baghdad0120
🫓 نذر نان رسول خدا(ص) می فرماید:«اِنَّ الْعَبْدَ لَیَتَصَدَّقُ بِالْکِسْرَةِ تَرْبُوا عِنْدَ اللَّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🫓 نذر نان
🎥 خرید و توزیع نان برای نیازمندان توسط صندوق خیریه قاسم بن الحسن.
ماهیانه مبلغی از صندوق خیریه قاسم بن الحسن به حساب نانوایی در محلات فقیر نشین و کم در آمد ، جهت تامین و توزیع نان بصورت نذری و رایگان، بین نیازمندان واریز می شود.
https://eitaa.com/baghdad0120/4077
https://eitaa.com/baghdad0120/4241
شماره کارت جهت مشارکت در این امر خداپسندانه 🌱
۶٠۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲٠٠٠
به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد
صندوق خیریه قاسم بن الحسن
#ایران #ایرانی #همدلی #مهربانی #ایران_همدل #مواسات #کمک_مومنانه #صدقات #نذورات #حجاب #خیرات #مذهبی #کودکانه #دختر #دخترانه #یارقیه #یاحسین #یامهدی #امام_زمان #مذهبی #یاحسین #یازهرا #یاعلی #لبیک_یا_خامنه_ای #رهبر #رهبرانه
#زینبیه
#انتقام
#بوی_بهشت
#به_سوی_ظهور
#قاسم_بن_الحسن
eitaa.com/baghdad0120
✨🇮🇷
🔰دست های سپاه باز است
🔹فرمانده سپاه: دستهای ما باز است، قلمرو قدرت ما وسیع است، ما به همه جا دسترسی داریم.
🔹امروز سپاه امنیت انرژی و تجارت جهان را در راهبردیترین گذرگاه آبی جهان تأمین میکند.
#سپاه #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی #من_یک_سپاهی_ام #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_رجب #روشنگری #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🌼
#مهدےجان
ماییم و هوایِ بغض آلود فقط
دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط
والله که آسان شود این سختی ها
با آمدنِ حضرتِ موعود (عج) فقط!
تو را من سخت محتاجم، کجایی؟..
#امام_زمان
#ظهور_نزدیک_است
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🌸
امام هادی علیه السلام:
«إنَّ مِنَ الغِرَّةِ بِاللّه ِ أنْ یُصِرَّ العَبدُ عَلَی المَعصِیَةِ وَ یتَمَنّی عَلَی اللّه ِ المَغفِرَةَ».
از نشانه های غرور نسبت به خدا آن است که بنده، استـمرار و اصرار بر گنـاه داشـته باشد و در همان حال، آرزومند بخشایش الهی باشد.
حیاة الإمام علی الهادی، ص ۱۶۴
#حدیث_روز #امام_هادی #لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨️🇮🇷
پرسیدم لباس پاسداری چه رنگی است ؟
سبز یا خاکی ؟؟
خندید و گفت : این لباسها عادت کرده اند یا خونی باشند یا گِلی .
#سپاه #سپاه_متشکریم #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی #من_یک_سپاهی_ام #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_رجب #روشنگری #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
سلام رفقا
https://eitaa.com/joinchat/439812399Cc8b7e459b6
ابرتبلیغات0120 شروع به کار کرد
عضو شوید ✌
🔴عبور سگ های وطن فروش و ضدانقلاب ممنوع
#قاسم_بن_الحسن
@Baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق ✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_نوزدهم 🔹 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیستم
🔹 اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره #ترکیه، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم #ایران، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!»
حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره #خنجر سعد در قلبش نشست که بیاختیار فریاد کشید :«شما رو داد دست این مرتیکه؟» و سد #صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد :«این #تکفیری با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز #عراق وارد #سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و #داریا رو کرده انبار باروت!»
🔹 نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود و خجالت میکشیدم به این مرد #نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، #خون میبارید و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیدهام که گلویش را با تیغ #غیرت بریدند و صدایش زخمی شد :«اون مجبورتون کرد امشب بیاید #حرم؟»
با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم، دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و #مردانه امانم داد :«دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!»
🔹 کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛ شش ماه پیش سعد از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظهای که در #آرامش منزل زیبا و دلبازشان وارد شدم.
دور تا دور حیاط گلکاری شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه متصل میشد. هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شببوها در هوا میرقصید که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند :«مامان مهمون داریم!»
🔹 تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا میآمد و پس از چند لحظه زنی میانسال در چهارچوب در خانه پیدا شد و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنهسازی کند که با خنده سوال کرد :«هنوز شام نخوردی مامان؟»
زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این #غریبه ترسیده بودم مبادا امشب قبولم نکند که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید. با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود، حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد :«مامان این خانم #شیعه هستن، امشب #وهابیها به حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانوادهشون!»
🔹 جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم، میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود و دوباره آواره #غربت این شهر شوم که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. درد پهلو توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم که دستی چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
مصطفی کمی عقبتر پای ایوان ایستاده و ساکت سر به زیر انداخته بود تا مادرش برایم #مادری کند که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با محبتی بیمنت پرسید :«اهل کجایی دخترم؟»
🔹 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت :«ایشون از #ایران اومده!»
نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد و بیغیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید :«همسرشون اهل سوریهاس، ولی فعلاً پیش ما میمونن!»
🔹 بهقدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند و تنها یک آغوش #مادرانه کم داشتم که آن هم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت. با هر دو دستش شانههایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.
او بیدریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این #بهشت مست محبت این زن شده بودم.
🔹 به پشت شانههایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد :«اسمت چیه دخترم؟» و دیگر دست خودم نبود که نذر #زینبیه در دلم شکست و زبانم پیشدستی کرد :«زینب!»
از اعجاز امشب پس از سالها نذر مادرم باورم شده و نیتی با #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم و همینجا باید به #نذرم وفا میکردم که در برابر چشمان #نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
📡🇮🇷
#ایران_قوی
نیروهای مسلح #ایران و سوریه #رزمایش مشترک برگزار خواهند کرد
#سپاه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اخبار_تحولات_منطقه
#قاسم_بن_الحسن
https://ble.ir/baghdad0120
✨🇮🇷
حجاب به معنای چادر نیست
حجاب به معنای پوشیدن سالم است
نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است..!
«مقام معظم رهبری»
#حجاب #زینبیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🦋
بخشی از وصیت نامه شهید سلیمانی:
«خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی».
#سردار_دلها #حاج_قاسم
#جانفدا #جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
ما نگران نیستیم!
ما بیمه شده ایم!
هیچ نگرانی نداریم
هیچ نگرانی نداریم
هیچ گرگی نداریم!
هیچ حیوانی در وجودمون نداریم!
#جانفدا
#حاج_قاسم
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
#لبیک_یا_خامنه_ای
@baghdad0120
✨️🏴
کدام جمعه ی موعود می زنی لبخند
به این جهان که پر از قحطی تبسم شد ؟
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله
#ظهور_نزدیک_است
#امام_زمان #ظهور
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
#کلام_شهید
مجالس من به اسم شهدای گمنام باشد و چون همه ی ما از خاک هستیم و به خاک هم بر میگردیم ، روی سنگ قبرم نوشته شود : مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال و برای شناختن من فقط از عکس استفاده شود و نه از اسم . آرزو دارم در آخرین لحظه ی زندگی ، لب تشنه از این دنیا بروم.
#شهید_علی_قاریان_پور
#لبیک_یا_خامنه_ای #جانفدا
#قاسم_ابن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
✨ #روز_شمار_دفاع_از_حرم #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده #شهید_مدافع_حرم_غلامرضا_لنگری_زاده شهید «غلامرضا
✨🇮🇷
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
“اشهد ان ” شما زندهتر از ما هستید! مرگ در مسلک ققنوس ندارد جایی🕊
#شهید_مدافع_حرم_غلامرضا_لنگری_زاده
#شهید_محمد_مهدی_قربانی (لشکر فاطمیون)
#شهید_حسین_علیزاده (لشکر فاطمیون)
#شهید_اسدالله_احسانی (لشکر فاطمیون)
#شهید_جانعلی_قربانی(لشکر فاطمیون)
#شهید_محمد_مهدی_ابراهیمی(لشکر فاطمیون)
#شهید_سالم_رضایی ( لشکر فاطمیون)
#صلوات 🌷
#جانفدا #جان_فدا
#شهدای_مدافع_حرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🏴
ما سامرا نرفته گدای تو میشویم
ای مهربان امام فدای تو میشویم
هادی خلق، کوری چشمان گمرهان
پروانگان شمع عزای تو میشویم
▪️شهادت دهمین امام شیعیان، امام علیالنقی الهادی علیه السلام تسلیت باد▪️
#امام_هادی
#شهادت_امام_هادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیستم 🔹 اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_یکم
🔹 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را کشید تا راحت باشم و ظاهراً دختری در خانه نداشت که با #مهربانی عذر تقصیر خواست :«لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!»
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید :«تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!» و رفت و نمیدانست از #درد پهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم.
🔹 مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را جمع کرد و خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد :«بفرمایید!»
شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون میخرید و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان #مادرم بود که دخترانه پای سفره نشستم و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت.
🔹 مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق میلرزد و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد.
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد :«خواهرم!»
🔹 نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم #غیرتش را بشکافد که سر به زیر زمزمه کرد :«من نمیخوام شما رو #زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!» و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت :«شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!»
از پژواک پریشانیاش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با #وحشت در بستر خواب خزیدم و از طنین #تکبیرش بیدار شدم.
🔹 هنگامه #سحر رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم #نماز_صبح از جا بلند شدم. سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید.
نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در #آرامش این خانه دلم میخواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم.
🔹 آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بیاختیار گریه میکردم که دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید :«مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!»
دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد و صدای مادر مصطفی را شنیدم :«بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد.
🔹 خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی #صبرش تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند :«میتونم بیام تو؟»
پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم :«بفرمایید!» و او بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده که چند لحظه مکث کرد و سپس بیهیچ حرفی از اتاق بیرون رفت.
🔹 مصطفی مقابل در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد و دل من در قفس سینه بال بال میزد که مستقیم نگاهم کرد و بیمقدمه پرسید :«شما شوهرتون رو دوست دارید؟»
طوری نفس نفس میزد که قفسه سینهاش میلرزید و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم :«ازش خبری دارید؟»
🔹 از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریههایم #شک کرده و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد :«دوسش دارید؟»
دیگر درد پهلو فراموشم شده و طوری با تندی سوال میکرد که خودم برای #آواره شدن پیشدستی کردم :«من امروز از اینجا میرم!»
🔹 چشمانش درهم شکست و من دیگر نمیخواستم #اسیر سعد شوم که با بغضی #مظلومانه قسمش دادم :«تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!»
یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید :«کجا میخواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید :«من کی از رفتن حرف زدم؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✨🦋
@baghdad0120
✨️🇮🇷
📸 قرآن در دستان اسقف ارامنه
🔹امروز #اسقف #ارامنه #تهران، با #قرآن وارد نشست خبری شد و #اهانت به این کتاب الهی را محکوم کرد.
🔸سیبوه سرکیسیان گفته: هرکس در هر مقامی به قرآن اهانت کند عاقل نیست.
#اهانت_به_مقدسات_ممنوع #قرآن_کتاب_وحی #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_رجب #روشنگری #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🏴
ردپایش همه جا قبله نما می سازد
امام هادی (ع)
خطی از جامعه است جامعه را می سازد
امام هادی (ع)
#امام_هادی
#شهادت_امام_هادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
سردار فدوی: دشمنان با التماس هم نتوانستند مردم را به خیابان بکشانند
🔹در چهل و چهارمین سال #انقلاب با #جنگ جدیدی مواجه شدیم. #دشمنان بسیار تلاش کردند مردم را به خیابان بکشانند اما نتوانستند و حتی این روزهای آخر به #التماس کردن افتاده بودند اما باز هم نتوانستند.
🔹#آمریکا در سال جاری میلادی ۸۵۵ میلیارد دلار #بودجه نظامیاش است که در ۷۵۵ #پایگاه خارجی نیرو دارد و مخارج آنها را میپردازد. چرا نتایج برعکس است؟ آمریکاییها خودشان قبول دارند که نتایج حاصل شده آنها را به #ذلت رسانده است .
#سپاه #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی #ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_رجب #روشنگری #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120