بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش
خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش
از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش
مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس
هرقدر میشود از حضرتِ مولا بنویس
دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد
دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد
دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد
آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود
آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود
پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد
فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد
صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد
مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد
مَرد میخواست خدا مَرد تر از مَرد آمد
شانهای آمده تا بارِ بلا را ببرد
قامتی آمده تا کرببلا را ببرد
چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد
فاطمهوار نوشتند حسین آمده است
شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است
آمده تا که نبیند همه را اِلا یار
آمده تا برود سایه به سایه با یار
سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار...
هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او
نیست مانند برای دل زهرایی او
جای گهوارهی او قلبِ حسین است حسین
دلِ آوارهی او قلبِ حسین است حسین
و فقط چارهی او قلب حسین است حسین
ماه و خورشید نَه بر محور او میچرخند
شش برادر همه دورِ سرِ او میچرخند
ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها
ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها
تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها
ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب
کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب
خطبهای خواند که از شام بجز نام نماند
نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند
خطِ خون زنده شد و خِطّهی دشنام نماند
گفت در شام که اسلامِ علی میماند
به رویِ مأذنهها نامِ علی میماند
همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد
به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد
به سویِ سایهای از معجرِ او دست نخورد
آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند
خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند
خواهری بود که بی پنج برادر بود و
با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و
دید در خیمهی آتشزده دختر بود و
یک نفر بود و هرآنکس که نمیزد میزد
بشکند دست حرامی چقدر بد میزد...
تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب
قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب
شرف ما نجف ما حرم ما زینب
ما مسلمان شدهی غیرت زینب هستیم
بنویسید که ما ملت زینب هستیم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
"ها علی بشر کَیفَ بشر
که بشر میشود اینگونه مگر؟*
مثل یک قایقِ طوفان زدهام
مثل یک شیشهی باران زدهام
مثل یک دست به دامان زدهام
که خوش این فال به دیوان زدهام
آمده جانِ علی جانِ نجف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف
به جلال و جبروتش سوگند
به کمال و ملکوتش سوگند
به قمات و به قنوتش سوگند
به ثُبات و به ثبوتش سوگند
نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست
باء بسمالله زهرا و علیست
باز زهراست که مولا شدهاست
یا علی هست که زهرا شدهاست
چه در این قاب هویدا شدهاست
که حسن غرقِ تماشا شدهاست
جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب
سومین معنیِ زهرا زینب
جلوه در جلوه تنزُل دارد
نور در نور تسلسل دارد
مصطفی در بغلش گُل دارد
فاطمه هست ؛ تامل دارد
روز اول به خدا گفت بَلا
اِنَماالعِشق هوالکرببلا
ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست
آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست
آنکه از صبر قدم دارد اوست
به عُلُوَش که تمام دین است
نام زینب چقدر سنگین است
زینبی هم قدمِ ثارالله
زینبی با عَلَمِ ثارالله
معنیِ محترمِ ثارالله
در حجابِ حرم ثارالله
"زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست"
نَفَس او دو هَجا بود: حسین
زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همهجا بود: حسین
هم حسن هم بخدا بود: حسین
تاکه او هست سری خَم نشود
سرِ مویی زِ علی کم نشود
کیست او راویِ راه سه امام
کیست او خطبهی پولاد و پیام
کیست او شیرِخدا در احرام
کیست او معنیِ ویرانیِ شام
کیست او بیرقِ غیرت باشد
قسمِ حضرت حجت باشد
شب که تا تربتِ مادر میرفت
هر قدم با سه برادر میرفت
پیشِ رو حضرت حیدر میرفت
زود عباس جلوتر میرفت
نور جز نور از این آیه ندید
سایهاش را زنِ همسایه ندید
بارَش از کوه کمر میشکند
داغش از مَرد سپر میشکند
بال او از همه پَر میشکند
زینب است او و مگر میشکند؟
رفت از کوفه جگر درآورد
رفت از شام پدر درآورد
کربلا دید پَرَش تیر کشید
پایِ گودال سَرَش تیر کشید
بی حسینش کمرش تیر کشید
نیزهای زد جگرش تیر کشید
کربلا دید اسیرش کردند
آه یکروزه چه پیرش کردند
*سلیمان امیـنی تبریزی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
مینویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
مینویسم پس از خدا زینب
نامِ او تا که بر زبان اُفتاد
کوه برخاست آسمان اُفتاد
عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد
سرِ ما هم بر آستان اُفتاد
می نویسم که اِنَما... زینب
پنج تَن حَبلِ محکم آوردند
نامِ او را که با هم آوردند
به زبان اسمِ اعظم آوردند
واژه ها بعد از آن کم آوردند
همه گفتند یک صدا زینب
مرتضیٰ بعد از این دو کوثر داشت
فاطمه بعد از این دو حیدر داشت
کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت
شورِ نامِ حسین بر سر داشت
زینتِ نامِ مرتضیٰ زینب
کعبهیِ احترامها آمد
قبلهگاهِ پیامها آمد
به قدومش سلامها آمد
عمه جانِ امامها آمد
عمه جانِ امام ها زینب
دستِ جَدِّ مطهرش دادند
و لوای پیمبرش دادند
شیر شد شیرِ مادرش دادند
خوش به حالش که خواهرش دادند
خوش به حالِ حسین با زینب
کیست مرد آفرینِ بنیان کن
کیست مرد آفرین ولیکن زن
در مقاماتِ او فقط ماندن
این جهان لال و آن جهان اَلکَن
مانده وصفش در ابتدا زینب
چادرش را اگر تکان بدهد
شور بر هفت آسمان بدهد
راه را تا خدا نشان بدهد
باید احمد چنین اذان بدهد
اَشهدُاَنتَ مِن کسا زینب
حرفِ تعظیم اوست بسماله
وقتِ تکریم اوست بسماله
زان که تقدیم اوست بسماله
عشق تسلیم اوست بسماله
حا و سین ، یا و نون ما زینب
سر بلندیِ دل زِ دولت اوست
کربلا هم رَهینِ همت اوست
گردنش زیرِ بارِ منت اوست
همه عالم گواهِ عصمت اوست
"شمعِ ساداتِ نینوا زینب
به علی رفته و علی شده است
سر و پایش سینجلی شده است
جلوهی چارده ولی شده است
به بلاهایِ حق بلی شده است
یک تنه رفته تا کجا زینب
مریمی در حجابی از نور است
یا که موسیٰ به وادیِ طور است
یک زن اما به حق سلحشور است
چقدر از مدارِ ما دور است
که خدا گفته مرحبا زینب
بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست
دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست
آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست
و ابالفضل هم مؤدبِ اوست
حضرتِ هیبت و حیا زینب
همه عالم در استجابش بود
هیبتش حالهی حجابش بود
یک عشیره در التهابش بود
و علمدار خود رکابش بود
دارد این گونه کبریا زینب
مثلِ سرخیِ کوه پنهان است
گرد باد است مثل کوران است
یک تَن اما هزار طوفان است
شاهدم شام شامِ ویران است
مثلِ زهراست سر به پا زینب
تازه جِلوه نکرده با نامش
کرده دستِ حسین آرامش
وَرنَه چون خاک میکند گامش
کوفه را با همه بَرو بامش
گفت حیدر که لافتا...زینب
میرود در مقابلش حیدر
دو برادر کنارِ این خواهر
پشتِ سر کوهِ شرم ، آب آور
تا رَوَد شب زیارتِ مادر
شب و این احترامها زینب
مثلِ آئینه هست پیشِ حسین
و حسین آمده ست پیشِ حسین
چشمها را که بست پیشِ حسین
همه دلها شکست پیشِ حسین
رفت آن شب به کربلا زینب
آنهمه احترام را میدید
کوچه و سنگ و بام را میدید
کوچه و ازدحام را میدید
اشکهایِ امام را میدید
چادرش زیرِ دست و پا زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_ولادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
شب تولد زينب بلند شو مادر
به جان دخترت امشب بلند شو مادر
شب تولد زينب دعاي مرگ مكن
بياو خانه مهيا براي مرگ مكن
شب تولد زينب بخند مادر جان
دو پلك زخمي خود را مبند مادر جان
شب تولد زينب نفس بكش مادر
بيا ز دست اجل دست پس بكش مادر
شب تولد من مثل شمع ميسوزي
به جاي طفل به تابوت چشم مي دوزي
فداي آنهمه احساس مادرانه تو
شب تولد زينب كجاست شانه تو
شب تولد من تير مي كشد پهلوت
شب تولد من درد مي كند بازوت
شب تولد من دست من كفن دادي
به جاي هديه به من كهنه پيرهن دادي
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_ولادت
#مجتبی_شکریان
گوش کن از دل افلاک خبر می آید
به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید
چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید
سوره صبر در آغوش سحر می آید
شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر
فاطمه دختری آورده برای حیدر
دختری آمده تا همدم مادر باشد
دختری آمده تا حیدر حیدر باشد
خواهری آمده عشق دو برادر باشد
گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد
عصمت و عفت و تقواش همه مادری است
به خداوند قسم لایق پیغمبری است
فاطمه محو گل روی درخشانش بود
مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود
گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود
احمد آنروز چه می دید که گریانت بود
احمد آنروز تجلی رسالت را دید
یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟
قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را
دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را
یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را
یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را
عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات
به گل روی بهشتی تو بانو صلوات
بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد
زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد
طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد
دست در دست شدی گریه ات آرام نشد
دیدی از دور و برت عطر کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد
بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد
اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد
کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد
گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب
کمی آرام عزیزم که حسینم زینب
بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است
قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است
پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است
سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است
آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه
صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه
ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی
کعبهء عشق برادر شدی و محترمی
مریم از جام حیای تو چشیده است نمی
نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی
کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست
مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست
جای امثال شما در کُره خاکی نیست
چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست
گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست
داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست
چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی
پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی
آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود
زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود
در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود
با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود
روی نی گفت برادر همه جا در هر راه
طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله
ای تمنای دل خون خدا یا زینب
در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب
مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب
نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب
نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر
تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_ولادت
#قاسم_صرافان
زيبايي درياست در اعماق نگاهش
اين دختر آرام و صبوري كه رسيده
از شوق ، علي سفره به اندازه يك شهر
انداخت ، به شكرانه ي نوري كه رسيده
كاشانه ي اهل دل و ميخانه ي هستي
دنيا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پر شده در شهر مدينه
به به چه گلي ! چشم و دلت فاطمه روشن
لبخند نشسته به لب حضرت ساقي
مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر
تا آمده لبريز شده چشمه ي تسنيم
كامل شده با آيه ي او سوره ي كوثر
بي تاب شدي ، دختر مهتاب رخ عشق !
باراني اشك است چرا صورت ماهت ؟
گرياني و پيش كسي آرام نداري
دنبال كدام آيت حق است نگاهت ؟
باران بهاري شده اي دختر حيدر
زهرا چه كند گريه تو بند بيايد
بايد كه بگويند كنار تو حسينت
تا شاد شوي ، با گل و لبخند بيايد
همسايه نديده به خدا سايه اي از تو
تمثيل حيايي تو و تنديس وقاري
پيداست ولي دختر سردار حنيني
از شور كلام و دل شيري كه تو داري
شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشك
بانو ! چه كنم روي دلم سوي فرات است
جز اشك چه گويم كه همه هستي عالم
عشق تو ، حسين تو ، قتيل العبرات است
اينقدر نريز اشك ، صبوري كن و بگذار
هر قطره ي اين اشك براي تو بماند
وقتي شب باريدن اشك است كه مادر
در گوش تو لالايي پرواز بخواند
يك روز بيايد كه پدر را تو ببيني
با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه
با چادر خاكي برود مادر و فردا
با چادر كوچك بشوي خانم خانه
يك روز بيايد كه حسن را تو ببيني
با اشك بشويد تن پاك پدرش را
فردا خود او بي رمق و رنگ پريده
در تشت بريزد قطعات جگرش را
روزي برسد ، ... كاش كه مي شد نرسيد ... نه
آن لحظه ي سنگين خداحافظي از يار
اي كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد
تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار
آن لحظه نيايد كه تو باشي و بيفتد
آن سايه ي سر ، بي سر و بي سايه به صحرا
ناموس خدا باشي و بر ناقه ي عريان
بنشيني و يك شهر بيايد به تماشا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_6005965288997128241.mp3
1.87M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#زمینه_فاطمیه
#ای_آسمون
☑️بنداول
ای آسمون ابری شو از غمها
از این داغ و مصیبت عظما
خون گریه کن از ماتم زهرا(س)
میخونه با قلب مضطر حیدر
با فاطمه با دیده های تر
زهرای من شکسته بال و پر
زهرای من لرزون شده زانوت
زهرای من تیر می کشه پهلوت
زهرای من ورم کرده ابروت
ای وای مادرمادر ای وای مادر مادر
☑️بنددوم
زهرای من خیلی دیدی ازار
زهرای من بین درو دیوار
زهرای من ای زخمیه مسمار
زهرای من حسن تو دریاب
چند وقته که رفته از چشماش خواب
از داغ تو چشماش میشه پر آب
زهرای من دیدم تا افتادی
زهرا ی من بی هوا افتادی
زهرای من زیره پا افتادی
ای وای مادرمادر ای وای مادر مادر
☑️بندسوم
زهرای من
زهرای دست تو بی جونه
زهرای من زینب پریشونه
زهرای من حسین دلش خونه
تو میری و میشه خونه غوغا
قرار ما باشه تو کربلا
تو قتلگاه تو ظهر عاشورا
تو قتلگاه تو گودیه گودال
زیر تیر و تیغ و جارو جنجال
پیش جسم صد پاره و پامال
حسین من ای وای حسین من
💠💠💠1⃣0⃣2⃣4⃣💠💠💠
#شعرای_آیینی
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
❣غــُلــامــِ قــَنــبــَرَمــ❣:
#فاطمیه ۹۸
#واحد_سبک_عالی_و__بی_نظیر_
#سبک_از_نگاه_یارا
#ای_تمام_بود_و_وجود_نبی_امین
🌹🌹🌹
ای تمام بود و وجودِنبیِ امین
زوجِ مرتضایی به بیتش تو نورِمبین
مددی یازهرا یازهرا مدد ❷
ریزه خور خوان عطای تو زهرا منم
خادم و گدای سرای تو زهرا منم
عالم همه قطره تو دریایی ای مادرم
فخرم این بود که غلام تو وحیدرم
مددی یازهرا یازهرامدد ❷
دردایره ی عشق گرفتارزهراشدم
تا به، ابدالدهر، بدهکارزهراشدم
🌹🌹🌹
مددی یا زهرا یا زهرا یا زهرا مدد
سوزداین دل من، برایت، یا زهرا مدد
همه تارو پودم، فدایت،یازهرامدد
فاطمه توهستی،وقارو حیا و وفا
فاطمه همه هستیِ، حیدر و مصطفی
مددی یازهرا یازهرامدد ❷
✅بند آذری
اي آنام يا زهرا بيز بير عنايت ايله
صحنه ي قيامتده بي بي شفاعت ايله
قلبيمين صفاسي آنا جان آنا فاطمه
زينبين آناسي آنا جان آنا فاطمه
درد و غم توشنده يولومدا سني سسلرم
صحنه ي قيامتده زهرا سني گوزلرم
---
يا علي يا حيدر شعارون شعارون خانم
هاردادي مزارون مزارون مزارون خانم
هر نه وار اليم ده يولوندا فدا ايلرم
مشكله توشنده سني من صدا ايلرم
اي آنام يازهرا آنام واي آنام واي آنام
✅بندروضه ای😭
بین در و دیوارچه غوغا به پا گشته است
فاطمه به راهِ ولایت فدا گشته است
مرو مرو زهراتو آتش براین دل مزن
مرو مرو زهرا به جان حسین وحسن
چه بگویم من از، ورم های آن بازویت
سینه ات شکسته، خدایا، چه شدپهلویت
ناله می زنی هر، شبانگاه، زسوز جگر
من بمیرم از آن لکد خورده، ای پشت در
ای نگار مولا یازهرا مرو ❷
گنبد و ضریحت همیشه، درین قلب ماست
مرغ دلمان در، مدینه و یاکربلاست
درهرشب جمعه که آیی به دشت بلا
ناله میزنی که اعوذ من الکربلا
جانم حسین جان حسین جان حسین ❷
💠💠💠💠۱۲۶💠💠💠💠
#کاری_مشترک_از_شعرای_اهل_بیت_استاد_مبشری_و_مجید_مراد_زاده_و_مرتضی_حضرتی
4_5857027496892960533.mp3
1.31M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بنداول
4_5857027496892960568.mp3
2.24M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بنددوم
4_5884397476634427439.m4a
895.9K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بندسوم
#نوحه_شهادت_حضرت_زهرا_س
#جان_حیدر_مرو_ای
✅بنداول
جان حیدرمرو ای
همسرِقدکمانم
فاطمه یاسِ نیلی
ای تویارِ جوانم
🌹
حرف رفتن مزن ای
شامِ شب هاےِتارم
می شود خانہ بے تو
عاقبت چون مزارم
🌹
ببین ڪه غمےبڕدل نشستہ
بمان و مرو پهلوشڪستہ
نظرڪن بدون تو مےمیرم
بمان ومروبازوشکستہ
🌹
واویلا واویلا از غریبی
✅بنددوم
اندکی کودکان را
فاطمه کن نظاره
جای اشک ازچشاشون
بارون خون میباره
🌹
پس چی شدروزآخر
دست بہ جارو گرفتے
اما بازم دوباره
ازعلی ت روگرفتے
🌹
سه ماهہ ڪہ روز خوش ندیدی
سه ماهہ ڪه توقامت خمیدی
زِسیلےُ وچوب و تازیانہ
سه ماهہ ڪہ سختیهاڪشیدے
🌹
واویلا، واویلا ازغریبے
ِ
✅بندسوم.. زبانحالِ حضرت زهرا (س)
لحظه ےواپسینم
خون مڪن این دلِ من
می شود همچومسمار
اشک تو قاتلِ من
🌹
می روم از ڪنارت
نیمہ جان خستہ بالم
اےغریبِ مدینه
یاعلی ڪن حلالم
🌹
علی جان بده غسلم شبانه
نبینی توجای تازیانه
نیایند بہ تشییعِ من آنها
ڪہ سیلے زدندم وحشیانہ
🌹
واویلا واویلا ازغریبے
4_5857027496892960717.mp3
1.14M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#سنتی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل حضرت زهرا سلام الله علیها و کربلا
مادری کن که ببیند پسرت باز حرم را
ای جگرسوخته هجران زده آتش جگرم را
نذر کردم که اگر داد رضا رخصت وُ رفتم
با دمِ فاطمه دلشاد کنم شاهِ کرم را
فاطمیه حسنی میشوم و کربوبلایی
حیدریام که شفاعت بِنَمایی پدرم را
مادرِ من به فدای پرِ زخمیِ تو مادر
کردهام نذرِ پسرهای تو جانِ پسرم را
عقدهیِ سینه شده غصّهیِ جانسوزِ مدینه
شیعه گم کرده در این شهرِ پر از آه حرم را
به هوایِ حرمِ کربوبلا بود نیازم
ندبه خواندم که بگیرید شما زیرِ پرم را
#فاطمیه #غزل #مدینه #کربلا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#نوکری_خانهی_تو_میدهد_عزت_حسین
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#حسین_ایمانی
#اجرا_نشده
◾️شور روضه حضرت زهرا(س)◾️
بند اول
شعله کشیده توی خونه
بلا اومد به سوی خونه
بوی دره یا بوی خونه
نامرد
نزنش عرش خدا زمین اومد
نامرد
مگه سیلی چشه میزنی لگد
نامرد
نامرد
بار شیشه داره مادرم برو
نامرد
داره دق میکنه خواهرم برو
نامرد
(ای وای، ای وای)
بند دوم
یه شهره ریخته سر مادر
له شده بال و پر مادر
همه کنار، امون از این در
ول کن
تازیانه نزنش رد شو بیا
ول کن
پاتو بردار از تنش رد شو بیا
ول کن
ول کن
مگه زن زدن داره بی همه چیز
ول کن
دختر پیمبره نه که کنیز
ول کن
(ای وای، ای وای)
✍🏻 یـــاســــر ســـیــونــدی
#شور
#روضه_فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اجرا_نشده
#یاسر_سیوندی_غلام_زهرا_کرمان
#باب_القبله
#اجرا_نشده
4_5857460983647177643.mp3
1.01M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه ایام فاطمیه.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ببین حال زارم علی جــــان
دوماهــــه بیمارم علی جان
بیا بنشین بیا بنــــشین کنــــارم 2
اگر رفتم.. زدست تو.. تحمل کن علی جان
علی جانم علی جانم 2
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
رسیده وقت احتـــضارم
گره افتاد دیگر بکــــــارم
خدا داند.. برایت بی.. قــــــرارم 2
کن آماده. تویک تابوت . برای من علیجان
علی جانم علی جانم 2
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
وصیت دارم دارم ای علی جان
زدنیـــــا بــــیزارم علــــی جان
خداحافظ خداحافظ علی جان 2
بده غسلم.. تو آهسته.. تویار مهربانـــم
علی جانم علی جانم 2
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
شبانه جسمم را تو بر دار
نکن نامحرها خبـــــر دار
نزن ناله. بر زینب شــــب تار 2
نمی خواهم... بیایند دشمنان تو علیجان
علی جانم علی جانم. 2
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
.. ✍عیسی دین محمدی
😭😭😭😭😭
#اجرا_نشده
AUD-20211202-WA0015.mp3
1.47M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
زبان حال امام مجتبی با مادر
#ایام_فاطمیه
#زمینه
➖➖➖➖➖➖
بند1:
آروم آروم میسوزم
گریه کار هر روزم
چشمامو به قتلگاهِ مادرم
به در خونه میدوزم
دیگه حالم بده شبا،میبینم هی«کابوس»3
مادرمو نزن مگه،نداری تو«ناموس»3
نمیشه باورم
که دشمنای ما
دارن ولایت مردمو با پول میخرن
نمیشه باورم
که بین کوچه ها
بابا علی رو با دستای بسته میبرن
نمیشه باورم
که درب خونمون
با کینه های مردم مدینه میسوزه
نمیشه باورم
که دیگ مادرم
نمیتونه یه معجر واسه زینب بدوزه
پاشو مادرم. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند2:
تو کوچه شد آواره
غصه هاش برا یاره
حال مادرو ببین خرابه و
چشای اون تاره تاره
پاشو که چادرت میمونه،روی زمین«مادر»3
پاشو اگه میخوای که زینب،نشه حزین«مادر»3
مادر پاشو بریم
دیدی که بی حیا
غرور بچتو داره چجوری میشکنه
مادر پاشو بریم
خودم دیدم چطور
با مشت و با لگد مادر من رو میزنه
مادر پاشو بریم
که قنفذ اومده
پاشو بریم دور ماها پر از مرد بَدِ
مادر پاشو بریم
آخه نمیتونم
ببینم رو عبات خالیه جای لگده
پاشو مادر. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند3:
جونی نداره یه تن
غم داره مادر من
واسه باباعلی و برای من به خواهر دادی کفن
چرا داداش حسین من،بی کفنه«مادر»3
یه پیراهن دادی واسه اون لحظه«آخر»3
چه غوغایی میشه
میون قتلگاه
میبینه خواهرم والشمر جالسٌ علی
میگه تو رو خدا
تو دست و پا نزن
نشسته مادرم بالا سرت تو قتلگاه
میمونه خواهرت
داداش بالا سرت
مدام بهونه ی تو رو میگیره دخترت
یکی بالا سرت
جلوی خواهرت
به غارت میبره پیراهن و انگشترت
#حـسیـن_روشـنازاده
#اهواز
AUD-20211202-WA0017.mp3
2.89M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضاتاجیک
با دو تا چشم و هفت دریا اشک
فاطمیه شروع شد با اشک
باز با گریه ی امام زمان
می شود کار اهل دنیا اشک
آه صاحب عزا! بیا که شده
سهمم از دوری تو تنها اشک
باز هم فاطمیه آمده و
می شوم مثل تو سراپا اشک
در عزاداریت شریکم کن
از شما روضه خوانی، از ما اشک
دلت از غصه های مولا خون
چشمت از ناله های زهرا اشک
(وای مادر) بگو که غرق کند
مردم چشمهای ما را اشک
بگو از مادری که خورد زمین
تا بریزم چو آسمانها اشک
هرچه خون می چکید از مسمار
ریخت از چشمهای مولا اشک
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس
عزادار این روز های غریبی
دمی هم ز شادی نداری نصیبی
گل فاطمه حتم دارم نخواند
بدون گل روی تو عندلیبی
گمانم که در گریه کن های عالم
تو در گریه کردن بدون رقیبی
اگر چه بعید است با ما نشینی
در این روضه حس می کنم که قریبی
تو هم با یتیمان فردای زهرا
در این روز های فردا گرم امن یجیبی
به قربان جدت که در خانه دارد
مریضی که دیگر ندارد طبیبی
نبیند کسی کاش بی مادری را
چه حال غریبی چه حس عجیبی
#مناجات
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد بیابانی
پر از حاجتم حاجتم را روا کن
گره های کوره مرا باز وا کن
دلی بی قرارم قرار دلم شو
غبارم مرا خاک پا کن
میان قنوتت میان نمازت
مرا هم دعا کن مراهم دعا کن
فقط خوب ها نه کمی مال من باش
بد و خوب را کم تر از هم سوا کن
دو دست پر از خواهشم را بگیر و
اگر که دلت امد ان دم رها کن
شبی بین روضه بگو وای مادر
شبی بین ما مادرت را صدا کن
همان جا جدا کن ز تن روح ما را
و این جسم را خاک در کربلا کن
#مناجات