eitaa logo
کانال ‌متن روضه
80.1هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به جای جای دلم، جایِ پای توست حسین خوشم که حنجره ام نینوای توست حسین هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم خدا گواست که وقف عزای توست حسین حسین جان... صفا و مروه و رکن و مقام و کعبه ی من به کربلات قسم کربلای توست حسین به هر زمان که بخوانند نسل ها قرآن درون حنجره هاشان صدای توست حسین به عالمی دَرِ دل بسته ام ز روز ازل مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین *این دلم حسینیه ی توست،قبل از اینکه کتیبه به حسینیه بزنم به دلم زدم،باز این جه شورش است که در خلق عالم است،برا همینه یکی میگه: "صل الله و علیک یا اباعبدالله" زودی گزیم میگیره...* معمای خون تو را جز خدا نداند کس به خون تو، که خدا خون بهای توست حسین اگر چه کعبه بود قبله ام به وقت نماز دلم به جانب صحن و سرای توست حسین بهشت باد به اهل بهشت ارزانی بهشتِ من، حرم با صفای توست حسین زیارت همه ی پیغمبران زیارت حق زیارت سَرِ از تن جدای توست حسین تو آن صحیفه ی صد پاره ی ورق ورقی که زخم های تنت آیه های توست حسین *بزار اول از مدینه شروع کنم...* کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره همیشه غم نصیبی، بی یار و بی حبیبی الهی من برات بمیرم تو خونتم غریبی *اومد جلو خیمه مودب سرشو پایین انداخت،عموجان اجازه میدی برم جونمو فدات کنم؟دستشو گذاشت رو شونه های قاسم، یادگار برادرم!تو بمون عزیز دلم... دلش خیلی گرفت اومد جلو مادرشو گرفت ،گفت مادر رفتم از عمو اذن بگیرم عمو اجازه نداده برم میدان،مادرش گفت عزیزم بیا الان خوشحالت میکنم،یه مرتبه دید مادر یه بقچه ای رو داره گره هاشو باز میکنه،یه نامه ای رو بیرون آورد گفت پسرم اینو ببر بده عمو،دیگه رد خور نداره، بابات وصیت کرده،کربلا بده قاسم ببره بده به آقاش ابی عبدالله،خوشحال نامه رو گرفت ،اومد مقابل ابی عبدالله ،عموجان! این نامه رو برات آوردم.... تو اوج غربت آدم کسی رو نداشته باشه یه مرتبه یه یادی از عزیزش میکنن میگه جای اون خالیه،همچین که نامه رو باز کرد،تا دید دست خط حسن انقدر کریه کرد،گفت داداش کجایی ببینی داداشت رو غریب گیر آوردن...تو این نامه نوشته حسین جان من نیستم کربلا یاریت کنم،عوض من قاسم وسط میدان برات شمسیر میزنه،دیگه امر امامِ دیدن این نامه رو به چشم میکشه... مگه نوجوون 13 ساله چقد قد و قامت داره؟زره به تنش نشد،زنای هاشمی دورشو گرفتن سرمه به چشمش کشیدن،نقاب به صورتش زدن انقد زیبارو بود، میگفت: بچم چشم نخوره،کسی که وقتی میخواد بره میدان جنگ باید زره تن کنه،زره به تنش نشد عاقبت کفن تنش کردن،حالا قاسم داره میره سمت میدان،همچین که وارد شد شروع کرد رجز خواندن،من نوه ی علی ام،من نوه ی فاطمه ام،من پسر حسن ابن علی ام،جنگای نمایانی کرد خیلیارو به درک واصل کرد... اما یه نانجیبی گفت داغش و به دل مادرش بزارید،یه وقت دیدن صدای اهل حرم بلند شد، قاسم رو دوره کردن،همچین که افتاد صدا زد: عموجان،شیخ جعفر شوشتری رحمةالله علیه میگه:قاسم وقتی که میخواست بره میدان سوار بر اسب شد پاهاش به رکاب نمیرسید،اما موقع برگشتن حسین با عجله اومد بالا سرش،آخه هی صدا میزد :عمو استخوان هام شکست،انقدر زیر دست و پا موند زیر سم های اسب ها،حسین رسید دید به نانجیبی کاکلش رو گرفته،بچه رو بغل گرفت،شیخ جعفر میگه: وقتی میومد حسین سمت خیمه پاهای قاسم رو زمین کشیده میشد،دوتا علت داشت،یا آنقد داغ سنگین بود حسین با قد خمیده برگشت سمت خیمه، یا آنقد بدن زیر سم اسب ها...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_06_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
4.29M
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ چه جور باورم شه، چه قَدِّ رشیدی زیر نعل اسبا، چرا قد کشیدی؟ وای حسن، شد کفن تن قطعه قطعه ات، روی خاک و خون رو سرت،پیکرت با هرچی که داشتن زدن بی اَمون پا نکش،رو زمین تنت روی دستم شده نیمه جون وای غمِ، مادرم شده پهلویِ تو برام روضه خون کمک کن عزیزم، پاشو نوجَوونم با سختی تا خیمه، تو رو میکشونم وای تنت، کُشتنت الهی بمیره برا تو عمو حالِ تو، کشتتم تو دستای کی قاسم افتاده بود صورتت، زخمیِ همه سنگاشون خورده قاسم به روت حرف بزن،جون من منو کشته این لخته خون گلوت ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_06_Moharam1396-002_(www.rasekhoon.net).mp3
902.3K
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کی میگه هر کی یتیمه، مجلسش صفا نداره مگه هرکسی یتیم شد، تو دلش خدا نداره گُل بریزید، گُل بریزید، رو سر عروس و دوماد عروس از تبار یاس و ،دومادم شاخه ی شمشاد مگه میشه تو عروسی، بابایِ دوماد نباشه دعوا باشه سر اینکه ،نُقلِ سنگو کی بپاشه یوسف مصری که میگن، پیش این دوماد کی باشه توی کوچه های کوفه روی نیزه پا گشاشه *میدونی کجا ناله ی سکینه بلند شد؟مجلس یزید سر بریده رو آوردن،یه نگاه به سر بریده ی قاسم کرد،کجایی ببینی ناموست و اسیری آوردن*؟حسین... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Banifateme-Shab_06_Moharam1396-003_(www.rasekhoon.net).mp3
854.1K
⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای مشعل محفل الستم وی گشته علَم، به روی دستم خون گلویت نمی‌گذارد تا بُعد زمان دهد شکستم ای خندۀ فتح، بر لب تو خون تو، قوام مکتب تو شش ماهۀ من اگر چه فردی تو مرد شهادت و نبردی سرباز همیشه فاتح من لبخند بزن که فتح کردی تا داد تـو بر فلک رسانم خون تو به آسمان فشانم از خون گلو، کنم نگارت تا خود ببرم، حضور یارت هم، دوش من است قتلگاهت هم، سینه من بوَد مزارت قلب پدر است، حائر تو زوّار مننــد، زائـر تـو *همه سوال می کردن از امام سجاد علیه السلام...بچه ی منو کجا دفن کردی؟بابای من کجاست ؟ عموم کجاست ؟قاسم کجاست ؟ علی اکبر کجاست ؟رباب سوال کرد آقا جان! بچه ی منو کجا دفن کردی ؟ فرمود: رو سینه ی بابام خوابوندیمش ...* بر آب وضوت، خون فشاندی بر دوش پدر نماز خواندی پیغام مرا ز حلق خونین بر گوش جهانیان رساندی مظلوم‌ترین شهید بابا لبخند بزن امید بابا ای کوثر مصحف شهادت لبخند تو بهترین عبادت حیف است که کشته‌ات بخوانم امروز، تو یافتی ولادت هر چند که شد صدات خاموش خون تـو نمـی‌شود فـراموش هفتاد بهشت را، دری تو هفتاد فرشته را، پری تو هفتاد ذبیح را، تو شاهد هفتاد سپهر اختری تو خون گلویت، مرا وضو داد حتی به شهادت آبرو داد از خون گلو، خضاب کردی خون، بر جگر رباب، کردی در عین سکوت، آب‌ها را از العطشت، کباب کردی زخـم گلـویـت سـزد بـخندد چون دوست تو را چنین پسندد دریای نخورده آب، اصغر ! خجلت زده‌ات رباب، اصغر ! از تیر سه شعبه آب خوردی سیراب شدی، بخواب اصغر! کشتنـد ز داغ تو، مرا هم گشتیم شهید هر دو با هم معراج تو از تو تا حسین است در خون تو نقشِ «یا حسین» است تنها تو شوی به دست من دفن تشییع تو نیز با حسین است آن روز که روز حشر کبراست قنداقه تو به دست زهراست شاعر:غلامرضا سازگار ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
12_Karimi-Shab_07_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
2.1M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ قربان صورتش.... طفلی که شکل فاطمه بوده است سیرتش *حالا سیرت این بچه چه طور شبیه فاطمه است ؟ وقت گفت "هل من ناصر ینصرنی ..."ناله از خیمه ها بلند شد .حسین برگشت به خیمه ،خواهر مگر نگفتم داد نزنید ؟ فرمود آقاجان! تا گفتی: من بی یارم این بچه غلت زد، خودش رو از روی گهواره زمین انداخت .بابا منم ببر...من نمردم هنوز...هنوز یه علی تو بساطت داری ...من علی اصغرتم ...شمشیرت منم ...منو ببر کمکت کنم .* قربان صورتش طفلی که شکل فاطمه بود ه است سیرتش هرچند که کودک است اما نگاه کن به علی رفته هیبتش.... *روضه خونای کوچه گرد کیا یادشونه ؟می پرسیدیم، بیشترین روضه ای که میخونید چیه ؟ می گفت: روضه موسی بن جعفر علیه السلام باب الحوائج ...روضه قمر بنی هاشم علیه السلام باب الحوائج ...روضه ام البنین علیها سلام ...ای جان ...بیشترین روضه ای که میخونید ؟هر کی گرفتاره سراسیمه میاد میگه: یه روضه ی علی اصغر، از لای چهارقدش یه پولی به من میده میگه یه روضه علی اصغر برا من بخون ...* بابَ الحوائجی ... یک قطره ی کم است ز موج کرامتش ... دوزخ شود بهشت در حشر اگر جلوه کند با شفاعتش از فرش تا به عرش عالم تمام غرقِ دریای رحمتش "خدا به پنجه ی مشکل گشای اصغر داد تمام سلطنت خویش در ازای حسین" جمع ملائکه صف بسته اند بین نمازِ جماعتش در فقه کربلا ثابت شده است بر همگان مرجعیّتش وقت تلظّی است اهلِ کلام، تشنه ی فنّ بلاغتش *با حرف نزدنش یه بلاغتی به خرج داد که باباش احتجاج کرد فرمود :"اَما تَرَونَه کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشا...؟!"ببین داره لب به هم میزنه ...* آمد حسین با زیباترین فراز کتاب هدایتش یک قطره آب خواست افسوس اهلِ کوفه نکردند اجابتش *"لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تَنظُرونی" ...آی مردم کاش شما عاشورا بودید ..."کیف اَستَسقی لِطِفلی ..."برا بچه ام آب خواستم ."فَاَبَوا اَن یَرحَمونی ..." از اینکه به من رحم کنن ...* یک قطره آب خواست افسوس اهلِ کوفه نکردند اجابتش آری نسیم هم خیلی مراقب است زمانِ زیارتش سربسته است حرف،اهل کنایه باش لطیف است صورتش یعنی تا امشب لبهاش ترک نداشت .. بیچاره مادرش .. جان میکَند عزیز دلش در برابرش لعنت به حرمله میشد بلند،نعره الله اکبرش یک شعبه داشت ...آه ... اما نگاه کرد به آن تیرِ دیگرش بر روی دستِ شاه یک روضه بی سر است که خواندند اصغرش... قنداقه پاره شد... محکم رسید تیر و به هم ریخت پیکرش از استخوان گذشت آری برید از سه طرف هر سه خنجرش تیر سه شعبه بُرد از صورتش کمی و تمامیِ حنجرش افتاد بر زمین از روی شانه های علی بر زمین، سرش می آید از گلو همراه خون صدای نفس های آخرش... یک سر به نیزه رفت... پیش نگاهِ حرمله... بیچاره مادرش ... عمرش به سر رسید... وقتی به مادرِ علی اصغر خبر رسید یک باره پیر شد از انتهای خیمه زنی تا به در رسید ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-_Karimi-Shab_07_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
2.29M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *شش ماهه دیدی یا نه ؟ حتما دیدی ...به حق علی اصغر امام حسین همه مریضا نه بچه ها، بزرگترا ...بیماری های روحی و روانی همه مریضی ها با دست علی اصغر شفا پیدا میکنه . همیشه این یادت باشه تیر آخر تو چله کمان همینه .هر موقع خیلی گرفتار میشی برو زیر آسمان از رو بیچارگی سه بار بگو یا حسین ... زیر این آسمانی که یه روز اربابت دود میدید... عالم فدای آقای من و شما ..سه چهار سال اول عمرشون ابی عبدالله خیلی کم حرف میزدن .اصلاً کم حرف بودن ابی عبدالله.... سه چهار سال اول ابی عبدالله حرف نمیزد .فقط برای باباش و مادرش ، فقط برای جدش رسول خدا شیرین زبانی می کرد .فقط برای امام حسن .فقط برای اصحاب نزدیک .کسی نمیشنید امام حسین زیاد صحبت کنه .وقار رو ببین .کشته منو ... یه روز تقریبا چهار سالش بود ابی عبدالله دیگه خیلی تو مدینه یاوه گوها شروع کردن حرف زدن ک شنیدیم پسر علی مشکل گفتگو و حرف زدن داره.زبونش میگیره .نمیتونه حرف بزنه .لال شده ... یواش یواش پیغمبر ناراحت شدن یه روز تو مسجدالنبی بعد از نماز رسول خدا منبر تشریف میبردن .یه روز بعد از نماز اشاره کرد حسین جان منبر برو .خطبه ای خواند در سن چهار پنج سالگی ...همه مبهوت ...علمای علم بلاغت همه موندن ....برا شما حرف نمیزنه ..اما خوب برا زینبش لالایی میخونه ... اومدن خدمت پیغمبر گفتن: آقاجان! ما همه زراعتمون سوخته ،بیچاره شدیم ، از سمت عراق آمده بودن ،یا رسول الله! دعا بفرمایید.بعضی جاها نوشتن خدمت امیرالمومنین رسیدن و تو کوفه بود .مولا فرمود : حسین جان یه دعای استسقا براشون بخون .گناه دارن ...اونایی که قائل ان تو کوفه بودن میگن: حسین! دست بلند کرد گفت: "ربنا" ...گفت ربنا آسمون ابری شد ....* نفس ببین،به شروع دعای استسقاء گرفت بارش رحمت ز ربنای حسین *همه به دست و پاش افتادن، آقا جان! ممنونتیم . خودمون نوکرتیم .ایشالله یه روز جبران کنیم .جبران کردن .... امام خمینی فرمود : تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده است.... آقایی که تکلیف برا عالم مشخص میکنه همچین تیر به گلوی بچه اش خورد ، یه قدم طرف خیمه رفت،به رباب چی بگم ؟باز برمی گشت،...آب دیگه به کار بچه نمیاد ...ردپای حسین رو میدیدی میفهمیدی چقدر این آدمی که اینجا رفته مضطر شده... آخر دور شد از خیمه . رفت پشت خیمه ها ...بدن رو روی زمین خوابوند .تیر رو از تو بازو و گلو کشید ...آخه گلو به بازو دوخته شد با تیر ...با یک دست با غلاف خنجر قبر کوچکی کند .آخه میدونه اینا با اسب رو بدن ها میتازن .این بدن طاقت نداره .بدن شیرخواره رو توی قبر گذاشت، اومد خاک بریزه یه وقت دید مادرش صدا میرنه: آقاجان! من با بچه ام خداحافظی نکردم ،بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم ...* هرکس که دید رأس تو را روی نیزه ها... آهی کشید و گفت که بیچاره مادرش .... حسیــــن...وااااااااای....وااااااااای.... اگر دشمن بر این صحرا بتازه دیگه چیزی از این پیکر نمونه ... حسیـــــــــــن... حسیـــــــــــن ...وااای ...واااای... سر تو قاتل مادر شده نیزه نشین بس که افتاد زمین سر نیزه بزرگ است برای سر تو به فدای سر تو دیدم از تیر سه شعبه گلم از خواب پرید گوش تا گوش درید نعشه های بدنت بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شیش ماهه قربونی شده عباشو بروی اصغر کشیده حسینن حسین حسین میروی قدری آرام تر ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Karimi-Shab_07_Moharam1396-001_(www.rasekhoon.net)-Segment 1.mp3
3.15M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ از غمت ذره ذره آب شدم گل نبودم ولی گلاب شدم هر زمانی که آب نوشیدم یادت افتادم و کباب شدم آقا از غمت سال ها گریستم و در غم عشق تو شراب شدم پشت پایی زدم به هرچه که هست تا که از عشق تو خراب شدم تا که احرام اشک را بستم جزو زوار تو حساب شدم پادشاهِ زمینی شدم وقتی به غلامیت انتخاب شدم من دعای قنوت زهرایم آن دعایی که مستجاب شدم هر کجا شیرخواره ای دیدم بی قرارِ غم رباب شدم *خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله حق شناس می فرمود: هر وقت گره به کارِتون خورد زود برید در خانه ی شیرخواره ی اباعبدالله،یه اربعین نشست روز آخر حضرت رو ملاقات کرد،عرض کرد: آقا مَردم گرفتارن...میگه: ابی عبدالله خطاب کرد: مگه این مردم علی اصغر منو ندارن اینقدر گرفتارن؟... امشب ما اومدیم همه غم هامون رو کنار گذاشتیم،حاجت داشتیم، گفتیم: حاجت نمیخوایم،امشب اومدیم برا اون بچه ای گریه کنیم،که همه بی تابش بودن،اگه بچه گریه کنه یا باید شیرش بدن بخوابه یا باید آب بهش بدن آروم بگیره،دیدی با بچه بازی میکنی با پنجه هاش انگشتتو میگیره،اینقد دیگه این بچه ضعیف شده بود این انگشتای دستش دیگه حرکت نمیکرد... میخوام برات نقاشی بکشم،میخوام برات نشون بدم،چندتا خیمه است،این خیمه خیمه ی زینبه،این خیمه خیمه ی حسینِ،یه خیمه، خیمه ی علی اکبرِ،یه خیمه خیمه ی نجمه و قاسم،چندتا خیمه خیمه ی اصحابن،اما جلوتر از همه خیمه ها خیمه عباس،معناش و میدونی یعنی چی،یعنی هرکی میخواد سمت حسین بره باید از عباس گذر کنه،یه خیمه خیمه ی رباب،اما خودمونی بگم،هیچ کدوم زنا تو خیمه خودشون نیستن،همه جمعشون جمع تو خیمه رباب،همه اومدن علی رو آروم کنن......* تو خیمه ها غوغاییه، همه به فکر آبن تموم زن ها اومدن، تو خیمه ی ربابن رقیه نازش میکنه، بخواب گل بهارم داداش کوچولو آب میخای؟ از چشام آب میارم *چقد باباهاتون رو دوست دارید؟ جوونا! اگه یه وقت بشنوی یکی حرف باباتون رو زمین انداخته چیکار میکنی؟اگه بفهمی یکی به حرف بابات خندیده چیکار میکنی،اگه ببینی بابات از یکی خواهش کرده روشو زمین انداخته چیکار میکنی؟... بچه شیرخواره نمیتونه گردن بگیره،آی جوونا! ارباب فرمود:اگه میشه این بچه رو خودتون ببرید سیرابش کنید بیاریدش....میدونی چیکار کردن؟شروع کردن هلهله کردن،بچه ای که توان نداشته باشه، دیگه سر آویزان،همچین که سر آویزان شد،بچه رو بالا گرفت،یه وقت دیدن نانجیب صدا زد: حرمله!چه کنم امیر؟پدر رو بزنم یا پسر رو؟ گفت: اگه پسر رو بزنی پدر خودش میمیره...حسین یه لحظه دید بچه رو دستش داره بال بال میزنه...الهی برات بمیرم حسین...،همچین که حرمله تیر به این بچه زد،میخوام بهت بگم چرا حسین میرفت سمت خیمه برمیگشت،یه وقت دیدن حسین عبا رو سر کشید،هی میومد سمت خیمه ،میدید بچه داره دست و ما میزنه باز بر می گشت....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Seyed Majid Banifatemeh - Muharram 96 Shab 7 - 1.mp3
3.58M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ لالایی عزیزم، نخوردی تو آبی برو پیش بابات، رو شونش بخوابی وای گلو، کو عمو؟ داره تشنگی میکنه پرپرت جون نکن، پیش من الهی بمیره برات مادرت وای نرو، غنچه ام که دلشوره دارم برا حنجرت عمه جونت میگه یکم آب میدن به علی اصغرت لالایی برا تو ،سه شعبه میخونه تو آغوش بابات، تنت غرق خونه وای من، تیر زدند یه جوری که سر از تنت شد جدا حلقِ تو، پاره شد تو خواب بودی تیر رو زدن بی هوا وای حسین،وای حسین نمیتونه برگرده تا خیمه ها حرمله، هلهله برا کشتنت شد چه جشنی به پا *لشگر گفت: ما یه جا دلمون به حال حسین سوخت،اونم اون وقتی بود که حرمله تیر به گلوی علی اصغر زد،هی میرفت سمت خیمه بر میگشت،یه وقت دیدن اومد پشت خیمه،خدا نیاره بابا با دست خودش قبر بچشو بکنه،همچین که علی رو تو قبر گذاشت شنید یکی میگه: مهلاً،مهلا... اجازه بده یه بار دیگه بچمو ببینم...حسین ...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Seyed Majid Banifatemeh - Muharram 96 Shab 7 - 2.mp3
1.32M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *صلی اللهُ علیک یا مولای یا ابا عبدالله* روایت است که روزی به مسجد کوفه نشسته بود حضور پدر، علی اکبر یکی چو باغ گل و دیگری چو شاخه گل یکی چو شمس فروزنده و یکی چو قمر پدر نگاه به ماهِ رخ پسر می کرد پسر به روی پدر داشتی هماره نظر در آن میانه علی کرد خواهشِ انگور ز سیدالشهدا آن امام جنّ و بشر نبود موسم انگور تا وَلیِ خدا دهد ز مهر و وفا خوشه ای به دست پسر ... در آن میانه خلایق نظاره می کردند چگونه می شود آرام آن نکو منظر ؟ *خردسال بود علی اکبر، تو دامن امام حسین نشسته بود ،یه نگاه به بابا کرد..."دیدی بچه ها یهو هوس می کنن یه چیزی رو ؟" البته علی اکبر همین جوری چیزی رو نمیخواد ،میخواد مردم ببینن ...میخواد ببینن باباش دستش رو میکنه تو یه درخت خشک، هر جایی حسین اراده میکنه ،دستش رو میبره از تو بهشت انگور میچینه میاره... از حسین تا بهشت فاصله ای نیست ..اصلاًحسین خودِ بهشته ...* کنار مسجد کوفه درخت خشکی بود که از گذشت زمانش نه برگ بود و نه بَر امام دست مبارک بر آن درخت نهاد که شد ز مُعجزِ دستش دوباره سبز شجر عیان به شاخه ی آن گشت خوشه ی انگور چه خوشه ای که همه حبّه های آن گوهر * حضرت مریم سلام الله علیها کنار یه نخل خشکی اومد وضع حمل کرد ،عیسی به دنیا بیاد نخل بارور شد .امام رضا علیه الصلاة و السلام یک دانه ای کاشت همون موقع بارور شد...ببین حسین برا علی اکبر انگور میخواد ...اون درخته هم هرچی همّت داره رو میکنه....* به دست خویش وُرا چید دانه دانه نمود نهاد در دهن پاک ان فروغ بصر *دهنت رو باز کن باباجان ...نوش جان ...دورت بگردم ...* نخواست تا که عزیز دلش شود غمگین برای خوشه ی انگور، حجت داور فتاد باز دلم یادِ روزِ عاشورا ز لحظه ای که علی آب خواست ز آن سرور ندانم آنکه به فرزند فاطمه چه گذشت فتاد چون نگهش بر لبان خشک پسر دو دیده تا رود و لب خشک و تن همه مجروح صدای العطشش زد به قلب باب شرر نبود قطره ی آبی که تر کند لب او کشید خجلت و آهش به آسمان زد سر *عرضه داشت بابا! "العطش قَد قَتَلَنی ..."عطش منو کشت ..."و ثِقلُ الحدید اَجهَدَنی ..."این سنگینی زره هم داره با من میجنگه ،زره مال کیه ؟ زره مال پیغمبره ...این زره سنگین بود،فقط هم به قد و قواره علی اکبر می خورد .این زره رو تنش کرد شاید لشگر ببینن حیا کنن.... * سرشک بود که از دیده ی پدر می ریخت *روضه ی علی اکبر علیه السلام مثل آتش تو جنگلِ .اگه خاموش بشه زود خاموش میشه "ولی اگه بگیره،خاموش کردنش کار هر کسی نیست" .... * ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir; _1_Mahmud_Karimi(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
1.83M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ سرشک بود که از دیده ی پدر می ریخت گرفت نور دل خویش را چو جان در بر دهان گشود و بگفتا زبان بیار علی زبان نهاد علی در دهان خشک پدر پدر مکید زبانی که بود چوبه ی خشک پسر گرفت لبی که از سرشک بودی تر نگاه زینب کبری به اشک چشم حسین نگاه حضرت عباس بر علی اکبر چو جان ز خویش علی را جدا نمود امام تو گویی آن که زدی مرغ روحش از تن پر بگفت ای پسرم باز شو سوی میدان که آب بر تو نگه داشته است پیغمبر برو که منتظرت ایستاده اند سپاه که پاره پاره شود جسمت .....از دم خنجر برو که خواسته از من خدای حیّ وَدود تو پیش دیده ی من مثل گل شوی پرپر هزار حیف! از آن مصحف شریف که شد ورق ورق همه از تیرو نیزه و خنجر ... تا سر روی گردن عقاب افتاد خون شَتَک زد به چشم اسب *دیگه اسب ندید ...میخواد سوارش رو برگردونه به خیمه ..یه جای امن پیدا کنه .شروع کرد دور خودش چرخیدن .یه نانجیبی اومد سریع لجام عقاب رو گرفت .نگاه کرد دید حسین داره میاد .شروع کرد دویدن به طرف آخر لشگر .یه جایی ببرم که دست باباش بهش نرسه ،این جا باید بگیم غریب گیر آوردنت ...* کسی نبود که زخمی بر آن بدن نزند ... دلی نبود که سوزد براو در آن لشگر هزار زخم به یک تن چگونه شرح دهم ؟ هزار قاتل و یک کشته چون کنم باور ؟ شنیده ام که سر نعش او کشید حسین صدای یا ولدی هفت مرتبه ز جگر *اصلا خوبه حسین نوحه خون باشه شما هم با اربابتون نوحه بخونید .همه صدا بزنن .اون طور یکه حسین صدا زد، دیگه در عالم کسی نمیتونه صدا بزنه .اما شما با اربابتون هم ناله صدا بزنید ...یا ولدی ....* تو صبح امیدی،علی اکبری سرفرازی،رشیدی ... *" فلما رَاَینَهُ اَکبَرنَهُ ...وَ قَطَّعنَ اَیدیَهُنَّ وَ قُلنَ حاشا لِله ما هذا بَشَرا ..." تا یوسف رو دیدن دستاشون رو بریدن گفتن اونه .الله اکبر ...اونکه اصلا بشر نیست .* خدا خواست اما خودت را به دست خودت آفریدی چو دیدی خودت را ،خودت دست های خودت را بریدی کلید است قاسم ،تو باب الحوائج تری شاه کلیدی مراد است زینب،تو درمکتب عمه جانت مریدی شبیه ابالفضل،تو در رزم ماضیِ خیلی بعیدی علی به هنگام پیکار ،از اسم علی رونوشت جدیدی دو تا ابرویت را اگر کج کنی ،سر ز دشمن بریدی عجب جایگاهی ،که بین بنی هاشم اول شهیدی چنان پا کشیدی، که اندازه ی کربلا قد کشیدی *همه جا تو میدون می کشوندنش .حسین بهش نرسه ...ارباب آخرش دید علی اش رو پیدا نمیکنه .یه مرتبه دید یه جایی حجم شمشیر زیاد بالا پایین میره ...بچه ام این جاست ...* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-_Mahmud_Karimi(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
2.14M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ شکسته ...نشسته... پدر پیش نعش تو خسته ...نشسته ... گسستی تو ... *همه جا علی اکبر ریخته ...* گسستی تو ... بابات هم از این جهان دل گسسته ... و تا دست تیغ است که در جسم تو دسته دسته ... سنان ایستاده زنی روی تل چشم بسته ...نشسته ... چه کردی که بابات به سمتت می آید نشسته ؟ خمیده ...بریده .. پدر تا به جسمت رسیده بریده ...ندیده ز جانش ... تو را هر کسی هم ندیده بریده ... نفس های بابات به دنبالت از بس دویده ....بریده شدی خوشه ای که تو را دشمن از سر نچیده ...بریده ... چنین بود صحنه.... تو را تیغ دیده ..پریده ...بریده ... و مقراض بعدش رسیده ...کشیده ....بریده ... شدی اربا اربا... .بریده ...بریده ... بریده ... بریده ... *بدن رو نتونستن بلند کنن رو عبا بذارن .از زیر بدن عبا رو حسین رد کرد...اصلا خدا میخواد به بنده هاش اثبات کنه و نشون بده مثال میزنه : " اَفلا یَنظُرون مَثَلا کلمةََ طیبه ..." با مثال روشن میشه ...یه عده میگن چطور با عبا برد ؟ عبایی که پیغبر و علی و فاطمه و امام مجتبی و ابی عبدالله و جبرئیل زیرش نشستن برا ما دعا کردن .همون عبا تابوت علی اکبر بود . عبای پیغمبر رو برداشت کنار بدن پهن کرد .اون مثاله چی شد ؟ الان میگم .خورد خورد از زیر بدن عبا رو رد کرد .گوشه ی عبا از اون طرف بدن اومد بیرون .مثال ...مثال ...سفره دیدی میخای جمع کنی خورده های نون رو میاری وسط ... گوشه عبا رو بلند کردن .بدن تو عبا قرار گرفت .صدا زد ابی عبدالله، جوونهای بنی هاشم بیایید.رُکنتون رو به خیمه ها ببرید...* جوانان بنی هاشم بیایید ... علی جانم علی جانم علی جان .... *یه جوری مثل التماس اربابت صحبت کرد .گفت فقط این لبت رو باز کن یه بابا بگو .انگشت در دهان علی اکبر کرد .لخته های خون رو درآورد .به پشتش آرام زد .نفس بکش .یه بابا بگو ... * خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نا محرم ببر *پاشو ببین عمه جانت کنارت نشسته....همه صدا بزنید: یا حسیــــــــــــن ....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-_Mahmud_Karimi(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)-3.mp3
2.26M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج محمود کریمی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بال فرشته که خاکِ پایِ حسین است فرش حسینیۀ عزای حسین است فاطمه دنبالش هست صبح قیامت هر که به دنبال دسته های حسین است شعر من و تو که افتخار ندارد تا که خدا مرثیه سرای حسین است رحمت زهرا برای این که ببارد منتظر گریه ای برای حسین است حسین... خدا نیاره اون روز شب بشه و شب صبح بشه من برات گریه نکنم،مادر!خدا خیرت بده که با محبت حسین شیرم دادی،خدا خیر بده بابایی که با ولایت علی بزرگم کرد،تا خوردم زمین گفت: بلند شو بگو یاعلی همه زمین خورده های عالم میگن: یاعلی بلند میشن،اما علی زمین خورد بلند شد گفت: یازهرا... در دل مردم هرچه هست کار نداریم در دل ما که برو بیای حسین است دست به سمت کسی دراز نکردیم هردو جهان دست ما گدای حسین است گندم شهر حسین روزی ما شد باز سر سفره ها غذای حسین است قیمت اشک برای خون خدا هم دست همان کس که خون بهای حسین است پرچم کربلا همیشه بلند است حافظ پرچم اگر خدای حسین است هر چه که ما خواستیم فاطمه داده آن چه فقط مانده کربلای حسین است شاعر:علی اکبر لطیفیان *اومدی روضه بشنوی باشه،خدا هرکی جوون داره براش نگهداره،من روضم امشب برا محاسن سفیداست،خدا بچه هاتون رو براتون نگه داره،پسر بچه هرچی رشد میکته قدم برمیداره،تو زندگی موفقیت کسب میکنه بابا به خودش می باله،هی نگاه به قد وبالای بچش میکنه به رفیقاش میگه پسر منه،الحمدلله اول اینکه نوکر حسینِ،هم درس خوب میخونه،هم احترام مارو داره،بالاخره عصای پیریمونه.... آی جوونا! من امشب بهتون میگم: خیلی هواستون به باباهاتون باشه،بابا مریضم باشه باید دورش بگردی،هرکی رو میبینه میگه پسره منه ها،اون چیزی که بابا رو نگه میداره قرص و محکم راه رفتن پسرشه،میخوام یه خورده روضه ی بابا براتون بخونم،هواست باشه یه وقت زود جوابشو ندی،هواست باشه یه وقت دلشو نشکنی،هواست باشه یه وقت نه نیاری براش،دلش میشکنه به روش نمیاره،یه شبایی دلشو شکستی بلند صحبت کردی گفتی من خودم میدونم،اما همچین که خوابیدی خبر نداری بابا میاد نصفه شب بالاسرت،صورتت و میبوسه میگه: خدا هوا بچمو داشته باش،من ازش راضیم جوونی کرد به من اینجور گفت،صبح بلند میشی خبر نداری بابات چیکار کرده، باز با همون اخلاق از کنارش رد میشی،امشب جوونا بیاید جان علی اکبر یه کاری بکنیم،اکه مَردیین بیاین امشب یه کاری بکنیم،رفتیم خونه جلو همه بیوفتید به دست و پای بابا.... یه وقت دیدن از خیمه ها هی حسین زمین میخوره بلند میشه،هی میگه "ولدی علی"...من یه جمله روضه میخوام بگم،خدانکنه بابایی نفس نفس بزنه،هی میگفت: علی!پسرم! تا حالا نشده جواب باباتو ندی عزیزم....* دست و پایی بزن و آهی بکش ای رفته ز هوش *همه براش "وَ اِن یَکاد" میخوندن موقع رفتن،اما داشت برمیگشت اینطوری بود "اِرباً اِربا"گفت:بابا بلند شو ببین لشگر داره به من میخنده... بچه رو بغل گرفت دلش آروم نشد،عاقبت صورت رو صورت علی گذاشت،یه وقت حس کرد یه دستی اومد رو شونش،برگشت نگاه کرد دید خواهرش زینبِ،داداش بلند شو خدا صبرت بده...یه وقت صدا زد گفت: علی! بلند شو ببین عمه ات اومده وسط میدون،کسی قد وبالای زینب رو تا حالا ندیده.... بهترین لحظه برای یه بابا،اون لحظه ای که جوونش جلوش راه میره،بدترین لحظه برای یه بابا اون لحظه ای که جوونش جلو چند نفر زمین بخوره،بدتر از اون لحظه،لحظه ای است که یه بابا کتک خوردن بچش رو ببینه.... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-1_Majid_Banifateme(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.02M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ مولا عباس مازندرانی پرچم به دوشِ،هر دفعه ای میگه: هر که دارد هوس کرببلا بسم الله،کاروان میبره کربلا.....هرچی منتظر شدن دیدن دیگه کاروان کربلا رو راه نمیندازه...جوونا سریع اومدن جلوش رو گرفتن،آ شیخ هرسال کاروان کربلا رو راه مینداختی امسال چرا راه نمی اندازی؟،گفت: گرفتارم..گفتند: ما کارهات رو میکنیم اما پرچم قافله رو زمین نزار"یادتون باشه روضه جایی نگرفتن برید بگید اگر کاری دارید ما انجام بدیم روضه ی آقا، عَلَم ابالفضل زمین نمونه".... کارهاش رو کردن، پیر مرد پرچم انداخت رو دوشش،گفت هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله،کوچه پس کوچه های شهر مازندران گشت،گفت فلان روز اذان صبح حرکت میکنیم،مثل حالا نبود،پیاده راه میافتادن برن سمت کربلا،راه افتادن مردم شهر یه عده بچه هاشونو فرستادن یه عده جوونا مادر پدراشونو کول گرفتن،یه عده گفتن: اگه رفتی سلام مارو برسون.... راه افتادن رفتن،چند شبانه روز تو راه ،تا آخرین منزل شیخ یه نگاهی کرد به جوونا گفت: بگید ببینم امشب چه شبی است؟،گفتند: شب جمعه است،گفت: از این دور نگاه کنید اون چراغایی که از دور معلومه میدونید کجاست؟چراغای شهر کربلاست،اینکه خودمون رو بکشونیم هرجور هست بریم حرم از فضیلت شب جمعه عقب نیافتیم،گفتن باشه شیخ.... هر جوری بود رسیدن کربلا،گفت روایته همینجوری خاکی و خسته بریم حرم...وارد حرم حسین شدن،"السلام و علیک یا اباعبدالله"یکی میگه: آقا! مادرم سلام رسوند،اون یکی میگه: آقا! ممنونم کربلاتو دیدم نمردم،یکی میگفت: آقا فلان همسایمون سلام رسوند،یکی میگفت: آقا! آرزو داشتم کربلاتو ببینم،میگن: شبهای جمعه بوی سیب میاد،چدن مادرت گذر میکنه،یکی میگفت: جوانها من سواد ندارم میشه برام زیارت نامه بخونی.... یه نکاه کردن گفتن آ شیخ ما ازت گِله داریم،گفت: چرا؟گفت: من یادمه دیگران میگفتن هر وقت آشیخ میاد کربلا،حرم ابی عبدالله میرسیم برامون روضه میخونه نوحه میخونه،میشه برامون نوحه بخونی،گفت چشم، همه رو جمع کرد کنار ضریح شش گوشه،گفت من دفتر نوحم و باز میکنم،هر نوحه ای اومد همونو میخونم،گفتن: باشه،همه جمع شدن دفتر نوحه رو باز کرد،میدونی چه نوحه ای اومد؟..* جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید *من از امان رضا معذرت میخوام،میدونی جرا میگه جوانان بنی هاشم بیایید،از صبح هرکی رو زمین افتاد ابی عبدالله تنهایی برش گردوند،معناش میدونی چیه،میگه جوانان بنی هاشم بیایید یعنی این بدن پاره پاره است،یه نفر تکی نمیتونست بدن رو برگردونه* بگویید خواهرم زینب بیاید تماشای رخ اکبر نماید *روضه رو خوند،همه سینه زدند، رفتند، گفتن بریم استراحت کنیم،ملا عباس هم اومد استراحت کنه، سرش رو گذاشت رو زمین،تو عالم مکاشفه و رویا گفتن بلند شو آقات اومده..آقام؟بله ابی عبدالله،میگه: در عالم رویا دیدم ابی عبدالله وارد شد، فرمود: برا سه تا مطلب من اومدم،اول بدون هرکی زیارتم بیاد دیدنش میرم،دوم اینکه از راه دور پیر مردی تو شهرتون به من سلام داد،سلام من و بهش برسون،سوم اینکه یادت باشه هر وقت شب جمعه اومدی کربلا روضه ی علی اکبر نخون،آخه مادرم زهرا شبای جمعه کربلاست،طاقت نداره... همچین که اومد گفت: بابا! اجازه بده برم میدون،فرمود برو عزیزم...عمه ها دورش رو گرفتن،خواهرا دورش رو گرفتن،سکینه میگه: داداش! مواظب خودت باش،رقیه میگه: علی اکبر! مواظب خودت باشه..رباب میگه: مواظب خودت باشه..زینب میگه: الهی عمه دورت بگرده...راه افتاد سوار بر مرکب شد،تا اومد حرکت کنه دل تو دل حسین نیست، آی جوونا!اینو باباها میفهمن،همچین که چند قدمی رفت یه وقت شنید صدای باباش میاد،فرمود علی جان! صبر کن...بله بابا،فرمود پایین بیا،دومرتبه پایین اومد،صدا زد: علی جان!چند قدم جلو بابا راه برو،میخوام خوب قد و بالات رو ببینم... رفت تو دل دشمن جنگ نمایانی کرد،رزم بلده و جنگیدن،اسب تربیت شده است، میدونه باید به سوارش چه جور سواری بده،این اسب تربیت شده بود، می دونه اگه دید دوتا دستا اومد زیر گردنش،یعنی دیگه توان ندارم باید برگرده همونجایی که سوارش رو سوار کرده...جنگ نمایان کرد،یه وقت علی رو دوره کردن،صدا ناله ی حسین بلند شد،شمشیر دار با شمشیر میزنن،نیزه دار با نیزه میزنن...سر شکافته شده،دید تنها راهی که داره دستشو دور گردن اسب بندازه برگرده سمت خیمه...خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت،عوض اینکه برگرده سمت خیمه،رفت وسط دل دشمن،اینقدر با شمشیر و نیزه...... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir