eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا کجایی بابا کجایی گل تو شوق بیابان ندارد گلبرگ کوچک توان خار مغیلان ندارد با خیمه می سوزد این دل از طعنه های اراذل تا تو کنارم نیایی این درد درمان ندارد دیده النگوی من را هی می کشد موی من را بابا چرا مرد شامی بی رحم ایمان ندارد هر مجلس و محفلی تا آوردم اسم علی را سیلی جانانه خوردم اینجا مسلمان ندارد از چه برایت بگویم؟ مرگم شده آرزویم تو روی نی... من خرابه... این هرگز امکان ندارد یک تکه نان هم نخوردم بی تو چگونه نمردم گیرم که نانی بیاید طفل تو دندان ندارد امشب که در التهابم شاید بیایی به خوابم ای سر نیا این خرابه سودای مهمان ندارد اینجا فقط گرد و خاک است از تشنگی دل هلاک است نفرین بر این آسمان و ابری که باران ندارد از کینه آباد هستند با گریه ام شاد هستند اینجا کسی از غم ما سر در گریبان ندارد شامم شده گریه و غم از بی کسی غصه خوردم جز روشنی نگاهت این شام پایان ندارد  مهدی کبیری ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شبیه مادر این صحنه‌ها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه می‌بینم به خواب انگار دیدم شکر خدا اکنون درون تشت هستی بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت آزار دیدم یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم احساس کردم صورتم آتش گرفته است خود را میان یک در ودیوار دیدم مجموع درد خارها بر من اثر کرد من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم سوغات مکه توی گوشم بود بردند کوفه همان را داخل بازار دیدم کاظم بهمنی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
چه معراجی دلم میخواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تورا با زخم صورت میشناسم مرا بشناس با قد کمانی نمیدانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو بدست ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مال منی پس پیش من باش چرا دائم بدست این و آنی؟! نشد غارت پدر جان!چادرم را.. خودم دادم به آن دختر امانی! نفهمد هیچکس بازار رفتم بماند بین ما راز نهانی رخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده دراین خرابه شدم شرمنده ازین میزبانی سید پوریا هاشمی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یا بنت الحسین(ع) می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟ زجر...بدجوری در این صحرا کمین افتاده ام ضربه ای با پا زدی و سینه ام تنگ آمده.. یک نظر کن بی حیا ..آخر زمین افتاده ام صبر کن تا که نَفَس تازه کنم ..بعداً بزن زیرِ پاهایت ببین مثلِ نگین افتاده ام دست بر معجر نزن بدجور نفرین می کنم رحم کن نامرد!من که دل غمین افتاده ام خواب بودم از روی ناقه نمی دانم چه شد؟ گوئیا بر خاک از عرشِ برین افتاده ام مثلِ بابایم شدم آن لحظه ای که زخم داشت چون پدر انگار من از صدرِ زین افتاده ام آمده مادر بزرگم فاطمه ...بر دیدنم غصّه ها را برده است و دلنشین افتاده ام لعنتِ هفت آسمان بر تو پلیدِ بی حیا... می زنی؟..قدری تامّل کن ببین افتاده ام؟  محسن راحت حق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مدافع حرمت به هرکجا بروی می‌شویم هم‌قدمت حسین! غصه نخور می‌شوم شریک غمت بمیرم و نگذارم زمین خورد علمت حسین! یک تنه هستم مدافع حرمت بلاکش توام، ام‌المصائبت هستم چه مادرانه برادر مراقبت هستم هرآنچه را که نگفتی خودم خبر دارم به جز تو چند برادر دگر مگر دارم؟ اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد نشان دهم به همه اقتدار زینب را برات خرج کنم اعتبار زینب را به معرکه ببرم شاهکار زینب را به رویشان بکشم ذوالفقار زینب را دوتا پسر نه دوتا شیر بار آوردم دوتا معلم تفسیر بار آوردم چقدر خواسته‌ام از خدا قبول کنی هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی بگو چه کار کنم باز تا قبول کنی؟ چه می‌شود پسران مرا قبول کنی؟ بیا و این دو جوان رشید را بپذیر بیا و خواهش این موسفید را بپذیر غلام‌ها همه پای امیر می‌میرند به هرکدام بگویی بمیر می‌میرند جوابشان ندهی ناگزیر می‌میرند مرا اگر که ببینند اسیر می‌میرند مخواه تا که نظاره کنند اسارت را چگونه صبر کنند آنهمه جسارت را هوای عشق تو هی می‌کند هوایی‌شان به دست و پات می‌افتند هر دوتایی‌شان سر دو خواهرزاده فدای دایی‌شان دلم نسوخته والله از جدایی‌شان خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند من از تو دور شوم لحظه‌ای؟ خدا نکند کشیده‌ای دو شهید مرا به پهلویت گذاشتی سرشان را به روی زانویت خجالتم مده شرمنده‌ایم از رویت عزیز فاطمه زحمت مده به بازویت تو باشی از پسرانم خبر نمی‌خواهم حسین! بی‌تو من اصلا پسر نمی‌خواهم  آرش براری ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
نذر روضه‌هایِ حسین جان من نذر روضه‌هایِ حسین می تپد قلب من برای حسین این دو قربانی‌اَم به جای خود پدر و مادرم فدای حسین بچّه های عقیله‌یِ سادات نذر یک موی بچّه های حسین نیزه و تیر و تیغ حمله کنید به دو دلبندِ من به جای حسین غیرت‌ُالله هایِ دامن من سِپر اهل نینوایِ حسین بر روی نیزه‌ها سرِ دو شهید سهم این یار مبتلای حسین دست و پا می زند تَهِ گودال می خورم تازیانه پای حسین همسفر با حریمِ بی حرم است سارقِ خاتم و عبای حسین پای سرنیزه سنگ خواهد خورد ندبه‌خوان خرابه‌های حسین  حسین ایمانی زینب ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
امیری حسین و نعم الامیر با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد زینب است و بی تفاوت نیست اصلاً بر حسین با قیام و با قعودش..جانِ ما را زنده کرد البلا ُ للولا ..را معنی و مفهوم داد.. حادثه سازِ دو دنیا شد ولا را زنده کرد پای عشقِ حضرت ارباب با طفلانِ خویش در تمامِ عرصه ها..حسّ و وفا را زنده کرد کودکانش را خود بی بی کفن پوشاند و بعد با همین کارش تمامِ اقربا را زنده کرد زندگی یعنی شهادت زندگی یعنی حسین هستی اش را خرج کرد و مه لقا زنده کرد یادگاری های عبدالله زینب را زنده کرد بانوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد هیچ می دانی که خاتونِ جزا..دختِ علی با تمامِ کارهایش کربلا را زنده کرد  محسن راحت حق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یا عبدالله ابن الحسن(ع) باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد لحظه های نوکری را با محبّت ناب کرد باید عبدالله بود و زیرِ پای دشمنان.. آب را موّآج گونه مثلِ یک گرداب کرد باید عبدالله بود و در دلِ تاریکِ کفر... تابشی بنموده و کارِ دو صد مهتاب کرد باید عبدالله بود و دل به جانان داد و بس در رهِ عشقِ حسینی سینه را بیتاب کرد باید عبدالله بود و از حسن ارثیه داشت در میانِ رزم کاری پخته و کمیاب کرد باید عبدالله بود و از سر و جان دست شُست صورت و پیشانیِ خود را چنان محراب کرد باید عبدالله بود و نُه فلک مبهوت کرد نقشه های خصمِ دین را نقشه ای بر آب کرد  محسن راحت حق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
ابن الکریمم ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم من از تبار ِ شیرِ جمل هستم ای سپاه ده ساله ام ولی ز رگ وخونِ حیدرم خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم خونِ حسن میانِ رگم موج می زند گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه افتاده شاه رویِ زمین در برابرم تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست بی اختیار ناله زدم وای مادرم تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید پاشیده شد به ضربه یک تیر،حنجرم ممزوج شد حسین وحسن زیرِ ضربه ها اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند زهرا نشسته گوشه گودالِ قتلگاه باحال ِ مادر از چه مدارا نمی کنند خالی کنید دورِ عمویِ غریب من دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش این گونه بغضِ سینه خود وا نمی کنند در پیش ِ چشم عمه رها کن محاسنش شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند آقایِ عالم است برهنه نکن تنش بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند  قاسم نعمتی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
جانم حسین خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید! دیگر افتاد از آن شب‌ گذر ما به حسین دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک! بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما.. انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه نوکرهایش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین درحسینیه همه زائر ارباب شدیم وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین اربعین باز میایم حرم ان شالله منتهی میشود آخر سفر ما به حسین سید پوریا هاشمی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر کنم مباهله با دشمنان حی قدیر زبان حق شوم و آیة مباهله را به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر محمد وعلی و فاطمه، حسین و حسن که پنج در عددند و یکی چو حی قدیر پی مباهله کردند روی در صحرا یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر فتاد چشم نصارا به آن خدارویان که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر همه به خاک قدوم پیمبر افتادند که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر به حضرت تو نصاری تمام تسلیم اند که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی که می کنند در این آیه حیله و تزویر کنند فضل علی را به دشمنی انکار خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر چرا شدند فراری از این حقیقت محض چرا به سلسلة نفس خود شدند اسیر قسم به جان علی منکر مباهله را خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید کجا به تابش انوار آن کند تأثیر فضائل علی از حد بود فزون چه زیان که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر علی کسی است که در جنگ بدر شد پیروز خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر علی است فاتح احزاب و فاتح خیبر علی است تیرالهی به قلب خصم شریر علی است بت شکن کعبه روی دوش رسول علی به بیشة اسلام شد خروشان شیر علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر حدیث منزله چون آفتاب می تابد به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر وصی احمد مرسل کسی بود "میثم" که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا