#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
#سعید_حمیدیانفر
#سعيده_کرمانی
#مردایجنگیامکهمیرنعلی
#بند_اول
مردای جنگی ام که میرن علی
رو دست که میان تنشون بی جونه
تویی که روی دست بابات میری
چجوری برگردی خدا میدونه
خدا به دلم رحم کنه
یه دنیا دلشوره دارم
تاوقتی برگردی گلم
خدا کنه طاقت بیارم
سپردمت به دست بابات
داری میری خدا به همرات
.........
#بند_دوم
چاره نداشت بابای تو غیر این
که پشت خیمه این پا اون پا کنه
کی دلش آخه راضی شد اینجوری
پنجره ی حنجره تو وا کنه
نفس نداری ولی
تن تو داغه هنوز
باچشمای نیمه باز
مادر بهم چشم ندوز
باور نمیکنم که میری
میون خاک آروم بگیری
........
#بند_سوم
دلت نیومد بخوابی زیر خاک
وقتی کسی مادرتو میزنه
رو نیزه هم اگه باشی میبینی
مادر لالایی رو لبای منه
خدا به دلم صبر بده
سوخته تو آفتاب سرت
از اینکه خشکه لبات
خونه دل مادرت
آروم گرفتی پهلوونم
آروم بخواب آروم جونم
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم