eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
97 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
پر میگیره کبوتر قلبم کاظمین امشب السلام علیک یا مولا داره روی لب السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا مهموم السلام علیک یا مسموم السلام علیک یا مسموم یا اباالحسنه نبض قلبم رو لبم میشه ذکر دمادم میگیره دل من عزا بازم میگیره دل من عزا بازم باب الحوائجی دلم به خونه ی کرم گره شده یه عمره که به این حرم گره شده گره شده ، گره شده ، گره شده آقام آقام آقام أباالرضا 2 این نفس که میسوزه رو لبهام ، درد ناگفتست اون دلی که بتوگره خورده ،هیچ کجا نشکست السلام علی حرم تو السلام علی علم تو السلام علی کرم تو السلام علی کرم تو کاش میشد که با پای پیاده بزنم دل و به دل جاده پابرهنه بیام به زیارت بگم دوست دارم صاف و ساده باب الحوائجی حریم تو شده دیار عاشقا کجا دارن بجز حرم کبوترا کبوترا کبوتر کبوترا آقام آقام آقام أباالرضا 3 کاظمین چقد این شبا آقا مثل کرببلاست هرکی اومده سمت حرم با ذکر ثارلاست السلام علیک یا مولا یا حسین یا حسین یاثارالله پرچمای حسین میره بالا پرچمای حسین میره بالا روی سر میزنن آسمونا یابن زهرا آجرک الله فی مصائب جدک مولا فی مصائب جدک مولا باب الحوائجی تو کاسه های خالی رو پرمیکنی با یه نگاه بدا رو هم حر میکنی حر میکنی ، حر میکنی آقام آقام آقام أباالرضا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
نوازشم کردی بادست پر مهرت تو اون آقایی که به دنیا میرسه خیرت دردی و درمونی اشک چشامونی دلم جدا نمیشه از تو به این آسونی نسیم رحمت زده و ، دل منو یجوری کرد خدا با دستای خودش ، دلو پر از یه نوری کرد وقتشه که عوض بشم ، اکسیر عشقو بچشم شاید خدا خواسته باشه ، حالا که اینجا اومدم دلم پر از درده به کی بگم دلسوزم باشه دلم پر از آهه ولش کنی از هم میپاشه دلم پر از خونه باید برات من امضا شه العجل العجل بقیة الله العجل العجل یا حجة الله 2 هواتو کردم باز با این بیقراری تو که همیشه بی دلیل هوامونو داری میباره این شبها چشمای پر شرممم من چی دارم که دعوتم گرفتی تو بازم تورو خدا یکاری کن ، خستمه از خودم آقا میدونم اینو عمریه ، که از تو دور شدم آقا رها بکن دلمو از ، فکرو خیال لعنتی عادتمه گریه کنم ، همه میگن خوش عادتی هرچی گناه کردم گفتم جوونیه میگذره اما بجون تو این دفعه دفعه ی آخره جوونی من از این لحظه وقف اکبره العجل العجل بقیة الله العجل العجل یا حجة الله 3 بلورای اشکم داره میدرخشه اگه ببخشی تو خدا هم منو میبخشه مخصوصا ای آقا نعم الامیری تو چی میشه دست رو سیاهارو بگیری تو عوض میشم اگه بخوای ، کافیه که دعام کنی کافیه که تو هیئتا ، هرجا میری صدام کنی دیگه خودم خسته شدم ، از این همه بی شرمیام از بس گناه دارم آقا ، بتو نمیرسه صدام اگه تو مولایی یه گوشه چشمی واسم بسه حقیرتم آقا جود تو واسه عالم بسه گداتو دور ننداز اخمت برای آدم بسه العجل العجل بقیة الله العجل العجل یا حجة الله
این اشکا اشکای آخره دریا تو چشمای حیدره زهر داره جونم رو میبره زهرا این شبها شبهای آخره تو گوشم صدای اون دره پلک من دوباره میپره زهرا حس میکنم داری میای ، مهمون من باشی میخوای مثه قلب علی ، هر لحظه غوغا شی میخوای پرستاری کنی از حیدر بیمار زحمت نکش یاسم تو که ، نمیتونی پاشی با بازوی مجروحت ، زحمت نکش زهرا شرمنده میشه حیدرت ، به یاد اون روزا تو بستر افتادی نشد کاری کنه حیدر ای وای امون از وقتی رو کمرت افتاد در 2 سی ساله ، که روزه ی علی وا میشه با اشک روضه هات میمیرم هر لحظه من برات زهرا سی ساله که آه نیمه شب حرفای نگفته ی منه شاهد من اون پیراهنه زهرا امشب هوا کرده دلم ، نون و نمک زهرا آیینه ی قلب علی ، خورده ترک زهرا یاد تو و اون بوی نون و سفره ی ساده امشب میای به دیدنم ، به قلبم افتاده اگه میای آروم بیا ، چه خبر از بازوت راستی ببینم خوب شده ، زخمای رو پهلوت اگه میای روتو نگیر تورو خدا از من نیا با اون خونابه های روی پیراهن 3 قلبم رفت این دم آخری به گودال و صحرای بلا امون از غم کبوترا زهرا تب کردم به یاد العطش طفلی که تو صحرا کرده غش فکر زینبه دلم همش زهرا داره تداعی میشه اون ، سفارش آخر بوسه و حنجر و غم برادر و خواهر دارم میبینم که زینبو با دستای بسته تو مقتل افتاده حسین ، اما چرا بی سر دورو بر مقتل چرا ، آشوب و جنجاله یکی برای بردن انگشت تو گوداله رحمی ندارن حتی به پیراهن پاره برادر افتاده رو خاک و خواهر آواره ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
1_80808171.mp3
زمان: حجم: 11.74M
🔹سرود: عفت و حجاب فارسی _ ترکی به مناسبت سالروز عفاف و حجاب 🔸کاری از: گروه سرود ”عاشقـان ولایت زنجان”
1_80808171.mp3
زمان: حجم: 11.74M
🔹سرود: قدم قدم... فارسی _ ترکی به مناسبت ولادت حضرت رضا علیه السلام 🔸کاری از: گروه سرود ”عاشقـان ولایت زنجان
1_80809264.mp3
زمان: حجم: 12.87M
🔹سرود: امام رضا علیه السلام فارسی _ ترکی به مناسبت ولادت حضرت رضا علیه السلام 🔸کاری از: گروه سرود ”عاشقـان ولایت زنجان”
صدای زنگ کاروونه ، بهش بگید برگرده میگن که زن همراهشونه ، بهش بگید برگرده عمه ی سادات توی راهه ، بهش بگید برگرده آخر راهش قتله گاهه ، بهش بگید برگرده تورو خدا بگین نیاد ، اینجا جای طفلا نیست بفکر قتل و غارتن ، جای حسین اینجا نیست برگرد ای علمدار ، جا واسه زنا نیست اینجا هیشکی فکر ، موی دخترا نیست زینب میشه تنها ، زینب میشه مضطر اینجا جاییه که ، حسین میشه بی سر واویلا حسین یابن زهرا 2 بازارای کوفه شلوغه ، همه باهم هم دستن مهمون نوازیشون باسنگه ، همه حرومی هستن یتیمایی که نون و خرمای حیدرو میخوردن مردی شدن حالا برای سرت طبق آوردن تورو خدا کوفه نیا ، اینجا دلاشون سنگه تو کوچه ها تو خونه ها ، شوق شروع جنگه برگرد ای علمدار ، اینجا قحط آبه اینجا قتله گاهه ، نوزاد ربابه برگرد ای علمدار ، تا شش ماهه خوابه اینجا قتله گاه ، نوزاد ربابه واویلا حسین یابن زهرا 3 تو رو خدا کج کن مسیرو ، حیا ندارن اینجا نذار که کار خواهر تو ، بیافته به بازارا تو رو خدا هرجا که میری ، کوفه نیا واویلا میترسم از اون کوچه ها و طعنه و نون و خرما تورو خدا ، جایی برو ، که خواهرت آروم شه اینجا نیا ، بذا نگاه دخترت آروم شه برگرد ای علمدار ، میبرن سرا رو میبینی تو از دور ، رقص نیزه ها رو برگرد ای علمدار ، زینب بیقراره فردا آواره ی ، این صحرای خاره واویلا حسین یابن زهرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
آواره ام آواره ام بابا دنیا خرابه رو سرم بابا سیلی زدن جوری که چند روزه دائم میسوزه صورتم بابا گوشواره های من رو تا دیدن با خنده دور من میچرخیدن گفتم بابا حالا میاد اما به گریه های من میخندیدن پیراهنم سوخته نمیبینی بابا چرا پیشم نمیشینی رو خاکا باعمه نشستم من قدم خمیده بابا میبینی از رو طبق پایین بیا بابا سخته من این پایین تو اون بالا رو دامنم میذارم این سر رو خاکی نشه ریش شما بابا تغییر کرده صورتت بابا دیدم یکی با سنگ زدت بابا دیدم شفا الذابلاتت رو رو نى بده جای سرت بابا بابا منو برده صدا کردن دندون من رو جابجا کردن گفتن یتیمی و میخندیدن خیلی جسارت ها بما کردن چونه زدن نرخ اسیرا رو سنگ میزدن رو نیزه سقا رو بر ما تصدق میکنن اینجا خیلی اذیت میکنن ما رو با ما بدن این شامیا بابا کی میبری طفلا رو از اینجا سنگت زدن شور میزنه قلبم نیافتی از رو نیزه ها بابا دیدن که چند روزه نخوردیم آب روی زمین میریزن آبا رو اما تو کل این مصیبتها دیدم رو نیزه اشک بابارو از نون و خرماهم بگم یانه با بغض میندازن جلو پامون هر لحظه قد عمه خمتر بود آخه نبود تو کوچه ها جامون یکی منو خیلی اذیت کرد موتو کشید بر تو شماتت کرد با چوب اشاره به لبت میکرد سه ساله ی تو رو ناراحت کرد عمه بجام خیلی کتک میخورد نازم میکرد زخم منو میشمرد دلم شکست تو خیل نامحرم عمه یه شب بدجوری سیلی خورد فرق منو زهرا اینه بابا زهرا قباله داشت اما من یه گوشواره تا سر میذارم روی خاکا میسوزه گوشم میخوام بخوابم زخم گوش من نمیذاره اجرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
ببار بارون لااقل تو همدردی کن با دلامون میبینی چی اومد سر خیمه هامون بیا سایه بنداز سر عمه هامون ببار بارون کجا موندی خودت رو تو کاش کربلا میرسوندی دل مادر چشم به راهو سوزوندی چرا داغ چشمای خیسو نخوندی کجا موندی نگفتی سه سالم نگفتی که تنهامو بابا ندارم دارم میرم اما شده زخمای رو تنم یادگارم چه سخته اسارت چه جوری بابا رو تو صحرا بذارم نگفتی که تنهاست تنش رو زمین و سرش روی نی هاست نفهمیدی بارون چه سخته که جسمش زیر دست و پاهاست بابای رقیست تنی که روی خاکای داغ صحراست خداحافظیه منه و این دلی که واسه بابا بیتابه دلم تنگه لالاییه باباست سه ساله بی بابا نمیخوابه خداحافظی سخته بابایی واسه دخترا سخته مخصوصا بابا من میرم چون که مجبورم ولی تو بمن سر بزن حتما خداحافظی سخته باب 3 ببار بارون با چشمای خیسم بازم هم قسم شو با طفل سه ساله بیا هم قدم شو تو سایبون بابای بی سرم شو امید حرم شو دلت اومد نباری رو چشمایی که نیمه بازه سری که روی نیزه گرم نمازه دل من چه جوری با این غم بسازه نمیسازه نباریدی بارون تو وقتی سیاهی میرفت چشم بابا نباریدی بارون گذاشتی تو لب تشنه اونو رو خارا نباریدی بارون چه فرقی داری آخه با اون نامردا نباریدی بارون دیدی دشمنای بابایی زیادن نباریدی بارون جلوش خوردن آب اما آبش ندادن نباریدی بارون دیدی همه با نیزه هاشون آمادن به بابا نگو چی سرم اومد نگو چی به روز حرم اومد نگو یکی گوشواره هامو برد یکی هم پی معجرم اومد نگو به بابا کی سوزوند مومو کی با سنگ شکسته دو ابرومو یا اون دست سنگینی که میزد نگو ماجرای دو گیسومو 3 ببار بارون میبینی تو وضع بد عمه هارو جای تازیونه ها و سیلیا رو برسون تو بارون سلام بابارو ببار بارون ببار بارون سلام بابا رو برسون و برگرد خبر از بابایی بیار باد شبگرد نگو زجر ملعون چیا با دلم کرد ببار بارون نباریدی بارون رو لبهایی که سوخته بود از تب اون شب نباریدی بارون تماشا نداشت اشکای عمه زینب نباریدی بارون لبام روضه خونه بابامه مرتب نباریدی بارون با اينکه دیدی زخمای رو لباشو نباریدی بارون بشوری غبارای روی چشاشو نباریدی بارون با اینکه دیدی اشکای بچه هاشو دیگه نیست نیازی نبار بارون شده ماهه رو نیزه سقامون دیگه نیست نیازى بتو خوش باش حالا که دیگه رفته بابامون فقط کاش نفهمه النگوهام همونایی که هدیه ی باباست یکی برده با سیلی از دستم الان دست اون بچه شامی هاست ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼