eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
95 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
آن که با همت او دین خدا تضمین بود صادق آل رسول و گل باغ دین بود مکتب علم از او قدر و شرف پیدا کرد شجر پر ثمر باغ گل یاسین بود بس که در ذائقه ی علم حلاوت می ریخت شرح هر نکته ای از لعل لبش شیرین بود نه عجب گر که خدا را همه جا او می دید چشم او چشم خدا بود و حقیقت بین بود همره عرش نشینان همه شب در محراب شاهد حال و مناجات شبش پروین بود دیده ای داشت که خون جگر از آن می ریخت دامنی داشت که از خون جگر رنگین بود گاه از کرب وبلا گه ز مدینه غم داشت دل آزرده و غمدیده ی او خونین بود همه شب شمع صفت از غم زهرا می سوخت اشک بر آتش غم های دلش تسکین بود ای دریغا گل گلزار علی را چیدند بشکند دست ستمگر که چنین گلچین بود گرچه کردند گل فاطمه را پرپر، لیک هستی از این گل پرپرشده عطر آگین بود تازه شد گر که«وفایی» غم او بار دگر غم او در دل هر شیعه غمی دیرین بود 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
دوبیتی های شهادت امام صادق علیه السلام دوباره قلب زهرا را شکستند چوخاری در ره پایت نشستند مدینه دید سربازان منصور طناب ظلم بردست تو بستند _______________________________ تو را برپنجه ی غم ها سپردند هزاران بار قلبت را فسردند به جرم این که بودی پورحیدر تورا مثل علی ازخانه بردند 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
کسی که درکف او اختیار عالم بود دلش زجور زمانه محیط ماتم بود چراغ محفل انسش زاشک شد روشن کسی که وارث علم نبی اکرم بود گلی زگلشن سرسبز مصطفی چیدند که باغ عشق ازاو باصفا و خرّم بود شبانه خصم زخانه اگرچه اورا بُرد به پیش دشمن ظالم چو کوه محکم بود تمام عمر زغم های مادرش می سوخت همیشه غربت زهرا برش مجسم بود چو گفت قاتل زهرا مغیره بود ،دلش زغصه های علی غرق ماتم وغم بود به گریه گفت «وفایی» که موسی جعفر زداغ صادق آل علی قدش خم بود 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
🌺رباعیات (س)-ولادتی یزدان به بشر آینـه ای انور داد یک عالِمــه و کریمـۀ دیگر داد امروز خدا به دست جبریل امین یک دستۀ گل به موسی جعفر داد _____________________________________ از خاک در عشق تیمم گیرید در دست گلی غرق تبسم گیرید از یمن قدوم حضرت معصومه عیدی زکف امام هشتم گیرید ___________________________________ ایران که بهشت در دل قم دارد در مشهد خود امام هشتم دارد در این دهۀ کرامت و رحمت و نور خورشید به خورشید تبسم دارد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
این جـاست کـه هردلبـرودلـداده بیاید هـم شخص گرفتــار هـم آزاده بیـاید دراین حـرم قدس که باغی زبهشت است هــرکس بـه تـولای تودل داده بیـاید پرنـورشــودآینـــه ی بــود ونبــودش آن کس که چـوآئینـه دلان ساده بیاید این جــا می تـوحیــد به زوار ببخشند هـردل که بـودتشنـه ی ایـن بـاده بیاید پـرواز زخـودتا بـه خــدا ازحــرم توست ازبهـرسفـرهـرکـه شـد آمــاده بیاید این گنبد وگلدسته نشانی است که گوید هرکس که بهشتی است ازاین جاده بیاید بـرســردرایـن کعبــه ی امیّــد نـوشتنــد هـرکس که به کـارش گره افتاده بیاید ازحـق طلب جلب رضـای تو نمـاید هرگاه «وفایی» سرسجـاده بیـاید 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
آن بانویی که عرش بود اوج رفعتش ماراکجارهی است به قدروجلالتش اخلاص جلوه ای است زنوریقین او ایمان شکوفه ای است به گلزارطاعتش صبرو وقارو حُجب وعفاف وحیا وشرم آئینه بسته اند در ایوان عصمتش شمسی است هم تجلّی شمس الشموس عشق ازنوراوست مرحمت و جود و رأفتش معصومه ای کـه بضعه ی موسی بن جعفراست ازنوراولیا الهی اسـت فطرتش آن گوهری که قلزم عصمت بپرود تنها خداست باخبراز قدرو قیمتش هم سیرت رسول خدا دروجوداوست هم رحمت بتول هویدا ز رحمتش این است بانویی که به محراب بندگی غرق تجلیّات خدایی است خلوتش برروی پیروان ولایت دراین دیار دروازه ی بهشت گشوده زهجرتش گرعطراهل بیت ازاین باغ می رسد این جا گلاب وحی چکیده زصحبتش آسوده اند مردم قم درپناه او درنعمتند اهل ولا ازکرامتش غوغاشودزجوش ملائک درآن حرم وقتی که می رسندبه پابوس حضرتش درآن حریم اهل ولایت نشسته اند استاده اند خیل ملائک به خدمتش برزائران روضهی مینوسرشت او بخشدخدابهشت به پاس زیارتش اوآن کریمه ای است اوصاف وقدراو گسترده است همچومحیط عنایتش اوآن شفیعه ای است که درروزرستخیز چشـم امید شیعه بودبرشفاعتش هرکس که سرنهاد«وفایی»به خاک او قدروشرف گرفت،زقدروشرافتش
ای شب هجران رویت شام یلدای همه کی شود روشن زنورت صبح فردای همه گرکه مشغول دعا هستیم باور کرده ایم برحقیقت می رسدیک روز رؤیای همه آفتاب عالم آرای همه هستی بیا بی فروغ تو چه تاریک است شب های همه صبح رستاخیز ما روز ظهور روی توست می شود احیا دل ما ای مسیحای همه هیچ فرقی نیست در بین گدا واغنیا ساحت قدسی تو باشد پذیرای همه ابررحمت با ظهورت گل فشانی می کند آخرت آباد می گردد ز دنیای همه اعتباری نیست برامروز ما تعجیل کن نیست جز وصل جمال تو تمنای همه همره اشک «وفایی» درشب تار فراق اشک حسرت می چکد بر روی سیمای همه
ای كه انسیه ای ومهرمُجسّم داری برتراز آدمی و جلوه ی آدم داری كعبه ی عصمتی و قبله ی ايمان و اميد در زلال نگهت چشمه ی زمزم داری عالمه،فاضله وانسیه الحورایی فخربرهاجرو برساره ومريم داری چشمه ی خيركثيری وسپهرحسنات بارش رحمتی و فيض دمادم داری يازده آينه ازنورتوتابنده شد ند مركزنوری واشراف برعالم داری تاكه دين دست خوش فتنه وكينه نشود درره دين همه جاعزم مصمّم داری هیچ كس چون تونكرده است حمايت زعلی دردل ازغُربت اوحجله ی ماتم داری غاصبان رابه سراشيبی وبن بست كشاند ماجرایی كه ازآن كوچه ی پُرغم داری گل ياس نبوی هستی وعمرت چون گل غم بسيار ولی زندگی كم داری سيرتاريخ گواه ست كه ای ياس كبود فاطميه نه همين بوی محرم داری ای «وفایی»غم مادرچه ملال انگيزاست دربغل ازغم او زا نوی ماتم داری
تمام عمر زداغت گریستم زهرا خداگواست که با گریه زیستم زهرا به انزوای غریبانه ی علی شب وروز چوشمع سوخته جانی گریستم زهرا تویی که عزّت ونامی مرا عطا کردی وگرنه بی تو ندانم که کیستم زهرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رهروم به طریق تو چیستم زهرا زپا فکنده مرا بار معصیت امروز چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا قبول می کنی اکنون بخوانمت مادر اگرچه آن چه که خواهی تو نیستم زهرا بگیردست «وفایی» خسته را درحشر که برحسین تو عمری گریستم زهرا
ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند عالمی را جلوه ات زیبا و نورانی کند توهمان خورشید تقوایی که عرش وفرش را ازفروغ وجلوه ی تو حق چراغانی کند جای دارد رهگذارت را زگل های بهشت جبرئیل از عالم بالا گل افشانی کند ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خلد ازجنان گرد سرت اسپند گردانی کند می زند لبخند بر رویت حسین ین علی تا تماشا در رخت آیات قرآنی کند امشب از یمن قدوم با شکوه تو حسین هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند زینت عبادی و شایسته باشد تا خدا نام زین العابدین را برتو ارزانی کند شب همه شب بردعا ونغمه ات مرغ سحر گوش جان را می سپارد تا غزلخوانی کند سرزند ازچشم تو تا عرش یک رنگین کمان هر زمانی دیده ات را اشک بارانی کند هیچ کس را با چنین تقوا ندیدم غیر تو سجده های خویش را این قدر طولانی کند ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی کند شمع جمع محفل امروز مائی و زما غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند؟ کوثر توفیق می خواهد ز درگاه خدا تا «وفایی» درمدیح تو ثنا خوانی کند ✍
مباهله نور قافله میان قوم مسیحا چه ولوله پیداست قسم به «زلزلت الارض» زلزله پیداست مراد «لوکره المشرکون» قرآنند میان این همه مشرک که هلهله پیداست اسیر نفس و گرفتار وسوسه هستند به دست و پای همه بندو سلسله پیداست هراس در دل نجرانیان به پا شده است ز دور بین تمامی، مجادله پیداست چه با وقار و شکوهند پنج تن، آری شکوه و هیبت دین در مباهله پیداست در آسمان به تماشای آ ل پیغمبر هزار فوج ملک ، مثل چلچله پیداست علی است معنی ناب کلام «انفسنا» مقام«انفسکم» بین عائله پیداست دراین فضیلت.دراین بهشت قدر و مقام شکوه حضرت زهرای فاضله پیداست حضور آل عبا برتر است از دنیا حساب کل جهان در معادله پیداست اگر قدم بگذاری به راه آل علی در این مسیر وفا نور قافله پیداست به وصف و منزلت پنج تن «وفایی» گفت فروغ و تابش آیات منزله پیداست
اگرچه زخم سرش راتمام مي ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند كسي نخواست بپرسدچراسرش بشكافت اگرچه مردم بي دردكوفه مي ديدند شبي نخفت علي ازغم جهالت خلق ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند بهار عمرعلي شدخزان وگل نشدند دوباره درره اوخار فتنه پاشيدند نرفت رنگ سياهي بُرون ازآن دلها زداغ سُرخ علي گرسياه پوشيدند به غيراهل ولايت، هنوزهم آنان اسير وسوسه واهل شك وتريدند علي ست چون شب قدر خدا كه اين مردم زقدرو منزلتش نكته اي نفهميدند علي حقيقت عدل است وتا ابد زنده است برای محوحقیقت اگرچه کوشیدند خداگواست كه دركربلا همين مردم شکوفه های علي رابه نيزه هاچيدند چه روزگار غريبي بودكه بعدازاو به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند دلم گرفته «وفایی»بیاکه گریه کنیم به احترام غمی که به شیعه بخشیدند @babollharam