♥️🍃
امشب توے خلوت شب
توے تاریکے
آقامون حسیݩ
تک تک خارهاے بیابون رو
از زمین بیرون میاره 😭
چون نگران فردای بچه هاست
🍃♥️شب جمعہ ..شب زیارتے آقا
همزماݩ شده با شب عاشــــــــــوࢪا
امشب همه ڪربلا جمعند به معنے واقعے
من اگر روضهخوان بودم شب عاشورا رو به مستمعها میگفتم من هم لهوف را دیدهام، هم ارشادِ شیخ مفید را، آن هم نسخههای عربیش، راستش را بخواهید چیزی که من در لهوف و در ارشاد خواندهام اصلا تعریف کردنی نیست، همهی روضههایی که تا حالا شنیدید را باید بگذارید کنار، قصه خیلی هولناکتر از این چیزهاست. دست روی هر جایش که بگذارید روضهی باز است.
با این حرفها هول به دلِ مستمع میانداختم و میگذاشتم زنهای مجلس کمی ترس ورشان دارد نکند من حرفی بزنم بچههایشان بلرزند، آب دهان مردها خشک شود نکند من دست روی جایی از واقعه بگذارم که زنها آنطرفِ پرده قالب تهی کنند.
خوب که احساس کردم دلهره به جانِ مستمع افتاده و تپش قلبها بالا گرفته میگفتم متوجه اضطرابتان شدم، عیبی ندارد، آدم شب عاشورا نخواهد یک ذره از حال زنها و بچههای حرم را بچشد که نمیشود اسم خودش را بگذارد شریکِ غم! ولی هول ورتان ندارد نیامدهام برای مقتلخوانی.
مثل امشبی که قلب امام زمان دارد از غصه میترکد، ادب و انصاف حکم میکند آدم اصلا روضه نخواند!
من هم نمیخوانم! لااقل از مگوهای واقعه نمیخوانم. بعد که مستمعها آب دهانشان را فرو میدادند و یک نفس راحتی میکشیدند میگفتم هان دیدید حتی تاب یک اشاره را ندارید چه رسد به اصل واقعه. تازه شما مردهای اینجا هر قدر هم غیرتی باشید، هر اندازه هم عاطفی، یک ذره از غیرت و عاطفهی ابیعبدالله نمیشود. حالا حساب کنید آن مردِ غیرتمندِ پرعاطفه که از فردا خبر داشته و میدانسته قرار است چی سر این زن و بچه بیاید، او مثل امشبی چه حالی داشته؟ این را میگفتم و اجازه میدادم صدای نشستنِ دستها روی پیشانیها جلسه را پر کند و شانهها به گریه بلرزد.
بعد با سوز میگفتم آه حسین... و میگذاشتم مستمعها پشت سرم تکرار کنند و جا برای گریه باز شود...
بعد دوباره میگفتم ادب و انصاف حکم میکند آدم مثل امشبی روضه نخواند و فقط همهی جلسه را پر کند از صلواتهای بیتاب و نگران که خدای نکرده یک وقت اتفاقی برای صاحبالزمان نیفتد. و میگذاشتم مستمعها چند صلوات پراکنده و شلوغ و اشکآلود بفرستند تا کمی دلشان قرار بگیرد.
بعد میگفتم راستش من برای امشب اگر قرار باشد روضه بخوانم یک چیزی میخوانم که فقط روضهی اباعبدالله نیست، یک حرفیست که روضهی همهی اهلبیت با هم است!
دلهایتان را بدهید دست من تا ببرم آنجایی که زینب روضهی پیغمبر و حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و امام مجتبی را با هم خوانده و آمده گریهاش را توی دامن اباعبدالله ریخته!
یک وقتی از شب زینب کبری با هزار اضطراب خودش را به چادر برادر رسانده و همانجور که صدایش میلرزیده پرسیده: حسین جان روی اصحابت چقدری میشود حساب کرد؟
این پرسشِ چند کلمهای سنگینترین روضهی شب عاشوراست حتی سنگینتر از روضهی گودال!
این دلشورهای که شب عاشورا به جان زینب افتاده و او را بلند کرده که برود و از برادر بپرسد اصحاب ماندنی هستند؟ پرده از حقایقی برمیدارد که در خاطرِ زینب بوده!
راستش ما اگر این سوال زینب را درست فهم میکردیم، همینقدر که من گفتم زینب این را پرسیده، آنقدر خودمان را میزدیم و آنقدر گریه میکردیم که از حال برویم.
بعد همانطور که اشک امانم را گرفته بود میگفتم یک نفر به من بگوید این زن مگر خاطرهی چند نامردی توی ذهنش بوده که حالا شب عاشورا اینجوری هول ورش داشته؟
زینب هر چه به عقب نگاه کرده دیده جز نامردی چیزی یادش نمیآید، خب حق داشته دلهره بگیرد نکند اینها هم نامردی کنند و بلایی که سر مادر و پدر و آن یکی برادرش آمد سر حسین هم بیاید.
اول خاطرهاش از نامردی از آن ۱۲۰هزاری بود که زدند زیر همه چیز و گفتند ما دور ایستاده بودیم نشنیدیم پیغمبر چی گفت، خاطرهی دیگرش از نامردی از آن چهل شبیست که همراه مادر میرفت در خانهی انصار و مهاجر و هر کدام با بهانهای زهرا را به دیگری حواله میکردند و آن آخرها دیگر حتی لای در را باز نمیکردند، بعدش هم که آتش گرفتن در و آن حادثههاست، خاطرههای بعدش نامردیهای صفین و جمل و نهروان با پدرش و بدتر از همه سپاه امام مجتبی که آنجور برادرش را تنها گذاشته بودند، زینب شنیده بود حتی بعضی از فرماندههای حسن به معاویه نامه داده بودند اگر میخواهی سر حسن را برایت میفرستیم...
خب حق داشته شب عاشورا لرز به تنش بیفتد.
زینب با این سوالش عالم را شرمنده کرده، یک جوری خوابانده توی گوش دنیا که اف بر تو که هر چی نگاهت میکنم با ما غیر از نامردی نکردی.
از من اگر میپرسید سختترین جای واقعه همین سوال زینب است همین تردیدی که به دلش افتاده، همین اعتمادی که نتوانسته بکند...
اف به دنیایی که برای بچههای پیغمبر هیچ وقت جای امنی نبوده!
این را میگفتم و مجلس را به حال خودش رها میکردم تا هر کسی همانطور که اشکهایش آویزان است در خلوت خودش حساب کند مگر این زن چقدر نامردی در خاطرش داشته؟ چقدر بیوفایی...
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اولین دیدار پدرومادر شهید مفقودالاثر با پیکر فرزندشان بعد از 40 سال دوری در شب عاشورا در حسینیه معلی
#تاسوعا
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
هدایت شده از منوبچہشیعہ هام🪴
ختم صلوات در تاسوعا و عاشورای حسینی
در کانال من و بچه شیعه هام🖤
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم🖤
ختم صلوات به نیت تسلی و آرامش قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه و تعجیل در امر فرج🏴
بزنید روی لینک و تعداد صلوات های مدنظرتان را بر روی گزینه ثبت، ذخیره نمایید🌹
https://EitaaBot.ir/counter/j7n13
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
هدایت شده از منوبچہشیعہ هام🪴
waqe_346196.mp3
29.55M
[🦋💫]
🌻امام باقر علیه السلام :
هر آنکس در هر شب پیش از خواب سوره واقعه را بخواند خدا را ملاقات می کند در حالی که چهره اش چون ماه شب چهارده تابان باشد.
🍃سوره مبارکه #واقعه🌿
الهـــی رزق و روزیتون به برکت ســـوره واقعــه، زیاااد باشه🤲🏻
امیرحسین ساجدی
⊰᯽⊱≈─📖💫─≈⊰᯽⊱
@bache_shiee
⊰᯽⊱≈─💫📖─≈⊰᯽⊱
هدایت شده از منوبچہشیعہ هام🪴
✨
یادآوری اعمال قبل خواب 😴
ᘜ⋆⃟݊🌙•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊⭐️
#کلام_آخرشب
الهے در سڪوت شب ذهنم را آرام ڪن
و مرا در پناـہ خودت بـہ دور از
هیاهوے این جهان بدار…
بیقرار بودم و تو قرارم دادے
الهے شبم را با یادت بخیر ڪن
✿اَلٌسٌْلٖاُمُ ْعَلَیٌڪَ یٰاحُسٌیٌنْ🏴
#شبتون_حسینی
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
ali-fani-8.mp3
21.06M
🏴بسمـ ربالحجةعجلاللہتعالــــــیفرجـــہالشریفـــــ
🍃السلام علیک یا فارس الحجاز🍃
🍃السلام علیک ایها الحجه الثانی عشر🍃
- دعای عهد🌱
_وَاللّٰهُیَعلَمُمافيقُلوبِکُم🌱
چهل روز درکنار یکدیگر .....
چهل روز عاشقی با خداوند تا تاسوعا و عاشورای حسینی.....
به نیت تعجیل در فرج و حاجت روایی مخاطبین کانال❤️
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪالفـــرج
#روز_سی و هشت
#چله_دعای_عهد🏴
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
4_179321206799859827.mp3
25.23M
[°•🖤☁️•°]
✨دعاے ندبـــه🥀
🎤با صداے :آقاے فرهمند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🦋جمعـــه هاے انتظـــار🦋
∞°مـن بچـہ شٻعـہ هسٺـم°∞
○°•___☁️🖤___•°○
ختم صلوات در تاسوعا و عاشورای حسینی 🖤
امروز قلب آقاجانمون در تنگاست.. 😭
همه صلوات میفرستیم
به نیت تسلی و آرامش قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه
و تعجیل در امر فرج ایشان🏴
بزنید روی لینک و تعداد صلوات های مدنظرتان را بر روی گزینه ثبت، ذخیره نمایید🌹
بسم الله..
https://EitaaBot.ir/counter/j7n13
May 11
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل (عاشورای سال ۶۱هجری قمری)
🕘 حدود ساعت 9
♦️روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد.
سپس کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند.
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران شهید شدند. (تعداد دقیق معلوم نیست . تعداد شهیدان تیر اندازی. با تعداد شهیدان حمله اول 50 نفر ذکر شده.)
#محرم
#عاشورا
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل (عاشورای سال ۶۱هجری قمری)
🕙 حدود ساعت 10
🔴
🔹بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تنبهتن ابتدای جنگ بیرون آمدند.
عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت.البته انگشتان دست چپش قطع شد.
🔰بعدازاین نبرد تنبهتن، حمله سراسری سپاه امام حسین (علیه السلام) انجام شد؛ امام و حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد.
💠زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و درآن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند.
🔆اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد.
🔥گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (علیه السلام) حمله کنند که زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند...
#محرم
#عاشورا
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
.
◼️ آیت الله حائری شیرازی: امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
#امام_حسین
#محرم
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🕚 حدود ساعت ۱۱ امروز :
⚫️امام(ع) دستور تک تک به میدان
رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد،
پیرمرد زاهد، جناب بریر بود.
مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد.
حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
#شرحواقعه
#محرم
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
@bache_shiee
─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤