🌷 #امام_رضا_ع_مدح
دنیاست حریم امپراطوری او
فردوس، قدمگاه نشابوری او
از غربت این امام صحبت نکنید
تا کشور ماست صحن جمهوری او
شاعر: #علی_سلیمیان
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حال من خوب است بابا حال تو انگار نه
بر سر من معجر است و بر سرت دستار نه
چهرهام قدری پریشان است قدّم خم شده
اندکی رنج سفر دیدم ولی آزار نه
من به دنبال تو میگشتم که هی گم میشدم
در مسیرم سنگ قدری بود اما خار نه
عمه بعداز تو علمدار و امیر ما شده
قافله بی یار شد بی قافلهسالار نه
بعد تو هرجا به من آبی تعارف کردهاند
شرمسار از روی سقا گفتهام هربار: نه
زندگی کافیست باباجان مرا با خود ببر
زندگی خوب است اما بعداز این دیدار نه
شاعر: #علی_سلیمیان
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
این روزا کارم اینه که با اشک
خاطرات تو رو مرور کنم
از کنار عمودِ توو عکسا
بکشم آهی و عبور کنم
زائرای توو جاده رو هرروز
میبینم از توو قاب تِلْویزیون
میزنم هی به سینه با حسرت
یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون
این سزای کدوم گناه منه؟
این روزا خیلی توو سرم جنگه
اصلا امسال یجور دیگه دلم
واسه مشّایه تا حرم تنگه
دوری از تو اَمونمو برده
من کجا و غم فراق کجا؟
از توو خونه سلام میدم اما
خونهی من کجا عراق کجا؟
باشه امسال کربلا نمیام
ولی از این فراق میمیرم
اشتیاق تو رو چیکار کنم؟
که از این اشتیاق میمیرم
خودمو توی جاده میدیدم
که بازم اومدم پیادهروی
وقتی اون زائر عراقی گفت
من به یادت قدم زدم اخوی
گرچه بغضی که توو گلومونه
حسرت رفتنِ دوبارهی ماست
من دلم روشنه که حاجقاسم
اربعین نایبالزیارهی ماست
شاعر: #علی_سلیمیان
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
گرچه عمریست که زانوی غمت در بغل است
همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است
مردن از چشم به راهیش گوارا عسل است
ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است!
بیش از این در پی آن باش که دلداده شوی
باید آمادهی آمادهی آماده شوی
شب بیتابی ما را سحری در راه است
باز هم بتشکنی با تبری در راه است
در قد و قامت حیدر پسری در راه است
بر یتیمان محمد پدری در راه است
عاقبت منجی بینالمللی میآید
باز از کعبه یکی مثل علی میآید
آن که گلها همه وا میشود از لبخندش
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش
"یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش
یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش
آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم
به نگاهی گره از کار جهان باز کنم
هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد
خاک زر میشود آنجا که قدم بردارد
عالمی منتظر اوست علم بردارد
کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟
لشکری ساخته از نسل جمارانیها
و امیران سپاهند سلیمانیها
بیخود از خود شده خورشید خلاف آمده است
آسمان هیبت او را به طواف آمده است
آفتاب است که شب را به مصاف آمده است
ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است
همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش
خون بیدادگران میچکد از شمشیرش
آی شیطانصفتان! هیبتتان پوشالیست
ژست آقای جهان بودنتان توخالیست
گرچه امروز رجزخوانیتان جنجالیست
حالتان لحظهی موعود چه بد احوالیست
میرسد لحظهی پایانی عیاشیتان
شده نزدیکتر از پیش فروپاشیتان
دست شب میشود از غائله کوتاه آخر
میشود نوبت جولان سحرگاه آخر
میدمد طلعت آن چهرهی دلخواه آخر
چشم برهم بزنی میرسد از راه آخر
آفتاب آنسوی این کهنهشب تاریک است
شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است
#علی_سلیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_قدر
هزاران سال حتی بعد هم او را نمیفهمیم
به غیر از نام، از اِنسِیّةُالحورا نمیفهمیم
به غیر از "فا، الف، طا، میم، ها" از آیهی اسمش
از این نوری که لَیسَ فَوقِهِ نورا نمیفهمیم
زمان مخفی، مکان مخفی، مقامش همچنان مخفی
چرا اینقدر این سرّ است مستورا؟ نمیفهمیم
درون خانه بود و عرش اعلا را رصد میکرد
نگاه نافذش تا آن فراسو را نمیفهمیم
کسی که از نمازش نور میتابید بر عالم
زدند آتش چرا کاشانهی او را؟ نمیفهمیم
چه صبری داشت حیدر، داغ روی داغ دید اما
نشد با ذوالفقارش مانع شورا! نمیفهمیم
هنوز آن خانه دارد در میان شعله میسوزد
گناه ماست ای مردم اگر بو را نمیفهمیم
اگر تنها برای زخمهایش روضه میگیریم
دلیل درد پهلو، زخم بازو را نمیفهمیم
اگر فرزند او در غیبت است امروز، یعنی ما
به قدر کافی از اسرار عاشورا نمیفهمیم
دلیل خلقت دنیاست زهرا، خواندهایم این را
ولی تا روز محشر قدر بانو را نمیفهمیم
#علی_سلیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#روز_قدس
گنبد زرین
با همین عزم که شد سورهی وَالتّین آزاد
میشود عاقبت امر، فلسطین آزاد
تن به آوارگی و مرگ و اسارت دادیم
تا که گردد حرم خواهر یاسین آزاد
سربلندیم اگر بی سر و بی دست شدیم
خون ما باعث آن شد که شود دین آزاد
بارالها به حق گنبد خضرا بشود
هر کجا هست در آن گنبد زرین آزاد
زودتر رخ بنما، العجل ای حضرت عشق
تا غزل گردد از اینگونه مضامین آزاد
#علی_سلیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam