eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
✅بنداول دنیای ما این روزا چه نامرده تو قلب عاشقا یه دریا درده کاشکی که به قد اربعین پارسال میشد زمونه به عقب برگرده دله من تنگ برا دیدن گنبد طلات برا اربعین و اون کف خوابیای کربلا برا چایی های تلخ توی مسیر نجف و برای بوسه زدن به اون ضریح باصفات بسه دیگه این هجران و دوری کردم یه ساله همه ش صبوری بعیده بی تو زنده بمونم دووم بیارم آخه چه جوری منم اسیر و فراغ و داغ مدد مدد یا شه عراق فکیف اصبر علی فراق ✅بند دوم قرمزه وضعیته دل توو این شبا و این روزا یه رحمی کن به دلی که شده به عشقت مبتلا یاد حریم تو حسین آتیش زده وجودم و بگو برا کدوم گناه جا موندم از کرببلا دله صبورم یاد تو افتاده نمیره یادم با یه قلب ساده مسیر مشایه تو از موکبها راه افتادم سمت حرم توو جاده این اربعینم رنگ خزونه دل غمینم میگیره بونه مادر پیرم امید نداره تا سال دیگه زنده بمونه ........ منم اسیر و فراغ و داغ مدد مدد یا شه عراق فکیف اصبر علی فراق 💠💠💠1⃣0⃣1⃣8⃣💠💠
در میانِ داغِ سوزانِ حسین ای عزادارِ عزیزِ فاطمه قلب زهرا را بیا خوشنود کن گاه کن نام حسن را زمزمه هر چه داریم از حسن داریم ما بی حسن، کِی از حسین آید سخن گوشِ دل بسپار بر راسُ الحسین زیرِ لب پیوسته گوید یاحسن کربلا را مجتبی بنیان نهاد خود به غربت برد تا آخر پناه از زمانِ کوچه با خود عهد کرد تا بگیرد صبرِ زینب را گواه کیست گوید از مقام مجتبی مجتبی یعنی همه صبر و شکیب زینتِ عرشِ خدا نام حسن گر چه باشد او در این دنیا غریب ما نمیبینیم اما این غریب بقعه ای دارد فرازِ آسمان در حریمش بهر تکریمِ حسن مینهد جبریل سر بر آستان یک حرم دارد ز کعبه خوبتر در زمین نه، در قلوبِ اولیاست دُرّ و یاقوت و زُمردهای سبز زینتِ گلدسته های مجتباست در دل هر مرد و زن دارد رواق با شبستانی بنام قاسمش هست بابُ القاسمش در سینه ها مرغِ دل هر روز باشد عازمش مُضجعی در قلبها دارد حسن هر کسی را در حریمش راه نیست دردمندان و غریبان زائرش هر که گردد زائرش، گمراه نیست سبزیِ رویش، ز شرم مادر است زانکه شد نیلی ز سیلی روی او چون در آن کوچه نشد کاری کند دید جای پنجه تا ابروی او بر دلش از نوجوانی زخم داشت بس گرفت از چهره ی نیلی اثر در همه عالم بگَردی، بی گمان نیست مانند حسن پاره جگر پاره های قلب او در طشت ریخت دید زینب طشت را غرقِ بلا وای از آنروزی که در بزم شراب روبرو گردید با طشت طلا بدتر از روز حسن، روز حسین خیزران بود و لب و دندان او ای زبانم لال، از جام شراب ریخت دشمن بر لبِ عطشان او محمود ژولیده
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد پاره‌هایِ جگرم می‌چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد حسن لطفی
چهل روز میشود که شدم جبرییل تو ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو چهل روز میشود که فقط زار میزنم کوچه به کوچه نام تورا جار میزنم چهل روز میشود بدون تو ام،حسین حالا پی نتیجه خون تو ام حسین چهل روز میشود که حسین همه شدم حیدر شدم،حسن شدم و فاطمه شدم مردم به جنگ نائبه الحیدر آمدند در پیش من تمام،به زانو در آمدند آثار مرگ،در بدنم هست یا حسین پس روز اربعین منم هست،یا حسین آبی که تر نکرد،لب تشنه تورا حالا نصیب خاک مزارت شده،اخا چهل روز پیش بود همینجا،سرت شکست اینجا دل من و پدر و مادرت شکست چهل روز پیش بود به گودال رفتیو از پشت نیزه خوردی و از حال رفتیو از تل زینبیه رسیدم که وای... وای بالا سرت نشستم و دیدم وای...وای نیزه ز جای جای تن تو، در آمده حتی لباس های تن تو،در آمده جمعیتی که بود به گودال،جا نشد یک ضربه دوضربه ولی سر...جدا نشد دیدم کسی حسین مرا نهر میکند آقای عالمین مرا نهر میکند من را ببخش دست به گیسوی تو زدند من را ببخش چکمه به پهلوی تو زدند فرصت نشد ز خاک بگیرم،سر تورا فرصت نشد در آورم انگشتر تورا میخواستم ببوسمت،اما مرا زدند ناراحتم کنار تو،با پا مرا زدند
ی این روزا کارم اینه که با اشک خاطرات تو رو مرور کنم از کنار عمودِ توو عکسا بکشم آهی و عبور کنم زائرای توو جاده رو هرروز می‌بینم از توو قاب تِلْویزیون می‌زنم هی به سینه با حسرت یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون این سزای کدوم گناه منه؟ این روزا خیلی توو سرم جنگه اصلا امسال یجور دیگه دلم واسه‌ مشّایه تا حرم تنگه دوری از تو اَمونم‌و برده من کجا و غم فراق کجا؟ از توو خونه‌ سلام میدم اما خونه‌ی من کجا عراق کجا؟ باشه امسال کربلا نمیام ولی از این فراق می‌میرم اشتیاق تو رو چیکار کنم؟ که از این اشتیاق می‌میرم خودمو توی جاده می‌دیدم که بازم اومدم پیاده‌روی وقتی اون زائر عراقی گفت من به یادت قدم زدم اخوی گرچه بغضی که توو گلومونه حسرت رفتنِ دوباره‌ی ماست من دلم روشنه که حاج‌قاسم اربعین نایب‌الزیاره‌ی ماست شاعر:
✔️مرور خاطره ها... من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود یک دست پرچم بود یک دست استکان چای یک سو صدای روضه ی عباس می آمد یک سو صدای گرم یک کودک که : بارِد مای! بر ابری از اشک و شعف مشتاق می رفتم هم آبله هم درد پایم را بغل می کرد هر بار کامم تلخ می شد از غم دنیا چای عراقی بود کامم را عسل می کرد باور نخواهی کرد چیزی را که می گویم چشمان من بیدار بود آن دم که می دیدند ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه ی کوچک پر کرده بود از نان و با پای علیل خود خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد می ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود گفتند نذری دارد و هر سال می آید کارش در این جا شستن جوراب زائر بود مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می سازد مشایه یعنی هرکه هستی باش عاشق باش هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می بازد حیرت گناه ماست مایی که نفهمیدیم این چیزها در کربلا بسیار عادی بود ما آنچه می دیدیم را باور نمی کردیم این ماجرا اصلا برای ما زیادی بود باید که برگردیم راه کربلا باز است در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم در خانه ی دل جز حسین ابن علی کس نیست در خانه ی خود زائران اربعین هستیم شاعر:
گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می کنی مطئنم دوستم داری که در هر اربعین ناز می آیی و راه مرز را سد می کنی کُلُکُم نورید و کل ارض هم کرببلا با همین علت مرا راهی مشهد می کنی باشد از مشهد برات کربلا می آورم حل کارم را یقین هشتاد درصد ، می کنی بیست درصد را هم از پائین پایت خواستم شک ندارم روزیم را بیش از این حد می کنی دوستانم گرچه منعم می کنند اما حسین! باز بی ویزا مرا از مرزها رد می کنی شاعر:
روزی چهل رکعت برایت گریه کردم هر رکعتی را در هوایت گریه کردم در هر گذر هر کوی و برزن در بیابان با ناله های بچه هایت گریه کردم هر جا رقیه بی محابا خورد سیلی جای تو خالی من به جایت کردم از بعد سقای حرم بیرق گرفتم پیوسته در زیر لوایت گریه کردم با خطبه تا کاخ ستم نابود کردم در شام و کوفه در رثایت گریه کردم اصلا سلاحم گریه کردن بود لیکن با انقلابم با نوایت گریه کردم وقتی ز حلقومت کلام حق شنیدم با آن نوای جان فضایت گریه کردم
4_6050868583666288320.mp3
1.62M
#زمینه #احساسی #شهدایی_هفته_دفاع_مقدس #به_نیت_تعجیل_درفرج_حضرت_مهدی_عج 🌷نثارارواح طیبه شهدای جنگ تحمیلی🌷 بند1⃣ یه بغضی همیشه میون گلومه یه رویایی تو قلب من ناتمومه میگم با تمام وجود از ته دل خدایا شهادت همه آرزومه شهادت بود اوج شور و سعادت نمیدن تو دنیا به هر کس لیاقت شهادت یه عشقیه هرکس نداره شهادت یه راه پر از لاله زاره خوش بحال شهدا که در راه حق دادن جون توی اون دنیا شدن عند ربهم یرزقون #اللهم_ارزقنی_توفیق_الشهاده بند2⃣ شده قبضه دنیای ما با گناهان ز یاد همه رفته یاد شهیدان امان از غریبی و این بی وفایی که شد فرش راه همه خون یاران دل ما شده غرق دنیای فانی دل ما شده رنگ فصل خزانی گرفته دگر شهر ما بوی عصیان ندارد نشانی دگر از شهیدان! ما تا ابد مدیون خون پاک شهدائیم مدیون مکتب سرخ شاه کرببلائیم #اللهم_ارزقنی_توفیق_الشهاده بند3⃣ به عشق خدا و به امر ولایت دلیرانه در جبهه ها صف کشیدید زخاک و زناموس و دین با شهامت نمودید دفاع و چون درخون تپیدید خوشا بر شما که عزیز خدائید همه ره روان شه سر جدائید خوشا بر شما عاشقان حسینی الا ای علی اکبرای خمینی عاشقونه پر کشیدید به آسمون تا خدا با ذکر یا زهرا جون دادین و رفتین کربلا #اللهم_ارزقنی_توفیق_الشهدا ✍کربلایی سیدعلیرضامحمدی
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ من گدای سر کویت هستم عاشق دیدنِ رویت هستم تو که از حال دلم آگاهی عاشقان را تو چراغ راهی دیگر این خانه مرا تنگ بود ماندن اینجا بخدا ننگ بود دوستانم همه از دستم رفت دل به هر پاکدلی بستم رفت حال تنها و غریبم چکنم زندگی داده فریبم چکنم من زمین خورده ی عشقت هستم عشقم این است بگیری دستم چکنم بی شهدا بی یارم نگران است دل ای دلدارم □ □ □ یادِ ایام پر از نور بخیر یاد مجنون و شب هور بخیر یاد آوارگیِ در صحرا رمز یا فاطمه و یا زهرا من و ایام شلمچه به به جان نثاران حلبچه به به ای همه یاد شما دلخوشی ام از شما تا به خدا دلخوشی ام زندگی را به شما مدیونم شهدای عرفه، ممنونم آمدم معرفتی کسب کنم از شما یک صفتی کسب کنم دیده ام بندگی از حاج قاسم من و شرمندگی از حاج قاسم این همه دیدم و بنده نشدم پیر گردیدم و بنده نشدم تا امام و شهدا را دارم مطمئنم که خدا را دارم یارب از عبد بدَت دست بگیر از دلم هر چه گناهست بگیر تو مرا روح عبادت برسان در ره خود به شهادت برسان باز در راه هدایت مددی به علمدار ولایت مددی خود بخون شهدا پاکم کن کربلایی کن و در خاکم کن □ □ □ این من و این مددِ خون خدا روضه ی قافله ی کرب و بلا دل ارباب غمین شد ای وای خواهری ناقه نشین شد ای وای حاجیِ کرب و بلا راهی شد چه گریزی، چه خدا خواهی شد دانی این حج به کجا ختم شود غارت خاتمِ او حتم شود بر تنِ خسته کمی تاب دهند گوسفندی چو کُشَند آب دهند مانده در حکمتِ این بابم آه ذبح شد تشنه لب اربابم آه چونکه این باب به پایان برسد حج ارباب به پایان برسد
قسم به مکّه و مِنا حُبُّ الحسین یَجمَعُنا به نورِ ذکرِ ربّنا حُبُّ الحسین یَجمَعُنا ما همگی در راه دین،با شوق و با شور ولا می رَویم از شهر نجف،پیاه تا کربلا یا آمده ایم از نجف،پیاه تا کربلا حُبُّ الحسین یَجمَعُنا... خوشا به حالِ آن کسی،که در رهِ وِلا بُوَد وَ به دعای فاطمه،زائرِ کربلا بود حُبُّ الحسین یَجمَعُنا... ماییم و لطف و رحمت و،عنایت امام حسین وحدت مسلمین بُوَد،محبت امام حسین حُبُّ الحسین یَجمَعُنا...