eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81هزار دنبال‌کننده
789 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•حالم از تو چه پنهون .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حالم از تو چه پنهون مثل برگ خزونه حرفای دلمو کی بهتر از تو می دونه؟ از خدا چی بخوام غیر از رسیدن تو کی دوا می کنی درد ندیدنتُ ؟!!! آقای من مولای من یابن الحسن .. نامه ای که نوشتم مونده لای کتابم می‌دونم که می‌دونی چشم به راه جوابم کاش می شد بدونم کی از تو با خبره آخ که کاش یکی بود تا نامه مو ببره آقای من مولای من یابن الحسن .. جمعه های جدایی از خودم گله دارم بس که غرق گناهم از تو فاصله دارم جمعه ها همه جا دل تنگ بودنته دورم از تو ولی دستم به دامنته دستم به دامنت یابن الحسن .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
14000127-karimi-monajat.mp3
1.47M
|⇦•حالم از تو چه پنهون .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اون دنیا برای تک تک چتهایی که کردیم، پستایی که لایک کردیم، متن و عکسایی که شِیر کردیم باید جواب پس بدیم رفیق جانم !! تو این ماه رمضونی تا فرصت هست حسابمونُ سبک کن ..! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
. 📲 پویش #ماه_مهربانی [ویژه ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱] زیرِ نظرِ گروه جهادی بابُ‌الحَرَم (کانالِ متن‌ روض
. . مومنین گرامی خواهران و برادران بزرگوار؛ از ثوابِ مشارکت در طرح شاملِ : / / و ... بین خانواده های نیازمند و آبرودار جانمونید!! ══════ ✘شماره کارت ↶ ➠ 6273817010150831 ↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم ـــــــــــــــــ [کمکاتون، برکت زندگی‌‌تون و لبخند حضرتِ علی روزی‌تون ان‌شالله]
|⇦•جان دهی یا جان ستانی... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *آقا قمر بنی هاشم، شبِ دهم، شبِ عاشورا، به همه ی اقوام، خواهرزاده ها، برادرزاده ها، گفتند: چه می کنید؟ آقا علی اکبر فرمودن: عموجان! شما امیر لشکر هستید، فرمود: تا ما زنده ایم از اصحاب نباید به میدان برن... آه از اون ساعتی که جوانِ امام حسین اومد تویِ خیمه وداع کنه، دلِ عمه ها پاره پاره شد، وقتی میخواست به میدان بره، بابا گفت: علی جان!...* جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای اینقدر شبیه به رسولِ خدا و مادرش فاطمه بود، وقتی به میدان آمد، پیرمردها عقب نشینی کردن، دشنام دادن به اِبن سعد، گفتن: به ما نگفته بودی داری به جنگ پیغمبر میای، اینقدر شبیه بود، اسبِ رسولِ خدا به کسی سواری نداد به غیر از علی اکبر...* جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای *جانِ حسینِ این پسر، گفت: بابا میخوای بری برو، خداحافظی هم کردی، اما چند قدم جلو چشمِ بابا راه برو، من سیر قد و بالات رو ببینم، علی رو در آغوش گرفت، علی رفت، آقا ابی عبدالله جمله ای فرمود:" اَللّهُمَّ اشْهَدْ عَلى هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَيـْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ، كُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى نَبِيِّكَ نَظَرْنا إِلى وَجْهِه" خدایا! تو شاهد باش، جوانی به سمت این قوم رفت، خَلقاٌ و خُلقاً و منطقاٌ شبیه به رسولت بود، هر موقع دلمون برا رسولِ خدا تنگ میشد، بهش نگاه می کردیم، می گفتیم: علی جان! بخند، علی جان! حرف بزن، علی جان راه برو...* در خیمه بود دست پدر سوی آسمان ناگه ز رزمگه صدایِ علی شنید *یه وقت شنید صدایِ علی اکبرش داره میاد"يا أَبَتاهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ، هذا جَدِّي رَسُولُ اللهِ قَدْ سَقانِي بِكَأْسِهِ الاَْوْفى..." باباجان! الان جدم رسول الله با یه کاسه ی آب من رو سیراب کرد که دیگه تشنه نمیشم، جدم می فرماید: حسین جان! تو هم بیا، برای تو هم آماده کردیم...حسین آمد سوار بر مرکب بشه...* پدر آمد به یاریش برود من بمیرم رکاب را گم کرد *چشمایِ اربابمون سیاهی رفت...* پسر بوتراب بین تراب نوه ی بوتراب را گم کرد جلد قرآن خویش پیدا کرد برگه های کتاب را گم کرد *چرا بدن اینقدر پاره پاره شد؟ علی اکبر، سرش رو گذاشت رویِ گردن اسب، چشماش رو بست، خون سر علی اکبر رویِ چشمایِ اسب رو گرفت، یه نانجیبی اومد مهار اسب رو گرفت، عوضِ اینکه اسب به خیمه برگرده، بُرد آخرِ لشکر که دستِ عباس بهشون نرسه، هرکی عقده داشت یه ضربه زد، تا رسید علی اکبر به انتهای لشکر، همین طوری تیکه تیکه می افتاد ازش...یک دشت پر از علی اکبر شد...* خیز بابا تا از این صحرا رویم اینک به سوی خیمه ی لیلا رویم این بیابان جای خواب ناز نیست ایمن از صیاد تیر انداز نیست *به آبرویِ علی اکبر الهی العفو...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
140002131eheyat-karmi-roze.mp3
2.95M
|⇦•جان دهی یا جان ستانی... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشمان شیعه، چشمه‌ای است برای حسین(ع) و اهل‌بیت‌اش... این شریعه را با گُناه نخُشکانیم! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•كعبه حيران تو شد... و توسل به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ كعبه حيرانِ تو شد، بَه كه چه حيران شدني تو مُراد همه ائي، قبله ي هر سينه زني حجره در بسته ولي، روضه در اينجا باز است دست و پا ميزدي و هلهله ميكرد زني *هی پشتِ دَرِ حجره داد میزد، می گفت: جگرم میسوزه...ولی کسی به دادش نمی رسید... میگه: یکی از این کنیزا تا صدایِ حضرت رو شنید، یه ظرف آبی برداشت تا برا حضرت آب ببره، اون نانجیبه تا ظرف آب رو دید، از کنیز ظرف رو گرفت، زد زمین ظرف رو، گفت: کی بهت گفت آب ببری؟ کنیز گفت: این آقا که داره جون میده، لااقل یه قطره آب بهش بدید...* از عطش گوشه ي حجره به خودت پيچيدي پس به هم ريختم از غم،چه به هم ريختني كسي آن لحظه نبود از غم تو گريه كند من بميرم كه تو هم كشته ي دور از وطني داد بغداد در آمد كه شهيدت كردند هم شباهت به حسين است تو را هم حسني ناله كردي به غرورِ سُخَنَت دست نخورد زلف خاكي شده و پُرشِكنت دست نخورد هلهله روضه ي سختي ست، بله ميدانم حرفم اين است به تركيبِ تنت دست نخورد جگرت آب شد از زهر و لبت خورد ترك خواستي آب ولي بر دهنت دست نخورد *همچین که صدایِ حسین بلند شد:"یا غیاث المستغیثین" تویِ گودال داره دست و پا میزنه، بچه هاش دارن نگاه میکنن، خواهرش هم از بالای تَل داره نگاه میکنه، راوی میگه: یه مرتبه دیدم سنان یه نیزه برداشت...* دو سه روزي بدنت ماند روي بام،بله غارت اما نشدي،پيرهنت دست نخورد بعد قتلت بدنت مُثله نشد، سالم ماند شكر و ِلله به عقيقِ يمنت دست نخورد محسن صرامی *"سیدمهدی قوام میگه: یه نفر یه بار رفته باشه کربلا، دیگه وقتی مُهرِ تربت جلوش میذارن زود تشخیص میده"، اصلاً کربلا هم نرفته باشی یه بار مُهر تربت جلوت بذارن دیگه سریع از رنگش از بوش تشخیص میدی، نمی دونم چه جوری خواهری که پنجاه سال با حسینش بود، چیکار با بدنِ داداشش کرده بودن، هی صدا میزد:" اَ اَنتَ اَخی؟" آیا تویی برادرم؟...* غریب گیر آوُردنت با لبِ تشنه کشتنت به زورِ نیزه بردنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000201-narimani-roze.mp3
2.56M
|⇦•كعبه حيران تو شد... و توسل به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 🌷شهید بهشتی: اگر فرجام کار تشکیلات شهادت نباشد تباه و برباد است.... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بالاتر از بالایی و بالا... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بالاتر از بالایی و بالانشینی هر چند با ما خاکیان روی زمینی شایسته ی وصف زبان کردگاری نه درخورِ توصیف های اینچنینی حُسنِ تو مَحض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراهِ ختم المرسلینی مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداقِ اُمُّ المُومِنینی این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصه ی تازه قرینی رخساره ی تو رنگِ رفتن را گرفته احساسِ تلخِ لحظه های واپسینی در چشم هایت اشک حرفِ درد دارد انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی دلواپسِ غم های بی پایانِ زهرا بعد از فراقِ رحمتُ للِّعالمینی دلواپس یک سینه ی بی تاب هستی دلواپس یک میخ داغ و آتشینی رفتی که زهرا دخترت را در هجومِ چل مرد نامرد و فشار در نبینی ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی از همسرت جای کفن پیراهنش را میخواستی… اما چرا با شرمگینی محمدعلی بیابانی *حضرت خدیجه سلام الله علیها، فرمود: فاطمه جان! من روم نمیشه به پیغمبر بگم، من از مرگ، از قبر می ترسم، میشه پیغمبر اون پیراهنی که باهاش معراج رفته بود رو به تنم کنه؟ بعد پیغمبر رو خواست، عرضه داشت: یارسول الله! من رو حلالم کن، من نتونستم در حق شما سنگِ تمام بذارم، بعد سفارشِ فاطمه اش رو کرد، نکنه کسی به فاطمه ام سیلی بزنه، نکنه کسی به فاطمه ام جسارت کنه، چشماش رو که باز کرد، پیغمبر رو بالایِ سَرِ خودش دید، چقدر دلش آرام گرفت، عرضه داشت: یارسول الله! شما بالا سَرِ من نشستید من راحت جان میدم... دخترش فاطمه هم چشماش رو باز کرد دید علی بالا سَرش نشسته، گفت: علی جان! شما بالا سر من هستید من آرام جان میدم، یه خورده برام قرآن بخوان... حسن چشماش رو باز کرد زینب و حسین رو بالا سَرِ خودش دید، گفت: داداش! بالا سرم هستی راحت جان میدم، اما حسین تویِ گودالِ قتلگاه، یه وقت زینب ببینه:" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" یه وقت ببینه زینب داره از بالایِ تلِ زینبیه بر سر و سینه زنان به سمت گودال قتلگاه میآد، هی صدا میزنه: "وامحمداه، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَناتُكَ سَبايا"... حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000202-salahshor-roze.mp3
1.89M
|⇦•بالاتر از بالایی و بالا... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 🌹شهید سید مرتضی آوینی: دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•لحظه های آخر عُمر... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت خدیجه سلام الله علیها، اون لحظه های آخر عُمر، با رسولِ خدا حرف زد، وصیت کرد، عرضه داشت: یا رسول الله! فاطمه ی من، بعد از من یتیم میشه، حواست به دخترم باشه، یا رسول الله! یه چیزِ دیگه از شما میخوام، اما به شما روم نمیشه بگم، اون حرفم رو با دخترم میزنم... قربونِ حیایِ این بی بی برم، همه ی زندگیش رو خرجِ اسلام کرده، یه کفن میخواد، یه عبا میخواد ازپیغمبر، روش نمیشه به پیغمبر بگه، فاطمه رو در آغوش گرفت، دخترم! عزیزِ دلم، من روم نشد به بابات بگم، بگو: همون پیراهنی که اون لحظه ای که وحی بر تو نازل شد، همون پیراهن رو به من بده، من بگم اون پیراهن رو تویِ قبرم بذارن... رسولِ خدا هم پیراهنش رو داد و هم عباش رو داد، تا اینجا کارِ پیغمبر بود، یه وقت جبرئیل نازل شد، عرضه داشت یارسول الله! خدیجه همه ی زندگیش رو خرجِ دینِ خدا کرده، خدا فرموده: کفنِ خدیجه با منِ... چندتا کفنِ بهشتی آوُردن، یارسول الله! این برا خدیجه است، یه دونه برا خودته، یه دونه برا علی، یه دونه برا فاطمه، این آخری هم برا حسن... از همین جا روضه ی حسین شروع شد، شاید همین جا جبرئیل روضه ابی عبدالله رو خونده باشه، اما این سئوال موند تا زمانی که حضرت زهرا وصیت کرد به زینب، یک یک کفن هارو که گفت، یه وقت زینبِ کبری، زینبی که از لحظه ی تولد حسینی است، یه نگاهی به مادر کرد، صدا زد: مادر! مگه حسینم کفن نداره؟ فرمود: دخترم! اگه حسینم سهمی ازاین کفن ها نداره، اما پیراهنی رو برای حسینم با دستایِ خودم بافتم، یه ساعتی که داره میره میدان، غریب و تنهاست، این پیراهن رو بهش بده، اما یه کاری هم عوضِ مادر انجام بده، عوضِ من زیرِ گلویِ حسینم رو بوسه بزن... کربلا زینب وصیتِ مادر رو عمل کرد، زیرِ گلو رو بوسه زد، اما هنوزنمیدونه چرا مادر گفته زیرِ گلو رو بوسه بزن، چرا نگفت: دستِ برادر، پیشانیِ برادررو ببوس؟ زینب اون لحظه ای متوجه فرمایش مادر شد که اومد بالا تلِ زینبیه، وقتی دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، خنجر رو زیرِ گلویِ برادر گذاشته، هر قدر ناله داری بلند صدا بزن" یا حسین!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000202e-taheri-roze2-1.mp3
1.6M
|⇦•لحظه های آخر عُمر... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد ! باب جهاد اصغر بسته شد باب جهاد اکبر که بسته نیست !!💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•زهرا به روی قبر مادر.. # و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد خاک مزار مادرش را میگرفت و با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد *شبِ رحلتِ اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها .. امشب مادرمون فاطمه چه حالی داشت بمیرم برات بی بی جانم ..* یاد گذشته یاد آینده برای این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد *زهرای مرضیه یه طرف گریه میکرد رسول خدا از یه طرف .. یا رسول الله .. سال ها بعد از رحلت خانم خدیجه کبری حضرت گریه می کرد .. تو هم امشب برا این خانم گریه کن .. اُم سلمه بعد از جناب خدیجه والامقام ترین و شریف ترین همسرِ پیغمبرِ .. خیلی باوفا بود .. ام سلمه میگه هر وقت اسم خدیجه رو میبردیم «فَلَمَّا ذَكَرْنَا خَدِیجَةَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ..» پیغمبر گریه می کرد بعد میفرمود : «ثُمَّ قَالَ خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ‏ خَدِیجَةَ» (1) کجا کسی مثه خدیجه میشه ..! «صَدَّقَتْنِی حِینَ كَذَّبَنِی النَّاسُ» وقتی همه منو تکذیب کردن خدیجه منو تصدیق کرد .. «وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ» در راهِ دین خدا منو یاری کرد .. «وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا» و با مالِ خودش کمک کرد به اسلام .. بعد پیغمبر فرمود خدا به من فرمان داده خدیجه رو به بهشتِ برین بشارت بدم .. اینطور بود پیغمبر با خدیجه سلام الله علیها .. امشب همه گریه میکردن ..* گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد *ولایتِ امیرالمومنینُ پذیرفته بود این بی بی .. رسول خدا به خدیجه سلام الله علیها فرمود: «یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی ..» (2) خدیجه، همسرِ عزیزم .. این علی مولای تو و مولایِ همۀ مومنینِ .. امام مسلمین و مومنین بعد از منِ رسولِ خداست .. بعد بی بی فرمود: «صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً» بی بی هموز زمانِ امامتِ مولا رو درک نکرده بود بعد از پیغمبر زنده نبود ولی به امیرالمومنین ایمان آورد .. ای وای بر اونایی که بیعت کردن ولی بیعتشون با علی رو شکستن ..* تکرار شد این قِصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد بر روی قبر مخفی مادر به یادِ آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد وقتی که خون تازه از مسمار میریخت انگار بر حال علی در گریه میکرد دست خدا را دست بسته میکشیدند زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردند کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد یک روز هم زینب به زیر تازیانه در قتلگه پیش برادر گریه میکرد وقتی که طفلان بین آتش میدویدند بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد شاعر : منابع: 1)مناقب خوارزمى، ص 342- 354 شماره 364 2)مجلسى، بحار الأنوار ؛ ج‏۱۸ ؛ ص۲۳۳ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net