eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
16.2هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
☁️🌞☁️ ✳️بچه را آنطور نمیزنند! 🌟یکی از شاگردان روشن ضمیر، مرحوم (رحمه الله علیه)نقل می کند: 📌 دو ساله‌ام – که اکنون حدود چهل سال دارد – در منزل کرده بود و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بند بیاید. 📌 پس از یک ساعت کرد، تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان نسخه و دارو شد، ولی تب قطع نشد، بلکه شدیدتر شد. 📌مجدداً به مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم سنگین بود. 📌باری، شب هنگام جناب شیخ رجبعلی خیاط را در سوار کردم تا به جلسه برویم همسرم نیز در ماشین بود، جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه‌هاست، تب کرده، هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. ⚠️شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: « بچه را که آن طور نمی‌زنند،استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شود. » چنین کردیم تب او قطع شد!. 📚کیمیای محبت📚 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🏠 مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش گرفت 🔥 و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی 🌊 در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. 🍃شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و را‌ سوال کرد. 🔻ابوسعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. 🍃 شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. شیخ گفت: 🔻 روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. 🍃 زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. 😭 مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر شدن کردم، با من چنین کردی اگر می‌شدم چه می‌کردی⁉️!! سر بر سجده گذاشت و کرد. @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ✳️بچه را آنطور نمیزنند! 🌟یکی از شاگردان روشن ضمیر، مرحوم (رحمه الله علیه)نقل می کند: 📌 دو ساله‌ام – که اکنون حدود چهل سال دارد – در منزل کرده بود و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بند بیاید. 📌 پس از یک ساعت کرد، تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان نسخه و دارو شد، ولی تب قطع نشد، بلکه شدیدتر شد. 📌مجدداً به مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم سنگین بود. 📌باری، شب هنگام جناب شیخ رجبعلی خیاط را در سوار کردم تا به جلسه برویم همسرم نیز در ماشین بود، جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه‌هاست، تب کرده، هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. ⚠️شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: « بچه را که آن طور نمی‌زنند،استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شود. » چنین کردیم تب او قطع شد!. 📚کیمیای محبت📚 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🏠 مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش گرفت 🔥 و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی 🌊 در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. 🍃شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و را‌ سوال کرد. 🔻ابوسعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. 🍃 شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. شیخ گفت: 🔻 روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. 🍃 زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. 😭 مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر شدن کردم، با من چنین کردی اگر می‌شدم چه می‌کردی⁉️!! سر بر سجده گذاشت و کرد. @bachehaeyaseman