eitaa logo
من‌وبچہ‌شیعہ‌ هام🪴
3.4هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
270 فایل
من یه مامان طلبه با ۳ فرزنـدم👶🏻 💞تسهیلگر و پژوهشگر حوزه زن وخانواده 👈اینجا باشگاه توانمندسازی بانوانه💪😍 مهارت همسرداری/تربیـت فرزند روباهم تقویت میکنیم😍 کپی ممنوع⛔ 💛کانال نوجوان و انیمیشن ما: @bache_shiee_nojavan @bache_shiee_anime
مشاهده در ایتا
دانلود
•[همیشه مےگفٺ : باید صددرصد وجودٺ را براے امام زمان|عج|خرج کنے که او یار نیمه ٺمام نمےپسندد همیشه سخٺ‌ٺرین کارها را برمیگزیند]• 🌱 ___________ 🌙 🌷 ⊰᯽⊱≈••─💫🌘─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🌒💫─••≈⊰᯽⊱
•{مااستراحت نخواهیم کرد این انقلاب و این جامعه آنقدر کاردرش هست که دیگر"استراحت بی استراحت..."}• 🌱 🌱•|@majhol118 خیلی توی این جمله: استراحت‌بی‌استراحت‌حرفه رفیق:)🚶🏿‍♂🚶🏿‍♀ ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱
🕊🥀 『شاید‌شهادت‌آرزوۍهمہ‌باشد اما‌یقییناً‌جز‌مخلصین کسۍبدان‌نخواهد‌رسید..(:🕊🖤+』 🌱•|@majhol118 ⊰᯽⊱≈••─🕊─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🕊─••≈⊰᯽⊱
💐 💐 ڪٰاشْ بٰاشَدْ عِیْدےِ مَبْعَث هَمیْن❣🌸 ڪَـربَـلٰا ، پٰاےِ بِرَهْـنِه ، اَرْبعْیـــــن❣ یادشهداکمترازشهادت‌نیست باشهـــداوسیّدالشُّهداتــاظهــــور ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱
🌱•❤️ •[ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمٺ، رحمٺ من. هر ڪه مرا در اين ماه بخوانَد ، پاسخش مے گويم و هر ڪه از من"چيزے"بخواهدعطايش مے ڪنم🌿💚]• اين‌ماه‌را‌ماه بين‌خودم‌وبندگانم‌قرار‌داده‌ام'!:) ⭕️رفقــــــــــا داره تموم میشه این مـــــاه پربرکـــــت رجـــــب شبهـــــای آخـــــــر رو هم دریابیـــــــم🌙 خداکنه دست پـــر این ماه رو پشـــت سر بذاریم❤️🤲🏻🤲🏻🤲🏻 ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🌙─••≈⊰᯽⊱
‹♥️🖇 › ‌خدایـٰامی‌شود..؟ درتیترنیـٰازمندۍهاۍ روزگـٰارت‌بنویسۍ بہ‌یڪ‌‌نوڪرسـٰادھ‌جھت شَہید‌شدن‌نیـٰازمندیم... •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽• @bache_shiee •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽•
ما راه را یافتیم «نمازشب و زیارت عاشورا» •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽• @bache_shiee •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ قول میدم... اَللّهُمَّ‌_عَجِّـلْ‌_لِوَلیِّکَ‌_الفـَرَجْ •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽• @bache_shiee •᯽⊱---💠🌸💠---⊰᯽•
‹جوری رو خودتون کار کنید که حتی اگه یک گناه هم کردید گریتون بگیره..! شهید جهاد مغنیه›👌🏻🌿 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
☀️ سفارش سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی ، قبل از شهادت : مواظب آقای خامنه ای باش ۰۰۰ این سید اولاد پیغمبر را تنها نگذار ۰۰۰ شهیدسرلشگر خلبان عباس بابایی الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجهم ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
وقتی در گناه زندگی میکنی شیطان کاری به تو ندارد اما.... وقتی تلاش میکنی تا از اسارت گناه بیرون بیایی اذیتت خواهد کرد. شهید سید سجاد خلیلی هدیه به روح مطهر شهید ۵ شاخه گل صلوات🌹 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🔹در سال ۹۲، مصاحبه‌ای منتشر نشده از شهید آیت، توسط برادر ایشان، سید علی آیت در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت. در این مصاحبه که در آستانه برگزاری مراسم بزرگداشت مصدق در سال ۵۹ انجام شده، شهید آیت می‌گوید: 👈"چنانچه می‌دانیم مصدق عضو فرقه فراماسونری بود و فراماسونری اصلا ملیت را قبول ندارد. تقی‌زاده، مصدق و شریف امامی همه ماسون بودند و مطابق مرامنامه ماسون‌ها، شریف‌امامی مدعی جهان وطنی بود! ولی با این‌حال از ایران دم می‌زدند که اسلام را تحت‌الشعاع قرار دهند ... استعمارگران همیشه یک سری عوامل شناخته شده، و یک سری عوامل ناشناخته دارند و عمد دارند که مردم آن‌ها را نشناسند و این عوامل را برای روز مبادا نگه می‌دارند. برای روزی که مردم قیام کردند و خواستند تا آن شناخته شده‌ها را بیرون کنند ... در جناح‌های مذهبی، انقلابی و اصلاح‌طلبی عناصری را می‌گذارند و تلاش می‌کنند تا به راس قدرت برسانند تا در موقع مناسب منافع استعمارگران را حفظ کنند. در مبارزات ضد استعماری که مثلا در آفریقا شد، چهره‌هایی علی‌الظاهر ضد انگلستان بودند و زندان هم رفتند ولی وقتی که انگلستان مجبور شد قدرت را واگذار کند، قدرت را به همین عوامل ناشناخته خودش داد. یا در کنگو می‌بینیم که چهر‌های مبارزی مثل لومبا مبارزه می‌کنند و اصالتا هم مبارزه می‌کنند اما کسی که الان سر کار است، موبوتو است. البته هر دو علیه بلژیک مبارزه کردند اما همین موبوتو علیه لومبا کودتا کرد و کنگو را تحت کنترل آمریکا درآورد. در ایران هم چهره‌هایی مثل تقی‌زاده با تبلیغات ماهرانه مورد توجه ملت قرار گرفت تا نهایتا شد یک چهره ملی! به همین علت بود که او توانست بعد از مشروطیت قرارداد خائنانه نفت را به ضرر ملت ایران در سال ۱۳۱۲ منعقد کند. همین دکتر مصدق عضو هیئتی هشت نفره از مشاورین رضاخان بود که وجیه‌المله هم بودند: مشیرالدوله، مستشارالملک، تقی‌زاده، مصدق، حاج مخبرالسلطنه هدایت و... . این‌ها چهره‌هایی بودند که استعمار خوب توانسته بود بدل‌سازی کند و مورد اعتماد ملت قرار دهد.. چون نمیشد با عُمال شاه با آیت‌الله کاشانی مبارزه کرد این وظیفه به کسی سپرده شد که چهره ملی داشت.. مصدق با سید ضیاءالدین طباطبایی در چندین کابینه پیش از کودتا، وزیر خارجه، وزیر دارایی (مالیه) و دادگستری بود". ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
رزق امشبمون از شهید حججی❤️ نشرش با شما🌱 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سردار بی سر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری شادی روح بلندش صلوات💐 🌱أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌱 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
در کوچه ما پیر مردی بود که اختلال حواس داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیر مرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد. آن شب رفته بودیم هیئت. موقع برگشت ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیر مرد هم چنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد.وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست. حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیر مرد را خواهی دید. وقتی بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیر مرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم. شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 😍 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
💐🌿شهید رضا اسماعیلی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۷۱ در مشهد مقدس بدنیا آمد. پدرش قربان اصالتا افغانستانی بود ولی در ایران متولد شده بود و مادرش شهربانو زادۀ ایران بودند.شهید خیلی پرشروشور بود. «شهید رضا اسماعیلی» نایب قهرمان رشته پرورش اندام کل استان خراسان رضوی و نائب قهرمان مشهد مقدس در وزن 52کیلو گرم و دارای دو مدال قهرمانی بود . ☘اوائل سال ۹۲، زمانی که هنوز بحث مدافعان حرم آنقدر مطرح نبود، رضا جزو اولین گروه اعزامی فاطمیون به سوریه بود. (در همان ابتدای شکل گیری فاطمیون) و در همان روزهای اول حضورش به دلیل استعداد و هوش بالایی که از خود نشان داد به عنوان فرماندۀ اطلاعات عملیات فاطمیون مشغول به خدمت شد.  او را با نام جهادی ابو سه نقطه (ابو...) می شناختند. این لقب برای این بود که هنوز جنسیت فرزندش مشخص نبود.  🌷 وقتی رضا برای جست‌وجوی یکی از نیروهای تیپ فاطمیون به منطقه زمانیه واقع در غوطه شرقی رفته بود، با نیروهای دشمن درگیر و زخمی می‌شود.  وی به دلیل جراحات شدید قادر به بازگشت نبوده و توسط نیروهای وهابی به اسارت گرفته می‌شود. تکفیری رضا را به وسیله ی اتومبیلی بر روی جاده کشان کشان به سمت پایگاهشان می برند. آنها بیسیم رضا را گرفته و شاسی اش را آزاد می کنند تا صدایش را همرزمانش بشنوند. تنها صدایی که از رضا شنیده شد فریادهای (یا علی) بود. آنقدر یا علی گفت تا صدای بریده شدن گردنش را همرزمانش شنیدند.  🌹مدتی بعد با آزاد شدن منطقه توسط نیروهای فاطمیون، جست‌وجو برای یافتن فرد مفقود شده و «رضا اسماعیلی» آغاز می‌شود. مدافعان حرم حضرت زینب در جست‌وجوهای خود پیکر مطهر رضا اسماعیلی را در حالی می‌یابند که سر به بدن ندارد.  پس از این اتفاق شهید جوان «رضا اسماعیلی» به‌عنوان اولین ذبیح تیپ فاطمیون که به‌دست نیروهای تکفیری وهابی سر از بدنش جدا شد، شناخته می‌شود. از این شهید یک پسر به نام محمدرضا به یادگار مانده است. روح پاکش با اباعبدالله محشور باد🕊🌷 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
💌 همیشہ‌مےگفت: . واسہ‌ڪےڪارمےڪنے؟ . مےگفتم:امام‌حسین:)♥️🌱 . مےگفت:پس‌حرف‌هارو‌بیخیال :) . ڪار‌خودت‌روبڪن . جوابش‌باامام‌حسین . . .♥️:)" 🌱شهید محمدحسین محمدخانی🥀 شادی_روح_شهدا_صلوات 🕊 ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
چند خاطره کوتاه از زبان دوستان نزدیک شهید گرانقدر سید مجتبی علمدار ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 💐شیوه خاصی در جذب جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به سّید می گفتم: اینها کی هستند می آوری هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و .. ول کن بابا!  می گفت: نه ! کسی که در این راه اهل بیت(ع) هست که مشکلی ندارد ، اما کسی که در این راه نیست ، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت(ع) و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم بر نمی گردد اما وقتی او را تحویل بگیرید او را جذب این راه کرده اید. برنامه هیات او اول با سه، چهار نفر شروع شد اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت(ع) که همه اینها نتیجه تواضع،  فروتنی و اخلاص سید بود. یکبار یکی از بچه های هیأت آمد و به سید گفت: تو مراسم ها و روضه اهل بیت(ع) اصلاً گریه ام نمی گیرد و نمی توانم گریه کنم! سید گفت: اینجا هم که من خواندم گریه ات نگرفت؟! گفت: نه! سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است. من دهنم آلوده است که تو گریه ات نمی گیرد! این شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکل داری برو مشکلت را حل کن،گریه ات می گیرد! اما این سید می گوید مشکل از من است! بعدها می دیدم که او جزء اولین گریه کنندگان مصائب ائمه اطهار بود. 🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤 دو تا برادر بودند که به ظاهر هیأتی نبودند و به قول بعضی ها آن هیپی ..!! این دو شیفته سید شده بودند و به خاطر دوستی با سید وارد هیأت شدند. یک روز مادر اینها شک می کند که چرا شب ها دیر به خانه می آیند؟! یک شب دنبال آنها راه می افتد، می بیند پسرانش رفتند داخل یک زیرزمین! این خانم هم پشت در می نشیند و گوش می دهد متوجه می شود از زیرزمین صدای مداحی می آید. بعد از اتمام مراسم مادر متوجه می شود فرزندانش مشغول نماز شده اند؛ با دیدن این صحنه مادر هم تحت تاثیر قرار می گیرد و او هم به این راه کشیده می شود.  خود سید بعدها تعریف کرد که این دو تا برادر یک شب آمدند گفتند: سید! مادرمان می خواهد شما را ببیند. رفتم دیدم خانمی است چادری؛ گفت: آقا سید شما من را که نماز نمی خواندم ،نمازخوان کردید! چادر به سر نمی کردم، چادری کردید! ما هر چه داریم! از شما داریم. این خانم بعدها تعریف کرد که سید به من گفت: من هر چه دارم از این فرزندان شما دارم! اینها معلم اخلاق من هستند! 🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀 شبی در بین راه در خصوص مسایل مربوط به زندگی و معضلات جامعه و مسایل روز صحبت می کردیم. در پایان وقتی همه ساکت شدند سید مجتبی با خنده گفت: ای آقا سی سال عمر که این حرفها را ندارد! و به مصداق همان حرفی که سید گفته بود، همگان دیدیم که سرانجام در سی امین بهار زندگی، سید مجتبی جاودانه شد. 🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀 من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرف تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می کرد. 🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤🥀🌤 شبی که حال سید بسیار وخیم و تنفس او بسیار تند و مشکل شده بود، او را به اتاقی که دستگاه تنفس مصنوعی بود بردیم در حالیکه تنفس بسیار سریعی داشت و تشنه هوا بود. پزشک دستور داد که داروی بیهوشی به او تزریق شود تا لوله جهت تنفس گذاشته شود و من آخرین جمله ای که از سید شنیدم و بعد از آن تا زمان شهادت بیهوش بود، این بود: یا عمه سادات! یا زینب کبری! ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🌻دست نوشته ی شهیده والامقام راضیه کشاورز 🌿می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان از انسان راضی باشند، کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم؛ چرا که غیبت از ماست و حضور او همیشگی است.( انت فی قلبی یا باصالح)  🔰نامه شهیده راضیه کشاورز به امام زمان (عج) در ۱۳ سالگی ! 🌸نشانی گیرنده: نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی و یا شاید من از تو دورم. کوچه انتظار، پلاک یا مهدی! به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام من به یوسف گمگشته دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار ای دریای بیکران ، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند. ♥️من تورا محتاجم. بیا ای انتظار شبهای بی پایان، بیا ای الهه ناز من، که من از نبودن تو هیچ و پوچم. بیا و مرا صدا کن، دستهایم را بگیر و بلند کن مرا. مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر. 🌺 بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار. صدایم کن و زمزمه دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن، من فدای صدایت باشم. چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند. 🌼من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود. به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و بر سر دشمنانتان فرود آید . 🌤یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک دوستدار عاشقانه شما راضیه ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
💠خاطراتی از شهید مهدی باکری💠 در بیت امام‌، مهدی را دیدم و گفتم‌: "آقا مهدی‌! خواب‌های خوشی برایت دیده‌اند ...‌مثل اینکه شما هم ... بله ..." تبسمی کرد و با تعجب پرسید: "چه خبر شده است‌؟" گفتم‌: همه خبرها که پیش شماست‌. یکی از فرماندهان گردان که یک ماه پیش شهید شد، خواب دیده بود، در بهشت منزلی زیبا می‌سازند‌. پرسیده بود: "این خانه را برای چه کسی آماده می‌کنید؟" گفتند: "قرار است شخصی به جمع بهشتیان بپیوندد‌. "باز پرسیده بود: "او کیست‌؟" بعد سکوت کردم‌. مهدی مشتاقانه سر تکان داد و گفت‌: "خوب ...‌ادامه بده‌." گفتم‌: "پاسخ دادند: قرار است مهدی باکری به اینجا بیاید‌. خلاصه آقا ملائکه را خیلی به زحمت انداختی‌." سرش را پایین انداخت و رنگ رخسارش به سرخی گرایید و به آرامی گفت‌: "بنده خدا! با این کارهایی که ما انجام می‌دهیم‌، مگر بسیجی ها اجازه دهند که به بهشت برویم‌! جلو در بهشت می‌ایستند و راهمان نمی‌دهند‌. سپس رفت و از من دور شد‌. دیگر مطمئن بودم که مهدی آخرین روزهای فراغ از یار را سپری می‌کند‌. 🔅♻️🔅♻️🔅♻️🔅♻️🔅 زمانی که آقای مهدی شهردار ارومیه بودند روزی باران خیلی تند می آمد بهم گفت : « من میرم بیرون ». گفتم : « توی این هوا کجا می خوای بری » جواب نداد. اصرار کردم . بالاخره گفت : « می خوای بدونی پاشو توهم بیا. » با لندور شهرداری راه افتادیم تو شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل . آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد پیرمردی آمد دم در. ما را که دید شروع کرد به بدو بیراه گفتن به شهردار. می گفت : « آخه این چه شهرداریه که ما داریم نمی یاد یه سری بهمون بزنه ببینه چه میکشیم . » آقا مهدی بهش گفت : « خیلی خب پدر جان . اشکال نداره . شما یه بیل به ما بده درستش می کنیم » « پیرمرد گفت : « برید بابا شما هم بیلم کجا بود. » از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم . تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه آبراه می کندیم. راوی: همسر شهید باکری حضرت امام خمینی (ره) بعد از شهادت مهدی فرموده است: خداوند شهید اسلام مهدی باکری را رحمت کند. مقام معظم رهبری نیز در خصوص شهید مهدی باکری فرموده است: شهید باکری یکی از همین جوان‌هاست، من آن شهید را قبل از انقلاب از نزدیک می‌شناختم. این جوان مومن و صالح مشهد پیش من آمد، حق او بود که بعد از انقلاب یکی از سرداران این انقلاب بشود، چون صادق و مخلص بود و حق او بود که شهید بشود. حجت‌الاسلام والمسلمین شهید محلاتی در مورد شهید باکری گفته است: وی نمونه و مظهر غضب خدا در برابر دشمنان خدا و اسلام بود. خشم و خروشش فقط و فقط برای دشمنان بود و به عنوان فرمانده و باتقوا، الگوی رافت و محبت در برخورد با زیردستان بود. 💫همسر شهید باکری در مورد اخلاق او در خانه ذکر کرده: باوجود همه خستگی‌ها، بی‌خوابی‌ها و دویدن‌ها، همیشه با حالتی شاد بدون ابراز خستگی به خانه وارد می‌شد و اگر مقدور بود در کارهای خانه به من کمک می کرد؛ لباس می‌شست، ظرف می‌شست و خودش کارهای خودش را انجام می‌داد. اگر از مسئله‌ای عصبانی و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعی می‌کرد با خونسردی و با دلایل منطقی مرا قانع کند. 💫دوستان و همسنگرانش نقل می‌کنند: به همان میزان که به انجا فرایض دینی مقید بود نسبت به مستحبات هم تقید داشت. نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شد، با خدای خود خلوت می کرد و نماز شب را با سوز و گداز و گریه می‌خواند. خواندن قرآن از کارهای واجب روزمره‌اش بود و دیگران را نیز به این کار سفارش می‌نمود. شهید باکری در حفظ بیت‌المال و اهیمت آن توجه زیادی داشت، حتی همسرش را از خوردن نان رزمندگان، برحذر می‌داشت و از نوشتن با خودکار بیت‌المال - حتی به اندازه چند کلمه - منع می‌کرد. وقتی همرزمانش او را به عنوان فرماندهی که مندرسترین لباس بسیجی را مدتهای طولانی استفاده می‌کرد مورد اعتراض قرار می‌دادند، می‌گفت: تا وقتی که می‌شود استفاده کرد، استفاده می‌کنم. همواره رسیدگی به خانواده شهدا را تاکید می‌کرد و اگر برایش مقدور بود به همراه مسئولین لشکر بعد از هر عملیات به منزلشان می‌رفت و از آنان دلجویی می‌کرد و در رفع مشکلات آنها اقدام می‌کرد. او می‌گفت: امروز در زمره خانواده شهدا قرار گرفتن جزو افتخارات است و این نوع زندگی از با فضیلت‌ترین زندگی‌هاست. ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
☑️ شهادت علی اصغر گونه ی شهید حاج عبدالحسین برونسی ▪️گفت «توی دنیا بعد از شهادت فقط یه آرزو دارم؛ اون هم این که تیر بخوره به گلوم». تعجب¬مان را که دید ادامه داد «یه صحنه از روز عاشورا همیشه قلبم رو آتیش می¬زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت ». عملیات والفجر1 مجروح شد. یک تیر توی آخرین حد بردش، خورد به گلوی حاجی. وقتی می-بردندش عقب، از گلویش خون می¬آمد. می¬گفت «آرزوی دیگه¬ای ندارم مگر شهادت». راوی: همرزم شهید 📚کتاب عشق شهدا به حسین(علیه سلام) و روضه های کربلا، ص101. ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🇮🇷 شهید دوران، حقیقتی شبیه افسانه‌ها ✏️رهبر انقلاب: ما در سابقه‌ى اين پايگاه [پایگاه هوایی شهید نوژه همدان] كسى مثل شهيد عباس دوران را داريم، كه به‌خاطر ايمان جان خودش را آشكار و صريح بر سر يك هدف گذاشت. اگر ماجراى را در كتاب‌ها خوانده بوديم يا امروز هر كس، مى‌خواند، احتمال مى‌داد كه افسانه باشد؛ اما ما آن را با چشم خودمان ديديم، كه اگر نديده بوديم، مى‌گفتيم افسانه است. اينها شوخى نيست؛ اينها عظمت دارد؛ همت انسان‌ها اينجور است و ما بايستى در هر بخشى همت كنيم. ۱۳۸۳/۴/۱۸ ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سَر جُدا 💥روایت حاج حسین یکتا از راز تولد شهید همت در كربلا و امانت حضرت زهرا سلام الله علیها به مادر شهید أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
✨آیه‌ای که روی دیوار شهید بود بعد از دو، سه هفته متوجه شدیم که همان دانشجوی سال اولی که در رستوران دیده بودمش، در نماز جمعه شرکتی فعال دارد، در بحث‌های بعد از نماز هم مشارکت می‌کند و حتی اظهار می‌کند که آماده است در اولین فرصتی که ممکن باشد خطبه نماز را ایراد و نماز را اقامه کند. یک روز بعد از نماز، آرام‌آرام او را تعقیب کردم تا به اتاقش رسیدم و با نوعی اجازه خواستن وارد اتاقش شدم، روی دیوار اتاقش آیه‌ای از قرآن به این مضمون حک شده بود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده است که هنگامی‌که لازم می‌شود در راه خدا مهاجرت کنید، سنگین به زمین می‌چسبید و خوشی دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهید؟» شهیدمحمدجوادتندگویان ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🌤ظهور اتفاق می‌افتد! ولی مهم‌تر این است که ما کجای این ظهور باشیم. ✍🏻«شهید مصطفی احمدی روشن» ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
🔹وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری🔹 بسمه تعالی اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می کنمکه من را در ایران دفن نکنند. اگر شد، ببرند امام رضا (ع) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند. دوست دارم نزدیک امام (ع) باشم و همه ی مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال مشکی و ... داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگویم و بگویم یا زهرا (س)، بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرند و موقع دفن من، پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یا حسین (ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می خواستم رسیدم. برای امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگیرید و گریه کنید. من را رو به قبله صحیح دفن کنید ... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید. از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد. از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت. حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید. من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل های پشت سرم را شکسته ام و راه برگشت ندارم. بچه های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم. نجف شهری است که مثل تصفیه کُن است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است. هم چنین می خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود. و مطمئنم که این ها (دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا (س) می شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید؛ چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤