eitaa logo
کانال ‌متن روضه
90.8هزار دنبال‌کننده
831 عکس
503 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اومد تو خیمه ابا عبدالله ؛گفت: نمرده زینب اینجور غصه دار باشی. گفت: برو . کجا برم ؟ مگه ندیدی باباشون گفت: اینا بچه های من نیستن مهریه های تو هستند .. قاسم رفت. میخوای جلو نجمه خجالت بکشم؟؟گفت: برو ؛ حسین ! میخوای بمونم کتک خوردن منو ببینن.گفت: مدینه یادت هست ؟ گفت: حرف مدینه رو نزن* فردا هر کی نیاد سراغمون.. خانم میاد؛ اینا برای بچه های ما خیلی گریه کردند.. زینب برا همه رفت برای این دوتا نرفت.اما خانم جان ما برای بچه هات خوب گریه می کنیم .* از سواران سراب می ماند از سپاهی مزار می‌سازد از رجزهایشان مقابلِ خود شیون و الفرار می‌سازد او خودش مرتضای کرّار است زینب است این،دو تا علمدار است اگر اینجا کویر دریا من اگر اینجا غبار صحرا من اگر اینجا غریب اُفتادی چه خیالیست کربلا با من همه‌شان گرد و خاک، طوفانم همه‌شان کوچک اند اما من پشتِ در می روم به خاطرِ تو مرتضایی اگر تو، زهرا من غربتت دیدم و به من برخورد رخصتم می دهی ، به مولا من این زمین را به باد خواهم داد تازه هم می کنم مدارا من دست بالا گرفتم از اول بینِ یاران مچرخ آقا، من کیست در روز بی کسی هایت کیست در لحظه ی مبادا، من در دو راهی نشسته ام آقا یا که این دو جوان یا که من به تو سوگند که بنی هاشم می شوند مات اینها حتی من این غزالان غلام زاده شدند هر دو از زینب اند اینها من کار مگذار بر مدینه کِشَد مکش آقا زِ دستِ ما دامن آمدم تا به من زیان نخورد آب هم در دلت تکان نخورد *واویلایی بود تو خیمه از وقتی زینب حرف مدینه رو زد ورق برگشت. حسن یه دونه دید دق کرد؛ میخوای این دوتا پسرام ببینند رو طناب بستنت؟؟گفت: بگو برن..* کربلا پیش این دو جان می داد بوسه بر این دو نوجوان می داد هر دو، نعم الامیر می گفتند آسمان دل به آسمان می داد تا محمد کمی رجز می‌خواند عون هم پاسخِ همان می‌داد اشهد انّ یا ولی الله مثلِ این بود که اذان می‌داد آن یکی تا جواب این می گفت این یکی هم جواب آن می‌داد پشت بر پشتِ خود چرخیدند تیغِ مولا خودی نشان می‌داد این یکی اهل کوفه را می ریخت دیگری حقِ شامیان را داد *حالا وسط میدان عباس جانم جانم می گفت همه بیرون بودن اما یه خانم توی خیمه بود ...* مادری بینِ خیمه اش بود و ظرفِ اسفند را تکان می‌داد *خیمه ها رو زدند ..اما یه خیمه رو هشتم نهم محرم زدند. خانم سوال کردند کسی قراره بیاد؟ گفتند: نه ..بعدها معلوم شد اون خیمه دارالحربه ..دو نفر خیلی تو این خیمه رفتند. یکی ابی عبدالله یکی زینب هرکس رو می برد تو خیمه زینب براش عزاداری میکرد ؛* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net