eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
18هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ه-) بهاءالله در بغداد بهاءالله در بغداد با عنوان پیشکار ازل، در میان گروه پریشان بابیان فعالیت می کرد. این گروه به دلیل سردرگمی و نداشتن جایگاه مشخص دینی و دنیایی، به معضلی اجتماعی در عراق تبدیل شده بودند. بهاءالله با زیرکی و سیاست از این فضای آشوب زده بهره برد و جایگاه خود را در میان بابیان تقویت کرد و موقعیت یحیی ازل را ضعیف ساخت. او ازل را به بهانه های امنیتی در نهان نگه داشته و خود زمام امور را به دست گرفته بود. حسن موقر بالیوزی از بهاییان متعصب و مبلّغان بهایی، در عین ستایش بهاءالله، ناآگاهانه به رفتارهای خاص او برای تبلیغ خود و اقدام هایش برای به دست آوردن رهبری بابیه اشاره می کند: بهاءالله شروع به بازسازی جامعه بابی می کند و موفق می شود که در زمان کوتاهی برای جامعه، تجدید اعتبار و آبرو کند. منزل او محل رفت و آمد شاه زادگان قاجار و بزرگان ایران می شود. پسران ظل السطان به نام های شجاع الدوله و سیف الدوله جزو مهمانان دائمی بودند. زین العابدین خان فخرالدوله، از بزرگان ایرانی اظهار می د ارد که هرگاه احساس ناراحتی می کنم، به دیدار بهاءالله می روم. از بزرگان بغداد آنها که به ملاقات بهاءالله می رفته اند، می توان شیخ عبدالقدیر گیلانی، عبدالاسلام افندی و ابن آلوسی را نام برد.(۱) به هر حال، پس از یازده سال اقامت در بغداد، «روش و سلوک این طایفه به قسمی واقع شد که شهرت و صیت بهاءالله تزاید نمود؛ چه که در میان ناس ظاهر و مشهود و با جمیع طوایف معاشر و مألوف [بود]». (۲) 📗(۱)بهاءالله شمس حقیقت، صص ۱۶۲ و ۱۶۳. 📗(۲) مقاله سیاح، ص ۵۲ 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۶۴-۶۵ 🚫@bahaiyat🚫
ه-) بهاءالله در بغداد نکته دیگر این است که بهاءالله با استفاده از اوضاع آشفته بابیان در عراق و بی توجهی نسبی حکومت عثمانی به مسائل داخلی این فرقه، شرورانه به تسویه حساب و حذف فیزیکی مخالفان خویش پرداخت. نتیجه این شرارت ها، فرار بابیان سرشناس از بغداد و ایجاد وحشت شدید در میان آنان و کشتار مخالفان بود. عزیه خانم نوری، گروهی را که با رهبری پنهانی بها، بابیان بغداد را غارت می کردند، جلادان خون خوار نامیده است و می نویسد: اصحاب طبقه اول که اسامی شان مذکور شد، از خوف آن جلادان خون خوار، به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر هزیمت نمودند. سید اسماعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند. آقا ابوالقاسم کاشی را کشته، در دجله انداختند. سید احمد را در پیشدو کارش را ساختند. میرزا رضا، خالوی سید محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندند و میرزا علی را پهلویش را دریده، به شاهراه عدمش راندند و غیر از این اشخاص، جمعی دیگر را در شب تار کشته، اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را در روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره-پاره کردند، چنان که بعضی از مؤمنین و معتقدین را این حرکات، فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید، به واسطه این اعمال زشت و خلافکاری ها از دین بیان عدول کرده و این بیت را انشاد نموده، در محافل می خواندند و می خندیدند: اگر حسین علی، مظهر حسین علی است ... هزار رحمت حق بر روان پاک یزید!! و می گفتند ما هرچه شنیده بودیم حسین، مظلوم بوده است، نه ظالم! (۱) بهاءالله دو سال از دوران اقامتش در عراق را به دلیل اختلافاتش با میرزا یحیی صبح ازل بر سر رهبری فرقه، در کوه های سلیمانیه گذرانید. خود او دراین باره با لحن ریاکارانه ای می نویسد: مقصود جز این نبود که محل اختلاف احباب نشوم و مصدر انقلاب اصحاب نگردم و سبب ضرّ احدی نشوم و علت حزن قلبی نگردم. (۲) بهاءالله در آوریل سال ۱۸۶۳م. و در آخرین روزهای اقامتش در بغداد، در باغ نجیبیه موسوم به رضوان، خود را موعود بیان اعلان کرد و دوازده روز در آن باغ ماند. در همین دوران، خود را شارع دینی جدید که ادامه دیانت بابی بود، معرفی کرد. بهاییان برای این دوازده روز اهمیت قائلند و چند روز آن را جشن می گیرند. 📗۱- تنبیه النائمین، ص ۱۲. 📗۲- کتاب ایقان، ص ۱۶۵. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۶۵-۶۶ 🚫@bahaiyat🚫