eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
shalbafan Babolharam.mp3
6.5M
|⇦•بر کویر سفره های سائلان .. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ علّت شکستِ قیامِ امام حسـن(ع) خیانتِ خواص و یارانِ نزدیک بود مثلاً همان همراهانِ انقلابِ پیامــبر که پای سفره‌ی انقلاب بزرگ شدند! 👉 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•کریم کار ندارد به اسم و .. و توسل به کریم آل الله امام مجتبی علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ كريم كاري به جز جود و كرم نداره آقام تو مدينه است ولي حرم نداره همیشه غم نصیبی بی یارو بی حبیبی الهی من برات بمیرم توخونتم غریبی فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید فقط به خاطر خوشنودی خدا بخشید در ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره کرمش را به مجتبی بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید *الان مدینه چه خبر؟.. ان شاالله اقامون بیاد براش حرم درست کنم برا امام حسن(ع)برا امام صادق(ع) برا امام باقر(ع) ...* دو ماه گریه برای حسین باعث شد که رزق اشک حسن را خدا به ما بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید *انقدر غریبه .. امشب بچه هاش بهانه شدن براش روضه بخونیم .. بعدِ کوچه هی غصه میخورد .. همه بچه ها گریه میکردن اما حسن یه جور دیگه گریه میکرد .. اخه اون چیزی که حسن دیده حسین ندیده .. ان شاالله هیچ وقت زمین خوردنِ مادرتُ نبینی ...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shab panjom01.mp3
1.6M
|⇦•کریم کار ندارد به اسم و .. و توسل به کریم آل الله امام مجتبی علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک نفره آمد پیش امام(ع)، هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه! این بود وفاداریِ فرمانده‌یِ لشگرِ امام(ع)!!! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•هوا زِجور مخالف چو .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به این چشمات یاد بده هر چیزیُ نبینه تا بتونه گریه کنه .. امشب بگو آی کریمه اهل بیت امشب اومدم دره دلم روخودت قفلش کنی .. آقا میخوام فقط جای شما باشه .. همچین که این دو تا داداش باهم شوخی میکردن زور آزمایی میکردن بی بی فاطمه (س) نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. امیرالمومنین نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. یه وقت دیدن پیغمبر آروم آروم گریه میکنه هی میگه جانم حسن .. _بابا شما فرمودی بچه کوچکترُ تشویق کنن چطور شما حسنُ تشویق میکنی؟!.. صدا زد دخترم دیدم تو میگی حسین ، علی میگه حسین ، نگاه کردم دیدم همه ملائکه دارن سرکشی میکنن همه میگن جانم حسین .. دیدم اینجا حسنم غریبه ... امشب یه عهدی ببند با آقا بگو اگه اربعین رفتم کربلا برا امام حسن روضه میخونم و گریه میکنم .. آخه انقدر داداششُ دوست داره .. وقتی همه رفتن اومد وداع کنه ، صدا زد خواهرم حواست به این بچه ها باشه .. اما خواهرم من یه امانتی دارم دسته عبدالله رو گذاشت تو دست زینب .. گفت حالا که من دارم میرم این تنها یادگارِ داداشمه .. صدا زد علی اکبرم رفت ‌‌‌‌.. قاسمم رفت .. زینب خیلی مراقب این بچه باش این بچه یه غرور عجیبی داره‌ .. دستش تو دست عمه بود جلو خیمه داره نگاه میکنه .. نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا برجدال طاقت داشت هوا زِجور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید یه وقت زینب نگاه کرد دید یه گوشه شلوغ شده .. حسین از ذوالجناح افتاد .. این تیرها تو بدنه شکسته .. یه وقت دیدن عبدالله دست عمه رها کرد ، عمه بزار برم .. عمه مگه نمیبینی عموم رو غریب گیر آوردن .. مگه من مردم بزارم عموم رو شهید کنید .. من پسرِ حسنم ، من نوۀ پهلو شکستۀ مدینه ام .. یه مرتبه رسید دید عمو بیحال اُفتاده .. خون جاریِ .. هر نفسی که میکشه از این شبکه ها داره خون بیرون میزنه .. پرید بغل عمو .. حرمله گفت من سه تا تیر بردم کربلا .. این سه تا تیرُ کجا خرج کردی؟.. گفت اون وقتی که حسین یه بچه شیرخواره رو ، رو دست گرفت .. یکی از تیرای دیگرُ وقتی حسین خطبه میخوند زدم تو سینه ش .. هرچه کرد از جلو تیر در نیومد .. عاقبت تیرُ از پشت درآورد .. اما سومین تیر" رسیدم تو گودال دیدم یه بچه ای خودشُ رو بدنِ عموش انداخته ، داره از عموش دفاع میکنه .. شمشیرُ بالا آوردن دستشو آورد جلو به عمو نخوره دیدم دست به پوست آویزان شد .. گفتم این بچه کیه که نمیزاره حسینُ بکشید! آخرین تیرُ نشونه گرفت میگه زدم به این بچه .. عبدالله به سینه حسین دوخته شد ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shab panjom02.mp3
2.16M
|⇦•هوا زِجور مخالف چو .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک نفره آمد پیش امام(ع)، هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه! این بود وفاداریِ فرمانده‌یِ لشگرِ امام(ع)!!! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا کنه که عمه جون نبینه که صورت عمو رویِ زمینه ببین که راه نفسش رو بستی بی حیا پا تو بردار از رو سینه تو معرکه هلهله بود و فریاد تیره سه شعبه که به سمتت افتاد اونی که عمامه رو از تو دزدید برا چی وایساده ؛دیگه چی میخاد!؟ عجب قیامتی تو قتلگاهت جماعتی هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی هوا نمونده که نفس بگیرم باید تنت رو رویِ دست بگیرم عمو اجازه بده تا از اینا عبایِ پیغمبرُ پس بگیرم به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت کجا بره خواهر بی پناهت گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد آبُ میریزه دوره قتلگاهت *هی میگفت آبُ میزیزم رو زمین ولی نمیزارم یه قطرش به لبت برسه .. شما فکر میکنید فقط عبدالله رسید تو گودال؟!..* رسیده مادرت نشسته بالاسرِ پیکرت رسیده قاتلت میخوادچیکارکنه باحنجرت آخ دعواشده برا بریدن سرت حسین ..... حسین .... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shab panjom03.mp3
1.36M
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک نفره آمد پیش امام(ع)، هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه! این بود وفاداریِ فرمانده‌یِ لشگرِ امام(ع)!!! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من گم شدم مانند بغض در گلویم مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من گم شدم مانند بغض در گلویم یا نور و یا برهان ، بیا در جست و جویم خیلی دلت را با گناهانم شکستم خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم تو آبروی آبرودارنِ عرشی من بنده ای رسوایم و بی آبرویم عمری برایت وصله ای ناجور بودم یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم می خواستم با گریه برگردم به سویت دست کریمت زودتر آمد به سویم من بی ادب بودم برایت شعر گفتم تو برتر از آنی که من از تو بگویم هربار کارم سخت برهم ریخت ، فوراً گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم ای کاش زنده باشم و ماه محرم دیگ غذای روضه هایش را بشویم ای کاش زنده باشم و از قول قاسم گویم به شور و هروله "ای جان عمویم.." شاعر : محمد جواد شیرازی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
98061403.mp3
783.2K
|⇦•من گم شدم مانند بغض در گلویم مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دل مُرده‌ام، قــبول! تو اما مــسیح باش یک هم بیا زیارتِ اَهل‌ِقُبور کن... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بی رزه رفت .. روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد سیزده سال به دنبال حسینی شدن است جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است *یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه .. عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده.. دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابی‌عبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد .. امسال روضه مون گره خورده به روضه حضرت زهرا دیگه .. میگفت الان میرم به بابام میگم مادرم چیکار کرد .. اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..* ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی تیرها پر بگشایید که او هم حسن است *میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابی‌عبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم .. یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابی‌عبدالله رسید بالاسرش: خنکای دل تب دیدۀ این دشت شدی چه شبیه جگر ریخته در تشت شدی عذر تقصیر اگر آمدنم دیر شده زیرِ تابوت پسر رفته عمو پیر شده نعل ها سخت به پامال تو سرگرم شدن تار و پود تو چنان موم عسل نرم شدن شده اسراف به سن تو نشاید این قد بیشتر از تو به عباس می آید این قد *شنیدید اومد سوار مرکب بشه قاسم، عمو سوارش کرد پاش به رکاب نمیرسید .. حالا وقتی داره بدنُ میاره سمت خیمۀ دار الحرب ابی‌عبدالله سینه‌ی قاسمُ به سینه ش گذاشته روایت میکه پاهای قاسم روی زمین کشیده میشه ..* چنگ ها معتکف طرۀ مویت گشتند سنگ ها جذب دلارایی رویت گشتند حسن و حیدر و زهرای مجسم شده ای پشت و روی تو کدام است چه در هم شده ای بهره از سفرۀ حسن تو به یوسف نرسید کار تقسیم تو قاسم به تعارف نرسید کارِ سختی است ولی تا به حرم میبرمت پسرم بودی و پیش پسرم میبرمت *چون این روضه برای این لحظه ست میگم .. نوشتن وقتی آورد بدنُ تو خیمه‌ی دارالحرب کنارِ بدن قاسم گذاشت ،شنید زینب داره میاد سریع یه پارچه ای روی بدن انداختش ابی عبدالله .. بی بی اومد نشست مقابل ابی‌عبدالله شروع کرد گریه کردن .. خانوما هم دارن گریه میکنن مادرش حضرت نجمه هم هست.. همه نشستن دارن‌گریه میکنن ، بدنِ علی اکبر که ارباً ارباً ست .. بدن قاسمم که برات خوندم روضه شو بدن غرق خونه .. یه وقت زینب این منظره رو دید میخواد لطمه بزنه اما اول از ابی‌عبدالله اجازه میگیره جانم به این خانم اجازه میدی حسین جان تا ابی‌عبدالله بهش اجازه داد میگن مقنعه از سر کشید شروع کرد لطمه زدن به صورت .. این لطمه هایی که زینب به صورت زد برای بدن قاسمه .. آخه کنار بدن علی اکبر بود اما این کار و نکرد ، زینب انگار اینجا خجالت زدۀ داداشش حسن بود .. چند بار دیگه زینب لطمه به صورتش زد ایام محرمه از همه التماسِ دعا .. اون لحظه ای بود که دید نانجیب داره وارد گودال میشه .. تا نشست روی سینه والشمرُ جالسٌ علی صدرک .. پس با زبانِ پر گله آن بضعۀ رسول رو کرد در مدینه که یا ایها الرسول این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست •┄┅══༻○༺══┅┄• ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
98061405.mp3
4.07M
|⇦•بی رزه رفت .. روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نوجوانی بود که نه جنگ را، نه پیامبر را، و نه انقلاب‌‌اسلامی‌اش را دیده بود. امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان‌ روشن‌بینی، با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده‌ (علی‌بن ابی‌طالب) دنبال کرده بود، با دنبال می‌کرد... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•برام سخته واسه تو کاری نکردم .. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ عمو جون .. برام سخته واسه تو کاری نکردم نکش پا رو خاکا که لبریز دردم زیر سنگا دنبال جسمت میگردم عمو جون .. دیگه به همه آرزوهات رسیدی برای خودت دیگه سرو رشیدی زیر سم اسبا چقد قد کشیدی بگو چی مسیرِ نفس هاتُ بسته مگه چند تا نیزه تو سینه ت شکسته میده شمشیراشون بوی پیرهنت رو سم اسبا داره شمیم تنت رو «عمو جان .. عمو جان ..» عمو جون میخوام بشنوم من دوباره صداتُ به هم ریخته این سنگ و طرح چشاتُ نزن دست و پا که میمیرم براتُ عمو جون .. دیدم توی چنگ یه نامردی موتو میخواد که با شمشیر ببره گلوتو صدای کمک خواستنت کشت عموتو میترسم سرت رو یه نامرد بیاره جلو چشم نجمه رو نیزه بذاره میترسم با چشمی که پر اضطرابه ببینی که زینب تو بزم شرابه «عمو جان .. عمو جان ..» ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net