eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
31 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
باز امشب منادی کوفه از امامی غریب می خواند گوشه خانه دختری تنها دارد اَمن یجیب می خواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را سرسجاده برسرش کرده بین سر درد امشب بابا یاد سر درد مادرش کرده آه در آه چشمه در چشمه متعجب زبان گرفته!پدر خار درچشم اُستخوان به گلو! درگلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً زخم ودرد و وَرم نمی آید چه کنم من شکاف زخم سرت هرچه کردم به هم نمی آید باز سر درد داری وحالا علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم جامه تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه آنکه خرما به دوش می بردی زوددر شهر کوفه می پیچد که شما بازهم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا خواب دیدم وَگریه ها کردم اَز همان بُغچه ای که مادر داد کَفنی باز دست وپا کردم کودکانی که نانشان دادی روزگاری بزرگ می گردند می نویسند نامه اَمّا بعد بی وفا مثل گرگ می گردند یا زمین دار گشته و آن روز همه افراد خیزران کارند یاکه اهنگری شده ان جا تیرهای سه شعبه می ارند وای اَز مردمان بی احساس دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکارانُ نعل اسبی که می شود تازه وای اَز دست های نامَحرم آتش ودود وچادر ودامان وای اَز کوچه یهودی ها سنگ باران قاری قرآن @babollharam
دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم رسیدم اول کاری که معترف بشوم نشان به کس ندهم نامه ی سیاه خودم کسی به جز تو خبردار نیست از حالم میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟ قشون اشک فرستاده ام به درگاهت ذلیل عفو توام با همه سپاه خودم به من تو راه نشان دادی و نفهمیدم فقط دویدم و رفتم به کوره راه خودم چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم چه صبر داری و خسته نمی شوی از من خودم که خسته ام از این همه گناه خودم تمام ترس من این است مرگ من برسد که پی نبرده ام آن دم به اشتباه خودم به دست های خودم ساختم قفس ها را ببین که حبس شدم در میان چاه خودم " بجز حسین مرا ملجا و پناهی نیست " بگو به من که : بیا بنده در پناه خودم میان قبر بگویم حسین و گریه کنم دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم @babollharam
باز امشب منادی کوفه از امامی غریب می خواند گوشه خانه دختری تنها دارد اَمن یجیب می خواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را سرسجاده برسرش کرده بین سر درد امشب بابا یاد سر درد مادرش کرده آه در آه چشمه در چشمه متعجب زبان گرفته!پدر خار درچشم اُستخوان به گلو! درگلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً زخم ودرد و وَرم نمی آید چه کنم من شکاف زخم سرت هرچه کردم به هم نمی آید باز سر درد داری وحالا علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم جامه تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه آنکه خرما به دوش می بردی زوددر شهر کوفه می پیچد که شما بازهم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا خواب دیدم وَگریه ها کردم اَز همان بُغچه ای که مادر داد کَفنی باز دست وپا کردم کودکانی که نانشان دادی روزگاری بزرگ می گردند می نویسند نامه اَمّا بعد بی وفا مثل گرگ می گردند یا زمین دار گشته و آن روز همه افراد خیزران کارند یاکه اهنگری شده ان جا تیرهای سه شعبه می ارند وای اَز مردمان بی احساس دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکارانُ نعل اسبی که می شود تازه وای اَز دست های نامَحرم آتش ودود وچادر ودامان وای اَز کوچه یهودی ها سنگ باران قاری قرآن @babollharam
با آنکه استقامت تو فرق مي کند اين روزها حکايت تو فرق مي کند اينجاست درد، دشمنت آخر غريبه نيست بعد از رسول، غربت تو فرق مي کند دستان حيدري تو را صبر بسته است با ديگران اسارت تو فرق مي کند دستي که روي فاطمه ات را نشانه رفت فهميده بود غيرت تو فرق مي کند سیلی به روی ام ابیها تو را شکست آقای من! مصيبت تو فرق مي کند گفتند بعد فاطمه از پا فتاده اي حق داشتي امانت تو فرق مي کند سي سال پيش! اين در و ديوار شاهدند اصلاً شب شهادت تو فرق مي کند @babollharam
دیگر علی ز بستر خود پا نمی شود زخمِ سرِ شکسته مداوا نمی شود دربی که تا کنون به کسی "نه" نگفته بود این چند روز روی کسی وا نمی شود دیگر طبیب زحمتِ بیخود نکش، برو! دردِ علی که بهتر از اینها نمی شود از بس که تب نموده و رنگش پریده است زردیِ دستمال هویدا نمی شود رخسار زرد و ریش سفید و حنای سرخ آخر چنین خضاب که زیبا نمی شود! زینب به کاسه های پر از شیر دل نبند این چیزها برای تو بابا نمی شود! حالِ تو را فقط حسنت درک می کند دردی حریف ماتم زهرا نمی شود! سی سالِ پیش جان علی را گرفته اند... خنجر که مردِ کشتن مولا نمی شود! قبری در آسمان بکنید ای فرشته ها ماه شکسته روی زمین جا نمی شود @babollharam
از تو سر و زمادر من سینه ای شکست تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست دارم برای چند نفر سینه میزنم من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود گر چند ضربه هم زده بودن باز هم پیشانی تو بیش از این وا نمیشود گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو گفتند گفته ای که تماشام میکنند میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو بابا خودت بگو سر بازار میروم بابا خودت بگو که گرفتار میشوم بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند بابا بگو بدون علمدار میشوم (برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران) @babollharam
این چشم ها به راه تو بیدارمانده است چشم انتظارت ازدم افطارمانده است برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر سرهای بی نوازش بسیارمانده است با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار مانندفاطمه تنت ازکارمانده است آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست زینب برای بستن آن زار مانده است آرام ترنفس بکش آرام تربگو چندین نفس به لحظه دیدارمانده است ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است سی سال رفته است ولی جای آن طناب بر روی دست و گردنت انگارمانده است می دانی ای شکسته سرآل هاشمی تاریخ زنده درپی تکرارمانده است ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست باقی آن برای علمدارمانده است @babollharam
نیست مادر تا ببیند اشکهای جاری ام نیست تا اینکه دهد آن مهربان دلداری ام می رود از حال و خواب از چشمهایم می رود خاطرات دردناکی دارم از بیداری ام روزگاری مادر و حالا پدر شد رفتنی غم همیشه با من است و می کند غمخواری ام میهمان خانه ام را کوفه از دستم گرفت تا ابد شرمنده ام کرده است مهمانداری ام من بدم می آید از این کوچه های چشم تنگ سخت باشد در چنین وضعی امانت داری ام بعد تو کوفه به من بی احترامی می کند نیست یک محرم نماید در غریبی یاری ام بیست سالِ بعد هم باشد سرم را بشکنم تا بیاید باز بوی تو زخون جاری ام دختر تو باشم و بی پرده باشد محملم تو بگو آیا سزاوار چنین آزاری ام خطبه می خوانم ولی با غیرت لحن شما آن زمانی که بیایم پابه پای قاری ام گر ابالفضلت برم باشد خیالم راحت است کوفه می داند که ناموس چنین سرداری ام من خودم معجر رسان دختران حیدرم کور خواهد شد نخواهد دید دشمن، خواری ام @babollharam
تو بی ابتدایی و بی انتها شبیه پیمبر شبیه خدا تو بالاترین نقطه ی باوری معماترین نقطه ی زیر با مقرب ترین جلوه ی لم یلد و لم یولد آیه های خدا تو آن سمت دروازه ی باوری همانجا که می خوانمش ناکجا مرا آن طرف ها اگر راه نیست شما لااقل این طرف ها بیا تو آن خواهش سبز سجاده ای همان التماس شب انبیا تویی مقصد اول و آخرم مناجات شبهای غار حرا بیا با پرو بال کروبیان بزن وصله این گیوه ی پاره را بزن بیل خود بر سر این زمین بزن تا که باشم درخت شما من از آبِ چاهِ شما خورده ام که حالا شدم تشنه ی کربلا خدای کرم سایه ی ناشناس در این کوچه های بدون صدا چنان مخلصانه کرم میکنی که حتی نمیماندت رَدِّ پا تو یعنی همان شاه ِ شهر منا که داری قدم میزنی با گدا در این سینه ی شب کجا میروی؟ از این جاده ها ، دور از چشم ما به سمت مناجات سجاده ات اگر میروی التماس دعا * تو بارانترینی و ما خشکسال رسیده ترینی و ما کالِ کال تو مانند آبی ولی آب تر تو مثل طلایی ولی ناب تر اگر تو صعودی فرودیم ما اگر تو نبودی نبودیم ما تو نور ِ خودی ، آفتاب ِ خودی مسلمان دین کتاب خودی تو اسرار لبهای پیغمبری قسمهای شبهای پیغمبری تو سیبی تو میل شب جمعه ای دعای کمیل شب جمعه ای مسیحای مَسح ِ یتیمان تویی محاسن سپید کریمان تویی تو سیمرغی و کوه قاف خودی تو ذی الحجه ی در طواف خودی تو با مردمی مردمی نیستی تو نان جویی گندمی نیستی تو نوری و هر صبح خورشیدمی تو اخلاص آیات توحیدمی تو دیگر برای من عادت شدی هزار و دو رکعت عبادت شدی تو شصت و سه دفعه بهارم شدی نهالت شدم باغدارم شدی همیشه در ِ خانه ات باز بود تنورت همیشه نمک ساز بود تو بودی که شبها سحر داشتند یتیمان کوفه پدر داشتند پُر از نوری و آفتابی علی سلام بدون جوابی علی نگاهت شبی خواب راحت نکرد و یک شب لبت استراحت نکرد تو رفتی و حالا در این روزها ورق میزنم خاطرات تورا همان روزهایی که تنها شدی شکسته ترین مرد دنیا شدی همان روزهایی که یک مرد پست غرور تورا با طنابی شکست همان جا تو را خونجگر کرده اند بتول تورا بی پسر کرده اند همان جا دل ِ مهربانت شکست همان روز چند استخوانت شکست تو بالایی و در کف ِ پستها زدند آفتاب تو را دستها (برگرفته از وبلاگ تیشه های اشک)
خلاصه رفت علی و دوباره زینب ماند به آسمان حسینش ستاره زینب ماند گذشت آن شب تدفین گذشت آن جا که به اشکهای حسن در نظاره زینب ماند یتیم شد حسن و شد غریب تر ، اما برای تشت و غم بی شماره زینب ماند اگرچه فاطمه رفت و اگرچه حیدر رفت برای بوسه به رگ های پاره زینب ماند نشست شمر و میامد دوان دوان خواهر همین که کرد برادر اشاره زینب ماند  گرفت شعله به دامان دختری تنها بدون یافتن راه چاره زینب ماند علی کجاست ببیند که یکه و تنها میان حمله ی چندین سواره زینب ماند  تنی به زیر قدمهای این و آن چون رفت کنار دختر بی گوشواره زینب ماند تمام دلخوشی زینبش سر نیزه خلاصه رفت حسین و دوباره زینب ماند @babollharam
با چاه بگو محرم رازت منم ای ولی الله بگو خونِ دل رو خونِ دل رو خونِ دل قطره قطره با زبون گریه کوتاه بگو گریه کن مولا گریه کن شاید کمی موج غمت آروم بشه گریه کن مولا گریه کن که آخر این گریه ها آرامشه گریه کن مولا گریه کن تا من کنار گریه هات مهمون بشم گریه کن مولا گریه کن تو آسمونِ ناله هات بارون بشم گریه کن من هم برات گریه کنم گریه کن تا پا به پات گریه کنم گریه کن با روضه هات گریه کنم با چاه بگو از رفیق نیمه راه و سختی راه بگو از غریبی از غریبی از غریبی یا علی ذره ذره با زبون غصه و آه بگو گریه کن مولا گریه کن درد جهالت درد این امت شده گریه کن مولا گریه کن که سهم تو تنهایی و غربت شده گریه کن مولا گریه کن که جهل مردم بسته دستای تو رو گریه کن مولا گریه کن تا بشنوه تاریخ نجوای تو رو گریه کن من هم برات گریه کنم گریه کن تا پا به پات گریه کنم گریه کن با روضه هات گریه کنم با چاه بگو شب به شب مرثیه ای از داغ جانکاه بگو از فراق و از فراق و از فراق و از فراق از همون شب که به زیر خاک رفت ماه بگو گریه کن مولا گریه کن معلومه حرفای نگفته داریُ گریه کن مولا گریه کن معلومه که داغ نهفته داریُ گریه کن مولا گریه کن دنیای بی فاطمه دنیای غمه گریه کن مولا گریه کن حالا که هر روز شب تو ماتمه گریه کن من هم برات گریه کنم گریه کن تا پا به پات گریه کنم گریه کن با روضه هات گریه کنم *برگرفته از سایت مهجه * @babollharam
1_4142560172.mp3
5.51M
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود خانه به خانه بردم، این بار محترم را یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را زهرا میان بستر، رویش کبود بوده بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد رویش نشد بگوید بردار زیورم را طبق روال مادر، روضه فقط حسین است رفتم به کربلایت، پایان منبرم را از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم گودال را بگویم یا غارت حرم را اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب در بین کوفه تنها نگذار دخترم را حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
1_4213732039.mp3
932.5K
باز امشب به دل تنگم شوق صحن تو دارم ایوان نجفت مولا برده صبر و قرارم ای تو قرارم، دار و ندارم، باغ و بهارم علی راحت جانم، روح و روانم، تاب و توانم علی علی علی مولا 3 علی دل بستم به تولایت مولا یا علی مولا هستم خاک کف پایت مولا یا علی مولا جلوه رحمان، باطن قرآن، مظهر ایمان علی شافع محشر، ماه منور، حضرت حیدر علی علی علی مولا 3 علی شهر کوفه شده غوغا مولا یا علی مولا شد ذکر همه دنیا مولا یا علی مولا حجت داور، ساقی کوثر، عشق پیمبر علی از همه برتر، یک تنه لشکر، فاتح خیبر علی علی علی مولا 3 علی بین ارض و سما امشب غوغایی شده برپا کوفه گشته سیه پوش داغ حضرت مولا رفته ز دنیا، وارث طه، همسر زهرا علی زین غم عظمی، دل شده غوغا، از غم مولا علی علی علی مولا 3 علی @babollharam
1_4201924457.mp3
2.96M
ای سید و مولا علی، ای مقتدای ما علی ای عشق بی همتا علی، ای همسر زهرا علی مولا علی، مولا علی ای مهر تو حبل المتین، ای مصطفی را جانشین ای همدم روح الامین، حیدر امیرالمومنین مولا علی، مولا علی ای فاتح خیبر علی، ای ساقی کوثر علی ای عشق پیغمبر علی، حیدر علی حیدر علی مولا علی، مولا علی ای حضرت شیر خدا، ای جانشین مصطفی ذکر لب اهل سما، یا مرتضی، یا مرتضی مولا علی، مولا علی درد من و درمان تو، دست من و دامان تو ای جان من قربان تو، عالم شده گریان تو مولا علی، مولا علی ای با وفا دستم بگیر، شیر خدا دستم بگیر مشکل گشا دستم بگیر، یا مرتضی دستم بگیر مولا علی، مولا علی ای مهربان آقای من، ای سید و مولای من ای دین من دنیای من، دنیای من عقبای من مولا علی، مولا علی @babollharam
دوبیتی روضه بعد از شهادتِ مولا ندارد این سرا بی تو صفایی اَمان از غصّه و آه از جدایی قرارِ زینب و تو آن غروبی که تا گودال با مادر می‌آیی @babollharam
اگرچه زخم سرش راتمام مي ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند كسي نخواست بپرسدچراسرش بشكافت اگرچه مردم بي دردكوفه مي ديدند شبي نخفت علي ازغم جهالت خلق ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند بهار عمرعلي شدخزان وگل نشدند دوباره درره اوخار فتنه پاشيدند نرفت رنگ سياهي بُرون ازآن دلها زداغ سُرخ علي گرسياه پوشيدند به غيراهل ولايت، هنوزهم آنان اسير وسوسه واهل شك وتريدند علي ست چون شب قدر خدا كه اين مردم زقدرو منزلتش نكته اي نفهميدند علي حقيقت عدل است وتا ابد زنده است برای محوحقیقت اگرچه کوشیدند خداگواست كه دركربلا همين مردم شکوفه های علي رابه نيزه هاچيدند چه روزگار غريبي بودكه بعدازاو به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند دلم گرفته «وفایی»بیاکه گریه کنیم به احترام غمی که به شیعه بخشیدند @babollharam
ز روی زرد علی انتظار می ریزد زچشم مانده به راهش قرار می ریزد دلش به فاطمه و دیده بر اجل بسته ز چشم دیده و دل احتضار می ریزد دوباره ضربه سنگین ،دوباره بستر و زخم دوباره درد ، به خاک مزار می ریزد وصیتش به حسن آخر جوانمردیست هنوز از لب حیدر وقار می ریزد بجان فاطمه با قاتلم مدارا کن زصبر توست اگر اقتدار می ریزد ز خوب خلقی تو دشمنم شکست خورد اگر چه از سخنش انزجار می ریزد به اشک های پرستار خویش می گریم که چشم ابری زینب بهار می ریزد اگر چه غربت من می شود نصیب حسن به غربت تو حسینم شرار می ریزد من از مصیبت سخت تو در عجب ماندم که روی نعش تو چندین سوار می ریزد @babollharam
ثمر نداشت! خزان میشد و بهار نداشت زمان؛ بدونِ علی(ع) غیرِ شام تار نداشت نداشت عالم اگر مَظْهَرَ العَجائب را کسی برای مباهات و افتخار نداشت جَنم اسیرِ هراسی همیشگی میشد علی(ع) نبود جهان تیغِ ذوالفقار نداشت بدونِ حیدر کرار؛ کارزار نبود کنارِ قلعهٔ خیبر «دری» قرار نداشت علی(ع) اگر نمی آمد نبود حالِ طواف بنای ِ کعبه چنین مُهرِ اعتبار نداشت بدونِ أشهدُ أنّ عَلي(ع) وَلي ٱلله اذان به مأذنه مضمونِ استوار نداشت نبود شاهدِ عینی برای عدلِ خدا بساطِ حق-طلبی هیچ اقتدار نداشت فقیر تا أبدُالدّهرْ لنگِ نان می ماند نداشت یارِ مددکار و «روزگار» نداشت اگر به خاک نمی کاشت بذرِ نخل، علی(ع) رطب هر آینه بازارِ کسب و کار نداشت اگر سقیفه نمی‌بود...عالم ِ باقی- -بهشت بود سراسر! عذابِ «نار» نداشت دلم گرفته برای سکوت و غربتِ او برای جاریِ اشکی که اختیار نداشت سرش شکست و رمق رفت از دو چشمانش میانِ سینه نفس هایِ ماندگار نداشت طبیبِ هر دو جهان را طبیب کرد جواب وَ انتظار به جز حالِ احتضار نداشت به غیرِ چند یتیمی که «شیر» آوردند از اهلِ کوفه به جز کینه انتظار نداشت شبیه فاطمه(س) در لحظه هایِ پایانی نگاهِ کامل و لبخندِ آشکار نداشت شبانه رفت و عجب تازه شد غم ِ مادر کسی شبیه حسن(ع) حالِ إنکسار نداشت! @babollharam
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی ای به قربان علی و ای به قربان علی سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی من که شبها می‌رسم تا صبح بارانی شوم چشم خود را می‌سپارم دستِ باران علی عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا مادرم زهرا بزرگم کرده  با نان علی خوش بحال بچه‌های بی کسِ آن روزها حسرتِ ما هست و خوابی روی دامان علی مثلِ زینب  مثلِ عباس است  مثلِ اکبر است هرکه امشب می‌شود پاره گریبان علی یک طرف ام‌البنین و یک طرف سوزِ رباب گریه‌ی ما را در آورده شبستان علی گوشه‌ای پیراهن بابای خود را باز شُست ام‌الکثوم است و این شامِ غریبان علی مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن آه می‌سوزد جگرهای پریشان علی وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی خضر اُفتاده زمین  جبریل اُفتاده زمین اصلا امشب می‌شود این خانه ویران علی اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن یک کفن را می‌کشند آرام بر جان علی سر به تابوتِ پدر می‌زد حسن می‌زد حسین وای از عباس و از تشییع پنهان علی بعد از این باید برای کربلا آماده شد آخرین روز است زینب بود مهمان علی آخرین حرفی که می‌زد با یتیم کوفه بود گفت روزی می‌رسند اینجا یتیمان علی کوفه  بعد از من مدارا کن  تو با سرنیزه هات کوفه جان زینب و جان تو و جان علی مجلس نامحرم طشت زر  و جانم حسین کاش جایش بشکند آنروز دندان علی * * "ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"* نام ما ثبت است از اول به دیوان علی هر زمانی که نجف می‌خواهم اما جور نیست با قطاری می‌روم سمت خراسان علی با علی ما آمدیم با علی جان می‌دهیم خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی حافظ* (حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۰۳) @babollharam
کنار من، صدف دیده پُر گُهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خَرمنِ جانِ علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم، به مهمانِ من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکانِ کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پَر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سُفره‌ی خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه‌ای که گرفتند راه مادرتان تمام عُمر شما هم چو من گذر نکنید @babollharam
داروی زخم شیر خدا شیر تازه بود ای کاسه های شیر! امان از دل رباب... @babollharam
☑️بند اول ولی اللهی یا حیدر(ع) تو یداللهی یاحیدر(ع) سرالله وجه الله اسدالهی یا حیدر(ع) ای شهسوار لافتا یاعلی اسمک دوا ای مالک ارض و سما شفیع روزمحشر تویی امیرمومنین ای زینت عرش برین حصن حصین یعسوب دین سیدنا یاحیدر(ع) داغونم ببین چه سرگردونم دلخونم ذکر تو رو میخونم دستت رو برندار از رو قلبم میمیرم بدون تو میدونم حیدر حیدر صل علیک یاحیدر(ع) حیدر حیدر روحی لدیک یاحیدر(ع) ☑️بند دوم پدر خاکی یاحیدر (ع) شه افلاکی یاحیدر (ع) شهنشه غدیری و شه لولاکی یاحیدر(ع) ای قوت پروردگار صاحب تیغ ذوالفقار ای باوقار کهنه کار قدرت قدر یاحیدر(ع) وقتی به میدون میزنی دشمن میگه بی معطلی که الفرار اومد علی(ع) میخونه این المفر ای دین و تمومی ایمونم ذکر تو شده دوا درمونم هرجا که مدح تو باشه اونجا از میونه عرش زهرا میگه ای جونم حیدر حیدر صل علیک یاحیدر(ع) حیدر حیدر روحی لدیک یاحیدر(ع) ☑️بندسوم یه عاشقی بی سروکارم ذکرقشنگت شده شعارم سرم همیشه بالاست قبله ی من کربلاست مدیونه لطف و کرمت جونه علی اکبرت منو ببرتا حرمت صبرم دیگه تمومه اگه یه روز توکربلات به زیرپای زائرات کنار صحن باصفات بمیرم ارزومه هرچی دارم اقابه پات میگذارم از دوریت ببین چقدبیمارم میدونم که قابل تو نیستم من ولی اقا اخه منم دل دارم شاهی ماهی حضرت ابی عبداللهی ☑️بندچهارم من از زمونه گله دارم از غم دوریت بیقرارم چقدر کنم تمنا تاکه بیام کربلا ارباب خونه به دوشه مو همیشه در خروشم و من عاشقه شیش گوشه مو کی میدی اقارخصت باهمه ی روی سیام باهمه بارگنام یعنی میشه دوباره باز اقابیام زیارت قلب من باعشق تو مانوسه عکسای حرمتو میبوسه کاش اذنم بدی بیام زایر شم ببین داره تو این قفس میپوسه شاهی ماهی حضرت ابی عبداللهی @babollharam
بنام یل خیبر شکن حضرت دادار علی شیر جگر دار علی مظهر الاسرار علی مطلع الانوار علی سید الابرار، علی کعبه ی سیار علی نقطه ی پرگار خداوند و علی حیدر کرار ....... امیر نشأتین است پناه عالمین است ابوالعباس ابالزینب و هم ابوالحسین است وحدیث ثقلین است به تعبیر پیمبر سبب خلقت کل عالمین است ...... اُذُن الله ،وجه الله، سیف الله،اسدالله ُ عین اللهُ، سرُّ اللهُ نوراللهُ یدالله ُ علی حج و ذکات است امام کائنات است و او حی و ممات است علی رمز عبور و گذر ازپل صراط است و عالم همه مغروق به دنیا و علی هست که کشتی نجات است علی اول امام است علی اوج مرام است علی حرف نخست است و علی ختم کلام است علی حیدر مددی یاعلی حیدر مددی به اذن ومدد نفْس نبی و زَوج زهرا(س) علی عالی و اعلی علی والی والا علی ماه دل آرا علی عالم وارسته ی عظما که تلمذ بنمایند به نزدش تمام کائنات و اولیاء و انبیاء و جملگی نوح و سلیمان دوصد موسی و عیسی همان محور افلاک همان خواجه ی لولاک همان عشق طربناک علی آن یل بی باک همان یل که ز تیغ ذوالفقارش به درک رفته دوصد عبدود و مرحب و صد لشکر صفاک اگر در صحف کهنه ی تورات و انجیل و حتی کتب اهل تسنن نگری تا که ببینی چه نوشتند برایش ز وصف بی مثالش ز عدلش ز کمالش ز رویش ز وقار و جبروت و ز جمالش که او کیست بگیرم که خدا نیست علی کیست همانیست خدا داده به او بیست علی فیض الهی است علی لایتناهی است خوشا سائل کویش بشوی شأن تو در رتبه شاهیست که ره غیر علی ره نبود، اوج تباهی ست علی حیدر مددی یاعلی حیدر مددی علی عشق خدای روی زمین است علی حبل المتین است علی نورالمبین است و علی دست خدا در آستین است علی یعسوب دین است علی حصن حصین است علی در وسعت ارض و سماوات و منظومه ی شمسی خداوند جلی را جانشین است فقط اوست امیرالمومنین است. کی ام من منم عبد و گدایش لبم غرق نوایش، خوشا آنکه زنم بوسه به ایوان طلایش دو عالم بفدایش همه تحت لوایش بدیدند خلایق که خود خانه وحی ازلی سینه دریده ست برایش به قربان ‌ولایَش کلام دل گشایش دل خسته ی شوریده عشاق ، زند پر به هوایش علی ساقی کوثر علی ناجی قنبر علی میر و غضنفر علی هم کفو زهرا و علی شافع محشر علی حیدر مددی یاعلی حیدر مددی @babollharam
قدری تحمل ای سحر مولا بماند سنگین تر ای لحظه بگذر تا بماند آنکس که هسنی از وجودش هست گردید وز عطر ناب محضرش دل مست گردید گر بار رحلت را ز دنیا بسته حیف است آری اگر حیدر زپا بنشسته حیف است آن یکه تاز عرصه های صبر در دهر از ظلم امت شکوه ها کرد بر پیمبر اصبغ بگوید آخرین حرفش چنین است مهر و  محبت اجرت مولای دین است ما کاسه های شیرمان جان است مولا گر خود ستانی اوج احسان است مولا بار غم و غربت و تنهایی کشیده ختم فراق و هجر زهرایت رسیده رفته گلو در بغض بی بابایی امشب  ای وای از این غم که "چه خون شد دل زینب" آن زینبی که ارث حیدر را خودش برد وقتی که بر آن چوبه محمل سرش خورد او در خطابه مثل حیدر می خروشید ناگه سری بر روی نی در روبرو دید دیدند بیان خواهری کن فیکون شد دنیا به پیش چشم او دریای خون شد  با من نداری گر سخن کن یاری من  با دخترت حرفی بزن ای قاری من امشب شب قدر است بر روضه نمک زد آنکس که گفته شمر طفلی را  کتک زد سحر چهارشنبه ۲۳ فروردین۱۴۰۲ @babollharam
1_4220953087.mp3
17.58M
|⇦•نمیره از خاطر من غم چشمات... واحد نمیره از خاطر من غم چشمات غم چشمای پاکت میدونی که خیلی وقته دلم تنگه برای بوی خاکت سی ساله که من با این دلِ خون تا میکنم و سی ساله که هر شب من با تو نجوا میکنم سی ساله نمازم یاد توئه فریاد توئه سی ساله که خطبم هر کلمش بیداد توئه اما غم تو تمومی نداره دلم بی قراره دلم تنگه زهرا میخوام پر بگیرم اگه اشک چشمای زینب بذاره منو نه کوفه که داغ در و دیوار در و دیواره کشته منو نه شمشیر کوفی منو مسمار غمِ مسماره کشته انگاری که من دردسر لبخند همه ام دستاتو بیار بالا و دعا کن فاطمه ام مرگ علیُ با دست خودت امشب تو بگیر خسته شده حتی مردم شهر از زمزمه ام زهرا دعا کن دعا کن که دیره که حیدر بمیره که راحت بشم من نفس برنگرده دعا کن عزیزم دعاهات بگیره @babollharam