📜قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ:
اِحْذَرُوا عَلَى شَبَابِكُمْ اَلْغُلاَةَ لاَ يُفْسِدُونَهُمْ، فَإِنَّ اَلْغُلاَةَ شَرُّ خَلْقِ اَللَّهِ، يُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اَللَّهِ وَ يَدَّعُونَ اَلرُّبُوبِيَّةَ لِعِبَادِ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ إِنَّ اَلْغُلاَةَ شَرٌّ مِنَ اَلْيَهُودِ وَ اَلنَّصٰارىٰ وَ اَلْمَجُوسَ وَ اَلَّذِينَ أَشْرَكُوا.
📄امام صادق عليه السّلام فرمودند:
نسبت به جوان هایتان از نيرنگ غلات به هوش باشيد كه آنان را به فساد نكشانند زيرا غلات بدترين آفريدۀ خدا هستند كه شکوه خداوندى را کوچک مىسازند و براى بندگان خدا ادّعاى پروردگارى مىكنند، به خدا سوگند كه غلات از يهوديان و مسيحيان و زرتشتيان و بتپرستان پليدترند.
ــــــــــــــــــــ
📚 امالی شیخ طوسی ج ۱، ص ۶۵۰
#حدیث_روز
💀@bahaiyat💀
🕸حلول خداوند در حسینعلی نوری!
در پیام تصویری که در کانالهای وابسته به تشکیلات بهائیت به انتشار درآمد؛ مبلّغ بهائی در پاسخ به تناقض خاتمیت پیامبر اسلام با ادعای پیامبری حسینعلی نوری، پا را از ادعای پیامبری وی فراتر نهاده و از حسینعلی نوری به ظهور خداوند تعبیر نمود؛ همچنان که میخوانیم: «حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) آخرین منذر و آخرین خبرآور راجع به روز ظهور خدا بودند![۱]
پاسخ
اولاً: تشبیه تکلم خداوند با حضرت موسی (علیه السلام) به ظهور خدا در کالبد حسینعلی نوری (فرزند میرزاعباس)، کاملاً خطا و قیاس باطلی است. چرا که نحوهی تکلم خداوند با حضرت موسی (علیه السلام)، به وسیلهی ایجاد صدا در میان درخت بود، نه اینکه خداوند در درخت تجلی کند: «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [قصص/۳۰]؛ هنگامی که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد که: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان». لذا این نوع از ارتباط، یکی از راههای انزال وحی است که در قرآن به آن اشاره شده است.[۲]
ثانیاً: حلول به معناى قيام موجودى به موجود ديگر در اصل وجود (همانند قيام اثر به مؤثر) براى ذات پروردگار محال است؛ چون مستلزم آن است كه ذات حق تعالی، معلول شيئى ديگر باشد (یعنی ذات پرودرگار معلول و محدود بشری قرار گیرد) و حال آنكه واجب الوجود، مؤثر حقیقی است و نه متأثر و نه معلول. لذاست که شیعیان معتقدند چنین پنداری از اساس محال است و امکان وقوع ندارد.[۳]
📗[۱] به نقل از کانالهای تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت.
📗[۲]«وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا... [شوری/۵۱]
📗[۳]دانشنامهی جهان اسلام، بنیاد دائرهًْ المعارف اسلامی، شماره ۶۴۷۲.
#بابیت_بهائیت
💀@bahaiyat💀
📗 معرفی کتاب
📔فریب؛ خاطرات زنی که از چنگال بهائیت گریخت
رمان فریب، داستان خودنوشت زنی است که در اثر مشکلات زندگیاش گرفتار تشکیلات بهاییت شده و خانواده خود را نیز گرفتار میکند.
نویسنده در این کتاب، هنرمندانه به تبیین ماهیت واقعی فرقه ضاله بهاییت و تشکیلات مافیایی آن پرداخته و ضمن روایت این داستان واقعی به شیوههای فریبکارانه این شیادان اشاره میورزد به طوری که خواننده را آنچنان با قصه خود همراه میسازد که از خود میپرسد، این اتفاق چگونه حادث شد.
آلودگی و پلیدی غیرقابل تصور سران این فرقه از موضوعات مهمی است که به خوبی مورد دقت نظر و توجه نویسنده قرار گرفته است ارزشها و ضدارزشها در بهائیت، تعالیم استعماری این فرقه، ساختار تمامیت خواه سران این تشکیلات مخوف، فساد مالی، اخلاقی، بی بند وباری و هرزگی اعضای تشکیلات بهائی از جمله مواردی است که نویسنده در روایت ماجرا به یکایک آنها اشاره میکند. تا در نهایت خواننده دریابد که ترفندهای مبلغان بهائی برای جلب و جذب جوانان چگونه است.
رمان «فریب»، نوشته مهناز رئوفی است که خود از بدو تولد بهایی بوده و توانسته است از چنگال بهاییت بگریزد. این رمان در ۳۲۰ صفحه با آراست و ویراستی زیبا در انتشارات عهد مانا منتشر شده است.
منبع: روشنگر به نقل از فارس
#بهائیت
#معرفی_کتاب
💀@bahaiyat💀
🕸واکنش بهائیت به حوادث ایران و غزه
تشکیلات بهائیت درحالی از مبدأ اسرائیل، به اسم دفاع از حقوق ایرانیها، همواره فشارها را بر کشورمان افزایش داده و می دهد که هیچ اقدامی نسبت به نسلکشی صهیونیستها انجام نمیدهد.
به راستی چرا تشکیلات بهائیت فقط در برابر رخدادهای ایران احساس مسئولیت میکند؟ پاسخ اینست که انساندوستی بهائیت تنها، به منافع تشکیلاتی و نه انسانیت گره خورده است.
#بهائیت
#ایران
💀@bahaiyat💀
🕸شباهت بهائیت و صهیونیست(۲)
پیامبرنمای بهائیت مدعی بود، هر آنکس که بهائی نشود، انسان نیست و در پیشگاه پروردگار، به صورت حیوان محشور خواهد شد: «نفوسی که از امر بدیع معرضند، از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور». رهبر بهائیان، نه تنها غیربهائیان را انسان نمیدانست، بلکه هشدار داده بود که هر یک از بهائیان، مخالفینش را انسان خطاب کند، از الطاف پروردگار محروم خواهند شد: «الیوم هر نفسی بر احدی از معرضین من اعلاهم او من ادناهم ذکر انسانیت نماید، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس، اثبات رتبه و مقام نماید. (امروزه هرکسی بر یکی از مخالفین من، بزرگ یا کوچکشان را انسان بنامد از عنایات پروردگار محروم میشود، تا چه رسد به اینکه بخواهد برای آنها رتبه و مقامی قائل شود)».
ادامه دارد...
📗حسینعلی نوری، بدیع، نسخه خطی، ص۲۱۳،۱۴۰.
#بابیت_بهائیت
#صهیونیست
💀@bahaiyat💀
2_1152921504646889509.mp3
247.1K
🕸بهائیت و بزرگ نمایی
#بابیت_بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸شباهت بهائیت و صهیونیست(۳)
رهبر بهائیان مدعی بود که شیطان با مادر مخالیفنش زنا کرده است: «قُل مَن کان فِی قَلبه بُغض هذا الغُلام فقد دَخل الشیطان علی فراش اُمّه»؛ «بگو هر کس در قلبش دشمنی این غلام (بهاءالله) را داشته باشد، قطعاً شیطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است». اما تفکر خودبرتربینی بهائیت، به سخنان دگرستیزانه محدود نشده و بهائیان مأمورند تا از اسلاف سفاک خود که مأموریت داشتند، تمامی مخالفینشان را نسلکشی کنند، با افتخار یاد کنند.
آری! بر خلاف خودبرتربینی دو شجره خبیثه صهیون و بهائیت، خدای تعالی تمامی انسانها را فارغ از رنگ و نژاد و جنسیت، با یکدیگر برابر میداند و تنها ملاک برتری را میزان ایمان انسانها معرفی میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛[۱] «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است».
📗اشراق خاوری، گنج شایان، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع، ص۷۹.
📗عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج۲، ص۲۶۶.
📗[۱]سوره حجرات، آیه ۱۳.
#بابیت_بهائیت
#اسرائیل
#صهیونیست
💀@bahaiyat💀
🔸تبعید به ماکو
باب پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آقاسی از حضور سید علیمحمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند. به گفتهٔ محمدعلی ناظمالشریعه، باب در ماکو تعالیم نقطویه را آموخت و آنها را مستقیماً در کتاب بیان وارد کرد. زیرا شباهتهای غیرقابل انکاری بین نقطویه و بابیه وجود دارد: باورهایی در مورد انتقال روح، افراط در تاویل قرآن و احادیث، ادعای نسخ شریعت اسلام، و علاقهٔ شدید به عدد ۱۹. به همین دلیل سید علیمحمد شیرازی بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر نامهای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعهٔ ماکو در منطقهای به همین نام زندانی شد. آن مکان از این جهت مناسب بود که محصور میان دول روس و عثمانی و بعید از همه جا بود و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمیشد؛ ولی حتی در ماکو هم نتوانستند مانع تماس باب با طرفدارانش شوند و در آنجا نیز نامههایی به باب میرسید یا طرفدارانش به ملاقات او میآمدند. علیخان در آن زمان فرماندار ماکو بود و بهزودی بعد از رسیدن او به ماکو، باب به تبریز احضار شد و دوباره در ارتباط با تعالیمش توسط برخی از روحانیون ارشد مورد بازجویی قرار گرفت. باب حدود شش ماه در ماکو ماند و سپس دولت که فهمید پیروانش هنوز در دستیابی به او موفق هستند، او را برای حبسی شدیدتر به قلعه چهریق فرستاد.
📗یکسال در میان ایرانیان، ص۷۸–۷۶
#بابیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀