⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حجتالاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
یکی از سخت ترین مصیبتهایی که تو کربلا اتفاق افتاده که همه مصیبتهای کربلا ، حالا من تعبیر نمی کنم یک طرف ، نمی خوام عظمت رو بگم " اینا هم مصیبت های امام حسینن دیگه ! اینا هم ابتلاء امام حسینن ، اینا عهد امام حسینن ، اینا هم امتحان امام حسینن ، لذا هر کسی گفت اعظم مصائبه معنیش این نیست که اینا از مصیبت سیدالشهدا بزرگ ترند ، نه اینا هم مصیبت های سیدالشهدا هستند ... شاید مصیبت بزرگ همون مصیبت اسارت اهل بیت ...
لذا همه شنیدید امام سجاد علیه السلام وقتی ازشون پرسیدن آقا تو این سفر کجا کار بیشتر از همه سخت گذشت؟ حضرت فرمودند:
الشام ... الشام ... الشام ...
کسی که عاشورا رو دیده فرمود : پدرم برا خداحافظی آمد ، لحظه ی آخر نفس می کشید ، خون از زرهش بیرون می آمد ... کسی که گودی قتلگاه رودیده ، نزدیک بود بالای شتر جان بده ... فرمود : عمه جان این بدن ولی خداست عریان روزمین افتاده؟ ....
چه صحنه ای رو حضرت تو شام دید این جمله رو شما اساتید چه جوری معنا می فرمایید؟! از امام معصوم؟! حتما گله ای از خدا نیست ، حتما معناش باعصمت منافات نداره ، ولی حضرت کار به جایی رسید؛که ایشان فرمود : یالَیتِ اُمی لَم تَلِدنی ..." ای کاش به دنیا نیامده بودم ...
این اوج مصیبت سیدالشهداست و عجیب اینه سیدالشهدا با سر آمده ، خودش شاهد تک تک این مصیبت هاست ... بعد از آنکه کار رو تمام کردند چند جمله از ناحیه مقدسه بخوانم و همین مصیبت من باشه ...
وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُك ... اومد محضر امام سجاد ، پسر برادرم چی شده زمین میلرزه ؟ آسمان تیره شده ؟ فرمود : عمه جان ! پرده ی خیمه رو کنار بزن ... بیرون خیمه رونگاه کرد ، نگاه کرد ، دید:
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کندکه نباشد سر برادر زینب ...
نمی دونم چقدر این مصیبت برا زینب سنگین بود که سر امام حسین رو به نیزه بزنن ، با اینکه رو تل زینبیه آمده اون صحنه سخت رو دیده ، عرضه می دارد :
"ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی ... این دیگه چه مصیبتی ست؟! ... توهم نمی کردم ،گمان نمی کردم من زنده باشم ، سر تو رو بالای نیزه ببینم ... ولی شاید سخت تر از اون اینه "وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ ... اهل بیت تورو مثل برده ها به اسارت بردن ...
در خود زیارت توضیح داده شده چه جوری برده رو به اسارت می بردن ... هیچ احترامی براش قائل نبودن ...
وصُفِّدوا فِي الحَديدِ ... اونها رو به زنجیر بسته بودند ....
فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ ... اونها رو بر شتر بی محمل سوارکردن ... شب از سرما ، روز از آفتاب آسایش نداشتند ...
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ ... گرمای آفتاب رنگ پوستشون و تغییر داده بود ... صورت اطفال امام حسین پوست انداخته بود ....
یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ ِ ... دختر امیرالمومنین کجا ؟ ... بیابان گردی کجا؟ .. سرکوچه و بازارکجا؟...
أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناق ... دستاشون باغل به گردن ها بستن ...
یُطافُ بهم فی الاسواق ... همه جای این سفر خیلی سخت گذشته ، دروازه کوفه ، مجلس ابن زیاد ، دربین راه ، گرسنگیها ، خستگی ها ، تشنگی ها ، زخم زبان ها ، گاهی براشون صدقه می آوردن ... نان و خرما می آوردن ... ولی یه جا خیلی به زینب سخت گذشت ... طاقت از دست داد تو مجلس یزید ، وقتی دید برادرش قرآن می خواند و یزید با چوب خیزران به سر و صورت حضرت اهانت میکند ... به لب و دندان امام حسین جسارت می کند ...
اینجور نقل شده همین یه جا دست برد گریبان چاک کرد ....
واحسیناه ! وا حبیب رسول الله ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam_irbabolharam mirbagheri.mp3
زمان:
حجم:
1.75M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حجتالاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام _ حجتالاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا ....
ای عمو تا نالۀ هل من معینَ ت راشنیدم
از حرم تا قتلگه باشور جانبازی دویدم
آنچنان دل برد از من بانگ هَل من ناصرِ تو
آستینم را ز دست عمه ام زینب کشیدم
گرچه طفلی کوچکم اماقبولم کن عموجان
بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصۀ مظلومی تو
باچه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
دست من افتاد از تن گو سرم برپایت افتد
(دست چه قابل دارددرمقابل شما؟!)
سرچه باشد تیرعشقت را به جان خود خریدم
*یه لحظه ای توعاشورا پیش آمد،امام حسین هرچه به اطرافش نگاه کرد دید کسی براش باقی نمونده،اوج مظلومیت و غربت امام حسین تو همین لحظه آشکارشده ... آمد تو میدان مقابل دشمن ایستاد ، اول اصحابش رو یاد کرد،اونا رو صدازد،به همه فهماند اصحاب من الانم بهشون دستور بدم پامیشن ، دوباره حاضرن کنارِ من به شهادت برسن ...
صدا زد یاهانی بن عُروه و یا مسلم بن عقیل و یاحبیب و یا زهیر و دیگران و دیگران ...
فرمود:«مایُنادیکم فلا یُجیب...» شماچراجواب من رونمیدید ؟! سعیدبن عبدالله می گفت: آقاجان دشمن حلقه محاصره روتنگ کرده ، من تحمل ندارم اینقدر جسارت دشمن روببینم ، میبینم دشمن به خیمه های شمانزدیک شده ، اجازه بدید من نباشم صحنه روببینم ، پاشو ببین آقاتون تنهاشده ....
حضرت مانده و یک خیمه زن وکودک در وسط یک بیابان دشمن، سپس روکرد نمی دونم کی رو صدامیزد،بادشمن حرف میزد، باماحرف میزد ، نمیدانم ،فرمود : «هل من ناصرینصرنی هل من معینٌ یُعینُنی هل من موحد ٍیُخافُ الله فیها» .... اگه منو کمک نمکنید«هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» ...
میدونید فقط دو نفر حضرت رو اجابت کردن یکی علی اصغر بود، توخیمه ها بی قرارشد ، هرچه از این آغوش به اون آغوش او رو دادن؛ هرچه از این بغل به اون بغل رفت ، آرام نشد،تاوقتی آمد تو آغوش امام حسین ، سر رو دوش امام حسین گذاشت ، ساکت شد ، دیگه کسی جواب نداد ، کمکش نکرد ... بلکه یه جمله ای بهش گفتند که دیگه ایشون مهلت نداد ، بلندبلند تو میدان گریه کرد بهشون فرمود : اگه به من کمک نمیکنید ... به چه جرمی میخوایدخون من روبریزید؟من حقی رو از شما بردم ؟خونی به عهده ی من است؟ حلال خدارو حرام کردم حرام خدارو حلال کردم؟
یه جوابی دادن بلند بلند تو میدان گریه کرد ، گفتن : "بُغضا لِاَبیک..." جرم شما اینه : پسر امیرالمؤمنینی ...
نبایدزنده بماند...حضرت بلند بلند برا مظلومیت امیرالمؤمنین گریه کرد ... اینجا بود که دیگه دست به شمشیر برد،یه جوری وارد میدان جنگ شد همه متحیرماندن این آقایی که تشنه ست ،خسته ست،غصه داره،صبح تاحالا تو میدان آمده، رفته،چه جوری اینجور وارد میدان جنگ شده همه فرارکردن، لشکر رو به کوفه رفت تااون لحظه ای که همه توانشون رو جمع کردن ، سنگ بارانش کردن ... تیربارانش کردن ... دیگه نتونست رو اسب بماند ....
«بِسمِ الله وبالله وفی سبیل لله» دیگه توان دفاع کردن ازخودش رونداشت ... روزمین کربلا صورت رو خاک هاگذاشتن...خون از زخم های بدنش جاریه ... نمیدونم چقدر این غربت و مظلومیت امام حسین جلوه داشت؟ این آقازاده دستشُ از دست عمه رها کرد ، به هرقیمت بود درمحاصره دشمن خودش رو به امام حسین رسانید، دستشوازدست داد ؛ خودشو توآغوش عموانداخت، نمیدونم بگم ای کاش نیامده بود ... داغی به جگرامام حسین گذاشتن ... حرمله او رو هدف تیرسه شعبه قرارداد ...
تنها در بین همه شهدا دو نفر تو آغوش امام حسین جان دادن ... هم هدف تیرحرمله قرارداد .. یکی حضرت عبدالله ، یکی حضرت علی اصغربود ... رو دست امام حسین هدف تیرقرارگرفت ...
صلی الله علیک یااباعبدالله و رحمة الله و برکاته
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam_irbabolharam mirbagheri.mp3
زمان:
حجم:
2.85M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام _ حجتالاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
یابن شبیب! إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذنَبتَه،صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً ...
السَّلَامُ عَلَى قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ و اَسیرَ الکُرُبات،السَّلَامُ عَلَى ساکِن کَربلا،السَّلَامُ عَلَى مَن بَکَته ملائکةُ السماء، السَّلَامُ عَلَى المرمَّلِ بالدماء،السَّلَامُ عَلَى المغسل بِدَمِ الجِراح، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماح ،ِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباح، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ..."
شنیده اید هر شهیدی رو زمین می آمد،خودش رو میرساند بالای سرش دشمن رو دورمی کرد بعد که دشمن از این معرکه دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد .
نوشتند بالا سر بسیاری از شهدا شاید تک تک شهدا آمد ، هیچ بدنی تو میدان باقی نماند . حتی بدن علی اکبر با اینکه ارباً ارباً شده بود ، قطعه قطعه شده بود ... خودش شاید نمی توانست فرمود : جوانان بنی هاشم شما منو کمک کنید بدن رو بیاورید ...
از جمله شنیده اید وقتی قاسم از اسب رو زمین آمد این آقازادۀ بزرگوارِ امام حسن مجتبی اون کسی که به امام حسین ، وقتی شب عاشورا بهشون فرمود : مرگ در ذائقه تو چطوره ؟ عرض کرد "اَحلی مِنَ العَسل ..."
وقتی از اسب به زمین آمد امام حسین رو صدا زد حضرت به سرعت خودش رو رسانید ، می خواست دشمن رو از معرکه دور کند جنگ بالا گرفت صدایِ آقای زاده امام مجتبی از زیر سم اسب ها به گوش می رسید ، حضرت دشمنُ دور کرد وقتی غبار جنگ فرونشست ، نشست بالین آقازاده ... دید کار از کار گذشته فرمود :
چقد برا عموت سخته اورو صدا بزنی وقتی بالین تو بیاد که کار ازکارگذشته باشد ... به هر کیفیتی بود این بدن روبه خیمه برگردانید ، فقط دو تابدن تو کربلا تو میدان مانده یکی بدن قمربنی هاشمِ تو علقمه باقی ماند ، من نمیدونم دشمن با این بدن چه کرد ، یکی هم بدن مطهر خودشِ کسی نبود ازحضرت دفاع کنه ...
بالین همه می آمد ، دشمنُ دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد،کسی نبود دشمنُ از او دور کنه ، هرچه توانستن درحق او ظلم کردن ، کوتاهی نکردن ، هنوز زنده بود آقایِ شما ، نفس می کشید ... ای کاش به همینجا اکتفا می کردن ...
دستورداد «من یَنطَلِبُ الحسین؟!» ای کاش به همین قدر اکتفا می کردن ، بدن روغارت کردن ... کاری کردن که وقتی خواهرش آمد تو گودیِ قتلگاه ، با تعجب صدازد : «أأنت أخی ؟! أ أنتَ ابنُ والِدَتی؟!» ...
صلی اللهُ علیکَ یااباعبدالله و رَحمَةُ الله و برکاته ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam_irbabolharam mirbagheri.mp3
زمان:
حجم:
2.03M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_اول _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
"اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً..."
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دَد همه سیراب ...
(حر سلام الله علیه وقتی برگشت یه صحبتی کرده بااین دشمن،فرمود:این آب حیوانات ازش می خوردند،چطوره شماآل الله رومنع کردید؟!
غوغا میکنه تشنگی توخیمه ها ...)
بودند دیو و دَدهمه سیراب ومی مکید
خاتم زقحط آب، سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیّوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
کاری کردند امام حسین وقتی می خواست بره میدان همه اهلبیتش ، اطفالش تشنه بودند،چهره شون از تشنگی پژمرده شده بود ؛ مرحوم مُقَّرَم نوشته : دخترسه ساله اش موقع وداع آمد، دامنشُ گرفت، بابامیدان میری برو ولی بدان دخترت تشنه است ... مادرها از اطفال شرمنده بودند ...
حسین آمدبه میدان و ... ( ومیدونید از امشب آب رو بر حرم سیدالشهدا بستن ... خدا لعنتشون کنه ... موکل گذاشت .. گفت حق نداره کسی به شریعه نزدیک بشه ... شنیدید چهار هزار موکل برا شریعه- محل برداشتن آب- گذاشته بودند کسی نره آب برداره ، اگر هم رفتن آب آوردن با جنگ وگریز ، باسختی ، یه مشک آب مثلا برا خیمه آوردن ، تو اون سرزمین گرم )
حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش
چو ابری بر رخ ماهی ، عبای شاه رو پوشش
لب خاموش او گوید(زبان نداره حرف بزنه ولی همه وجودش زبانه)
لب خاموش او گوید زسوز دل حکایتها
زبی تابی وبی آبی سرش خم گشته بر دوشش
لبش بی رنگ و دل پرخون ،نگاه مات او محزون
هوای کربلا برده همه صبر و همه هوشش
نه می نالد ز بی شیری ،نه می گرید زبی آبی
درآغوش پدر دیگر شده مادر فراموشش
زبان خویش راگاهی برون آرد به آرامی
مگرمرطوب گرداند لبان خشک وخاموشش
مگواصغرکه چون اکبر فدای راه ثاراللَّه
چو ماهی می تپد اما تبسم برلب نوشش
رباب از انتظار آن دم برون آمد که شاه آمد
سراپا غرق درخون ونبود اصغر در آغوشش
*مرحوم سید در لُحوف نقل کردن، فرمودند: وقتی امام حسین تنهاشد، دیدهمه رفتند،خودش عازم میدان شد، آمدمقابل لشکر، اول استنصارکرد "هل من ناصر ینصرنی؟! هل من ذابُ یذُبُ عن حرم رسول الله؟!
ادامۀ مطلب در پستِ بعد ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_پایانی _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
صدای گریه ازاهل حرم بلند شد، خودشو به حرم نزدیک کرد، اینجا رو بعض دیگه ای از ارباب مقاتل نقل کرده اند، بهشون فرمود: مگه نگفته بودم تا من زنده ام بلند گریه نکنید، دشمن منو شماتت می کنه .عرض کردند آقا وقتی صدای غربت شمابه گوش رسیده این طفل بی قرار شده ،دیگه آرام نمی گیرد، هرچه از این دامن به اون دامن از این آغوش به اون آغوش او را منتقل می کنیم قرار ندارد ،نوشته اند طفل رو به امام حسین داد بی بی زینب، فرمود آقا این طفل خیلی تشنه است مدتی آب نخورده بیقراره، میشه براش آب فراهم کنید؟ چه کند امام حسین، طفل رو آورد مقابل لشگر،مردم من باشما جنگ دارم این طفل با شما سرجنگ ندارد، مردم نمی بینید از تشنگی بی تاب شده؟
ببینید ببینید گلم تاب ندارد
ببینید ببینیدگلم رنگ ندارد
اگرآمده میدان سرجنگ ندارد ...
گلم سرخ وسفید است
از او قطع امیدست
واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ...
جز این کودک معصوم دگر یار ندارم
جزاین هدیه کوچک به دادار ندارم
فرمودند : إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ ! اما تَرَونَه کیف یَتَلَظّی عَطَشا؟! ...
نمی بینید چگونه در اثر تشنگی بی تاب شده؟! همین طوری که مشغول گفتگو بادشمن بود حرمله کارو یک سره کرد ... یابقیة الله !
"ذُبِحَ الطفل مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ..."
هی یه نگاه کرد، دید خون از گلوی علی می جوشد،دست وپا میزنه، هی یه لبخند ملیح رو لبش نشسته ،تیر سه شعبه راه نفس رو برعلی بسته... نمی دونم چقدر برا امام حسین این صحنه سخت بود؟ این لبخند بادل آرام امام حسین چه کرد؟ این تیر سه شعبه چه کردبادل امام حسین؟ منادی الهی ندا داد ازطرف حق ندا آمد:"صبراََ لک یاحسین..."
حسین جان آرام باش ... طفلت رو به ما واگذار کن ...
فرمود : "هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ الله"
آنچه این بلای عظیم رو بر من آسان میکنه خدایا همین است توشاهدی ...
دیدن عباشُ رو علی کشید ، سر و صورتشو با خون علی خضاب کرد ، خونها رو به آسمان پاشید ، عباشو رو علی ش کشید "یُقَدِّمُ رِجلَیه و یُوخِّرُ اُخری"
مسیرشو کج کرد ، پشت خیمه گاه بربدن علی ش نمازخواند، بدن رو دفن کرد ...
دفن کردم عقب خیمه گهم
جسمت از خصم نهان اصغرمن
آه دشمن زکجا یافت تو را
که سرت زد به سنان اصغر من
(من تو را به خاک سپرده بودم...)
قبر تو سینۀ پر داغ من است
لالۀ سوخته جان اصغر من
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam_irbabolharam mirbagheri.mp3
زمان:
حجم:
4.06M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*ذکر توسل و روضۀ جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجتالاسلام استاد میر باقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
َللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
اَللَّهُمَّ کُن لِولیِّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ .....
یابقیة الله ... به عاشورای امام حسین نزدیک میشیم همه امیدِ شیعیان دوستانِ شما به این ایامه به ما فرمودید : گریه بر امام حسین حیات قلب می آورد،گریه برامام حسین طهارتِ نفس می آورد،گریه برامام حسین کِیدِ شیطان و دشمنان رو خنثی میکنه .
یابقیه الله! ای کاش می دانستیم این شبها کجا حلقه ماتم دارید؟ما می آمدیم گرد شما حلقه می زدیم با شما عزاداری می کردیم ... حالا آقاجان ما محرومیم؛شما که دستتون بازه تقاضایِ ما اینه یه عنایت به مجلس ما کنید من نمیگم قدم رو چشم مابگذارید،شما همه جای عالم حاضرید ...
گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم و از پیت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم
دلم به پیش تو،جان در قفات ،دیده به قامت
خدا داند و دل شاهد است که من چه کشیدم
دوچشم خود بگشای وسوال کن که بگویم
زخیمه تا سرنعش تو من چگونه رسیدم؟!
ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم
(علی جان!)
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ ... یاوقتی ازبالای اسب نگاه کرددید ... فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً .. رگ دلش پاره شد ...
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی
زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان
صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم
سزدبه غربت من هرجوان وپیر بگرید
شد به خون جوانم خضاب موی سپیدم
باعلی خداحافظی کرد، یه نگاه به قد و بالاش انداخت،دنبال سرش حرکت کرد،محاسنشو تو دست گرفت ،اشکش جاری...خدایا تو میدانی چه کسی رو به میدان فرستادم ... هر وقت دلم برا رسول خدا تنگ می شد،به قد و بالاش نگاه می کردم،آینه تمام نمای پیغمبر تو بود ... رفت میدان، جنگ نمایانی کرد...
برگشت محضرامام حسین، آقا تشنگی منو از پا انداخته ... چرا آمدحرف چی بود؟اینجا دیدید اهل مقتل،اهل مرثیه ، شعرای بزرگوار، شعرای شعر آیینی،لطائفی روگفتند ، چرا برگشت آب خواست؟ مگه نمی دونست امام حسین آب نداره؟! امام حسین این جور اقدامی بودکرد، علی جان زبانتو در دهانم بگذار، انگشتر در دهان علی گذاشت ، اینابرای چی بود؟بعضی ارباب معرفت گفتند : یه ودائعی بود امام حسین تو لحظه آخر باید به علی میداد ، باید کاملا مهیا می شد برا دریافت این حقایق ...
رفت میدان با همه وجود،آماده شد برگشت حضرت اون ودایع روبهش دادند، شهادتش رو امضا کردند،فرمودند:علی جان برو امیدوارم به زودی از دست جدم سیراب بشی ... لذاطولی نکشید ندای علی ازمیدان آمد«اَبتا عَلیکَ مِن السَلام»به سرعت خودش رو به میدان رسانید ولی وقتی رسید که دیگه کار از کار گذشته بود ... نوشتند با زانوها خودش رو تا به کنار بدن علی رسانید،رو خاک ها نشست "فبکت بکائاََ عالیا ..." بلند بلند تو میدان گریه کرد ... سپس سر علیش رو به دامن گرفت؛ از پردۀ دل صداش زد : ولدی علی ...
پسرم سخنی گوی ودلم راخوش کن
تو که آتش زده ای خاموش کن
وقتی جواب نشنید،دیدن صورت علی رو،رو سینه چسبانید، آرام نشد..."وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّهِ ..." دیدند خم شد ... صورت رو صورت علی گذاشت ... "علی! علی الدُنیا بَعدَک العَفا..."
وقتی صورت ازصورت علی برداشت دیدندخون تازه ازمحاسنش جاریِ ... "السلام علی شیب الخضیب..."
چندجاصورت خودش روخضاب کرده... یکی اون لحظه ای بودکه با تیر سه شعبه قلبشو هدف گرفتن،دست برد زیر خونها سر و صورت خودش روخضاب کرد،یکی همون لحظه ای که خون ازگلوی علی اصغرجاری بود، دست برد زیر خونها به آسمان پاشید...سروصورتش رو خضاب کرد...یکیم کناربدن علی وقتی صورت ازصورت علی برداشت صورتش، محاسنش غرق درخون شده بود...
جوانان بنی هاشم بیایید
علی رابردرخیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
@babolharam_irbabolharam mirbagheri.mp3
زمان:
حجم:
3.27M
⇦🕊*ذکر توسل و روضۀ جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجتالاسلام استاد میر باقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir
⇦🕊*#قسمت_اول _روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز
امشب میخایم دست های مبارک قمربنی هاشم رو،رو دست بگیریم بیایم محضر امام زمان ، شنیدید خطایی کرده بود خیلی سنگین وجود مقدس نبی اکرم(صلی الله علیه وآله)طردش کرده بودند،دید حسنین تو کوچه دارن راه میرن این آقازادهها رو رو دوشش گذاشت آمد محضر حضرت،پیغمبرلبخند رو لبانشون نشست.
لازم نیست بریم خودمونو به ستون مسجد حضرت ببندیم مثل ابولبابه کافیست امشب دستای حضرت رو دست بگیریم ...
پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز
دست منو نگاه شما ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
روکرده ام به سمت شما ایها العزیز
نبین که شیطان گاهی مرا این طرف آن طرف میبره ته دلم با شماست همون لحظه هم نگرانم نکنه شما منو ببینی ناراحت بشی
جان راگرفته ام به سر دست و آمدم
از کوره راه های بلا ایها العزیز
اینایی که دور شما جمع شدن امام زمان امشب تو مجلس عموی شما آمده اند کسایی هستند که خیلی از تعلقات دنیایی رو تو عمرشون به خاطر شما زیر پا گذاشتن ...
وادی به وادی آمدم از درت مران ...
میدانم شما حق دارین،کسی که عیسی مسیح از آسمان میاد دنبال سرش نمازمی خونه!چه نگاهی به من داشته باشه ولی ...
وادی به وادی آمدم ازدرت مران
واکن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که ازبزرگی توکم نمی شود
این کاسه را فاوف لنا یا ایها العزیز
میشه امشب یه محبتی ازخودت به ما عطاکنی که دیگه کائنات رو فراموش بکنیم؟
ماجان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
هرچی میخام این شبا خوب گریه کنم برا امام حسین نمی دونم چه جوری سالم روگذارندم با اینکه همه سال منتظریم دهه محرم بیاد،اشک بر جد شما دل ما رو زنده کنه ما رو تطهیر کنه، دوباره به شماگره بخوریم، ولی نمی دونم نکنه خدای نکرده شیطان اشک روازمن گرفته باشد، گناه من قساوتی در من ایجاد کرده باشد که مصیبتهای امام حسینم دل من رو نلرزاند ...
خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
اگر اجازه بدید یه بار این چشمها به قدو بالای تو بیافتد پاک میشیم ..
ساقی تشنه لب کرب وبلا واعطشا ....
کیا هستند که تشنه اند امشب جام کوثرو ازدست حضرت ابالفضل بگیرن ؟ میدونیدبزرگان فرموده اند؛ من ازعلامه طباطبایی رضوان ا .. تعالی علیه دیدم دربعضی از آثارشون عنایاتی که به اولیاء خدامیشده خیلیاش سرسفره امام حسین بوده ...خیلی هاشون مشغول توسل به حضرت بودند...
ساقی تشنه لب کرب وبلا واعطشا
قحط آب است دراین دشت بلا واعطشا
کودکان جمله نهادند دل خویش به خاک
میرود ناله ی دلها به سما واعطشا
شنیده اید اونقدر تشنگی برشون غلبه کرده بود،بچه های امام جسین ازتشنگی پژمرده شده بودند،دامن پیراهنا رو بالا زده بودند،بدن رو،رو زمین نمناک خیمه....
گرچه ای ساقی طفلان توزماتشنه تری
(سهمیه آب خودش هم بین اطفال تقسیم کرده بود)
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜 @babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir