eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
18هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پ) انكار بابيت «نبيل زرندى» در ذكر وقايع حيات على محمد شيرازى تأييد و تصريح كرده است كه او پس از آنكه به دستور نظام الدوله، از بوشهر به شيراز آمد، در مجلسى با حضور «امام جمعه» و حاكم شيراز، مورد بازخواست و بازجوئى قرار گرفت. در كتاب: «تلخيص تاريخ نبيل زرندى» ١ چنين عنوان شده است كه در آغاز مجلس ميان نظام الدوله و على محمد شيرازى گفتگوى تندى رخ داد. ٢ و تصريح مى‌كند كه حسين خان: «به يكى از فراشّان امر كرد سيلى سختى به صورت حضرت باب بزنند. اين سيلى به قدرى شديد بودكه عمامۀ هيكل مبارك بر زمين افتاد. «شيخ ابوتراب امام جمعه شيراز» كه در مجلس حاضر بود حسين خان را به اين گونه رفتار سرزنش نمود و فرمان داد عمامه را بر سر باب گذاشتند.» 📗١) . ص١٣٨ 📗٢) . مرحوم «اعتضاد السلطنه» در خصوص مذاكرات نظام الدوله و على محمد شيرازى مى‌نويسد: «نظام‌الدوله روزى مجلسى ترتيب داد و امر به احضار باب نمود. پس با او از در مهربانى و رأفت در آمده و گفت بر من روشن شد كه سخن تو صدق است و طريقت تو پسنديده و در خواب ديدم كه تو بر من وارد شدى و سرانگشت به پاى من ماليدى و مرا بيدار كردى و گفتى: «اى حسين خان در جبين تو نور ايمان مشاهده كرده‌ام و از اين جاست كه فرستادگان ترا هلاك نساختم، بر خيز و طريق حق گير.» ميرزا على محمد باب اين سخنان را باور داشت و گفت: تو به خواب نديدى بلكه بيدار بودى و من خود بودم كه به بالين تو آمدم و چنان كردم. حسين خان در نهايت خضوع دست او را بوسه زد و گفت: جان و مال در قدم تو ريزم و اين توپخانه و سرباز كه اكنون در شيراز در اطاعت من است به حكم تو كوچ دهم و با دشمنان تو جنگ نمايم. باب در جواب گفت: چون با من از در مطاوعت و متابعت بيرون شدى و جهان را مسخر كردم سلطنت دنيا را به تو خواهم داد. حسين خان گفت: من سلطنت نمى‌خواهم، همۀ آروزى من آن است كه در ركاب تو شهيد شوم و پادشاهى جاودان بدست آورم. بالجمله چون حسين خان خاطر باب را از دهشت و انقلاب آسوده داشت، مجلس ديگر بياراست و علماى بلد را جمع كرد. باب را گفت: حجت خويش را بر اين مردم تمام بايد كرد. آنگاه كه علما طريق تو گيرند كار عامه سهل باشد. پس ميرزا على محمد با دل قوى به مجلس علما در آمد و سيد يحيى كه از مريدان باب بود نيز حاضر گشت. چون آغاز سخن كردند، بى ترس و بيم، باب سربرداشت و گفت: چگونه شما از اطاعت من بيرون مى‌رويد و متابعت مرا فرض نمى‌شماريد؟ از آن پيغمبر كه شريعت آن داريد، در ميان شما جز قرآن معجزه‌اى باقى نمانده و اينك قرآن من فصيح‌تر از قرآن شما و نيكوتر از آن است و دين من ناسخ دين پيغمبر شماست. بى آنكه تيغ‌ها انگيخته گردد و خون شما، ريخته شود حفظ جان و مال خود را واجب شماريد و طريق خلاف و نفاق مسپاريد. چون سخن بدين جا رسيد، علماى مجلس به همان قرارى كه با حسين خان گذاشته بودند، با او جوابى نگفتند. حسين خان گفت: خوب گفتى، بهتر آن است كه مذهب خود را بنويسى تا هر كس خواهد بدان بنگرد و بگرود. پس قلم بگرفت و سطرى چند بنوشت. علماى مجلس عبارت او را از قانون عربيت بيرون يافتند. حسين خان گفت: با اين كه هنوز لفظى چند را نتوانى تلفيق كرد، اين چه ترهات است كه خود را بر خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله فضيلت دهى و ترهات خود را بر كلمات خداى تعالى تفضيل نهى و حكم داد تا او را چوب زياد زدند. زبان به توبه و انابه گشود فرياد برآورد و بر خود دشنامى چند داد و اظهار نادانى و پشيمانى كرد. آنگاه حكم داد تا صورت او را سياه كردند و به مسجدى كه شيخ ابوتراب به جماعت نماز مى‌گذاشت بردند تا دست و پاى او را بوسيد. مراجعه شود به كتاب «فتنه باب» ص١۵ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۵-۱۷۶ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕸 ارتباط بین فرقه ضاله بهائیت و رژیم اشغالگر قدس 🎤 حجت‌الاسلام والمسلمین 💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب باب به قیامت هم اعتقادی نداشت و آن را زاییده توهم شیعه می دانست. او مقصود آیات قرآن را در این زمینه، با قیام خود تطبیق می کرد: ... مراد از یوم قیامت، یوم ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلکه همه موهوما ً امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد و آنچه عندالله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است، این است که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است؛ مثلا ً از یوم بعثتعیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود... . (۱) ۵. او کتاب بیان را ناسخ قرآن معرفی کرد(۲) و در آغاز آن نوشت: ان البیان میزان من عند الله الی یوم من یظهره الله من اتبعه نور و من ینحرف عنه النار .(۳) همانا بیان، ترازویی از نزد خداست تا روز ظهور «من یظهره الله» برای کسی که از آن پیروی کند نور و برای کسی که از آن منحرف شود آتش است. ۶. وی معتقد بود که مراد از شناخت پروردگار، شناخت مظهر اوست و آنچه در مظاهر ظاهر می شود، «مشیّت» اوست که آفریدگار هر چیزی است. این مشیّت نقطه ظهور است و در هر دوری و کوری(۴) متناسب با آن دوره ظاهر می شود. محمد صلی الله علیه و آله نقطه «فرقان» است و علی محمد، نقطه «بیان» و هر دو یکی اند. نقطه بیان عیناً همان آدم بدیع فطرت است. ظهورات را نه ابتدایی است، نه انتهایی؛ پیش از آدم علیه السلام هم عوالمی بوده است و پس از «من یظهره الله» هم ظهورات دیگر به طور بی نهایت خواهد بود. هر ظهوری، اشرف از ظهور پیش و مشتمل بر آن است؛ و مشیت اولیه در هر ظهوری، قوی تر و کامل تر از ظهور قبل است. (۵) باب با درکی ناقص از آنچه در برخی احادیث اسلامی درباره مقام و مرتبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام آمده است، کوشید در میان هوادارانش، جایگاهی همچون پیامبران و امامان برای خود دست وپا کند. 📗۱- بیان، باب هفتم از واحد دوم. 📗۲- نک: شیخ احمد شاهرودی، حق المبین، تهران، ۱۳۴۱ق، صص ۱۰۶ - ۱۱۰. 📗۳- بیان، باب ششم از واحد دوم. 📗۴- . کور به معنی برهه زمانی است که مشتمل بر چند دور است. 📗۵- نک: بیان عربی، صص ۳-۱۰، نک: بیان فارسی، صص ۵۰ و ۸۱؛ ۸۲ دلائل سبعه، صص۲و۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۴۸-۴۹ 💀@bahaiyat💀
۴. عقاید باب ۷. علی محمد معتقد بود نباید او را پایان ظهورات مشیت اولیه و آخرینِ سلسله نبوت ها دانست، بلکه وی ظهور کسی را که از او به «من یظهره الله» تعبیر می کرد، بشارت داده و او را گرامی تر و بزرگ تر از خود شمرده و اعلام کرده است که کمال دینِ «بیان» در ظهور اوست. از این سخنان معلوم می شود که علی محمد خود را در ردیف پیامبران پیشین و بلکه بالاتر از آنان دانسته است و از برخی سخنانش، معنایی بیش از این هم برمی آید. (۱) میرزا جانی کاشی در کتاب خود آورده است که نشانه های «حجت و امام منتظر» که سید کاظم رشتی بیان کرده، همه با علی محمد مطابقت دارد و وی در آغاز مرتبه بابیت مخصوصه آثاری داشت و در سال ۱۲۶۰ه- .ق خود را قائم و حجت خواند و بابیت را به ملاحسین بشرویه ای واگذار کرد.(۲) او با استناد به برخی روایات، دوران غیبت کبرا را هزار سال دانسته است تا ادعای علی محمد که هزار سال پس از غیبت کبرا خود را مهدی خواند، درست آید. (۳) نکته جالب توجه در اندیشه های سید باب، ادعاهای بی اساس و ناهماهنگی میان عقاید اوست که گاهی بابِ بقیه الله، گاهی خود بقیه الله، گاهی پیامبر و گاهی هم، الله مهیمن القیوم است. 📗۱- نک: سید علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص ۵؛ نک: میرزا جانی کاشی، نقطهالکاف، ص ۲۴۴. 📗۲- نک: نقطه الکاف، به کوشش: ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۸ه-. ق/۱۹۱۰م. ، صص ۱۰۲و ۱۰۶. 📗۳- . نک: همان، صص ۹۸و ۹۹. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۵۰ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️قابل درک نیست▪️ ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📜 قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لاٰ تُدْرِكُهُ اَلْأَبْصٰارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ اَلْأَبْصٰارَ» لاَ تُدْرِكُهُ أَوْهَامُ اَلْقُلُوبِ فَكَيْفَ تُدْرِكُهُ أَبْصَارُ اَلْعُيُونِ 📄 امام رضا عليه السّلام درباره آيه شريفه: «ديدگان او را درک نخواهند كرد، درحاليكه او ديدگان را درمی یابد» فرمودند: حتى اوهام قلب‌ها،خدا را درک نخواهند كرد؛چه‌ رسد به اينكه ديدگان او را دریابند. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📚 امالی شیخ صدوق ج ۱، ص ۴۰۹ 🚫@bahaiyat🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵. آثار باب ۱. بیان (مهم ترین کتاب وی شمرده می شود)؛ ۲. قیوم الأسماء؛ ۳. احسن القصص؛ ۴. پنج شأن؛ ۵. دلائل السبعه؛ ۶. صحیفه عدلیه؛ ۷. تفسیر سوره کوثر؛ ۸. تفسیر سوره بقره؛ ۹. کتاب الروح؛ ۱۰. لوح هیکل الدین و... . سید علی محمد این کتاب ها را معجزه خود معرفی کرده است، درحالی که در سرتاسر آنها غلط هایی املایی و انشایی وجود دارد، به گونه ای که در تمام آنها صفحه ای بدون غلط نمی توان یافت.(۱) احمد کسروی دراین باره آورده است: اگر سید باب عربی های غلط، نبافتی و برخی سخنان معنا دار و سودمند گفتی، بی گمان کارش پیش رفتی و به دولت چیره شده، آن را برانداختی، ولی این مرد به یک بار بی مایه می بود و گذشته از آنکه آن غلط بافی ها را می کرد و آبروی خود را در نزد باسوادان می ریخت، برخی گفته های بسیار بی خردانه از او سر می زد. مثلاً چون درباره همان غلط بافی ایراد می گرفتند، چنین پاسخ می داد: «صرف و نحو گناهی کرده و تاکنون در بند می بود، ولی من چون خواستم، خدا گناهش را بخشید و آزادش گردانید.» ببینید در برابر غلط گویی های خود چه بهانه می آورد. این سخن یا از روی ریشخند بوده و یا گوینده اش جز دیوانه نمی بوده. آیا از این پاسخ، ایرادگیران چه توانستند فهمید؟ شگفت که عبدالبهاء در کتاب مقاله سیاح و دیگران از بهاییان و بابیان در کتاب های دیگر گله کرده اند که به سید باب غلط نحوی گرفتند، گویا چشم می داشته اند که نگیرند. چشم می داشته اند که یکی غلط بافی هایی کند و همان را دستاویز دعوی امامی یا پیغمبری کند و مردم، چشم پوشیده ایراد نگیرند. (۲) 📗۱- . بیان عربی، ص ۲۵. 📗۲- احمد کسروی، بهاییگری، تهران، ۱۳۲۲، ص۲۸ 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۵۰-۵۱-۵۲ 🚫@bahaiyat🚫
پ) انكار بابيت «امام جمعه شيراز»، پس از آنكه به ميانجيگرى برخاست و رفع عصبانيت‌ها نمود، از على محمد شيرازى دربارۀ ادعاى بابيت پرسش كرد. «نبيل زرندى» مى‌نويسد: على محمد شيرازى در پاسخ سؤال امام جمعۀ شيراز گفت: «من نه وكيل قائم موعود هستم و نه واسطۀ بين امام غائب و مردم هستم. امام جمعه گفت: كافى است». (١) و قرار گذارده شد، روز بعد، على محمد شيرازى در «مسجد وكيل». و در حضور مردم شيراز، عقيده خود را در مورد دعوائى كه به او نسبت مى‌دهند، علناً به اطلاع مردم برساند. (۲) «نبيل زرندى» تصريح مى‌كند كه: روز جمعه، على محمد شيرازى بر فراز منبر رفت و چنين گفت: «لعنت خدا بر كسى كه مرا وكيل امام غائب بداند». «لعنت خدا بر كسى كه مرا باب امام بداند.» «لعنت خدا بر كسى كه بگويد من منكر وحدانيت خدا هستم.» «لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر نبوت حضرت رسول بداند.» «لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر انبياى الهى بداند.» «لعنت خدا بر كسى كه مرا منكر امامت اميرالمؤمنين و ساير ائمه بداند.» (۳) 📗١) . «تخليص تاريخ نبيل زرندى»، ص١٣٨ 📗۲) . مرحوم رضا قليخان هدايت در اين مورد مى‌نويسد: «روى او را (على محمد شيرازى) سياه كرده و به مسجد وكيل بردند واو اظهار توبه و انابه كرد و برخود لعن نمود و پاى جناب فضايل مآب شيخ ابوتراب امام جماعت را بوسيده و استغفار كرد.» روضة الصفا - ناصرى ج١٠، ص٣١١ 📗۳) . «تلخيص تاريخ نبيل زرندى»، ص١۴١ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۶-۱۷۷ 🚫@bahaiyat🚫
۶. رفتار بابیان در عراق بابیان در دوران تبعید در عراق هر روز حکایتی شرم آور از خود در تاریخ بابیه ثبت می کردند که حتی بهاءالله نتوانسته است آن را انکار کند. بهاءالله درباره شیوه عملکرد اجتماعی بابیان آورده است: جمیع ملوک الیوم، این طایفه را اهل فساد می دانند؛ چه که فی الحقیقه در اوایل اعمالی از این طایفه ظاهر، که فرایض ایمان مرتعد (می شد). در اموال ناس، من غیر اذن تصرف می نمودند و نهب و غارت و سفک دما را از اعمال حسنه می شمردند. (۱) شوقی افندی نیز درباره این وقایع چنین آورده است: در عراق شیوه بابیان این بود که شب ها به دزدیدن لباس و نقدینه و کفش و کلاه زوّار اماکن مقدسه و شمع ها و صحایف و زیارت نامه ها و جام های آب سقاخانه ها پردازند. (۲) 📗۱)- میرزا حسین علی نوری (بهأ)، مائده آسمانی، جزء هفتم، ص۱۳۰. 📗۲)- قرن بدیع، ج ۲، ص ۱۲۲. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۵۲ 🚫@bahaiyat🚫
ترسویی و بزدلی رهبران بهائیت کدام پیامبر یا امام در اثر تهدید و سختی از گفتار و کردار خود اظهار پشیمانی و توبه کرد؟ حتی مجاهدان راه آنان مانند مبارزین زمان محمدرضا پهلوی سالها شکنجه های سخت و جان فرسا را تحمل می کردند، اما از اعتقاد به یک عالم وارسته مانند امام خمینی (رحمه الله علیه) و راه او که راه اسلام ناب بود، دست نمی کشیدند. شهید شدند، جانباز شدند، اما آرزوی یک «بله» را به دل دژخیمان شاه و ساواک گذاشتند. شجاعت، صفت مردان بزرگ است. شجاعت یک ویژگی است برای مردان الهی، استقامت ایستادگی، صبر، تحمل مصالب و سختیها، حلم و بردباری، درون شجاعت متبلور می شوند و یا زمینه های شجاعت را به وجود می آورند. کسی که به هدف خود ایمان ندارد یا ادعای آن باطل و غیر واقعی است؛ نمی تواند شجاعت در حرکت داشته باشد. به کمترین ناملایمات و سختی و تهدید دست از هدف و ادعای خود بر می دارد. در طول حیات خفت بار علی محمد باب، بارها این اتفاق افتاد و شخصیت بی اعتقاد به هدف و ادعای کذب او را بر ملا ساخت. جبن دست مایه افرادی است که به تحریک دیگران بر انگیخته می شوند و خود فاقد دل بزرگ هستند 🚫@bahaiyat🚫
💢انتشار اولین دستورالعمل برای بهائیان ایــــــــــــــــــران 🔹سایت ضیافت ۱۹ روزه که وظیفه ارائه محتوا برای جلسات فرقه‌ ضاله بهائیت را برعهده دارد، ۲۶ دی اولین دستورالعمل سال جدید میلادی با عنوان: فراتر رفتن از تفاوتها، هماهنگ‌کردن دیدگاه برای بهائیان ایران را ارائه داد. 🔸محتوای ارائه شده نشان می‌دهد که تشکیلات بهائی پیروان خویش در ایران را به اموری مانند: مشورت در انجام کارها و وظائف، تقویت دوستی میان اعضا، احتراز از طرح مباحث تفرقه‌ انگیز، توجه بیشتر به مفاهیم فرقه‌ای، توجه به تصمیم‌ گیری‌های جمعی و دوری از کارهای فردی، انسجام سازمانی در حل مسائل و تلاش برای عملکرد بهتر فراخوانده است. ♦️به نظر می‌رسد به علت اینکه بهائیت نمی‌تواند اتاق فرمان متمرکز و واحدی برای اداره پیروان خویش در ایران تشکیل دهد و از سوئی عملکرد بهائیان ایران نتوانسته اهداف فرقه را در کشور به‌خوبی تأمین کند 🔺تشکیلات قصد دارد سازماندهی جدیدی را برای پیروان خویش تعریف کرده، با تشکیل کارگروه‌های مشورتی متعدد در کشور، هیئت‌های کنترل و نظارتی ویژه‌ای سازماندهی کند تا بر عملکرد بهائیان ایران نظارت بیشتری داشته باشد و در صورت فروپاشی هر کدام از این مراکز کوچک نظارتی، خللی در عملکرد مراکز دیگر پدید نیامده؛ بلکه آنها بتوانند وظائف مرکز لو رفته را نیز انجام دهند. 🔻تشکیل اتاق فرمان‌های متعدد ولی همسو و مرتبط با هم شبکه‌ای عنکبوتی برای بهائیت فراهم می‌آورد تا از یک‌سو نیروهای امنیتی را در جبهه‌های متعدد مشغول کرده و از سوی دیگر نظارت فرقه را بر عملکرد بهائیان ایران بیشتر می‌کند. 🚫@bahaiyat🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امام رضا علیه السلام، پس از بیعت ایشان و همراهان، در حق وی دعا نموده و فرمودند: «هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد» 📗بحارالانوار، مجلسی، ج۴۸، ص۳۰۸ 🚫@bahaiyat🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹افشاگری شهرام همایون (( از سرشاخه های اپوزسیون خارج از کشور )) در خصوص بودجه نجومی شبکه بهایی من و تو و سایر شبکه های بیگانه 🚫@bahaiyat🚫
۷. جانشین باب اشاره امیرکبیر باب را اعدام کرد تا چشم فتنه را کور کند، ولی بی شک سیاست مداری چون او می دانست که تفکر جدید بابی گری، مانند صدها تفکر انحرافی دیگر به طور کامل از اجتماع رخت برنخواهد بست؛ زیرا افراد سودجویی که نام و نان خود را در این بازی جدید یافته بودند، نمی گذاشتند بساط کام جویی شان برچیده شود. پس بار دیگر با سازوکاری جدید و استفاده از برخی آثار بر جای مانده از باب، راه او را پی می گرفتند و باکی نداشتند که این موج جدید گمراهی، هر از گاهی کسی را به غرقاب دوزخ بفرستد. بر این اساس، هر روز یکی از بابیان نغمه-ای سر می داد و ادعای «من یظهره اللهی» می کرد. محمد مصطفی بغدادی از بابیان قدیمی بهایی شده، در مقاله ای که در شرح احوال قره العین نگاشته است، از دوره بعد از اعدام باب و هرج و مرجی که در میان پیروان وی رخ داده بود، یاد می کند. او با اظهار خوشحالی از اینکه پدرش در آن زمان زنده نبود تا این همه پراکندگی و تفرقه را در میان بابیان ببیند، می نویسد: خوشا به حال او؛ زیرا زنده نماند و آن دوران مهیب و خوفناک زمان فترت و تشتت و تفریق جمع احبّا را ملاحظه نکرد. زمانه به طوری بود که هر کس زبان به تبلیغ می گشود، خودش را کسی می شمرد و یکی از مرایای حضرت اعلی می دانست؛ علی الخصوص وقتی که واقعه شهادت مبارک روی داد و صاعقه امتحان و تندباد افتنان ارکان عالم را متزلزل ساخت و در امر الهی هرج و مرج پدیدار شد. هرکس پیرو یکی از نفوس شد که خودش را یکی از مرایای دوره بیان می دانست. مثل مردمی که پیرو صبح ازل شدند و جماعتی که معتقد به شیخ علی دبّاس گردیدند و گروهی که همراه سید علاو گشتند. به این مناسبات هست که خداوند - علی اعلا - را شکرگزارم که وفات پدرم دو روز بعد از واقعه شهادت حضرت اعلی اتفاق افتاد.(۱) بنا بر نوشته های باب، پیروانش بعد از او وظیفه داشتند از دو کس پیروی کنند: (۲ ) ۱. کسی که بعد از باب با تکیه بر فرمان ها و دستورهای کتاب بیان، سکان رهبری اهل بیان را به دست گیرد و نقشی همانند امام و ولیّ امر داشته باشد. ۲. کسی که همچون باب، قدرت تشریع و آوردن کتاب جدید را داشته باشد. این فرد که باب او را «من یظهره الله» نامیده است، باید مطابق با عدد مستغاث؛ یعنی ۲۰۰۱ سال یا عدد اغیث، ۱۵۱۱سال بعد از باب ظهور کند و دینی جدید مطابق نیازهای آن زمان آورد. بعد از مرگ باب و فروکش کردن توفان حوادث، بر سر جانشینی وی و به دست آوردن سکان رهبری جمعیت بابیه آغاز شد. البته پیروز این میدان کسی نبود که استدلال و برهان علمی و منطقی داشته باشد و با ارائه مدارک محکم بتواند جانشینی و شایستگی خود را به اثبات برساند؛ زیرا باب به عنوان مرکز این دایره نه تنها خود دارای این ویژگی نبود، بلکه برای جلوگیری از آشکار شدن هویت حقیقی خود، راه را بر هرگونه استدلال منطقی و درست بسته بود. به هر روی، ما در بررسی تاریخی خود، ناگزیریم جانشین واقعی سید باب را بنا بر اسناد و نصوص بشناسیم. 📗۱)- چهار رساله تاریخی درباره قره العین، ص ۴۳. 📗۲- نک: بیان فارسی، باب سادس عشر، از واحد ثانی. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۵۴_۵۳_۵۲ 🚫@bahaiyat🚫
🕸پ) انكار بابيت على محمد شيرازى در ابلاغيه‌اى (معروف به دعاى «الف») كه پس از جريان «مسجد وكيل» در سال ١٢۶١ ه‍ ق، نگاشت و منتشر ساخت، و بعدها «فاضل مازندرانى» متن آن را در كتاب: «اسرار الآثار» ضمن تصريح به اينكه: «اين ابلاغيه از آثار على محمد شيرازى در مقابل اعتراض و افتراى معاندين نشر داده‌اند». (۱) ثبت كرد كه در تأييد مجدد «لعنت كردن» على محمد شيرازى در قبال امر بابيت سندى است كه در آن مناقشه نيست: «بسم اللّٰه الرّحمن الرحيم الحمد للّٰه‌خلق السموات و الارض بأمره... أللهم انّى أشهدك الان... و بانك لتعلم أنك قد خلقت الكل بمشيّتك و هى أوّل كلمةٍ آمنت بك... أللّهم ثبّت فؤادي في حبّك فانى ما ادّعيت في شأن إلّاطاعتك ولا أرجو أحدا سواك... ولا اعتقد في شأن إلّابما نزلت في القرآن على حبيبك محمد رسول اللّٰه وخاتم النبيين من ولاية أئمة العدل وأتباعهم والاقتداء بآثار هم والبرائة من أعدائهم و الّذين يشكون في فضلهم وانّك لتعلم يا الهى بانّ لأوليائكفي كلّ شأن كانوا حفاظاً لدينهم و أوعية لحكمهم عبادك الذين فرضت طاعتهم و محبّتهم... وانّك قد تفضّلت علىّ... من حقائق العلوم ما كان شأنك عند العطاء و الإجابة للمؤمنين بشأن الآيات و الدعوات... بل انّ كل حقّ ينزل من عندك انّك تطلق عليه كلمة الوحى بما نزلت فى القرآن حيث قلت و قولك الحق و أوحينا موسى و من معه أجمعين و مثل ما أوحيت الى امّ موسى ثم إلى النحل... و ما أنا ادّعيت كلمة الوحى... و قالوا انّه أدّعى الولاية و اختيها قتلهم اللّٰه بما افتروا ما ادّعيت ولا نطقت إلّاالعبودية... الذين يعتقدون في الائمة دون العبودية و ينسبون الى شيعتهم دون ذلك فجزائهم كان نار جهنم. انّ بعض الناس قد افتروا على كلمة البابية المنصوصة و ادّعوا الرؤية لنفسى لعنهم اللّٰه بما افتروا ماكان لبقية اللّٰه صاحب الزمان بعد الأبواب الأربعة باب منصوص و لانائب مخصوص و من ادّعى الرؤية بدون بينة فرض على الكلّ بان يكذّبوه و يقتلوه أللّهم انّى اشهدك بانّى ما ادّعيت رؤية حجتك الحق ولا بابية نفسه بنصّ من قبل وانّى لو نسبت إلى نفسى كلمة البابية ماقصدت إلّاذكر كلمة الخير، حيث قد قرئت فى حديث أئمة العدل بانّ المؤمن لايوصف... و أشهد أنّه قد اتبع وحيك وبلّغ رسالاتك وعرج بجسمه إلى السماء وجاهد في سبيل محبتك حتى فاز بوجهك وأشهد أنّ حلاله إلى يوم القيامة، ولم ينسخ شريعته ولم يبدّل منهاجه، و من زاد حرفا أو نقص شيئاً من شريعته فيخرج في الحين من طاعتك، و أنّ الوحى بمثل ما نزل عليه قد انقطع من بعده من عندك و إنّ كتابه مهيمن على كلّ الكتب... و حجتك الحىّ الّذى وجوده يبقى كلّ الخلق ويذكره بذكره كلّ الموجودات أن تحفظ غيبته و تقرب أيّامه.. قالوا بأنّه ادّعى الربوبية و أعتقد بأنّ عليّاً عبدك و وصىّ نبيّك كان خالق الأشياء و رازقهم، و أنكر معراج الجسماني و حشر الجسد. إني فسبحانك سبحانك إنّي برىء من الذين يعتقدون بتلك الاحكام الباطله و إن ذكر كلمة اخرى ارادما ذكر الصّادق حجتك فى دعائه حيث قال وقوله الحق و عرج روحه الى السماء و اشهد أنّ اليوم كان حجتك محمد بن الحسن صلواتك عليه و على من اتّبعه.. و أشهد أنّ بعد الابواب اربعة ليس له باب قد ورد فى الحديث. وأنّ له فى أيام غيبته علماء مستحفظين.. و أشهد أنّ طاعتهم فرض ومودّتهم عدل و من أنكر أحداً منهم فقد كفر و كان من الخاسرين». (۲) عباس افندى در كتاب: «مقالۀ شخصى سياح» كوشش كرده است، به نحوى اعترافات مذكور على محمد شيرازى را در ابلاغيۀ الف، مبنى بر انكار بابيت، قلب كند. و در هاله‌اى از آن وارونه مطلب، توجيهى مغشوش القا كند. 📗۱) .«اسرار الاثار خصوصى»، ج١، ص١٧٩ 📗۲)«اسرار الاثار خصوصى»، ج١، ص١٧٩ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۷-۱۷۹ 🚫@bahaiyat🚫
📷 چند سوال از تشکیلات بهائیت که دارای تعارض است ❓چرا حسینعلی نوری (بهاءالله) به عنوان پیامبر بهائیان، از گفتن حکم همجنس‌گرایی خجالت می‌کشد و هیچ حکمی برای آن بیان نمی‌کند؟ #بهائیت 🚫@bahaiyat🚫