eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️بنداول شب بود و یک سکوت تو لحظه ی قنوت بودم تنها قلبم و شیکوندن خونه مو سوزوندن اون نامردا وقت نمازم «دله مضطر۳» دستامو بستن «مثه حیدر۳» سیلی می‌خوردم «مثه مادر۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بنددوم یه حرومی رسید ،سجاده رو کشید از زیر پام افتادم رو زمین ،با یک قلب حزین مثل بابام با آه خسته«زمین خوردم ۳» با دست بسته «زمین خوردم ۳» قلبه شکسته «زمین خوردم ۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بندسوم بردنم بی عصا ،بی ردا بی عبا با قده خم شبیه مرتضی ،میونه کوچه ها کشوندنم با دل رنجور،«تن بیمار۳» میبردنم با«هزار ازار ۳» قصه ی کوچه«شدش تکرار۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بندچهارم اومدن تماشا ،مردم بی حیا تو کوچه ها بردنم شبونه،از تو آشیونه با ناسزا توی دله شب «من و بردن۳» دنبال مرکب «من و بردن۳» شبیه زینب«من و بردن۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بند پنجم گریز کربلا میسوزم ای خدا، ازین زهر جفا ای وای ای وای میگم با چشم تر یاد جد بی سر ای وای ای وای آتیش به قلبم «زده رخنه۳» میاد به یادم «شه تشنه۳» که دست و پا زد«زیر دشنه۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای 💠💠💠9⃣9⃣6⃣💠💠💠
بند اول: شبونه حمله کردن خونم زدن آتیش به مال و جونم خیلی به من اهانت کردن که شکست دیگه قلبِ خونم سجّاده میکِشَن از زیرِ پایِ من اینا چه قد بَدَن ، بدن ، بدن ، بدن جلوی بچه ها همش با ناسزا میزننم صدا ، صدا ، صدا ، صدا سَیِّدُ نَ الْغریب سَیِّدُ نَ الْغریب ، غریب‌، غریب ، غریب بند دوم: دستِ بسته ، با حالِ مضطر میبرن من رو مثلِ حیدر تا که دیدم آتیشِ در رو افتادم یادِ ‌داغِ مادر اونجا که از جفا چهل تا بی حیا دَرو آتیش زدن ، زدن ، زدن ، زدن مادره من میسوخت میونِ شعله ‌ها‌‌‌‌‌ صدا میزد حسن ، حسن ، حسن ، حسن امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند سوم: اونا که حقِّ ما رو خوردن منو به قصرِ ظلمت بردن خنده کردن به حال و روزم منه پیر و چه بد آزردن با زهر کینه و با حرف ناسزا به قلبِ من زدن ، شرر ، شرر ، شرر غرورمو شکست دشمنِ رذل و پست چشام شدن پر از ، گوهر ، گوهر ، گوهر امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند چهارم: رسیده دیگه جونم رو لب میسوزم بد جوری توی تب با دلی غرقِ خون میخونم از غم و غصّه های زینب واویلا شهر شام سنگای روی بام واویلا مجلسِ ، شراب ، شراب ، شراب امون از ازدحام طعنه های مدام وای از غمِ ، رباب ، رباب ، رباب ، رباب امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون 📝: (طاها تحقیقی) (روضه نشین)
🏴 بند اول: باز خدا روضه خونه دوباره سوخت یه خونه دوباره حمله کردن خونه ای رو شبونه آسمون تیره تر شد خونه باز شعله ور شد انگاری باز تداعی روضه ی میخ و در شد باز هیزم و باز طناب باز بوی آتیش و دود باز تازیونه زدن باز شونه ای شد کبود تو کوچه آقای ما همه دیدن می برید پیره مردی شصت ساله پشت مرکب می دوید امون از این روزگار بند دوم: بدونِ یار و یاور با حالِ زار و مضطر کشیدنش تو کوچه شبیهِ باباش حیدر ناسزا می شنید و خونِ دل می کشید و با پاهای برهنه روی خاک می دوید و نه عمامه روی سر نه توی دستش عصا دائم میخورد رو زمین امام مظلومِ ما نفس نفس میزد و توون نداشت دست و پاش شکستن حُرمتشو جلو چِشِ بچه هاش امون از این روزگار بند سوم: میونِ کاخِ منصور روضه خونه با زهرا شده زنده دوباره کربلا واسه آقا تا که میبینه خنجر میباره اشکِ ماتم یاده راسِ بریده میسوزه تو تب و غم توون نداره تنش خونی شده پیرهَنش از شدته سَم داره ‌میاد خون از دهنش خدا رو شکر که نشد تنش دیگه بی کفن خدا رو شکر که سرش جدا نشد از بدن امون از این روزگار 🎵📝: (روضه نشین) (طاها تحقیقی)
🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بند اول: مدینه دوباره شده تداعی می سوزه توی آتیشا یه خونه بدون عمامه و دست بسته یه آقا رو میبرنش شبونه می برنش تازیونه تو کوچه ها می زننش دیگه نایی نمونده توی بدنش، واویلا واویلا واویلا واویلا یا، مظلوم امام صادق بند دوم: رو خاکا میکشنش پشت مرکب نداره پایی واسه ی دویدن میفته وقتی رو زمین با صورت😭 می خندن، چه قده اینا پلیدن سوخته پرش از وقتی اومدن اینا دور و برش پیشش حرف بد می زنن به مادرش، واویلا واویلا واویلا واویلا یا، مظلوم امام صادق بند سوم: واویلا زنده شده واسه آقا غمای کربلا و کوفه و شام می بینه اهل بیتو انگار الان از مردم دارن میشنون هی دشنام بزم شراب اومده افتاده یادِ داغِ رباب میدنش با تعارف مشروب، عذاب، واویلا واویلا واویلا واویلا یا، مظلوم امام صادق 🎵📝: (طاها تحقیقی)
❤️ 👋 _گودال _حضرت امام حسین(علیه السلام)... درسراشیبی گودال حسین راکُشتند دور از چشم همه یکه و تنها کُشتند پسر شیر خدا روی زمین افتاده زینت عرش خدارا بر ه زهرا کُشتند آخرین مرحله درگودی مقتل این بود ..خنجر از پُشت کشیدندوخدا را کُشتند به لبِ تشنه سرت گشت جدا ازبدنت بدنت رابه زیر مشت ولگدها کُشتند اینچنین راه رسیدن به تو را فهمیدند خولی وشمرتوراگوشه ی صحرا کُشتند تنت افتادبدست خولی وشمروسنان همچو گرگان تن توبرلبِ دریا کُشتند زینت دوش نبی دو سرا بودی،تو اکبرت را پیش چشم تو و طاها کُشتند ساقی آب آورت را پیش چشمان شما یاکه پیش دیده یِ زینب کبری کُشتند يك نفرمردنباشدكه كند ياري تو لشگری بی سر و پا خون خدا را کُشتند همه جاحرف تو وحرف تن پاره ی توست خولی وشمرتورایکه وتنها کُشتند _-آرمین غلامی(مجنون) التماس دعا
🏴💔 روضه شب جمعه اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا…. *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه…: “بُنَیَّ! قَتَلوکَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ” بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده…لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت… آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش… دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد…. کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن…* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین…..
. دلتنگی ما بهر حرم....😭 .....هر شب جمعه یک رسم قدیمی‌ست، به ما ارث رسیده..😭 ..........😭):♥️