eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
71 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر مثنوی دفاع مقدس شهدا -(شب است و سکوت است و ماه است و من) شب است و سکوت است و ماه است و من فغان و غم و اشک و آه است و من شب و خلوت و بغض نشکفته‌ام شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام شب و ناله‌های نهان در گلو شب و ماندن استخوان در گلو من امشب خبر می‌کنم درد را که آتش زند این دل سرد را بگو بشکفد بغض پنهان من که گل سر زند از گریبان من مرا کشت خاموشی ناله‌ها دریغ از فراموشی لاله‌ها کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟ کجایند مردان بی‌ادّعا؟ کجایند شور‌آفرینان عشق؟ علمدارمردان میدان عشق... همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام‌آورند هلا، پیر هشیار درد آشنا! بریز از می صبر، در جام ما من از شرمساران روی توام ز دُردی‌کشان سبوی توام غرورم نمی‌خواست این‌سان مرا پریشان و سردرگریبان مرا غرورم نمی‌دید این روز را چنان ناله‌های جگر‌سوز را غرورم برای خدا بود و عشق پل محکمی بین ما بود و عشق نه، این دل سزاوار ماندن نبود سزاوار ماندن، دل من نبود من از انتهای جنون آمدم من از زیر باران خون آمدم از آن‌جا که پرواز یعنی خدا سرانجام و آغاز یعنی خدا هلا، دین‌فروشان دنیا‌پرست! سکوت شما پشت ما را شکست چرا ره نبستید بر دشنه‌ها؟ ندادید آبی به لب تشنه‌ها؟ نرفتید گامی به فرمان عشق نبردید راهی به میدان عشق اگر داغ دین بر جبین می‌زنید چرا دشنه بر پشت دین می‌زنید؟ خموشید و آتش به جان می‌زنید زبونید و زخم زبان می‌زنید کنون صبر باید بر این داغ‌ها که پر گل شود کوچه‌ها، باغ‌ها شاعر:
هدایت شده از منبع سبک
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب وز شاخ برهنه سایه داری مطلب عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب
هدایت شده از منبع سبک
نوحه زبانحال شهادت امام صادق -(ششم نور حق حضرت صادقی ) ششم نور حق حضرت صادقی تو بر شیعیان رهبر لایقی تو یاس سپیدی تونور امیدی گل فاطمه گل بوستان ولایت تویی مه تابناک هدایت تویی تو حامی دینی تو حبل المتینی گل فاطمه شکسته عدو ازستم حرمتت زقبرت نمایان بود غربتت الاای شفیعم بیاد بقیعم گل فاطمه مدینه زداغت بود در عزا به هر جا شده شور ماتم بپا الا ای حبیبم شده غم نصیبم گل فاطمه زده دشمن آتش به کاشانه ات تو را نیمه شب برده از خانه ات عدو با اراده ترابرد پیاده گل فاطمه زظلم عدویت خون شد دلت ززهر ستم سوخته حاصلت تویی پاک ومعصوم شدی ازچه مسموم گل فاطمه شاعر:
هدایت شده از منبع سبک
تنها نشد ز زهر ستم آب پيکرت يک عمر ريخت آتش اندوه بر سرت هر روز بود روز تو از دود آه ، شب هر لحظه ريخت خون دل از ديده ي ترت آنشب که شعله گشت ز کاشانه ات بلند ياد آمد از شکستن پهلوي مادرت بردند دست بسته ترا چون علي ولي نقش زمين نگشت در خانه همسرت (سيلي نخورد پشت در خانه همسرت) خصمت نگاه داشت سه ساعت به روي پا ديگر نبود بسته دو بازوي خواهرت بودند اهل بيت تو بعد از تو بس عزيز سيلي نزد کسي به گل روي دخترت تيغ ستم سه بار به رويت کشيده شد ديگر نخورد چوب به لبهاي اطهرت اين غم مرا کشد که به شهر مدينه نيست جز بوسه ي نسيم به قبر مطهرت غربت نگر که پشت در بسته ي بقيع صورت نهد به دامن ديوار زائرت در حيرتم چگونه کفن شد جنازه ات چيزي نمانده بود ز اندام لاغرت ميثم گداي توست مرانش ز کوي خويش اي مهر و مه دو خاک نشين سائل درت
ای اشک چشم ما همه وقف عزای تو دل‌های دوستان همه صحن و سرای تو چشمم سوی مدینه دلم جانب بقیع گرم زیارت حرم باصفای تو از لحظه‌ای که خاک لحد بر تو چیده شد خاک بقیع نه!دل ما گشت جای تو آیا درِ بقیع شبی باز می‌شود تا در کنار قبر تو گریم برای تو؟ بردند دست‌بسته تو را سوی قتلگاه با آنکه بود عرش خدا جای پای تو ای صد مسیح زندۀ ذکر شبانه‌ات خاموش شد چگونه صدای دعای تو آخر ز زهر کین جگرت پاره پاره شد ای پاره‌های دل، گُل بزم عزای تو تشییع شد چو پیکر پاک تو تا بقیع می‌کرد گریه ختم رسل در قفای تو چون شمع، آب شد بدنت از شرار زهر ای جان عالمی همه بادا فدای تو تنها نه «میثم»...از غم و اندوه و غربتت آگه کسی نگشت به غیر از خدای تو 🔹@deabel
اي نابترين سرود هستي معناي تمام حق پرستي اي رود هميشه جاري عشق اي علت ماندگاري عشق اي رونق کار و بار دانش سرسبز ترين بهار دانش اي چشمه جاري حقايق مولاي من اي امام صادق دست همگان بود فقيرت ما جمله غلام بو بصيرت کي از در خود مرا براني آقاي وفا و مهرباني آنقدر که خلق و خوت نيکوست دلبسته توست دشمن و دوست افسوس که قلب تو شکستند دستان گره گشات بستند آن دشمن پست بي اصالت حرمت ننهاد سن و سالت بي شال و عبات ظالمانه مي برد کشان کشان زخانه دشنام ز دشمنت شنيدي شبها پي مرکبش دويدي با پاي برهنه بين جاده خصم تو سوار و تو پياده گه لعن بني اميه کردي گه ياد غم رقيه کردي
مراد زاده: 🎼 🔘🔘426🔘🔘 ✅بنداول امام زمان(عج) آجَرکَ الله مِن مُصیبَتِک حجت ثانی عشَر ازغم جدت حضرت صادق (ع) شده چشمای تو تر با دل محزون قلبی پر از خون می باری باز بی امون به تنت امشب کردی رخت غم تو عزای جدتون 🔘 باز از روضه ها حالت مضطره جدت روضه هاش مثل مادره آه و واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم زبانحال امام صادق(ع) لحظه ی آخر با دله مضطر با دوتاچشم ترم میخونم هردم باسرشک غم مادرم وای مادرم دل پریشونم زار و دلخونم من غریبم ای خدا به روی بستر میزنم پرپر آه ازین زهر جفا 🔘 سوخت بال وپرم /وای از جگرم آه از این دلم/ ای وای مادرم واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم با چشم خونبار / بی کس و بی یار بردنم در کوچه ها دستامو بستن /حرمت شکستن این مردم بی حیا بی عبا بردن/ بی عصا بردن من و با قد کمون نیمه شب بردن /با غضب بردن من و با چشمای خون 🔘 غم خواری نبود غم خوارم بشه هیچ مردی نبود که یارم بشه واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندچهارم گریز به( شام) مردک نامرد وقتی که می زد من و از پشت بی هوا افتادم یاده رقیه و اون زجر پست بی حیا 😭 می زدش با مشت که به قصد کشت راه می رفت از رو تنش جای ضربه هاش جای چکمه هاش مونده روی بدنش 😭 هر وقت اسم با با رو می اورد از دستای زجر یه سیلی می خورد 😭 ابتا حسین (ع) 💠💠4⃣2⃣6⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
اي نابترين سرود هستي معناي تمام حق پرستي اي رود هميشه جاري عشق اي علت ماندگاري عشق اي رونق کار و بار دانش سرسبز ترين بهار دانش اي چشمه جاري حقايق مولاي من اي امام صادق دست همگان بود فقيرت ما جمله غلام بو بصيرت کي از در خود مرا براني آقاي وفا و مهرباني آنقدر که خلق و خوت نيکوست دلبسته توست دشمن و دوست افسوس که قلب تو شکستند دستان گره گشات بستند آن دشمن پست بي اصالت حرمت ننهاد سن و سالت بي شال و عبات ظالمانه مي برد کشان کشان زخانه دشنام ز دشمنت شنيدي شبها پي مرکبش دويدي با پاي برهنه بين جاده خصم تو سوار و تو پياده گه لعن بني اميه کردي گه ياد غم رقيه کردي
قرار سوته دلان است کربلای حسین فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین حسین منی طاها به روشنی فهماند رضای حضرت حق هست در رضای حسین خدا به غیر خدایی هر انچه که دارد تمام را هبه کرده فقط برای حسین زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بود کسی را که به اشک معرفتش گشته اشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت انها که... گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین منی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و نا ارام همیشه میشود ارام با نوای حسین
تا می نشینم زیر پرچم کنجِ هیئت در سینه ام داغ تو میگیرد حرارت شکر خدا هستم غلام خانه زادت از کودکی در روضه ها دارم اقامت از تو، به من خیرِ فراوانی رسیده از من به تو تنها فقط عرض ِ ارادت در حیرتم از لطف و از آقاییِ تو از بخشش دستان ِ تو وقت شهادت پیراهن و انگشترت را دادی آقا حاجاتِ قلب دشمنت هم شد اجابت بر پیکرت یک جای بوسیدن نمیدید سرنیزه ها انداخت زینب(س) را به زحمت دیدم برای کشتنت ای عشقِ مظلوم شمشیرها کردند با نیزه رقابت در قتلگاهِ تو «بُنیّ» گفت مادر من را به هم میریزد عمری این عبارت!
ای اختر مدینه و ماه منیر شام بر آفتاب روی تو هر روز و شب سلام تو فاطمه نژادی و نامت رقیه است نور دل حسینی و پروردۀ کرام هم خود کریمه هستی و هم زادۀ کریم هم خواهر امامی و هم دختر امام چشم امید ماست به سویت تمام عمر روی نیاز ماست به کویت علی الدوام در رشتۀ اسارت اگر جان سپرده ای سر رشتۀ امور به دستت بود مدام ای رفته پا به پای اسیران دشت خون تا دیر و تا خرابه و زندان و بزم عام هم محمل مجاهدۀ دختر علی هم سنگر مبارزۀ چارمین امام پیدا بوَد که واقعۀ دشت کربلا با جان نثاری تو به ویرانه شد تمام تفسیر خون سرخ حسینی به مرگ توست ای یادگار خون خدا در دیار شام مهرت چراغ محفل ارباب معرفت قبرت برای اهل نظر مرکز پیام دلها به سوی توست پس از سال ها هنوز ای گنبدت منادی پیروزی قیام ما را بر آستان تو روی ادب همه ما را به پیشگاه تو عرض دعا تمام با دست های کوچکت از ما بگیر دست در صحنه های عالم و در عرصۀ قیام