eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*‌ _مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ پس ابوالفضل علیه السلام روان شد، به امیدی که برگردد، به این سبب با برادر خود مثل سایر شهدا وداع نکرد ... امام علیه السلام به علم امامت میدانست که عباس میرود،برنمیگردد ... همین که چند قدم راه رفت، دید از عقب سرش صدای گریه می آید و کسی او را صدا میزند ... تا نگاه کرد دید امام مظلوم گریه کنان می آید ... آهسته آهسته ... مبادا بچه ها بفهمن ... مبادا زینب بفهمه ... مبادا دخترا بفهمن ... آهسته آهسته صدا میزد: ای برادر ... عباس! صبر کن تا تو را سیر ببینم ... عباس علیه السلام چون این را شنید ، گریست و عرض کرد: ای حسین جان! ای برادر! مگر من کشته می شوم؟! حضرت گریست و آن دو برادر دست در گریبان یکدیگر درآوریختند، انقدر گریستند نزدیک بود بی هوش شوند ... پس از وداع ، حضرت ابوالفضل راهی فرات شد " فَاَحاطَت بِه أربعةُ آلافِِ منَ الموكّلینَ بالفرات ..." 4000 تیرانداز که موکل به شریعه فرات بودن، همه آماده بودن که ابوالفضل بیاد ... واویلا ... "فقالَ لَهم" *خاک به دهن من ... این موعظه اباالفضل به لشگرِ ، خدا میدونه قلب آدم درد میگره ... به خدا روضه خواندن از روضه شنیدن سخت تره... خدا شاهده یه وقتایی آدم هنگ میکنه اصلا چی بگه؟ سالی یه بار آدم دهنش باز میشه اینو بگه... ببخشید اگر یه وقتایی یه کلماتی می شنوید، من عین متن رو میخونم ،از خودم کم و زیاد نمیکنم*" فقال لهم" به این 4000 نفر فرمود " انتم کَفَرَه او مسلمون؟! "شما کافرید یا مسلمونید؟ چی کاره اید شما؟ "هل یجوزُ دینَکُم اَن تَمنَعَ الحسین و اطفالِه شربَ الماء؟! " در دین شما جایزه حسین و بچه های حسین از آب منع بشن؟ *ببخشید عذر میخوام* خودتون میخورید از این آب، یهود و نصاری میخورن از این آب.. مرکباتونو سیراب میکنید ... * خاک به دهن من* سگ از این آب میخوره ... "و الکِلابُ و الخنازیر یَشَربون منه" سگ و خوک از این آب میخوره اما بچه های حسین "یموتون عطشا ..." شما چیکاره اید؟ "اَما تَذکَرونَ عطش قیامه؟" عطش قیامت را از یاد بردید؟ آیا رواست؟ ... همین که این سخن عباس را شنیدند آن 4000 نفر شروع به تیراندازی به طرف آن جناب کردند ... 500 نفر از ایشان تیرهایی به جانب آن آقا انداختند و به بدن اصابت کرد ... "فَحَمَلَ علیهم وتَفَرَّقوا عنه ..." حمله کردند ... حمله کرد اباالفضل علیه السلام به اونها و متفرقشون کرد و بعضی رو به قتل رسوند. 80 نفر از ایشان را به قتل رسوند با یک حمله ... "فَهَمَّ فَرَسَه الی الماء..." رفت به طرف شریعه فرات "فَاَرادَ اَن یشرُبَ مِن الماء..." یه مقدار از این آب را آورد بالا "فَذَکَر عطشُ الحسین و اطفالِه و عِیالِه..." چگونه آب بخورم؟ صدای العطش رسد به گوشم ... "فَرَمَی الماء مِن یَدِه..." آب را رو زمین ریخت "لا ذُقتُ الماء و کان سیدی الحسین و اطفالِه عطشانا..." از این آب نخواهم خورد ، لب به این آب نخواهم زد تا زمانیکه حسین و بچه های حسین تشنه اند آب نمی خورم ، شنیدید از من کراراً، آب نخورد که هیچ، کفاره لمس آب را هم داد... گرچه آب را نخوردم اما کف در خنکای آب بردم این دست ز تن بریده بادا از حدقه برون دو دیده بادا... کفاره لمس آب این است خوش باش که عاشقی همین است ... قربونت برم که حسین اومد این دستارو برداشت ... مشک را پر از آب نمود و بر دوش راست انداخت و از شط فرات بیرون امد "فَرفع راسُه الی السماء..." سرش رو بالا گرفت و این جمله را عرض کرد به خدا "فبکی..." گریه کرد "و قال الهی اَوصِلنی الیهم..." خدایا منو به بچه ها برسون....من وعده آب دادم، پس لشکر شام و کوفه دور عباس را گرفتند، علاوه بر موکلین به شریعه فرات، راه ها را بر عباس مسدود نمودند که نتواند آب به خیمه ... ادامۀ مطلب در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ " فَحارَبَهم محارَبَة عظیمة..." محاربه و جنگ عظیمی و جمع کثیری رو به قتل رسوند، و در این چنین امده "فَاَخَذه النَّبال..." انقدر نیزه و تیر..." فاخذه النَّبال مِن کلَّ مکانِِ..." از همه طرف انقدر تیر و نیزه به عباس خورد..." حتّی صارَت جِلدة کالقُنفُذ من کثرةِ النُّبل..."ترجمه کنم؟ هرکسی عباس را میدید فکر میکرد یه خارپشتیه .... اینقدر تیر به بدن حضرت خورد ... "فَحَمل علیه.." نوفل ارزق علیه العنه حمله کرد و دست راست عباس را هدف گرفت ... تند بخونم رد شم ،دست راست را قطع کرد پس مشک را به دست چپ گرفت. پس همون نوفل ملعون ضرب دیگری به دست چپ زد، دست چپ نیز به زمین افتاد. "فحمل القِربه بِاسنانِه..." مشک را به دندان گرفت و مشک را زیر شکم قرار داد ... "و بکی..."عباس گریه میکرد "و قال اللهم..." خدا ..."اِنَّ اطفالَ الحسین عطشان..." "فجَائَه سَهمٌ..." یه تیر آمد..."فأصَابَ القِربَة..."خورد به مشک "و اُریقُ مائُها..." آبش رو زمین ریخت... پس تیر دیگری آمد..." ثُمَّ جاءَ سهمُُ آخَر فَاصابَ صدرَه..." خورد به سینه ابوالفضل علیه السلام "فانقَلَب عن فَرَسَه..." عباس در خون خود غلطید...."فصاح..." اینجا عباس علیه السلام صیحه زد ای برادر برادر خود را دریاب. باد رسوند به گوش مبارک آقا سیدالشهدا علیه السلام، هرچی به عباس تیر میزدن، عباس فقط یه جمله خدا من وعده آب به اطفال دادم... خدا من وعده دادم... وقتی تیر را به مشک زندن دیگه امید عباس ناامید شد ... به همین دلیل برگشت،دیگه نرفت سمت خیمه ها، دست که ندارم... تیر که خوردم... ولی با چشمش فراری میداد افراد رو ابوالفضل... اینجاست که باید این چشم رو بست... لا اله الا الله... این چشم رو بست ... چیکار کردن؟ تیر به چشم مبارک عباس ... بتونن از همه طرف عباسو محاصره کننن ... آمد تیرو خارج کنه،کلاه خود از سر عباس افتاد ... سر عباس اینجا برهنه شد... دست نداره ... چشم نداره ... افتاده رو زمین... حمله کردن... با شمشیرا زدن... با نیزه ها زدن ... یه حرام زاده ای یه عمودی به فرق عباس زد...تو ناحیه ی مقدسه میگه این رگای گردن متلاشی شد... کاری کردن.. اینو میگم فقط یه اشاره میکنم ... بیشتر از این نمیتونم برم جلو ... کاری کردن که سر عباس بالا نیزه بند نمیشد دیگه ... دیگه سرو به پهلو به نیزه زدن...سرو به نیزه بستن... نمیدونم... اما اینو میدونم حرمله کاری با عباس و سر عباس کرد که محاسن عباس رو زمین کشیده میشد... یه نفر اومد گفت: حرام زاده این ریسمانو کوتاه کن که این محاسن رو زمین کشیده نشه ... ولی عباس میگه بذار بیاد ... حرمله هرکاری میخوای با سر من بکنی، بکن... بذار تو کوفه و شام همه نگاه به سر من کنن ... کسی نگاه به ناموس من نکنه .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam momeni.mp3
3.57M
⇦🕊*‌مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌مقتل خوانی _ شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ صلی الله علیک یا اباعبدالله ... خودتون امروز روضه خوان باشید ،من فقط کتاب میخونم،هیچی مثل این کلمات رو دل اثر نمیگذاره،مقتل الحسین عبدالرزاق مقرم از مقاتل معتبر هست رو میخوام میگم *وقتی همه به شهادت رسیدند امام حسین ع به بالین اباالفضل رفت،عباس هم به شهادت رسید، حالا داره برمیگرده* وقتی حضرت ابالفضل ع شهید شد و امام ع از کنار بدن قطعه قطعه شده ی عباس بلند شد،نگاهی به خیمه ها کرد،دید کسی نیست تا او را یاری کند،زیرا تمام یاران و اهلبیتش با بدن های قطعه قطعه شده و بدون سر روی زمین افتاده بودند ...و از طرفی صدای گریه و شیون زنان و کودکان در خیمه ها بلند شده بود ،با صدای بلند،به قسمی که همه بشنوند حسین ناله زد: هل من ناصر ینصرنی؟! هل مِن معین یعیننی؟! هل مِن ذابِّ یَذُبُّ عن حرم الله و حرم رسوله؟! هل مِن مغیثِِ یرضُ الله فی اِغاثَتِنا؟! آیا کسی هست مرا یاری کنه؟ با شنیدن استغاثه ی امام،صدای گریه و شیون زنان و کودکان از خیمه ها بلند شد،در همین هنگام امام سجاد در خیمه ها بود،تنهایی و بی کسی پدر را دید،از جای برخاست،ازشدت ضعف و ناتوانی و بیماری نتوانست به سمت گودی قتلگاه و میدان جنگ برگردد،اما به زحمت و سختی و عصا به دست در حالیکه شمشیر روی زمین کشیده میشد،از خیمه ها به سمت میدان حرکت کرد، امام علیه السلام به محض دیدن امام سجاد رو کردند به ایشان و فرمودند: خواهرم علی رو برگردون ! با شهادت او دودمان آل محمد منقرض میشود ،پس از آنکه امام سجاد رو به خیمه ها برگرداندند ، امام در میان خیمه در کنار زنان و خواهران و این بی بی ها حاضر شد،در حالیکه جامه ای از خز سیه فام پوشیده، عمامه ای گلگون بر سر نهاده،تحت الحنک آن را به دو طرف آویزان کرده، شمشیر پیغمبر و عبای پیغمبر را در برگرفته،آمد تا با اهل حرم وداع کند، ضمن وداع و خداحافظی درخواست کرد که جامه ای برایش تهیه کنند که هیچ کس را در آن رغبتی نباشد ، میخواست آن را زیر جامه هایش بپوشد،تا پس از شهادت بدنش را برهنه نگذارند ... یک پیراهن کهنه و یک شلوار سیاه کهنه برای حضرت آوردند،اما دیدند حسین با خنجر آن را سوراخ سوراخ کرد،آن را نیز شکافت و زیر لباس هایش پوشید تا آن را نربایند و بدنش را بدون ساتر برهنه نگذارد .. امام شروع به جنگ کرد،جنگ سختی در گرفت، دست به حمله میزد،کسی در برابرش نمی ایستاد و تمام آن ها همچون بزغاله فرار میکردند،پسرسعد که این وضعیت را مشاهده کرد،بر سپاهیان خود نعره زد:مگر نمیدانید این شخص فرزند کسیست که دلش آکنده از علم و ایمان به خداست؟ مگر نمیدانید او فرزند کسیست که پدرش دمار از روزگار عرب درآورده و کسی نتوانست با او بجنگد و او را شکست دهد؟شما نمیتوانید با او تن به تن بحنگید،اگر بخواهید موفق شوید باید از هر سو دسته جمعی به سوی او یورش آورید، پس از صدور این فرمان از ناحیه ی عمرسعد،چهارهزار تیرانداز ماهر حمله را به سمت خیمه و خرگاه حسین آغاز کردند، وقتی امام علیه السلام،آن یورش ناجوانمردانه ی سپاهیان عمرسعد را مشاهده کرد،بلند فرمود: "یا شیعةَ آل ابی سفیان! اِن لَم یَکُن لکم دینُُ و کنتم لا تَخافونَ المعاد،فکونوا احراراََ فی دنیاکم" مرد نیستید و ایمان به قیامت ندارید،لااقل در دنیا مرد باشید،اگر دین ندارید لااقل مرد باشید. شمر صدای او را شنید و گفت:ای پسرفاطمه! چه میگویی؟! *اینو سربسته میگم:اگر در معرکه ی جنگ کسی رو به اسم مادرش صدا بزنند یعنی دارن به او فحش میدن..* امام علیه السلام فرمود : من با شما میجنگم و شما با من میجنگید ، زنان و کودکان جرم و گناهی ندارند،پس جلوی این دیوانه های بی شرم و گستاختان را بگیرید و نگذارید مادامی که من زنده ام متعرض اهلبیت من شوند،شمر گفت: راست میگویی! دستور داد سپاهیان از حرم امام برگردند و حمله را متوجه خود امام کنند ، نبرد سختی در گرفت،بر اثر نبرد سخت و گرمی فوق العاده هوا به شدت امام تشنه شد،تشنگی و گرسنگی و خستگی بر او غلبه کرد. پس از آنکه امام به خیمه ها رسید و ملاحظه کرد که ساکنان در خیمه ها همه سالمندند مجدد با آن ها وداع کرد و خداحافظی نمود ، همه را امر به صبر کرد،آن گاه جامه ای پوشید و خطاب به اهل حرم این جمله را کرد: "اِستَعِدّوا لِلبَلاء "خودتان را آماده کنید که بلای عظیمی در انتظار شماست ... JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam momeni.mp3
1.82M
⇦🕊*‌مقتل خوانی شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
بسم تعالی احتراماً با توجه به کمبودِ وقت و همچنین ازدیاد مطالبِ انتقالی از به کانالِ و از همه شما همراهان گرامی بابت ارسال و پشتِ هم روضه هایِ آرشیو پوزش می طلبیم . التماسِ دعا 🔴بابُ الحَرَم↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَیْن وَ عَلی عَلی بنِ الحُسَیْن وَ عَلی اَوْلادِ الحُسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الحُسَیْن مرحوم مجلسی نقل کردند: وجودِ مقدس نبی اکرم داستانِ شهادت سیدالشهدا و مصیبتِ سنگینش رو براحضرت زهرا سلام الله علیها نقل کردند ..."بَکَت بُکائاََ شَدیداً " متحول شدحضرت ، شنیده اید مکرر این داستان برا حضرت نقل شده ، هر بار هم حضرت دگرگون شدن . گاهی می فرمود این طفلی که در رحمِ منه بامن حرف میزنه ، می فرماید: "انالعَطشان..." سوال کردند از پدر بزرگوارشون یارسول الله کی این ابتلا برای امام حسین پیش میاد؟ فرمود : زمانی که من نیستم ، امیرالمومنین نیست ، شما نیستین حضرت بیشتر غصه دار شد و عرضه داشت پس کیه اقامه عزا برا فرزندم کنه ؟ دخترم نگران نباشید ... زنانِ مومنین ، مردانشون میان ... "جیلاً بَعدَالجیل" نسل اندر نسل برا فرزندِ شما اقامه عزا میکنند ... لذا این محافل موردِ توجه حضرت زهراست دل حضرت رو شاد میکنه ... زیارتِ حضرت سیدالشهدا رفتن ، گریه بر سیدالشهدا ، مجلس عزا به پا کردن ، ملائکه تویِ این محافل حضور پیدا می کنند . امام صادق مجلس به پاکرد ، به یکی از این شعرا مرثیه خون ها فرمود روضه بخوان ، روضه خواند ... صدای گریه از پشتِ پرده بلند شد ... بعد بهش فرمود : فلانی ملائکه ای که تو این مجلس حاضر بودند بیش از ما بودند ... " السَلامُ عَلیکَ یا اباعَبدالله ...." ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند سوختگان غمت باغم دل خرمند *خوشا به حالشون...* ‌هرکه غمت راخرید،عشرت عالم فروخت *در نقل هست وقتی یوسف بنیامین رو طلبید ، خودشو بهش معرفی کرد ، ازاحوالش پرسید ، گفت آری ازدواج کردم ، فرزندانی دارم ، نام همشون رو از نامِ تو برداشتم لحظه ای از تو غافل نبودم ، گفت عجب بنیامین ادعایِ محبت می کنی ما تو زندان بودیم ، اسیربودیم ، تو ازدواج کردی ، زندگی برا خودت تشکیل دادی ...* هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند درشِکَن طُرّه ات بسته دل عالمیست وان همه دلبستگان عقده گشایِ همند *منتظر می مونن محرم بیاد دور هم بنشینن با هم برات گریه کنند ...* یوسفِ مصر بقا درهمه در عالم تویی ... *همۀ انبیا مشتری تو اند ... ملائکه مشتری تو اند ... مگر در روایات ما نیامده حرم سیدالشهدا "مُختَلفُ الملائکه" است ... "مُختَلفُ الاَنبیاست" انبیا فوج فوج نازل میشن ، رفت وآمد می کنند ... مگر در روایات ما نیامده صدوبیست و چهار هزار پیغمبر شب جمعه میان زیارتت ...* یوسف مصر بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهمش هر که هر چه داشته آورده مشتری شما بشه یا اباعبدالله ؛ ماهم این سرمایه ناقابلمون رو آوردیم کناراین مشتریهای بزرگ ، به ماگفتند شما به ما هم اعتنامی کنید ... رحمةاللهِ الواسِعَه هستید . به ماگفتند اگه شب نیمه شعبان که همه صدوبیست وچهارهزار پیغمبر مهمان شما هستند ، به زیارت شما بیایم ما هم دستخالی برنمی گردیم ، وجود اونها موجب نمیشه از ما غفلت بشه بلکه صدوبیست وچهارهزار پیغمبر با ما مصافحه می کنند ، لذا ما به طمعی مجلس شما میایم یا اباعبدالله ...* چون به جهان خرمی جز غم روی تونیست باده کشان غمت مست شراب غمند گشت چو در کربلا رایَت عشقت بلند خِیل ملک در رکوع پیشِ لوایت خمند *شنیدید چهار هزار ملک آمدند یاری کنند حضرت رو ، ولی دیر رسیدند ... ماندند کربلا دائم مشغولِ عزاداری هستند تا دورانِ رجعت حضرت ...* خاک سرِ کوی تو زنده کند مرده را زان که شهیدان تو جمله مسیحا دمند هر دم ازین کشته گان گر طلبی بذل جان در قدمت جان فشان با قدمی محکمت ... *امشب از کدام باب وارد کربلا و مصیبت هایِ شما بشیم یا اباعبدالله؟ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ مسلم ابن عقیل علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی از مهم ترین اَبوابِ سیدالشهدا سفیرِ بزگوارِ امام حسین ، حضرتِ مسلم بن عقیلِ ... جملات امام حسین رو در بابِش شنیدید وقتی او رو به مردم کوفه معرفی کرد نوشت : "اَخِی ثِقَتِی ابْنَ عَمِّی" درزیارت نامه اش دیدید چقدر جملات شبیه به زیارتِ قمر بنی هاشمِ ... این نایبِ رشید امام حسین با همه وجود ، ماموریتش رو خوب انجام داد ، گر چه به حسب ظاهر اشتباه کرده بود ولی در واقع تمامِ ماموریت رو انجام داده ، آخرِ کار هم می دونید وقتی از مسجد بیرون آمد دید یک نفر براش نمانده ... تنها تو کوچه هایِ کوفه سرگردان بود ، شب را تا به صبح در منزل طوعه به سر برد ، بیداربود ، مشغول عبادت بود ، هنگام صبح برا اینکه مبادا به خانۀ طوعه حمله کنند جنگ رو به بیرون خانه کشید ، با اینکه تنها بود به حسب ظاهر در محاصره شکست خورده بود ولی یه جوری استقامت کرد دشمن مرتب لشکر میطلبید . استقامت کرد تا با مکر و حیله دستگیرش کردند ، مجروح شده بود ، زخمی بود ، تشنه بود ، گرسنه بود ، خسته بود ، مثل مولاش سیدالشهدا ، در روایت دیدید امام صادق فرمود : جدم در وقت شهادت غبار آلود بود ، تشنه بود ، گرسنه بود ، خسته بود ، مجروح بود ، زخمی بود ، مسموم بود ، غصه داربود . نایبِ رشیدش هم همینطور بود ... آوردنش پیش ابن زیاد نتونست آب بیاشامد ظرف پُر از خون شد تا سه بار ، تشنه رفت بالایِ دارالعماره ... دستور داد سر از پیکرش جداکنند ... اجازه خواست دو رکعت نماز خواند ... گریه می کرد بهش گفتند : مردشجاع نباید گریه کنه ..؟ باید اینجایِ کار رو هم ببینه ... فرمود : من برای خودم گریه نمی کنم ... برای اون آقایی گریه می کنم که با زن و بچه ش داره به طرف کوفه میاد ... من نگرانِ شهادت امام حسینم ... من نگرانِ اسارتِ زینبم ... خوب فهمیدی مسلم ... همینطورم شد ... طولی نکشید عقیلۀ بنی هاشم همراه اهلبیت وارد بر مجلس ابن زیاد شدند ... "دَخَلَتْ عَلَيْهَا مُتَنَكِّرَةً عَلَيْ أَرْذَلُ ثِيَابِهَا ..." باکهنه ترین لباساش وارد شد ... ابن زیاد شروع کرد زخم زبان زدن ... طول کشید این گفت و گو ... غضب کرد دست به چوب خیزران برد ، در مقابلِ اهل بیت ... اینجا بود مقاتل نوشتند : رُباب از جا برخاست ... سرِ مطهرِ سیدالشهدا رو در آغوش گرفت ... "أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ ..." ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
2.34M
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ مسلم ابن عقیل علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri (2).mp3
1.33M
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ مسلم ابن عقیل علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ سیدالشهدا به کربلا _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ ع حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً .... يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ابنِ ابیطالِب ... زندۀ جاویدکیست؟کشتۀ شمشیرِ دوست آبِ حیات قلوب در دمِ شمشیر اوست گر بشکافی هنوز،خاکِ شهیدانِ عشق آید از آن کشتگان ، زمزمۀ دوست دوست آنکه هلاکش نمود ، ساعدِ سیمینِ یار باز به آن ساعِدَش کشته شدن آرزوست عاشقِ وارسته را با سر و سامان چه کار؟! قصۀ ناموس و عشق صحبت سنگ و سبوست ... *همه بهش میگفتن : یااباعبدالله ! از مدینه خارج نشید ... اگر هم بیرون میرید به سمت کوفه نرید ؛ فرمود : جدم به من فرمود :" اُخرُج الی العِراق ..."جدم به من فرمود : "فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً ..." گفتن آقا اگه میرید با خودتون زن و بچه نبرید ... اینا اسیر میشن ... آلُ لله هستن ... عزیزند ، فرمود : جدم به من فرمود : "إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا ..." عاشق دیدارِ دوست اوست که همچون حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست هر که چو او پا نهاد بر سر میدان عشق بی سر و سامان سرش درخم چوگان چو گوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منت شمشیر دوست بربدنش مو به موست *از شما اساتید سوال میکنم معنی این جمله تو گودیِ قتلگاه همین نیست : یا غِیاثَ الْمُستَغیثینَ؟!* گر به اسیری برند عترت او دشمنان هر چه ز دشمن بر او دوست پسندد نکوست *هرچه گفتند : حسین جان ! پا تو این وادی نگذارید ، زن و بچه رو برداشت ؛ تاخت به سرعت آمد ، نوشتند : حُر راه روبست ؛ دیشب آخر شب مثل امشبی آخر شب حضرت دستور داد آب برداشتند ، به سرعت مسیر و کج کرد به سمت کربلا ، سر صبح نمازشو خوند باز راه رو به سرعت ادامه داد رسیدند به کربلا ، بعضی نقل کردند مرکب حضرت از حرکت باز ایستاد ، حُر آمد راه روبست ؛ آقاجان ! دیگه جلوتر حق ندارید برید ؛ شریعه است ، فراتِ ؛ ابن زیاد منو منع کرده شما کنار آب خیمه بزنید ... دید جدیست منع ، سوال کرد : نام این سرزمین چیه قاضریات ، نینوا ، وقتی گفتند نام این سرزمین کربلاست فرمود :" اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ..." این همون سرزمینی ست که جدم از او خبر داده ، همون سرزمینی ست ، پدرم امیرالمومنین خبرداده ، اینجا محل ریختنِ خونِ ماست ... تا آخرِ مصیبت رو گفت ، به همه فهماند ... هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا ... حتی بعضی نقل کردند : این جمله هم فرمود : تو همین سرزمین زن و بچۀ ما اسیر میشن ، نه فقط خون ما ریخته می شود ، زینب به اسارت می رود ... بی قرار شدند اهلبیت ... جمعشون کرد ، یه نگاه بهشون کرد ... شروع کرد گریه کردن ، شکایت از بنی امیه کردن ... آمادشون کرد ... فرمود : پیاده بشید ! همینجا ما باید به شهادت برسیم ، آماده باشید ، با اینکه هر لحظه ، هر روز ، هر شب آمادشون می کرد ، ولی وقتی کار روز عاشورا دشوار شد ، دید خواهرش بی قراری میکند ، همه رو فرستاد تو خیمه ولی دیدن خودش از در دیگرخیمه بیرون آمد ، دنبال امام حسین میدود ... مهلاً مهلاً ... یابنَ الزَهرا .... نسیمی جان فزا می آید ... بویِ کرب و بلا می آید ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
2.17M
⇦🕊*‌ روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ سیدالشهدا به کربلا _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی ‌از سخت ترین مصیبتهایی که تو کربلا اتفاق افتاده که همه مصیبتهای کربلا ، حالا من تعبیر نمی کنم یک طرف ، نمی خوام عظمت رو بگم " اینا هم مصیبت های امام حسینن دیگه ! اینا هم ابتلاء امام حسینن ، اینا عهد امام حسینن ، اینا هم امتحان امام حسینن ، لذا هر کسی گفت اعظم مصائبه معنیش این نیست که اینا از مصیبت سیدالشهدا بزرگ ترند ، نه اینا هم مصیبت های سیدالشهدا هستند ... شاید مصیبت بزرگ همون مصیبت اسارت اهل بیت ... لذا همه شنیدید امام سجاد علیه السلام وقتی ازشون پرسیدن آقا تو این سفر کجا کار بیشتر از همه سخت گذشت؟ حضرت فرمودند: الشام ... الشام ... الشام ... کسی که عاشورا رو دیده فرمود : پدرم برا خداحافظی آمد ، لحظه ی آخر نفس می کشید ، خون از زرهش بیرون می آمد ... کسی که گودی قتلگاه رودیده ، نزدیک بود بالای شتر جان بده ... فرمود : عمه جان این بدن ولی خداست عریان روزمین افتاده؟ .... چه صحنه ای رو حضرت تو شام دید این جمله رو شما اساتید چه جوری معنا می فرمایید؟! از امام معصوم؟! حتما گله ای از خدا نیست ، حتما معناش باعصمت منافات نداره ، ولی حضرت کار به جایی رسید؛که ایشان فرمود : یالَیتِ اُمی لَم تَلِدنی ..." ای کاش به دنیا نیامده بودم ... این اوج مصیبت سیدالشهداست و عجیب اینه سیدالشهدا با سر آمده ، خودش شاهد تک تک این مصیبت هاست ... بعد از آنکه کار رو تمام کردند چند جمله از ناحیه مقدسه بخوانم و همین مصیبت من باشه ... وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُك ... اومد محضر امام سجاد ، پسر برادرم چی شده زمین میلرزه ؟ آسمان تیره شده ؟ فرمود : عمه جان ! پرده ی خیمه رو کنار بزن ... بیرون خیمه رونگاه کرد ، نگاه کرد ، دید: سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کندکه نباشد سر برادر زینب ... نمی دونم چقدر این مصیبت برا زینب سنگین بود که سر امام حسین رو به نیزه بزنن ، با اینکه رو تل زینبیه آمده اون صحنه سخت رو دیده ، عرضه می دارد : "ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی ... این دیگه چه مصیبتی ست؟! ... توهم نمی کردم ،گمان نمی کردم من زنده باشم ، سر تو رو بالای نیزه ببینم ... ولی شاید سخت تر از اون اینه "وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ ... اهل بیت تورو مثل برده ها به اسارت بردن ... در خود زیارت توضیح داده شده چه جوری برده رو به اسارت می بردن ... هیچ احترامی براش قائل نبودن ... وصُفِّدوا فِي الحَديدِ ... اونها رو به زنجیر بسته بودند .... فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ ... اونها رو بر شتر بی محمل سوارکردن ... شب از سرما ، روز از آفتاب آسایش نداشتند ... تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ ... گرمای آفتاب رنگ پوستشون و تغییر داده بود ... صورت اطفال امام حسین پوست انداخته بود .... یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ ِ ... دختر امیرالمومنین کجا ؟ ... بیابان گردی کجا؟ .. سرکوچه و بازارکجا؟... أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناق ... دستاشون باغل به گردن ها بستن ... یُطافُ بهم فی الاسواق ... همه جای این سفر خیلی سخت گذشته ، دروازه کوفه ، مجلس ابن زیاد ، دربین راه ، گرسنگی‌ها ، خستگی ها ، تشنگی ها ، زخم زبان ها ، گاهی براشون صدقه می آوردن ... نان و خرما می آوردن ... ولی یه جا خیلی به زینب سخت گذشت ... طاقت از دست داد تو مجلس یزید ، وقتی‌ دید برادرش قرآن می خواند و یزید با چوب خیزران به سر و صورت حضرت اهانت می‌کند ... به لب و دندان امام حسین جسارت می کند ... اینجور نقل شده همین یه جا دست برد گریبان چاک کرد .... واحسیناه ! وا حبیب رسول الله ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
1.75M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام _ حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا .... ای عمو تا نالۀ هل من معینَ ت راشنیدم از حرم تا قتلگه باشور جانبازی دویدم آنچنان دل برد از من بانگ هَل من ناصرِ تو آستینم را ز دست عمه ام زینب کشیدم گرچه طفلی کوچکم اماقبولم کن عموجان بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم کس نداند جز خدا کز غصۀ مظلومی تو باچه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم دست من افتاد از تن گو سرم برپایت افتد (دست چه قابل دارددرمقابل شما؟!) سرچه باشد تیرعشقت را به جان خود خریدم *یه لحظه ای توعاشورا پیش آمد،امام حسین هرچه به اطرافش نگاه کرد دید کسی براش باقی نمونده،اوج مظلومیت و غربت امام حسین تو همین لحظه آشکارشده ..‌. آمد تو میدان مقابل دشمن ایستاد ، اول اصحابش رو یاد کرد،اونا رو صدازد،به همه فهماند اصحاب من الانم بهشون دستور بدم پامیشن ، دوباره حاضرن کنارِ من به شهادت برسن ... صدا زد یاهانی بن عُروه و یا مسلم بن عقیل و یاحبیب و یا زهیر و دیگران و دیگران ... فرمود:«مایُنادیکم فلا یُجیب...» شماچراجواب من رونمیدید ؟! سعیدبن عبدالله می گفت: آقاجان دشمن حلقه محاصره روتنگ کرده ، من تحمل ندارم اینقدر جسارت دشمن روببینم ، میبینم دشمن به خیمه های شمانزدیک شده ، اجازه بدید من نباشم صحنه روببینم ، پاشو ببین آقاتون تنهاشده .... حضرت مانده و یک خیمه زن وکودک در وسط یک بیابان دشمن، سپس روکرد نمی دونم کی رو صدامیزد،بادشمن حرف میزد، باماحرف میزد ، نمیدانم ،فرمود : «هل من ناصرینصرنی هل من معینٌ یُعینُنی هل من موحد ٍیُخافُ الله فیها» .... اگه منو کمک نمکنید«هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» ... میدونید فقط دو نفر حضرت رو اجابت کردن یکی علی اصغر بود، توخیمه ها بی قرارشد ، هرچه از این آغوش به اون آغوش او رو دادن؛ هرچه از این بغل به اون بغل رفت ، آرام نشد،تاوقتی آمد تو آغوش امام حسین ، سر رو دوش امام حسین گذاشت ، ساکت شد ، دیگه کسی جواب نداد ، کمکش نکرد ... بلکه یه جمله ای بهش گفتند که دیگه ایشون مهلت نداد ، بلندبلند تو میدان گریه کرد بهشون فرمود : اگه به من کمک نمیکنید ... به چه جرمی میخوایدخون من روبریزید؟من حقی رو از شما بردم ؟خونی به عهده ی من است؟ حلال خدارو حرام کردم حرام خدارو حلال کردم؟ یه جوابی دادن بلند بلند تو میدان گریه کرد ، گفتن : "بُغضا لِاَبیک..." جرم شما اینه : پسر امیرالمؤمنینی ... نبایدزنده بماند...حضرت بلند بلند برا مظلومیت امیرالمؤمنین گریه کرد ... اینجا بود که دیگه دست به شمشیر برد،یه جوری وارد میدان جنگ شد همه متحیرماندن این آقایی که تشنه ست ،خسته ست،غصه داره،صبح تاحالا تو میدان آمده، رفته،چه جوری اینجور وارد میدان جنگ شده همه فرارکردن، لشکر رو به کوفه رفت تااون لحظه ای که همه توانشون رو جمع کردن ، سنگ بارانش کردن ... تیربارانش کردن ... دیگه نتونست رو اسب بماند .... «بِسمِ الله وبالله وفی سبیل لله» دیگه توان دفاع کردن ازخودش رونداشت ... روزمین کربلا صورت رو خاک هاگذاشتن...خون از زخم های بدنش جاریه ... نمیدونم چقدر این غربت و مظلومیت امام حسین جلوه داشت؟ این آقازاده دستشُ از دست عمه رها کرد ، به هرقیمت بود درمحاصره دشمن خودش رو به امام حسین رسانید، دستشوازدست داد ؛ خودشو توآغوش عموانداخت، نمیدونم بگم ای کاش نیامده بود ... داغی به جگرامام حسین گذاشتن ... حرمله او رو هدف تیرسه شعبه قرارداد ... تنها در بین همه شهدا دو نفر تو آغوش امام حسین جان دادن ... هم هدف تیرحرمله قرارداد .. یکی حضرت عبدالله ، یکی حضرت علی اصغربود ... رو دست امام حسین هدف تیرقرارگرفت ... صلی الله علیک یااباعبدالله و رحمة الله و برکاته ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
2.85M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام _ حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یابن شبیب! إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذنَبتَه،صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً ... السَّلَامُ عَلَى قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ و اَسیرَ الکُرُبات،السَّلَامُ عَلَى ساکِن کَربلا،السَّلَامُ عَلَى مَن بَکَته ملائکةُ السماء، السَّلَامُ عَلَى المرمَّلِ بالدماء،السَّلَامُ عَلَى المغسل بِدَمِ الجِراح، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماح ،ِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباح، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ..." شنیده اید هر شهیدی رو زمین می آمد،خودش رو میرساند بالای سرش دشمن رو دورمی کرد بعد که دشمن از این معرکه دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد . نوشتند بالا سر بسیاری از شهدا شاید تک تک شهدا آمد ، هیچ بدنی تو میدان باقی نماند . حتی بدن علی اکبر با اینکه ارباً ارباً شده بود ، قطعه قطعه شده بود ... خودش شاید نمی توانست فرمود : جوانان بنی هاشم شما منو کمک کنید بدن رو بیاورید ... از جمله شنیده اید وقتی قاسم از اسب رو زمین آمد این آقازادۀ بزرگوارِ امام حسن مجتبی اون کسی که به امام حسین ، وقتی شب عاشورا بهشون فرمود : مرگ در ذائقه تو چطوره ؟ عرض کرد "اَحلی مِنَ العَسل ..." وقتی از اسب به زمین آمد امام حسین رو صدا زد حضرت به سرعت خودش رو رسانید ، می خواست دشمن رو از معرکه دور کند جنگ بالا گرفت صدایِ آقای زاده امام مجتبی از زیر سم اسب ها به گوش می رسید ، حضرت دشمنُ دور کرد وقتی غبار جنگ فرونشست ، نشست بالین آقازاده ... دید کار از کار گذشته فرمود : چقد برا عموت سخته اورو صدا بزنی وقتی بالین تو بیاد که کار ازکارگذشته باشد ... به هر کیفیتی بود این بدن روبه خیمه برگردانید ، فقط دو تابدن تو کربلا تو میدان مانده یکی بدن قمربنی هاشمِ تو علقمه باقی ماند ، من نمیدونم دشمن با این بدن چه کرد ، یکی هم بدن مطهر خودشِ کسی نبود ازحضرت دفاع کنه ... بالین همه می آمد ، دشمنُ دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد،کسی نبود دشمنُ از او دور کنه ، هرچه توانستن درحق او ظلم کردن ، کوتاهی نکردن ، هنوز زنده بود آقایِ شما ، نفس می کشید ... ای کاش به همینجا اکتفا می کردن ... دستورداد «من یَنطَلِبُ الحسین؟!» ای کاش به همین قدر اکتفا می کردن ، بدن روغارت کردن ... کاری کردن که وقتی خواهرش آمد تو گودیِ قتلگاه ، با تعجب صدازد : «أأنت أخی ؟! أ أنتَ ابنُ والِدَتی؟!» ... صلی اللهُ علیکَ یااباعبدالله و رَحمَةُ الله و برکاته ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
2.03M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً..." از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دَد همه سیراب ... (حر سلام الله علیه وقتی برگشت یه صحبتی کرده بااین دشمن،فرمود:این آب حیوانات ازش می خوردند،چطوره شماآل الله رومنع کردید؟! غوغا میکنه تشنگی توخیمه ها ...) بودند دیو و دَدهمه سیراب ومی مکید خاتم زقحط آب، سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیّوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا کاری کردند امام حسین وقتی می خواست بره میدان همه اهلبیتش ، اطفالش تشنه بودند،چهره شون از تشنگی پژمرده شده بود ؛ مرحوم مُقَّرَم نوشته : دخترسه ساله اش موقع وداع آمد، دامنشُ گرفت، بابامیدان میری برو ولی بدان دخترت تشنه است ... مادرها از اطفال شرمنده بودند ... حسین آمدبه میدان و ... ( ومیدونید از امشب آب رو بر حرم سیدالشهدا بستن ... خدا لعنتشون کنه ... موکل گذاشت .. گفت حق نداره کسی به شریعه نزدیک بشه ... شنیدید چهار هزار موکل برا شریعه- محل برداشتن آب- گذاشته بودند کسی نره آب برداره ، اگر هم رفتن آب آوردن با جنگ وگریز ، باسختی ، یه مشک آب مثلا برا خیمه آوردن ، تو اون سرزمین گرم ) حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش چو ابری بر رخ ماهی ، عبای شاه رو پوشش لب خاموش او گوید(زبان نداره حرف بزنه ولی همه وجودش زبانه) لب خاموش او گوید زسوز دل حکایتها زبی تابی وبی آبی سرش خم گشته بر دوشش لبش بی رنگ و دل پرخون ،نگاه مات او محزون هوای کربلا برده همه صبر و همه هوشش نه می نالد ز بی شیری ،نه می گرید زبی آبی درآغوش پدر دیگر شده مادر فراموشش زبان خویش راگاهی برون آرد به آرامی مگرمرطوب گرداند لبان خشک وخاموشش مگواصغرکه چون اکبر فدای راه ثاراللَّه چو ماهی می تپد اما تبسم برلب نوشش رباب از انتظار آن دم برون آمد که شاه آمد سراپا غرق درخون ونبود اصغر در آغوشش *مرحوم سید در لُحوف نقل کردن، فرمودند: وقتی امام حسین تنهاشد، دیدهمه رفتند،خودش عازم میدان شد، آمدمقابل لشکر، اول استنصارکرد "هل من ناصر ینصرنی؟! هل من ذابُ یذُبُ عن حرم رسول الله؟! ادامۀ مطلب در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ صدای گریه ازاهل حرم بلند شد، خودشو به حرم نزدیک کرد، اینجا رو بعض دیگه ای از ارباب مقاتل نقل کرده اند، بهشون فرمود: مگه نگفته بودم تا من زنده ام بلند گریه نکنید، دشمن منو شماتت می کنه .عرض کردند آقا وقتی صدای غربت شمابه گوش رسیده این طفل بی قرار شده ،دیگه آرام نمی گیرد، هرچه از این دامن به اون دامن از این آغوش به اون آغوش او را منتقل می کنیم قرار ندارد ،نوشته اند طفل رو به امام حسین داد بی بی زینب، فرمود آقا این طفل خیلی تشنه است مدتی آب نخورده بیقراره، میشه براش آب فراهم کنید؟ چه کند امام حسین، طفل رو آورد مقابل لشگر،مردم من باشما جنگ دارم این طفل با شما سرجنگ ندارد، مردم نمی بینید از تشنگی‌ بی تاب شده؟ ببینید ببینید گلم تاب ندارد ببینید ببینیدگلم رنگ ندارد اگرآمده میدان سرجنگ ندارد ... گلم سرخ وسفید است از او قطع امیدست واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ... جز این کودک معصوم دگر یار ندارم جزاین هدیه کوچک به دادار ندارم فرمودند : إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ ! اما تَرَونَه کیف یَتَلَظّی عَطَشا؟! ... نمی بینید چگونه در اثر تشنگی بی تاب شده؟! همین طوری که مشغول گفتگو بادشمن بود حرمله کارو یک سره کرد ... یابقیة الله ! "ذُبِحَ الطفل مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ..." هی یه نگاه کرد، دید خون از گلوی علی می جوشد،دست وپا میزنه، هی یه لبخند ملیح رو لبش نشسته ،تیر سه شعبه راه نفس رو برعلی بسته... نمی دونم چقدر برا امام حسین این صحنه سخت بود؟ این لبخند بادل آرام امام حسین چه کرد؟ این تیر سه شعبه چه کردبادل امام حسین؟ منادی الهی ندا داد ازطرف حق ندا آمد:"صبراََ لک یاحسین..." حسین جان آرام باش ... طفلت رو به ما واگذار کن ... فرمود : "هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ الله" آنچه این بلای عظیم رو بر من آسان میکنه خدایا همین است توشاهدی ... دیدن عباشُ رو علی کشید ، سر و صورتشو با خون علی خضاب کرد ، خونها رو به آسمان پاشید ، عباشو رو علی ش کشید "یُقَدِّمُ رِجلَیه و یُوخِّرُ اُخری" مسیرشو کج کرد ، پشت خیمه گاه بربدن علی ش نمازخواند، بدن رو دفن کرد ... دفن کردم عقب خیمه گهم جسمت از خصم نهان اصغرمن آه دشمن زکجا یافت تو را که سرت زد به سنان اصغر من (من تو را به خاک سپرده بودم...) قبر تو سینۀ پر داغ من است لالۀ سوخته جان اصغر من ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
4.06M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ذکر توسل و روضۀ جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میر باقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ َللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن اَللَّهُمَّ کُن لِولیِّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ ..... یابقیة الله ... به عاشورای امام حسین نزدیک میشیم همه امیدِ شیعیان دوستانِ شما به این ایامه به ما فرمودید : گریه بر امام حسین حیات قلب می آورد،گریه برامام حسین طهارتِ نفس می آورد،گریه برامام حسین کِیدِ شیطان و دشمنان رو خنثی میکنه . یابقیه الله! ای کاش می دانستیم این شبها کجا حلقه ماتم دارید؟ما می آمدیم گرد شما حلقه می زدیم با شما عزاداری می کردیم ... حالا آقاجان ما محرومیم؛شما که دستتون بازه تقاضایِ ما اینه یه عنایت به مجلس ما کنید من نمیگم قدم رو چشم مابگذارید،شما همه جای عالم حاضرید ... گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم نفس شمرده زدم و از پیت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم دلم به پیش تو،جان در قفات ،دیده به قامت خدا داند و دل شاهد است که من چه کشیدم دوچشم خود بگشای وسوال کن که بگویم زخیمه تا سرنعش تو من چگونه رسیدم؟! ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم (علی جان!) نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ ... یاوقتی ازبالای اسب نگاه کرددید ... فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً .. رگ دلش پاره شد ... نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزدبه غربت من هرجوان وپیر بگرید شد به خون جوانم خضاب موی سپیدم باعلی خداحافظی کرد، یه نگاه به قد و بالاش انداخت،دنبال سرش حرکت کرد،محاسنشو تو دست گرفت ،اشکش جاری...خدایا تو میدانی چه کسی رو به میدان فرستادم ... هر وقت دلم برا رسول خدا تنگ می شد،به قد و بالاش نگاه می کردم،آینه تمام نمای پیغمبر تو بود ... رفت میدان، جنگ نمایانی کرد... برگشت محضرامام حسین، آقا تشنگی منو از پا انداخته ... چرا آمدحرف چی بود؟اینجا دیدید اهل مقتل،اهل مرثیه ، شعرای بزرگوار، شعرای شعر آیینی،لطائفی روگفتند ، چرا برگشت آب خواست؟ مگه نمی دونست امام حسین آب نداره؟! امام حسین این جور اقدامی بودکرد، علی جان زبانتو در دهانم بگذار، انگشتر در دهان علی گذاشت ، اینابرای چی بود؟بعضی ارباب معرفت گفتند : یه ودائعی بود امام حسین تو لحظه آخر باید به علی میداد ، باید کاملا مهیا می شد برا دریافت این حقایق ... رفت میدان با همه وجود،آماده شد برگشت حضرت اون ودایع روبهش دادند، شهادتش رو امضا کردند،فرمودند:علی جان برو امیدوارم به زودی از دست جدم سیراب بشی ... لذاطولی نکشید ندای علی ازمیدان آمد«اَبتا عَلیکَ مِن السَلام»به سرعت خودش رو به میدان رسانید ولی وقتی رسید که دیگه کار از کار گذشته بود ... نوشتند با زانوها خودش رو تا به کنار بدن علی رسانید،رو خاک ها نشست "فبکت بکائاََ عالیا ..." بلند بلند تو میدان گریه کرد ... سپس سر علیش رو به دامن گرفت؛ از پردۀ دل صداش زد : ولدی علی ... پسرم سخنی گوی ودلم راخوش کن تو که آتش زده ای خاموش کن وقتی جواب نشنید،دیدن صورت علی رو،رو سینه چسبانید، آرام نشد..."وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّهِ ..." دیدند خم شد ... صورت رو صورت علی گذاشت ... "علی! علی الدُنیا بَعدَک العَفا..." وقتی صورت ازصورت علی برداشت دیدندخون تازه ازمحاسنش جاریِ ... "السلام علی شیب الخضیب..." چندجاصورت خودش روخضاب کرده... یکی اون لحظه ای بودکه با تیر سه شعبه قلبشو هدف گرفتن،دست برد زیر خونها سر و صورت خودش روخضاب کرد،یکی همون لحظه ای که خون ازگلوی علی اصغرجاری بود، دست برد زیر خونها به آسمان پاشید...سروصورتش رو خضاب کرد...یکیم کناربدن علی وقتی صورت ازصورت علی برداشت صورتش، محاسنش غرق درخون شده بود... جوانان بنی هاشم بیایید علی رابردرخیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam mirbagheri.mp3
3.27M
⇦🕊*‌ذکر توسل و روضۀ جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد میر باقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز امشب میخایم دست های مبارک قمربنی هاشم رو،رو دست بگیریم بیایم محضر امام زمان ، شنیدید خطایی کرده بود خیلی سنگین وجود مقدس نبی اکرم(صلی الله علیه وآله)طردش کرده بودند،دید حسنین تو کوچه دارن راه میرن این آقازادهها رو رو دوشش گذاشت آمد محضر حضرت،پیغمبرلبخند رو لبانشون نشست. لازم نیست بریم خودمونو به ستون مسجد حضرت ببندیم مثل ابولبابه کافیست امشب دستای حضرت رو دست بگیریم ... پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز دست منو نگاه شما ایها العزیز رو از من شکسته مگردان که سالهاست روکرده ام به سمت شما ایها العزیز نبین که شیطان گاهی مرا این طرف آن طرف میبره ته دلم با شماست همون لحظه هم نگرانم نکنه شما منو ببینی ناراحت بشی جان راگرفته ام به سر دست و آمدم از کوره راه های بلا ایها العزیز اینایی که دور شما جمع شدن امام زمان امشب تو مجلس عموی شما آمده اند کسایی هستند که خیلی از تعلقات دنیایی رو تو عمرشون به خاطر شما زیر پا گذاشتن ... وادی به وادی آمدم از درت مران ... میدانم شما حق دارین،کسی که عیسی مسیح از آسمان میاد دنبال سرش نمازمی خونه!چه نگاهی به من داشته باشه ولی ... وادی به وادی آمدم ازدرت مران واکن دری به روی گدا ایها العزیز چیزی که ازبزرگی توکم نمی شود این کاسه را فاوف لنا یا ایها العزیز میشه امشب یه محبتی ازخودت به ما عطاکنی که دیگه کائنات رو فراموش بکنیم؟ ماجان و مال باختگان را رها مکن بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز خالی تر از دو دست من این چشم خالی است هرچی میخام این شبا خوب گریه کنم برا امام حسین نمی دونم چه جوری سالم روگذارندم با اینکه همه سال منتظریم دهه محرم بیاد،اشک بر جد شما دل ما رو زنده کنه ما رو تطهیر کنه، دوباره به شماگره بخوریم، ولی نمی دونم نکنه خدای نکرده شیطان اشک روازمن گرفته باشد، گناه من قساوتی در من ایجاد کرده باشد که مصیبتهای امام حسینم دل من رو نلرزاند ... خالی تر از دو دست من این چشم خالی است محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز اگر اجازه بدید یه بار این چشمها به قدو بالای تو بیافتد پاک میشیم .. ساقی تشنه لب کرب وبلا واعطشا .... کیا هستند که تشنه اند امشب جام کوثرو ازدست حضرت ابالفضل بگیرن ؟ میدونیدبزرگان فرموده اند؛ من ازعلامه طباطبایی رضوان ا .. تعالی علیه دیدم دربعضی از آثارشون عنایاتی که به اولیاء خدامیشده خیلیاش سرسفره امام حسین بوده ...خیلی هاشون مشغول توسل به حضرت بودند... ساقی تشنه لب کرب وبلا واعطشا قحط آب است دراین دشت بلا واعطشا کودکان جمله نهادند دل خویش به خاک میرود ناله ی دلها به سما واعطشا شنیده اید اونقدر تشنگی برشون غلبه کرده بود،بچه های امام جسین ازتشنگی پژمرده شده بودند،دامن پیراهنا رو بالا زده بودند،بدن رو،رو زمین نمناک خیمه.... گرچه ای ساقی طفلان توزماتشنه تری (سهمیه آب خودش هم بین اطفال تقسیم کرده بود) ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ گرچه ای ساقی طفلان تو ز ما تشنه تری نگهی کن به لب تشنه ی ما واعطشا داده است اصغر بی شیر ز گهواره پیام کای عمو واعطشا، واعطشا، واعطشا ای ز طفلی شده آب آور عترت مپسند بلبل فاطمه افتد زنوا ، واعطشا مشک ‌بی آب ولب خشک و دو چشم تر ما با تواند ای پسر شیرخدا واعطشا توآخرین لحظات وقتی مامورشد بره آب بیاره همه بچه هاخوشحال شدن،گرچه محاصره ی دشمن بسیارسخت بوده ازشب هفتم که آب روبستن، موکلین وتیراندازهای فراوانی برا شریعه گذاشتند ولی هروقت آقا رفته،دست خالی بازنگشته...خوشحال اند،به هم بشارت میدهند عموآب می آورد،همینطوری که در کنار خیمه ایستاده اند، رصد می کنند میدان رو، دیدند عمو به طرف شریعه رفت،تکبیر میگه، رجز می خواند، دوباره داره برمی گرده به خیمه، نزدیک میشود،صدای تکبیرش،رجزش به گوش میرسه، ولی یه لحظه دیدن لحن عمو تغییرکرد : واللهُِ واِنْ قَطَعْتموایَمینی اِنّی اُحامی ابدا عن دینی ... ولی باز هم رجز می خواند،به طرف خیمه ها می آمد ولی طولی نکشید دیدند صدای عمو از میدان آمد ... "اخا ادرک اخاک" نمی دانستند چه اتفاق افتاده،گفتند : ان شاالله بابامون میره کمک میکنن عمو ازمحاصره بیرون میاد، برمی گرده ولی طولی نکشید دیدن سیدالشهدا برگشت ، اما با قد خمیده "فلما قُتِل العباس،کان الانکسارفی وجه الحسین... علی العباس واویلا... حسین تنهاست واویلا... بعضی بزرگان این جمله رونقل کردن... برگشت؛ همه فهمیدن چه شده؛ دخترامام حسن جلودوید،بابا "اَینَ عمی العباس؟ "فرمود:دخترم عموتو کشتن... واردخیمه عباس شد،عمودخیمه روکشید...یعنی اهل حرم بدانید دیگه این خیمه صاحب ندارد .... یه جمله به خواهرش فرمود: غوغاکرد تو دل زینب،فرمود: خواهرم به اهل حرم بگو برن آماده اسیری بشن ... اینجا بود دختر امیر المومنین دستاشو رو سرگذاشت ... واضَیعَتاه ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir