اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سرود(شور) میلاد امام موسی کاظم علیه السلام سبک آروم آروم .....
شکرِخدا شکرِخدا نوکرِ اولادِ حیدرم
شکرِخدا شکرِخدا غلامِ موسیَابنِجعفرم
پایِ این سفره پا گرفتم و .....
نون و نمک از شما گرفتم و.....
هر چی دارم از بیبی قم و ....
شاهِ مشهدالرّضا گرفتم و ....
پسرِ حیدری موسیَابنِجعفری
همهیِ اُمّید و رویایِ نوکری
از نسلِ کوثری دلدار و دلبری
منو از کاظمین کربلا میبری
اَلدّخیل اَلدّخیل یا بابالحوائج اَلدّخیل ۴
شکرِخدا شکرِخدا من از اَزل کاظمینیام
شکرِخدا شکرِخدا با نگاهِ تو حسینیام
نوکرِ این خونه اینو خوب میدونه
نونِشو سرِ خوانِ کرم مهمونه
خوش بهحالِ هر کی این شبِ ولادت
بهلطفِ سلطان تویِ حرم مهمونه
یا اَباَالسّلطان معنیِ ایمان
دردیمَه درمان اِی جان سنه گوربان
اَباالکریمه دل از قدیمه ....
تشنهیِ عشق و تو دریا و باران
نوکرِ این خونه اینو خوب میدونه
نونِشو سرِ خوانِ کرم مهمونه
خوش بهحالِ هر کی این شبِ ولادت
به لطفِ سلطان تویِ حرم مهمونه
اَلدّخیل اَلدّخیل یا بابالحوائج اَلدّخیل ۴
#سرود #شور #کاظمین #کربلا
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی مدح امام موسی کاظم علیه السلام
اگر جان را به جانان میسپارم
دلِ خشکم به باران میسپارم
به موسیٰ میسپارم دل بگوید....
غلامَم را به سلطان میسپارم
#دوبیتی #مدح #کاظمین #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته میلاد امام موسی بن جعفر علیه السلام
هر کس که میخواهد ببیند لطف حیدر را
باید بگیرد دامنِ موسیَ ابنِ جعفر را
بابالحوائج شد که درمانده نَمانیم و...
بابالحوائج شد بگیرد دستِ نوکر را
از نسل شیرِ خیبر و زهرایِ مرضیّهَست
با دستِ بسته میکند تسخیر... خیبر را
از هر سرِ انگشت او جود و کرم جاریست
وقتی نَفَس میزد جهان میدید کوثر را
بابایِ سلطان خراسان است و معصومه
دنیا ببین این پادشاهِ ذرّهپرور را
بر رویِ دوشَش بیرقِ شیخِ امامان است
استادِ علم و رأفتِ شاه خراسان است
در هر کجای کشور ما رَدّی از پایش
شد افتخار ما غلامیِ پسرهایش
معصومهیِ او سفرهداری میکند در قم
پهن است در مشهد به لطف حق ببین سایهَش
شیراز صحنِ احمد ابنِ موسِیِ کاظم
یارِ علی موسیَ الرّضا غمخوارِ بابایش
باید جوانِ او زیارتگاه ری باشد
عبدالعظیم از زائران حمزه و پایش...
در شهرِری وا شد اگر موسیَابنِجعفر خواست
هر سویِ ایران یک زیارتگاهِ بابایش
با این حَرمها کشورِ ما کاظمینی شد
موسیَابنِجعفر خواست که ایران حسینی شد
با روضهاَش صدها گِره از کار ما وا شد
چه دردهایی که در این مجلس مداوا شد
مادربزرگی سفرهیِ موسی ابن جعفر داشت
حاجت روا از پایِ سفره هر کسی پا شد
هر کس که از خُدّام این آقاست شد آقا
هر کس به سینه سنگِ عشقش زد مسیحا شد
یوسف به دنبالِ غلامیِ رضایِ اوست
مریم کنیزِ دخترش در شهرِ قم... تا شد...
از بانوان جَنّةُالاعلی شد و با یک...
گوشه نگاه او براتِ عشق امضا شد
هستم گدایِ خانهاش دارم رضا را شکر
از کاظمینش کربلا رفتم خدا را شکر
امشب سر این سفرهاَم که پر درآوردم
حرف دلِ خود را برایِ دلبر آوردم
ماهِ محرّم میرسد دستِ گدا خالیست
جایش دو تا دیده که نَه دو کوثر آوردم
دلواپسم... کار و کسم... چشمَم نماند خشک
وقتی به لب ذکرِ لالایی اصغر آوردم
حرف جوان شد جانبهلب کُن نوکرِ خود را
باید بمیرم بر حَصیری اکبر آوردم
از قتلگَه میتاخت سویِ کوفه خولی و...
با قهقهه میگفت مژده که سر آوردم
از کاظمین و کربلا هر بار میخوانم...
چشم انتظارِ وصل روی یار میمانم
#میلاد #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#یا_باب_الحوائج #کاظمین #کربلا
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
بس کن یهود زاده ، حرم را بهم نریز
هربار، خلوتِ سحرم را بهم نریز
من پا به سِن شدم سرِ زنجیر را نکش
با هر تکان ِ ضربه پرم را بهم نریز
هراستخوانِ لِه شده بد جوش میخورد
ارثیه هایِ پشتِ درم را بهم نریز
من هم شبیهِ مادرِ خود گیر کرده ام
ترکیبِ جسمِ مختصرم را بهم نریز
نامرد نامِ فاطمه را بی وضو مبر
با حرف هایِ بد جگرم را بهم نریز
مویِ سپیدِ من شده بازیِ دستِ تو
با ضربه ، هالة قمرم را بهم نریز
بردار پایِ نحسِ خودت را ز صورتم
تصویرهایِ چشمِ ترم را بهم نریز
گودال هم، نهیب زد عمه،برو سنان
این کشتة بدون سرم را بهم نریز
با نیزه ات عزیز ِ مرا زیرو رو نکن
بس کن حرام زاده حرم را بهم نریز
بر اسبهایِ تازه نفس گفت دختری
بانعلِ تازه ات پدرم را بهم نریز
فریاد زد رباب برو حرمله برو
با نیزه تربت پسرم را بهم نریز
😭😭😭
#قاسم_نعمتی
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
#شور
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_به_سمت_گودال_از
روضهَش شده مثلِ... روضه یِ اربابم
جار میزدن تو شهر خارجی آوُردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با دستایِ بسته آقامونو بردن
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
پیکرشو تشییع غریبهها کردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
دور و برش خیلی سر و صدا کردن
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
اُستخوونِ پاهاش بدجور تَرَک خورده
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
مونده تویِ زندان بدجور کتک خورده
امان امان اِی دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ولی خدا رو شکر جسمِش کفن داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
همش میگه بچّه مگه زدن داره
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
یکی سیاهچال و یکی تهِ گودال
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
از شدّت ضعف و عطش شده بیحال
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ردِّ پایِ روضه رو پیکرش داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با غل و زنجیر پا تو کوچه میذاره
امان امان اِی دل (۴)
به سمتِ گودال....
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#شهادت #زمزمه #شور
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
روز نخست مُشتِ غباری فرشتهها
بُردند با نسیمِ بهاری فرشتهها
قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشتهها
قدری هم از گلاب دیاری فرشتهها
برداشتند و آب و گل ما درست شد
گفتند یاعلی و دل ما درست شد
سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه
سوگند بر ترنم فردای فاطمه
ما را بیافرید مسیحای فاطمه
با معجزات حضرت موسایِ فاطمه
شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم
از خشتهای خانهی موسیبن جعفریم
رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است
خورشیدی از فراز اُفقها رسیده است
از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است
این نو رسیده فاطمه را نورِ دیده است
از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است
ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است
ای هفت هفتههای دلم هفتمین امام
ای هفتسینِ لطف و کرم هفتمین امام
هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام
هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام
در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست
سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست
گرچه در از دحام گدایان این درم
عمری گدای سفرهی موسیبن جعفرم
واکرده است هر گرهام را برابرم
نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرم
بر دست ما عنایتِ بالحوائج است
با ما همیشه برکت باب الحوائج است
*حمیده نام مبارکه مادر امام کاظم علیهالسلام
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
#قصیده
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر
به یمن مولد مسعود موسی جعفر
امام کلّ اعاظم، ولی حقّ کاظم
که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر
به جعفر بن محمّد عطا شده پسری
که بوده است به پیر خرد هماره پدر
هزار موسی عمران فدای آن موسی
که بود گوشة حبسش ز طور نیکوتر
امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک
رسد نداشکه ده عقل را تویی رهبر
خدیو هستی کز یک اشارهاش آید
قدر به جای قضا و قضا به جای قدر
چراغ دودۀ احمد که دیدة دل را
فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر
به عزم طوف حریم مقدّسش دارند
هماره قافلۀ دل، به کاظمین سفر
چگونه وصف امامی کنم که در قرآن
خدای عزّ و جلّ آمدش ثنا گستر
شرف بس است همین خاک پاک ایران را
که زیر سایة فرزند اوست این کشور
گرفته شهر قم از دخت او شرف آنسان
که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر
بود بهشت خراسان، ز مقدم پسرش
چنانکه خاک نجف راست فیض از حیدر
اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین
به صاحبش ندهد سود در صف محشر
گدای درگه اویند اسفل و اعلی
رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر
هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد
مراد و حاجت خود را بگیر از این در
خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست
خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر
خوشا دلی که بگردد به گرد تربت او
خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر
زمام سلطنتم گر دهند، نستانم
مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور
اگر به جههۀ خورشید پای بگذارم
گمان مبر که از این آستان بگیرم سر
ز اهلبیت نگردد جدا دلم آنی
جدا کنند اگر جان هماره از پیکر
چراغ بزم عزای حسینیان «میثم»!
مه جمال منیرش بود به ماه صفر
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست
عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست
نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند
در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست
کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود
باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست
گریه میکردم برای مادرم، افسوس که...
با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست
پنجهاش را باز کرد و موی من را میکشید
مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست
با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد
اینچنین در گوشهی زندان بهایم را شکست
بارها با تازیانه رو به روی من نشست
ظالمانه میزد و دست عطایم را شکست
#رضا_باقریان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam