eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
_ امام _سجاد _علیه _السلام وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
 آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد
 شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
 از عطش بی خوابی اصغر عذابم میدهد مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت
 یاد تشییع تن اکبر عذابم میدهد ذبح را وقتی که میبینم کسی سر میبرد
 خاطرات کندی خنجر عذابم میدهد 
روی دست من اثر از حلقه های آهن است 
این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد کاش غارت میشد از روی سرم عمامه ام برسرم جامانده خاکستر عذابم میدهد از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت این شلوغی های هر معبر عذابم میدهد شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند
 التماس چشم آن دختر عذابم میدهد داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب 
از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد
 خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد هرچه آمد برسر ما از بلای شام بود
 قتلگاه اصلی ما کوچه های شام بود پوریا _هاشمی @babollharam
_امام _سجاد_علیه_ السلام مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است روضه و گریه شده روزی او در هرشب خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب… …یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است بر امامی که اسیری به بیابان دیده زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده اهل بیتش همه با صورت عریان دیده معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است جگرش سوخت… لبش سوخت… گلو سوخته است بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است چقدَر از غم این فاجعه افروخته است چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده خنجری کند به جان پدرش افتاده دیده که در ته گودال سرش افتاده تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا یادش افتاده تن خونی بابا حالا بوریایی که خودش دیده و اما حالا دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است # محمد_علی _قاسمی @babollharam
از داغ غمش زجر کشیدید شما هی روضه شنیدید و چکیدید شما... پس وای به حال چشم‌هایم، ای وای من دیده‌ام آنچه را شنیدید شما @babollharam
تمام عمر شد با گریه مأنوس تمام خاطراتش آه و افسوس چرا فرمود امان از شام مردم امان از شام یعنی داغ ناموس @babollharam
همینکه آب می‌دید گریه می‌کرد یه طفلو خواب می‌دید گریه می‌کرد میون کوچه بازار مدینه اگه قصاب می‌دید گریه می‌کرد @babollharam
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست باران شد و قطره قطره افتاد، گریست تا کرببلا زنده بماند ، هر روز در سوگ پدر حضرت سجّاد گریست @babollharam
هرچند دوباره آتشی نو برپاست این صحنه ای از تعزیه ی عاشوراست از مرگ نترسیم که در مکتب ما سرچشمه ی زندگی به دست شهداست این شیر نشسته از خزر تا عمان ایران همیشه سرفراز و برناست حیران شده از شکوه او گرگانند از زوزه ی گاه گاه آنها پیداست در جرم و دروغ غوطه خوردند ولی بر ما که رسید ادعاشان بالاست ای دشمن دون خیال خامی نکنی این عرصه ی سیمرغ، نه جولان شماست با پنجه خسته ات مزن بر تن شیر زهره ترکی نعره ی او گر برخاست ما شاه چراغ را به میهن داریم نوری که به جاویدی انوار خداست @babollharam
. سلام و عرض ادب خدمتِ شما مومنین گرامی؛ برای دیدنِ دیگر محصولاتِ تهیه و تولید شده توسط مجموعه فرهنگی بابُ‌‌ الحَرَم «کانال متن روضه» ویژه ایام اربعین حسینی به کانال فروشگاه به آدرس ذیل مراجعه فرمایید: @babolharam_shop آی دی جهت ثبت سفارش : @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155912510 آدرس جهت خرید حضوری: تهران ، شهرری ، میدان هادی ساعی ، خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم. @babolharam_shop
. 👆لوکیشن جهت خرید حضوری همه روزه از ساعت ۹:۳۰ الی ۲۱ جمعه ها از ساعت ۱۴ الی ۲۱ آدرس کانال جهت مشاهده دیگر محصولات :👇 @babolharam_shop @babolharam_shop ثبت سفارش از طریق:👇 @babolharam_shop_admin
# مناجات باامام زمان (علیه السلام) گاهگاهی نگاه من به در است بر قدمهای  یار  در  سفر  است این    گدای    قدیمیِ    مضطر سر راهت نشسته  منتظر است چشم   امید به   لطف  تو  دارد ملتمس بر  تو در دل سحر است کاش  آقا  که  دست   من   گیری ورنه پایم  همیشه در خطر است هر  زمان   نام   تو   به   لب   آید از فراقت دو دیده پر گوهر است گر    بیفتم   ز   چشم     تو     آقا همه  عمرم   فنا  و   بی  ثمر است کِی   شود   بر   رُخت   نظاره   کنم روی تو بِه ز شمس و صد قمر است زائرم     کن    به     کربلا    با    خود ای خوش آن دل که با تو همسفر است @babollharam
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا...بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن ها... می ارزد اگر زینب کبری بپسندد @babollharam
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من! وای از شام که بغض پدرم را دارند.‌. سرهرکوچه معطل شده ام،خسته شدم! چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند! سر بازار که رفتیم سرم داد زدند... ای ابالفضل بیا! نیت دعوا دارند! جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند دخترانی که پس پرده عصمت بودند.. بعد تو در وسط مجلس می جا دارند! @babollharam
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم خوب آماده ی مهمانی مان می کردند از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی مان می کردند هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طرب خوانی مان می کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی مان می کردند هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند   @babollharam
شامیان خون به دل عترت طاها نکنید خنده بر گریه ی ذریه ی زهرا نکنید ما عزادار عزیزان خداییم ولی پیش چشم اسرا هلهله برپا نکنید پای سرهای بریده همگی رقصیدید لااقل سنگ،نثارِ سر بابا نکنید گاهی از نیزه زمین خورد سرِ دلبر ما نقش مرکب دگر آن راس دل آرا نکنید سر بازار اگر قافله را هو کردید عمّه ام را سر بازار تماشا نکنید گرچه ناموس مرا بزم شراب آوردید صحبت از طفل و کنیزی دگر اینجا نکنید @babollharam
شهر شام و حضرت رقیه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) دوباره قِصه ی شام دوباره روضه ی جانکاه امون از دل زینب رسیده قافله از راه دوباره درد و بلا دوباره کینه و آزار همه به رقص و شادی به بام و کوچه و بازار امون از شام بلا شد دوباره کربلا امون از دل زینب (۴) واویلتا شهر شام پر از رنج و درد و بلاست غم‌ و غُصه ی زینب فراتر از کرببلاست تهمت خارجی بر آل پیغمبر می زدند بر لب او خیزرون به پیش خواهر می زدند امون ای دل خدایا بسوز ای دل خدایا امون از دل زینب واویلتا زینب و این مجلس نامحرمان تشت طلا و راسِ حسین زهرا در میان قاری قرآن حسین پیش عدو قرآن نخوان دشمنت با خیزرون میزنه بر لب عطشان ای خدا بزم شراب دل زینب شد کباب امون از دل زینب غریبی و اسیری شد سهم دختر حیدر از فراقِ حسینش هر لحظه میشه خونجگر آخه زینب می بینه سرها رُو روی نیزه ها امون از کوفه و شام خدا امون از کربلا دل زینب شکسته. پای غمها نشسته امون از دل زینب ای دوصد لعن و نفرین بر آل بنی امیه یهودیها می خندن به اشک بی بی رقیه توی خرابه ی شام عمرش دیگه شده خزون تا سر بابا رو دید رقیه از غم داده جون رقیه ی سه ساله پر کشیده با ناله امون از دل زینب @babollharam
(ع) قلب و جانم گرفته خدا کن عنایت دوباره به ما تا رویم سوی کرب و بلا قرآن من (حسین) ایمان من(حسین) جانان من(حسین) سلطان من(حسین) یا اباعبدالله الحسین (۴) تا ابد عشق تو در دلم حل نما یا حسین مشکلم کن کرم گر چه ناقابلم دنیای من(حسین) عقبای من(حسین) آقای من(حسین) مولای من(حسین) یا اباعبدالله الحسین کربلا کعبه و قبله ام من به عشق حسین زنده ام لطف او کرده شرمنده ام تو دلبری(حسین) تو رهبری(حسین) تو سروری(حسین) تو بی سری (حسین) یا اباعبدالله الحسین من فدای غم و غربتت غصه های دل زینبت جسم صدچاک و خونین تنت شیب الخضیب(حسین) خدالتریب(حسین) ای بی حبیب(حسین) گشتی غریب(حسین) یا اباعبدالله الحسین @babollharam
۱۴۰۱ روضه شده امشب به نام یک سه ساله پای غمش جان می دهم با آه و ناله نامش رقیه دختر دُردانه ی شاه بابا بُوَد خورشیدِ عالَم ، دخترش ماه واویلتا که عمر او طِی گشت با غم سیلی ،خرابه ،تازیانه ،درد و ماتم این قِصّه ی پُر غُصِه را گوید به بابا از شام و کوفه ، کربلا گوید به بابا بابا نبودی دختر تو پیر گردید از زندگی بعد تو دیگر سیر گردید دیدی که ارث مادرت بر من رسیده در شام غم بابا شده مویم سپیده دیدی که از دوریِ تو رفته شکیبم خوش آمدی بابا ، تویی تنها طبیبم در شام و کوفه تا تو را کردم بهانه زد دشمنت از کینه بر من تازیانه بابا ببین شد غَرق غم کُلِ وجودم بالا نمی آید دگر دست کبودم بعد تو دیگر روی آرامش ندیدم هر جا که رفتم طعنه هایی می شنیدم بابای من از روی تو شرمنده هستم تو سر جدا گشتی ولی من زنده هستم بابا ببین از غصه چشمان تَرم را کو دامنت تا که به بر گیری سرم را بابا دعایم کن که من زنده نَمانم بعد تو دیگر ، من چرا باید بمانم ؟ اینجا رقیه عقده از دل باز کرده در پیشِ عمّه از قفس پرواز کرده @babollharam
(س) چشمای من منتظره ببین نگاهم به دره الهی که بابا بیاد تا منو با خود ببره ز تو هستم بی خبر بابا میایی کِی از سفر بابا فغان وآه و واویلا (۳) خسته شدم از زمونه گریه ی من بی اَمونه بمن بگیدبابام کجاست دردمو عمه میدونه از این ویرونه شدم خسته رو صورتم جای یک دسته فغان و آه و واویلا @babollharam
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) سلام ای بابا حسین خوش اومدی تو خرابه دل دخترت بابا از دوریِ تو کبابه سلام ای بابا حسین خوش اومدی گُل پرپر تو خرابه اومدی به دیدنم اما با سر تویی نور دو عینم تویی بابا حسینم ‌‌‌حسین بابای خوبم (۴) بذار برات بگم من از خاطراتم ای پدر سیلی و کعب نِی بود سوغات ما از این سفر زجر ملعون ای بابا تا نامت را از من شنید با ضرب تازیانه ناز مرا هم می خرید ببین افسرده حالم شده شکسته بالم حسین بابای خوبم نبودی ببینی که دستای عمه رو بستند بابا کجا بودی که پهلوی من رو شکستند شبیه مادر تو شده همهُ وجودم بدن و دست و بازوم ، صورت و چشم کبودم غم تو کرده پیرم بی تو بابا می میرم حسین بابای خوبم @babollharam