eitaa logo
کانال ‌متن روضه
90.8هزار دنبال‌کننده
831 عکس
502 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *یه وقت شنید صدا شیون زنا از حرم بلند شد یعنی غیرتشون قبول نکرد ببینن حسین بی‌کس شده حسین یار و یاوری نداره زنا فریاد زدن ابی عبدالله برگشت دید اهل بیتش بیرون خیمه ان یه صحنه‌ای دیده جان عالم فدا حسین جیگرش آتیش گرفت دید جلوتر از همه زینب شیرخواره رو، رو دست گرفته همه پشت سر زینب یعنی حسین داداش ، همه ی حرف حرم اینه علی داره می‌میره، خیمه دیگه آب نداره، یه کاری کن مادرش داره دق می‌کنه. رباب از خجالت جلوتر نیومده زینب این بچه رو داد دست ابی عبدالله حضرت فرمود: من خودم می‌برم خودم سیرابش می‌کنم. اونا با من سر جنگ دارن بچه شیرخواره ام که گناه نداره آقایان امام حسینی که عالم بهش رو میزنه، امام حسینی که همه منتشو می‌کشن، اومد از یه مشت نامروت منت کشید تاریخ می‌نویسه فرمود: "منو علی ابن المصطفی" به من بچه پیغمبر منت بزارید آبم بخوره می‌میره فقط قول دادم این بچه رو سیرابش کنم مادرش تو خیمه منتظره این جام باز امام حسین خواست دست اینا رو بگیره. میدونی چیکار کردن مشکا رو آوردن بالا نشون امام حسین دادن این مشکا رو برگردوندن آب جلوی امام حسین ریختن گفتن آقا داد می‌زنی میگی تشنمه ما آب داریم به تو نمی دیم. من میگم شاید اونجا سیدالشهدا عبا رو کشید رو صورت علی که نبینه. علی حسرت آبه پسرم تو نبین آبو..بچه رو برداشت زیر عبا برد اومد سمت خیمه چند قدم برگشت دید نه نمی‌تونه روی برگشتن به خیمه رو نداره جواب مادرشو چی بده دوباره برگشت. روایت میگه اینجا متحیره حیرونه تا حالا امام حسین کسی اینجوری ندیده بود هی می‌رفت برمی‌گشت می‌رفت برمی‌گشت. دید نه اونی که جلو خیمه ایستاده زیر آفتاب ربابه اگه بره دق می‌کنه بیچاره میشه لذا رفت دور زد خیمه رو پشت خیمه ها نشست قنداقه رو گذاشت دل خاک...* ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت رفتی و رفت خنده ز لب‌های مادرت یک تیر بوسه‌ات زد و شد روز من سیاه حالا چه کرد بین سفر نیزه ها با سرت *کی خبر به رباب داده به سر زنون اومد پشت خیمه‌ها صدا می‌زنه حسین جان! بزار یه بار دیگه بچه‌مو ببینم. حسین جان بزار یه بار دیگه گلوی بچه‌مو ببوسم آخ خدا برای هیچ مادری نیاره این صحنه رو زنا دست ربابو گرفته بودن از بس چنگ به صورت میزد آوردنش کنار مزار علی اصغر یه نگاه کرد دید گوش تا گوش که میگن یعنی سر به پوست آویزون بود چیزی نمونده بود از این فقط خم شد آروم گلو رو بوسید..* هرکس که دید راس تو بر روی نیزه ها آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت *وقتی بوسیدیم گلوی ریش ریش شده را زینب با اصرار رباب و برگردوند صدا زد حسین خاک بریز روی این بدن مادرش داره میمیره * اورک ملکِ ویرانده الله خیالی پریشانده الله سوسوزو اغلوم اخلانده الله آدامسیز ربابم ای وای بغاضی یارالی بالام وای دوشدی سینه امده آرالی بالام وای تِز گل ربابی مارالی بالام وای «لای لای بالام لای...» *گذشت تموم شد داشتن محملا رو می‌بردن فردای عاشورا یه کاروان عصر یازدهم داشت حرکت می‌کرد یه وقت دیدن از بین یه محملی صدا ناله زنانه بلند شد. زینب سلام الله علیها بررسی کرد دید این ناله از محمل رباب بلند شده..عروس مادرم چرا گریه می کنی گفت بی‌بی جان دیشب یکم آب خوردم بعد ساعت ها تشنگی آبو باز کردن یکم آب خوردم امروز می‌بینم شیر دارم ولی علی ندارم الان دلم تنگ شده برا علی اصغرم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•امام زمان شب هشتم... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آن که دائم هوس سوختن ما می کرد کاش میامد و از دور تماشا می کرد گر چه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش میامد و با این همه امضا می کرد *امشب شب جوون ابی عبدالله، شب علی اکبره. تورو قسم به آبروی علی اکبر امام حسین ..میدونم وقتی پرونده اعمال ما رو به شما میدن برا ما گریه می کنید آقا جان! به حق علی اکبر پایین پرونده امون و خودت امضا کن ..* کاش میامد و یک شب وسط این روضه در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد *کاش یک شب تو از زیارت ناحیه ها بخونی ما ناله بزنیم .."السلام علی ساکن کربلا..السلام علی من جعل الله مع الشفاعة فی تربته"سلام به اون آقایی که خاک کربلا براش دوای درده.شفای همه ی دردای عالمه..شما ببین سفارش دین ما برا همه چی پیغام داده راه گذاشته بزرگان ما میگه بچه متولد شد یکم تربت بریز به کامش راه گشاعه.. همه چی تو اسلام و تو دین برا ما قشنگی داره شما شما مگه میتونی بچه که بدنیا اومده میتونی مگه غذا به جز شیر مادر بهش بدی چیز دیگه نمیتونی به این بچه بدی اما تربت امام حسین به کامش میتونی بزنی..موقع وفات قبل از اینکه کفن بسته بشه سنگ لحد چیده بشه میگن تو قبرش تو زبونش تربت بریزید. برا شفا دردت مریضی گرفتاری با تربت امام حسین نیت کن..* کاش میشد کاش می‌آمد و یک شب وسط این روضه در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد "السلام علی اعضا ء المقطعات " *امشبم شب همون آقایی که بدنش و قطعه قطعه کردن .جوری علی اکبر ارباً اربا شده بو که ابی عبدالله دنبال تیکه های بدن علی اکبر میگشت...* امام زمان شب هشتم وسط روضهٔ ارباً اربا گریه ی تشنگیه اکبر لیلا میکرد.. *امشبم شب هشتم میشه بیای. تو روضه علی اکبر به این جوونا به این پیر غلاما به این مادرا یک عنایت کنی. آخه امشب یک عده مادر اومدن برا علی اکبر ضجه بزنن بگن مادرش کربلا نبوده..آره والا ای مادرا خدا رحمت کنه اونایی که امشب با معرفت به روضه علی اکبر اومدن...* *امشب دلم هوای زیارت شش گوشه کرده بریم کربلا صلی الله و علیک یا ابا عبدالله..* * این آقا زاده با ادبه سرش و پایین انداخت صدا زد یا ابتا! به من اجازه میدی برم میدان؟ ابی عبدالله دید علی اکبر مقابلش ایستاده فهمید اومده اجازه میدان رفتن بگیره.چقد قشنگه پدر و‌ پسری همدیگرو نگاه کردن حسین گریه کرد علی اکبر گریه کرد. من میگم شاید علی اکبر بغل کرد باباشو بابا من دارم میرم که تو غریب نمونی.. گریه‌ اتو نبینم تو گریه نکن اخه دیدم تکیه به نیزه زدی جیگرم آتیش گرفت. بابا تو گریه نکن مگه علی اکبرت مرده.. روایت میگه امام حسین مأیوس شد میدونید چرا؟ آخه میدونست بره دیگه علی زنده بر نمیگرده.. آقا امام حسین گفت میخوای بری یکم جلو چشام راه برو.. بذار من قدو بالات و ببینم. علی اکبر راه میرفت ابی عبدالله دست برد زیر محاسنش گفت خدایا تو شاهد باش شبیه ترین کس به پیغمبر و دارم میفرستم..ای قربونت برم حسین..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *انقده این حسن و‌ حسین بچه بودن پیغمبر و‌ دوست داشتن زود پیغمبر از دنیا رفت امام حسین تو طفولیت تو هفت هشت سالگی تو دلش موند هنوز نچشیده بود اون لذت پدر بزرگش رو. لذا خدا جبران کرد گفت حسین تو دوست داشتی پیغمبر و زیاد داشته باشی پیغمبر و از دست دادی خدا علی اکبر و بهش داد حالا هر وقت دلش برا پیغمبر تنگ میشد می‌نشست جلو علی اکبر و نگاه میکرد چه عشقی میکرد امام حسین با علی اکبر. عمربن سعد شخصی رو شب عاشورا فرستاد اومد که با امام حسین حرف بزنه مرتب چندین نفر و فرستاد یکی از این دلیرها و فرمانده های سپاهش رو اومد نامرد زیر عباش خنجر گذاشته بود. اومد که وارد خیمه بشه دور و بریای امام حسین فهمیدن گرفتنش آقا فرمود: مهمون منه. ولش کنید حضرت فرمود: من ناراحتیم از اینه که چیزی تو خیمه ندارم پذیراییش کنم.ولش کردن حرفم با سیدالشهدا به نتیجه نرسیدن برگشت. اومد تو خیمه عمر سعد به عمر سعد گفت تو میخوای امام حسین و بکشی گفت حسین با یک چیزی موتش میرسه اونم علی اکبره میخوای حسین و بکشی علی اکبر و بکش نمیدونم تو خیمه چی دید بین علی اکبر و امام حسین فهمید بند دل حسین به علی اکبر وصله. گفت میخوای حسین و بکشی علی اکبر و بکش تموم شده. حالا اومده بابا اجازه بهش داده باشه میخوای بری برو ولی یکم راه برو بذار من تماشات کنم. علی سرش و‌ پایین انداخت قدم به قدم آروم آروم راه میرفت حواسش به پشت سرش نبود. تو مقتل نوشته سیدالشهدا دست رو دهانش گذاشت صدا گریه اش و علی نفهمه.. علی اکبر انقد با حیاس پشت سرش و نگاه چون امام حسین میخواد راه رفتنش و‌نگاه کنه حسین در سکوت تو خودش داد میزد.. میوه دلم! آخ جیگرم..! پسرم پسرم! بعد فرمود: حالا دیگه برو خیمه مگه نمیبینی عمه ات منتظره مادرت ام لیلا کربلا نیست. عمه ات میخواد برات مادری کنه..دیدی دامادی و میخوان بیارن یا یک‌ جوونی و میخوان بدرقه کنن سینی تدارک میبینن توش خلعتی میذارن.. زینب زره تو دستش، شمشیر تو دستش، کلاخود تو دستش، قرآن رو دستش علی اکبر بیا.شمشیر و حمایل کرد، زره تنش پوشاند، نگاه میکرد قربونت برم عزیز داداشم. هر کی یک کاری میکرد عمه کارش تموم شد دید خواهرا ریختن دور علی اکبر. علی داداش صبر کن هنوز سیر ندیدیمت دورش گشتن موهاش و شونه میزدن دست گردن داداش انداختن رها نمیکردن. ابی عبدالله دید نه اینا ول کن نیستن دست علی اکبر و گفت: دخترم چرا نمیذاری داداشت بره علی محو خداست بذارید بره. گفت: بابا از صبح هر کی رفته برنگشته نمیذارم داداشم بره آخه بابا این عصای دست توعه...علی اکبر تو بری بابام بیچاره میشه. ابی عبدالله فرمود: میخوای بری برو رفت به دل میدون جنگ. سیدالشهدا علی اکبر و که راه انداخت خودش اومد بالای بلندی وایستاد هی نگاه میکرد هی میگفت: میشه یبار دیگه برگردی؟ انقده میخوام دوباره بغلت کنم پسرم.. انگار علی اکبرم رفت دوست داشت برگرده یک دوری تو میدان زد یک جنگ نمایانی کرد خسته شد برگشت. گفت: بابا! العطش تشنمه.انگار تشنگی یک بهونه ای بود میدونی چرا میخواست پدر و پسر دوباره به هم برسن همچین امام حسین سیر بغلش کرد دوباره روایت میگه: زبونش و‌ گذاشت تو دهان علی گفت: علی بخودت قسم خیمه آب نداره من از خودت تشنه ترم.. پیغمبر سیرابت میکنه برو.مرحوم دربندی (ره) میگه داشتم مقتل و مینوشتم تحقیقاتم و‌ در مورد علی اکبر تکمیل کنم رسید به اینجا دیدم تا صدا زد.." انابن انا علی بن الحسین بن علی" من نوه حیدر کرارم میگه چهار نفر از پشت سر چنان با عمود به فرق علی زدند کلاهخود شکست فرق شکافت. دارم عین مقتل و میگم خونِ صورت علی ریخت رو صورت اسب..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مقتل دربندی مینویسه مرکب این آقا رو برد تو دل لشگر مرحوم دربندی میگه من اینجا رسیدم قانع نشدم گفتم اونم اسب عرب آموزش دیده اسب جنگی چطور شده علی اکبر و کشوند برد وسط لشگر؟ آیا خون رو صورت ریخته چشم اسب بسته شده چی بوده ؟میگه مقتل و ول کردم خوابیدم چی به سر علی اکبر آوردن که امام حسین و از پا انداخت میگه در عالم خواب حضرت زهرا رو دیدم. خانم فرمود: ادامه‌ اشو من میگم: علی اکبرم و شمشیرا پاره پاره کردن بدنش و قطعه قطعه کردن حسین..* به زانو میرسد پیشت نفس دیگر نمی آید خودت را بر عبایم ریز از من برنمی آید *چجوری این بدن ریز ریز و تو عبا بریزم* تو را گم کرده ام این راه را حتی رکابم را علی! بابای تو‌ بودن بمن دیگر نمیاید جوانم دست و پا می‌زد جوان‌هاشان مرادیدن چه کردن این مسلمانها که از کافر بر نمیاید تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم وای علی اکبرم یارم به این اکبر نمیاید تو داری می‌دهی جان و تماشا می‌کنم ای وای پدر هستم ولی کاری ز دستم برنمیاید *خدا برا هیچ بابایی نیاره جون دادن بچه اشو ببینه هی میگه علی ولدی..* سر اتگشتهایم را فرو در حنجرت کردم چرا این تیغ وامانده در گلویت در نمیاید *اول فکر کرد لخته های خون باعث شده علی نفس نمیزنه..دست انداخت این لخته ها رو بیرون کشید میشه یبار دیگه بمن بگی بابا یبار دیگه صدام بزنی علی اکبر* عزای مردن تو بود بابا هم اضافه شد به خیمه بردن ماها به این خواهر نمیاید *پاشو ببین عمه ات اومده نه من جون دارم نه تو دیگه علی اکبر میشی برا من..یکوقت دید صدا زد جوونا بیاید زانوهای من دیگه رمق نداره بیاید این عبایی که پراز علی اکبره ببرید خیمه ای حسین.. صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•پاشو از بین صحرا... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پاشو از بین صحرا علی جان که بابات افتاد از پا علی جان چشماتو وا کن و هی جوونم تا نشم بی تو تنها علی جان ای جلوهٔ پیغمبر شد پیکر تو پرپر وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر با زره رفتی و رو عبایی از تو بابا نیومد صدایی اومدم سمت میدون و دیدم که هنوزم توی کوچه هایی آه! کوچه واسه ات وا شد آه! دور تو غوغا شد «وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر» تیر و نیزه به جسمت نشوندن پیکرت را تو صحرا کشوندن پیرم کردی ای جوون لیلا از زندگی سیرم کردی ای جوون لیلا پاشو باباتو برگردون به خیمه پسرم پسرم پسرم تیر و نیزه به جسمت نشوندن پیکرت رو تو صحرا کشوندن وقتی افتادی از روی مرکب جون به لبهای بابات رسوندن آه داغ تو پیرم کرد پیر و زمین گیرم کرد وای ای علی اکبر وای ای علی اکبر ............................ یوسفم دیدی چطور کار توام کشید به صحرا دست شمشیر با سخاوت جسمت و بخشید به صحرا مثل یه تسبیح پاره از زمین باید جمعت کرد روز و شب گریه به وضعیت جسم مبهمت کرد تو رو کشتن جلو چشام با این همه شمشیر زدن دو تا هدف رو با یک تیر هم تو زمین خوردی و هم من میدونستن میسوزه از درد جگرش بابا میمیره بعد پسرش بابا که وحشیانه تو رو کشتن میمیره مادرت لیلا علی اکبرِ بابا علی جانم علی جانم علی جانم یوسفم گرگای صحرا کردن آخر ارباً اربا میشه تعداد یک لشگر رو شمرد از روی زخمات دست خالی بر نگشته یکنفر از پیش جسمت از تو هیچ چیزی نمونده پیش بابا غیر اسمت با اینکه تو شبیه ترین بودی به پیغمبر ریختن سرت تموم این لشگر برای غارت و تصرف مثل خیرات جلو چشای گریون بابات تن تو رو میون این صحرا به همدیگه کردن تعارف امان از این غم عظما علی اکبر لیلا علی جانم علی جانم علی جانم.. ...................... زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم که از اثر تیر و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه چون کلید کربلا در اختیار زینب است بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .................... کربلا خونمه از چی دل بکنم؟ حق دارم‌که بگم با تو هموطنم بارونه بارون چشمای گریون این شبا گریه عادتم شده توی رویا شم کربلا باشم برای یکی دو ساعتم شده خیلی بی تابم نکنه خوابم؟ حالا که دیگه نوبتم شده وااای کرب و بلا کرب وبلا باز ببین اومدم با یه چشمای خیس جزء گریه کنات اسممو بنویس منو این اشکا همینو میخوام اگه این یاد گاری میمونه ما میریم اما از ما تو دنیا یک دنیا بی قراری میمونه «واااای کرب وبلا کرب وبلا..» .................... حسین جانم حسین جانم حسین جان سه درد اومد به جونم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره داره ولی آخر کشد ما را غم یار جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم «علی جانم علی جانم علی جان» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•هر گرفتاری سراغ... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ " *باید با دلت امشب بری زیارت دوریم ولی از همینجا سلام عرض میکنیم.امشب این سلامتو از نیابت امام زمانت از نیابت قمر بنی هاشم به امام حسین بگو" اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"*   هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش بحال سائلی که سائلِ عباس شد *گدایی در خونه اباالفضلم عالمی داره بعضیا ویژه اباالفضلو دوست دارن در طول سال برا ابالفضل یه جور دیگه نوکری میکنن* *اومد مدینه چشمش کم سوء بعضیا نوشتن نابینا بود کمکش کردن آوردن در خونه قمر بنی هاشم وقتی دق الباب کرد کنیزی که میان خونه بود درو باز کرد دید سائلیه چشمش نمیبینه چی میخوای گفت من سالی فقط یه بار میام در خونه اباالفضل حالمو میبینی نمیتونم ازین مسیر و کوچه پس کوچه ها برم از یه دیار دیگه میام مدینه وقتیم میام عباس خرجی یه سال منو میده. امشب شب تاسوعاست جا نمونی هر کی با حاجت اومده در خونه اباالفضل.. کنیز میگه گفتم آی پیرمرد مگه خبر نداری عباسو کربلا کشتن..* خوش بحال سائلی که سائل عباس شد خوش بحال آن که از عباس نانش را گرفت *میگه تا گفت کربلا اباالفضلو کشتن زانوهاش بی رمق شد افتاد رو خاک یعنی چی عباسو کشتن؟ گفت: پس بی خبری. عاشورا هم حسین فاطمه هم اباالفضل هفتاد و دو شهید کربلا به شهادت رسیدن. یعنی من اگه بخوام برم سر مزار اباالفضل قبر نیست تو مدینه پس کربلا دفنه؟آری کنار علقمه نتونست بدنشو بیاره.همونجا موند بدنش کربلا اینقده گریه کرد این پیرمرد نابینا محزون گریان بلند شد از در خونه اباالفضل جدا شد در و بست کنیز اومد تو دید ام البنین ایستاده. گفت: کنیز کی بود؟ چرا پس گریه میکنی؟ کسی بهت حرفی زده؟ گفت خانوم نه یه سائلی اومده بود سالی یه بار میومد در خونه پسرت ماجرای شهادت اباالفضلو گفتم گریه ام گرفت. پیرمردم گریه کرد. خانوم فرمود: کجا رفت هست؟گفت نه عصا زنان راهشو کشید رفت. خانوم گفت ای وای سائل اباالفضله صدا زد صبر کن عباس نیست مادرش که نمرده کیسه اتو بیار خودم خرج یک سالتو میدم. غافل نشی شب تاسوعا بگو ام البنین ما نوکر پسرت اباالفضلیم* خوش بحال سائلی که سائل عباس شد خوشبحال آن که از عباس نانش را گرفت روز محشر دستهایش دستگیری میکند دست خود را داد دست دوستانش را گرفت *بعضی از روایتا اشاره به همینم داره امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از اسباب شفاعت قنداقه علی اصغره یکی از اسباب شفاعت که مادرمون حضرت زهرا میاره دستای اباالفضله..* هیچکس اندازه عباس شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت چشمهایش پاسبان های بنات خیمه بود حرمله با تیر چشم پاسبانش را گرفت *ظاهرش این بود اباالفضلو تیر سه شعبه زدن و عمود به سرش و فرقشو شکافتن نه چقدر قشنگ شاعر گفته:.* قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت *یه جوری با صورت خورد زمین میدونی یاد کجای روضه افتادم وقتی ابی عبدالله اومد دیدم پرچم افتاده چون علمدار میدونی چیه دیگه قوت سپاهه بیفته یعنی یپاه متلاشی میشه هی صدا میزد..* داره دل علم میریزه پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل آبروی حرم میریزه پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل *اومد بالا سر عباس چون دستاشو بریدن اماش اومده داداش بزرگش اومده هی میخواد با ادب بلند شه این بازوهاشو رو خاک میکشید هی کشون کشون داشت میومد سمت امام گفت عباس!..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پهلوونم زانو نکش اینقدر رو خاک بازو نزن من خودتو میخوام داداش به مشک خالی رو نزن شور میزنه دل رقیه پاشو اباالفضل پاشو ابالفضل دلت میاد که بشکنه دل رقیه پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل سکینه رو بی تاب نکن شرمندهٔ رباب نکن جوابشو خودت بده این خیمه رو خراب نکن وای وای به خیمه برگرد وای وای رقیه دق کرد وای وای شکسته ابروت وای وای چیشده بازوت *اومد بدنو جمع کنه ریخت رو زمین هر کاری کرد برگردونه نشد گفت: حسین جان! اخا !پسر فاطمه! هر کاریم کنی این بدن جمع شدنی نیست.داداش منو خیمه نبری من خجالت زده زن و بچه ات شدم بذار همینجا بمونم..* برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست با من بیا به خیمه، نیازی به آب، نیست *دیگه نیاز نداریم بچه ها عموشونو میخوان دیگه آب نمیخوان پاشو برگردیم..* شیرازه ات کجاست مفاتیح پاره ام این برگهای پاره عزیزم کتاب نیست حرفی بزن عزیز دلم دِق نده مرا این مشک پاره پاره دلم را جواب نیست *گفت میدونی کِی رو میگم بعد تو رو دارم مبگم گریه مم برا همینه* وقت غروب بعد تو و قاسم و علی دیگر برای ناقهٔ زینب رکاب نیست *پاشو تا خواهرمو به اسیری نبردن..میخوام یه لحظه ببرمت در خونه ام البنین ..کاروان رسید مدینه همه غصه زینب این بود میگفت الان اگه با ام البنین روبرو بشم چی جوابشو بدم.. داشتم مقتلو میخوندم که چی از اباالفضل آوردن برا مادرش روایت دو تاست یکی میگه علمش ولی مقتل قویتر میگه سپری داشت اباالفضل اینو برا مادرش آورد. نگاه کرد تنها یادگار اباالفضلشه.. نشست شروع کرد برا اباالفضل خوندن..* الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت *یه لحظه بریم کنار مزار اباالفضل از زبان ام البنین بخونیم ..* امانت دار باغ یاس هستم همه عشق و همه احساس هستم *عباس اگر بدونی بعد تو این زن و بچه از کربلا چطور برگشتن ..* چنان شرمنده روی ربابم که هم درد دل عباس هستم شنیدم دستهایت را بریدند *میدونی یاد چی افتاد یاد اون روز افتاد که کاروان داشت از مدینه راه میفتاد یه نگاه کرد ام البنین دید عباس دستاشو باز کرده مادرشو بغل کنه.ام البنین داشت میومد که بدرقه کنه این کاروان رو که برن زینب رو بغل گرفت ابی عبدالله رو بغل گرفت.دید عباس وایستاده یه گوشه دستاش بازه میخواد مادرشو بغل بگیره همچین که رفت سمت اباالفضل خانوم اشاره کرد دستاتو پایین بنداز مگه نمیبینی زینب داره نگاه میکنه، حسین داره نگاه میکنه بابا اینا مادر ندارن ..حسین...حالا یاد اون دستا افتاده الهی دورت بگردم..* شنیدم دستهایت را بریدند به تیری چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت میکشیدند *همه هم دیگه رو نگاه میکردن میگفتن کاش ما مشک نمیدادیم عمو بره آب بیاره سکینه میگفت تقصیر منه اگه من اصرار نمیکردم الان عموم زنده بود.* «امشب میدونی دیگه شب این ذکره ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•از کودکی به عشق... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از کودکی به عشق شما مبتلا شدم از گوشه ی نگاه تو غرق خدا شدم.. ای آبروی هر دو جهان آبرو بخر شکر خدا که نوکر کوی شما شدم جام مرا لبالب غم کن که سالها جاروکش مجالس آل عبا شدم وقتی گره به کار من افتاد یا حسین در بین روضه های تو حاجت روا شدم از آن زمان که نام تو را برده مادرم یک دل نه صد دل عاشق کرب و بلا شدم اصلاً مرا برای عزا آفریده اند من از ازل به داغ غمت مبتلا شدم من دلخوشم به اینکه مرا میخری حسین آقا بخر که از همه دنیا جدا شدم هر کس در این جهان به کسی دل سپرده است من بی قرار شال سیاه عزا شدم *شب عاشوراست امشب امام زمان هم شال عزا به گردنش بریم کنار خیمه ها هلال میگه نیمه های شب خیمه ها رو وارسی میکردم سری به خیمه اصحاب زدم، یه سر به خیمه اباعبدالله زدم.یه وقت دیدم خواهرش به سر زنان داره میاد به سمت خیمه ابی عبدالله، گویا چیزی از حسین شنیده که این روایت را امام سجاد علیه السلام هم فرمودند. فرمودند: بابام تو خیمه نشسته بود و میگفت: ای روزگار اف بر تو باد.دونه دونه داشت حرف میزد و مناجات میکرد.میگه یوقت دیدم زینب داره میدوه انگار از حرفای امام حسین چیزی رو برداشت کرده..خانم پابرهنه، چادرش روی زمین کشیده میشد.تا حالا کسی خانم رو اینجور ندیده. صدا زد :ای کاش من مرده بودم انگار الان مادرمو از دست دادم، انگار بابام علی و داداشم حسن تازه از دستم رفتن. گفت: ای یادگار گذشتگان! ای امیدآیندگان! یه نگاهی ابی عبدالله به زینب کرد.صدا زد "به ابی انت و امی یا اباعبدالله.."آقا بغضشو خورد اشک از چشمانش جاری شد. اینجا عمه سادات باسیلی به صورتش میزد.انگار این حالاتهای حسین رو‌تا حالا ندیده. میگن بعد از اینکه به صورتش لطمه زد گریبانش رو پاره کرد. خانم زینب از حال رفت. برادر سرخواهر را به دامن گرفت گفت خواهرم آرام باش.لذا همینجور که خواهر سر به دامان برادر گذاشته صدا زد حسین! آیا فردا تو رو‌ میکشن؟ فرمود: آری ..فردا مردهای ما رو میکشند سرهاشونو به نیزه میزنن..هلال میگه شنیدم بلند بلند خانم‌گریه میکرد فرمود: از اصحابت خاطر جم هستی یانه هستی معلوم نیست اینا فردا کنار تو بمونن؟ هلال میگه خیلی دلم گرفت فهمیدم دختر علی هنوز دلشوره داره..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میگه اومدم تو خیمه ی اصحاب،حبیب رو صدا زدم گفتم: حبیب! دختر علی همچین مطلبی فرمودن.یه کاری کن دل زینب آروم بشه..میگه حبیب همه ی اصحاب رو‌از خیمه ریخت بیرون اومدن جلوی خیمه زینب .شمشیرها رو درآوردن..خانم حضرت زینب رو صدا زدن خانم اومد بیرون گفت حبیب چه شده؟ صدا زد خانم والله اگر هزار بار بمیریم و زنده بشیم دوباره پای حسین جون میدیم. ما با حسین عهد بستیم با حسین تو..بی بی جان غصه نخور ما دست از حسین نخواهیم کشید.شب عاشورا چه خبره..پاسدار حرم ابوالفضله همه تو خیمه ها آرام گرفتن اگر چه خواب به چشمی نمیره.ولی هر خیمه ای میره هر مادری بچه هاشو نشونده. نجمه صدا میزنه قاسم عبدالله...فردا اگر توی کارزار دیدید عموتون غریب مونده باید یاریش بدین. توی خیمه زینب بچه هاشو نشونده. یه خیمه چقدر قشنگه اونم خیمه ی ربابه علی اصغر رو رو سینه گذاشته هی صدا میزنه علی لای لای...یعنی هرکسی یه قربونی داره. قمربنی هاشم که سرکشی میکرد تو خیمه میدید مادرا افتخار میکردن قربانی دارن برای امام زمانشون..اما یه خیمه دید خواهر نشسته میگه من دست خالیم، من برای حسین قربونی ندارم و گریه میکنه. عباس صدا زد خواهرم چرا گریه میکنی ؟ بیا دستهای منو ببند ببر تو خیمه داداشم بگو عباس قربونت بشه.من میشم قربونی تو چرا غصه میخوری..* «شب عاشوراست به امام زمانت بگو آقا جونم فدات..» امشب از غصهٔ تو خواب ندارد چشمم غیر خونابه جگر آب ندارد چشمم امشب از غصه وغمهای تو هستم غمگین بیم دارم که به گودال شوی نقش زمین عصر فردا چه بلایی سر تو می آید زودتر از همه کس مادر تو می آید عصر فردا به فراقت بنشینم، چه کنم؟ زانویی را به روی سینه ببینم، چه کنم؟ تو اگر نحر شوی در نظرم میمیرم بخدا تیغ ز دست عدویت میگیرم کاش قاتل به تماشای تو غوغا نکند کاشکی بر گلویت نیزه دگر جا نکند بی هوا نیزه به پهلوت رسد میمیرم پنجه ی شمر به گیسوت رسد میمیرم *عصر عاشورا خودش بالای تل زینبیه دید نامرد موهای ابی عبدالله رو گرفته خنجر زیر گلوی حسین...خنجر گلو رو نمیبره اینجا جای بوسه زینب.بدن رو پشت ورو کرد. ضربه پشت ضربه ای حسین..* ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من یه بوسه باید به روی گونه نشیند اما چاره ای نیس رگ حنجر تو مانده و من *خم شد لبها رو گذاشت رو لبهای بریده اینجا همون جایی که پیغمبر بوسه میزد بابام علی بوسه میزد..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•ترسم این است... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *به امر امام اومده بود کوفه. کوفیا نامه نوشته بودن حسین باغ هامون آباده. فصل میوه است. از امام دعوت کردند با خانواده بره برا کوفه. می خواستند با امام بیعت کنند. امام برا صحت سنجی نامه هاشون هزار هزار امضا کرده بودند امام رو دعوت کرده بودند. مسلم سلام الله علیه رو فرستاد. وقتی مسلم رسید مقاتل معتبر نوشتن کوفیا گریه می کردند. می گفتند سفیر امام حسین آمده به کوفه. اما به بعضی از گریه ها نمیشه دل خوش کرد. وقت امتحان رفوزه شدند. یه شب نماز روخوند برگشت دید هیشکی پشتش نمونده. توو شهر کوفه از این کوچه به اون کوچه، تکیه به دیواری زد. طوعه سلام الله علیها آن زن بهشتیِ مومنه‌ی عفیفه‌ی کوفه، اومد جلو در. گفت: مرد مگه نمی دونی حکومت نظامیه؟ برو خونه ات. برو پیش زن و بچه ات. سه مرتبه این سوال رو پرسید. مسلم سلام الله علیه فرمود: من توو این کوفه غریبم. جایی رو ندارم. کجا برم؟ درهای خانه هاشون رو به روی من بستند. رحمت به این زن مومنه که در تاریخ خودش رو ماندگار کرد. طوعه دعوتش کرد به خانه آبش داد. غذا براش برد. شب رو در خانه طوعه ماند. اما پسر طوعه لو داد مسلم رو. به یک نقل امروز نگاه می کردم سه هزار نفر عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم فرستاد. برای اینکه حرمت این زن حفظ بشه خود مسلم از خانه آمد به بیرون. جنگ سختی کرد. رفته بودند از بالای بام کوفی ها سنگ می انداختند سر مسلم سلام الله علیه. چاله جلوش درست کردند. با حیله و با مکر انداختنش داخل چاله و دستاش رو بستند. بردنش کاخ عبیدالله ابن زیاد علیه لعنت والعذاب. دستاش رو همین طور که بسته بودند عبیدالله اومد اول یه فحش به علی ابن ابی طالب داد. به خدا من از تاریخ می خونم براتون ها. حالا اگه روون میگم برا اینکه نوجوونا هم می شینند. اقشار مختلف می شینند. همینجوری روون میگم اما تاریخ رو میگم. اومد مسلم رو اذیت کنه دید دستای مسلم بسته است فحش به امیرالمومنین داد. مسلم سلام الله علیه شروع کرد برای غربت علی ع گریه کردن. دندونش شکسته بود. آب طلب کرد. فرمود: میشه آب برام بیارید. عطش مستولی شده بود. آب آوردند برا مسلم. اومد آب رو بخوره مسلم فقیه بود. آگاه بود به علوم و به احکام شریعه آگاه بود. تا اومد آب بخوره، خون از دهانش جاری شد به کاسه آب. آب قلیل بود. نجس شد. آب رو نخورد. همین طور که گریه می کرد. اومد نیش و کنایه بزنه. گفت: مسلم تو مگه فرستاده حسین ع نیستی؟ داری گریه می کنی؟ مرد که نمی ترسه. از مرگ ترسیدی؟ چرا داری گریه می کنی؟ فرمود: من برای خودم گریه نمی کنم."ابکی للحسین و آل الحسین". من برا اون آقایی گریه میکنم که براش نامه نوشتم بیا. برای اون آقایی که داره شیرخوارش رو میاره. برا اون آقایی دارم گریه می کنم که زن و بچه اش را داره میاره...* ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود ترسم این است رقیه سرِ بازار رود *نانجیب، من برای خودم گریه نمی کنم.* ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند چه بلا که سر نامه برت آوردند. پسرعمو برگرد. چه بلا که سر نامه برت آوردند یادم آمد چه به روز پدرت آوردند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•ای کشته ای که جان... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بی بی سلام ماه محرم شروع شد.همین الان یه نگاه به ما بنداز ما دیر رسیدیم. نوکرات،عاشقای پسرت،خیلی قبل تر رزق گریه محرم رو گرفتن.خیلی هاشون فاطمیه،همون شب شام غریبان کار رو تموم کردند.از اون موقع تا الان منتظر محرمند.ما دیر رسیدیم یه نگاه به ما بنداز.به خاطر دل علی یه نگاه به ما بکن؛ما بتونیم برا پسرت گریه کنیم.شب اوله شب حضرت زهراست.بی بی جانم به حق اون لحظه ای که اگه پسرت گودی قتلگاه تمام توانش رو جمع کرد؛روی زانو نشست؛یه نگاهی به سمت خیمه ها انداخت.به حق اون لحظه ای که تمام توانت رو جمع کردی از جا بلند شدی..دنبال حیدر می دوید.بلند شد.دنبال علی می دوید.زبان حال علی این شد.* زهرای من! در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند زهرای من! چرا شده گوشهٔ چشمت کبود؟! به من بگو: مگر علی مرده بود؟! وای من و وای من و وای من میخ در و سینه زهرای من *یه زنی بین در و دیوار صدا زد:"یا ابتاه هکذا یُفعلُ لابنَتِه"همین بانو عصر عاشورا صدا زد:"بنی قتلوک،ذبحوک و من الماء ذبحوک"* میان این همه نوکر به فکر من هم باش منی که از همه جز تو،عجیب، خسته شدم بوی بهشت می وزد از کربلای تو ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو *یه وقت صدا زد"هل من مُغیث یغاثنا لوجه الله؟! " * در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب وقتی شنید، ناله وا غربتای تو *عصر عاشورا شد"وَ عَزَمَ علی لِقاء قومِه بِمُهجتِه" دیگه خودش اراده میدان کرد.یه نگاه به راست و چپ کرد."و نظراََ یمینا و شمالا"هی نگاه کرد" فَلَم یَره مِن اصحابِه اَحَداََ"هیچ کسی رو ندید.اول صدا زد: "یا مسلمَ بنَ عقیل"مسلم کجایی؟!"یا هانی بن عروه"مسلم که کربلا نبود.مسلم کوفه شهید شد،نهم ذی الحجه.حاج آقامجتبی می فرمود: مسلم ابن عقیل باب الحوائجه پیغمبر فرمود:من عقیل رو دوبار دوست دارم...یکی به خاطر اینکه عقیل رو دوست داشتم.یکی اینکه خدا یه پسری به عقیل میده؛در راه محبت نوه من شهید میشه.آی مسلم آقا صدات کرد.تو کجا صداش کردی آی غریب کربلا؟! آی غریبا! آی بی کسا!نماز عشا رو در مسجد خوند، پشت سرش رو نگاه کرد؛ دید سی نفر باهاشن.آمد آستانه مسجد؛یه نگاه انداخت،دید فقط ده نفر موندن.همچین که پا به آستانه کوچه گذاشت، یه نگاه به عقب انداخت، دید هیچ کسی باهاش نمونده" فَمَشی مُتَلَدِّدا فی اَزِقَّه الکوفه"تنها و سرگردون و حیرون تو این کوچه ها میگشت؛رسید در خونه این بانو،در خونه پیرزن نشست؛طوعه در رو باز کرد.یه مقداری صبر کرد،دید نمیره.صدا زد ای بنده خدا چی میخوای؟ گفت: یه ذره به من آب بده. آب خورد؛همین جور نشست. صدا زد:"یا عبدَ الله اَلَم تَشرَب؟! "مگه آب نخوردی؟"لا، جُلوس علی بابی"درست نیست در خونه من بشینی.بلند شو برو سراغ زن و بچه ات.برو سراغ خانواده ت."ما لی مثلی اهل و لا عشیره"من تو این شهر،کسی رو ندارم. کی هستی؟من مسلم بن عقیلم..* کرم نما و فرود آی که خانه،خانه توست. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌ مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ انقدر بهش خدمت کرد،انقدر رفت، اومد. پسر خبیثی داشت این پسر ملعون رفت مسلم رو لو داد.رفت در خونه مسلم شلوغ شد.قبل از اینکه از خونه بیرون بره؛حسابی از این پیرزن تشکر کرد.یه نگاهی به این پیرزن کرد،فرمود:شفاعت پیامبراکرم رو نصیب خودت کردی به من پناه دادی.رفت؛جنگ نمایانی کرد..انقدر شبیه مولا شد عاشق همیشه شبیه معشوق میشه. از بالای پشت بوما بهش سنگ میزدند آتیش پرتاب می کردند،با شمشیر لبش رو بردیدند،گفت برام آب بیاریدظرف آب رو بالا آورد تا خواست تناول کنه،خون از لب و دهانش به داخل آب ریخت.شروع کرد های های گریه کردن یک نفر گفت:خجالت بکش! داری گریه میکنی؟ برا کار بزرگی قیام کردی "والله مالی بکیتُ" من برای خودم گریه نمی کنم من برای خودم مرثیه نمیخونم. ابکی للحسین و آل الحسین چی گفتم؟! آقا عصر عاشورا مسلم رو صدا زد و مسلم هم یه جا آقا رو صدا زد.قبل از اینکه سر از بدنش جدا کنند؛یه نگاه به افق کوفه انداخت صدا زد "یا اباعبدالله! اِرجِع فِداکَ بابی و امی"پدر و مادرم به فدات، برگرد. عصر عاشورا که امام حسین صداش کرد چند نفر دیگه هم صدا زد.یا بریر! یا زهیر! یا حبیبَ ابن مظاهر!.این یه دونه اش به درد ما می خوره صدا زد:یا حرالریاحی! توبه کار من کجایی؟ یا علی بن الحسین! پهلوونا کجایید؟ بیاید از خیمه های من دفاع کنید...* یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته،خدا شاهده هوای حرم،هوای بهشت ببر کربلا به جای بهشت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net