eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
25 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش خرید و اهدای چادر در طرح زیبای حجاب به بانوی عاشق حجاب فاطمی و حیای زینبی، توسط گردان زینبیه شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳 |
۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰
اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همایش دختران حاجی۰۱۲۰ به مناسبت شهـادت حضـرت رقیـه سـلام الله علیـهـا توسط صنـدوق خیریه قاســم بن الحسن برگزار شد که در این مراسم که به همراه تعزیه و تشیع نمادین بود، هدایایی بین دختران خردسال توزیع شد. شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
🎥 همایش دختران حاجی۰۱۲۰ به مناسبت شهـادت حضـرت رقیـه سـلام الله علیـهـا توسط صنـدوق خیریه قاســم بن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ⬅️پخت و توضیح آش نذری به نیت سلامتی امام زمان توسط عضو خوب مجموعه بغداد٠۱۲٠ قبول باشه ان شاءالله ــــــــــــ ـ ـ ـ ــــ✨ شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن #اربعین_حسینی #اربعین @baghdad0120
baghdad0120
✨ ⬅️پخت و توضیح آش نذری به نیت سلامتی امام زمان توسط عضو خوب مجموعه بغداد٠۱۲٠ قبول باشه ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خرید و تهیه بسته معیشت توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن به نیت سلامتی و فرج امام زمان (عج) اقلام اهدایی در چهار بسته غذایی شامل: مرغ، برنج، روغن ، شکر، رب، پنیر، ماکارونی، پودر لباسشویی. ــــــــــــ ـ ـ ـ ــــ✨ شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳|
۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰
اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
🔰« در روزگاری كه دشمن تمام امیدش از بین بردن حجاب توست توهمچنان پاک بمان توامیدش را ناامید کن بگذار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ گوشه ای از کمک های خیریه قاسم بن الحسن، در قالب تقدیم بسته کمک معیشی به خانوارهای نیازمند، باهم ببینیم🍃 🔅 تهیه و توزیع چند بسته معیشت، به نیت سلامتی و تعجیل فرج امام زمان ارواحنا فداه 🛍ارزاق توزیعی در چهار بسته، شامل؛ روغن، رب گوجه فرنگی، چای، عدس سبز، سویا و ماکارانی می باشد. شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
✨ گوشه ای از کمک های خیریه قاسم بن الحسن، در قالب تقدیم بسته کمک معیشی به خانوارهای نیازمند، باهم ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تهیه و اهدای بسته حجاب برای بانوی عاشق حجاب و حیای فاطمی، از زاهدان شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 درخواست کمک به کودک کم شنوا محمد حسین ۸ساله بخاطر مشکل شنوایی قادر به تکلم درست نیست و از سمعک استفاده می کرد که حالا سمعکش سوخته و از تحصیل عقب افتاد برای ادامه تحصیل به سمعک نیاز داره هزینه هر سمعک ۱۵میلیون تومان هست هر کس با هر توان مالی قادر به کمک محمدحسین هست دریغ نکنه. شماره کارت جهت واریز کمکهای نقدی و همیاری شما خوبان دریادل💙: ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
اهدای پک لوازم التحریر به دانش آموزان نیازمند🍃 پک های اهدایی ۵عدد و لوازم موجود در هر پک : ۲ دفتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخت و توزیع آش نذر سلامتی و فرج امام زمان (عج) حضرت مهدی (عج): « هریک از شما باید کاری کند که باآن به محبت ما نزدیک شود.» مهدی یاوران عزیز می توانند باعضویت در صندوق خیریه و پرداخت ماهانه ۲۰هزار تومان در کارهای خیر و معنوب خیریه قاسم بن الحسن مشارکت و سهیم باشند. 🌱 💳 | ۶۰۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
💢 #نشر_حداکثری درخواست کمک به کودک کم شنوا محمد حسین ۸ساله بخاطر مشکل شنوایی قادر به تکلم درست ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 محمدحسین رو یادتونه؟ بچه ای که بخاطر نداشتن سمعک از درس عقب افتاده بود، حالا با کمکهای شما سمعک دار شد؟ این لبخند محمدحسین تو ذهنتون بسپارین. شما نیز در نشاندن لبخندی دیگر سهیم باشید با عضویت در صندوق خیریه و پرداخت ماهیانه 20هزارتومان. شماره کارت جهت کمک های نقدی: 💳 |
۶۰۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲۰۰۰
به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
#خدایا_شکرت🍃 محمدحسین رو یادتونه؟ بچه ای که بخاطر نداشتن سمعک از درس عقب افتاده بود، حالا با کمک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱صدقه اول ماه فراموش نشود 🔹 در ڪتاب مڪیال المڪارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است : 🔸صدقه دادن به قصد سلامتے امام 🔸 صدقه دادن به نیابت از امام عصر (عجل الله) شماره کارت: 💳 |
۶۰۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲۰۰۰
به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 #برای_ایران 🔰« در روزگاری كه دشمن تمام امیدش از بین بردن حجاب توست توهمچنان پاک بمان توامیدش را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🦋 خرید و تهیه بسته معیشت توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن به نیت سلامتی و فرج امام زمان (عج) اقلام اهدایی دربسته غذایی شامل برنج،مرغ،روغن،عدس،لیمو،لپه،رب،قند، ماکارونی،مربا ــــــــــــ ـ ـ ـ ــــ✨ شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳| ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
🍃🦋 خرید و تهیه بسته معیشت توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن به نیت سلامتی و فرج امام زمان (عج) اقلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🦋 خرید و تهیه بسته معیشت توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن به نیت سلامتی و فرج امام زمان (عج) اقلام اهدایی دربسته غذایی شامل: برنج ، روغن ، نخود ، عدس ، لپه، رب ،قند، ماکارونی ، سویا ــــــــــــ ـ ـ ـ ــــ✨ شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳| ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
🍃🦋 خرید و تهیه بسته معیشت توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن به نیت سلامتی و فرج امام زمان (عج) اقلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🦋 اهدای دست لباس به بهار، دختر روستایی که از ناحیه پاها دچار معلولیت است و تنها زندگی می کند. ــــــــــــ ـ ـ ـ ــــ✨ شما دوستان هم می توانید در کارهای خدا پسندانه خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان 💳| ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
🍃🦋 اهدای دست لباس به بهار، دختر روستایی که از ناحیه پاها دچار معلولیت است و تنها زندگی می کند. ــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 تهیه و اهدای میوه و شیرینی و تنقلات در برای خانواده‌های نیازمند توسط خیریه قاسم بن الحسن در این قدم سبز برای ، برای ۶ خانواده‌ی نیازمند یزدی مقادیری سیب، نارنگی، پرتغال، موز ، کیوی ، خرمالو ، تخمه آفتابگردان ، کـدو ، هندوانه، بادام زمینی و شیرینی تقدیم شد. 🍃✨ شما خوبان نیز در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 تهیه و اهدای میوه و شیرینی و تنقلات در #شب_یلدا برای خانواده‌های نیازمند توسط خیریه قاسم بن الح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 برگزاری همایش به یاد شهید سلیمانی🍃 🌷 در این همایش که به همت بانیان و خادمان خیریه و باحضور کودکان ده نودی و والدینشان برگزار شد، تعدادی دفترچه مزین به تصاویر سردار سلیمانی و کتاب داستان حاج قاسم و پیکسل و پوستر و شناسنامه حاج قاسم جهت معرفی شهید سلیمانی به کودکان اهدا گردید. شما خوبان نیز در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 عملیات میدانی در سطح شهر پخش صحبتها و فرازهایی از وصیت شهید سلیمانی در سطح شهر به شکل اعلامیه و بنر و اهدای تعدادی بازی فکری و پوستر سردار سلیمانی به کودکان توسط خیریه قاسم بن الحسن. شما خوبان نیز در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن #قاسم_بن_الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_ششم 🔹 دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندان‌هایم زیر انگشتان درشتش خرد می‌ش
🔹 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش می‌کرد و من فقط می‌خواستم با او بروم که با چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا می‌ترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!» از کلمات بی سر و ته اضطرارم را فهمید و می‌ترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«می‌تونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟» 🔹 برای از جان ما در طنین نفسش تمنا موج می‌زد و سعد صدایش درنمی‌آمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت. فشار دستان سنگین آن را هنوز روی دهانم حس می‌کردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش می‌زد و این دیگر قابل تحمل نبود که با هق‌هق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس می‌میرم!» 🔹 رمقی برای قدم‌هایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم می‌کرد. با دستی که از درد و ضعف می‌لرزید به گردنم کوبیدم و می‌ترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :« همینجا بود، می‌خواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدم‌کُش معرفی کرده؟» لب‌هایش از ترس سفید شده و به‌سختی تکان می‌خورد :«ولید از با من تماس می‌گرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!» 🔹 پیشانی‌اش را با هر دو دستش گرفت و نمی‌دانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از و برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمی‌کردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!» خیره به چشمانی که بودم، مانده و باورم نمی‌شد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما می‌خواستیم تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تو الان می‌خوای با این آدم‌کش‌ها کار کنی!!!» 🔹 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی‌اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمی‌فهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه‌بازی‌هایی که تو بهش میگی ، به هیچ جا نمی‌رسه! اگه می‌خوای حریف این بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشی‌های وهابی استفاده کنیم تا سرنگون بشه!» و نمی‌دید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را می‌خواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم می‌دوید، بدنم از گرسنگی ضعف می‌رفت و دلم می‌خواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. 🔹 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفس‌هایش به تندی می‌زد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را می‌پائید مبادا کسی سر برسد. زن پیراهنی سورمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با شروع کرد :«من سمیه هستم، زن‌داداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه‌مون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!» 🔹 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او می‌دید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم. از درد و حالت تهوع لحظه‌ای نمی‌توانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر پیراهن سورمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم. 🔹 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه‌اش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین می‌کشیدم و تازه می‌دیدم گوشه و کنار مسجد انبار شده است... ✍️نویسنده: @baghdad0120 ✨🦋
baghdad0120
✨🇮🇷 عملیات میدانی در سطح شهر پخش صحبتها و فرازهایی از وصیت شهید سلیمانی در سطح شهر به شکل اعلامیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌹 سلام بر قامت چون سرو ایستاده و صبورتان✨ «طرح زیبای تکریم مادر شهید» به همت خادمان خیریه قاسم بن الحسن از مادر شهید بزرگوار حسن علی عباسی، بااهدای هدیه ناچیزی در برابر گذشت و ایثار این مادر بزرگوار، تکریم به عمل آمد. شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
🫓 نذر نان رسول خدا(ص) می فرماید:«اِنَّ الْعَبْدَ لَیَتَصَدَّقُ بِالْکِسْرَةِ تَرْبُوا عِنْدَ اللَّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🫓 نذر نان 🎥 خرید و توزیع نان برای نیازمندان توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن. ماهیانه مبلغی از صندوق خیریه قاسم بن الحسن به حساب نانوایی در محلات فقیر نشین و کم در آمد ، جهت تامین و توزیع نان بصورت نذری و رایگان، بین نیازمندان واریز می شود. https://eitaa.com/baghdad0120/4077 https://eitaa.com/baghdad0120/4241 شماره کارت جهت مشارکت در این امر خداپسندانه 🌱 ۶٠۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲٠٠٠ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد صندوق خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیستم 🔹 اشکم تمام نمی‌شد و با نفس‌هایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم
🔹 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را کشید تا راحت باشم و ظاهراً دختری در خانه نداشت که با عذر تقصیر خواست :«لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!» از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید :«تا تو اینا رو بپوشی، شام رو می‌کشم!» و رفت و نمی‌دانست از پهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم. 🔹 مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را جمع کرد و خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد :«بفرمایید!» شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون می‌خرید و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان بود که دخترانه پای سفره نشستم و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمی‌رفت. 🔹 مصطفی می‌دید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق می‌لرزد و ندیده حس می‌کرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی می‌کرد. احساس می‌کردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد :«خواهرم!» 🔹 نگاهم تا چشمانش رفت و او نمی‌خواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم را بشکافد که سر به زیر زمزمه کرد :«من نمی‌خوام شما رو کنم، شما تو این خونه آزادید!» و از نبض نفس‌هایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت :«شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش می‌کنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!» از پژواک پریشانی‌اش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه می‌کشید که با در بستر خواب خزیدم و از طنین بیدار شدم. 🔹 هنگامه رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم از جا بلند شدم. سال‌ها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت می‌کشیدم و می‌ترسیدم نمازم را نپذیرد که از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید. نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در این خانه دلم می‌خواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمی‌برد که میان بستر از درد دست و پا می‌زدم. 🔹 آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی‌اختیار گریه می‌کردم که دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید :«مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!» دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد و صدای مادر مصطفی را شنیدم :«بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد. 🔹 خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله می‌بارید که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند :«می‌تونم بیام تو؟» پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم :«بفرمایید!» و او بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی می‌فهمید خبری شده که چند لحظه مکث کرد و سپس بی‌هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت. 🔹 مصطفی مقابل در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار می‌داد و دل من در قفس سینه بال بال می‌زد که مستقیم نگاهم کرد و بی‌مقدمه پرسید :«شما شوهرتون رو دوست دارید؟» طوری نفس نفس می‌زد که قفسه سینه‌اش می‌لرزید و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم :«ازش خبری دارید؟» 🔹 از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس می‌کردم به گریه‌هایم کرده و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد :«دوسش دارید؟» دیگر درد پهلو فراموشم شده و طوری با تندی سوال می‌کرد که خودم برای شدن پیش‌دستی کردم :«من امروز از اینجا میرم!» 🔹 چشمانش درهم شکست و من دیگر نمی‌خواستم سعد شوم که با بغضی قسمش دادم :«تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!» یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید :«کجا می‌خواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید :«من کی از رفتن حرف زدم؟»... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
baghdad0120
✨🌹 سلام بر قامت چون سرو ایستاده و صبورتان✨ «طرح زیبای تکریم مادر شهید» به همت خادمان خیریه قاسم ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 🎥 گزارش تهیه و توزیع اقلام غذایی توسط خیریه قاسم بن الحسن اقلام توزیع شده شامل: روغن، رب، کنسرو ماهی، ماکارونی، عدس، برنج، سویا و قند در جهار بسته می باشد. شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_سی_و_هشتم 🔹 عقب ماشین من و مادرش در آغوش هم از حال رفته و او تا #حرم بی‌صدا گر
🔹 مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل می‌شنیدم در چشمان او می‌دیدم. هنوز نمی‌دانستم چه عکسی در موبایل آن بوده و آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که ابوالفضل التماسم می‌کرد :«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری ، مجبور شدم ۶ ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت .» 🔹 و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را می‌گرفت که ابوالفضل مرتب تماس می‌گرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم می‌چرخید. مادرش همین گوشه ، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمی‌برد. رگبار گلوله همچنان شنیده می‌شد و فقط دعا می‌کردیم این صدا از این نزدیک‌تر نشود که اگر می‌شد صحن این قتلگاه خانواده‌هایی می‌شد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده (علیهاالسلام) شده بودند. 🔹 آب و غذای زیادی در کار نبود و از نیمه‌های شب، زمزمه کم آبی در بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد می‌کرد و دلم می‌خواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود. چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی می‌خواند که خواب سبکی چشمان خسته‌ام را در آغوش کشید تا لحظه‌ای که از آوای حرم پلکم گشوده شد. 🔹 هنوز می‌ترسیدم که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم می‌خواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود. خواست به سمتم بچرخد و نمی‌خواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم و او بی‌خبر از بیداری‌ام با پلک‌هایم نجوا کرد :«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمی‌تونم تحمل کنم...» 🔹 پشت همین پلک‌های بسته، زیر سرانگشت تمام تارهای دلم به لرزه افتاده و می‌ترسیدم نغمه احساسم را بشنود که صدایش را بلندتر کرد :«خواهرم!» نمی‌توانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش می‌زد و او دوباره با صدایم زد :«خواهرم، نمازه!» 🔹 مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند. از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را می‌دیدم و این خلوت حالش را به‌هم ریخته بود که از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد. 🔹 تا وضوخانه دنبال‌مان آمد، با چشمانش دورم می‌گشت مبدا غریبه‌ای تعقیبم کند و تحمل این چشم‌ها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف می‌کشیدم مبادا عطر عشقش مستم کند. آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله‌ای که تن و بدن مردم را می‌لرزاند. 🔹 مصطفی لحظه‌ای نمی‌نشست، هر لحظه تا درِ می‌رفت و دوباره برمی‌گشت تا همه جا زیر نظرش باشد و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم :«زینب جان! نمی‌ترسی که؟» و مگر می‌شد نترسم که در همهمه مردم می‌شنیدم هر کسی را به اتهام یا حمایت از دولت سر می‌برند و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده‌ها تمام شد. 🔹 دست خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به در حرم پیچید. ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بی‌معطلی از داریا خارج شویم که می‌دانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد. حرم (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان می‌داد و من اشک‌هایم را از چشمانش مخفی می‌کردم تا کمتر زجرش دهم. 🔹 با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم و تازه می‌دیدیم کوچه‌های داریا مردم شده است. آن‌هایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکر‌های پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود. مصطفی خیابان‌ها را به سرعت طی می‌کرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم داریا را ببینیم و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا می‌زد. دسته‌های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم‌برداری می‌کردند... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 🎥 گزارش تهیه و توزیع اقلام غذایی توسط خیریه قاسم بن الحسن اقلام توزیع شده شامل: روغن، رب، کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 🎥 عملیات اهدای بسته غذایی در یکی از روستاهای تبریز بایاری خدا و اهلبیت و کمکهای شما خوبان و همت خادمین خیریه قاسـم بن الحســن در قدم سبزی دیگر، توفیق یاری رساندن به اندازه وسع صندوق، در قالب پنج بسته ی غذایی تقدیم پنج خانوار نیازمند شد. اقلام اهدایی در پنج بسته شامل؛ عدس، ماکارونی، رب، روغن، قند، مرغ، دستمال کاغذی و تن ماهی شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
⭐این صدقه دادن های اول صبح... صبح را با صدقه آغاز کنید✨🌸 🔺️امام صادق علیه السلام فرمودند: مَنْ تَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌸 برگزاری جشن نیمه شعبان در دبستان دخترانه شهید رجایی در یزد بهمراه اجرای برنامه و مولودی با همت خادمان مجموعه بغداد۰۱۲۰ این برنامه های فرهنگی باهدف آشنایی نسل کودک و نوجوان با امام مهدی (عج) و انتشار تفکر مهدویت انجام میشه شما هم میتونید تو این کارهای قشنگ سهیم باشید. شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120