیر (ربنای) مرا بیشتر کنید در بطن درد، راز تکامل نهفته است دوران ابتلای مرا بیشتر کنید گاهی که از قضا و قدر خسته می شوم سهمیه ی رضای مرا بیشتر کنید بنده بدون خشیت و امید، بنده نیست پس خوف من، رجای مرا بیشتر کنید وقتی که از گناه دلم تیره می شود اوقات روضه های مرا بیشتر کنید با خستگی روح به جایی نمی رسم پس لذت دعای مرا بیشتر کنید تنها نگاه توست مرا می دهد شفا لطفاً کمی دوای مرا بیشتر کنید راه رسیدن به خدا، راه کربلا است روزی کربلای مرا بیشتر کنید شاعر : حسین ایزدی مناجات با خدا مناجات
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید من کمتر از گدای شب جمعه نیستم خانه به خانه دست مرا در به در کنید بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند مارا فضیل فرض کنید و نظر کنید این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این نفس بی اثر کنید باید برای سوختنم چاره ای کنم این روزه روزه نیست برایم سپر کنید العفو گفتنم که به جایی نمیرسد ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید در میزنیم و هیچ کسی وا نمیکند پس زودتر امام رضا را خبر کنید شاعر:علی اکبر لطیفیان مناجات با خدا مناجات
بسم‌ الله الرحمن الرحیم حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینهء حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست دردانهء یکدانهء مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانهء سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم امشب حسين سر زده نوري به خانه اش ماهي كه سر گذاشته بر روي شانه اش عشقش، بهانه اش، نفس عاشقانه اش مينازد او چقدر به اين نازدانه اش امشب شكفته است به بستان گل حسين جانم فداي نغمه ات اي بلبل حسين با يك نگاه لطف تو چيزي محال نيست اين اعتقاد ماست به قرآن خيال نيست باب الحوائجي و برايت مثال نيست اين خانمي كه ديده ام عمرش سه سال نيست عمري نمي شود بگذاريم نور را وا كرده اي چقدر گره هاي كور را
بسم‌ الله الرحمن الرحیم در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران گرفته است بشارت از آسمان خراسان شنیده است ندایی خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
بسم ‌الله الرحمن الرحیم آسمانی هست اما جلوه ی خورشید نیست روز نو می آید اما روز نو که عید نیست تا نباشی ناخوش احوالیم ، حوِّل حالَنا تو بیایی عید می آید ، در این تردید نیست چشم ها را شُسته ام تا جور دیگر بنگرم زندگی چیزی به غیر از آنچه باید دید نیست حسرت دیدار لیلی با دل مجنون چه کرد؟ آه مجنونی که دیگر زیر چتر بید نیست هر چه با تو انس پیدا کرد ارزشمند شد قطره ی اشکم برایت غیر مروارید نیست از خودت دورم نکن دورم کنی دق می کنم کاش می گفتی که حکم عاشقت تبعید نیست از من ِ عاشق نیاز و پیشه ی معشوقه ناز با دل هجران زده ما را به وصل امّید نیست کاش می آمد کسی که رفت و دیگر برنگشت کاش می آمد جواب طعنه ی " دیدید نیست " مُطمئنّم موسم خندیدن گُل می رسد بعد از این شب های فتنه مُصلح کُلّ می رسد
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام عید آمده از راه؟! چه عیدی؟! چه بهاری؟! وقتی خبر از باغ و گل و سبزه نداری تا دیده شکوه دل دریایی ما را، غم آمده تا ساحل ما موج سواری تقدیر بر این است که در گوشه ای آرام غم از پی غم هی بشماری بشماری این سیل اثر گریه ی ماتم‌زدگان است ای ابر بهاری چه بباری چه نباری تقویم ورق خورد و تو را برگ و بری نیست ای دل به همان زردی پاییز دچاری ای کاش بیایی و در این وسعت تاریک ای سال نو آیینه در آیینه بکاری در راه سواری است؛ خوشا آینه ی ما برخیزد اگر از دل این جاده غباری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و فصل بهار گریز روضه‌یِ کربلا گفتم بهار می‌رسد و می‌رسم به یار آمد بهار و سَر نشد ایّامِ انتظار جان بر لبم رسیده و یارم نیامده ای چشمِ تَر به حالِ نَزارم بِبار زار سالِ گذشته توشه‌یِ خوبی نداشتم بر رویِ شانه‌اَم شده تنها گناه... بار از حال و روزِ عاشقِ آلوده‌اَت مَپرس بیچاره کرده است مرا دردِ اِضطرار با یک نگاه دردِ مرا می‌کنی دَوا تنها گُلم تو می‌رسی و می‌رسد بهار آقا دلم شکسته بیا روضه‌ای بخوان سرْ رویِ نیزه شد سرِ بازار سنگسار پیشّ دو چشمِ عمّه‌یِ سادات می‌زدند از رویِ بام سنگ به سرهایِ نِی سوار
💐💐 آمدم تا بگیــــــــرم از دستت خرجِ یک سال را ، امام زمان کاش تحــویلِ سال بودم من درکنــــار شمـــــا ، امام زمان کاشکی زندگی کنــم همه‌ی... سال را با تو ، یا امام زمان حیف که باز هم بدون شماست سالْ تحــــویلِ ما ، امام زمان کن دعا که شـــــوم وَلیِّ شما ای ولیّ خــــــدا ، امام زمان تو بخواه از خدا که من بشوم یـــــارِ بی ادعـــــا ، امام زمان ای بِــاِذنِــهْ ، مُحَـوّلُ الاَحوال حَوِّلْ این حال را ، امام زمان به منِ روسیـــه عنایت کن حالِ تــــوبه ، دعا ، امام زمان درفراق تو روزی ام بشود اشگ و سوز و بُکا ، امام زمان کنم امسال بیشتر از پیش... بر ظهورت دعا ، امام زمان چه شود سال نو ببینم آن... صورت مَه لقــا ، امام زمان چه شود همــره شما بشوم زائــــر کـــــربلا ، امام زمان روضه‌‌ی جسم بی کفن شنوم از زبان شمــــــــا ، امام زمان تو بخوانی «وَاَسرَعَ فَرَسُک» جانبِ خیمه ها ، امام زمان همه از خیمه ها دویده برون بِاالعَویل ، وَالبُکا ، امام زمان «ناشِــراتِ الشُّعـــور» واویلا عمـــه های شمــا ، امام زمان «لاطِماتِ الوُجوه» اهل حرم بیــنِ نــامــردهـا ، امام زمان «بَعدالعِِــزِّ مُزَلَّلات» بخوان روضه‌ی عمه ها ، امام زمان بانوی مضطری صدا می زد واحسین ، وا اَخا ، امام زمان فــرقــةٌ باالسّیوف، در مقتل فــرقـــةٌ باالعَصا ، امام زمان دید «وَالشمرجالسٌ»،چه کند؟ خواهـــرِ مُبتلا ، امام زمان «مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِه» پیش مادر چرا؟ امام زمان بانگِ «هذا حسین» پیچیده در زمین و سما ، امام زمان بـدنش شد مُــــرَمَّلٌ بِـدِمــاء کفنـــش بــوریـا ، امام زمان جسم جدت میان گودال و... سر روی نیزه ها ، امام زمان زینت دوش مصطفی روی خاک خاک بر فرق ما ، امام زمان سوخت قلب حسین در مقتل سوخت تا خیمه ها ، امام زمان کــودکان گرسنــــه و تشنــــــه خسته ، بی آشنا ، امام زمان پابرهنه فرار می کردند به روی خار ها ، امام زمان دامن دختـــــــــران بی بابا سوخت در شعله ها ، امام زمان دختــــــری مثل بید می لرزید من نگویم چرا ، امام زمان مادری پشت خیمه ها می کرد زیر و رو خاک را ، امام زمان ناله می زد،چه شد!کجابردند؟ شیر خوار مرا ، امام زمان ناگهان دید بر روی نیزه سر شیر خواره را ، امام زمان سیدی دست انتقام بر آر العجل یابن حیدرِالکرار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سحری روشن و عاشق/سحری غرق شقایق/سحری چاک گریبان/و شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامه ی شوری است که در حلقه ی گیسوی ستاره/زمان/ لحظه ی احساس/زمین تکّه ی الماس/پر از عطر گل یاس ترین یاس شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/ز طربخانه ی سینه/پی دل های دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیده ی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانه ی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامه ی شوری است ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و منا را و صفا را/وَ ز سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هاله ی راز است در این بزم معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد از عشق لبالب/وَ گلِ خنده شکوفاست به رخساره ی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وز آن قامت سرشار زِ دلدار/وز آن چهره ی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم می زند و منتظر عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است چه شد باز/که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس/و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/و ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچه ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساس تر از معنی احساس/و آئینه تر از آینه در بوسه ی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاس تر از یاس و ای شبنم شیرین منشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/خدایا چه گل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسر ام بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترک ناز حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که می بود حدیث فدک و غصبِ فدک/زخمِ دل حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز..... شاعر:
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای دختر امام شهیدان خوش آمدی دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی روز ولادت آمدی از غیب بر وجود فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی شهزاده است مادر تو حضرت رباب بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی اکبر تو را برادر و زین العباد نیز عباس عموی توست کماکان خوش آمدی شعبان مه معظم و ماه محمد است ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد ای موجب سعادت انسان خوش آمدی ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
بسم‌الله الرحمن الرحیم خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه‌ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یك صلواتی بفرست تا نام رقیه رابه لب آوردم