eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
95 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
از فراسوی زمان دمیده نور ازلی آسمان ها شده از روشنی اش چه منجلی شد زمین جایگه نزول فیض اوّلی که شکوفا شده نوگل گلستان علی او که از تبار زهرا و علیِ مرتضاست همه پروانه و او شمع شب انجمن است همه مستانه و او مه رخِ گلْ روی من است همه دیوانه و او لیلیِ دشت و دمن است یوسف خوش قدمِ یوسف زهرا حسن است ثمر آل علی میوه ی قلب مجتباست عاشقانْ دلشدگانِ رفته از هوش وِیِ اند بلبلانْ نغمه کنان ، یکسره در گوش وِیِ اند همه حوران و فرشته ها هم آغوش وِیِ اند صد چو یوسف همگی طالب و مدهوش وِیِ اند یار عاشق کش ما بَس نَمَکین و دلرباست او که یک شاخه ی سبز گل نیلوفری است همچو دودمان خود ز هر چه زشتی بری است کار او در همه دم عاشقی و دلبری است آخر این غنچه ی یاس علوی ، حیدری است روی او آینه دار بی مثال مصطفاست بهترین گلِ بهاره قاسم بن الحسن است برتر از ماه و ستاره قاسم بن الحسن است از حَسن وجهِ دوباره قاسم بن الحسن است وقت سختی، راهِ چاره قاسم بن الحسن است او ستاره ی دلِ ستاره ی صلح و صفاست گل مجتبی ولی نزد حسین شده مقیم با علی اکبرِ او ، به کربلا شده سهیم گل زیبای حسن ، آمده ام در این حریم دستی از کرم گشا الا کریم بن کریم چشم سائلان به سوی گوشه ی چشم شماست ___________________________ https://eitaa.com/babollharam
بسکه میدان رفتن توبرعمویت مشکل‌ست  دست یابیِ تو،براین آرزویت مشکل ست  دیگر از هجران مگو، ای یادگار مجتبی  برمشام جان،فراق عطروبویت مشکل ست  بر دلم آتش مزن، ای میوهءقلب حسن  چون مرابشنیدن این گفتگویت مشکل‌ست  سنّ تو جانا مناسب با چنین پیکار نیست  جنگ تو،بالشکری در روبرویت مشکل ست  سخت باشد، ناسزا بشنیدن از هر ناکسی  گفتگو با دشمن بی آبرویت مشکل ست  ای که واجب نیست،دراین سنّ تو،صوم وصلوة  تشنه‌لب درکربلا،باخون وضویت مشکل‌ست  بهر میدان رفتن خود، اشک بر دامن مریز  نورچشمم،جنگ کردن،باعدویت مشکل‌ست  ای که ازداغ حسن، گرد یتیمی بر سرت  دیدن اندرخاک وخون،رخسارومویت مشکل‌ست  چون به جان مجتبی،دادی قسم،اینک برو  گرچه دل برکندن ازروی نکویت مشکل‌ست  می‌روی و،می‌کنم سوی تو با حسرت نگاه  گرچه درهجران،نظرکردن به سویت مشکل‌ست  بسکه صحرا،پرخروش از لشگر باطل بود  حق شنیدن ازلب تکبیرگویت مشکل ست  تاسلامت بینمت،کردم شتاب از خمیه گاه  لیک،باانبوه دشمن،جستجویت مشکل ست  بسکه ابرخاک وخون، بگرفته روی ماه تو  ازپس این پرده ها،دیداررویت مشکل ست  در دم جان دادنت، گفتی: عمو جانم بیا  غرفه درخون،دیدن تو،برعمویت مشکل‌ست  گر نباشد چشمهء چشمان گریانت"حسان" زین همه آلودگیها،شست وشویت مشکل‌ست 
راوي گويد: وَخَرَجَ غُلامٌ كَاءَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةَ قَمَرٍ ... جواني بيرون خراميد كه در حُسن صورت و درخشندگي منظر به مثابه پاره ماه بود، با آن گروه بدخواه و بي دين ، به كار جنگ پرداخت . ابن فضيل اَزْدي مَيْشوم ضربتي بر فرق آن مظلوم ، زد كه فرق او راشكافت و آن جوان از مركب به صورت ، روي زمين افتاد و فرياد يا عَمّاهُ برآورد. پس امام عليه السّلام مانند باز شكاري ، خود را به ميدان رسانيد و همچون شير خشمناك بر آن لعين بي باك ، حمله نمود و با شمشير، ضربتي بر اَّن ناپاك ، فرود آورد و آن وَلَدُالزّنا بازوي خود را سپر شمشير امام عليه السّلام نموده و دست نحس اش از مِرْفق قطع گرديد و آن لعين فرياد بلندي برآورد كه همه لشكر فرياد او را شنيدند. كوفيان بي دين بر امام مبين ، حمله آوردند تا آن لعين را از چنگال شير بيشه هيجا رها نمايند ولي آن ملعون پايمال سُمّ اسبان گرديد و روح نحس اش به جانب نيران دويد. راوي گويد: چون غبار فرو نشست ديدم كه حسين عليه السّلام بر بالاي سر آن جوان ايستاده و او پاهاي خود را بر زمين مي ماليد و امام مي فرمود: از رحمت خدا دور باشند آن گروهي كه تو را كشتند و آنان كه در روز قيامت جدّ و پدر تو با ايشان دشمني خواهند نمود. سپس فرمود: عَزَّ وَاللّهِ عَلي عَمِّكَ اءَنْ تَدْعُوهُ فَلا يُجيبُكَ، اءَوْ يُجيبُكَ فَلا يَنْفَعُكَ صَوْتُهُ به خدا قسم ! گران است بر عموي تو كه او را بخواني و او نتواند تو را جواب دهد و هرگاه بخواهد جواب دهد ديگر دير شده و فايده اي نبخشد. به خدا قسم كه امروز آن روزي است كه خون ريزي در آن بسيار و فرياد رسي ، اندك است . سپس حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام جنازه آن جوان را بر سينه خود گرفت و در ميان شهداي بني هاشم بر روي زمين قرار داد. راوي گويد: چون امام مظلومان قتلگاه جوانان و دوستان خود را مشاهده فرمود كه همه بر روي خاك افتاده اند و جان به جان آفرين سپرده اند تصميم عزم فرمود كه با نفس نفيس با گروه بد نهاد، جهاد نمايد و نداي بي كسي در داد كه آيا كسي هست كه از حرم رسول پروردگار عالميان ، دفع شرّ ياغيان و ظالمان نمايد؟ آيا خداپرستي هست كه در ياري ما اهل بيت از خداي متعال بترسد و ما را تنها نگذارد؟ آيا فريادرسي هست ك به فريادرسي ما اميد لقاي پروردگار را داشته باشد؟... 📚لهوف سيد ابن طاوس
هدایت شده از منبع سبک
در بین خاک و خون بشنو فریادم عمو بیا که از نفس افتادم در زیر خنجر دارم این سخن ان تنکرونی فانا بن الحسن شربت "احلی من عسل" چشیدم در زیر دست و پا من قد کشیدم صحرا خون گرید بر پیکر من ان تنکرونی فانا بن الحسن دست و پا میزنم با کام عطشان همچون بابا تنم شد تیر باران لرزه فکندم برجان دشمن ان تنکرونی فانا بن الحسن
✅ نوحه شب ششم محرم 🔻احسان پیرایی 1️⃣بند اول آسمان شد پر از ربنایم ای خدا نجمه آشنایم بشنو یارب تو اینک نوایم ربنا، به میدان گلم رفت ربنا، قرار دلم رفت ربنا ربنا ربنا طاق چشمان من ، غرق اشک عزا ناله ام هم ره، ذکر یاربنا ربنا ربنا 2️⃣بند دوم گوش قلبم نوایی شنیده از یتیمی صدایی شنیده از حرم هم دعایی شنیده واویلا ، زداغ جوانم واویلا ، دگر نا توانم واویلا واویلا واویلا پاکشد بر زمین ، پیش چشم عمو بر تماشای او ، صف کشیده عدو واویلا واویلا