eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.7هزار دنبال‌کننده
791 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ نصف شب بود ، زین العابدین میگه : از خیمه های بابام و اصحابش مثل لونه زنبور ، که چقدر صدای زمزمه میاد ، همینجوری تا صبح صدای زمزمه میومد؛ یا قرآن بود نماز بود یا دعا بود یا استغفار . سی نفر از لشکر عمر سعد خوابشون نمیبرد، رفیق بودن با هم . به همدیگه گفتن پاشیم بریم یه گشتی بزنیم خوابمون که نمیاد . بلند شدن سی تاییشون ، کسی هم جلوشونو نگرفت ، سوار اسب شدن آروم آروم داشتن میگشتن ، رسیدن نزدیک خیمه ها . دیدن الله اکبر ! چقدر فرقه بین اینجا و اونجا ، این چه صداهاییه ؟ اینجا خیمه ست یا عرشه یا ملکوته ؟ به هم نگاه کردن ، اول از هم ترسیدن ، بعد ترسشون ریخت و با هم تصمیم گرفتن بیان تسلیم ابی عبدالله بشن ؛ اونا چهل و دو نفر بودن ، با اومدن اینا شدن هفتاد و دو نفر ، چه فرصتی رو این سی نفر غنیمت دونستن ! ... خب تصمیم گرفتن ، از اسبها پیاده شدن و گفتن راه بیفتیم بریم طرف خیمه های ابی عبدالله ، تاریک ، شب دهمه دیگه ، ماه روشن نکرده بود زمینُ ، قمر بنی هاشم اومد جلو کجا و اینجا بپا داره ... بپاش منم ، کجا ؟ تا گفت کجا ؟ اینجا بپا داره ، صدای ابی عبدالله بلند شد : عباس جان ، اهل مان ، بذار بیان .... یه خورده فقط از فردا یا پس فردا ، من دقیق نمیدونم فردا بوده یا پس فردا ، براتون بگم یه مقدار ، بچه ها دیدن عمه با قدمهای آهسته داره میره به طرف میدان ، چرا تند نمیره ؟! عمه میدونه که هر قدمی که به طرف زیارت ابی عبدالله برداشته بشه ، ثواب نود حج و عمره قبول شده بهت میدن ... عمه داره میره زیارت ابی عبدالله ، عمه برخلاف همه زائرا که میرن گنبده و حرمه و فرش و سنگهای قیمتی و طلاکاریه ، عمه داره میره زیارت بدن قطعه قطعه ... عجب زیارتی ! حدودی رو که بدن افتاده بود رو زینب میدونست ... حدود رو ... اومد هر چی نگاه کرد ، دید بدن نیست ... یه مرتبه توجهش به یه نقطه جلب شد ، دید یه مشت سنگ و چوب و شمشیر و نیزه باهم ریخته ... اومد نشست ، شمشیرارو کنار زد ... نیزه ها رو کنار زد ... این سنگ و چوبی که میگم از قول امام باقر میگم ... ایشون کربلا چهار سالشون بود ، دیده بود با سنگ و چوبم به بدن حمله کردن ...* اینا رو که کنار زد ، زیر بغلو گرفت ... بدن ابی عبدالله رو از زیر این همه اسلحه کشید ... گذاشت روی زانوش ، دامنش ... یه مرتبه سرشو بلند کرد ... دید پیغمبر بالای گودالِ ... میدونید به غایب وقتی سلام میدن ، میگن : «السلام علیه...» خدا تو قرآن به عیسی سلام داده «والسلام علیه » چون نبودش ... اونی که حاضره عرب میگه :« السلام علیک » یعنی آدمی که رو به روی من وایستادی ، سلام بر تو... «یا جدا صلی علیک ملیک السماء، هذا حسینک مرمل بالدماء ، مقطّع الاعضاء ... » یه شاعر آذربایجانی شعری داره ،خیلی آتیش میزنه آدمو .دوست من این شعرو در تبریز خونده . میگه : زینب کبری گفت : حسین ، من میخوام برم بلند شو یه لحظه بشین ، با این دستای جدات برام دعا کن .... به شاعر گفتن دست جدا مال قمر بنی هاشمه ، چرا به ابی عبدالله میگه زینب با دست جدات منو دعا کن ...مگه شما از قول زینب نشنیدید که به پیغمبر گفت : «مقطع الاعضا،مسلوب العمامة و الرداء» .... یه مرتبه دیدن بدنو گذاشت رو زمین ... دو تا دستشو دو طرف بدن گذاشت ، خم شد رو بدن ... لبهاشو به گلوی بریده گذاشت ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam ansariyan.mp3
1.98M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد شیخ حسین انصاریان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ آقا سلام ماه محرم شروع شد ... باز این چه شورش ست در عالم شروع شد *همین شبِ اول ، اولِ مجلس صداتو برسون کربلا ، از مادرش اجازه بگیر ، نوایِ حسین جانِ محرمی رو شروع کن .... حسین .... آقا سلام ماه محرم شروع شد ... باز این چه شورش ست در عالم شروع شد با سوزِ آه آمدم آهِ مرا بخر آقا سلام ، رویِ سیاهِ مرا بخر آقا دوباره مجلسِ روضه فراهم است صبری بده که طاقتِ این سینه ها کم است *ای به قربانِ سینۀ شریفت برم ... ای پسرِ حضرتِ زهرا ...* خود را برایِ داغِ تو آماده میکنم رخصت بده که این دهه را خادمی کنم *میخوام نوکرت باشم ... میخوام همونی باشم که تو می پسندی ... کمکم کن ... میخوام عاشورا که تمام شد زیارتِ اربعینمُ خودت امضا کنی ...* آقا محبتِ تو به خوبان مسلَّم است اما سوا مکن که بد و خوب درهَم است ای دست هایِ تشنه همه رو به سویِ تو آقا سلام ای به فدایِ گلوی تو ... *ای به قربونِ حلقومِ بریدت برم ... صدا زدی : اُخَیَّ الیَّ .‌.. زینب بیا ...* ای ماه غم اسیر تو ایم از قدیم ما تا جان فدایِ غربتِ مسلِم کنیم ما برپاست خیمهُ علمُ گریه میکنیم روضه ست شعرِ محتشمُ گریه میکنیم *چشم ما بی اشک بی خیر است،بی خیرش مکن ...* شعیبُ صالحُ یحیی تو را گریسته اند چقدر گریه کنِ کهنه کار داری تو ... برپاست خیمه و علم و گریه میکنیم روضه ست شعرِ محتشم و گریه میکنیم تنها نه در زمین،همه جا رنگِ ماتم است سرهایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است آقا دوباره بزم تو برپاست این دهه بانی دوباره حضرتِ زهراست این دهه بی بی سلام ماه محرم شروع شد ... در ماه تو دوباره عزادارِ مادریم از پهلویِ شکسته بگوییم و بگذریم ... در وسطِ کوچه تو را میزدند کاش به جایِ تو مرا میزدند ... چرا شده گوشۀ چشمت کبود به من بگو مگر علی مرده بود؟! ... وایِ منُ ...وایِ منُ ...وایِ منُ ... میخ در و سینۀ زهرایِ من .... بی بی سلام ... بی بی سلام ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam motiee.mp3
3.47M
⇦🕊*‌ _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ آه ... خدا بهت صبر بده ای دل ! سخته آخه روضه شنیدن خدا بهت صبر بده، زینب! شنیدَنِش کجا و دیدن رسید محرم ، دل بیقراره ... خدا به خیر بگذرونه با این همه غم رسید محرم ، بگو دوباره قدم رو چشمِ ما بذاره اشکِ ماتم2 آه ... حسین ، حسین ، عزیزِ زهرا ... آه ... میونِ کوچه هاىِ کوفه تشنه لبی زخمی و خسته دلی شکسته و دوباره قصۀ بیعتِ شکسته دور و برش رو ، دشمن گرفته نفس نفس میزنه و خشکیده لبهاش محکمِ اما ، دِلش میلرزه خدا کنه اینجوری تنها نشه مولاش *اِبن کَثیر در اَلْبِدایَةُ وَ النَّهایة نوشته : «اُحیطَ بالدارِ الَّتِی هو فِيهَا ...» مسلمُ محاصره کردن،اومدن دورِ خونۀ طوعه رو گرفتن ... مسلم با شمشیر مقابلشون ایستاد . روایت میگه سه مرتبه این ملعون ها رو از خونه بیرون کرد ... «و اُصیبَت شَفَتَهُ العُلیا وَالسُفلی ...» لبِ بالا و پایینِ مسلم ضربت خورد ... من چیزی نمیگم،اما خودت میفهمی ... قربونت برم چقدر شبیه آقا میشی تو ... روایت میگه: «ثُمَّ جَعَلوا یَرمونَه بالحِجارَهً ...» شروع کردن بهش سنگ زدن ... «وَ یُلهَبونَ النارَ فی اطنابِ القَصَب ...» و طنابایِ حصیری رو آتیش زدن به طرفش انداختن ... مسلم اینجا دورِتو گرفتن ... بمیرم برایِ مولایِ غریبت ...* دار و ندار خواهری از دست میرفت در ازدحامی بی امان در بینِ گودال ... *یه روزم دور مولاتو گرفتن ...* دور و برش رو ، دشمن گرفته نفس نفس میزنه و خشکیده لبهاش محکمِ اما ، دِلش میلرزه خدا کنه اینجوری تنها نشه مولاش آه ... حسین ، حسین ، عزیزِ زهرا ... *باور نمیکردم ما رو به محرم برسونی ... خیلی منتظر بودم محرم برسه ... آقا گرفتارِ نفسِ اماره ام ... گفتم محرم بیاد یه خاکی به سر کنم ... حسین جان به مادرت قسم خیلی دوست دارم ... حسین جان این شبارو دوست دارم ...* کاش ، یکی خبر بده به آقا که عهد و پیمونو شکستن یکی خبر بده که حتی حرمت مهمونُ و شکستن ... کاشکی نسیمی ، می‌بُرد به مکه صدامو از بلندیِ دارُالاماره که ای حسین جان ، عزیزِ زهرا کوفه میا که این دیار وفا نداره ... *دیدن لحظه هایِ آخر مسلم داره گریه میکنه ، گفتند مسلم برا تو خوب نیست ، چرا داری گریه میکنی؟ فرمود : «لَستُ اَبکی عَلَى نَفْسِي» برا خودم گریه نمیکنم «وَلکِن أَبْكِی عَلَی الحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ» برای آقام گریه میکنم...اگر میشه یکی رو بفرستید بگید آقا اگر میشه برگرد ...* ده مرتبه صدا بزن : یا حسین ... شاعر: محمد مهدی سیار ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babollharam motiee.mp3
2.55M
⇦🕊*‌ _ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم_ شب اول محرم 95_حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و مقتل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ فریاد یا محمدا ... حسین رسید به کربلا ... سبطِ ابن جوزي از بزرگان اهل سنتِ ، در تَذکِرَةُ الخَواصّ نوشته : «قال الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ ما یُقَالُ لهَذِهِ الأَرْضِ ؟...» مثل فردا وقتی رسید کربلا ، فرمود : اسم اینجا چیه؟ « فَقالوا : كَربَلاءَ ..» آقا شروع کرد گریه کردن ... فرمود : کربُُ و بلاء ... بعد خود آقا فرمود : «اَخْبَرَتْنِی اُمُّ سَلْمَهَ» بانو ام سلمه برای منِ حسین بن علی نقل کرد: «كَانَ جِبْرِيل عند رَسُولِ اللَّهِ و انتَ مَعِي» جبرئیل بر پیغمبر نازل شده بود،تو با من بودی "فَبَکیتَ" شروع کردی به گریه کردن «فقال رَسُولِ اللَّهِ دَعی اِبْنَيْ» آقا رسول الله فرمود : فرزندِ من رو آزاد بگذار ... «فَاخَذَک و وَضَعَک فی حِجرِه» تو رو در دامن خودش گذاشت . اینجا جبرییل از پیغمبر یه سوال کرد : حسین رو دوست داری یا نه؟ قالَ : نَعَم ... آره،دوسش دارم ... جبرییل عرضه داشت «اِنَّ اُمَّتُکَ ستَقتُلُه» همین امت تو میکشنش ... بعد عرضه داشت میخوای اون خاکی که در اون سرزمین کشته میشه رو به تو نشون بدم؟... «قالَ : نعم» پیغمبر فرمود : میخوام کربلا رو بیینم ... جبرییل کربلا رو به پیغمبر نشون داد ... حالا روایت میگه مثل فردا وقتی آقا رسید کربلا ، وقتی بهش گفتن اینجا کربلاس«قَبَضَ منها قَبضَةً» دست برد یک مشت از این خاک کربلا برداشت.«فَشَمَّها» شروع کرد بوییدن،بعد یه جمله ای فرمود:«هذِهِ وَ اللّهِ هِىَ الاَرْضُ الَّتِی اَخْبَرَ بِها جَبْرَییلُ رَسُولَ اللّهِ» این همون خاکیه که جبرییل به پیغمبر خبر داد«و اِنَّنی اُقتَلُ فیها» من در همین خاک کشته میشم... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam motiee.mp3
1.86M
⇦🕊*‌روضه و مقتل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
💐 #دعوتید .📣مراسم استقبال از 135شهید تازه تفحص شده در معراج شهدای تهران 🔷سخنران حجه الاسلام پناهیان 🎤مداحان ابوذر بیوکافی و امیرعباسی 📅پنج شنبه 11مرداد ⏱ 18تا 20 🗺معراج شهداي تهران 🌹اینجامعراج شهداست👇 @tafahoseshohada
⇦🕊*‌روضه و مقتل جانسوز _ حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _شب سوم محرم 95 _حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ میخوام دو سه جمله ناحیه بخونم روضه م امشب سه پرده داره،ابن مشهدی از علمای بزرگ قرن ۶ کتاب مزار الکبیر داره زیارت ناحیه مقدسه رو نقل کرده؛سیدبن طاووس هم آورده در مصباح الزائر،که ناحیه مقدسه در اون زیارت وصف کرد حال ورود اهلبیت به شام رو... الشام..." امشب شب حضرت زهراست،آقای ما امام زمان فرمود:"رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ "سرت رو بر روی نیزه ها زدن"وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ "خانوادت مثل برده ها اسیر کردن"وصُفِّدوا فِي الحَديدِ"با زنجیر آهن به بند کشیدند*بچه ها روها...دختر بچه ها*"فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ"روی مرکب های بی جهاز سوار کردند*این یه جمله رو میگم باید داد بزنی*"تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ" باد داغ نیم روزی صورتاشون رو میسوزوند*این قدر تو این خرابه موندند"حتی تَقَشَّرت وجوهَهُنَّ "صورتاشون پوست انداخت،صورتاشون همه چرک کرد..." این دخترا صورتاشون مثل برگ گل بود؛وقتی مدینه برگشتند یه مشت پیرزن برگشتند..." دیگه تو خودت بفهم .... *"يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ"آقا! در دشت و صحرا بچه هات رو میبردند" أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ"دستاشون رو به گردن بسته بودند"يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ"بازار به بازار دختراتو میبردن* راستی از سر بازار خبر داری که؟! هر کسی خواست به ماچشم تماشا انداخت .... *یه پرده دیگه م میخوام بگم:حمیری در قرب الاسناد نوشته؛شیخ صدوق در امالی نوشته؛از امام باقر علیه السلام روایت کردند:(خود آقای ما حاضر بوده؛اسیر کربلا بوده...)" لَمّا قُدِمَ عَلى يَزيدَ بِذَرارِيِّ الحُسَينِ"وقتی بچه های امام حسین رو وارد مجلس یزید کردند" اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا"روز بود،همه میدیدند " مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ" صورتاشون باز بود،سرهاشون برهنه بود*وقتی این بچه ها میخواستند وارد بشن شامیا جمع شده بودند"فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ:"اون نامرداشون،اون چشم چروناشون،اون حروم لقمه هاشون،یه نگاه کردند،بلند صدا زدند"ما رَأَينا سَبيا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ "ما اسیر قشنگ تر از اینا ندیدیم...شما کجایی اید؟! سکینه صدازد:" نَحنُ سَبايا آلِ مُحَمَّدٍ"ما اسیران،عترت پیغمبریم... پرده پوشان حریم داوریم...* پرده ی سوم رو دیگه نمیگم... سرم رفته از بس توی سر،صداست سرم رفته از بس سرم داد زدن نگو که چرا موم سفیده آخه خودت رو یه لحظه بذار جای من ۲ خواب دیدم که تنت رو زمین نفس میزدی ... گلوتو برید ... گریه کردم،همون که زدت اومد منو زد، موهامو کشید او می کشید و من می کشیدم او می دوید و من می دویدم خدا خواسته من مثل زهرا بشم زیر کوله بار غمت تا بشم رمق تو تنم نیست عزیز دلم ببخشم نمیشه به پات پا بشم چند روزی هست، میلرزه پاهام دیگه نمازام، نشسته شده افتادم من، گمون بکنم که هردوتا پام، شکسته شده شاعر: سید جواد پرئی ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam motiee maghtal.mp3
1.73M
⇦🕊*‌روضه و مقتل جانسوز _ حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _شب سوم محرم 95 _حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ سوختم ، برخاست باز از دل نوایی سوخته چیست این دل؟! شعله ای از خیمه هایی سوخته چیست این دل؟ یک نِی خاموشِ خاکستر شده که حکایت می کند از نینوایی سوخته *حسین جان... حسین جان... آی اصحاب باوفای امام حسین! کجا بودید اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن... زینب صدا زد دخترا همه فرار کنید.... بعضی از دختربچه ها دامناشون آتیش گرفته بود،هرچی دویدند آتیش بیشتر شعله ور شد؛ وقتی برگشتن پیش زینب ، زینب دیگه اینارو نمیشناخت... بمیرم برای بچه ها...* بند بندش از جدایی ها شکایت می‌کند روضه می‌خواند به سینه با صدایی سوخته روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب پیشِ رویِ کاروانِ آشنایی سوخته *این بیت یه معنی بیشتر نداره: سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد... " وَ رُفِعَ عَلیٰ القَناةِ رَأسُک..." (و سر مقدست بر نیزه بالا رفت) دیشب چی گفتیم؟کجا رفتیم؟چه خبر شد؟! "و سُبِیَ أهلُکَ کَالعَبید...." روضه می‌خواند ز نی هایی و سرهایی غریب پیشِ رویِ کاروانِ آشنایی سوخته روضه می‌خواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته *سر رو گذاشت جلوش... دخترای امام حسین پشت سر... هی دخترا سرک میکشن... دلم برای بابام تنگ شده... صدای صوت داوودی قرآن بلند شد: "أعوذُ باللّٰه مِن الشَّیطاٰنِ الرَّجیم .. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ ..." یه وقت زینب صدا زد: « مَهلاً یا یزید ... دیگه بسه ... اینقدر بر لب و دندان برادرم نزن! ای حسین .... نمی‌دونم چی شد ... خدا می‌دونه قصدشو نداشتم ... دوبیت مهمون رقیه بشیم: آن دم که من از ناقه ، افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی؟ ، از ما تو جدا بودی دخترم! آن دم که تو از ناقه ، افتادی و غش کردی بر رأس سنان بودم ، کِی از تو جدا بودم؟! منو ببخشید ... بابا ... آن دم که مرا ظالم ، اظهار کنیزی کرد... یه وقت یکی غیر از یزید حرف زد... بلند شد یه نگاهی به دختر امام حسین کرد: گفت: "یا یزید هَبْ لي هذه الجارِیة" اگر این کنیزک رو به من ببخشی چقدر خوب میشه... آن دم که مرا ظالم، اظهار کنیزی کرد... بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی دخترم ...عزیزم ... پاره تنم ... آن دم که تو را ظالم اظهار کنیزی کرد در تشت طلا بودم... حسین.....* روضه میخواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته این سر اینجا ، چند فرسخ آن طرف‌تر پیکری غرقه در خون در میان بوریائی سوخته اگه زمزمه کنی برای حال خودت خوبه .... اگه بگم دست من نبود باورت نمیشه چه کنم .... دل هم پاشید چون اوراق مقتل، گوئیا نسخه ای خطی زِ داغ ماجرایی سوخته بریم کربلا *حسین جان....حسین جان....* من نمی‌دونم شما به شب هشتم می‌رسید یا نه ... من نمی‌دونم شب هشتم هستی روضه پیغمبر بشنوی یا نه ... اگه نبودی ما یادت می‌کنیم ... خدا رحمتت کنه ... من این یه بیت رو میخونم الان بشنو ... تکه تکه در عبا آئینه روی نبی *جوونا بیایید علی‌رو جمع کنید...* تکه تکه در عبا آیینه روی نبی آیه‌ی تطهیر می‌خواند کَسائی سوخته *ولدی علی...ولدی علی...بُنَیَّ قتلوک...* دختری چیده‌ست یک دامن گل از یک بوته خار گل به گل دامانش آتش، دست و پایی سوخته *عمه یه کاری برام بکن ؛ دارم میسوزم...* بر لبانم آتشی از دل زبانه میکشد آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته *شب اصحاب رسید... میخوایم بریم در خونه توبه‌کار کربلا... از اینجا دیگه اصلا باید مثل شمع بسوزیم... اینجا به بعد ماجرا مال بیچاره هاست... مال گنهکاراست... مال سرافکنده هاست... مال خجالت زده هاست ... شما خیلیاتون خوبید... اگه خودت هم همچین حسی به خودت داری پاشو برو... هر چی آواره هست بمونه... هرچی گرفتار هست بمونه هر چی بیچاره هست بمونه... میخوام از زبون حر روضه بخونم...اولش باید اسم امام حسین رو ببریم...همه ده مرتبه صدا بزنند یا حسین...* شاعر: محمد مهدی سیار ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir